مصطفی ملکیان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
'
شناسنامه
نام کامل مصطفی ملکیان
مکتب فلسفه تحلیلی، اگزیستانسیالیسم، روان‌شناسی انسان‌گرایانه
علایق اصلی اخلاق، دین، روان‌شناسی
ایده‌های چشمگیر پروژه عقلانیت و معنویت
ملیت ایرانی
تابعیت ایرانی
زادروز ۱۳۳۵
زادگاه شهرضا، ایران
محل زندگی تهران
همسر(ها) سیمین صالح
دین اسلام
مذهب شیعه
مدرک تحصیلی تحصیلات حوزوی، کارشناسی ارشد
رشته تحصیلی فلسفه اسلامی
محل کار مؤسسات خصوصی
استادان جوادی آملی، انصاری شیرازی، مصباح یزدی، بهاءالدینی
دلیل شهرت پروژه عقلانیت و معنویت
کتاب‌های چاپ شده حدیث آرزومندی، راهی به رهایی
«ملکیان» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای دیگر استفاده‌ها، ملکیان (ابهام‌زدایی) را ببینید.

مصطفی ملکیان (متولد ۱۳۳۵ در شهرضا) فیلسوف و روشنفکر ایرانی است. پژوهش‌های او عمدتاً در حوزه اخلاق، دین، فلسفه دین، معنای زندگی، روان‌شناسی، علوم انسانی، روش تحقیق و روشنفکری است.[۱] نظریه عقلانیت و معنویت از مهم‌ترین نظریات اوست.[۲]

زندگی[ویرایش]

مصطفی ملکیان تحصیل در رشته مهندسی مکانیک را در دانشگاه تبریز به سال ۱۳۵۲ آغاز کرد، اما دغدغه‌های فلسفی و کلامی باعث شد وی رشته مهندسی را رها کند و به سراغ فلسفه برود. او تحصیل در حوزه و دانشگاه را هم‌زمان پی گرفت.

ملکیان در سال ۱۳۶۵ در رشته فلسفه موفق به اخذ مدرک لیسانس شد و با اینکه تنها یک گام تا دفاع از پایان‌نامه کارشناسی ارشد فلسفه اسلامی دانشگاه تهران فاصله داشت از ادامه تحصیل انصراف داد. سپس به قم رفت و سالیانی نیز به تحصیل در حوزه علمیه قم پرداخت. در قم از درس کسانی چون عبدالله جوادی آملی، محمدتقی مصباح یزدی، حسن حسن‌زاده آملی، یحیی انصاری شیرازی و سید رضا بهاءالدینی بهره برد. وی مدتی در مؤسسه امام خمینی مشغول تحصیل و تدریس بود. ویرایش کتاب جامعه و تاریخ اثر محمدتقی مصباح یزدی از نتایج این همکاری است.

او در سال‌های دهه هشتاد به تدریس فلسفه در مراکز پژوهشی قم از جمله دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و برخی از دانشگاه‌هایِ تهران پرداخته و تاکنون چندین پایان‌نامه دانشگاهی با راهنمایی یا مشاوره او در دانشگاه تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه امام صادق، دانشگاه قم و مؤسسه امام خمینی، تدوین شده‌است. روش وی در طرح مسائل فلسفی، تحلیلی و در محتوا وجودگرایانه است.[۳][۴]

در دهه هفتاد که نشریه «نقد و نظر» توسط دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم منتشر شد، ملکیان نقشی تعیین‌کننده در آن داشت. «کیان» انعکاس‌دهنده نظرات روشنفکران دینی متمایل به فلسفه تحلیلی و «نقد و نظر» تریبون نواندیشان دینی متمایل به فلسفه قاره‌ای بود. در کیان عبدالکریم سروش محوریت داشت و در نقد و نظر محوریت با مصطفی ملکیان بود.[۵]

ملکیان در اردیبهشت ۱۳۸۹ در سخنرانی ای تحت عنوان «عقلانیت و معنویت پس از ده سال» در دانشگاه تهران به تشریح نظریه خود پرداخت.

ملکیان تا بهار ۱۳۹۱ مشغول تدریس در کلاس‌های آزاد مؤسسات خصوصی مثل مؤسسه پرسش، مؤسسه پنجره حکمت بود. در اواخر بهار ۱۳۹۱، با اعلام خبر بیماری او، کلاس‌هایش موقتاً تعطیل شدند.[۶] ملکیان در آبان‌ماه ۱۳۹۱، در رثای احمد قابل سخن گفت.[۷] او در ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، طی یک سخنرانی در مؤسسه فرهنگی سروش مولانا، طرحی پژوهشی با مسائلی همچون «اخلاقی زیستن یعنی چه؟»، «چرا باید اخلاقی زیست؟»، «دیگران را چگونه اخلاقی کنیم؟» و ... معرفی کرد. ملکیان از شهریور ۱۳۹۲ مجدداً در کلاس‌های آزاد (مؤسسه سروش مولانا و مؤسسه رخداد تازه) تدریس می‌کند.[۸]

دیدگاه‌ها[ویرایش]

کاستن از رنج انسان‌ها[ویرایش]

به اعتقاد ملکیان، روشنفکران باید به تقلیل مرارت و تقریر حقیقت سرگرم باشند. او می‌گوید:[۹]

من نه دل نگران سنّتم، نه دل نگران تجدّد، نه دل نگران تمدّن، نه دل نگران فرهنگ و نه دل نگران هیچ امر انتزاعی از این قبیل. من دل نگران انسان‌های گوشت و خون داری هستم که می‌آیند، رنج می‌برند و می‌روند.

سعی کنیم که اولاً: انسان‌ها هرچه بیشتر با حقیقت مواجهه یابند، به حقایق هرچه بیشتری دست یابند؛ ثانیاً هرچه کمتر درد بکشند و رنج ببرند و ثالثاً هرچه بیشتر به نیکی و نیکوکاری بگرایند و برای تحقّق این سه هدف از هرچه سودمند می‌تواند بود بهره‌مند گردند، از دین گرفته تا علم، فلسفه، هنر، ادبیات و همه دستاوردهای بشری دیگر.

ملکیان در سخنرانی خود با عنوان عقلانیت و معنویت که در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ در دانشگاه تهران، برگزار شد، پس از اینکه در مورد طرح عقلانیت و معنویت مطالبی را ارائه کرد، همین تعبیر را در مورد عقلانیت و معنویت هم به کار برد: «عقلانیت و معنویت هم نباید بت جدیدی بشوند. همه چیز باید در استخدام انسان، برای کاستن از درد و رنجهایش باشد.»

فرهنگ‌محوری و اخلاق‌مداری[ویرایش]

ملکیان معتقد است ریشه مشکلات جامعه را عمدتاً باید در فرهنگ و اخلاق جستجو کرد و توجه به سیاست برای حل مشکلات، نوعی سطحی‌نگری‌ست. او می‌گوید:

حتی اگر نهادهای اجتماعی ما سامانه‌ای را که باید و شاید ندارند، به علت این است که کسانی که در آن نهادها دست‌اندرکارند، از لحاظ روان شناختی یا اخلاقی یا هر دو ناسالم‌اند و عیب و نقص دارند. هر چه کندوکاو می‌کنم، می‌بینم که هیچ مسئله و مشکل اجتماعی و از جمله سیاسی‌ای نیست، الا این که با یک یا دو یا سه یا چند واسطه به مسئله و مشکل روان‌شناختی یا اخلاقی‌ای می‌رسد.

او خاطرنشان می‌کند:

هیچ‌وقت با رضا و رغبت و علاقه قلبی و باطنی در مسائل سیاسی اظهار نظر نکرده‌ام و فقط وقتی چنین کرده‌ام که خود را اخلاقاً موظف به اظهار نظر دیده‌ام و آن هم وقتی‌ست که یک امر سیاسی آثار و نتایج آشکار در روان و اخلاقیات مردم دارد.

[۱۰][۱۱]

دین[ویرایش]

به اعتقاد ملکیان، نقطه قوت دین آن است که بر تحول درونی تاکید می‌کند و تحول بیرونی را منوط به تحول درونی می‌داند. بدفهمی‌هایی که از دین صورت می‌گیرد عبارتند از: ۱. دین داری را به معنای مالکیت حقیقت بگیریم؛ ۲. تعبد؛ ۳. تلقی صرفاً منطقی از بحث توحید؛ ۴. حجره حجره کردن دین و خلاصه کردن آن در یک یا چند حجره؛ ۵. مطلوبیت ذاتی قائل شدن برای عبادت و ۶. بی صداقتی. این بدفهمی‌ها منشأ رفتارهای نادرست اجتماعی است.[۱۲]

خدا[ویرایش]

ملکیان با تفکیک بین سه تصور از خدا - خدای متشخص، خدای متشخص انسانوار، و خدای نامتشخص - خدای نامتشخص یا نوعی وحدت وجود را می‌پذیرد. او چنین می‌گوید: "این تصور من درباره خداست. من می‌گویم جهان هستی یک موجود است. این خداست؛ و چون بیرون از جهان هستی وجود ندارد (یعنی نیست)، او دیگر نمی‌تواند با بیرون از خود دادوستد داشته باشد، چون برونی وجود ندارد. هیچ موجودی با نیستی نمی‌تواند دادوستد کند."[۱۳] او در جایی دیگر دلیل این ترجیح را مسئله شر عنوان می‌کند.[۱۴] خداگرایی و خداپرستی از دید او به این معناست که فرد به کل هستی رضایت داشته باشد و آن را بپذیرد:" برای دانستن اینکه کسی خداپرست و خداگرا هست باید دید آیا به کل این نظام راضی هست یا نه. هرکه به این نظام رضایت دهد (که رضایت دادن به یک قسمت از آن بسیار مشکل است) خدادوست است. ... قسمت مشکلی که نمی‌توان به آن رضایت داد، شُرور هستی است."[۱۵]

علل معرفتی دین گریزی[ویرایش]

مصطفی ملکیان علت‌های معرفتی و یا گذرهای منطقی گریز از دین را چنین بر می‌شمارد[۱۶]:

۱. "اولین گذر منطقی که به نظر من جدی ترین گذر و مهمترین گذر هم هست، مساله شر است. ... همان تصویری که برای اولین بار اپیکور ارائه کرد و بعداً دیوید هیوم بعد از تقریباً دو هزار سال آن را پذیرفت، هنوز ذهن هر انسان عاقلی را می‌گزد که اگر بگوییم خدا از وجود شرور خبر ندارد، این با علم مطلق خداوند سازگار نیست. اگر بگوییم که خبر دارد ولی قدرت ریشه کن کردن شرور را ندارد این هم با قدرت مطلق خداوند سازگار نیست و اگر بگوییم که هم خیر دارد و هم قدرت این کار را دارد که شرور را ریشه کن کند اما نمی‌خواهد این کار را بکند، این با خیر خواهی علی الاطلاق خداوند سازگار نیست؛ بنابراین اگر خداوند دارای علم مطلق، قدرت مطلق و خیر خواهی علی الاطلاق است نباید شر وجود داشته باشد، اما شر وجود دارد و از راه نفی نفی تالی به نفی مقدم می‌رسیم و نتیجه می‌گیریم که پس خدا وجود ندارد. به نظر من در رد این مساله، تاکنون بشر هیچ استدلالی بیان نکرده است و معتقدم این مشکل در جایش باقی است."[۱۷]

۲. "مساله دوم عدم وجود دلیل بر حجیت معرفت شناختی وحی است. ... در واقع ما هیچ دلیلی نداریم بر اینکه وحی یکی از منابع شناخت است و از طرف دیگر وقتی می‌توانیم سخنی را بپذیریم که فراوردهٔ یک فرایندی باشد که خود آن فرایند، حجیت معرفت شناختی اثبات شده‌ای داشته باشد. حالا، آنچه که در کتب مقدس دینی و مذهبی آمده‌اند فراورده‌های یک فرایندی هستند به نام وحی که حجیت معرفت شناختی خود آن فرایند هنوز اثبات نشده است؛ بنابراین نمی‌توانیم آن را بپذیریم."[۱۸]

۳. "یک مشکل جدی سومی هم که برای ادیان وجود دارد مساله وثاقت تاریخی متون مقدس ادیان و مذاهب است. ... در تاریخ هیچ قطعیتی وجود ندارد؛ ولی شما در ادیان و مذاهب موظفید که بگویید این متون قطعاً سخن خدا یا سخنان بنیانگذاران ادیان و مذاهب هستند و قطعاً وجود هم دارند."[۱۹]

۴. "چهارمین گذر منطقی و مشکل بسیار جدی برای دین، مساله حیات پس از مرگ است. ... ادیان می‌گویند هنگامی که تمامی راه‌های کسب معلومات از شما گرفته شد و مرگ به سراغتان آمد، نه تنها شما چیزی از دست نمی‌دهید بلکه به یکباره به تمام چیزها و اموری که قبلاً هم هیچ علمی به آنها نداشتید، عالم خواهید شد. چه استدلالی در پس این نظریه وجود دارد؟"[۲۰]

ازدواج و فرزندآوری[ویرایش]

در زمستان ۱۳۹۱، مطالبی راجع به ازدواج و فرزندآوری به نقل از ملکیان در اینترنت منتشر شد. بر اساس این مطالب که ظاهراً یکی از شاگردان ملکیان بر پایه سخنان شفاهی او نقل کرده بود، ملکیان به چند دلیل، هم ازدواج و هم فرزندآوری را اخلاقاً ناروا دانسته بود.[۲۱]

انتشار این مطالب باعث ایجاد بحث‌ها و انتقادات گوناگونی شد.[۲۲] حسین دباغ در مقاله‌ای، بر پایه همین مطالب نامنقح، به نقد دیدگاه ملکیان درباره ازدواج و فرزندآوری پرداخت.[۲۳]

مدتی بعد، ملکیان در گفتگو با ابوالقاسم فنایی اظهار داشت که این مطالب به صورت دقیق نقل نشده‌اند و او بنا دارد در آینده، نظرات مکتوب و منقح خود را درباره این مسئله منتشر کند.[۲۴] پس از این بحث‌ها، ملکیان در مصاحبه‌ای کوتاه نظرات خود را درباره ازدواج مطرح و از بدفهمی‌های ایجاد شده رفع ابهام کرد. فایل صوتی این مصاحبه را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.

علل عقب‌ماندگی ایرانیان[۲۵][ویرایش]

مصطفی ملکیان به اولویت فرهنگ بر سیاست معتقد است و بنابراین وظیفه روشنفکر را بیشتر نقد فرهنگی جامعه می‌داند تا نقد سیاسی دولت. روشنفکران و مصلحان اجتماعی به جای اینکه همیشه مجیز مردم را بگویند و فکر کنند تمام مشکلات متوجه رژیم سیاسی است، باید از مجیزگویی مردم دست بردارند و به مردم بگویند چون شما اینگونه‌اید حاکمان هم آنگونه‌اند. حاکمان زاییده این فرهنگ اند، جامعه‌ای که فرهنگش این باشد ناگزیر سیاستش هم آن می‌شود و اقتصادش هم آن می‌شود. خطاست که روشنفکران و مصلحان اجتماعی برای دست یافتن به محبوبیت اجتماعی مجیز مردم را بگویند و بگویند که مردم هیچ عیب و نقصی ندارند، چراکه رژیم سیاسی ناشی از مردم است و رژیم سیاسی بهتر به فرهنگ بهتر نیاز دارد. ملکیان در همین راستا به عوامل و عناصری اشاره می‌کند که موجب عقب‌ماندگی ایرانیان شده است:

  1. پیشداوری: اولین خصوصیتی که در ما وجود دارد، پیشداوری‌های فراوان نسبت به بسیاری از امور است. اگر هرکدام از ما به درون خودمان رجوع کنیم پیشداوری‌های فراوان می‌بینیم.
  2. جزمیت و جمود: نوعی جزمیت (دگماتیسم) و جمود در ما ریشه کرده است. ممکن است ما معتقد باشیم که فلان گزاره درست است. این سالم است. اما اگر معتقد باشیم که فلان گزاره محال است که درست نباشد؛ این محال است انسان را تبدیل به انسان دگمی می‌کند.
  3. خرافه‌پرستی: ویژگی دیگر ما خرافه‌پرستی است، هم خرافه در بافت دینی و مذهبی و هم در بافت‌های غیر دینی و مذهبی. خرافه در بافت مذهبی یعنی چیزی که در دین نبوده و در آن وارد شده است. اما مهم‌تر این است که به معنای سکولار آن هم خرافه‌پرست هستیم. خرافی به معنای باور آوردن به عقایدی که هیچ شاهدی به سود آن وجود ندارد ولی ما همچنان آن عقاید را در کف داریم. راه‌حل درمان این سه عامل اول، تقویت روحیه استدلال‌گرایی است.
  4. بها دادن به داوری‌های دیگران نسبت به خود.
  5. همرنگی با جماعت.
  6. تلقین‌پذیری: یعنی رایی را بیان کردن و آرای مخالف را بیان نکردن و مخاطب را در معرض همین رای قرار دادن. تلقین‌پذیری یعنی قبول تک‌آوایی
  7. القاپذیری: با تلقین‌پذیری متفاوت است. در القا یک رای آنقدر تکرار می‌شود تا تکرار جای دلیل را بگیرد.
  8. تقلید: یعنی اینکه من آگاهانه یا ناآگاهانه تحت‌الگوی شخصی باشم.
  9. تعبد: یعنی سخنی را پذیرفتن صرفاً به این دلیل که فلان شخص آن را گفته است.
  10. شخصیت‌پرستی: کمتر مردمی به اندازه ما شخصیت‌پرست اند و شخصیت‌پرستی جز این نیست که شخصیتی خود را بر خود عرضه می‌کند و خوبی‌هایی که در زندگی اطراف خودمان نمی‌بینیم از سر توهم به او نسبت می‌دهیم و او را به دست خودمان بزرگ می‌کنیم.
  11. تعصب: به معنی چسبیدن به آنچه داریم و نگاه نکردن به چیزهای فراوانی که نداریم.
  12. اعتقاد به برگزیدگی: اینکه گمان می‌کنیم به نوعی مورد لطف خدا هستیم.
  13. تجربه نیندوختن از گذشته: انسان‌های سالم کسانی هستند که در درونشان می‌توانند بزرگترین دشمنان خود را از لحاظ عاطفی ببخشایند، چراکه از لحاظ عاطفی باید بخشود اما از لحاظ ذهنی نباید فراموش کرد. اما متأسفانه ما عکس این عمل می‌کنیم، از لحاظ عاطفی نمی‌بخشیم و کینه‌جویی در ما زنده است، اما به لحاظ ذهنی فراموش می‌کنیم چرا که حافظه تاریخی ملت ما بسیار کند و تار است.
  14. جدی نگرفتن زندگی: سقراط از ما می‌خواست که در عین شوخ‌طبعی زندگی را جدی بگیریم. کسانی زندگی را جدی می‌گیرند که دو نکته را باور کنند: ۱. باور به مستثنی بودن از قوانین حاکم بر جهان؛ دلیل هر جدی نگرفتن مستثنی ندانستن خود از قوانین هستی است. ۲. نسبت‌سنجی در امور: انسان‌هایی که زندگی را جدی نمی‌گیرند چیزهای مهم تر را برای چیزهای مهم رها می‌کنند.
  15. دیدگاه مبتذل نسبت به کار: دیدگاه کمتر مردمی نسبت به کار تا حد دیدگاه ما نسبت به کار مبتذل است. ما کار را فقط برای درآمد می‌خواهیم و بنابراین اگر درآمد را بتوانیم از راه بیکاری هم به دست آوریم از کار استقبال نمی‌کنیم.
  16. قائل نبودن به ریاضت: ریاضت به معنای آنکه باید چیزهایی را فدا کرد تا چیزهای باارزش‌تری را به دست آورد. ما می‌خواهیم همه چیز را داشته باشیم و وقتی دیدگاهمان نسبت به کار آنگونه است، نسبت به مصرف هم دیدگاهمان این‌گونه می‌شود و باعث می‌شود دچار مصرف‌زدگی شویم. کدام یک از ما برای آرمان‌های خود حاضر است به قدر ضرورت اکتفا کند؟ این مصرف‌زدگی ما را به دنائت می‌کشد. اگر به ضروریات زندگی قانع بودیم، مجبور به کرنش کردن نبودیم.
  17. از دست رفتن قوه تمیز بین خوشایند و مصلحت: مردمی که منافع کوتاه‌مدت را ببینند و قدرت دیدن منافع درازمدت را نداشته باشند در معرض فریب‌خوردگی هستند.
  18. زیاده‌گویی: ما ملت پرسخنی هستیم و آسان‌ترین کار برای ما حرف زدن است.
  19. زبان پریشی: بدتر از پرسخنی ما زبان‌پریشی ما است. زبان‌پریشی به این معنا است که انسان حرف خود را خودش هم متوجه نمی‌شود.
  20. ظاهرنگری: ظاهرنگری به دلیل غلبه روحیه فقهی در دین بر کل کارهایمان سایه افکنده است. یعنی به جای آنکه ما به ارزش و انگیزه کار توجه کنیم فریفته ظاهر می‌شویم.

گزیده آثار[ویرایش]

تألیف[ویرایش]

  • سنت و سکولاریسم، مصطفی ملکیان، عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری، محسن کدیور، تهران: صراط
  • مهر ماندگار: مقالاتی در اخلاق شناسی، مصطفی ملکیان، تهران: نگاه معاصر
  • مشتاقی و مهجوری: گفتگو در باب فرهنگ و سیاست، مصطفی ملکیان، تهران: نگاه معاصر
  • حدیث آرزومندی: جستارهایی در عقلانیت و معنویت، مصطفی ملکیان، تهران: نگاه معاصر
  • راهی به رهایی: جستارهایی در باب عقلانیت و معنویت، مصطفی ملکیان، تهران: نگاه معاصر
  • سه گفتگو با مصطفی ملکیان: دین، معنویت و روشنفکری دینی، مصطفی ملکیان، تهران: پایان
  • اخلاق باور، مصطفی ملکیان، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی
  • آرای سیاسی و اخلاقی مک اینتایر، تهران: بقعه

ترجمه[ویرایش]

  • نظریه اخلاقی کانت، بروس اونی، مصطفی ملکیان (مترجم)، علیرضا آل بویه (مترجم)، قم: بوستان کتاب قم، ۱۳۸۱
  • تنوع دین در روزگار ما: دیداری دوباره با ویلیام جیمز، چارلز تیلور، مصطفی ملکیان (مترجم)، تهران: شور
  • «گابریل مارسل»، سم کین، مصطفی ملکیان (مترجم)، تهران: نگاه معاصر، ۱۳۸۲
  • شبکه باور، ویلاردون ارمن کواین، مصطفی ملکیان (مترجم)، امیر دیوانی (مترجم)، محمدحسین صبوری (مترجم)، تهران: صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (سروش)، ۱۳۸۲
  • نگاهی به فلسفه اخلاق در سده بیستم، استیون داروال، آلن گیبارد، پیتر ریلتن، مصطفی ملکیان (مترجم)، تهران: سهروردی، ۱۳۸۱
  • لودویگ ویتگنشتاین: ربط فلسفه او به باور دینی، ویلیام دانالد هادسن، مصطفی ملکیان (مترجم)، تهران: نگاه معاصر
  • سیمون وی، استیون پلنت، مصطفی ملکیان (مترجم)، فروزان راسخی (مترجم)، تهران: نگاه معاصر، ۱۳۸۲

منابع[ویرایش]

  1. منصورنژاد، محمد، ۱۳۸۹، نقدی بر استادان به بهانهٔ تجلیل، مقالهٔ نقد و نظری بر کتاب راهی به رهایی (تألیف مصطفی ملکیان)، تهران: نشر جوان پویا
  2. اندیشه‌شناخت؛ ملکیان (نقد هادی صادقی به نظریه ملکیان)
  3. زندگی مصطفی ملکیان
  4. زندگی‌نامه مختصر
  5. مهرنامه، ویژه‌نامه نوروز ۱۳۹۱، شماره ۲۰، ص ۳۵
  6. «همه با هم به مصطفی ملکیان و حسین بشیریه سلام کنیم»
  7. توصیف استاد ملکیان از احمد قابل: دلسوخته‌ای متواضع که سنجیده سخن می‌گفت
  8. برنامه دوره‌های آموزشی شهریورماه مؤسسه سروش مولانا
  9. زندگی مصطفی ملکیان
  10. «روح ناآرام یک روشنفکر: شرح یک زندگی فکری»، گفتگو با مصطفی ملکیان، ثمینا رستگاری، مجله اندیشه پویا، سال اول، شماره اول، اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۱
  11. بیانیه مصطفی ملکیان در حمایت از موسوی
  12. تأثیرات اجتماعی فهم نادرست از دین
  13. سه گفتگو با مصطفی ملکیان / دین، معنویت و روشنفکری دینی / چاپ دوم / نشر پایان ص 60
  14. گریز معنوی، رویکردی به دین گریزی و دین گرایی انسان معاصر در گفتگو با مصطفی ملکیان / به کوشش فرشاد مزدرانی - محمدحسین سیفی ص 18
  15. سه گفتگو با مصطفی ملکیان / دین، معنویت و روشنفکری دینی / چاپ دوم / نشر پایان ص 61
  16. گریز معنوی، رویکردی به دین گریزی و دین گرایی انسان معاصر در گفتگو با مصطفی ملکیان / به کوشش فرشاد مزدرانی - محمد حسین سیفی
  17. گریز معنوی، رویکردی به دین گریزی و دین گرایی انسان معاصر در گفتگو با مصطفی ملکیان / به کوشش فرشاد مزدرانی - محمد حسین سیفی صص -17 - 18
  18. گریز معنوی، رویکردی به دین گریزی و دین گرایی انسان معاصر در گفتگو با مصطفی ملکیان / به کوشش فرشاد مزدرانی - محمد حسین سیفی ص 18
  19. گریز معنوی، رویکردی به دین گریزی و دین گرایی انسان معاصر در گفتگو با مصطفی ملکیان / به کوشش فرشاد مزدرانی - محمد حسین سیفی ص 20
  20. گریز معنوی، رویکردی به دین گریزی و دین گرایی انسان معاصر در گفتگو با مصطفی ملکیان / به کوشش فرشاد مزدرانی - محمد حسین سیفی ص 21
  21. ازدواج و فرزندآوری در ترازوی اخلاق
  22. از آسمان تا زمین اخلاق
  23. ازدواج و فرزندآوری؛ روایی یا ناروایی اخلاقی؟
  24. دیدگاه جدید مصطفی ملکیان در باب مشکلات اخلاقی فراروی نهاد ازدواج و فرزندآوری
  25. بیست عامل عقب‌ماندگی ایرانیان

پیوند به بیرون[ویرایش]