عشایر ایران
در متون فارسی واژگان عشیره، قبیله، ایل، طایفه، اویماق، اولو و به ویژه جمع آنها عشایر، قبایل، ایلات، طوایف، اویماقات، اولوسات غالباً هم معنیاند و در واژهنامهها خاندان یا دودمان یا گاهی جامعه یا مجموعه قشون توضیح داده میشود. جغرافینویسان قدیمی برای اشاره به به اصطلاح کردان فارس از واژه رموم که جمع رم است یا زموم که جمع زم است استفاده کردهاند.[۱]
تاریخ ایلات ایران، تاریخ ایران است. نگاهی به تاریخ ایران این نکته را روشن میکند که بدون مطالعه تاریخ اقوام، ایلات و عشایر به درستی نمیتوان تاریخ ایران را شناخت.
در هر دورانی از تاریخ ایران که یکی از ایلات نیرومندتر از دیگران بوده، قدرت سیاسی را تسخیر کردهاست. ایلات به علت آمادگی دایمی برای کوچ دارای انضباط شبه نظامی هستند و در عرض ساعاتی آماده حرکت با گلههایشان هستند، همین انضباط و آمادگی جنگی آنان، ایلات را تبدیل به یک اردوی نظامی میکردهاست.
در جامعه ایلاتی بر مبنای مناسبات عشیریی مردم اطاعت پذیری محض از رؤسایشان داشتند و از سویی داشتن نیروی مسلح ازضروریات زندگی ایلی بودهاست و در اختیار داشتن این دو مؤلفه دو اهرم قدرت برای سران ایلات و عشایر فراهم نموده.[۲]
مطالعات تاریخ ایلات ایران نشان میدهد که ایلات در سیاست داخلی کشور دارای نفوذ بوده و نقش مهمی را در بوجود آوردن سلسلهها بازی میکردهاند و این امر در بعضی مواقع باعث میشدهاست که بامر پادشاهان وقت و سیاست کشور، دستههائی از ایلات از محل اصلی خود کوچانیده شده و در محل جدیدی به زندگی بپردازند.[۳]
بررسی آمار جمعیتی ایلات ایران[ویرایش]
ایلات ایران تدریجاً یکجانشین شدهاند ولی هنوز هم در برخی از قسمتهای ایران ایلات کوچ گرد وجود دارند. در دوران مشروطه از ۸ میلیون جمعیت ایران بیش از ۲ میلیون نفر یعنی حدود یک چهارم جمعیت ایران به ایلات و عشایر تعلق داشتند.[۴] در سرشماری سال ۱۳۳۵ از ۲۱ میلیون جمعیت ایران ۲-۳ میلیون به ایلات و عشایر تعلق داشتند. جمعیت عشایری کوچ رو ایران در یک سیر نزولی بر پایه سرشماری سال ۱۳۴۵، ۴۶۲هزار نفر و در سرشماری سال ۱۳۵۵ حدود ۳۳۷هزار نفر اعلام شدهاست. (سالنامه آماری کشور سال ۱۳۶۰ ص ۵۸)
جمعیت عشایری ایران در اوایل قرن بیستم ۲۵٪ کل جمعیت کشور بوده، که درسال ۱۳۵۵ به حداکثر ۱۴٪ جمعیت ایران کاهش یافتهاست یعنی ۴٫۸ میلیون نفر. کاهش چشمگیر جمعیت عشایری ایران در دوران سلسله پهلوی از ۲۵٪ به ۱۴٪ جمعیت، در اثر سیاست سرکوب عشایر، رشد سریع سرمایه داری و زندگی شهرنشینی است.[۵]
بنابر آمار کشوری در سال ۱۳۶۰ در کل کشور ۹۲ ایل و ۴۵۴ طایفه مستقل وجود دارد و تعداد ۱۸۸ هزار و ۳۵۴ خانوار عشایری با متوسط ۵٫۸ نفر در هر خانوار سرشماری گردیدهاست.[۶]
جامعه عشایر ایران متشکل از ۱۰۱ ایل و ۵۹۸ طایفه مستقل اند و با چند میلیون عضو یکی از بزرگترین گروههای قومیتی را تشکیل میدهند. این جمعیت کثیر در گسترهای با وسعت بیش از ۹۶۳ هزار کیلومتر مربع (نزدیک به ۶۰ درصد مساحت ایران) استقرار دارند. ایلات و عشایر ایران با داشتن ۲۴ میلیون راس دام، ۴۵۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی و ۲۰ هزار هکتار باغ نقش قابل توجهی در تامین مواد پروتیینی، لبنی و کشاورزی دارند.[۷]
همچنین با تولید بیش از ۳۰۰ هزار نوع مصنوعات دستی، بیش از ۱۲ هزار میلیارد تومان ارزش افزوده تولید میکنند و یکی از مولدترین بخشهای جمعیتی کشور به شمار میآیند که متأسفانه، با مزیتهای فراوان این قشر، کمترین حجم از سرمایه گذاریها، اعتبارات و توجهی عمومی به این قشر شدهاست.[۸]
در حال حاضر (سال ۱۳۸۳) بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر عشایر کوچنده و ۵ میلیون رمه گردان داریم که مکان ثابت برای زندگی دارند اما نیمی از سال را کوچ میکنند که بیش از ۲۵ درصد پوست و گوشت کشور را تامین میکنند.[۹]
ایلات عمده ایران بر اساس آمار سال ۱۳۶۵:[۱۰] | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بخش بندی عشایر و ایلات ایران[ویرایش]عشایر ایران به اقوام اصلی کرد، لر، لک، ترک و ترکمن، عرب، بلوچ و براهویی تقسیم میشوند.[۱۱][۱۲]. معمولاً ایلات و عشایر ایران را از جهت زبان به ۶ دسته تقسیم میکنند:[۱۳]. ترکمنی، ترک زبانان، کردی، لری، عرب و بلوچ.[۱۴].[۱۵]. ردهبندی حال حاضر عشایر با ردهبندی تاریخی ایشان متفاوت است، چه بسیاری از ایلاتی که امروزه ترک یا کرد دانسته میشوند در متون تاریخی لر یا لک توصیف شدهاند یا باالعکس. برای نمونه ترکاشوندان همدان که امروزه در اثر همسایگی با عشایر کرد، کردزبان شدهاند در اصل لر بودهاند، یا ایل گوران با اینکه برپایه قومشناسی و زبانشناسی ریشه کردی برایشان دانسته نمیشود امروزه کرد به حساب میآیند.[۱۶] پانویس[ویرایش]
منابع[ویرایش]
|