خاندان خزیمه علم

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

خاندان خزیمه علم یا خاندان علم، حکمرانان عرب تباری بودند که قرن‌های متمادی، در منطقه قهستان (قاینات) و سیستان حکمرانی می‌کردند. در میان با نفوذترین افراد این طایفه می‌توان از اسماعیل خان خزیمه، امیر علم خان اول، امیر علم خان سوم، امیر اسماعیل خان شوکت الملک، امیر محمد ابراهیم خان علم و امیر اسدالله علم نام برد.[۱]

تبار[ویرایش]

نوشته­ها و آثار محققان در مورد خاندان علم بسیار مغشوش است. این خاندان را به قرن دوم هجری به زمان منصور عباسی نسبت می­دهند. بعضی نیز پیشینه آن­ها را به خازم ­بن­ خزیمه یکی از سرداران مأمون می­رسانند. برخی خاندان خزیمه پس از وصلت با طایفه عرب علم به «علم» یا «خزیمه علم» شهرت یافتند. طبق نظریه‌ای که در بیشتر منابع تاریخی ذکر شده، ورود این اعراب به ناحیه جنوب خراسان به سال ۱۵۰ هجری قمری در زمان خلافت ((منصور عباسی)) باز می‌گردد. در آن سالها مردم خراسان به رهبری استادسیس و حریش سیستانی علیه حکومت عباسیان قیام کردند. منصور برای سرکوب خراسانیان سپاهی را به سرداری حازم بن خزیمه از عربستان روانه خراسان می‌کند. حازم پس از ورود به خراسان به روشهای گوناگون، گاهی با جنگ و گریز و زمانی با حیله و تدبیر به مقابله با مردم می‌پردازد، تا سرانجام پس از یکسال برآنان پیروز شده و خراسان را تسخیر می‌کند. در پی این فتح افراد سپاه در ناحیه ((کوهستان)) که معرب آن کلمه قهستان است، ساکن می‌شوند. طایفه‌های عرب خزیمه نیز در زمره این افراد بودند. از این طایفه‌ها پس از ورود به خراسان، تا دوره صفویان نام و نشانی در منابع و کتب تاریخی مشاهده نمی‌شود.[۲]

تحقیقات نشان می­دهد اسماعیل­ خان ­خزیمه اولین فرد مهم تاریخی است که نام و نشان او را باید در تاریخ قدرت­ یابی نادر شاه جستجو کرد.

سرپرسی سایکس در سفرنامه خود در مورد خاندان خزیمه علم می­نویسد: «این خانواده اگر چه نسب­ نامه ­ای ندارد؛ ولی خود را از اعقاب عرب­های خزاعی یا خزیمه می­دانند که رئیس آن­ها "طاهر ذوالیمینین" بود که وسایل جلوس مأمون را به مسند خلافت فراهم نموده‌است. آنها از بحرین به این حدودها مهاجرت نموده و به تدریج زمام امور قائن و نهبندان را به دست گرفته­ اند و دامنه نفوذ خود را تا جنوب ایران گسترش داده­ اند. اواخر قرن هفدهم تمام ناحیه جنوب خراسان در تصرف این خانواده بوده و پس از انقراض صفویه به نیمه استقلالی دست یافته ­اند.»[۳]

قلمرو حکومت خاندان علم[ویرایش]

محدوده تحت تسلط خاندان علم، قهستان و سیستان بود. معمولاً سران خاندان در قاینات مستقر بودند و حکمرانی برای سیستان بر می‌گزیدند.

در برخی سالها که نایسامانی و هرج و مرج کشور را فرا می‌گرفت و قدرت مرکزی از اداره کشور عاجز بود، امرای این خاندان قلمرو حکومت خود را به سایر نقاط نیز گسترش می‌دادند. همچنین در دوره حکمرانی برخی از امیران خاندان علم به دلیل ابراز لیاقت و انجام خدماتی مهم در جهت حفظ حکومت مرکزی، از سوی پادشاهان وقت به عنوان قدردانی از وفاداری آنها اداره برخی نقاط از کشور به آنان واگذار می‌گردید.

سران مشهور خاندان[ویرایش]

خاندان علم از اواخر سلطنت شاه سلطان حسین در ناحیه جنوب خراسان یا قهستان قدرت یافتند. از آن پس در طی سالیان متمادی حکومت ناحیه را بطور موروثی در اختیار گرفته و در تاریخ نام و نشانی از خود باقی گذاشتند.

اولین فرد از این خاندان که نامش در تاریخ ناحیه آمده‌است اسماعیل خان خزیمه‌است؛ که در واقع می‌توان او را سر سلسله خاندان علم بشمار آورد. زیرا از زمان او بود که قدرت یابی و اهمیت این خاندان آغاز شده و آنان در امور سیاسی و وقایع اجتماعی ایران – بویژه جنوب خراسان – ایفاگر نقشهای مهم و حساس شدند. قدرت و حاکمیتی که تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی تداوم یافت.

اسماعیل خان خزیمه[ویرایش]

امیر اسماعیل خان خزیمه در زمان سلطنت شاه طهماسب دوم و اوایل تشکیل حکومت نادر شاه افشار حاکم قاینات و فراه (در افغانستان کنونی) بود.

امیر علم خان اول[ویرایش]

وی پایه‌گذار خاندان خزیمهٔ علم است. امیر علم خان پسر «اسماعیل خان عرب خزیمه» بود که خود و پدرش از امرا و سرکردگان معتبر نادرشاه بوده، لویی بازَن پزشک مخصوص نادرشاه و عادل شاه، و نیز سلطان محمدخان درانی متخلص به خالص مؤلف تاریخ سلطانی امیر علم خان را امیرخان نام می‌برند.

نامبرده از جوانی در جنگ‌ها همراه پدر و یا رکاب نادرشاه مشغول به خدمت بوده و در سال ۱۱۵۷ قمری که نادرشاه در حوالی ایروان سپاه عثمانی را شکست داد هنگام بازگشت به خراسان امیر علم خان را که از سرکردگان خراسان او بود با عده‌ای از سپاهیانش که مرکب از اعراب خزیمه، لالویی و نخعی به عنوان مرزداری و حراست در حواشی عراق امر به توقف می‌دهد. محمدعلی خان قرخلو که سمت سردار کلی بیست هزار نفر را داشته خیال یاغی‌گری را در سر می‌پروراند و ضمناً خواست که امیر علم خان را نیز در این کار با خود شریک نماید چون وی به این امر رضایت نداد جنگ بین طرفین در گرفت امیر علم خان غالب و محمدعلی خان مغلوب و دستگیر شده نزد نادرشاه فرستاده شد نادرشاه او را کور کرد و امام‌قلی خان ابیوردی که از رفقا و همدستان او بود کشته شد. امیر علم خان عرب خزیمه پس از مرگ نادرشاه خود را جانشین وی اعلام نمود و الماس دریای نور نیز به دست وی افتاد. چون خود داعیهٔ سلطنت بر سر داشت بسیاری از امرا و سرکردگان خراسان را که گمان مخالفت در آن‌ها می‌رفت بعضی را مغلوب و معیوب و جمعی دیگر من‌جمله یوسفعلی خان جلایر را کشت و اموال آنان را نیز تصاحب نمود. وی همچنین جهت تثبیت سلطنت خود جعفر خان کرد میانلو را طی نبردی دستگیر و کور نمود و سپس برای گرفتن نیشابور و سرکوبی ایل بیات به نیشابور رفت. قبل از تسخر کامل نیشابور خبر حملهٔ احمد شاه ابدالی (درانی) پادشاه مملکت نوبنیاد افغانستان رسید؛ بنابراین امیر علم خان از گرفتن نیشابور منصرف شده، برای جلوگیری از احمدشاه درصدد عزیمت به جام گردید. لکن در عرض راه امرا و سرکردگان با وی نفاق ورزیده، حاضر به مساعدت و همراهی نسبت به او نشدند. امیر علم خان تصمیم گرفت جهت تجدید قوا به قلعهٔ اسفزار عزیمت نماید، لکن مخالفین و دشمنان او از این جریان آگاه شدند و پیش از این که خود را به حصار قلعهٔ اسفزار برساند در نزدیکی قلعه به وی رسیده، او را دستگیر کردند و کشتند.[۴]

امیرعلم ­خان دوم[ویرایش]

«امیرعلم ­خان دوم» فرزند «امیرعلی ­خان» در سال­ ۱۲۱۳ خورشیدی تقریباً در اوایل حکومت فتحعلی ­شاه به جای پدر به حکمرانی قائن و بیرجند منصوب می­شود. قدرت او و نیروهای تحت فرماندهی وی آن­چنان قوی و بزرگ بود که در تحولات خارجی و درگیری ­های داخلی بالاجبار دخالت و نفوذ داشت.

امیرعلم خان سوم[ویرایش]

در زمان «امیرعلم خان سوم» در دوره ناصرالدین شاه حوزه حکمرانی این خاندان از حوزه قائنات فراتر رفته و قلمرو خوانین و حکام خودسر به قلمرو او افزوده شدند. لرد ­کرزن در مورد موفقیت او در حکم ­فرمایی­ اش می­نویسد: امیرعلم­ خان کنونی بسیار قوی و به علاوه ثروت سرشاری دارد و خطه خود را از وجود دسته­های غارتگر به خصوص از افغان ­ها و بلوچ پاک کرده‌است. به خاطر همین کفایت، ناصرالدین­شاه نیز متقاعد شده بود که او علاوه بر قائنات، سیستان را نیز ضمیمه ملک خود کند.

محمدابراهیم خان علم (شوکت الملک دوم)[ویرایش]

محمدابراهیم خان با کنار زدن برادر خود اسماعیل خان (شوکت­ الملک اول) توانست حاکم بلامنازع قائنات و سیستان شده و لقب شوکت­ الملک را هم از دولت مظفری بگیرد.

شوکت ­الملک امیر قائن در یکی از حساس­ترین مقاطع تاریخ امپراطوری بریتانیا حکومت خودمختار شرقی ایران را به دست گرفت و عمیق ­ترین مناسبات را با انگلیس برقرار کرد. به گفته سر دنیس­ رایت در زمان او بود که به سال ۱۹۰۹ میلادی کنسولگری انگلیس در بیرجند، (جایگاه خاندان قدرتمند علم) در این نقطه از ایران که مرکز رویارویی روس و انگلیس است، افتتاح شد و انگلیس­ها این سعادت را داشتند که از دوستی امیرابراهیم خان شوکت­ الملک علم برخوردار باشند.

اسدالله علم[ویرایش]

نوشتار اصلی: اسدالله علم

اسدالله فرزند شوکت­الملک در ۱۲۹۸ خورشیدی در بیرجند به دنیا آمد. امیراسدالله ­علم مرد قدرتمند دربار بعد از دکتر امینی نخست ­وزیر ایران شد و از کارهای مهم در دوره نخست­ وزیری تشکیل انجمن­های ایالتی و ولایتی بود. دادن حق رای به زنان و تشکیل کنگره آزاد زنان و آزاد مردان از کارهای جنجالی و پر سر و صدای او بود.

ریشه خاندان و محل سکونت اصلی خاندان[ویرایش]

در واقع نام اصلی این طایفه عرب خزیمه وخاندان خزیمه علم شاخه‌ای از این طایفه می‌باشد. محل سکونت بیشتراین طایفه، جنوب خراسان در حوالی شهر بیرجند وروستای هردنگ بوده است. از دیگرافراد مشهور این خاندان (عرب خزیمه) می‌توان از امیرحاجی محمد محتشم سلطان عرب خزیمه (پسر عمو وهمراه امیر علم خان اول)، امیر محمد بیک اول، امیر محمد بیک دوم، امیر علی بیک ورقا، امیر عبدالرحیم جویلان، امیرحاجی عبدالصمدبیک، امیر عبدالحسین بیک وامیر محمد بیک محتشمی یوش نام برد. افراد مذکور نایب الحکومه قسمتهای مختلف منطقه قاینات بوده‌اند. این متن مقاله‌ای است برگرفته از کتاب[۵]

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. دانستنیهای بیرجند، شهرداری بیرجند.
  2. تاریخ طبری، جلد 11 صفحه 225
  3. خاندان علم، سعیده سلطانی مقدم، پژوهشکده باقرالعلوم.
  4. دانشنامه آریانیکا /مقالات/امیر-علم-خان-خزیمه/http://www.arianica.com
  5. غوث، کمال. گنج نامه ناحیه هردنگ. تهران: نشر فکر بکر، ۱۳۹۱. خانه کتاب