گویش دوانی
این نوشتار به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. (اکتبر ۲۰۱۳) |
گویش دَوانی یا زبان دَوانی، یکی از کهنترین گویشهای ایرانی نو و بازماندۀ زبانهای ایرانی میانه و از شاخۀ جنوب غربی (زبان فارسی دورۀ ساسانی) بهشمار میرود، درصورتیکه زوایای پنهان آن بیش از آنچه تا امروز مورد بررسی قرار گرفته، شکافته شود، جز همسانیِ ساخت دستوریِ آن با زبان فارسی میانۀ ساسانی، با توجه به تعدادی آوای ویژه در آن، نشان میدهد که این گویش ریشه در یکی از زبانهای همزمان با فارسی باستان دارد که جز آثاری پراکنده و در حد حدس که در بعضی از گویشهای بازمانده از آن دوران باقی مانده، اثری از آن نماندهاست. گویش یا زبان دوانی به احتمال و براساس شواهدی که در دست است، یکی از این گویشها یا زبانهاست که نکاتی از زبان باستانیِ مورد بحث را در خود نهفته دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
1. آواهای ts در واژۀ tsak (پِی، عصب) و dz در واژۀ gondz (زنبور قرمز) و δ در واژۀ dâ:δa (خواهر بزرگتر) است. 2. «جفتهای کمینه» در این گویش نشان میدهد که در میان گویشهای خویشاوند، گویشی است منحصربهفرد. 3. واژههایی بکر وجود دارد که در زبان فارسی و حتی گویشهای خویشاوند (کوهمرهای و لارستانی) ناشناخته است. ریشۀ بعضی از آنها نیز در زبان فارسی میانه یافت نشدهاست. این واژهها، که نگارنده آنها را «غریب واژههای گویش دوانی» نامیدهاست، واژههایی هستند که باید ریشهای قدیمتر از فارسی میانه داشتهباشند و باید در میان دیگر زبانهای دوران باستان به جستجوی اصل آنها همت گماشت. چند مثال: xolik (مُهرۀ زینتی)، zets (جوجهتیغی)، xu:δ (زمین بایر)، kurru (آرنج)، pešek (استخوان)، ge:l (خراب و فاسد)، leher (لوس و نُنُر) و بسیاری دیگر.
منابع:
وبگاه دوانپارس؛ عبدالنبی سلامی «پورِ دوان»
فرهنگ گویش دوانی، عبدالنّبی سلامی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تهران، 1381
|
|