راستاب
مختصات: ۳۲°۱۲′۵۲″ شمالی ۵۰°۳۷′۵۰″ شرقی / ۳۲.۲۱۴۴۴° شمالی ۵۰.۶۳۰۵۶° شرقی
اطلاعات کلی | |
---|---|
کشور | ایران |
استان | چهارمحال و بختیاری |
شهرستان | فارسان |
بخش | بخش جونقان |
دهستان | میزدج سفلی |
|
|
مردم | |
جمعیت | ۱٬۶۷۶ نفر |
جغرافیای طبیعی | |
ارتفاع از سطح دریا | [۱]۲۱۸۲ |
راستاب، روستایی از توابع بخش جونقان شهرستان فارسان در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.
محتویات
جمعیت[ویرایش]
این روستا در دهستان میزدج سفلی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۶۷۶ نفر (۳۷۶خانوار) بودهاست.
موقعیت[ویرایش]
این روستا در فاصلهٔ 7 کیلومتری شهر فارسان واقع است و فاصله آن با مرکز استان ۳1 کیلومتر است.
وجه تسمیه نام روستا[ویرایش]
در باره وجه تسمیه این روستا چند سند که شامل کتیبه های حوض راستاب-خاطرات سردار ظفرو باور مردم محلیدر دست است . در یادداشتها و خاطرات سردار ظفر بختیاری از روستایی با آب فراوان ومزارع حاصلخیز با نام «راستاب» نام برده شدهاست. (همان، ص. ۱۰، ۱۲، ۲۴۷، ۲۴۸).
مؤلف مرآت البلدان نویسد: «راستاب قریهای از قریههای چهارمحال اصفهان است». [۲]. و در فرهنگ جغرافیایی ایران آمدهاست: دهی از دهستان میزدج بخش حومه ٔ شهرستان شهرکرد که در ۲۷ هزارگزی جنوب باختر شهرکرد، کنار راه بردنجان به جونقان واقع است. دامنه ٔ کوه و هوایش معتدل است و 1000 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ میزدج وچشمه ها .کاریز بزرگ روستا تامین می شود. شغل اهالی زراعت وگله داری، صنایع دستی زنان قالی بافی و راهش مالرو است. این آبادی یک دژ قدیمی به نام قلعه اسعد دارد. [۳]
نژاد[ویرایش]
نژاد تمام دهات چهارمحال بدون شک از ایل بزرگ بختیاری بوده که در طول تاریخ وبه هر دلیلی در روستا های گونا گون ساکن شده اند.پس برای شتاخت تاریخ کهن چهار محال باید به آن بخش تاریخ که در مورد زندگی این ایل بزرگ است مراجعه شود اما در قرون اخیر خصوصاً از صفویه به بعد ترکان زیادی از طوایف مختلف در این ناحیه ساکن شدند وطوایف بسیاری نیز از استان فارس واصفهان به این ناحیه کوچ کرده ودر دهات آن ساکن شدهاند .
با توجه به گفته های بزرگان و با توجه به اسناد موجود فامیلهای بزرگ و اولیه راستاب عبارتند از:
1-امینی 2-ایمانی 3-خسروی 4-جمشیدی 5-نیکپور
فامیلهایی که در درجه دوم راستابی هستند عبارتند از:
1-کرمی 2- رحیمی 3- طاهری 4-نظری (الآن ساکن کران هستند) 5-اویسی 6-زمانی 7-زینلی
آثار تاریخی[ویرایش]
مردم راستاب بر اساس شواهد تاریخی واز دوران باستان در جبه ی برآفتاب کوه جهانبین ساکن بوده اند محوطه ی باستانی گنجگاه
1و2مربوط به دوران عیلامیان وهخامنشیان (این دو محوطه با شماره ی26569و26568درفهرست آثار ملی ثبت شده اند) محوطه ی سیاه دان مربوط به دوران اشکانیان(این محوطه با شماره ی26567درفهرست آثار ملی ثبت شده) ومحوطه ی دری جنی(گود جندینه) مربوط به دوران ساسانی(این محوطه با شماره ی26566درفهرست آثار ملی ثبت شده) ومحوطه ی بارغون وتپه ی خالو هادی که مربوط به دوران اسلامی می شوند ومتأسفانه تاکنون به ثبت ملی نرسیده اند تا همین بافت کنونی راستاب حلقه های به هم پیوسته ی تاریخ این روستا را شکل می دهند با وجود دنباله دار بوده تاریخ این روستا را تشکیل می دهند.
هسته ی اولیه راستاب را فامیلهای امینی – خسروی –اسیوند-جمشیدی – کرمی – اویسی – ایمانی -مرادی-زینلی و نیکپور تشکیل میداده اند وفامیلهای دیگر یا ازشاخه های این فامیلها هستند یا در صد سال اخیر واز نقاط دیگر به راستاب کوچیده اند.
همه ی مردم راستاب حتی کسانی که از روستاهای ترک نشین "مره" "هرچگان""جونقان"به این روستا آمده اند به زبان بختیاری سخن می گویند.در واقع راستاب تنها روستای محال میزدج است که بجای لهجه ی میزدجی با لهجه ای مشابه عشایر بختیاری صحبت می کنند.
در گذشته راه راستاب مالرو بوده ودر زمان جاده ی باستانی دز پارت(شاخه ای از جاده ی ابریشم که هند رابه بغداد از راه سیستان-کرمان-یزد-اصفهان-چهارمحال-اهوازوبغداد) از دوشاخه ی ایل راه شورگاه وایل راه گردنه تشکیل می شده
بافت تاریخی راستاب[ویرایش]
بافت قدیم روستا که در جنوب غرب روستای کنونی واقع است که بعد از ویرانی قلعه ی باقرخان (محوطه ی بارقون کنونی) بر اثر زلزله به محل کنونی منتقل شد از آخرین شواهد وجود ویرانه های این قریه حمامی بوده که در سالهای قبل از انقلاب توسط برادران اویسی وبمنظور استفاده از آجر آن برای ساخت خانه در راستاب کنونی تا روی پی ویران شده که با توجه به ابعاد آجر ها مربوط به عصر سلجوقی است .حتی تا به امروز در زمان شخم زمین های این ناحیه ابزار کار وکشاورزی زیادی توسط اهالی یافت می شود.
روستای جدید را درمیان چشمه سار های دامنه ی کم شیب جهان بین ساختند در بافت قدیم که از شمال تا "تنبلی" از شمال غرب تا "سورد سر کندال نظرگاه" از جنوب وجنوب غرب به "رو گه"(راه گاه) واز غرب به کندالهای "من ده" امتداد داشت بیش از بیست چشمه وپنج برکه یا کندال پر آب ویک حوض بزرگ 10در10 گزی وجود داشته که همه بجز حوض وبرکه ها هنوز باقی هستند وجود داشته .
بافت روستا[ویرایش]
راستاب قدیم با بافتی متراکم وارگانیک در کنار مسیر جویبار ها وبا همان الگوی مسیر آبراهها شکل گرفت قدیمی ترین بنای تاریخ دار روستا خانه کد خدا در مجاورت میدان حوض به سال 1131قمری باز می گردد.میدان حوض که به شکل مربع ابعادش کمی بیشتر از خود حوض بوده در کنار مسجد روستا(مسجد قدیم ویران شده وبجایش بنای جدیدی ساخته شده)وخانه ی کدخدا قرار داشته که محل اجتماع برگذاری مراسم جشن وعذاداری های مذهبی بوده در کنار این میدان چند کتیبه تاریخ راستاب را که کهن ترین قریه از میزدج سفلی است را برخود داشته که اکنون در سازمان میراث فرهنگی نگهداری می شوند.وشیر سنگی پانصد ساله میان حوض که در سال88 به طور نا معلومی ناپدید شد .
بیشتر خانه های محله ی نظر گاه در حیاط خود یک یا چند چشمه دارند .البته روستای راستاب یک کاهریز بزرگ با دبی بالادارد که در سالها اخیر ترمیم شده.
ملای آبادی در مسجد روستا مکتبی کوچک دایر کرده وبه کودکان سوادخواندن ونوشتن یاد می داده پیرمرد های بالای صد سال نظیر مرحوم حاج علی ضامن جمشیدی که بیش از صد وده سال داشت حافظ قرآن- شاهنامه ودیوان بسیاری از شعرای بزرگ فارسی بوده اند.
راستاب از دوبخش بالاده وپایین ده وپنج محله ی نظرگاه-میان ده-روگه -حوض وباغ حیات قلی تشکیل می شده فامیلهای مرادی-نیکپور-ایمانی-زینلی واسیوند در محله ی نظرگاه تامیان ده وسرکندال امینی –خسروی-کرمی واویسی در میانده تا محله ی حوض وروگه وفامیل جمشیدی اکثراً در محله ی روگه ساکن بوده اند باغ حیات قلی نیز از مسجد تا حسینیه ی کنونی واز زمینهای موقوفی راستاب بوده است.
خانه ها اکثراً از چند اتاق رو به قبله که توسط دیواری گل چینه ای محصور بوده تشکیل می شده معمولاً برادران در کنار هم ودر یک خانه زندگی می کردند.
حمام قدیم روستا از دوره ی صفوی ودر مکانی باهمین نام قرار دارد.گورستان راستاب در جنوب همین مکان کنونی بوده که به مرور زمان به وسعت آن افزوده شده.
محوطه ی حمام جدید(ساختمان تعاونی) که به گمان بعضی قبرستان قدیم راستاب است در واقع گورستانی مربوط به دوران پیش از اسلام است .این مهم بر اساس مشاهدات این جانب از گورهای این ناحیه ونحوه ی دفن مردگان با حالت چمباتمه وبا جواهراتی از جنس شیشه یا احتمالاً یشم بر من اثبات شد. در سالهای اخیر بسیاری از این گور های تاریخی بر اثر بی توجهی از بین رفنه اند.
=[ویرایش]
مالکیت راستاب[ویرایش]
ملکیت روستای راستاب از شمال غرب تا رودخانه ی میانی دره ی راز از جنوب و جنوب غرب تا رود گرداب(لوار گرد او) واز شمال شرقی گود یادره ی گنجگاه وانتهای مزارع بارقون(باقرخان) واز شمال تا ارتفاعات دالانک جهانبین کوه بوده در فرهنگ وپندار مردم مزارع روستا به چهار ویلی( واحد مرسوم برای هرملک) یاشش دانگ (واحد بعد از قاجاریه) تقسیم میشده که هر دانگ به شانزده جو تقسیم می شده هر جو براساس میزان آب وحاصلخیزی محاسبه می شده 96 جو ملک راستاب بدون احتساب باغات میوه ومراتع دامپروری که اکثراً از ایل اسیوند هستند راشامل می شده .
دو دانگ یا32جو از راستاب که شامل دره ی راز می شده در مالکیت محمد خان وهرمز خان ایلخانی بوده ومابقی به مردم روستا تعلق داشته مراتع شمالی راستاب اکثراً از تیره های مختلف طایفه ی اسیوند از باب دورکی هفت لنگ بختیاری وگله داران راستاب است.
نام مزارع راستاب[ویرایش]
-گرهوشا
-گوده باشادی
-باشادی(سید شهاب الدین)
-کینواپری
-تاپویی
-قد چشمه
-لت باقرخانی(بارقونی)
-بارقون
–لونجه(مزارع برنج)
-اشکست او
-چم کربلایی داراب
-درب ده
-پناوندا
- چشمه ی سید مصطفی
چغا سالوا وبیشه ی خان ازعهد خان تاکنون سند بر ای چلیچه است و هنوز سند باقی است
دره راز و با غ های خان بنا بر ثند مالکیت جزو خاک چلیچه است وهنوز که هنوز است در تصرف چلیچه است
- گود جنی
-گود گنجگاه
-چغا یا مله ی حالو هادی
–چشمه ی زیادی
- چشمه ی سیزنک
-چشمه ی زال-
چشمه دروغ گو
-مرغ روگر
- گود گادوش
-دره ی اشگفت
"در مورد جدول زیر و نام مزارع هنوز ابهاماتی وجود دارد"
نام
جو (واحد مالکیت)
حیات قلی امینی
4جو
خیر الله-عبدالله امینی
4جو
تیمور ومصطفی امینی
2جو
غلامعلی امینی
2جو
بندعلی امینی
2جو
صیف الله امینی
2جو
علی خسروی
4جو
اولاد مم زمان خسروی
4جو
ربیع خسروی
2جو
نجات علی خسروی
2جو
حمزه علی خسروی
2جو
رمضان خسروی
1جو
عبد الخلیل خسروی
2جو
بهرام جمشیدی(خرم فر)
2جو
محمد جان جمشیدی
2جو
فریدون جمشیدی
2جو
علی ضامن جمشیدی
2جو
کرم کرمی
2جو
پیر علی کرمی
2جو
حیدر کرمی
1جو
علی مراد مرادی(اولاد باقر)
2جو
خدامروت مرادیان(اولادباقر)
2جو
خدارحم مرادی(اولادباقر)
1جو
امان الله شیوندی
2جو
بندلی وامرالله شیوندی
2جو
ایستاد محمد علی محمدی(نجار)
2جو
احمد پیشگر
2جو
طاهر طاهری
1جو
سوار علی فرهادی
2جو
سید عباس حسینی
2جو
بارون رحیمی
2جو
حبیب الله پاکنژاد(آبسرده)
2جو
قنبر حسنزاده
2جو
علی محمد اسیوند
2جو
2جو
حسین-قاسمعلی عباسی
2جو
غفار-حیدر حیدری نیا(ایوازه)
2جو
امر علی زمانی
2جو
میرزاجان –عباس فروزنده
2جو
علی باخسته
2جو
رمضان منصوری
1جو
پنج علی امیدی
1جو
نصرالله حیدری
1جو
نعمت الله محمودی
1جو
ضبیح اله محمودی
1جو
پایدار
2جو
امر الله نوروزی(امداد)
1جو
باغ محمد جان جمشیدی
-
باغ ا
-
باغ مهدی عسکری
-
باغ برادران هاشمی-طایفه اسیوند
-
باغ باباشادی ایمانی
-
آقاخان نیکپور(کناری)گووه مرغزار جنوبی راستاب متشکل از مزارع بیشه های کبوده ومرداب ها وچند چشمه
آداب و رسوم[ویرایش]
بر اشکنون
سلام دوستان الان تقریباً برداشت محصول تمام شده وکشاورزای راستاب محصولاتشون را جمع کردن.با وجود کم آبی امسال باز خدا را شکر محصولات خوبی برداشت شده.
یاد چند سال جلو تر بخیر که همه بافه ها را توی خرمنای دو طرف آبادی جمع می کردند/با خودم فکر کردم به همین مناسبت در مورد یکی از رسوم راستاب که اسمش"براشکنون" که نمی دونم در دیگر روستاهای لرنشین هم بوده یا نه صحبت کنم.
هنمانطور که در بخش مالکیت اراضی راستاب بیان شد در گذشته مزارع راستاب برحسب واحدی به نام ویلی یا شعیر تقسیم بندی می شدند.راستاب از پنج ویلی تشکیل شده بوده که مردم روستا وبر حسب برنامه ریزی وبه طور دسته جمعی در چند روز مقرر به نوبت محصولات هر ویلی را برداشت وپس از برداشت وبر اساس سهام هر یک در بین اهالی تقسیم می شده که از برداشت هر ویلی تا نوبت بعداهالی روستا به زیارت یکی از امامزادگان همجوارمی رفتند که از آن میان می توان به باباشادی/ پیرغار/آبمراد/ملک خاتون اشاره کرد.
هر سال یک ویلی معلوم به عنوان شعیر آخر مشخص وپس از اتمام کار مزارع دیگر ودر روزی که ساعت خوش باشد هر طایفه با بهترین درو گر هایش بر سر زمین حاضر می شوند ویک بر زمین که شامل یک ردیف از محصول است را انتخاب کرده ودر حالی که همه برای تماشا آمده اند مسابقه شروع میشود گروه بازنده گروهی است که کاهلی کرده ودیر تر از همه درو را به پایان برساند که به اصطلاح می گویند "بر بر فلانی شکست" این مراسم از رسوم بازمانده از جشن مهرگان بوده که در تلاقی روز مهر با ماه مهر وبه نشان از تشکر خدا برگزار می شده زرتشتیان ایران هنوز این جشن را برگزار می کنند.
روز براشکنون تا شب اهالی در کنار خانواده ها شان ودر طبیعت مانده وعصر محصولات را به خرمن می آورده اند.
نوروز:
در راستاب جشن نوروز از سمنوپزون آغاز وتا سیزده بدر ادامه دارد.
سمنو پزون:
توسط یکی از اهل فامیل ازروزها پیش دانه های گندم خیسانده وبرای جوانه زدن آماده شده وهر روز برای جلو گیری از گندیدن شسته می شوند.میزان این این جوانه ها بسیار زیاد ونگهداری از آنها کاری سخت است که به کمک مردان نیاز دارد پس از آماده شدن جوانه ها در روزی که ساعت خوش باشد فامیل گرد هم جمع شده آب جوانه ها را می گیرند ودر شامگاه دیگ ها رابار گذاشته وبا هم زدن دائم از ته گرفتن آن جلو گیری می کنند در آن شب تاصبح همه بیدار اند ودور بزرگ فامیل جمع می شوند وبه دعا ونماز وتعریف حکایت ومتل های کهن شب ر تا سحر بیدار می مانند .فامیل با همزدن بنوبت هم به یکدیگر کمک کرده هم در حین هم زدن آرزو هایشان را از خدا می خواهند. وقتی سمنو به مرحله ی مناسب رسید در آ«ن را گذاشته به استلاح سمنو را دم می اندارند بعد از آماده شدن سمنو را برای خوردن وهفت سین میان همه تقسیم می کنند.برای انجام هر مرحله افراد حتماً وضو میگیرند مراسم سمنوپزون ازاهمیت واحترام بالایی در میان مردم راستاب برخوردار است.
چهارشنبه سوری:
در هر کوچه آتشی بر پا کرده بر طبق رسوم ایران سه دور دور آن چرخیده واشعار فورکلور زیر را میخوانند:
سوری مو ز تو----زردی تو ز مو
غم بره شادی بیو مهنت بره روزی بیو.....
سپس ظروف لب پریده وکهنه را شکسته وسال نو رابدون آنها شروع می کنند.
عیدی دادن به زنان فامیل:
هر مرد براساس سن وموقعیت مالی عیدی شامل پول –پارچه –میوه- آجیل عید با شام شب عید را برای خواهران عمه ها خاله ها دختر برادر وخواهر خود می فرستد. وظیفه ی این کار بر عهده ی جوانترین پسر آن اولاد است که توانایی لازم را جهت این کار دارد. پس از رساندن عیدی که در طبقی بزرگ چیده می شود شخصی که عیدی را گرفته به آن پسر جوان چیزی به عنوان دشت اول سال هدیه می دهد.
سبزی عید:
مادر یا خواهر بزرگ در هر خانه به تعداد افراد خانواده سبزی به آب میریزد.سبزی کسانی که ازدواج کرده اند برایشان فرستاده ومابقی تا روز سیزده بدر درخانه می مانند.
خانه تکانی:
خانه تکانی در راستاب را از تقویم جلالی ساعت میبینند.روزهای اول همسایه ها با هم قالی ها را به کنار چشمه ها برده ودسته جمعی آنهارا می شویند. اگر در این روزها از راستاب بگذرید از بام هر خانه چند قالی آویزان است.در روز های بعد اهالی رختخواب ها ومنسوجات خود را از خانه بیرون آورده آفتابی می کنند.این کار به دلیل از بین رفتن نم وبوی زمستان ازخانه است.مردها که صبح زود عازم دره راز شده اند با خاک سفیدی که از آنجا آورده اند اندودی می سازند که بوسیله ی جارو وتوسط زنان به دیوار پاشیده دیوار هارا سفید می کنند.دختران جوان پس از اتمام سفید کاری با رنگ های طبیعی برروی دیوار ها نقوشی بر گرفته از فرشها وگلیم های محلی کشیده وپسرجوان خانه شاخه ی سروی که با از جهانبین یا از باغ اسعدیه آورده بر فراز درب خانه آویزان می کند .گاهی در این موسم هر چند خانواده با هم گوسفندی را چهار پا گرده(قربانی که گوشتش به چهار قسمت تقسیم می شود وبین خود چهار خانواده که قربانی کردند تقسیم می شود)گوشتش را قلیه شده برای نوروز آماده می کنند. مادر ها نانی بنام "کاکول"که شیرینی مردم چهار محال بوده می پزند و وعود در تمام روز های آخر سال عود و اسفند(دینشت)در خانه می سوزانند.
آجیل عید راستابی ها در گذشته برنجک وگندم برشته وبا شاه دانه وخشکبار بوده که آماده کردن وبودادن آن را مادر خانه انجام می داده.
تخم مرغ عید:
در روزهای آخر مانده به نوروز کودکان تخم مرغ های عید را با روناس وپوست گردو و پوست پیاز وحنا و...رنگ می کنند. دخترکان تخم مرغ هارا به هم هدیه داده وپسر بچه ها در شب عید با طنابی از دستمالهای رنگی که به هم گره خورده اند از فراز بامها چاوش خوانی کرده دستمالها را پایین فرستاده ومردم روستا عیدی را که ئعموما پول آجیل یا تخم مرغ عید است به دستمال بسته وپسر بچه ها آن را بالا می کشند.
سل تحویل:
سال نو در کنار هفت سین سیب- سبزه-سکه- سمنو- سپند – سیر وسماق که بر روی کرسی پهن است آغاز می شود.روی سفره ی عید تکه ی نانی به نشان برکت شاخه ی سروی به نشان زندگی آینه وقرآن وشاهنامه به همراه یک نارنج میگذارند.ماهی را پسر ها از جوی توی کوچه می گیرند.
در قدیم برای درک لحظه ی سال تحویل خانواده دور کرسی جمع شده به تخم مرغ میان آن نگاه می کردند در میان آنا اعتقادی وجود داشته که در لحظه ی تحویل سال تخم مرغ سفره ی عید تکان می خورد .بادیدن تکان اولین تخم مرغ سال نو شروع می شده.
دید وبازدید:
همه لبان تمیز پوشیده از بزرگ فامیل شروع می کنند.مراسم بعد از روبوسی وتبریک با گلاب پاشی به میهمانان وصرف پذیرایی ختم می شود.
گاو آمدن:
در ایام نوروز ودر روزی با ساعتی مبارک کشاورزان گاوهای نر را با گاوآهن به سر زمین کشاورزی برده وشیاری برزمین می انداختند تا هم زمین بیدار شود وهم گاو ها برای کار آماده شوند.
شنبه گردش:
اولین شنبه ی سال را همه ی مردم آبادی به بیرون از روستا می روند وتا غروب آنجا می مانند.بازی این روز هفه سنگ وچوپل است عصرانه آش دوغ باسبزی های بهاری آماده ودر میان فامیل پخش می شود.
سیزده بدر:
روز وداع با جشن نوروز در این روز دخترکان سبزه هارا به هم گره زده درآب روان می اندازند به امید گشایش بخت وبایک دنیا آرزو.وپسربچه ها ماهی هایی که در اول سال برای سفره ی عید گرفته بودند را آزاد میکنند.براستی پدران ما از هر موقعیتی برای شادی ودور هم بودن استفاده می کرده اند.
نویسنده محمد نیکپور راستابی
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- ↑ http://www.fallingrain.com/world/IR/03/Rastab.html
- ↑ (مرآت البلدان ج ۴ غ
- ↑ (از فرهنگ جغرافیایی ایران)
- «نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۸۵». درگاه ملی آمار ایران. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱ ژانویه ۲۰۱۳. بازبینیشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۳.
|
این یک مقالهٔ خرد پیرامون یک روستا است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |