مردم لر

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از لر)
پرش به: ناوبری، جستجو
مردم لر
Karim Khan by Charles Heath.jpg
Lotf Ali Khan.jpg
Sardar Assad.jpg
Temyourbachtiar.jpg
Shapourbakhtiar.gif
Soraya.jpg
Rezaee.JPG
00175104.jpg
BorujerdiHossein.jpg
Karubi2.jpg
Zahra Rahnavard.jpg
Navab Nasirshelal.jpg
01-Mehrdad Avesta.png
Masoud Rayegan.jpg
Fath'olla Porsartip.jpg
03-MohammadBorujerdi.jpg
Tofigh-mosivand.jpg
Yas (iranian rapper).jpg
دکتر شهیدی.jpg
کل جمعیت

 ایران: ۶٪ جمعیت ایران حدود ۵ تا ۶ میلیون نفر[۱][۲][۳][۴]
 عراق: ۱۲۱٬۰۰۰ نفر[۵]
 عمان: ۵٬۱۰۰ نفر[۶]

مجموع تقریبی جمعیت مناطق لر نشین
مناطق با جمعیت قابل توجه

مناطق سنتی: لرستان • ایلام • چهارمحال و بختیاری • شرق و شمال خوزستان • کهگیلویه و بویراحمد • غرب و جنوب همدان اقلیت: مرکزی • قزوین • فارس • اصفهان • بوشهر

مهاجرت داخلی: تهران • کرج • اصفهان • اهواز  • کرمانشاه
زبان‌ها
گویش‌های گوناگون زبان لری شامل: لَکی،[۷]. بختیاری • بالاگریوه‌ای • بویراحمدی • خرم‌آبادی • بروجردی  • نهاوندی
دین
اسلام (شیعه)

لُر نام قومی ایرانی است که در غرب و جنوب باختری ایران زندگی می‌کنند.[۸] زبان لری خویشاوند نزدیک زبان فارسی و به همراه فارسی از دسته باختری زبان‌های ایرانی است. ویژگی‌های زبان لری نشان می‌دهد که چیرگی زبان‌های ایرانی در منطقه کنونی لرستان در دیرینه‌شناسی باستان بیشتر از سوی ناحیه پارس صورت گرفته نه از سوی ناحیه ماد.[۹] گویش‌های زبان لری نزدیک‌ترین گویش‌های ایرانی به زبان فارسی هستند.[۱۰] زبان لری همانند زبان فارسی نواده‌ای از زبان پارسی میانه است و واژه‌های آن همانندی بسیاری با فارسی دارد.[۱۱] ریشه زبانهای ایرانی لری (بختیاری، خرم‌آبادی) مانند زبان فارسی به پهلوی میانه (پهلوی ساسانی) و از طریق پهلوی میانه به پهلوی باستان (زبان هخامنشیان) برمی‌گردد.[۱۲] برخی اقوام لر کوچک در قرن دوازدهم هجری شمسی از نواحی کردنشین عراق کوچ کرده و در لرستان ساکن شدند.[۱۳] برخی گویش‌های زبان لری مانند لری خرم‌آبادی نیز تحت تأثیر زبان کردی قرار گرفته‌اند.[۱۴][۱۵] اما لرها مردمانی هستند که از نظر قومی جزئی از مردم کرد به شمار نمی‌آیند.[۱۶] و خویشاوندی لرها با مردمان کردتبار تنها در ایرانی بودنشان است.[۱۶][۱۷]

واژه‌شناسیِ لُر[ویرایش]

احتمالِ ارتباطِ واژه‌های لُر و کُرد[ویرایش]

واژهٔ کُرد در دوران دیرینه شناسیِ پس از حمله اعراب به ایران به معنای رمه گردانان و کوچ‌نشینان ایرانی‌تبار فلات ایران به کار رفته‌است و معنای قومی ویژه نمی‌داده‌است.[۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۱۶] از دیدگاهِ گارنیک آساتریان؛ بر همین پایه، لرها و دیلیمان و بلوچان و مردمان دیگر را جزو کردان شمرده‌اند زیرا واژه «کرد» به معنی یک گونه شیوه زندگی و نه معنی زبانی بوده‌است.[۲۵] از دیدِ قومیت، لرها و کردها جدا از هم شمرده می‌شوند.[۲۵]

خاستگاهِ برخی اقوامِ لُر کوچک[ویرایش]

برخی اقوام لر کوچک در قرن دوازدهم هجری شمسی از نواحی کردنشین عراق کوچ کرده و در لرستان ساکن شدند.[۱۳] دانشنامه ایرانیکا نیز برخی ایلات لر کوچک را از مردمان کرد معرفی می‌کند.[۲۶] علی‌اکبر دهخدا در توصیف لر کوچک می‌گوید:[۲۷]

طوایف لر کوچک قبایلی بودند از کردان آسیای صغیر و لران ایرانی که در حدود بین عراق عجم و عراق عرب ییلاق و قشلاق می‌کردند و خراج خود را به دیوان بغداد می‌دادند.

حمدالله مستوفی می‌گوید در زبده التواریخ آمده است:[۲۸]

وقوع نام لر بدان قوم بوجهی گویند از آنکه در ولایت مارود دیهی است آن را کرد می‌خوانند و درآن پیرامون دربندی آن را به زبان لری کوک اکر خوانند و در آن دربند موضعی است که لر خوانند چون اصل ایشان از آن موضع خواسته ایشان را لر خوانند. وجه دوم آن است که به زبان لری کوه پُردرخت را لِر گویند و بسبب ثقالت راء کسرهٔ لام با ضمه کردند و لر گفتند و وجه سوم اینکه این خاندان از نسل شخصی اند که او لر نام داشته و قول اول درست‌تر می‌نماید.

پراکندگی قوم لر[ویرایش]

گستردگی مناطق لر نشین خاورمیانه

عشایر لر ایران به چهار دسته، ۱-لک و زند ۲-بختیاری ۳-ممسنی ۴-فیلی تقسیم می‌شود. عشایر فیلی در نزدیکی خرم‌آباد، که بخشهایی از آن به طور فصلی به جایی با فاصله سه روز پیاده‌روی تا بغداد مهاجرت کردند.[۲۹]

قوم لر دارای تقسیم‌بندی‌های زیادی است که در مهم‌ترین و کلی‌ترین تقسیم‌بندی به دو شاخه لر بزرگ و لر کوچک تقسیم می‌شود.[۳۰] در برخی منابع مانند دانشنامه ایرانیکا، لک‌ها و لرها در یک دسته‌بندی قرار گرفته‌اند.[۳۰] مردم لر دارای پراکندگی در مناطق غرب و جنوب غربی ایران هستند. مناطق زیر طبق دانشنامه ایرانیکا مناطقی است که عشایر لر در آن ییلاق و قشلاق کرده و یا یکجانشین شده‌اند.[۱۲][۳۰][۳۱]
گروه کوچکی از پشتو زبان‌های شرق افغانستان بختیاری نام دارند.[۳۲] این گروه هیچ ارتباطی با بختیاری‌های ساکن ایران ندارند.[۳۲]

دسته محل سکونت
کمزاری‌ها[۳۳] در کشور عمان، شمال، شمال‌غرب و شمال‌شرق: شامل مناطق کُمزار، جزیره‌های خصب، لارَک و مسندم.[۳۴]
لک‌ها[۸][۳۳] در استان لرستان، استان همدان، استان کرمانشاه و بخش‌هایی از استان‌های ایلام و آذربایجان غربی و شهرستان‌های کلاردشت، سلماس و شاهین دژ.
ممسنی‌ها[۳۳] در استان فارس و شهرستان‌های ممسنی، بخش‌هایی از کازرون و رستم و بخش‌هایی هم از شیراز.
بویراحمدی‌ها در استان کهگیلویه و بویراحمد و بخشی از جنوب شرق استان خوزستان.
بختیاری‌ها در استان خوزستان، مناطق شمال و شرق عمدتاً در شهرستان‌های اهواز، اندیکا، اندیمشک، مسجدسلیمان، شوشتر، رامهرمز، گتوند، ایذه، دهدز و دزفول.
در چهارمحال و بختیاری در شهرستان‌های لردگان و شهرکرد و بروجن.
در استان لرستان عمدتاً در مناطق شرقی و شهرستان الیگودرز.
در استان اصفهان در مناطق غرب و جنوب غرب، عمدتاً در شهرستان فریدن.
لر کوچک این دسته در استان‌های لرستان و ایلام، شمال استان خوزستان، جنوب و غرب همدان و برخی مناطق شرقی عراق هم‌مرز با ایران ساکن هستند.

تاریخ[ویرایش]

نوشتار اصلی: تاریخ لرستان
فتح تهران توسط سواران مشروطه خواه بختیاری
اعدام سران عشایر در خرم‌آباد، هم‌زمان با آغاز حکومت رضاشاه پهلوی

حمله اعراب به ایران تأثیر بسیاری در فرهنگ و آداب مردم این کشور برجای گذاشت و این تأثیر شامل منطقه لرستان نیز شد. مردم لر به هر حال توانستند زبان و بسیاری از آداب و رسوم خود را حفظ کنند. در دوران حکومت صفویان دو ایالت جز ایالت‌های لر نشین بودند. این دو ایالت شامل لرستان به مرکزیت خرم‌آباد و کهگیلویه به مرکزیت بهبهان بود. در این دوره ایالت‌های لرستان و کهگیلویه دارای والیانی مستقل بودند. والیان لرستان فیلی در سال ۱۰۰۶ هجری قمری به دستور شاه عباس حاکم پشتکوه و پیشکوه شدند و تا دوران قاجار بر این منطقه حکمرانی کردند. لرستان در دوره زندیان نیز به عنوان یکی از ایالت‌های ایران دارای والی مستقل بود.

پس از به قدرت رسیدن قاجارها، آقامحمدخان به دلیل کینه‌ای که از زمان حکومت زندیان نسبت به مردم لر داشت دست به تغییرات بسیاری در منطقه لرستان زد. از جمله اقدامات آقامحمدخان می‌توان به کوچاندن اجباری اقوام لر به قزوین اشاره کرد. همچنین فتحعلی شاه حکومت والیان لرستان را به پشتکوه محدود کرد و تا سال ۱۳۰۷ در آن منطقه حکمرانی کردند اما پس از تصرف پشتکوه توسط نیروهای دولتی غلامرضاخان آخرین والی لرستان به عراق رفت. پس از آقامحمدخان، فتحعلی شاه به تجزیه لرستان ادامه داد و در راستای این سیاست، پشتکوه (ایلام) را از منطقه لرستان جدا کرد و از آن پس لرستان به صورت مستقیم زیرنظر قاجار و فرستادگان آن که اغلب شاهزادگان بودند اداره شد. لرستان دراین دوره به دلیل سیاست‌های قاجار دچار ناامنی و هرج و مرج شد، اقوام مختلف لر با یکدیگر به ستیز برخواستند و بسیاری از آنها مجدداً به کوچ نشینی روی آوردند.[۳۵]

مردم لر و مشروطیت[ویرایش]

یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های سیاسی مردم لر در صده گذشته مشارکت در انقلاب مشروطه ایران بوده است. طرفداری مردم لر و به خصوص ایل بختیاری نقش پررنگی در پیروزی انقلاب مشروطه داشتند. با آغاز تیرماه ۱۲۸۸ شمسی، قوای سردار اسعد به قم و قوای سپهدار به ینگی امام رسیدند. در مقابل سعدالدوله قوایی به فرماندهی امیر مفخم بختیاری به سمت کرج فرستاد. مجاهدین بختیاری با حرکت به سوی تهران و با همراهی مجاهدین شمال به فرماندهی سپهدار اعظم که در نزدیکی تهران به هم پیوستند، پس از شکست مقاومت نیروهای استبداد صغیر موفق به فتح تهران و شکست استبداد صغیر شدند.

دوره پهلوی[ویرایش]

شورش لرستان

در سال ۱۳۰۲ نیروهای دولتی و عشایر لر در فاصله میان شهرهای بروجرد و خرم‌آباد وارد نبرد شدند. قوای عشایر متشکل از طوایف ایل بیرانوند، سگوند، پاپی و چگنی بودند و درگیری‌ها در مهر سال ۱۳۰۲ آغاز شد ولی تا پایان آذر همان سال نیروهای دولتی توانستند خرم‌آباد را محاصره و آن را به کنترل درآورند. پس از آن عفو عمومی اعلام شد و از عشایر خواسته شد سلاح‌های خود را تحویل دهند ولی چند تن از سران عشایر که تسلیم شده بودند دستگیر و اعدام شدند. با اعدام سران عشایر درگیری‌ها در بهار ۱۳۰۳ و با بازگشت عشایر از شمال خوزستان از سرگرفته شد و تا ۹ اردیبهشت همان سال ادامه داشت در نهایت و در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۰۳ نیروهای دولتی با بمباران مواضع عشایر موفق به ورود به خرم‌آباد و شکست دادن کامل عشایر لر شدند.[۳۶]
پس از فتح خرم‌آباد چند تن از سران عشایر بر خلاف آنچه عفو عمومی اعلام شده بود اعدام شدند. سرکوب عشایر لر توسط سپهبد احمد امیراحمدی مورد تقدیر رضاشاه قرار گرفت. اقدام حکومت مرکزی در نقض عفو عمومی و اعدام سران عشایر باعث شورش مجدد در منطقه لرستان شد. این شورش با محاصره خرم‌آباد در بهار ۱۳۰۳ آغاز شد. با آغاز فصل بهار و بازگشت ایل‌های لر از شمال خوزستان به مرکز لرستان، درگیری مسلحانه با نیروهای حکومت مرکزی از سر گرفته شد. در این سال سپهبد محمد شاه‌بختی فرماندهی تیپ پیاده لشکر غرب را بر عهده داشت. علی‌رغم اینکه احمدی خواهان سرکوب بیشتر عشایر بود، شاه‌بختی درپی دفاع از مواضع نیروهای حکومتی بود.[۳۶]
سرانجام در ۹ اردیبهشت همان سال در حالی که امیراحمدی فرماندهی را بر عهده داشت خرم‌آباد توسط هواپیما بمباران شد و پس از یک رشته درگیری میان عشایر لر و نیروهای حکومت مرکزی در ۱۵ خرداد ۱۳۰۳ بار دیگر خرم‌آباد توسط نیروهای دولتی اشغال شد. امیراحمدی پس از پیروزی درپی سرکوب بیشتر عشایر لر بود اما رضاشاه در تاریخ ۱۹ مرداد همان سال با ارسال تلگرافی دستور اعلام عفو عمومی را صادر کرد.[۳۶]

زبان[ویرایش]

توزیع جغرافیایی مناطقی که در آن‌ها به زبان لری سخن گفته می‌شود
نوشتار اصلی: زبان لری

گویش‌های زبان لری نزدیک‌ترین گویش‌های ایرانی به زبان فارسی هستند.[۱۰] زبان لری همانند زبان فارسی نواده‌ای از زبان پارسی میانه است و واژه‌های آن همانندی بسیاری با فارسی دارد.[۱۱] ریشه زبانهای ایرانی لری (بختیاری، خرم‌آبادی) مانند زبان فارسی به پارسی میانه (پهلوی ساسانی) و از طریق پارسی میانه به پارسی باستان (زبان هخامنشیان) برمی‌گردد.[۱۲] ویژگی‌های زبان لری نشان می‌دهد که چیرگی زبان‌های ایرانی در منطقه کنونی لرستان در تاریخ باستان از سوی ناحیه پارس صورت گرفته و نه از سوی ناحیه ماد.[۳۷][۳۸] زبان‌شناسانی دیگر لری را یک پیوستار زبانی از گویش‌های ایرانی جنوب غربی بین گونه‌های فارسی و کردی دانسته‌اند.[۳۹]

جغرافیای زبان لُری[ویرایش]

دانشنامه ایرانیکا جغرافیای گویش‌وران زبان لری را از جنوب استان همدان (حداقل از نهاوند به سمت جنوب)[۴۰] تا خوزستان و استان فارس بیان می‌کند. پراکندگی گویش‌وران لر در امتداد رشته کوه زاگرس در غرب کشور ایران و به طور دقیق‌تر از زاگرس میانی تا سواحل خلیج فارس و در غرب تا حدود بین‌النهرین و دربردارندهٔ گویشهای بسیار متعدد از گویشهای ممسنی، بختیاری، گناوه و دیلم، کهگیلویه و بویراحمد، لری خرم‌آبادی است. در واقع لری خرم‌آبادی متداولترین گویش در میان لر کوچک و لری بختیاری متداولترین گویش در میان گویشهای جنوبی (لر بزرگ) محسوب می‌شوند.[۴۱] بیشترین جمعیت گویش‌وران لر در استان‌های لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان است اما جمعیت قابل ملاحظه‌ای از لر زبان‌ها در مناطقی از استان کهگیلویه و بویراحمد و استان بوشهر، جنوب استان ایلام، غرب استان فارس و اصفهان ساکن هستند.[۴۱] اما برخی از لر زبان‌ها در مناطقی از ایران پراکنده‌اند که علت این پراکندگی به طور عمده مسائل سیاسی به خصوص در زمان حکومت رضاشاه پهلوی صورت گرفته و از آن جمله می‌توان به لر زبان‌هایی که به استان‌های قزوین، قم و کرمان تبعید شده و هم اکنون بخشی از گویش‌وران لر به شمار می‌آیند اشاره کرد.[۴۱]

مذهب[ویرایش]

لرها پیش از حکومت صفوی به تشیع روی آورده بودند. در کتاب عالم آرای صفوی آمده: «... ملک شاه رستم الوار که ایشان از زمان حضرت امیرالمؤمنین (ع) تا به حال شیعه فطری آن حضرت اند و ایشان را لر عباسی می‌گویند. یعنی نژاد او به عباس (ع) می‌رسانند و چهل هزار خانه الوار به فرمان اوست، در این مدت باج به پادشاهان ترکمان نداده و هر سال چند مرتبه که قافلهٔ عظیم از این راه عبور می‌کنند می زنند. نه حاکم بغداد ایشان را حریف می‌شود و نه دیگری.»[۴۲]

اما مذهب رسمی در ایران از زمان سلسلهٔ صفوی، شیعهٔ اثنی عشری تبدیل شد. جامعهٔ لر در چارچوب اسلام زندگی کرده ولی حیات آن در شرایطی بوده که نمایش آزادانهٔ سنت‌های مردمی نظیر فرقهٔ امامزاده‌ها، و دیگر فرقه‌ها مخصوصاً اهل حق و نیز جنبه‌های زیادی از اعتقاد به ماوراء الطبیعه را تشویق می‌کرده. در نواحی که مردم عربی نمی‌دانستند یا نمی‌فهمیدند، یا غالباً بی سواد بودند، نظیر عشایر لرستان، اعلام اعتقاد و خصوصاً انجام نمازهای گوناگون ارزش بسیار آیینی تری داشت. نتیجتاً در آغاز قرن نوزدهم در جریان حکومت محمدعلی میرزا اعتقاد لرها چنان از مسیر مرسوم متفاوت شده بود که مجتهدی از کربلا آورده شد تا عشایر را دوباره به اسلام بگرواند. مشخص نیست میزان موفقیت این اقدام چقدر بوده است، ولی مشخص است که هیچ نهاد مستقیم، مقتدر و قدرتمندی که بتواند از اعتقاد رسمی و مرسوم و باورهای آن حفاظت و از آن دفاع کند در لرستان وجود نداشته است.[۴۳]

پوشاک[ویرایش]

پوشش مردان بختیاری، موزه فلک‌الافلاک، خرم‌آباد

پوشاک مردم لر به طور کلی یکسان است که در برخی موارد تفاوت‌هایی میان ایل‌های مختلف وجود دارد.[۴۴] مردان لر به طور کلی لباسی یکسان می‌پوشند که متشکل از یک کلاه نمدی، یک پیراهن به همراه جلیقه و شلواری که به طور معمول بلند و آزاد است.[۴۴] کلاه مردان لر از پشم تهیه شده و معمولاً در رنگ‌های سیاه و قهوه‌ای می‌باشد.[۴۴] در میان بختیاری‌ها معمول است که پسران و مردان میان سال کلاه نمدی بر سر می‌گذارند و پسران کم سن بدون کلاه هستند.[۴۴] چوقا پوشش مردان لر است که به رنگ‌های مختلف در میان ایل‌های مختلف به کار گرفته می‌شود. چوقا در میان ایل بختیاری به رنگ‌های سیاه و سفید و نوارهای عمودی که به طور معمول سیاه‌رو به پایین و سفید رو به بالا است.[۴۴] چوقا در لرهای ساکن استان لرستان کمتر به کار گرفته می‌شود اما در میان بختیاری‌ها بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.[۴۴] احتمال می‌رود چوقا در دهه ۱۹۴۰ میلادی در میان ایل بختیاری رواج پیدا کرده است و جایگزینی برای عبا به شمار می‌رفته است.[۴۴] پیراهن مردان لر یقه‌ای به صورت مستقیم با دکمه‌ای در سمت راست یقه بوده است.[۴۴] شلوار یا به لری پاپوش با یک کمربند چرم یا اُرسی بزرگ به دور کمر بسته می‌شود.[۴۴] کفش مردم لر گیوه است.[۴۴]

حجاب در میان زنان لر مرسوم نیست.[۴۴] پیراهن زنان لر یک پیراهن با آستین‌های بلند همراه با یک دامن بلند است.[۴۴] پوشش سر زنان لر در ایل‌ها مختلف متفاوت است. در میان زنان لر ساکن شمال (لرستان) پوشش سر نوعی پارچه است که به دور سر به روشی خاص پیچیده می‌شود[۴۴] اما در میان زنان ایل‌های جنوب (بختیاری‌ها) پوشش سر زنان نوعی روسری کوچک است.[۴۴] رنگ لباس زنان لر رنگ‌های شاد و مختلف است به جز در مراسم عزا.[۴۴]

پوشش مردانه لری فیلی

ژنتیک[ویرایش]

با توجه به واریاسیون کروموزم وای لرها، آنان از لحاظ بسامد نسبتاً بالای تک‌گروه R1bی کروموزوم وای (مشخصاً سابکلاد R1b1a2a-L23) نسبت به دیگر گروه‌های ایرانی ممتازند.[۴۵] گروه R1، به همراه دیگر کلادهایش، مربوط به اوراسیای غربی/مرکزی در پارینه‌سنگی زبرین است، که رایجترین تک‌گروه میان لرهاست.[۴۵][۴۶] تک گروه J2a (مشخصاً ساب کلادهای J2a3a-M47, J2a3b-M67, J2a3h-M530) دومین سلسله رایج بین لرهاست و با رسوخ کشاورزان از خاور نزدیک نوسنگی ۸۰۰۰–۴۰۰ قبل از میلاد مرتبط است.[۴۶][۴۷][۴۸][۴۹] دیگر تک گروهی که بسامد آن به بالای ۱۰ درصد می‌رسد G2a است که سابکلاد G2a3b بیشتر آن را تشکیل می‌دهد.[۵۰] همچنین لرها بیشترین بسامد تک گروه E1b1b1a1b را در ایران نشان می‌دهند. دودمان‌های Q1b1 و Q1a3، ۶ درصد و T، ۴٪ حاضرند.[۵۰]

ایلات و خاندان‌ها[ویرایش]

مردم لر در یک گروه‌بندی بزرگ و کلی به دو شاخه اصلی تقسیم می‌شوند که عبارت است از:[۵۱]

لر بزرگ دارای بخش‌بندی‌های گوناگونی است ولی به طور کلی می‌توان مردم بختیاری، بویراحمدی‌ها و ممسنی‌ها را لر بزرگ نامید. در مورد لر کوچک می‌توان اینگونه بیان کرد که شامل مردم لر ساکن منطقه‌های پیشکوه و پشتکوه و بعبارتی (استانهای لرستان، ایلام و شمال خوزستان) می‌شود.[۵۲]

ایل بویراحمد[ویرایش]

بویراحمد بزرگ‌ترین ایل در استان کهگیلویه و بویراحمد است.[۵۳] این ایل نیمی از جمعیت ناحیه بویراحمد را تشکیل می‌دهد و در سرزمینی به وسعت ۶۵ هزار کیلومتر مربع یعنی پیرامون ۴۲ درصد مساحت کل استان کهگیلویه و بویراحمد پراکنده هستند.

بزرگترین قبیله ایل بویراحمد تامرادی است، جمعیت این ایل حدود ۲۰۰ هزار نفر و بخشی از مردم ایل تامرادی در استان خوزستان ساکن می‌باشند؛ و بعد از آن ایل بزرگ بهمئیکه درمناطق گرمسیر و سردسیر استان کهکلویه و بویراحمد و تعداد زیادی در خوزستان سکونت دارند تشکیل شده است[۵۴] سرزمین بویراحمد از سه بخش مجزا از هم بخش می‌شود که گروه‌هایی از ایل بویراحمد در آن ساکن هستند که عبارتند از:

  • منطقه بویراحمد گرمسیر
  • منطقه بویراحمد علیا
  • منطقه بویراحمد سفلی

تاریخ فرهنگی[ویرایش]

بویراحمدی‌ها پیرو مذهب شیعه‌اند، و دین یکی از اجزای اساسی فرهنگ آنهاست که بر تمام جنبه‌های زندگی شان اثر نهاده است. فرهنگ آنها، همانند دیگر اقوام ایرانی، فرهنگی ایرانی ـ اسلامی است که نباید، همانند برخی پژوهشگران، در نقش و اهمیت عناصر ایرانی پیش از اسلام در فرهنگ و اعتقادات بویراحمدیها غلو کرد، وگرنه تصویری کاملاً غیرواقعی و محرف از فرهنگ و باورهای دینی بویراحمدیها پدید خواهد آمد.[۵۵][۵۶]

برخی زیارتگاه‌های این قوم پیشینه‌ای پیش از اسلامی دارند، اما برای ترسیم سیمای دقیق مذهبی این قوم، اشاره صرف به این موضوع کافی نیست. این گونه زیارتگاه‌ها در تمام نقاط ایران یافت می‌شوند. بویراحمدیها برای نامگذاری کودکان خود نامهای اسلامی ـ ایرانی برمی‌گزینند؛ پسران را در سن معین ختنه می‌کنند، ازدواج و طلاق نیز در میان آنان بر اساس قوانین اسلامی انجام می‌گیرد. بویراحمدیها حلال و حرام را طبق موازین شرعی رعایت می‌کنند، و برای اثبات جرم یا بیگناهی، به قرآن سوگند می‌خورند. ایشان، مانند دیگر شیعیان ایرانی، اعیاد مذهبی را جشن می‌گیرند و در مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورا به نوحه خوانی و سینه زنی می‌پردازند؛ در گذشته که نظام ایلی برقرار بود، سران ایل در اجرای این مراسم، سهم بزرگی داشتند. نقش سادات در این میان قابل توجه است. هیچ منطقه‌ای از ایران به اندازه کهگیلویه ـ بویراحمدی، تیره‌ها و طوایف سادات را در خود جای نداده است. مراسم خاکسپاری، در میان بویراحمدیها کاملاً بر اساس موازین شرعی است. انجام عبادات اساسی، چون نماز و روزه و حج، نیز جزو فعالیتهای روزمره بویراحمدی‌ها است. با اینهمه، در میان بویراحمدیها اعتقاد به انواع موجودات ماورای طبیعی چون آل، غول، پری، جن، و درختان و مکانهای مقدس نیز وجود دارد.[۵۷]

ایل ممسنی[ویرایش]

ایل ممسنی در منطقه ممسنی ساکن است این منطقه را در گذشته شولستان نیز می‌نامیده‌اند. شول نام ایلی است از ایل‌های استان فارس که نخستین بار در لرستان (سرزمین لرستان) سکونت داشت و در حدود سال ۳۰۰ هجری قمری نیمی از لرستان را زیر فرماندهی قرار داده بود و توسط سیف الدین ماکان روزبهانی اداره می‌شد.[۵۸]

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. «Iran#peoples»(انگلیسی)‎. اطلاعات‌نامه جهان. بازبینی‌شده در ۱ سپتامبر ۲۰۱۳. 
  2. «Iran#peoples»(انگلیسی)‎. دانشنامه لوک لکس. بازبینی‌شده در ۱ سپتامبر ۲۰۱۳. 
  3. «Iran#ethnic origin»(انگلیسی)‎. بنیاد آمریکای نوین، ۱ سپتامبر ۲۰۱۳. بازبینی‌شده در ۱۲ ژوئن ۲۰۰۹. 
  4. «Iran#ethnic groups»(انگلیسی)‎. کتابخانه کنگره، مه ۲۰۰۸. بازبینی‌شده در ۱ سپتامبر ۲۰۱۳. 
  5. «LURI OF IRAQ». peoplegroups. بازبینی‌شده در ۵ نوامبر ۲۰۱۳. 
  6. «KUMZARI OF OMAN». peoplegroups. بازبینی‌شده در ۵ نوامبر ۲۰۱۳. 
  7. ایزدپناه، ح. فرهنگ لکی، مؤسسه فرهنگی جهانگیری، تهران ۱۳۶۷خ، ص ده (مقدمه)
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ F. Towfīq. «AŠĀYER». دانشنامه ایرانیکا، ۱۵ دسامبر ۱٩٨٧. بازبینی‌شده در ۱۶ آگوست ۲۰۱۱. 
  9. Yar-Shater, Ehsan. 1982. Encyclopaedia Iranica. London: Routledge & Kegan Paul. V, p. 617a.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Iranica: IRAN vi. IRANIAN LANGUAGES AND SCRIPTS (2) Documentation
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Erik John Anonby , Update on Luri: How many languages? Journal of the Royal Asiatic Society (Third Series) , Volume 13 , Issue 02 , Jul 2003 , pp 171-197
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ «Isfahan xxi. PROVINCIAL DIALECTS»(انگلیسی)‎. دانشنامه ایرانیکا. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴. بازبینی‌شده در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۴. 
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ راولینسون، هنری لرزیک. سفرنامه راولینسون: گذر از ذهاب به خوزستان. ترجمهٔ سکندر امان‌اللهی بهاروند. تهران: ترجم، ۱۳۶۲. ۱۵۲. 
  14. «LORI LANGUAGE ii. Sociolinguistic Status of Lori»(انگلیسی)‎. Iranica. بازبینی‌شده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۴. 
  15. «LORI DIALECTS»(انگلیسی)‎. iranica. بازبینی‌شده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۴. 
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ مصطفی تقوی مقدم در کتاب دیرینه‌شناسی سیاسی کهگیلویه، تهران: مؤسسه مطالعات دیرینه‌شناسی معاصر ایران، ۱۳۷۷. ص۴۰.
  17. John Limbert، The Origin and Appearance of The Kurds In Pre-Islamic Iran. Iranian Studies. http://www.jstor.org/pss/4309997. 
  18. V. Minorsky, Encyclopedia of Islam: «We thus find that about the period of the Arab conquest a single ethnic term Kurd (plur. Akrād) was beginning to be applied to an amalgamation of Iranian or iranicised tribes. ,»Kurds «in Encyclopaedia of Islam». Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. accessed 2007.
  19. زبانها و گویش‌های ایران. سرچشمه: کتاب دیرینه‌شناسی زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
  20. عبدالله شهبازی، پیشگفتارای بر شناخت ایلات و عشایر، تهران: نشر نی، ۱۳۶۹، صص ۸۷–۱۱۸.
  21. Martin van Bruinessen, «The ethnic identity of the Kurds» , in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613-21. excerpt: «The ethnic label»Kurd «is first encountered in Arabic sources from the first centuries of the Islamic era; it seemed to refer to a specific variety of pastoral nomadism, and possibly to a set of political units, rather than to a linguistic group: once or twice,»Arabic Kurds «are mentioned. By the 10th century, the term appears to denote nomadic and/or transhumant groups speaking an Iranian language and mainly inhabiting the mountainous areas to the South of Lake Van and Lake Urmia, with some offshoots in the Caucasus...If there was a Kurdish speaking subjected peasantry at that time, the term was not yet used to include them.»[
  22. Wladimir Iwanov:«The term Kurd in the middle ages was applied to all nomads of Iranian origin».(Wladimir Ivanon, «The Gabrdi dialect spoken by the Zoroastrians of Persia», Published by G. Bardim 1940. pg 42)
  23. David Mackenzie: «If we take a leap forward to the Arab conquest we find that the name Kurd has taken a new meaning becoming practically synonmous with 'nomad', if nothing more pejorative» D.N. Mackenzie, «The Origin of Kurdish», Transactions of Philological Society, 1961, pp 68-86
  24. Richard Frye,«The Golden age of Persia», Phoneix Press, 1975. Second Impression December 2003. pp 111: "Tribes always have been a feature of Persian history, but the sources are extremly scant in reference to them since they did not 'make' history. The general designation 'Kurd' is found in many Arabic sources, as well as in Pahlavi book on the deeds of Ardashir the first Sassanian ruler, for all nomads no matter whether they were linguistically connected to the Kurds of today or not. The population of Luristan, for example, was considered to be Kurdish, as were tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman"
  25. ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ Professor Garnik Asatrian (Yerevan University) (2009). Prolegomena to the study of the kurds (pdf). Published in 2009, Iran and the Caucasus, 13, pp.1-58
  26. «KURDISH TRIBES». دانشنامه ایرانیکا، ۱۶ ژوئن ۲۰۱۴. بازبینی‌شده در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۵. 
  27. علی‌اکبر دهخدا. «اتابکان لرستان». لغتنامه دهخدا. بازبینی‌شده در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۶. 
  28. «لر». لغتنامه دهخدا. بازبینی‌شده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۴. 
  29. The first category comprises two main and some other groups. One main group is the Lor, made up of four tribes: the Feylī near Ḵorramābād, whose sections migrated seasonally to within three days march from Baghdad; the Lak and Zand, whose winter quarters were in the mountains of ʿErāq (-e ʿAǰam) up to the domain of ʿAlī Šokr; the Baḵtīārī, who lived in ʿErāq (-e ʿAǰam) between Kūh-e Gīlū (= Kūhgīlūya), Behbahān, and Šūštar; and the Mamaysanī (= Mamasanī), who lived in Fārs. The other main group in this category consists of the Kurdish tribes: the Garrūs; the Kalhor; the Mokrī, whose abode stretched from Hamadān to the border of the Marāḡa district; and the Zaʿfarānlū, Saʿdānlū, Kavānlū, and Davānlū Kurds in the north of Khorasan. The remaining groups said in the document to be of Iranian origin are the Jalāyer around Marv-e Šāhīān, the Qarāʾī between Torbat (-e Ḥaydarīya) and (Torbat-e) Jām, the Langar, and the Jolāʾī. (In the other sources the Jalāyer and the Qarāʾī are counted as Turks).
  30. ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ ۳۰٫۲ «AŠĀYER»(انگلیسی)‎. دانشنامه ایرانیکا. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۴. بازبینی‌شده در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۴. 
  31. «BAḴTĪĀRĪ TRIBE»(انگلیسی)‎. دانشنامه ایرانیکا. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۴. بازبینی‌شده در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۴. 
  32. ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ «BAḴTĪĀRĪS of AFGHANISTAN». دانشنامه ایرانیکا، ۱۵ دسامبر ۱۹۸۸. بازبینی‌شده در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۴. 
  33. ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ ۳۳٫۲ «Luri-Bakhtiari». دانشنامه جاشواپروجکت. 
  34. «گویش‌های بَشکَردی، کردشولی و کُمزاری». ویژه‌نامهٔ نامهٔ فرهنگستان (گویش‌شناسی)، ۱۳۸۳. بازبینی‌شده در ۳۰ آوریل ۲۰۱۵. 
  35. امان الاهی بهاروند، سکندر. قوم لر. تهران: آتیه، 1393
  36. ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ ۳۶٫۲ ستوده، سیدیدالله. شورش لرستان. ج. نخست. خرم‌آباد: شاپورخواست، ۱۳۹۱. ۱۱۰. شابک ‎۹۷۸–۹۶۴–۲۷۰۷–۷۵–۱. 
  37. Yar-Shater, Ehsan. 1982. Encyclopædia Iranica. London: Routledge & Kegan Paul. V, p. 617a
  38. Houtsma, M. T. , 1987. E.J. Brill's First Encyclopaedia of Islam, 1913-1936. Published by BRILL. Lur. p. 41. (and p. 281) ISBN 90-04-08265-4, ISBN 978-90-04-08265-6
  39. «لری چند زبان است؟». 
  40. «LORI DIALECTS». Iranica. بازبینی‌شده در ۵ سپتامبر ۲۰۱۴. 
  41. ۴۱٫۰ ۴۱٫۱ ۴۱٫۲ «LORI LANGUAGE ii. Sociolinguistic Status of Lori». Iranica. بازبینی‌شده در ۲ فوریه ۲۰۱۳. 
  42. شکری، یدالله. عالم آرای صفوی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران، 1350. صفحه 130. 
  43. http://www.iranicaonline.org/articles/luristan-05-religion-beliefs
  44. ۴۴٫۰۰ ۴۴٫۰۱ ۴۴٫۰۲ ۴۴٫۰۳ ۴۴٫۰۴ ۴۴٫۰۵ ۴۴٫۰۶ ۴۴٫۰۷ ۴۴٫۰۸ ۴۴٫۰۹ ۴۴٫۱۰ ۴۴٫۱۱ ۴۴٫۱۲ ۴۴٫۱۳ ۴۴٫۱۴ «CLOTHING xxv. Clothing of the Baḵtīārīs and other Lori speaking tribes». دانشنامه ایرانیکا، ۲۵ اکتبر ۲۰۱۱. بازبینی‌شده در ۸ مارس ۲۰۱۵. 
  45. ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ Grugni, V; Battaglia, V; Hooshiar Kashani, B; Parolo, S; Al-Zahery, N et al. (2012). "Ancient Migratory Events in the Middle East: New Clues from the Y-Chromosome Variation of Modern Iranians". PLoS ONE 7 (7): e41252. doi:10.1371/journal.pone.0041252. PMC 3399854. PMID 22815981. 
  46. ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ Wells, R. Spencer et al. (2001). "The Eurasian Heartland: A continental perspective on Y-chromosome diversity". Proceedings of the National Academy of Sciences of the United States of America 98 (18): 10244–9. doi:10.1073/pnas.171305098. 
  47. Semino O, Passarino G, Oefner P J, Lin A A, Arbuzova S, Beckman L E, de Benedictis G, Francalacci P, Kouvatsi A, Limborska S, et al. (2000) Science 290:1155–1159
  48. Underhill P A, Passarino G, Lin A A, Shen P, Foley R A, Mirazon-Lahr M, Oefner P J, Cavalli-Sforza L L (2001) Ann Hum Genet 65:43–62
  49. Semino, Ornella; Magri, Chiara; Benuzzi, Giorgia; Lin, Alice A.; Al-Zahery, Nadia; Battaglia, Vincenza; MacCioni, Liliana; Triantaphyllidis, Costas et al. (2004). "Origin, Diffusion, and Differentiation of Y-Chromosome Haplogroups E and J: Inferences on the Neolithization of Europe and Later Migratory Events in the Mediterranean Area". The American Journal of Human Genetics 74 (5): 1023–34. doi:10.1086/386295. PMC 1181965. PMID 15069642. 
  50. ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ Grugni, V; Battaglia, V; Hooshiar Kashani, B; Parolo, S; Al-Zahery, N et al. (2012). "Ancient Migratory Events in the Middle East: New Clues from the Y-Chromosome Variation of Modern Iranians". PLoS ONE 7 (7): e41252. doi:10.1371/journal.pone.0041252. PMC 3399854. PMID 22815981. 
  51. صفی نژاد، جواد. لرهای ایران. تهران: آتیه، 1381
  52. صفی‌نژاد، جواد. لرهای ایران. تهران: آتیه، ۱۳۸۱. شابک ‎۹۶۴-۷۴۰۹-۲۲-۲. 
  53. وقایع اتفاقیه، ص ۷۶،۱۰۰
  54. R. Loffler, E. Friedl, and A. Janata, “Die materielle Kultur von Boir Ahmad, Südiran. Zweite ethnographische Sammlung,” Archiv für Völkerkunde 28, 1974, pp. 61-142.
  55. فریدریک بارث (ص ۱۳۵–۱۵۴)
  56. قس سکندر امان‌اللهی بهاروند،> دین در میان عشایر چوپان ایران <، ۱۹۷۶
  57. بویراحمدی
  58. name=RSpencer/>/dehkhodaworddetail-347b72ddba4940b3851ccfdbd915a02e-fa.html «شول». لغت‌نامه دهخدا.