محمد مفتح

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
محمد مفتح
تصویر محمد مفتح در موزه شهدا تهران
زادروز ۲۸ خرداد ۱۳۰۷
همدان
درگذشت ۲۷ آذر ۱۳۵۸
آرامگاه در حرم فاطمه معصومه در قم صحن امام رضا(ع)
ملیت ایرانی ایران
سال‌های فعالیت ۱۳۰۷-۱۳۵۸
همسر فاطمه جابری انصاری
والدین شیخ محمود مفتح و فاطمه ثمالی
«مفتح» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای دیگر استفاده‌ها، مفتح (ابهام‌زدایی) را ببینید.

محمد مفتح معروف به شهید مفتح (۲۸ خرداد ۱۳۰۷ در همدان- ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در تهران) روحانی شیعه ایرانی بود.

کودکی[ویرایش]

او در سال ۱۳۰۷ در خانواده‌ای روحانی در روستای کله سر‍‍ در بخش فامنین از توابع شهر همدان متولد شد.[۱] [۲] پدرش شیخ محمود مفتح از روحانیان همدان بود.

تحصیلات[ویرایش]

در همدان نزد افرادی چون آخوند ملا علی، دروس اولیه فقه را فرا گرفت و در سال ۱۳۲۲ و در ۱۵ سالگی برای ادامه تحصیل راهی شهر قم شد. در آنجا در محضر درس: سید روح‌الله خمینی، سید حسین طباطبایی بروجردی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمدحسین طباطبایی، داماد و حاج آقا رحیم ارباب حضور یافت و به آموختن درس آنان همت گماشت. اما علاقه او باعث شد تا به تحصیلات جدید نیز بپردازد. با گذشت زمان، علاوه بر این که یکی از مدرسین معروف حوزه علمیه شد، موفق به اخذ درجه دکتری در رشته فلسفه گردید. در طول این مدت در دبیرستانها تدریس می‌کرد و مدتی نیز مدرس حوزه بود.[نیازمند منبع]

مبارزات سیاسی[ویرایش]

او همراه با درس و بحث به منبرها می‌رفت و سخنرانی می‌کرد. مقالات متعددی در روزنامه‌ها و مجلات اسلامی علیه حکومت پهلوی به رشته تحریر درمی آورد و به جذب دانشجویان و طلاب می‌پرداخت. به شهرهای مختلف ایران از جمله: آبادان، اهواز، خرمشهر، کرمان، اصفهان، یزد و شیراز مسافرت می‌کرد. در جلسات سخنرانی چند هزار نفری شرکت می‌جست و علیه حکومت پهلوی سخنرانی می‌کرد. به خاطر فعالیت‌های سیاسی و مخالفت با حکومت پهلوی وی را به زاهدان تبعید کردند و از ورود به استان خوزستان ممنوعش ساختند. در سال ۴۸ پس از آزادی به تهران آمد و در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، دانشگاه تهران، همگام با مرتضی مطهری به تدریس پرداخت.

پس از تعطیل شدن حسینیه ارشاد در مسجد جاوید یک گروه آشوب تشکیل داد، و ریاست آن را به عهده گرفت. دراین مسجد کلاسهای فلسفه[نیازمند منبع]، نهج البلاغه و تفسیر قرآن تشکیل داد تا از این راه جوانان و دانشجویان را به طرف مسجد بکشاند. در سال ۵۴ حکومت، مسجد را تعطیل و مفتح را به زندان افکند. پس از آزادی از زندان، مبارزات نیمه مخفی خود را همراه با روحانیت مبارز آغاز کرد و این بار در سال ۵۵ امام جماعت مسجد قبا (تهران) شد. پس از پیروزی انقلاب ۵۷ و مراجعت خمینی به ایران یکی از اعضای اصلی تشکیل دهنده کمیته استقبال بود. سپس سرپرستی کمیته ۴ انقلاب اسلامی و دانشکده الهیات را برعهده گرفت.

نماز عید فطر ۵۷[ویرایش]

در روز عید فطر سال ۱۳۵۷ مفتح در تپه‌های قیطریه پیش‌نماز بود. جمعیت حاضر نماز را به امامت مفتح برگزار کرد و به اولین تظاهرات چند ده هزار نفری[نیازمند منبع] پرداخت در این راهپیمایی مردم دعوت به راهپیمایی دیگری در ۱۶ شهریور شدند. در روز ۱۶ شهریور ماموران حکومت پهلوی مفتح را به شدت مضروب کردند و روز بعد وی را دستگیر و به مدت دو ماه در زندان انداختند.

کشته شدن[ویرایش]

سنگ مزار محمد مفتح

وی در ۲۷ آذر ۱۳۵۸ هنگام ورود به دانشگاه تهران توسط گروه فرقان هدف گلوله قرار گرفت و به همراه دو محافظش جواد بهمنی و اصغر نعمتی در مقابل دانشکده الهیات دانشگاه تهران با رگبار گلوله کشته شد.

در این ترور چهار نفر دست داشتند، یکی راننده بود، دو نفر مأمور پاسدارها بودند و کمال یاسینی شخصاً ترور محمد مفتح را به عهده گرفته بود. کمال یاسینی جوان نوزده بیست ساله‌ای بود. سن اینها اقتضا نمی‌کرد که با مفتح ارتباطی داشته باشند و اگر هم رفت‌وآمدی بوده، به همان صورتی که دیگران به مسجد قبا می‌آمدند. کمال یاسینی در واقع مسئول و برنامه ریز ترورهای گروه فرقان بود. در دادگاه گفتند که یک بار در مدرسه عالی پارس برنامه ترور مفتح را ریخته بودند که پاسداران ایشان متوجه می‌شوند که خاکریز نزدیک آنجا وضعیت طبیعی ندارد و از این که ماشین را در آنجا پارک کنند، پشیمان می‌شوند و جای دیگری می‌روند و در دادگاه معلوم شد که آن خاکریز را فرقانی‌ها ساخته بودند و می‌خواستند همان روز، مفتح را بکشند که با تیزهوشی راننده نقشه‌شان عقیم ماند. یاسینی در دادگاه می‌گفت که چندین بار سعی کرده بودند مفتح را ترور کنند که موفق نشدند و این بار شخصاً این کار را به عهده گرفتم و دانشکده الهیات و ساعت ورود ایشان و همه جوانب را بررسی و شناسایی و بعد هم در آن روز نقشه‌مان را اجرا کردیم.

وی را در صحن حرم معصومه دفن کردند. روح‌الله خمینی روز کشته شدن او را «روز وحدت حوزه و دانشگاه» نامید.

ایرج مصداقی (به نقل از خانواده یاسینی به نقل از کمال یاسینی) درباره نحوه ترور مفتح می نویسد :

بعد از آن که مفتح از ماشین پیاده می‌شود و به سمت دانشکده می‌رود، کمال به طرف او شلیک می‌کند. تیر اول به پای مفتح اصابت می‌کند و او شروع به فرار می‌کند. نرسیده به پله های جلوی ساختمان، تیر دوم به شانه او اصابت می‌کند. بالای پله‌ها، قبل از این که مفتح در را باز کند و وارد ساختمان دفتر کارش شود به عقب بر می‌گردد که ببیند کمال کجاست. کمال تیر سوم را شلیک می‌کند که به سر او می‌خورد و منجر به مرگش می‌شود.

در طول مسیر تعقیب و گریز، مفتح فریاد می‌زند که منو نکش، هر چه بخواهی به تو میدهم. و کمال هم در جواب می‌گوید: «مگر نمی‌گویید شهادت بالاترین چیزهاست. می‌خواهم تو را شهید کنم و به بهشت بفرستم.» [۳]

مصداقی همچنین می نویسد که ظاهراً عملیات از قبل لو رفته بود. اما از آن‌جایی که خود رژیم و یا بخش‌هایی از آن دل خوشی از مفتح نداشتند، دست فرقان را برای انجام عملیات باز گذاشته بودند. مفتح که از اعضای اولیه شورای انقلاب بود چندماه پس از پیروزی انقلاب با برکناری بدون سر و صدا از شورای انقلاب، به پست حاشیه‌ای و کم اهمیتی مانند رئیس دانشکده الهیات و عضویت در شورای گسترش آموزش عالی کشور رسید. این که فرقان قصد ترور مفتح را دارد مثل روز برای مسئولان نظام روشن بود. اعضای گروه فرقان قبل از عملیات چندین مرتبه با پاسداران محافظ وی تماس گرفته بودند و به آنها گوشزد کرده بودند که عن‌قریب مفتح را مجازات خواهند کرد و از آن‌ها خواسته بودند که دخالتی در این امر نکنند.[۴]

آثار[ویرایش]

  • اسلام بر سر دوراهی
  • زیارت خرافه حقیقت
  • کودک نیل یا مرد انقلاب
  • ره آوردهای استعمار
  • روش اندیشه
  • دعا عامل پیشرفت یا رکود

منابع[ویرایش]

  • مفتح، محمد امین. منادی وحدت. چاپ چهارم تهران: نشرنیکان، ۱۳۸۰.
  • برزگر، محمد. حدیث عاشقی. چاپ اول: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱.
  • تدوین مرکز بررسی اسناد اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. یاران امام به روایت اسناد ساواک شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح. چاپ اول: انتشارات مرکز بررسی اسناد اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۲. * قاسمی، آرزو. زندگینامه شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح . چاپ اول تهران: موسسه هاتف شهر، ۱۳۸۷.

پیوند به بیرون[ویرایش]