ولایت فقیه
ولایت فقیه نظریهای در فقه شیعه است که نظام سیاسی مشروع در دوران غیبت امام معصوم را بیان میکند.[۱] نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس این نظریه تأسیس شدهاست.
ولایت محدود فقیه از جمله حق قضاوت، صدور فتوا در مسائل شرعی، اخذ وجوهات شرعی و رسیدگی به امور حسبیه از دیرباز در فقه امامیه مطرح و مورد بحث بوده و در ارتباط نزدیک با نهاد مرجعیت است. اما در نظریهٔ ولایت سیاسی فقیه که بیش از همه توسط روحالله خمینی مطرح و تشریح شده، این ولایت اساس نظم سیاسی دورهٔ غیبت را تشکیل میدهد و فقیهان جانشین امام در اجرای سیاستها و مسائل حکومتی و سایر امور مربوط به امام معصوم (به جز جهاد ابتدایی) محسوب میشوند.[۲]
در این عقیده، فقیه در فضیلت و شخصیّت دینی و اخلاقی و علمی همپای امام معصوم نیست. چراکه ولی فقیه، جدا از شخصیت حقوقی خویش، دارای شخصیت حقیقی نیز هست که از این نظر با دیگر مردم برابر است. ویژگیهای ولی فقیه و حاکم اسلامی همانند عدالت، تقوا و پرهیزگاری او را از لغزیدن به ورطه استبداد و خودرأیی باز میدارد.[۳]
محتویات
تاریخچه
پیشینه اعتقادی مردم
شاردن، بازرگان و نویسنده فرانسوی که در زمان شاه عباس دوم چندین سال در ایران زندگی کرده، کتابی منتشر نموده تا اروپاییان را با واقعیات ایران آن روزگار آشنا کند. در فصلی از این کتاب که عنوانش هست «باورهای ایرانیان دربارۀ حقّ حکومت» چنین آمده است:
مسلمانان ایران در موضوع جانشینی امام غایب به دو دسته تقسیم شدهاند؛ برخی از علمای روحانی و پیروانشان بر این اعتقادند که در تمام طول مدّت غیبت امام باید یک مجتهد معصوم امور دینی و اجتماعی و حکومتی مملکت را اداره کند، و این مجتهد باید جامع علوم، و از هر جهت منزّه از هر فساد و گناه باشد، و چنان بر همۀ واجبات مذهبی و احکام دینی و دانشهای بشری احاطه داشته باشد که هر پرسشی دربارۀ مسائل دینی و اجتماعی از او میکنند، بیدرنگ به درستی جواب بدهد. امّا دستۀ دیگر معتقدند در غیبت امام حق حکومت به یکی از بازماندگان امام میرسد، اما واجب و لازم نیست که وی مانند امام جامع علوم ظاهر و باطن و از هر جهت معصوم باشد. بنا بر همین نظر که مورد تأیید بیشتر مردم است، و مقبولتر مینماید شیخ صفی که سر سلسلۀ پادشاهان صفوی است، و نخستین کس از این دودمان است که جامۀ پادشاهی بر اندام خویش راست کرد، با این عقیده همراه نبود.
آنچه مایۀ آسایش خاطر و عدم نگرانی پادشاه است این است که قریب به اتفاق مردم بر همین باورند، اما گاهی اهل منبر پذیرش این عقیده را تخطئه میکنند و آزادانه بیان و تبلیغ مینمایند که پادشاه باید هم از سلالۀ امام و هم جامع علوم زمان خود و کاملا پرهیزگار باشد، و چگونه ممکن است پادشاه نامؤمن شرابخواره و هوسباز و مستغرق گناه با عالم بالا نزدیک باشد و نور هدایت را برای راهنمائی مؤمنان بگیرد. پادشاهی بر جامعۀ مسلمانان تنها شایسته و درخور مجتهدی است که پایۀ دانش و تقوایش از همگان بالاتر باشد. این درست است که چون چنین مجتهد وارستهای پردانش و سلیم است باید پادشاهی در کنارش باشد که به ضرب شمشیر مردمان را به رعایت عدالت وادار نماید، اما باید چون وزیری فرمانبردار و سر به راه باشد، نه بیش.[۴]
پیشینه فقهی
در زبان اسلام از هر نوع سلطهای به «ولایت» تعبیر میشود و انواع مختلفی از ولایت از جمله ولایت امر، ولایت بر طفل، ولایت فتوی، ولایت در امر قضاوت و ولایت حسبه مورد بحث قرار گرفته است. بر اساس نظریه اسلامی ولایت مطلق به معنی حق حاکمیت مطلق در همه امور به خداوند اختصاص دارد و مشروعیت انواع دیگر ولایت از رابطهای که با این منشا دارند به دست میآید. ولایت امر یکی از انواع این ولایت است که به معنی زعامت سیاسی و مذهبی جامعه است. در اسلام ولایت امر از ناحیه خدا به پیامبر تفویض شده است. اما نحوهٔ ادامهٔ این ولایت پس از پیامبر منشاء اختلاف مهمی بین مذاهب اسلامی شده است. در تفکر شیعه جانشینی پیامبر به طور کامل به امامان ۱۲ گانه منتقل شده است به همین دلیل است که هر حکومتی که به دست غیر ائمه اداره شود نامشروع و غاصب به شمار میآید. اعتقاد شیعه ۱۲ امامی به غیبت امام معصوم از سال ۲۶۰ هجری قمری یک بحران جدی را در مورد نحوه اجرای شئونات ولایت امامان پدید آورده است و باعث شده تا نظریات مختلفی برای پاسخ به این خلاء مطرح شوند. ولایت فقیه یکی از راه حلهایی است که برای حل بنبست غیبت مطرح شدهاست. این نظریه پس از تثبیت اصل اجتهاد و خلق مقام مرجعیت قوت بیشتری پیدا کرد و باعث شد تا فقیهان به تدریج قدرت بیشتری پیدا کرده و برخی وظایف امام معصوم در قبال جامعه را به انجام رسانند.[۵]
شیخ مرتضی انصاری از نخستین فقیهانی است که به بحث پیرامون ولایت سیاسی فقیه میپردازد.[۶] او این بحث را در کتاب مکاسب خود مطرح کرده و منصب فقیه جامعالشرایط را در سه منصب افتا، قضا و سیاست شرح میدهد. او ولایت فقیه در افتا و قضاوت را میپذیرد ولی در گسترش آن به حوزه امور سیاسی تردید جدی دارد. او باورش این است «استقلال فقیه در تصرف اموال و انفس، جز آنچه از اخبار وارده در شأن علما تخیل میشود، به عموم ثابت نشدهاست.» و «اقامه دلیل بر وجوب اطاعت فقیه همانند امام جز آنچه با دلیل خاص خارج میشود، خار در خرمن کوبیدن است»[۷]
به طور کلی فقه سیاسی شیعه در دوران معاصر در دو بنیاد متفاوت پیشرفت یافتهاست، نخست اندیشهگران مخالف ولایت سیاسی فقیهان که مرتضی انصاری مهمترین نمایندهٔ آنان است و رهبران مذهبی مشروطه به ویژه محمدحسین نائینی نیز با رویکردی سلبی به دولت و تأیید شرعی مشروطه آشکارا از آن پشتیبانی میکنند و دوم اندیشههای مبتنی بر ولایت سیاسی فقیه که کاشفالغطاء و بهویژه صاحب جواهر و احمد نراقی شاخصترین چهرههای آن هستند. روحالله خمینی و پیروان او نیز هر چند همچون دستهٔ دوم ولایت سیاسی فقیهان را میپذیرند اما ساختار کاملاً متفاوتی را برای آن پیشنهاد میدهند که موجب میشود ولایت فقیه نظام جمهوری اسلامی تفاوت آشکاری با ولایت سیاسی فقهایی چون صاحب جواهر و نراقی داشته باشد.[۸]
ادلّه
پشتوانه روایی ولایت فقیه، مقبوله عمر بن حنظله است. بنابر این روایت، فقیه دارای صلاحیت را امامان شیعه به نیابت نصب کردهاند و این نیابت به گونهٔ عام است.[۹] فقهای شیعه بر اصل حجت بودن فتوای فقیه عادل دارای شرایط فتوا بر افرادی که آن فقیه را به عنوان مرجع تقلید، یعنی به عنوان متخصصی که در احکام تحقیق کرده و دارای اجتهاد میباشد، صرفاً در مورد احکام شرعی متفقاند[۱۰][۱۱] و حتی برخی از آنان، این اصل را بدیهی دانستهاند.[۱۲][۱۳] اما گسترش این نیابت در کلیه امور مورد اختلاف مخالفین نظریه ولایت مطلقه فقیه میباشد.
مبنای مشروعیت
در بین مدافعان نظریه ولایت فقیه در مورد مبنای مشروعیت حکومت ولی فقیه اختلاف مهمی وجود دارد. برخی قائل به نظریه مشروعیت الهی هستند که به ولایت انتصابی فقیه معروف است و برخی دیگر مشروعیت او را ناشی از انتخاب مردم میدانند که به ولایت انتخابی فقیه یا ولایت فقیه آیتالله منتظری معروف است.
هر دو این نظریات بهشدت تحت تأثیر تجربه ولایت فقیه در دوران جمهوری اسلامی هستند.
نظریه نصب
مصباح یزدی در کتاب «حکومت اسلامی و ولایت فقیه» و عبدالله جوادی آملی در کتاب «پیرامون وحی و رهبری» بیش از همه به شرح این نظریه پرداختهاند. البته این دیدگاه خاص این دو نیست و افرادی چون ناصر مکارم شیرازی[۱۴] و لطفالله صافی گلپایگانی[۱۵] نیز دیدگاهی اینچنینی دارند.
بر پایهٔ این دیدگاه٬ مشروعیت حکومت در زمان غیبت با حکم الهی و مشروعیت ولی فقیه ناشی از نصب او توسط امام معصوم است. به این ترتیب این نظام است که مشروعیت خود را از ولی فقیه میگیرد -نه برعکس- و همهٔ کارهای قوای سهگانه زمانی اعتبار دارد که رضایت ولی فقیه را به همراه داشته باشد.[۱۶]
جوادی آملی، ولایت فقیه را نقطه مقابل وکالت فقیه و آنرا مطرح در کلام و فقه کلان دانسته و میگوید: «امامت انتصابی است نه انتخابی. آن هم که جانشین امام است، یعنی ولی فقیه، او هم از طرف خود امام تعیین میشود یا با نصب عام، یا با نصب خاص. سخن از وکالت فقیه نیست. سخن از ولایت فقیهاست.»[۱۷] وی در تحلیلی عقلی از قاعده لطف به مثابه استدلالی برای انتصابی بودن ولایت فقیه بهره میگیرد. موافقان این نظریه به نوشتهها و فعالیتهای روحالله خمینی نیز استناد میکنند. او در کتاب بیع در استدلال عقلی خود بر ولایت فقیه مینویسد: «هرآنچه دلیل امامت است، عین همان ادله دلیل بر لزوم حکومت بعد از غیبت ولی امر است.» و مسلم است که در نگرش رایج شیعه ادلهامامت بر وجوب نصب امامان معصوم از جانب خداوند دلالت دارند.
نظر و انتخاب مردم در این نظریه هیچ مشروعیتی به حکومت فقیه نمیدهد و رأی به خبرگان در واقع رجوع به بینهاست. یعنی مردم کارشناسان مذهبی را انتخاب میکنند تا آنان فقیه اصلح و اعلم را کشف کنند و شهادت آنها موجب یقین دیگران میشود.[۱۸]
همچنین مصباح سخنان روحالله خمینی در زمان انتصاب مهندس بازرگان، استفاده از کلمه «منصوب میکنم» در تنفیذ احکام ریاست جمهوری بنیصدر، رجایی و خامنهای و به ویژه فرمان تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام که در اختیارات رهبر در قانون اساسی پیش بینی نشده بود را شاهدی بر فراتر بودن ولی فقیه از قانون، و اعمال ولایت مطلقه فقیه میداند. او تشکیل مجمع تشخیص مصلحت را نشانه تمثیلی بودن اختیارات رهبر که در اصل ۱۱۰ بیان شده، میداند. یعنی در شرایط عادی ولی فقیه در همین چارچوب است اما در شرایط فوقالعاده رهبر به اقتضای ولایت مطلقه الهی خود میتواند تصمیمات مقتضی را اتخاذ کند.[۱۹]
مدافعان این نظریه همچنین اصول ۵ و ۱۰۷ قانون اساسی را نیز گواهی بر نظریهٔ خود میدانند.
۱۰
نظریهٔ انتخاب
بر پایهٔ این دیدگاه٬ در زمان غیبت امامان معصوم و در شرایطی که نمایندهای نیز از جانب او مشخص نشدهاست، بر مردم واجب است که فقیه جامعالشرایطی را برای حکومت برگزینند.
این نظریات٬ طبیعتی انتقادی دارند و با توجه به مشکلات نظری و عملی نظریهٔ نصب و تجربه ولایت فقیه در جمهوری اسلامی شکل گرفتهاند. آثار متعددی در این زمینه نوشته شده که کتاب «ولایت فقیه، حکومت صالحان» اثر نعمتالله صالحی نجفآبادی و به ویژه «دراسات فی ولایة الفقیه» اثر حسینعلی منتظری از مهمترین آنها هستند.[۲۰]
صالحی با تقسیم نظریههای ولایت فقیه به «ولایت به مفهوم خبری» و «ولایت به مفهوم انشایی» این دو نظریه را از هم متمایز میکند. او معتقدان نظریه نصب را قائلان به ولایت فقیه به مفهوم خبری میداند، به این صورت که؛ «فقهای عادل از طرف خدا منصوب به ولایت هستند» و ولایت فقیه به مفهوم انشایی را به صورت؛ «مردم باید فقیهی دارای شرایط را به ولایت انتخاب کنند» بیان میکند.
او در دفاع از مفهوم انشایی ولایت فقیه که نقش اصلی را به انتخاب مردم میدهد، معتقد است که نصب فقیه از سوی خدا به این معنا که همهٔ فقها -یا یک فقیه غیر معین- از طرف خداوند ولایت دارند در مرحلهٔ ثبوت محال است و قابل تصور نیست. در مرحلهٔ اثبات نیز ادلهٔ کافی برای آن وجود ندارد. پس دلایل عقلی و نقلی ناظر بر ولایت فقیه را باید ناظر به مفهوم انشایی ولایت فقیه دانست.[۲۱]
منتظری نیز استدلالهای مشابهی را با افزودهها و نظم بیشتری دنبال کرده و در مجموعه استدلالهای دیگری ولایت انتخابی را منوط به فرض عدم اثبات مدعای نظریه نصب میکند. او در توضیح عدم امکان نصب عام و خدشهٔ آن در مقام ثبوت، فرضی را مطرح میکند که در یک زمان بیش از یک فقیه دارای شرایط ولایت موجود باشد و پنج احتمال قابل تصور را در چنین حالتی مطرح کرده و ایرادات جدی به هر یک از آنان وارد میکند.
- یکم. همهٔ فقهای واجد شرایط یک عصر به صورت عام استغراقی از جانب ائمه(ع) منصوب باشند. در این صورت هریک از آنان بالفعل ولایت داشته و مستقلاً حق اعمال ولایت دارند.
- دوم. همهٔ فقها به نحو عموم ولایت دارند، اما اعمال ولایت جز برای یکی از آنان جایز نیست.
- سوم. تنها یکی از آنان به ولایت منصوب شده باشد.
- چهارم. همه منصوب به ولایت باشند، لکن اعمال ولایت هر یک از آنان مقید به هماهنگی و اتفاق نظر با دیگران باشد.
- پنجم. مجموع آنان منصوب به ولایت باشند که در واقع همهٔ آنان به منزلهٔ امام واحد هستند که واجب است در اعمال ولایت با یکدیگر توافق و هماهنگی کنند.
او در بطلان هر یک از این احتمالات به دلایل عقلی و روایات بسیاری رجوع میکند و در پایان نصب فقیهان را محال میداند. و همچنین ۲۶ دلیل عقلی و نقلی دیگر را نیز در تقویت دیدگاه انعقاد امامت به انتخاب امت مطرح میکند.
مدافعان نظریه انتخاب نیز به برخی از سخنان و نوشتهها و استفتائات آیتالله خمینی، اصول ششم، پنجاهوششم، یکصدوهفتم و یکصدوچهلو دوم قانون اساسی و به ویژه اصل ۱۱۱ که به امکان عزل رهبر و اصل ۱۴۲ که به بررسی اموال رهبری مربوط است را مورد استناد قرار میدهند. نجف آبادی همچنین سخنان خامنهای در خطبههای نماز جمعه تهران در ۱۲ آبان ۱۳۶۱ را مورد اشاره قرار میدهد:
حتی مقام رهبری هم بنا بر نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی ما که ملهم از دین و اسلام است با انتخاب مردم انجام میگیرد. این مردمند که عالیترین مقام کشور... یعنی رهبر را انتخاب میکنند، آنها میخواهند تا رهبر، رهبر شود... همه در نهایت به انتخاب مردم برمیگردند.
هاشمی رفسنجانی نیز در حمایت از نظریه انتخاب به فرایند تعیین رهبر از سوی مجلس خبرگان اشاره میکند و میگوید:
بعضیها روی نظریه کشف تأکید کرده و میگفتند: نقش ما این است که آن چیزی را که در واقع متعیّن است، کشف کنیم. ولی من فکر میکنم ممکن است در هر زمانی تعداد زیادی از فقها باشند که صلاحیت داشته باشند، ولی نهایتاً باید یکی از آنها انتخاب شود... ممکن است در انتخاب اشتباه هم رخ بدهد؛ یعنی اکثریت اعضای مجلس خبرگان به یک فرد رأی بدهند، اما در عین حال فرد اصلحی هم در جامعه وجود داشته باشد. در چنین صورتی طرفداران نظریه کشف چه میگویند، آنها باید بپذیرند فردی که انتخاب شده ولی امر واقعی نیست.»[۲۲]
ولایت مطلقهٔ فقیه
جمهوری اسلامی ایران | |
ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران
رهبران
معاونان اول
رئیسان مجلس
رئیسان قوه قضائیه
رئیسان سازمان صدا و سیما
|
بر اساس نظریهٔ ولایت مطلقهٔ فقیه لازمهٔ پذیرش حکومت اسلامی، روا داشتن اختیارات مطلق برای فقیهاست. فقیه، حاکم علی الاطلاق است و همهٔ اختیارات امام معصوم شیعه را دارا است؛ زیرا ولایت مطلق، به معنای رعایت مصالح عام در سرپرستی جامعهاست و چون حوزهٔ حکومت، مصالح عمومی را نیز در بر میگیرد، بدون ولایت مطلق برپایی حکومت اسلامی و اجرای احکام دین ممکن نیست.[۲۳]
به گفته سید علی خامنهای، ولی فقیه تمام اختیارات پیامبر اسلام (حتی اختیار بر نفس و جان مسلمانان) را داراست و رأی او بر نظر همهٔ مردم و حتی سایر فقها برتری و رجحان دارد:
مراد از ولایت مطلقه فقیه جامعالشرایط این است که دین حنیف اسلام که آخرین دین آسمانی است و تا روز قیامت استمرار دارد دین حکومت و اداره امور جامعهاست، لذا همهٔ طبقات جامعه اسلامی ناگزیر از داشتن ولی امر و حاکم و رهبر هستند تا امت اسلامی را از شرّ دشمنان اسلام و مسلمین حفظ نماید، و از نظام جامعهٔ اسلامی پاسداری نموده و عدالت را در آن برقرار و از ظلم و تعدّی قوی بر ضعیف جلوگیری نماید، و وسائل پیشرفت و شکوفایی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را تأمین کند. این کار در مرحلهٔ اجرا ممکن است با مطامع و منافع و آزادی بعضی از اشخاص منافات داشته باشد، حاکم مسلمانان پس از این که وظیفه خطیر رهبری را طبق موازین شرعی به عهده گرفت، باید در هر مورد که لازم بداند تصمیمات مقتضی بر اساس فقه اسلامی اتخاذ کند و دستورات لازم را صادر نماید. تصمیمات و اختیارات ولی فقیه در مواردی که مربوط به مصالح عمومی اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است، و این توضیح مختصری دربارهٔ ولایت مطلقهاست.[۲۴][۲۵]
ولایت فقیه و قانون اساسی
ولایت فقیه پس از انقلاب ۵۷ با مصوبهٔ مجلس خبرگان به قانون اساسی جمهوری اسلامی اضافه شد و روز بروز اختیاراتش افزایش یافت. به بیان دیگر ولایت فقیه در متون شیعه تداعی کننده «فقاهت فقیه» است، در حالیکه پس از انقلاب مقصود روحالله خمینی و همفکرانش از کلمه «ولایت فقیه» در اختیار گرفتن حاکمیت سیاسی با تمام اختیاراتی است که برای پیامبر و امام معصوم در مذهب شیعه وجود دارد.[۲۶]
در پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی که در زمان دولت مهدی بازرگان تدوین شده بود اشارهای به ولایت فقیه نشده بود، روحالله خمینی نیز بدون اشاره بدان، پیش نویس را تأیید کرد و با تصویب شورای انقلاب بجای رأیگیری عمومی مجلس خبرگان به بررسی و تدوین نهایی قانون اساسی پرداخت.[۲۷] ولایت فقیه و مجلس خبرگان در مجلس ۷۵ نفرهای که ریاستش را سید محمد حسینی بهشتی بر عهده داشت، به این پیشنویس اضافه شدهاند.[۲۸] گرچه اعضای مجلس خبرگان اطلاعات دقیقی از مذاکرات پشت پرده بدست ندادهاند، اما بنا به متن رسمی مذاکرات (که در سال ۱۳۶۳ انتشار یافت) اول بار در جلسه سوم مجلس خبرگان سیدمحمد کیاوش نمایندهٔ خوزستان و پس از او عبدالرحمن حیدری نماینده ایلام و سپس حسن آیت به طرح موضوع پرداختند.[۲۹]
بنا به روایتی که ابوالحسن بنی صدر نقل میکند، پس از آگاهی از آنکه مجلس خبرگان تصمیم دارد قانون اساسی را بر مبنای ولایت فقیه تنظیم کند، او به همراه ۷ تن دیگر از جمله آیتالله طالقانی، عزت الله سحابی، علی گلزاده غفوری، آیتالله مکارم شیرازی[۳۰]، نوربخش و مقدم مراغهای تصمیم به استعفا در اعتراض به این موضوع داشتند اما نهایتاً ماندن در مجلس خبرگان و مخالفت با اصل ولایت فقیه را به مصلحت میبینند. بنا به روایت وی مرتضی حائری یزدی (فرزند بنیانگذار حوزه علمیه قم) نیز با ولایت فقیه مخالف بود اما به بهانهٔ کسالت از مطرح کردن مخالفت خود خودداری کرد. به گفتهٔ بنی صدر مکارم شیرازی نیز سخت علیه ولایت فقیه سخنرانی کرد و گفت امروز روز سیاه تاریخ ایران است.[۳۱]
عزت الله سحابی میگوید آیتالله بهشتی نیز با ولایت فقیه مخالف بوده اما به وی گفتهاست:«الان شرایطی نیست که بتوانیم این مباحث را مطرح کنیم.» اما آنگونه که در متن منتشر شده از مذاکرات دیده میشود، در جلسه رأیگیری پیرامون ولایت فقیه پس از سخنرانی مقدم مراغهای در مخالفت با ولایت فقیه، بهشتی در دفاع از آن سخنرانی کردهاست.[۳۲]
آنگونه که از سخنان هاشمی رفسنجانی بر میآید، علت آنکه روحالله خمینی و سایر روحانیون در ابتدا ولایت فقیه را در پیش نویس قانون اساسی وارد نکردند، سردرگمی آنان از چگونگی طرح آن بودهاست، نه آنکه روحالله خمینی ولایت فقیه را مد نظر نداشتهاست. از سویی روحالله خمینی طی سخنانی تأکید دارد که اختیارات ولی فقیه به مراتب بیش از این است و برای جلوگیری از انتقاد روشنفکران به این مقدار قناعت کردهاست.[۳۳]
در بازنگری قانون اساسی درسال ۶۸ شرط مرجعیت از شرایط ولی فقیه حذف و عبارت مطلقه اضافه و اختیارات وی گستردهتر شد. (اصل ۵۷ و ۱۱۰ قانون اساسی)
مدار خبرگان ـ رهبری
فرآیند انتخاب ولی فقیهِ حاکم و اعضای مجلس خبرگان رهبری یک سیکل معیوب و مداری بسته است؛ بطوری که مدار معیوب منجر به تقویت و بازتولید خودکامگی و اقتدارگرایی میشود. شخص رهبر فقهای شورای نگهبان (نیمی از اعضای این نهاد) را منصوب میکند. شش عضو دیگر شورای نگهبان، حقوقدانهای منتخب رییس قوه قضاییه هستند (که خود او توسط رهبری منصوب شده)، و این حقوقدانها باید از مجلسی که نمایندگانش را باز شورای نگهبان از فیلتر نظارت استصوابی عبور داده، رأی اعتماد بگیرند. چنین شورای نگهبانی فهرست نامزدهای مجلس خبرگان را نهایی میکند. شورای نگهبان بر مبنای قانون انتخابات مجلس خبرگان، «مرجع تشخیص واجدان شرایط» است. اینچنین، تایید صلاحیت نامزدها مبتنی است بر نگاه سیاسی غالب و حاکم در شورای نگهبان. آنجا که این نهاد، مانعی پیشینی برای ورود هر «غیرخودی» به مجلس خبرگان محسوب میشود. چنین مجلس خبرگانی قرار است بر کار رهبری نظارت یا او را برکنار کند، یا رهبر جدیدی برگزیند و این مسیری معیوب و مداری بسته است.[۳۴]
رئیس مجلس خبرگان رهبری هرچند از وجود «کمیسیون تحقیق» خبر میدهد که «عالیترین کمیسیون مجلس خبرگان رهبری است» و «بر کار ولی امر نظارت دارد»، منتهای مراتب در تمام ربع قرن سپری شده از رهبری آیتالله خامنهای، نه فقط این کمیسیون که مجلس خبرگان، تنها در جایگاه ستایش و تایید رهبری قرار داشته و خبری از پرسش و نقد و مواخذه نبوده است.
نظرات مختلف پیرامون ولایت فقیه
گرچه مرجعیت فقیه به عنوان یک متخصص در علوم مذهبی و به معنای رسیدگی به امور مذهبی شیعیان توسط فقیه سابقهٔ تاریخی دارد. ـ که آن هم هر فرد شیعه با اختیار و تحقیق خود به طور مجزا فقیهی واجد شرایط را به عنوان متخصص آن هم فقط در احکام دین، برای خود و نه برای دیگران به عنوان مرجع انتخاب میکند ـ اما لزوم حاکمیت سیاسی فقیه بر جامعه تا پیش از نظام جمهوری اسلامی مطرح نشده بود و با مخالفت مراجع عظام تقلید در زمان خود مواجه شد. همچنین منتظری به عنوان بانی اضافه شدن اصل ولایت فقیه به قانون اساسی جمهوری اسلامی و ارائهٔ اختیارات گسترده به وی، در سالهای پایانی زندگیاش مخالف سرسخت آن بود.
- محمدتقی مصباح یزدی میگوید: یکی از ابهامها قید مطلقه در ولایت فقیهاست که سبب شده، افراد از آن برداشت دیکتاتوری کنند و هنوز برخی نمیدانند حوزهٔ اختیارات ولیفقیه کدام است و مطلقه بودن ولایت فقیه در برابر کدام مقیدهاست. اینکه یک نفر هر چه به ذهنش رسید بگوید و همه ملزم به تبعیت باشند، تفکری عقب افتادهاست.[۳۵] وی همچنین معتقد است ولی فقیه حاکم بر جان و مال و ناموس مردم است و به حکم آیهٔ "النبی اولی بالمومنین من انفسهم" [۳۶] در تصمیمگیری بر جان مردم از خود آن مردم مقدمتر است. وی همچنین معتقد است «ادلهای که برای اثبات اصل نظریه ولایت فقیه میآید اقتضای اطلاق ولایت فقیه را دارد و مقتضای آن این است که همهٔ اختیاراتی که برای امام معصوم به عنوان ولی امر جامعه اسلامی ثابت است، برای فقیه نیز ثابت است و ولی فقیه از این نظر هیچ حدّ و حصری ندارد» [۳۷][۳۸]
- سید محمدکاظم شریعتمداری مخالف اختیارات نامحدود ولی فقیه بود و به اصل ۱۱۰ قانون اساسی رأی نداد [۳۹].
- حسینعلی منتظری ولایت فقیه جامعالشرایط را تأیید میکند ولی ولایت مطلقهٔ فقیه را از مصادیق شرک میداند.[۴۰]
- سید ابوالقاسم خویی نظریهٔ ولایت فقیه را یک «بدعت عاری از هرگونه پشتوانه در قوانین و حکمت شیعی» میدانست.[۴۱][۴۲][۴۳] او میگوید: «ولایت در زمان غیبت با هیچ دلیلی برای فقها اثبات نمیشود. «ولایت» تنها به پیامبر (ص) و ائمه (علیهم السلام) اختصاص دارد. آنچه از روایات برای فقها، اثبات میشود دو امر است، نفوذ قضاوت، حجیت فتوایشان. اما حق تصرف در اموال قاصران و غیر ایشان ـ که از شئون «ولایت» است ـ ندارند مگر در امور حسبیه[۴۴] و فقها در این محدوده «ولایت» دارند، اما نه به معنای ادعا شده [یعنی نه به معنای ولایت] بلکه به معنای نفوذ تصرفاتش یا تصرفات وکیلش... بنابراین، آنچه برای فقیه، ثابت میباشد «جواز تصرف» است، نه «ولایت».»[۴۵]
- سید حسن طباطبایی قمی با نظریهٔ ولایت فقیه مخالف بود. او براین اعتقاد بود که در شرایط کنونی امکان برقراری حکومت اسلامی وجود ندارد.[۴۶]
- سید علی سیستانی دربارهٔ ولایت فقیه چنین بیان میکند که ولایت در آن چه - به اصطلاح فقها - امور حسبیه خوانده میشود برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است. و اما در امور عامه که نظم جامعه اسلامی بر آنها متوقف است هم در شخص فقیه و هم در شرایط به کار بستن ولایت امور دیگری معتبر است از جمله مقبول بودن نزد عامهٔ مؤمنین.[۴۷]
- مرتضی مطهری در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی میگوید:«ولایت فقیه به این معنا نیست که فقیه خود در رأس دولت قرار گیرد و عملاً حکومت کند. نقش فقیه در یک کشور اسلامی... نقش یک ایدئولوگ است نه نقش یک حاکم.... تصور مردم آن روز ـ دورهٔ مشروطیت ـ و نیز تصور مردم ما از ولایت فقیه این نبود و نیست که فقها حکومت کنند و ادارهٔ مملکت را بهدست گیرند...»[۴۸][۴۹]
- سید علی امین فقیه لبنانی، عذرخواهی حسینعلی منتظری از مردم و اعتراض فرزندان انقلاب ایران و دوستان روحالله خمینی به «ولی فقیه» را نشانهٔ آن میداند که این نظریه آزمون خود را پس داده و در آزمون اجرا مردود شدهاست.[۵۰][۵۱]
- محمد صادقی تهرانی در کتاب حکومت صالحان یا ولایت فقیهان به رد این نظریه پرداختهاست.[۵۲]
- مهدی حائری یزدی او ابداع کنندهٔ نظریه وکالت مالکان شخصی مشاع در فقه سیاسی شیعهاست. او در این نظریه حق حکومت را به تمام اهالی سرزمین که از نظر او مالکان طبیعی آن هستند میدهد و حکومتگران را نمایندگان و وکلای مردم میداند. وی در موارد بسیاری از جمله مخدوش دانستن تئوری ولایت فقیه با روحالله خمینی اختلاف نظر داشت [۵۳] و احتمالاً نخستین پژوهشگری بود که در کتاب حکمت و حکومت بهطور تئوریک نظریهٔ ولایت فقیه را به چالش کشید. [۵۴]
- سید محمدجواد غروی او حدیث مقبوله عمر بن حنظله (مورد استناد در موضوع ولایت فقیه) و حدیث من بلغه ثواب (مورد استناد در موضوع تقلید و ظن فقیه) را از مجعولات شمرده و این دو را از مهمترین اخبار آحاد منحوله در ایجاد انحراف و کژی در اسلام و شیعه قلمداد کردهاست.[۵۵]
- یعسوبالدین رستگار جویباری
- محمدحسین فضلالله وی ولایت مطلقه فقیه را باطل میدانست.[۵۶] همچنین وی در این باره میگوید: «من به ولایت مطلق فقیه اعتقاد ندارم. ولی به این اعتقاد دارم که در اسلام اصلی وجود دارد و آن حفظ نظم جامعه و حفظ نظم امینتی و اقتصادی و اجتماعی است. اگر حفظ این نظام به این متوقف باشد که ولی فقیه و مشاورانش حکومت را به دست بگیرد، ما آن را قبول داریم. اما اگر حفظ این نظام متوقف به آن نباشد، میتوانیم شخص امین و مخلص و مشاوران متخصصی را برگزینیم که به او در اداره امور دولت کمک کنند و در نتیجه به ولایت فقیه نیازی نیست.»[۵۷] در مصاحبهای گفت: با ولایت فقیه در ایران موافق است، چون ولایت فقیه در ایران با نظام جمهوری اسلامی سازگار است؛ اما با ولایت فقیه در لبنان مخالف است، چون با واقعیتهای سیاسی در آنجا سازگار نیست.[۵۸]
- اسدالله بیات زنجانی اودر پرسش یکی از مقلدان خود درباره ولایت فقیه گفته است: «اصل ولایت فقیه امری سیاسی و فقهی و مورد اختلاف بین فقیهان است و اگرچه به نظر صحیح میآید لیکن نه خودش اصل دین و نه انکارش کفرآور و فسق است. کسانی که غیر از این را می گویند نیز اهل بدعت بوده و از باب نهی از منکر باید آنان را طرد کرد و اگر عالمی نیز اینگونه حرف بزند، موجب سلب عدالتش میشود و پشت سر او نمیشود نماز خواند.» [۵۹]
- عبدالکریم سروش انتقاداتی را نسبت به تئوری ولایت فقیه وارد کرده و گفتهاست: «تئوری ولایت فقیه، عین استبداد دینی است و با این تئوری اصولاً نمیتوان نظم دموکراتیک به وجود آورد. حتی هیچ کس نمیتواند در ذیل تئوری ولایت فقیه، عدالت بورزد چون همانگونه که فیلسوفان قدیمی گفتهاند، قدرت مطلقه فساد مطلق میآورد. پارساترین فرد هم اگر در راس جامعه با قدرت غیرپاسخگو قرار گیرد بعد از چند سال بسیار از عدالت فاصله خواهد گرفت. لذا تئوری ولایت فقیه آیتالله خمینی از همان آغاز یک تئوری غیر اخلاقی بود.»[۵۹]
- آرش نراقی در سخنرانیای که در کنفرانس «ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری» داشت در نقد نظریه ولایت مطلقه فقیه گفتهاست: «در چارچوب این نظریه، خوب و بد امور یکسره در گرو تشخیص و تصمیم ولی فقیهاست، و هیچ قید مستقلی دامنه تصمیمات ولی فقیه را مقید نمیکند: هرچه آن خسرو کند شیرین کند! اگر ولی فقیه تشخیص دهد که دروغ گفتن، بهتان زدن، تقلب کردن، ریختن خون بیگناهان، یا تجاوز جنسی به منتقدان، برای حفظ پایههای نظام ضروری است، در آن صورت انجام این اعمال اخلاقاً برای مؤمنان و مقلّدان مجاز، و بلکه واجب میشود. اما نظام اخلاقی ای که در آن دروغ گفتن، بهتان زدن، تجاوز جنسی، قتل انسان بیگناه، اضرار به غیر، و امثال آنها مجاز باشد عین بی اخلاقی است. زندگی بر مبنای این نوع مصلحت گرایی لگام گسیخته نهایتاً با بی اخلاقی یا هرج و مرج و آنارشی اخلاقی فاصلهای ندارد. اخلاق برآمده از نظریه ولایت مطلقه فقیه در نهایت نوعی بی اخلاقی مقدس مآبانه از کار درمی آید.» [۶۰]
کتابشناسی ولایت فقیه
- ولایة فقیه ، روح الله خمینی
- ولایت فقیه ؛ جوادی آملی
- ولایت فقیه ، آذری قمی
- ولایة الفقیه ، حسینعلی منتظری (متن کتاب)
- ولایت فقیه ، حسنعلی نجابت
- تحقیقی پیرامون ولایت فقیه ؛ حبیب الله طاهری
- ترجمه رساله بدیعه ؛ سید محمد حسین حسینی تهرانی
- حاکمیت در اسلام ؛ سید محمد مهدی موسوی خلخالی
- حکومت الهی، ولایت و زعامت؛ سیدمصطفی آیتاللهی
- دموکراسی در نظام ولایت فقیه ؛ مصطفی کواکبیان
- شئون واختیارات ولی فقیه ؛ امام خمینی
- شیخ انصاری و مساله ولایت فقیه؛ محمدحسن فاضل گلپایگانی
- عروج آزادی در ولایت فقیه ؛ سید علی موسوی
- فقه سیاسی؛ عباسعلی عمید زنجانی
- مبنی اندیشه سیاسی اسلام ؛ عباسعلی عمید زنجانی
- مبانی حکومت اسلامی، ج 1 ؛ جعفر سبحانی
- ولایت فقیه از دیدگاه فقهاء و مراجع، علی عطائی
- ولایت فقیه ؛ سید محمد هاشم دستغیب
- ولایت فقیه ؛ محی الدین حائری شیرازی
- ولایت فقیه و دموکراسی ارشاد شده ؛علی ابوالحسنی منذر
- ولایت فقیه از دیدگاه فقها ؛ احمد آذری قمی
- ولایت فقیه؛ یوسف صانعی
- ولایت فقیه یا حکومت اسلامی ؛ یوسف صانعی
- ولایت فقیه به زبان ساده؛ سید محمد شفیعی
- ولایت فقیه ؛ مصطفی جعفرپیشه فرد
- ولایت فقیه یا حکومت اسلامی در عصر غیبت ؛ محمد یزدی
جستارهای وابسته
- ولایت فقیه (کتاب) و متن کتاب ولایت فقیه
- وکالت مالکان شخصی مشاع
- حکمت و حکومت
- شورای رهبری
- برگزیدگی سید علی خامنهای به مقام رهبری
پانویس
- ↑ فیرحی. ص ۲۰۴
- ↑ نظام سیاسی و دولت در اسلام. ص ۲۴۳
- ↑ کتاب ولایت فقیه(حکومت اسلامی)، امام خمینی، ص۴۰.
- ↑ سیاحت نامه شاردن. فصل باورهای ایرانیان دربارۀ حقّ حکومت
- ↑ حسین سینا، ۳۳-۵۸
- ↑ http://www.tiknews.org/display/?ID=48826&page=30
- ↑ شیخ مرتضی انصاری. المکاسب، قم: مکتب علامه، ۱۳۶۸. فصل بیع. ص ۱۵۴ - «فاقامة الدلیل علی وجوب اطاعة الفقیه کالامام(ع) الا ما خرج بالدلیل دونه خرط اقتاط»
- ↑ فیرحی. ص ۲۴۲-۲۴۳
- ↑ رسائل، محقق کرکی، ۱/۱۴۳
- ↑ رسائل، محقق کرکی، ۱/ ۱۴۳
- ↑ مفتاح الکرامه، ج ۱۰، ص ۲۱.
- ↑ جواهر الکلام، ۱۶/ ۱۷۸
- ↑ عوائد الایام، ۵۲۹
- ↑ ناصر مکارم شیرازی. انوار الفقاهه، قم:انتشارات مدرسه امیرالمؤمنین، ۱۴۱۱ ق
- ↑ لطفالله صافی گلپایگانی. ضرورة وجود الحکومة او ولایة الفقهاء فی عصرالغیبة، قم: دارالقرآنالکریم، ۱۴۱۵ ق
- ↑ حکومت اسلامی و ولایت فقیه، ۱۶۱ و ۱۶۲
- ↑ http://www.ketabnews.com/detail-11119-fa-1.html
- ↑ پرسشها و پاسخها، جلد یک ص ۲۵
- ↑ حکومت اسلامی و ولایت فقیه، ص ۴۲ تا ۴۴
- ↑ نظام سیاسی و دولت در اسلام. ص ۲۷۹ و ۲۸۰
- ↑ نظام سیاسی و دولت در اسلام. ص ۲۸۰ و ۲۸۱
- ↑ روایت هاشمی رفسنجانی از آخرین روزهای حیات امام وبگاه پارسینه
- ↑ مجمع الفائده و البرهان، مقدس اردبیلی، ۱۲/۲۸
- ↑ «فتاوای خامنهای پیرامون ولایت فقیه». سایت علی خامنهای.
- ↑ ولی فقیه، مشروعیت خود را از مردم میگیرد یا خدا؟, بیبیسی فارسی
- ↑ [http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1758126 «و بدین گونه قانون اساسی تصویب شد (این جمله از مقاله: "..... در جلسه چهارم مجلس خبرگان قانون اساسی، عزت الله سحابی (نماینده حوزه تهران) در سخنان قبل از دستور خود، اظهارات مفصلی دربارهٔ ولایت فقیه و سابقهٔ آن از دوران مشروطه بیان کرد. پس از اظهارات نمایندهٔ تهران، دکتر بهشتی که ادارهٔ جلسه را برعهده داشت خطاب به وی گفت: <خود بنده یک توضیح بدهم که آقای سحابی شما ولایت فقیه را با فقاهت فقیه اشتباه کردید، بعداً در مذاکرات مفصل خدمتتان توضیحات کافی خواهم داد."»]. روزنامه اعتماد، ۱۲ آذر ۱۳۸۷.
- ↑ «محمد خاتمی:در پیشنویس قانون اساسی ولایت فقیه وجود نداشت». تریوبن، ۱۴ دی ۱۳۸۷.
- ↑ از قانون اساسی بدون ولایت فقیه تا ولایت مطلقهٔ فقیه - مصاحبه با عبدالکریم لاهیجی ,دویچه وله
- ↑ «محمد خاتمی:در پیشنویس قانون اساسی ولایت فقیه وجود نداشت». تریوبن، ۱۴ دی ۱۳۸۷.
- ↑ «تکذیبهای مکارم شیرازی چه میگویند؟». انقلاب اسلامی (پاسخ بنی صدر به تکذیبیه مکارم شیرازی)، ۱ اسفند ۱۳۸۶.
- ↑ کتاب درس تجربه، ابوالحسن بنی صدر، صفحه ۱۴۷
- ↑ «بهشتی نیز با ولایت فقیه مخالف بود». روزانلاین، ۹ تیر ۱۳۸۷.
- ↑ «مصاحبه رفسنجانی با روزنامه کیهان». روزنامه کیهان، ۱۱ بهمن ۱۳۸۲.
- ↑ محمد یزدی، و پارادوکس جمهوری اسلامی بیبیسی فارسی
- ↑ آیتالله مصباح: برخی در ردههای بالای کشور ولایت فقیه را قبول ندارند. روزنامه دنیای اقتصاد، یکشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۰
- ↑ قران سوره احزاب آیه ۶
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، پرسشها و پاسخها، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۹، ص۵۹.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، ولایت فقیه، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۷۸، ص۱۰۴.
- ↑ ماشاء الله رزمی، جنبش آذربایجان و طرفداران شریعتمداری، نشر استکهلم
- ↑ وبگاه خبری ایرانیان انگلستان
- ↑ احیای تشیع. ولی نصر. ۲۰۰۶. ISBN 0-393-06211-2. ص۱۲۵ و ص۱۴۴
- ↑ اعراب شیعه: مسلمانان از یاد رفته. گراهام فولر. ۲۰۰۱. ISBN 0-312-23956-4. انتشارات پالگریو مک میلن.
- ↑ دانشنامه بریتانیکا. نسخه ۱۹۹۳. ص۶۹. ISBN 0-85229-585-5
- ↑ مقصود از امور حسبیه کارهایی است که محسوب برای خداست و به عنوان وظیفهٔ عبادی انجام میگیرد هم چون قبض حقوق شرعیه (خمس و زکات و…) و به مصرف رسانیدن آنها در موارد خود و حفاظت از موقوفههایی که متولی خاصی ندارند و نگهداری از اموال مسلمانی که غایب یا قاصر است و نظایر آن.
- ↑ «ولایة الفقیه فی الاُمور الحسبیّة» (عربی). پایگاه اطلاع رسانی آیتالله خوئی. بازبینیشده در ۱۵ آبان ۱۳۸۸.
- ↑ رادیو فردا، درگذشت آیتالله قمی
- ↑ وبگاه رسمی آیتالله سیستانی، پاسخ به پرسشها
- ↑ مرتضی مطهری. پیرامون انقلاب اسلامی. انتشارات اسلامی وابسته به جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، پاییز ۶۱. صفحه ۶۷.
- ↑ «مافیایهای مأمور سرکوبهای خیابانی -۴» (فارسی). انقلاب اسلامی.
- ↑ علامه امین، مجتهد لبنانی: ما لبنانیها هم از گسترده شدن دامنهٔ اختیارات ولی فقیه ایران به لبنان و سایر کشورها بسیار آسیب دیدیم محمدجواد اکبرین، موج سبز آزادی، ۲۷ شهریور ۱۳۸۸
- ↑ علامه الامین: «حوادث اخیر، ولایت فقیه را از آسمان به زمین کشاند» العربیه، ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۹
- ↑ http://www.rahesabz.net/story/34674/
- ↑ H. E. Chehabi, Rula Jurdi Abisaab. Distant Relations: Iran and Lebonon in the Last 500 Years, Centre for Lebanese Studies (Great Britain), p 41
- ↑ Perseverance and honor: Interview with Abbas Amir-Entezam (Notes). Fariba Amini, 24 Feb 2006
- ↑ فقه استدلالی در مسائل خلافی، نشر اقبال، ۱۳۷۷، بخش چهارم:بحثی در اخبار موضوعه
- ↑ BBC فارسی - ایران - فضل الله، حزبالله و ایران
- ↑ اخبار - مصاحبه روزنامه لبنانی الشرق با معظمله
- ↑ عن سنوات و مواقف و شخصیات، منی سکریه، دارالنهار، بیروت، ۲۰۰۷، صص. ۳-۱۷۲
- ↑ ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ «سایت آیتالله بیات زنجانی: اصل ولایت فقیه نه از اصول دین است و نه انکارش کفرآور» (فارسی). وبسایت آیتالله بیات زنجانی.
- ↑ «نقد اخلاقی نظریه ولایت فقیه» (فارسی). وبگاه جرس.
منابع
- محمدتقی مصباح یزدی. «حکومت اسلامی و ولایت فقیه»، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۹
- محمدتقی مصباح یزدی. «پرسشها و پاسخها»، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی اممام همینی، ۱۳۷۷
- عبدالله جوادی آملی. «پیرامون وحی و رهبری»، قم: الزهرا، ۱۳۶۸
- داوود فیرحی. نظام سیاسی و دولت در اسلام، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، بهار ۱۳۸۲
- سینا، حسین. «نگاهی به نظریه سیاسی شیعه در گذر زمان». در احیا- دفتر پنجم. تهران: یادآوران، ۱۳۷۰. ۳۳ تا ۵۸.
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به ولایت فقیه در ویکیگفتاورد موجود است. |
- کتاب ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، نوشتهٔ آیتالله العظمی جوادی آملی.
- نظرات دکتر سروش، بیبیسی فارسی.
- ولایت فقیه از آیتالله حائری شیرازی
- پاسخ امام خمینی(ره) به پرسشهایی در باب ولایت فقیه
- ماهیت ولایت فقیه
- ضرورت ولایت فقیه
- برخی از مقالات و نظرات پیرامون ولایت فقیه و مجلس خبرگان
|
|
|
|