الانان
اَلانها یکی از اقوام ایرانیتبار شمالی عهد باستان بودند.[۱] نام الان صورتی از واژه آریا است.[۱][۲] بازمانده این قوم که در اوستیا در مرز روسیه و گرجستان زندگی میکنند قومیت و زبان خود را ایرون مینامند.[۳]
حماسه نرت حماسه ملی مردمان ایرانیتبار قفقاز شمالی و مردمان بازمانده الان است.[۴]
تاریخ الانها را میتوان به سه دوره تقسیم کرد.
- از آغاز تا عصر مسیحیت و مهاجرت بزرگ
- از پایان دوره پیشین تا حمله مغول
- از حمله مغول تا کنون.
الانها از طوایف متعدد ایرانی بودند که در سده اول پیش از میلاد در ناحیه آزوف و مناطق جنوبی قفقاز ساکن شدند. از آنجا به شبه جزیره کریمه و آسیای کوچک و فرا-قفقاز تاختند. در آن روزگار، اقتصاد الانها متکی بر گلهداری بود. در سال ۳۷۲، این قوم مقهور طایفه هون شد. یک گروه از آنها، همراه هونها به غرب مهاجرت کردند و از راه گل (فرانسه امروزی) و اسپانیا به شمال آفریقا رفتند. گروه دیگر، به سوی کوهپایههای قفقاز مهاجرت کردند. در جنوب قفقاز اتحادیهای به رهبری الانها و طوایف محلی قفقاز تشکیل یافت. آسهای کنونی از گروه ایرانیانی هستند که، نه در جنوب بلکه در شمال، از آن طوایف جدا شدند. آنها نوادگان الانهایی هستند که در تواریخ گرجی از آنها نام برده شده، یا از نوادگان یاسیهای روسی هستند که هر دو با خود الانها که از سرمها (سرمتها) به شمار میآیند، یکی دانسته شدهاند.[۵]
نام این سرزمین و قوم در متون ادب فارسی بسیار به کار رفتهاست. در حدود العالم درباره الانها چنین آمدهاست: «مشرق و جنوب وی سریر است و مغرب وی روم است و شمال وی دریای کزر و بخاک خزر است و این ناحیتی است اندر شکستگیها و کوهها و جایی بانعمت و ملکشان ترساست و مردمانی بتپرست و مردمان وی گروهی کوهیاند و گروهی دشتی، و لشکر ملک اینجا بشهر خیلان، باشد و بندر کاسک شهر در الان از این ناحیت است.»[۶] شرفنامه منیری الان را ولایتی از ایران و ترکستان یاد میکند.[۷]
الانهای اروپایی[ویرایش]
در دورهٔ اول ایشان قبایل چادر نشین، دامدار و رزمجو بودند که جنگجویان حرفهای در اختیار شاهنشاهی اشکانی، ساسانی و امپراتوران رومی قرار میداند. از جمله سواره نظام ایشان بسیار پرآوازه بودند. تاخت و تاز هونها، الانها را به دو بخش تقسیم کرد، بخش اروپایی و بخش قفقازی. گروهی از الانهای اروپایی به صورت مردمانی کوچنشین درآمدند که میان شرق و غرب اروپا پراکنده شدند و به همراه قبایل آلمانی ویزیگوت و وندالها به سمت سرزمین گل و اسپانیا رهسپار شدند. حتی گروهی از آنان تا شمال آفریقا نیز جلو رفتند. الانها در این کوچ در کنار رومیان در نبرد کاتالانیا در سال ۴۵۱ میلادی با هونها به سرکردگی آتیلا جنگیدند. پس از مرگ آتیلا، الانها به همراه قبایل آلمانی تلاش کردند که از زیر یوغ هونها خارج شوند. بخش بزرگی از آنان در سرزمین گل و بخشی دیگر در منطقه کاتالانیا اسپانیا ساکن شدند. نام کاتالانیا تشکیل شده از گوت و الان است و به معنی استان گوتها و الانها. نام آلن در انگلیسی (Alan) و فرانسوی (Alain) یادگار این قوم است. الانها هم چنین تاثیر عمیقی بر ادبیات فلکلور سِلتی گذاشتند. افسانه شاه آرتور و سلحشوران میز گرد ریشه در افسانههای قبایل الانی اروپا دارد. گروهی از الانهای اروپایی در سواحل کنار دریای سیاه و شبه جزیره کریمه باقیماندند.
الانهای قفقازی[ویرایش]
الانهای قفقازی بخشایی از دشتهای قفقاز و دامنههای کوهساران سرچشمهای رود کوبان را از زلنچوک (Zelenchuk)در غرب تا در الان در شرق را تسخیر کردند. به این صورت آنها یکجانشین شدند و به کشاورزی و دامپروری پرداختند. سپس شهرهایی ایجاد شد و ساختارهای حکومتی پدیدآمد. هم چنین مراودات فرهنگی و سیاسی با بیزانسیها، گرجیها، ابخازها، خزرهاو روسهاایجاد شد. از جمله این ارتباطات میتوان به ازدواجهای میان خاندانهای سلطنتی اشاره کرد. از قرن پنجم با تبلیغایت مسیحیگری به وسیله بیزانسیها و پس از آن گرجیها و آمدن مبلغان مسیحی به سرزمین الانها ایشان در قرن دهم مسیحیت را پذیرفتند. گاهی ایشان از دروازه الانها وارد اران شده و پس از آن تا آذربایجان آمده کشتار و غارت میکردند در شاهنامه فردوسی در مورد گوشمال شدن ایشان به سبب حمله به ایران بوسیله خسرو انوشیروان نوشته شدهاست.
ز دریا به راه الانان کشید | یکی مرز ویران و بیکار دید | |
به آزادگان گفت ننگست این | که ویران بود بوم ایران زمین | |
ز لشکر فرستادهای برگزید | سخنگوی و دانا چنان چون سزید | |
بدو گفت شبگیر ز ایدر بپوی | بدین مرزبانان لشکر بگوی | |
شنیدم ز گفتار کارآگهان | سخن هرچ رفت آشکار و نهان | |
که گفتید ما را ز کسری چه باک | چه ایران بر ما چه یک مشت خاک | |
کنون ما به نزد شما آمدیم | سراپرده و گاه و خیمه زدیم | |
در و غار جای کمین شماست | بر و بوم و کوه و زمین شماست | |
فرستاده آمد بگفت این سخن | که سالار ایران چه افگند بن | |
سپاه الانی شدند انجمن | بزرگان فرزانه و رای زن | |
سپاهی کهشان تاختن پیشه بود | وز آزادمردی کماندیشه بود | |
از ایشان بدی شهر ایران به بیم | نماندی بکس جامه و زر و سیم | |
فرستاده پیغام شاه جهان | بدیشان بگفت آشکار و نهان | |
رخ نامداران ازان تیره گشت | دل از نام نوشینروان خیره گشت | |
بزرگان آن مرز و کنداوران | برفتند با باژ و ساو گران | |
از ایشان هر آنکس که پیران بدند | سخنگوی و دانشپذیران بدند | |
همه پیش نوشینروان آمدند | ز کار گذشته نوان آمدند | |
چو پیش سراپردهی شهریار | رسیدند با هدیه و با نثار | |
خروشان و غلتان به خاک اندرون | همه دیده پر خاک و دل پر ز خون | |
بر ایشان ببخشود بیدار شاه | ببخشید یک سر گذشته گناه | |
بفرمود تا هرچه ویران شدست | کنام پلنگان و شیران شدست | |
یکی شارستانی برآرند زود | بدو اندرون جای کشت و درود |
در سال ۸۷۵ میلادی سرداران خلیفه بغداد به قفقاز تاختند و بنیان کشورهای کرجیها، الانهاو ابخازها را برانداختند. و سرزمین خزرها را هم ویران کردند. اما الانها کشور و دولت خود را بازسازی کردند. در متون بیزانسی، فارسی و عربی سدههای میانه از ایشان نام برده شدهاست. مسعودی نوشتهاست: «پادشاهی الانها از داغستان تا ابخازستان امتداد دارد و شاه الانها سی هزار سوار جنگی در خدمت دارد و روستاها بسیار نزدیک هم میباشند».
الانها پس از حملهٔ مغول[ویرایش]
هجوم مغولها در قرن سیزدهم و یورشهای تیمور در قرن جهاردهم ضریهای مرگبار بر کشور و مردم الان داشت. عزالدین ابن الاثیر الجزری گزارش دادهاست: «تاتارها به الانها تاختند، ایشان را کشتار کردند و از هیچ هتک حرمت و چپاولی فروگزار نکردند و اسیر بسیار گرفتند و سپس به سوی قبچاقها تاختند». باقیمانده الانها به سه گروه تقسیم شدند. یک گروه به سمت کوهپایهها و درههای قفقاز مرکزی عقب نشستند و تا به امروز در آن مکانها زندگی میکنند و خود را «آس» و «ایرَته» و سزمینشان را «آسِتیا»، «ایرستان» و «الانیه» مینامند. تعداد آنها حدود چهاصد هزار نفر تخمین زده میشود. شاخه شرقی این گروه خود را «ایرون» مینامد و شاخه شرقی خود را «ایگوران». نام الان به صورت «الان» هنوز در میان فولکلور آنها باقیماندهاست.
گروه دوم به همراه قبچاقها به سوی اروپا محاجرت کردند و در مجارستان ساکن شدنددر نامهها و تاریخنامههای مجاری و روسی از ایشان به عنوان «آس» و «یاس» "Yas" نام برده شدهاست. سرزمینی که ایشان اشغال کردند امروزه Jászság نامیده میشود که به معنی استان "Yas"ها است. آنها زبان و فرهنگ خود را تا قرن ۱۵ میلادی حفظ کردند ولی پس از آن کم کم زبان مجاری را پذیرفتند و میان ایشان جذب شدند.
گروه سوم به خدمت خاقانهای مغول درآمدند. بنا به نوشته تاریخنامههای چینی سلحشوری آنان "Asu"ها تاثیر فراوان در گسترش و پیشرفت مغولها داشتهاست. یک میسیونر کاتولیک به نام John de Marignolli که پنج سال را در چین میگذراند، نوشتهاست در آن منطقه که ساکن بودهاست تعداد الانها به سی هزار نفر میرسیدهاست. با گذشت زمان تعداد آنها به دلیل کشته شدن در جنگها کاسته میشود و باقی آنها نیز در جمعیت محلی حل میشوند.
الانها خط و نوشتاری بوجود نیاوردند و هیچ متنی به زبان آنها باقی نماندهاست مگر کتیبهای با الفبای یونانی بر روی سنگ آرامگاهی در سرشاخه رود کوبان.[۸]
منابع[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ محسنی، محمد رضا 1389: «پان ترکیسم، ایران و آذربایجان» انتشارات سمرقند، ص 109
- ↑ آرتور امانوئل کریستنسن، «فراسوی دریای خزر»، انتشارات طهوری، 1385، ص 44 و 45
- ↑ Agustí Alemany, Sources on the Alans Handbook of Oriental Studies, sect. 8, vol 5) (Leiden:Brill) 2000.
- ↑ John Colarusso. Nart Sagas from the Caucasus: Myths and Legends from the Circassians, Abazas, Abkhaz, and Ubykhs. Princeton University Press. xxiv, 552.
- ↑ بهزادی، رقیه: قومهای کهن: آلانها (آسها). در: مجله «چیستا» دی ۱۳۶۸ - شماره ۶۴. (از صفحه ۴۷۹ تا ۴۸۴).
- ↑ بهزادی، رقیه: قومهای کهن: آلانها (آسها). در: مجله «چیستا» دی ۱۳۶۸ - شماره ۶۴. (از صفحه ۴۷۹ تا ۴۸۴).
- ↑ همان.
- ↑ V. I. Abaev, H. W. Bailey. «ALANS». Encyclopaedia Iranica. بازبینیشده در ۱۲ اکتبر ۲۰۱۰.
[[