طاهر بن حسین
طاهر بن حسین | |
---|---|
امیر طاهری | |
دوران | از ۲۰۵ تا ۲۰۷ (قمری) از ۸۲۱ تا ۸۲۲ (میلادی) |
نام کامل | طاهر بن حسین بن زریق بن ماهان خزاعی فوشنجی |
لقب(ها) | طاهر ذوالیمینین |
زادروز | ۱۵۹ (قمری)[نیازمند منبع] |
زادگاه | پوشنگ |
مرگ | جمادیالثانی ۲۰۷ (قمری) |
محل مرگ | مرو |
پیش از | طلحه بن طاهر |
پس از | وجود نداشت |
دودمان | طاهریان |
پدر | حسین بن زریق |
فرزندان | طلحه عبدالله |
طاهر بن حسین (۱۵۹ - ۲۰۷ قمری) از سرداران معروف ایرانی مامون (خلیفه عباسی) بود که توانست در جنگ با امین (برادر مامون) در بغداد در سال ۱۹۶ هـ ق او را شکست دهد و در استقرار و انتقال خلافت به مامون سهم بسزائی داشت. وی بنیانگذار سلسله طاهریان، نخستین دودمان ایرانی پس از اسلام، بود. او از جانب مأمون بر مشرق اسلامی، تمامی سرزمین های خلافت عباسی در شرق بغداد، امارت یافت. [۱]
محتویات
لقب[ویرایش]
به سبب اینکه او، توانایی شمشیرزنی با دو دست را داشت، ملقب به «دارنده دو دست» (به عربی: ذوالیمینین) گشت.[۲]
نسب[ویرایش]
خاندان طاهر، از خراسانیهایی هستند که از همان آغاز مسلمانی، در دستگاه لشکری و کشوری خراسان، صاحب منصب بودند. جد طاهر، زریق، به روایتی در اوایل دوره عباسی، از موالی طلحه خزاعی (امیر سجستان) بود. مصعب، پدربزرگ طاهر در زمان خلافت مهدی، در پوشنگ به سر میبرد و صاحب قدرت و مکنتی بود و احتمالاً در شروع دعوت عباسیان، با دعاة آنها همکاری داشته است. گویا پدر طاهر، حسین بن مصعب، در زمان هارونالرشید، حاکم پوشنگ بود. از اینرو، میتوان فهمید که این خانواده از رجال و مشاهیر خراسان و معتمد عباسیان بودهاند.[۳]
در نسب نامهای که برای آنها ساختهاند، نژاد آنها را به واسطۀ رستم دستان، به منوچهر، پادشاه افسانهای ایران میرسانند. مسعودی در التنبیه و الاشراف، این خاندان را رستمی خوانده است. البته در اصالت این نسب نامهها، جای تردید است.[۴]
جنگ داخلی بنیعباس[ویرایش]
شهرت طاهر در تاریخ، با پیروزی او در جنگ خلافت، به عنوان سپهسالار لشکر مامون رقم خورد.[۵] طی جنگ داخلی، طاهر فرمانده سپاه مامون شد و پیروزی مهمی در نزدیکی ری، در شعبان ۱۹۵ هجری/ مه ۸۱۱ بر سپاه امین بدست آورد. او سریع و پیاپی، قزوین، حلوان، خانقین و اهواز را فتح کرد و بغداد را به کمک هرمثه بن اعین در ۱۹۷-۱۹۸ هجری / ۸۱۲-۸۱۳ میلادی محاصره کرد. در آخر، هرمثه به امین اماننامه داد، به شرطی که از مقام خلافت کناره گیرد. ولی طاهر این قول را نادیده گرفت و او را کشت. به همراه پوزشنامه، سر امین را به خراسان نزد مامون فرستاد. مامون در پاداش این کار، به او فرمانداری استانهای جزیره، شام و مغرب را در ۱۹۹ هجری/۸۱۴-۸۱۵ میلادی را اعطا کرد، به تاریخ ۲۰۳ هجری / ۸۱۹ میلادی، او را به سمت رئیس پلیس (شرطه) بغداد و معاونت رئیس پلیس مخفی سواد داد و پس از جابجایی مامون به بغداد در ۲۰۵ هجری/ ۸۲۱ میلادی، او را حاکم استانهای شرقی عراق کرد.[۲]
انتصاب به امارت و استقلال[ویرایش]
اقدام طاهر برای بدستآوردن استقلال، ناکام ماند. در جمادیالاول ۲۰۷ هجری/ سپتامبر-اکتبر ۸۲۲ میلادی، او نام خلیفه را از خطبه جمعه، در مرو حذف کرد که این اقدام، به منزله تمرد از خلیفه بود. این رویداد نمی توانست دقیقاً تجدید بنا شود، چرا که حتی گزارشهای تاریخی معاصر طاهر، هیچ جزئیاتی به ما نداده اند. باید به طور یقین، فرض کنیم که وزیر مامون، احمد بن ابی خالد (کسی که او را سالهای پیش از طاهر حمایت میکرد)، او را در جمادیالثانی ۲۰۷ مسموم کرده باشد. ولی کابی (Munǧī Kaʻbī) معتقد است که طاهر نشوریده و به مرگ طبیعی مرده است. چرا که او، انتصاب حکمرانی خراسان طلحه بن طاهر، به جای پدر، پس از مدت کوتاهی، توسط خلیفه را بهترین دلیل برای رابطه نیکوی این دو خاندان میبیند.[۲] اما باسورث، معتقد است که خلیفه، چارهای برای انتصاب طلحه بن طاهر نداشت، چرا که هیچ کسی جز فرزندان طاهر، اعتبار لازم و چیرهدستی سیاسی برای اداره چنین سرزمین دور و پیچیده (خراسان) را نداشت.[۶] این انتصاب، منجر به فرمانروایی خاندان طاهری بر خراسان (تا سال ۲۵۹ هجری/ ۸۳۷ میلادی) شد.[۲]
زبان[ویرایش]
زبان مادری طاهر، فارسی بود.[۲] ولی زبان عربی را، به خوبی زبان مادریاش تکلم می کرد.[۷] او حتی به عربی هم، شعر می گفت. در ۲۰۶ هجری/۸۲۱-۸۲۲ میلادی، او نامهای به پسر عبدالله (که حکمران دیار ربیعه شده بود) نوشت؛ که حتی معاصرین طاهر، از او به خاطر مضمون سیاسی و سبک کلاسیک عربی آن، از او تقدیر کردند.[۲] و این نامه توسط طبری، از طریق ابن ابی طاهر الطیفور، ثبت گردیده و محفوظ مانده است و به عنوان یکی از نثر شیوا زبان عربی، مشهور گردید.[۷]
خصلت[ویرایش]
طاهر یکی از برجستهترین شخصیتهای تاریخ ایران است. از ویژگیهای او، دلیری و کوشندگی، استواری در عقیده، کرامت، بخشندگی و نیکودلی را نوشتهاند. همچنین از یک چشم نابینا بود. مورخان در اینباره، گزارشهای متناقضی ارائه کردند. برخی آوردهاند که در جنگ با علی بن عیسی، چشمش مجروح گشت و نابینا گشت، برخی دیگر معقدند که از بدو تولید، یک چشم او نابینا بوده است. حکمرانی او، سرآغاز فصل نوینی در تاریخ خراسان و ایران است. طاهر را دادگستر و زیردست پرور و نیکوکردار دانستهاند که در آبادانی خراسان، کوشش بسیار داشته است. آنچه بیش از همه خاطر، وی را به خود مشغول داشته، توجه به حال برزهگران و آسودگی خاطر آنها بود. او کاریزهای بسیار در آن دیار حفر کرد و هنوز پس از گذشت قرنها، یادگار آن روزگار میان مردم خراسان است، چنانکه در آن ایام، بهترین کاریزهای خراسانی را «قناط طاهری» میخواندند. روایت سنتی در میان مردم خراسان، تا روزگار قرن نهم متداول بود که مردم این دیار، طاهر را به نام «طاهرِ آبشناس» میخواندند.[۸]
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ تاریخ ایران اسلامی ، رسول جعفریان، صص 2 تا 5
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ Forstner، ABU’L-ṬAYYEB ṬĀHER، ENCYCLOPÆDIA IRANICA.
- ↑ زمانی، ایران در عهد طاهریان، 149.
- ↑ زمانی، ایران در عهد طاهریان، 149.
- ↑ زمانی، ایران در عهد طاهریان، 149.
- ↑ Bosworth,“Ṭāhirids” In Encyclopaedia of Islam
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Bosworth، Ṭāhir b. al-Ḥusayn، in EI.
- ↑ زمانی، ایران در عهد طاهریان، 151.
منابع[ویرایش]
- زمانی، حسین. «ایران در عهد طاهریان». در تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان. تهران: انتشارات سمت، ۱۳۸۴. شابک ۹۶۴-۴۵۹-۶۱۵-۳.
- Bosworth, C.E. “Ṭāhirids”. In Encyclopaedia of Islam. vol. X. Second ed. Leiden: E. J. Brill, 2000. 104-105.
- Bosworth, C.E. “Ṭāhir b. al-Ḥusayn”. In Encyclopaedia of Islam. vol. X. Second ed. Leiden: E. J. Brill, 2000. 103.
- Bosworth, C. E. “THE ṬĀHIRIDS AND ṢAFFĀRIDS”. R. N. Frye. In Cambridge History of Iran. vol. 4. Cambridge: Cambridge University Press, 1975. 90-135. ISBN 9780521200936.
- Forstner, M. “ABU’L-ṬAYYEB ṬĀHER”. In ENCYCLOPÆDIA IRANICA. vol. I. 390-391. Retrieved 5.1.2015.
- Rekaya, M. “al-Maʾmūn”. In The Encyclopedia of Islam. vol. VI. Second ed. Leiden: BRILL, 1991. 331–339. ISBN 90-04-08112-7.
- Daniel, Elton L. The Political and Social History of Khurasan under Abbasid Rule. Chicago: Bibliotheca Islamica, 1979. ISBN 0-88297-025-9.
- Kennedy, Hugh N. The Prophet and the Age of the Caliphates: The Islamic Near East from the 6th to the 11th Century. second ed. Pearson Education, 2004. ISBN 0-582-40525-4.
- Hibri, Tayeb. “The empire in Iraq, 763–861”. Chase F Robinson. In The New Cambridge History of Islam. vol. 1. Cambridge: Cambridge University Press, 2011. 269–304. ISBN 978-0-521-83823-8.
- Daftary, F. “Sectarian and national movements in Iran, Khurasan and Transoxanial during Umayyad in early Abbasid times”. M. S. Asimov and C. E. Bosworth. In History of Civilizations of Central Asia. vol. IV. Paris: UNESCO Publishing, 2000. 41-60. Retrieved 1 مه 2015.
مطالعه بیشتر[ویرایش]
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به طاهر بن حسین در ویکیگفتاورد موجود است. |
منابع زیر، به سبب قدیمی شدنشان، اعتبار کتابهای تاریخی پسامدرن را ندارند، اما خواندشان خالی از لطف نیست:
- صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات ایران (جلد یکم)، انتشارات فردوس، چاپ هفدهم
- سعید نفیسی، تاریخ خاندان طاهر
- عبدالحسین زرینکوب، تاریخ مردم ایران، جلد ۲، پس از اسلام
|
|
|
|