نازیسم

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
حزب نازی از صلیب شکسته و رنگ‌های قرمز و سیاه که گفته می‌شود نشان دهنده «خون و خاک» هستند به عنوان نماد و سمبل خود استفاده می‌نماید. در حقیقت سیاه، سفید و قرمز رنگ‌های قدیمی پرچم آلمان بودند.
ایدئولوژی‌های

سیاسی-اجتماعی

آنارشیسم
دموکراسی مسیحی
مردم‌سالاری
دین‌سالاری
دیکتاتوری
فاشیسم
فن‌سالاری
فمینیسم
مارکسیسم
مارکسیسم لنینیسم
کمونیسم
جماعت‌گرایی
محافظه‌کاری
محیط‌گرایی
اسلام‌گرایی
لیبرالیسم
آزادی‌خواهی
ملی‌گرایی
نازیسم
فردگرایی سوسیال
لیبرالیسم سوسیال
سوسیال‌دموکراسی
سوسیالیسم
صهیونیسم
فدرالیسم
پادشاهی
رادیکالیسم

نازیسم (به انگلیسی: National Socialism) (به آلمانی: Nationalsozialismus) خلاصه عبارت ناسیونال سوسیالیسم است. نازیسم به مجموعه ایدئولوژی‌های حزب نازی اطلاق می‌شود. نازیسم را می‌توان شکلی از فاشیسم دانست که نژادپرستی نیز به اصول آن افزوده شده‌است.[۱][۲][۳][۴][۵]
نازیسم را در دسته احزاب راست دسته‌بندی می‌کنند.[۱][۲][۳][۴][۵] نازی‌ها به برتری نژادی معتقد بودند و مدعی بودند که خالص‌ترین نژاد آریایی‌ها هستند. در طرف مقابل نازی‌ها یهودیان را دشمنان شماره یک نژاد آریایی می‌خواندند.[۱][۲][۳][۴][۵]
نازی‌ها مخالف دموکراسی بودند و دموکراسی را تنها در تئوری زیبا می‌دانستند، نازی‌ها دموکراسی را دروغ گویی برای رسیدن به قدرت می‌خواندند.[۱][۲][۳][۴][۵]
نازی‌ها مخالف نظام سوسیالیسم و کمونیسم بودند و سبکی از سرمایه داری را ترویج می‌دادند که از سرمایه داری در جهت خواسته‌های دولت حمایت می‌کرد و این سبک را سوسیالیسم ملی نام گذاشتند.[۱][۲][۳][۴][۵]
آنها اهداف سوسیالیسم ملی را رفاه عمومی کارگران، افزایش دستمزدها و عدالت در تقسیم سرمایه‌ها اعلام کردند.[۶][۷] نازیسم در آلمان امروزی غیرقانونی است، گرچه بقایا و احیا کنندگان نازیسم مشهور به «نئو نازی‌ها» در آلمان و خارج از آن مشغول فعالیت هستند.[۸]

تاریخچه[ویرایش]

پیش از آنکه واژه ناسیونال سوسیالیسم در آلمان و توسط حزب نازی به کار گرفته شود، ایدئولوژی مکتب آریایی‌گرایی توسط کنت گوبینوی فرانسوی و هوستن چمبرلین انگلیسی در قرن نوزدهم بنیان‌گذاری شد.[۹] پس از چندی این ایدئولوژی در میان مخلفان دموکراسی حامیان بسیاری پیدا کرد.[۱۰] پس از آنکه آنتوان درکسلر حزب کارگران آلمان را بنیانگذاری کرد و آدولف هیتلر پس از مدتی به آن پیوست. هیتلر به سران حزب پیشنهاد داد تا یک تحول اجتماعی نیز در دستور حزب قرار گیرد که این پیشنهاد مورد موافقت قرار نگرفت زیرا افزودن واژه سوسیالیسم به نام حزب امکان داشت حزب را به داشتن عقاید کمونیستی مشهور کند. پس از آنکه درکسلر از سمت خود کناره گیری کرد آدولف هیتلر توانست جایگزین وی شود، هیتلر در اولین قدم واژه سوسیالیسم را به نام حزب افزود و اعلام کرد که حزب سوسیالیسم کارگران آلمان در پی یک تحول اجتماعی از سرمایه داری به سوسیالیسم است، سوسیالیسمی خارج از چهارچوب کمونیسم.[۱۱][۱۲] ورنر سومبارت اندیشمند آلمانی دربارهٔ مکتب آریایی‌گرایی می‌گوید:[نیازمند منبع]

نظریه رسالت جهانی ملت آریایی یا آلمانی چیزی نیست جز شکل جدیدی از باور یهودی به قوم برگزیده

پوستری که خنجر زدن یهودیان از پشت به نیروهای آلمانی را نشان می‌دهد، سال ۱۹۱۹

یکی دیگر از عوامل مؤثر در ترویج ایدئولوژی آریایی‌گرایی، تأسیس «انجمن جهانی تئوسوفی» در سال ۱۸۷۵ در نیویورک توسط کلنل اُلکات[۱۳] بود. قابل ذکر است آرم این انجمن در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، صلیب شکسته[۱۴] به همراه نماد ستاره داوود بود که بعدها این آرم با حذف ستاره داوود به آرم حزب نازی تبدیل شد.[۱۵]

عامل مؤثر دیگری که باعث تأسیس حزب نازی و قدرت گرفتن آدولف هیتلر شد، پدیدهٔ آنتی سمیتیسم[۱۶](ضدسامی گرایی) بود.[۱۷] کادتها (دانش‌جویان مدارس نظامی آلمان) به عنوان ستون فقرات این پدیده که در میان بخش‌های عقب‌مانده جامعه آلمان گسترش یافت به حساب می‌آمدند. یکی از نخستین کانون‌های اشاعه ضدسامی گرایی در آلمان حزب سوسیال مسیحی کارگری آلمان[۱۸] بود. این حزب از تبلیغات ضدیهودی به عنوان تاکتیک برای نفوذ در میان توده‌های کارگری آلمان استفاده می‌کرد. در نتیجه در دهه‌های ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ میلادی، انجمن‌های ضدیهودی در آلمان به سرعت گسترش پیدا کردند و با پشتوانه‌های مالی کلان در انتخابات سال ۱۸۹۳ رایشتاک (مجلس آلمان) موفق به اخذ ۲۵۰هزار رای و ۱۶ نماینده شدند.[۱۷]
یکی دیگر از تبلیغ کنندگان موج ضدسامی گرایی، ویلهلم دوم امپراتور آلمان بود که از دوستان صمیمی سِر ارنست کاسل (از یهودیان ثروتمند انگلیسی و از دوستان نزدیک ادوارد هفتم پادشاه انگلیس[۱۹]) بود.[۵]
از دیگر مروجان پدیده‌های آریایی گرایانه و ضدسامی گرایانه هوستن چمبرلین[۲۰] بود. وی در سال ۱۸۹۸ کتابی با عنوان بنیاد سده نوزدهم منتشر کرد که در آن تاریخ معاصر اروپا را به عنوان عرصه تعارض دو نژاد «آریایی» و «سامی» ترسیم می‌کرد. قیصر ویلهلم شخصاً این کتاب را برای فرزندانش می‌خواند و او بود که دستور داد که این کتاب در دانشگاه افسری آلمان تدریس شود. قابل ذکر است که هوستن چمبرلین انگلیسی طی سال‌های ۱۸۸۹ - ۱۹۰۹ به طور منظم به کاخ ویلهلم، قیصر آلمان، رفت و آمد داشت و با ادعای پیوند با استادان غیبی به رویاهای او در زمینه سروری بر جهان و ایجاد نژاد نوین دامن می‌زد. چمبرلین پس از جنگ جهانی اول و شکست آلمان نیز همچنان مروج عقاید آریایی گرایانه بود و زمانی که هیتلر در صحنه سیاست آلمان ظهور کرد، وی را به عنوان ناجی نژاد آریایی اعلام نمود. وی که در سال ۱۹۲۳ شخصاً با هیتلر ملاقات کرده بود بعدها در نامه‌ای به او نوشت:

همین که ملت آلمان یک هیتلر را متولد می‌کند نشانه نیروی حیاتی اوست.[۲۱]

از دیگر موارد تأثیر گذار بر ظهور نازیسم فرقه‌ای به نام انجمن تول بود که در سال ۱۹۱۲ در مونیخ تأسیس شد. بنیان‌گذار این سازمان فردی به نام رودلف گلوئر بود که به نام کنت هنریش فن سباتندروف معروف بود. وی که در اوایل قرن ۱۹ در استانبول(عثمانی) اقامت داشت و تاجری ثروتمند به شمار می‌رفت پس از بازگشت به آلمان، اندیشه تول، سرزمین مرموز و افسانه‌ای آریایی‌های باستان، را با وام گرفتن از کتاب «آموزه سرّی»[۲۲] پی‌ریزی کرد و هدف خویش را سروری نژاد برتر اعلام داشت و به جذب اعضای خاندان‌های اشرافی و ثروتمندان و کارخانه‌داران آلمانی به این انجمن پرداخت. با اوجگیری جنبش انقلابی در آلمان و بویژه قیام کارگران باواریا، یک شبکه تروریستی به ریاست دیتریش اکارت ایجاد کرد که یکی از اقدامات آن قتل کورت ایزنر رئیس‌جمهور باواریا بود. طی سال‌های ۱۹۱۹ - ۱۹۲۳ این سازمان به ۳۰۰ علمیات تروریستی دست زد. از اعضای انجمن تول می‌توان افرادی چون فرانتس گورتنر وزیر دادگستری باواریا، یوهنر رئیس پلیس مونیخ، ویلهلم فریک معاون یوهنر، رودلف هس و پروفسور هوسهوفر نظریه‌پرداز انجمن را نام برد. بعدها در دولت هیتلر، فرانتس گورتنر وزیر دادگستری و ویلهلم فریک وزیر کشور شد و تعالیم هوسهوفر دستمایه اصلی هیتلر در نگارش کتاب نبرد من قرار گرفت. مورخین انجمن تول را قدرتمندترین سازمان مخفی آلمان در دوران صعود نازیسم می‌دانند.[۲۳]

در زمان صعود هیتلر در آلمان(۱۹۳۸)، دولت نویل چمبرلین[۲۴] در انگلیس بر سر کار بود و سرسخت‌ترین هوادار هیتلر در این دولت لرد هالیفاکس[۲۵] بود. در این دوره زمانی دولت بریتانیا اقدامات بسیاری را جهت تحکیم پایه‌های اقتدار هیتلر انجام داد. نقش اینتلیجنس سرویس (سازمان اطلاعاتی بریتانیا) را از طریق فعالیت‌های ایگناس تربیش لینکن[۲۶] می‌توان پیگیری کرد. در آستانه جنگ جهانی اول، تربیش لینکلن به عنوان نماینده اینتلیجنس سرویس با سازمان اطلاعاتی آلمان وارد ارتباط شد. وی از اوایل سال ۱۹۱۹ به طور کامل در آلمان مستقر شد و نقش فعالی در عملیات‌های خرابکارانه گروه‌های افراطی فاشیستی داشت. در این دوران وی یکی از عوامل اصلی در سازمان‌دهی و تحرکات گروه‌های اوباش موسوم به «لشکر آزاد» بود که حزب نازی از درون آن‌ها زائیده شد. از اقدامات این گروه می‌توان قتل «والتر راتنو»[۲۷](وزیر خارجه آلمان) در ۲۴ ژوئن ۱۹۲۲ و همچنین قتل «رزا لوکزامبورگ»[۲۸] و «کارل لیبکنخت» را نام برد.
در همین زمان بود که فعالیت سیاسی هیتلر آغاز شد و وی به عنوان مأمور مخفی سازمان ضداطلاعات ارتش آلمان، و در رابطه به برخی رهبران نظامی چون ژنرال اریش لودندورف، گروه کوچک خود را تأسیس کرد. گروهی که سپس به حزب ناسیونال سوسیالیست کارگری آلمان تبدیل شد. در نوامبر ۱۹۲۳ ژنرال اریش لودندورف و هیتلر کودتای نافرجامی را ترتیب دادند که به کودتای مونیخ معروف است. قابل ذکر است یکی از گردانندگان طرح‌های متعدد کودتایی هیتلر و ژنرال اریش لودندورف، تربیش لینکلن بوده‌است.[۲۹]

پشتیبانی از جریان‌های فاشیستی[ویرایش]

بسیاری از احزاب سیاسی و سیاست‌مداران راست‌گرا در اروپا از پدید آمدن فاشیسم و نازیسم استقبال نمودند. این احزاب مخالف شوروی، معتقد بودند که هیتلر منجی تمدن غرب و سرمایه داری در مقابل بلشویسم می‌باشد. در سال‌های ۱۹۲۰ و اوایل ۱۹۳۰ نازیسم از طرف احزابی چون حزب محافظه کار انگلستان، در اواخر سالهای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ نهضت فاشیستی اسپانیا (فالانژیسم)، اشخاص سیاسی و نظامی که خواستار ایجاد دولتی «مقتدر» بودند، و لژیون فرانسویان مخالف بلشویسم (اِل وی اِف) و دیگر مخالفان شوروی حمایت می‌گردید.[۱] حزب محافظه کار انگلستان و راست‌گرایان فرانسه در میانه و اواخر سالهای ۱۹۳۰ از رژیم نازی دلسرد شدند و حتی شروع به انتقاد از توتالیتاریسم (رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی) کردند. برخی از مفسران معاصر عقیده داشتند که اعمال این احزاب در حقیقت حمایت از نازیسم می‌باشد.[۱]

عوامل موفقیت نازیسم[ویرایش]

این سؤال مهمی است، که در رابطه با عوامل موفقیت نازیسم نه تنها در آلمان، بلکه در کشورهای دیگر اروپایی از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰ نازیسم در سوئد، انگلیس، ایتالیا، اسپانیا، و حتی در آمریکا طرفدار پیدا کرده بود و در دهه بیست و سی قرن اخیر مطرح می‌باشد؟ عوامل زیر را می‌توان در خصوص عوامل موفقیت نازیسم نام برد:[۱]

بنیادهای اندیشه نازی[ویرایش]

تأثیرات جانبی[ویرایش]

اصول کلی مورد استفاده در تصدیق سیاست دیکتاتوری دستوراتی بودند که در جهت تبعیض نژادی و توقیف تمام دارایی هایشان در تمام ایالات، و هم چنین سرکوب مخالفان صادر می‌گردید.[۱]

نقش ملت[ویرایش]

دولت نازی بر اساس نژاد برتر «ملت آلمان» بنا شده بود. این چکیده اصلی کتاب نبرد من بود، که شعار آن هم «یک ملت، یک حکومت، یک پیشوا» بود.

ملت و تاریخ[ویرایش]

برجسته‌ترین عضو حزب نازی آدولف هیتلر بود، که از ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳ تا زمان خودکشی در ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ بر آلمان نازی حکومت می‌کرد و همچنین رهبری آلمان را در جنگ جهانی دوم بر عهده داشت. پس از جنگ، بسیاری از سران نازی در دادگاه نورنبرگ محکوم به جنایت جنگی و جنایت برضد بشریت شدند.


پانویس[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ ۱٫۸ پی یر آنجل، هیتلر و آلمان‌ها، ورنر پاریس -ادیسیون سوسیال، ۱۹۸۲,
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ National Socialism Encyclopædia Britannica.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ National Socialism Microsoft Encarta Online Encyclopedia 2007. Archived 2009-11-01.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ National Socialism The Columbia Encyclopedia, Sixth Edition. 2001-07.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ عبدالله شهبازی. «رازهای پنهان صعود نازیسم - ص۳». بازبینی‌شده در ۱۳۸۶/۰۲/۲۷. 
  6. Neocleous, Mark. Fascism. Minneapolis, Minnesota, USA: University of Minnesota Press, 1997 p. 23.
  7. Fritzsche, Peter. 1998. Germans into Nazis. Cambridge, Mass. : Harvard University Press; Eatwell, Roger, Fascism, A History, Viking/Penguin, 1996, pp. xvii-xxiv, 21, 26–31, 114–140, 352. Griffin, Roger. 2000. "Revolution from the Right: Fascism," chapter in David Parker (ed.) Revolutions and the Revolutionary Tradition in the West 1560-1991, Routledge, London.
  8. Hearst, Ernest, Chip Berlet, and Jack Porter. "Neo-Nazism." Encyclopaedia Judaica. Eds. Michael Berenbaum and Fred Skolnik. Vol. 15. 2nd ed. Detroit: Macmillan Reference USA, 2007. 74-82. 22 vols. Thomson Gale.
  9. عبدالله شهبازی. «رازهای پنهان صعود نازیسم - ص۱». بازبینی‌شده در ۱۳۸۶/۰۲/۲۷. 
  10. Tombs، Robert، France 1814–1914، London، pp 85,114، ISBN 0-582-49314-5
  11. “Nazi Party” (overview), Encyclopædia Britannica, 2006, Britannica.com webpage: Britannica-NaziParty
  12. “Australian Memories of the Holocaust” (history), Glossary, definition of Nazi (party), N.S.W. Board of Jewish Education, نیو ساوت ولز، استرالیا، HolocaustComAu-Glossary
  13. کلنل اُلکات نماینده ویژه تجاری راترفور هایس رئیس جمهور وقت آمریکا در هند بود و با افراد فعال در تجارت جهانی تریاک (که در آن زمان یکی از شاخه‌های مهم اقتصاد جهان بود) روابط نزدیکی داشت.
  14. نماد صلیب شکسته برگرفته از نقوش مندرج بر ظروف سفالی به‌دست آمده از اکتشافات باستان‌شناسی در شوش(ایران) می‌باشد. واندنبرگ، لویی. باستان‌شناسی ایران باستان - صفحه ۷۵ شکل ۲۰ نماد شماره ۲۹. ترجمهٔ عیسی بهنام. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۸. 
  15. عبدالله شهبازی. «رازهای پنهان صعود نازیسم ص۱». بازبینی‌شده در ۱۳۸۶/۰۲/۲۷. 
  16. آنتی سمیتیسم یا ضدسامی گرایی در اصل با تمام اقوام سامی اعم از اقوام عبری (یهودی) و عربی و همچنین فرهنگ سامی از جمله ادیان اسلام، مسیحیت و یهودیت ضدیت داشت.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ عبدالله شهبازی. «رازهای پنهان صعود نازیسم - ص۲». بازبینی‌شده در ۱۳۸۶/۰۲/۲۷. 
  18. این حزب در سال ۱۸۷۸ توسط آدولف استوکر تأسیس شد.عبدالله شهبازی. «رازهای پنهان صعود نازیسم - ص۲». بازبینی‌شده در ۱۳۸۶/۰۲/۲۷. 
  19. سر ارنست کاسل با سایر اعضای خاندان سلطنتی نیز روابط نزدیکی داشت تا جایی که بعدها نوه و وارث او، ادوینا اشلی با لرد مونت‌باتن برمه (دایی ملکه الیزابت دوم) ازدواج کرد. قابل ذکر است سر ارنست کاسل (به‌همراه لرد ناتانیل روچیلد) از بنیان‌گذاران و مالکان اصلی مجتمع نظامی ویکرز-آرمسترانگ بزرگ‌ترین مجتمع تسلیحاتی جهان در جنگ جهانی اول و قلب صنایع نظامی انگلیس در حال حاضر بوده‌است. عبدالله شهبازی. «رازهای پنهان صعود نازیسم - ص۳». بازبینی‌شده در ۱۳۸۶/۰۲/۲۷. 
  20. وی نوه جوزف چمبرلین و برادرزاده فیلدمارشال نویل چمبرلین (نخست وزیر انگلیس) و از اعضای خاندان چمبرلین بود. بنیان‌گذار این خاندانریچارد چمبرلین در قرن ۱۶ میلادی می‌باشد که از شرکای اصلی کمپانی انگلیسی مسکوی بود و یکی از صاحبان امتیازنامه‌ای که عبدالله خان استاجلو، حاکم شروان در زمان شاه طهماسب صفوی، در سال ۱۵۶۳ میلادی به کمپانی مذکور اعطا کرد. عبدالله شهبازی. «رازهای پنهان صعود نازیسم - ص». بازبینی‌شده در ۱۳۸۶/۰۲/۲۷. 
  21. عبدالله شهبازی. «رازهای پنهان صعود نازیسم - ص۳و۴و۵». بازبینی‌شده در ۱۳۸۶/۰۲/۲۷. 
  22. (نوشته مادام بلاواتسکی، از بنیان‌گذاران تئوسوفیسم)
  23. عبدالله شهبازی. «رازهای پنهان صعود نازیسم - ص۵و۶». بازبینی‌شده در ۱۳۸۶/۰۲/۲۷. 
  24. پسر جوزف چمبرلین.
  25. از خاندان مونتاگ
  26. تربیش لینکلن یک یهودی مجارستانی الاصل ثروتمند بود که در سال ۱۹۰۳ به انگلیس مهاجرت کرد. در سال ۱۹۱۰ نماینده مجلس عوام شد و در سال‌های بعد در ماجراهای نفتی-سیاسی آن دوران به نفع مجتمع نفتی رویال داچ شل فعالیت داشت. وی به عنوان یکی از مأموران برجسته اطلاعاتی در نیمه اول قرن بیستم شهرت فراوان دارد. شهبازی، عبدالله. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم: جستارهایی از تاریخ معاصر ایران. تهران. 
  27. والتر راتنو یهودی الاصل و پسر امیل راتنو بنیان‌گذار کمپانی آ ا گ می‌باشد.
  28. وی را پس از این‌که شکنجه کردند با شلیک گلوله به سرش به قتل رساندند و جسد وی را در فاضلاب انداختند.
  29. عبدالله شهبازی. «رازهای پنهان صعود نازیسم - ص۷و۸». بازبینی‌شده در ۱۳۸۶/۰۲/۲۷. 

جستارهای وابسته[ویرایش]

فهرست کتاب‌ها[ویرایش]

کتاب‌شناسی[ویرایش]

  • هیتلر ۱۹۳۶–۱۸۸۹: غرور، ایان کِرشاو، دبلیو دبلیو نورث، ۱۹۹۹ ISBN 0-393-32035-9
  • هیتلر۱۹۴۵–۱۹۳۷: انتقام، ایان کِرشاو، دبلیو دبلیو نورث، ۲۰۰۰ ISBN 0-393-32252-1
  • مقصود هیتلر (یک ارجاع پژوهشی نیست ولی تحلیلی از زندگی هیتلر است) سباستین هافنر (انتشارات دانشگاه هاروارد، توزیع اصلی به زبان آلمانی، ۱۹۷۸. ISBN 0-674-55775-1)

منابع[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]