بخش هخامنش

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

بخش هخامنش یکی از بخش‌های شهرستان پاسارگاد در استان فارس ایران است.[۱]

تقسیمات کشوری[ویرایش]

پیشینه آرامگاه کوروش[ویرایش]

قدیمی ترین کتابی که بعد از اسلام از آرامگاه کوروش یاد کرده است فارس نامه ابن بلخی است که در سالهای ۵۰۰ تا۵۱۰ هجری قمری نوشته شده است. در این کتاب از آرامگاه کوروش با نام گور مادر سلیمان یادگردیده است. در سال ۷۴۰ هجری قمری حمید مستوفی مطالب ابن بلخی را عیناً نقل می‌کند و علی‌رغم اینکه ابن بلخی گور مادر سلیمان خوانده مستوفی پا را از این فراتر گذاشته و گفته که منظور از سلیمان، سلیمان نبی است. اولین غیر ایرانی که از این آرامگاه بعد از اسلام یادی کرده جوزفا باباروی ونیزی بود که در سال ۱۴۷۴ میلادی به ایران آمد. لوبرن (۱۷۰۶م) از اینکه آنجا واقعاً مقبره مادر سلیمان باشد با شک و تعجب سخن می‌گوید چون در تورات نامی از این محل برده نشده است. فلاندن (۱۸۴۱میلادی) گفته است که مسلمانان فکر می‌کنند که آنجا مقبره مادر حضرت سلیمان است اما بعید است که اینطور باشد. وی اشاره کرده که این مقبره را بعضی به بهمن شاه (شاه کیانی ایران) نسبت می‌دهند.

میرزا حسن فسائی در فارس نامه (نوشته شده در ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۱ ق) می‌گوید: بلوک مشهد ام‌النبی یا مشهد مادر سلیمان (ع) محل شهادت یا مقبره بزرگان و اولیاء دین گویند و بعد از استیلای عرب بر عجم این بلوک را مشهد ام‌النبی گفتند و آن را مشهد مادر سلیمان نامیدند. حتی در سال ۱۳۱۱ هجری شمسی نیز در مورد محل آرامگاه کوروش شک و تردید وجود داشت به این نوشته از مسعود کیهان توجه کنید: یکی از قرای مرغاب مرسوم به مشهد مادر سلیمان به عقیده عوام مقبره مادر سلیمان است که ۱۲ کیلومتر با آن فاصله دارد ولی به هیچ وجه این مساله مبداء تاریخی ندارد و ظاهراً مقبره کوروش می‌باشد (جغرافیای مفصل ایران) از آنجاییکه رسم بوده اماکن مقدس زرتشتیان را از روی مصلحت به حضرت سلیمان نسبت بدهند شکی نیست که منظور از سلیمان همان سلیمان نبی بوده چون موارد مشابه زیادی در تاریخ وجود دارد. حتی تخت جمشید را منزلگه سلیمان نبی و مسجد سلیمان را محل باد سلیمان و از قرن ۶ ق به بعد فارس را تخت گاه سلیمان (ع) می‌گفتند و جالب است که اتابکان فارس دارای القاب رسمی چون وارث ملک سلیمان بودند. البته برخی معتقدند که اینکار برای جلوگیری از تخریب بیشتر این اماکن تاریخی و ارزشمند بدست متعصبین دینی و یک حرکت حساب شده و هوشمندانه بوده است.

در سال ۱۶۱۷م سفیر پرتقال d.n garcia de silva figvereoa از شهر فسا جیمز موریه اولین سفرش را به ایران انجام داد هنوز هیچ کس نمی‌دانست آرامگاه کوروش دقیقاً کجاست. بعنوان محل آرامگاه کوروش یاد می‌کند. تا سال ۱۸۰۹ که در سال ۱۸۰۵م گروتفند موفق به ترجمه خط میخی ایرانی شد از آن تاریخ به بعد کار شناسائی آرامگاه کوروش راحتتر شد. چون نوشته هائی که در بیستون بود همینطور نوشته‌های مشهد مرغاب به کمک محققین آمد. جیمز موریه از تطبیق متون تاریخی که در مورد تنگی ورودی آرامگاه آمده بود با مشهد مرغاب به این نتیجه رسید که انجا مقبره کوروش است در سال ۱۸۱۰م ویلیام اوزلی نظریه موریه را تائید کرد در سال ۱۸۱۶م کرپورتر با تطبیق نوشته‌های بیستون و پاسارگاد به همین نتیجه رسید او نخستین کسی بود که با اطمینان خاطر این حرف را زد. کرپورتر در اثر بیماری درگذشت و تحقیقاتش ناتمام ماند. این پایان کار نبود و بقیه هنوز متقاعد نشده بودند که این نظر درست است. درسال ۱۸۲۱ کلودیوس ریچ می‌نویسد: به عقیده من این بنا باید آرامگاه برترین درخشان ترین و جذاب ترین فرمانروای مشرق زمین یعنی کوروش باشد.

p.lassen فلاندن که در سال ۱۸۴۱ میلادی به ایران آمد در نوشته‌هایش عنوان نمود که پاسارگاد باید در محل فعلی شهر فسا بوده باشد. در سال ۱۸۶۲م آرمینیوس وامبری در سفرش می‌گوید که بعضی اینجا را مشهد مادر سلیمان (ع) و برخی قبر کوروش می دانند. بطور خلاصه می‌توان گفت دانشمندان آن دوران یکدسته شامل افرادی مانند و پروفسور j.oppert و a.h hsayce و مادام دیولافوآ تا مدتها روی فسا یا داراب تاکید داشتند و افرادی مثل اوزلی (۱۸۱۰م) فلاندن و کست (۱۸۴۱م) j.r price و k.abbot و دو نفر دیگه به نامهای اندریاس و شولتسه(۱۸۷۶م) پس از بررسی نقاط مهم فسا و داراب نظر دادن که مشهد مرغاب محل آرامگاه کوروش است. بعداً بر سر افرادی که آنجا دفن شده بودند اختلاف نظر جزئی پیش آمد پروفسور اوپر کاسندان همسر کوروش را آن زنی می‌دانست که با کوروش آنجا دفن شده مادام دیولافوآ و همسرش آنجا را مقبره ماندانا مادر کوروش و خود کوروش می‌دانستند. در سال ۱۹۴۵ دوباره یک شک بزرگ در مورد آرامگاه کوروش ایجاد شد s.j zakareti مقاله‌ای نوشت و زندان سلیمان را که یکی از آثار باقی‌مانده در پاسارگاد هست آرامگاه کوروش دانست و استروناخ (۱۹۶۳-۱۹۶۱م) هم این نظر را تاکید کرد. زیرا علاوه بر محل آرامگاه کوروش زندان سلیمان هم با نوشته‌های مورخان قدیمی در مورد آرامگاه کوروش تطبیق داشت. البته استروناخ سرانجام به اشتباه خودش پی برد و نظریه زندان سلیمان را رد کرد و بدین ترتیب مشخص شد که آرامگاه کوروش بطور قطع کجاست. او همچنین ثابت کرد که آن جا آرامگاه کوروش و ماندانا مادرش است.

پیشینه واژه آرامگاه مادرسلیمان[ویرایش]

[[مشهد مادرسلیمان یا آرامگاه کورش از نوعی سنگ ماسه‌ای که به مرمر سفید شباهت دارد، ساخته شده و در ساخت آن از هیچگونه مواد و مصالح دیگری استفاده نشده است. سنگ‌ها که از معدنی در شمال شرقی سیوند بدست آمده، در قطعات بسیار بزرگ که گاه وزن هر کدام آنها به ده‌ها تن می‌رسد، به شیوه خشکه‌چین بر روی هم چیده و بنا گردیده است و گاه برای اتصال محکم‌تر آنها از قطعات آهنی دم چلچله‌ای استفاده شده است. این قطعات آهنی در طول زمان از چشم سارقان پنهان نمانده است. با اینهمه و علی‌رغم گذشت بیش از ۲۵۰۰ سال از عمر ساختمان و پشت سر گذاردن زمین‌لرزه‌ها و حادثه‌های دیگر طبیعی و انسانی، بنای آرامگاه همچنان سالم و پایدار و استوار بر جای مانده است. اتاق آرامگاه بر روی شش سکوی مطبق سنگی ساخته شده و طبقه هفتم آنرا تشکیل می‌دهد. نخستین و پایین‌ترین طبقه، قریب ۱۲ متر عرض و ۱۳ متر طول و ۱۷۰ سانتیمتر بلندی دارد. در نتیجه سطح زیربنای ساختمان به حدود ۱۶۰ متر مربع می‌رسد. این اندازه‌ها در طبقات دیگر به ترتیب کاهش می‌یابد بطوری که بلندی صفه ششم از ۵۵ سانتیمتر تجاوز نمی‌کند. به این ترتیب ارتفاع شش صفه پله‌مانند بنا حدود ۵/۵ متر و با احتساب حدود ۶ متر بلندی اتاق آرامگاه و بام آن، بلندای کل بنا بالغ بر ۱۱ متر می‌شود. این طاق بصورت شیروانی و شیب‌دار بام بنا را می‌پوشاند. این آرامگاه، حداقل هزار سال به نام‌های مسجد مادر سلیمان (ع)، مشهد مادر سلیمان (ع)، گور مادر سلیمان (ع)، گور سلیمان (ع)، مشهد ام‌النبی (ع)، مقبره سلیمان (ع) و مشهد مرغاب نامیده می شده است. چند نام نخستین، در ارتباط با حضرت سلیمان (ع) می‌باشد و مشهد مرغاب به دلیل دشت مرغاب که بنای آرامگاه در آن قرار دارد، اطلاق شده است. آقای سامی در مورد علت اشتهار پاسارگاد به مشهد مادر سلیمان و مشهد ام‌النبی می‌گوید: پاسارگاد را عوام و ساکنین دهات مجاور مشهد مادر سلیمان و قبر مادر سلیمان و مشهد ام‌النبی و مشهد مرغاب می‌نامند و این نام هائیست که پس از اسلام باین مکان داده‌اند. اینک عقیده و نوشته پاره‌ای از مورخین متأخر را در وجه تسمیه این بنا به مشهد ام‌النبی عیناً نقل می‌نماید: صاحب فارس نامه ناصری (مرحوم حاج میراز حسن فسائی) ضمن توصیف این محل در صفحه ۳۰۱ می‌نویسد: «مشهد محل شهادت و قبر انبیاء و اولیاء و بزرگزادگان دین را گویند و چون این بلوک را مشهد ام‌النبی گفتند و چون عجم حضرت سلیمان (ع) و جمشید را یکنفر دانسته‌اند آنرا مشهد مادر سلیمان نیز گفته‌اند. . .» مرحوم فرصت الدوله شیرازی صاحب آثار عجم ذیل نقشه قبر کوروش در صفحه ۲۳۰ می‌نویسد: «یکی از مورخین می‌گوید چون برخی جمشید را سلیمان میدانند شاید مادرش در آنجا مدفون باشد لهذا باین اسم خوانده شده اما در یکی از تواریخ اروپا مرقومست که سلیمان ابی جعفر برادر هارون الرشید شهر پسارگیدی را تحویل داشته وقتی از جانب خلیفه بحکومت آنجا رفته، مادرش که همراه بوده در آن سرزمین درگذشته و بخاک مدفون آمده از آنوقت معروف به قبر مادر سلیمان گردیده و بطول زمان گمان نموده‌اند سلیمان نبی است پس مشهد ام‌النبی نیز گفته‌اند و الله اعلم. این بلوک از شهرهای بزرگ ایران و اولین بناست که نهاده شده . . .» ابن بلخی با آنکه بیشتر از شهرها و نقاط پارس را در فارس نامه خود ذکر کرده است از پاسارگاد فقط در یکجا آنهم ضمن مرغزاران (مرغزارکالان) نام می‌برد و آن چنین است: «مرغزارکالان نزدیک گور مادر سلیمانست. طول آن چهار فرسنگ اما عرض ندارد مگر اندکی و گور مادر سلیمان از سنگ کرده‌اند، خانه چهارسو هیچکس در آن خانه نتواند نگریدن، گویند که طلسمی ساخته‌اند که هر که در آن خانه نگرد کور شود، اما کسی را ندیده‌ام که این آزمایش کند. حمدالله مستوفی نیز در نزهه القلوب فقط در یکجا آنهم ضمن توصیف مرغزارن از مشهد مادر سلیمان نام می‌برد که اقتباس از فارس نامه بلخی است، وی می‌نویسد:رمرغزارکلان بجوار گور مادر سلیمان (ع) طولش چهار فرسنگ اما عرض کمتر دارد و قبر مادر سلیمان از سنگ کرده‌اند خانه چهارسوست . . . صفحه ۱۸۰» ولی علی سامی معتقد است که مردمان بعد از اسلام بسیاری از ساختمان‌های مهم و عظیم سنگی که ساختن آنرا از عهده بشر خارج می دانسته‌اند و از زمان ساختمان و بانی آن نیز اطلاعی نداشتند بحضرت سلیمان پیغمبر نسبت داده‌اند باین تصور که چون دیوان در بند حضرت سلیمان بوده‌اند برای او کاخهای عظیم سنگی را که حمل آن از دست بشر خارجست ساخته‌اند کما اینکه در همین پاسارگاد بنای مرتفعی سنگی روی تپه را بنام تخت سلیمان می‌نامند و آثار سنگی مشرق شیراز را بهیمن نام می‌خوانند و در آذربایجان نیز خرابه قصر اشکانیان را به تخت سلیمان نامیده‌اند و در نتیجه بنای مقبره سنگی کوروش به قبر مادر سلیمان یا مشهد ام‌البنی که مقصود از نبی همان سلیمانیست معروف شده و شاید از همین گفته و اشتهار تصور دیولافوا سرچشمه گرفته باشد که مقبره کوروش را از آن کاساندان (ماندانه) مادر کوروش دانسته است بهر حال همین معروفیت و اشتهار سبب گردید که پایتخت و آرامگاه کوروش کبیر شاهنشاه عظیم الشأن پارسی از انهدام بدست عربها مصون بماند و نژاد ایرانی امروز بتواند آنها را مایه فخر و مباهات خود قرار دهد

اهمیت شهر پاسارگاد[ویرایش]

باتوجه به این که پاسارگاد نام یک آثار باستانی مشهور در منطقه بوده که مورد علاقه و توجه جهانیان بویژه علاقه‌مندان به میراث ملل می‌باشد، بر این مبنا استانداری و وزارت کشور بعد از تصمیم به ایجاد شهرستان در آن منطقه و برای برجسته نمودن و زنده نگه داشتن نام و یاد پاسارگاد در سطح ایران و جهان ترجیح داد نام پاسارگاد را بر شهرستان جدیدالتأسیس قرار دهد»از طرف دیگر مسئولین محترم وزارت کشور و استانداری فارس با نکته سنجی و ظرافت تمام بادرنظر گرفتن این که بانیان احداث مجموعهٔ پاسارگاد، دولت هخامنشی بوده‌است با تأسیس بخش هخامنش در برجسته‌تر نمودن آثار کوروش هخامنشی تلاش مضاعفی نشان داده‌اند چرا که فرزندان هخامنش پس از کسب قدرت و تشکیل دولت مستقل نام دولت را به احترام رئیس قبائل پارس به نام هخامنش نامگذاری کرده‌اند و این امر نشان دهندهٔ احترام و جایگاه بلند هخامنش در بین قبائل پارس بوده‌است.

تأسیس شهر مادرسلیمان[ویرایش]

درتایخ ۲۶/۱۱/۱۳۹۱ مدیرکل سیاسی، انتخابات و تقسیمات کشوری استانداری فارس گفت:" با مصوب شدن ارتقای چهار روستای این استان به شهر، شمارشهرهای فارس به ۱۰۰ شهرافزایش یافت و روستای مادرسلیمان مرکز بخش پاسارگاد به شهر مادرسلیمان ارتقا یافته است" با درنظر گرفتن مورد فوق که پس از مدت‌ها انتظار شهر مادرسلیمان تاسیس گردید ولی زمانی حق مطلب ادا خواهدشد که باتوجه به نام تاریخی پاسارگاد وپیشینه تشکیل اولین حکومت هخامنشی دراین منطقه شایسته است که مسئولین مربوطه باتوجه به مصوبه هیات محترم دولت وایجادبخش هخامنش درزمان تاسیس شهرستان پاسارگادوپس از مدتی تغییر مجدد نام بخش هخامنش به بخش پاسارگاد اکنون که روستای مادرسلیمان به شهر مادرسلیمان ارتقا یافته است به این دلیل امکان تغییر نام شهر مادرسلیمان به شهر پاسارگاد وجود ندارد لذا بایستی نام بخش پاسارگاد به بخش هخامنش تغییر یابد تا امکان تغییر نام شهرمادرسلیمان به شهر پاسارگاد فراهم گردد

جمعیت[ویرایش]

بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش هخامنش شهرستان پاسارگاد در سال ۱۳۸۵ برابر با ۶۱۸۰ نفر بوده‌است.[۲]

جستارهای وابسته[ویرایش]

  1. اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران، تهران: ۱۳۸۳ خ.
  2. «سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵، جمعیت تا سطح آبادی‌ها بر حسب سواد»(فارسی)‎. مرکز آمار ایران، ۱۳۸۵. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۵ نوامبر ۲۰۱۲.