مردم لک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
مردم لک
Baba tahir Lur Poet.jpg
Rahmanpur-seymare86.jpg
Yarmohamadkhan-e-kermanshahi.jpg
اسماعیل ططری.jpg
خالو قربان هرسینی.jpg
اسماعیل سلطانیان.jpg
مناطق با جمعیت قابل توجه
استان لرستان • استان ایلام • استان کرمانشاه • استان همدان
زبان‌ها
زبان لکی
دین
اسلام (شیعهیارسان

لـَک نام قومی ایرانی است که در باختر و جنوب باختری ایران زندگی می‌کنند. زبان مادری لک‌ها لکی است و مذهب اکثر آنان شیعه است.[۱]

برخی نظریات[ویرایش]

برخی زبانشناسان[نیازمند منبع] لکی را در شاخه گویش‌های جنوبی کردی طبقه‌بندی می‌کنند،[۲][۳][۴][۵] اتنولوگ آن را یک زیرشاخه چهارم کردی طبقه‌بندی می‌کند.[۶] و برخی آنها را قومی مابین کردها و لرها نامیده‌اند و برخی لک‌ها را یک شاخه مستقل از اقوام ایرانی میدانند.[۷][۸] و چون در آغاز پیدایی و تجمع خود حدودأ صد هزار خانه بوده‌اند، آنها را «لک»؛ یعنی، «صد هزار» نامیدند.[نیازمند منبع] مهمترین طوایف لک ایران عبارتند از:گراوند، ایتیوند، آدینه وند، حسنوند، آزادبخت، کاوشوند (کاوه شاهوند) و زردلان،[۹] جلالوند، قیاسوند، عثمانوند، ایل مافی، ایل باجلان، بالاوند و ایل بیرانوند که در نواحی ایلام و کرمانشاه و لرستان مأوا داشته‌اند.[۱۰]

تبارشناسی[ویرایش]

منابع گوناگون نظرهای گوناگونی را در مورد تبار لک‌ها ارائه می‌دهند. زبانشناسان لکی را در شاخه گویش‌های جنوبی کردی طبقه‌بندی می‌کنند،[۱۱][۱۲][۱۳][۱۴] اتنولوگ آن را یک زیرشاخه چهارم کردی طبقه‌بندی می‌کند.[۶] برخی لک‌ها را قومی مابین کردها و لرها نامیده‌اند و برخی لک‌ها را یک شاخه مستقل از اقوام ایرانی می‌دانند[۱۵]

چنین به نظر می‌رسد که روند اخذ هویت کردی که از سده‌ها پیش مردم گوران مناطق اردلان (به مرکزیت سنندج) و سرزمین کرمانشاه در بر گرفت،[۱۶] در منطقه لک‌نشین تکمیل نشده و باعث مناقشه‌آمیز بودن موضوع تعلق قومیتی لک‌ها شده‌است. نتیجتاً چنین به نظر می‌رسد که لکی از هر دو زبان کردی‌تبار و لری‌تبار عناصری داراست. اما با دقت در آن می‌توان دریافت که قرابت بسیار زیادی با کردی کلهری دارد[۱۶] ایل لک بالاوند ایرانی تبار شامل طوایف بالاوند، اولادها، کاوشوند، خلفوند، بهمنیا روند، پیراحمدوند، لروند کلهر و داجیوند که در منطقه هلیلان و زردلان ساکن هستند از تیره‌های قدیمی و بومی منطقه و از اعقاب طوایف ساسانیان هستند و بعضی معتقدند که از نسل بهرام گور و به احتمال قوی دارای آیین زرتشتی بوده‌اند.[۱۷][۱۸]

نظریه کردی‌تبار[ویرایش]

گویش‌های جنوبی کردی یا (جنوب شرقی) شامل تعداد زیادی لهجه‌های منفرد و متفاوت[۱۹] نظیر (کرمانشاهی، کلهری، سنجابی، لکی[۲۰][۲۱] فیلی[۲۲][۲۳]) در استانهای کرمانشاه، کردستان، ایلام و لرستان در غرب ایران و نیز در شرق عراق می‌باشند.[۲۴]

دانشنامه بریتانیکا لک‌ها را از اقوام کرد نام می‌برد.[۲۵] و شماری دیگر از منابع نیز لک‌ها را در شاخه اقوام کردی از شاخه زبان‌های ایرانی‌تبار غربی قرار داده‌اند.[۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲][۱][۳۳][۳۴] در کتاب «دائرةالمعارف اسلام» آمده‌است که: در لرستان قدیم برخی اقوام کرد (قبایل لک در شمال و همچنین در بین فیلیها، ایل محکی) زندگی می‌کنند.[۳۵]

دهخدا در مورد لک‌ها و لهجه لکی می‌نویسد: کردهای لکی در لرستان ساکن و خوش هیکل و تنومندند. رنگ آنها گندمی و مویشان سیاه یا خرمایی تیره‌است. لهجه لکی؛ لهجه‌ای از زبان کردی که مردم هرسین و توابع بدان سخن گویند. [۳۶] دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز، لکی را لهجه‌ای از زبان کردی دانسته‌است؛[۳۷] زبانشناس کانادایی آنونبی نیز در مورد لکی نوشته‌است که نظر فتاح را قبول دارد که لکی را در میان زبان‌های کردی طبقه‌بندی کرده‌است.[۳۸]

ساختار اصلی دستوری و افعال ربان مردمان لک «همانند دیگر لهجه‌های کردی» در زمره زبان‌های شمال غربی ایرانی قرار می‌گیرد. این ارتباط همچنین با مشاهده بقایای ساختار کنایی (ارگاتیو) در لکی تصدیق می‌شود. در گویش لکی مانند سورانی و کرمانجی ویژگی ارگاتیو مشاهده می‌شود، بنابراین زبان لکی شبیه به کردی و از لری متفاوت است.[۳۹][۴۰]ودر کتاب ایران از آغاز تا اسلام نوشته رومان گیرشمن ترجمه دکتر محمد معین نوشته شده است که لکهای الشتر، هرسین و خرم آ باد از نظر نژادی متمایز واز نژاد سکاها می‌باشند.

نظریه لری‌تبار[ویرایش]

۷۰ درصد واژگان لکی با زبان فارسی مشترک است. ۷۸ درصد با لری خرم‌آبادی و ۶۹ درصد با لری شمالی.[۴۱] لک‌های پیشکوه قویاً خود را لر می‌دانند و لک‌های پشتکوه پیوندهای قوی فرهنگی هم با لرها و هم با کردها نشان می‌دهند.[۴۲]

مقایسه زبانهای لکی با دیگر زبانها. به عنوان مثال: در زبان فارسی: بیا به خانه برویم- درزبان لری: به‌جه ره‌یم هونه- در زبان کردی: بو بچیمه مال- در زبان لکی: بوری بچیمه مال. برخی منابع لکی را در پیوستار تدریجی فارسی-لری-کردی در میان لری و گورانی قرار داده ولی همانندی‌های آن بیشتر به سمت لری می‌دانند.[۴۳][۴۴][۴۵] برخی زبان‌شناسان هم لکی را کاملاً در دستهٔ لری طبقه‌بندی کرده‌اند.[۴۶]

زین‌العابدین شیروانی نویسنده کتاب تاریخی بستان‌السیاحه در سدهٔ نوزدهم، لک‌ها به عنوان یکی از ایل‌های لر می‌نامد.[۴۷] در دوران معاصر نیز ح. ایزدپناه نویسنده فرهنگ لکی، کرد دانستن لک‌ها را یک «سوءتفاهم» و ناشی از استفاده واژه کرد از قدیم در معنی مردمان کوچ‌نشین ایرانی‌تبار در سراسر منطقه می‌داند.[۴۸]

در لرستان جایگزینی زبانی به سوی لری در میان گویشوران لکی در جریان است و گویشوران لری نیز به نوبه خود گرایش به استفاده بیشتر از فارسی معیار دارند.[۴۹]

۱- "معین الدین نطنزی" مؤلف کتاب (منتخب التواریخ) به سال ۸۱۶ هجری لک‌ها را یکی از طوایف اصلی قوم لر می‌داند و می‌نویسد:

چون قوم لر در آن موضع (مانرود) بسیار شدند و بعد از آن هر قبیله به جهت علفخواری (چرای احشام) رو به موضعی نهادند، بعضی به لقب و بعضی به اسم موضعی که قرار گرفتند نام قبیله بدان مشهور شد، مثل روزبهانی، فضلی، داود عباسی، ایازکی، عبدالمالکی و ابوالعباسی که به نام پدر موسوم اند و سلوزی، جنگروی، لک، هسته، کوشکی، کارند، سنوبدی، الانی، زخوارکی، براوند (بیرانوند)، زنگنه، مانکره‌ای، رازی، سلگی و جودکی که به اسم مواضع خود مشهورند.[۵۰]

همان‌طور که واضح است او لکها و نیز زنگنه‌ها و بیرانوندها را که لک زبانند، در زمره قوم لر می‌داند.

۲-"اسکندر بیک ترکمان" مورخ دوران صفویه در جلد اول کتاب مشهور (عالم آرای عباسی) لک‌ها را لر و مناطق لک نشین را جزء لرستان و لرکوچک ذکر می‌کند، او می‌نویسد:

مجملآ طوایف لر کوچک که در ولایت خرماباد، خاوه، الشتر، صدمره و هندمین اقامت دارند از قدیم‌الایام به تشیع فطری و ولای اهل بیت و طیبین و طاهرین موصوفند و مؤلف نزهت القلوب به شرح قصبات و مواضع لر کوچک را به تفصیل مرقوم نساخته آنچه معلوم ذره حقیر گشته ولایت مذکور بر جانب جنوبی عراق (اراک) واقع گشته عرض آن یک طرف به ولایت همدان و قلمرو علیشکر متصل و طرف دیگر به الکاء خوزستان پیوسته طول آن از قصبه بروجرد تا بغداد و سایر محال عراق عرب قریب یکصد فرسخ است.[۵۱]

در این کتاب مناطق اصلی لک نشین یعنی الشتر و خاوه که همان دلفان است از طوایف لر کوچک دانسته شده و با حدودی که برای ولایت لر کوچک مشخص شده یعنی از همدان تا خوزستان و از بروجرد تا بغداد؛ همه مناطق لک نشین جزء لر کوچک دانسته شده‌اند.

۳-میرزا محمد حسین مستوفی در رساله (آمار مالی و نظامی ایران در سال ۱۱۲۸) در دوره صفویه، قوم لر را ایرانی الاصل دانسته و آنها را مشتمل بر چهار طایفه می‌داند:فیلی، لک، بختیاری و ممسنی.[۵۲]

دراین رساله مرکز لرفیلی را خرم‌آباد و طایفه زند را از لر‌های لک دانسته است.

۴-"حمید ایزدپناه" ادیب، شاعر و نویسنده لر در کتاب (فرهنگ لری) می‌نویسد:

در لرستان دو گویش لکی در شمال و لری فیلی در جنوب، شرق و غرب تکلم می‌شود. وی لکی را یکی از گویشهای اصلی قوم لر می‌داند. او معتقد است که لکی با لری فیلی زمینه‌های دستور زبانی و واژه‌های مشترک زیاد دارد و تفاوت آنها تنها آوایی است. به نظر وی زبان لکی، زبان ادبی لری می‌باشد.[۵۳]

۵-"ایرج کاظمی" ادیب و نویسنده لرستانی که خود از لک زبانان دلفان است در کتاب (مشاهیر لر) گویش لکی را یکی از گویشهای مردمان لرزبان معرفی می‌کند.[۵۴]

۶-"موسوی"در کتاب (سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان) در تقسیم‌بندی زبان و گویش لرها می‌نویسد: لرها به گویش عمده لری، لکی و بختیاری صحبت می‌کنند.[۵۵]

۷-"سکندر امان‌اللهی" نویسنده و انسان‌شناس بزرگ لر در کتاب (قوم لر) می‌نویسد:

گویش لکی جزو لری است که با گویش‌های هورامی و کرمانشاهی (کلهری) همبستگی زیادی دارد.[۵۶]

۸-"رحیمی عثمانوندی" در کتاب (بومیان دره مهرگان) که بی شک کامل‌ترین اثر در مورد مردم لک است. رحیمی در کتاب خود می‌نویسد: لک‌ها در فرهنگ و منش‌های تباری با لر همانند و در تمام وجوه اعتقادی و کنش‌های فرهنگی و بومی با یکدیگر همسان و همانندند و تنها از حیث گویش تفاوت‌هایی با هم دارند.[۵۷][۵۸]

۹-"علیمردان عسگری عالم "مؤلف کتابهای (ادبیات شفاهی لر زبانان) و (فرهنگ واژگان لری) که خود از لک‌های الشتر است لکها را شاخه‌ای از قوم لر دانسته که پیشتاز عرصه شعر و ادب در غرب کشور هستند. وی واژه‌های لکی و فیلی را تحت عنوان فرهنگ واژگان لری گردآوری کرده است و قسمت عمده‌ای از کتاب ادبیات شفاهی لر زبانان را به ادبیات لکی اختصاص داده است.

سکونتگاه[ویرایش]

محل زندگی گویشوران لکی

لک‌ها در مناطق غربی و شمالی استان لرستان، شرق استان کرمانشاه، شمال استان ایلام و جنوب استان همدان ساکن هستند.[۵۹] لغتنامه دهخدا لک‌ها را ساکن کرمانشاه، همدان، اصفهان و کردستان معرفی می‌کند.[۶۰] دانشنامه ایرانیکا در مقاله عشایر ایران لک‌ها را به همراه لرها در یک دسته قرار داده و سکونتگاه آنها را عراق عجم در مناطق کوهستانی غرب و جنوب غرب ایران معرفی می‌کند. ایرانیکا در ادامه منطقه بخش طرهان، شهرستان کوهدشت، بخش‌هایی از شهرستان خرم‌آباد و مناطق بین رودخانه کشکان و سیمره را به عنوان سکونتگاه مردم لک معرفی می‌کند.[۶۱]
دانشنامه جهان اسلام در توصیف سکونتگاه مردم لک شهرستان دلفان، شهرستان سلسله بخش طرهان، منطقه بالاگریوه، شهرستان خرم‌آباد و به طور کلی غرب و شمال غربی استان لرستان را سکونتگاه مردم لک معرفی می‌کند.[۶۲]

در تاریخ‌های گذشتگان از جمله تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی از شانزده ولایت به عنوان کردستان یاد شده‌است. حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ولایت آن را آورده‌است:[۶۳]

کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایات عرب و خوزستان و عراق عجم و آذربایجان و دیاربکر پیوسته‌است. آلانی، الیشتر، بهار، خفتیان، دربند، تاج خاتون، دربند رنگی، دزبیل، دینور، سلطان آباد، چمچمال، شهر زور، کرمانشاه (قرمیسین) هرسین، وسطام

در اسناد تاریخی قرن شانزده میلادی نیز طوایف لک را بخشی از طوایف کرد میدانند نظیر کتاب شرفنامه شرف‌خان بدلیسی که به فارسی نوشته شده‌است. بخش‌هایی دیگر از مردم قوم لک در کرکوک و خانقین عراق سکونت دارند. در عراق تعداد گویشوران لک را بیشتر از ایران حدس زده‌اند.[۶۴]

مذهب[ویرایش]

بیشتر لک‌های ایران مسلماًن و شیعه هستند از مذاهب جعفری و عده‌ای هم اهل حق هستند.

ادبیات[ویرایش]

این بخش از مقاله فاقد منبع و مأخذ است. شما می‌توانید با افزودن منابع برطبق اصول تأییدپذیری و شیوه‌نامهٔ ارجاع به منابع، به ویکی‌پدیا کمک کنید. مطالب بی‌منبع احتمالاً در آینده حذف خواهند‌ شد.

از ویژگی‌های لک‌ها، داشتن فرهنگ غنی مکتوب است. برخی آثار سرایندگان لک در تذکره به همت مرحوم اسفندیارخان غضنفری تحت عنوان «گلزار ادب لرستان» به کوشش و ویراستاری رضا حسنوند[نیازمند منبع] گردآوری شده‌است. شاعران برجسته‌ای از حوزه کولیوند (الشتر) مانند ملا پریشان، ملا منوچهر، ملا حق‌علی، رضا حسنوند معروف به شوریده لرستانی و فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران و استاد دانشگاه صاحب آثار فاخری چون لغت نامه زبان لکی، مجموعه مقالات زبان‌شناسی تبارهای گمشده و مجموعه اشعار لکی و فارسی از انتشارات سیفا،[نیازمند منبع] عزیز بیرانوند (خم گرین) و کیومرث امیری کله‌جویی معروف به لک امیر شعرهایی به این زبان سروده‌اند.[نیازمند منبع]

از دیگر آثار مکتوب می‌توان به سروده‌های اهل حق نظیر: کلام خان الماس، نامه سرانجام، هفتوانه پهلویانه عسگری عالم و خم گرین عزیز بیرانوند اشاره کرد. دیگر اثر مشهور شاهنامه لکی است که اخیراً انتشارات اساطیر آن را منتشر کرده‌است.[نیازمند منبع]

جستارهای وابسته[ویرایش]

وبسایت رسمی از گندمبان تا لکستان

پانویس[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Ethnologue report for language code:lki
  2. Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷
  3. Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.
  4. Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.
  5. V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ Ethnologue report for Laki
  7. مصاحب. دائرةالمعارف فارسی. ذیل واژهٔ لک
  8. عبدالله شهبازی. مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹ ص. ۱۳۴
  9. رستم رحیمی. بومیان دره مهرگان. کرمانشاه:۱۳۷۸ ص. ۱۴۶
  10. عبدالله شهبازی. مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹ ص. ۶۷
  11. Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷
  12. Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.
  13. Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.
  14. V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.
  15. Lakī and Kurdish Author: Shahsavari, Faramarz Source: Iran and the Caucasus, Volume 14, Number 1, 2010 , pp. 79-82(4) [۱]
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ آکوپف، گ. ب. حصارف، م. ا. ترجمه سیروس ایزدی، کردان گوران، مسئله کرد در ترکیه: از آغاز جنبش کمالیان تا کنفرانس لوزان، تهران: انتشارات زوار، ۱۳۸۶/۲۰۰۷، صص۸۸–۹۱.
  17. لطفی، احمد، طوایف پراکنده، ص۷۲ پی‌نوشت
  18. «بالَه وند (یا بالَوَنْد)». دانشنامه جهان اسلام. بازبینی‌شده در ۱۰ دسامبر ۲۰۱۳. 
  19. Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000, P.77,.
  20. I. Kamandar Fattah, Les Dialectes kurdes méridionaux: étude linguistique et dialectologique. Louvain, Peeters, 2000, p. 55-62
  21. G. Windfuhr, The iranian Languages, Routledge, 2009, P. 587
  22. G. Windfuhr, The iranian Languages, Routledge, 2009, P. 587
  23. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹
  24. I. Kamandar Fattah, Les Dialectes kurdes méridionaux: étude linguistique et dialectologique. Louvain, Peeters, 2000, p. 55-62
  25. Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
  26. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹
  27. لغت‌نامهٔ دهخدا، لکی
  28. Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000,.
  29. Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989,
  30. Ethnologue report for laki
  31. Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
  32. آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
  33. زبان‌ها و گویش‌های ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
  34. فرهنگ کردی کرمانشاهی، علی اشرف درویشیان، (کردی به فارسی)، نشر سهند، تهران، ۱۳۷۵
  35. The Encyclopaedia of Islam By Sir H. A. R. Gibb, Volume V, page 823
  36. لغت‌نامهٔ دهخدا، لکی
  37. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹
  38. لری چند زبان است؟
  39. Kurdish Academy of Language: Laki
  40. The Kurds: a concise handbook By Mehrdad R. Izady, pages: 174-175
  41. Ethnologue report for language code: lki
  42. Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: مه ۲۰۱۰. (PDF)
  43. Anonby, Erik John, Kurdish or Luri?
  44. Laki’s disputed identity in the Luristan province. ص. ۱۵، بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پی‌دی‌اف)
  45. نقل منابع از ایزدپناه، ح. فرهنگ لکی، مؤسسه فرهنگی جهانگیری، تهران ۱۳۶۷خ، ص ۱۱.
  46. B. Grimes, (ed.), Luri, in Ethnologues (13th edition), Dallas 1996, p.677
  47. شیروانی، زین‌العابدین، بستان‌السیاحه، تهران: کتاب‌خانهٔ سنایی، حدود ۱۹۸۰.
  48. ایزدپناه، ح. فرهنگ لکی، مؤسسه فرهنگی جهانگیری، تهران ۱۳۶۷خ، ص ده (مقدمه).
  49. Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پی‌دی‌اف)
  50. منتخب التواریخ، معین الدین نطنزی، سال 816 هجری
  51. (عالم آرای عباسی، جلد اول، ص 469)
  52. (فرهنگ ایران زمین، جلد 20، ص 406-409)
  53. فرهنگ لری، تألیف حمید ایزدپناه
  54. کتاب مشاهیر لر، تألیف ایرج کاظمی دلفانی
  55. (سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان-موسوی)
  56. قوم لر، سکندر امان‌اللهی ، انتشارات آگاه تهران
  57. (بومیان دره مهرگان) تألیف رحیمی عثمانوندی
  58. قوم لر، سکندر امان‌اللهی ، انتشارات آگاه تهران
  59. غلام‌عباس توسلی. «جهانی شدن و هویت فرهنگی قوم لک». مجله جامع شناسی ایران، پاییز ۱۳۸۶. بازبینی‌شده در ۲ نوامبر ۲۰۱۴. 
  60. «لک». لغتنامه دهخدا. بازبینی‌شده در ۲ نوامبر ۲۰۱۴. 
  61. «AŠĀYER»(انگلیسی)‎. دانشنامه ایرانیکا. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۴. بازبینی‌شده در ۲ نوامبر ۲۰۱۴. 
  62. «Lak tribes»(انگلیسی)‎. The Encyclopaedia of Islam, Parts 87-88. بازبینی‌شده در ۲ نوامبر ۲۰۱۴. 
  63. رشیدیاسمی (کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او. ص ۱۷۲–۱۸۱)
  64. آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲