بیژن جزنی
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بیمنبع را میتوان به چالش کشید و حذف کرد. |
لحن یا سبک این مقاله بازتابدهندهٔ لحن دانشنامهای استفادهشده در ویکیپدیا نیست. |
بیژَن جَزَنی | |
---|---|
زادروز | ۱۳۱۶ تهران |
درگذشت | ۲۹ فروردین ۱۳۵۴ تپههای پشت زندان اوین، تهران |
آرامگاه | قطعه ۳۳ بهشت زهرا |
ملیت | ایرانی |
پیشه | فعال سیاسی چپگرا |
منصب | تئوریسین و عضو بنیانگذار سازمان چریکهای فدایی خلق ایران |
همسر | مهین قریشی ۱۳۵۴-۱۳۳۹ |
فرزندان | بابک، مازیار |
والدین | پدر حسین جزنی مادر عالمتاج کلانتری نظری |
بیژَن جَزَنی (۱۳۱۶- ۲۹ فروردین ۱۳۵۴) فعال سیاسی چپگرای ایرانی و تئوریسین و عضو بنیانگذار سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بود.
محتویات
زندگی[ویرایش]
بیژن جزنی در سال ۱۳۱۶ متولد شد. پدرش حسین جزنی افسر ژاندارمری و مادرش عالمتاج کلانتری نظری بود. بیژن در خانوادهای سیاسی پرورش یافت. پدرش عضو حزب توده بود و بعد به فرقه دموکرات پیوست و پس از شکست این فرقه به آذربایجان شوروی رفت و تا سال ۱۳۴۵ به ایران بازنگشت. خانوادهٔ پدری و مادری بیژن هر دو از هواداران و فعّالان حزب توده بودند. وی نیز در سال ۱۳۲۶، در ده سالگی، به سازمان جوانان حزب توده ایران پیوست.[۱] با وجود آن که شرایط سنّی عضویت حداقل ۱۳ سال بود، امّا به علت فعالیت و علاقهٔ چشمگیر چند نوجوان کمتر از ۱۳ سال، حوزه مخصوصی برایشان تشکیل شد و جزنی یکی از افراد این حوزه بود. در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ و ترور محمدرضا شاه، با تصویبنامهٔ هیأت وزیران، حزب توده غیرقانونی اعلام شد و یورش به سازمانهای حزبی آغاز گردید.[نیازمند منبع] فعالیتهای مخفی بیژن جزنی در سنّ خیلی پایین آغاز گردید. وی به عنوان رابط بین کادرهای مخفی کمکهای پرارزشی را به سازمان جوانان عرضه نمود.[نیازمند منبع] بیژن جزنی سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ را به فعالیتهای مخفی سازمانی از یک سو و فعّالیتهای علنی در سطح دانشآموزان ادامه داد.[نیازمند منبع]
فعّالیت سیاسی[ویرایش]
پس از کودتای ۲۸ مرداد بیژن جزنی چند بار به خاطر فعالیتهای سیاسی دستگیر و زندانی شد.[نیازمند منبع] چند ماهی از کودتا نگذشته بود که بیژن بازداشت گردید. با و جود به دست آمدن مدارکی مبنی بر فعالیتهای وی به علت صغر سن و بههمریختگی دستگاههای نظامی و بالاخره نفوذ افسران تودهای در دادرسی ارتش، پس از چند هفته آزاد میگردد. چند ماه بعد یعنی در اردیبهشت ماه ۱۳۳۳ مجدداً بازداشت میشود. در پاییز ۱۳۳۳ بار دیگر بازداشت و به ۶ ماه زندان محکوم میگردد. در بهار ۱۳۳۴ آزاد و فعالیتهای خود را پی میگیرد. به خاطر وضعیت بد معیشتی خانواده از آنجا که بیژن به نقاشی علاقه داشت، در یک مؤسسه تبلیغاتی استخدام میگردد و شبها به ادامه تحصیل میپردازد. در همین سالها با برخی از رفقایش از جمله محمد چوپانزاده در تدارک تشگیل گروهی برمیآید. در فروردین ۱۳۳۸ اولین نشریه گروه به صورت پلیکپی با دستگاه دستساز منتشر میگردد. بیژن در تنظیم مقالات و خطّ مشی نشریه نقش بااهمیتی پیدا میکند. در پاییز ۱۳۳۸ با لو رفتن گروه و دستگیری یکی از اعضای گروه انتشار مرتب نشریه متوقف میگردد و تصمیم براین میشود که به مناسبتهای مختلف اعلامیههایی صادر گردد. در تدارکات جنبش ۲۰ دی ماه گروه فعالانه شرکت میکند و اعلامیههایی نوشته و توزیع میگردد. سعید کلانتری در همین رابطه دستگیر میگردد اما کوچکترین ضربهای به گروه منتقل نمیگردد. بیژن جزنی در ۱۳۳۹ با شروع کار جبهه ملی دوم به فعالیت در آن پرداخت.[نیازمند منبع]
پیام دانشجو[ویرایش]
پس از سرکوب جبهه ملی در ۱۳۴۲ بیژن و عدهای از دوستانش مدتی نشریهای سیاسی به نام پیام دانشجو منتشر میکردند. در اوایل پاییز ۱۳۴۲، سازمان دانشجویان جبههٔ ملی که پس از درگیریهای میدان بهارستان (۱۵ شهریور ۱۳۴۲) از سیاست رهبری جبههٔ ملی ناامید شده بود، در صدد برآمدند تا به یاری برخی از رهبران و مسئولان جبههٔ ملی، رهبری جدیدی برای این جبهه برگزینند و از انحلال آن جلوگیری کنند.[نیازمند منبع] . پیام دانشجو، نماد جبهه متحد جناحهای مختلف سیاسی در جنبش دانشجویی بود. به این ترتیب که تا اوایل ۱۳۴۳ حسن حبیبی سردبیر و مسئول گردآوری مطالب و اخبار آن بود و بیژن جزنی امور فنی مانند آمادهسازی و چاپ اوّل آن را بر عهده داشت. در بهار ۱۳۴۳ هیئت تحریریهای برای پیام دانشجو انتخاب شد که تقریباً همه جناحهای دانشجویی را در بر میگرفت و هوشنگ کشاورز صدر، متین دفتری، مجید احسن و منصور سروش درآن حضور داشتند. بیژن جزنی آمادهسازی و چاپ و بهزاد نبوی پخش آن را عهدهدار بودند.[نیازمند منبع] ماشیننویسی و تهیهٔ استنسیل و امکانات چاپی که محدود به یک دستگاه پلیکپی دستساز بود، توسط بیژن تهیه میشد. در اواخر سال ۱۳۴۳ و بهار ۱۳۴۴ از هر شماره پیام دانشجو در حدود ۵۰۰ نسخه چاپ میگردید.[نیازمند منبع]
مبارزهٔ مسلحانه[ویرایش]
بیژن در فاصله سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ بارها طعم زندان را چشید. آخرین باری که بیژن در رابطه با فعالیتهای دانشجویی بازداشت میگردد سال ۱۳۴۴ است. در دادگاه نظامی همراه با اعضای کمیته دانشگاه تهران که دیگر از جبههٔ ملی جدا شده بود به ۹ ماه زندان محکوم میشود. در سال ۱۳۴۲ با عنوان شاگرد اول رشته فلسفه فارغالتحصیل شد در فروردین ماه ۱۳۴۲ با توجه به اتخاذ خطّ مشی جدیدی که گروه به آن رسیده بود، گروه به عنوان یک سازمان سیاسی-نظامی فعالیتاش وارد فاز نوینی شد. بیژن و ۳ رفیق دیگر در کادر مرکزی آن انتخاب میگردند. در این دوره نیز مسئولیت فعالیتهای علنی به عهده بیژن قرار داشت. در پاییز ۱۳۴۶ به مناسبت مرگ تختی یکی از بزرگترین مبارزات بیرونی انجام شد که در سازماندهی آن گروه نقش معینی داشت.[نیازمند منبع] تدارک مبارزه مسلحانه در دستور کار گروه قرار میگیرد و برای تامین سلاح همراه با رفیق سورکی در حالی که اسلحهای با خود داشتند به دام پلیس میافتند. بیژن تحت شدیدترین شکنجهها قرار میگیرد، ولی مقاومت میکند. دادستان نظامی ابتدا برای بیژن و ۷ رفیق دیگر تقاضای حکم اعدام میکند و نهایتاً به ۱۵ سال زندان محکوم میشود. با به هم پیوستن دو گروه «بیژن جزنی و حسن ضیاظریفی» و «مسعود احمدزاده و امیر پرویز پویان»، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران شکل میگیرد. و با حمله به پاسگاه سیاهکل در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ مبارزهٔ مسلحانه علیه رژیم شاه را آغاز میکنند.
جزنی تا فروردین ۱۳۴۸ در زندان قصر بود. به دنبال فرار نافرجام رفقایش به زندان قم تبعید میگردد و پس از عملیات نظامی سیاهکل، به اوین منتقل و تحت شکنجه قرار میگیرد. محاکمه مجدّد او به دلیل فشارهای بینالمللی منتفی میگردد، ولی همچنان شکنجه و آزار او ادامه مییابد.[نیازمند منبع] با وجود حسّاسیت ویژهٔ پلیس، بیژن در دورهٔ زندان در زمینه غنا بخشیدن به تئوری انقلابی و هدایت سازمان گامهای باارزشی بر میدارد که در مجموعه مقالاتی که از زندان به بیرون داده میشود آن را شاهدیم. این مطالب در هدایت سیاسی – نظری و تشکیلاتی سازمان نقش ویژهای پیدا میکند.[نیازمند منبع]
دادگاه[ویرایش]
جلسات دادگاه در ۱۲ دیماه سال ۱۳۴۷ یعنی تقریباً یکسال پس از دستگیری آنها آغاز شد. در اثر اعتراضات جهانی، رژیم به ناچار با شرکت خانم "بتی استهون" بعنوان ناظر قضایی از طرف سازمان عفو بینالملل در دادگاه موافقت کرد.
هریک از آنها به هنگام دفاع از خود و رد اتهامات دادستان با استناد به مواد قانونی، به شرح بازجویی و شکنجههای خود پرداخت. از جمله حسن ضیا ظریفی داستان نشاندنش برروی منقل برقی را شرح داده و قسمتی از سوختگی کمرش را نشان داد. عباس سورکی شرح شلاق خودرنهایش را داد و بیخوابیهایی که به او میدادند و نیز صحنۀ اعدام مصنوعی که برایش ترتیب داده بودند. او تشریح کرد که به این ترتیب میخواستند او اعتراف کند که اسلحهای راکه درون ماشین او یافتهاند، متعلق به بیژن جزنی است و او زیر بار نمیرفته. او میگفت: "این احساس که تا لحظاتی دیگر اعدام خواهم شد، بسیار رنجآور بود، اما حاضر نبودم برای اینکه زنده بمانم. به دروغ رفیقم را متهم کنم..." دکتر سیروس شهرزاد از بازجوییهای بدون وقفه و توام با بیخوابی و سیلیهای وحشتناکی که منجر به پارهگی گوشش شده بود گفت و اینکه گوش چپش برای همیشه شنوایی خود را از دست داده است. بیژن جزنی از ۲۹ روز بازجویی توام با شلاق و شکنجههای روحی و جسمی صحبت کرد و اینکه بازجو با گفتن اینکه "یا بگو، یا پسرت بابک را جلوی چشمت شلاق میزنیم" و اینکه "نگذار پدرت را برای بازجویی بیاوریم" او را شکنجه روحی میکردهاند. و یکبار که برای اعتراض به اینهمه شکنجه، دست به اعتصاب غذا زده است، مامورین دندانهایش را به وسیله آچار باز کرده و یک شیشه شیر را توی حلقش سرازیر میکنند، که در نتیجه او، مبتلا به اسهال خونی میشود و "هم اکنون نیز مشکل حاد کلیوی، و ناراحتی شدید معده و روده دارد." صفحه ۵۳
بتی استهون در گزارش خود عیناً وضع دادگاه را چنین تشریح میکند؛ " موارد اتهام: تشکیل یک گروه با الهام از ایدئولوژی کمونیستی که بر ضد امنیت دولت با انجام عملیات تخریبی زیر توطئه کردهاند: خرید اسلحه، تقلب در پاسپورت، تمرین تاکتیکهای جنگی پارتیزانی، تهیه یک حمله به بانک برای بدست آوردن پول، تشکیل جلسات برای ایجاد اغتشاشات سیاسی مابین دانشجویان دانشگاهها. دعوا به نحوی که به وسیلۀ دادستان نظامی ارائه شد، بنظر یک حقوقدان که با متدهای غربی تربیت شده بطور وضوح ناقص بود و قسمت اعظم آن بر مبنای شهادت یک فرد و اعترافات او زیر شکنجه قرار داشت. اتهام عملیات تخریبی، که سرهنگ توانگران در هنگام بیان اتهام که ۶ ساعت طول کشید و با یک اسلوب بی سر و ته در روز هفتم محاکمه بر ضد تمامی گروه ارائه نمود در جملات زیر خلاصه میشود: با استناد به اعترافات دکتر شهرزاد (دکتر داروساز) که دادستان آن را پایۀ تمام نقاط مهم پرونده خود قرار میداد، مدعی شد که جزنی میخواسته است در مسیر شاه مواد منفجره قرار دهد و تمرین برای جنگهای پارتیزانی و نقشۀ حمله به بانکها را او اداره و طرحریزی کرده است. آنچه که قیافۀ این محاکمه را وحشتناکتر و کافکاییتر میسازد، این است که یگانه عملی که بعنوان "اقدام ضد امنیت داخلی" ذکر شده، عبارت از این است که بعضی از متهمان تمام افراد گروه را میشناختند و تمام افراد گروه اقلاً یکی از همدستان خود را میشناختهاند. ...بنابراین بهتر است این محاکمه را یک توقیف پیشگیرانه چند مرد، که کم و بیش همدیگر را میشناختند و یگانه وجه اشتراکشان تنقید گذشته و یا حال طرز عمل رژیم بوده است و تمایل قدیمی یا جدید به فعالیت سیاسی در سطح مباحثه داشتهاند، دانست..... صفحات ۷۴-۷۷
آقای کاوالیری حقوقدان ایتالیایی و آقای ویلیام ویلسن، نمایندۀ مجلس انگلستان، هم نتیجهگیریهای مشابهی داشتند.
ماده یک مقدمین، که در سال ۱۳۱۰ برای مقابله با گروههای کمونیستی تصویب شد، اشعار میدارد "هرکس که در ایران به هر اسم و یا عنوان دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی تشکیل دهد و یا اداره نماید که مرام و رویۀ آن ضدیت با سلطنت مشروطه ایران باشد... میبینیم که مطابق قانون اساسی و قوانین دیگر تشکیل دسته یا جمعیت بطور کلی ممنوع نیست و جرم شناخته نمیشود. عنوان جرم روی دسته یا جمعیتی فقط وقتی اثبات میشود که آن جمعیت مرام و رویهای برخلاف قانون داشته باشد.
بیژن در دفاعیات خود در برابر ادعا نامۀ دادستان نسبت به "مقدمین علیه امنیت کشور و براندازی مسلحانه حکومت" گفت؛ "آقایان همه می دانند که در این مملکت آزادی وجود ندارد. کلیه قوانینی که دستاورد انقلاب مشروطه بود، از بین رفته، دون پایهترین عضو ساواک بریک ارتشبد ارجحیت دارد." و پس از اینکه مفصلاً در بارۀ قراردادهای ارتجاعی و پیمانهای نظامی صحبت کرد ادامه داد؛ "شما تعداد اندکی دانشجو را براندازنده حکومت قلمداد کرده، میگویید که امنیت را به خطر انداختهاند، درحالیکه خوب میدانید آنکه امنیت و آسایش را از ملتی سلب کرده، رژیمی است که حتی اجازۀ داشتن یک باشگاه یا کتابخانه را در دانشگاه نمیدهد. دانشجویان حتی از داشتن تشکلهای صنفی نیز محرومند ..." و آنگاه گفت؛ "در کشوری که همۀ درهای دموکراسی بسته میشود و همه درهای آزادی مسدود میگردد، اسلحه زبان به سخن میگشاید." این متن اصلی است که از کتاب [۲] برداشته شدهاست
مرگ[ویرایش]
در اواسط اسفندماه ۱۳۵۳ به زندان اوین برده میشود و در شبانگاه۲۹ فروردین ۱۳۵۴ همراه با ۶ نفر از رفقای گروه و ۲ نفر از زندانیان مجاهد در تپههای اوین توسط مأمورین ساواک و شکنجهگران زندان اوین تیرباران میگردد. شش فدایی، حسن ضیاظریفی، احمد جلیلی افشار، مشعوف کلانتری، عزیز سرمدی، محمد چوپانزاده، عباس سورکی. و دو مجاهد مصطفی جوان خوشدل، کاظم ذوالانوار همراه با بیژن جزنی تیرباران شدند. روزنامههای نظام سلطنتی فردای روز کشتار بیژن و یارانش خبر دادند که ۹ زندانی در حین فرار از زندان کشته شدند. این موضوع تا زمان انقلاب بهمن و دستگیری و محاکمهٔ شکنجهگران ساواک مسکوت ماند. در دادگاهِ کوتاه آرش شکنجهگر ساواک پس از انقلاب، تشریح کرد که بیژن و یارانش را به تپههای اوین برده و در آنجا به رگبار گلوله بستند. پیکر او در قطعه ۳۳ بهشت زهرا ردیف ۱۱۹ شماره ۴ به خاک سپرده شد.
بیژن جزنی هرگز از مواضع خود عدول نکرد و به فعّالیتهای نظری و عملی خود ادامه داد. همهٔ آثار بیژن جزنی در زندان و طی سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۳ نوشته شده است. این آثار بیانگر تلاش بخشی از چپ ایران در دو دههٔ ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ است که میخواست ضمن حفظ استقلال خود از چین و شوروی، بر بنیان منافع و مصالح جامعه ایران فعالیت کند، بررسی انتقادی آثار او، که مویّد این امر است.[نیازمند منبع]
آثار نقاشی[ویرایش]
سه نقاشی از بیژن جزنی:
کتاب ها و مقالات[ویرایش]
- جمعبندی مبارزات سی ساله اخیر در ایران
- پیشاهنگ انقلاب و رهبری خلق
- رابطهٔ جنبش انقلابی مسلحانه با خلق «رابطه پیشاهنگ با توده»
- دربارهٔ آگاهی و خودانگیختگی
- دربارهٔ مارکسیسم انقلابی و مارکسیسم بورژوازی
- دربارهٔ روانشناسی اجتماعی
- مسائل جنبش ضداستعماری و آزادیبخش خلق ایران و عمدهترین وظایف کمونیستهای ایران درشرایط کنونی
- مبرمترین مسائل جنبش انقلابی ما در لحظه کنونی
- حزب طبقۀ کارگر ایران
- مشی سیاسی و کار تودهای
- وحدت و نقش استراتژیک چریکهای فدائی خلق
- طرح جامعهشناسی و مبانی استراتژیک جنبش انقلابی ایران
- چگونه مبارزۀ مسلحانه تودهای میشود
- مارکسیسم اسلامی یا اسلام مارکسیستی
- نامهای از زندان
- چه کسانی به مارکسیسم-لنینیسم خیانت میکنند؟، انتشارات همآهنگ، بی تا
ترانۀ بیژن[ویرایش]
کارگاه هنر ایران، برای بزرگداشت بیژن جزنی، ترانهای به نام "سرود بیژن" یا پرنیان شفق اجرا کرد. این اثر در آلبوم بهمن منتشر شد.
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
۱. جُنگی در باره زندگی و آثار بیژن جزنی ۲. جُنگی در باره زندگی و آثار بیژن جزنی
منابع[ویرایش]
- بیژن جزنی
- پانزده سال پیش بر تپههای اوین
- تابلوی سیاهکل اثر بیژن جزنی
- نیکان زنده اند- در مورد نقاشی بیژن جزنی
- دسترسی به آثار بیژن جزنی
- همنشین بهار: یادی از بیژن جزنی، فرزانه سخت رو
پیوند به بیرون[ویرایش]
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ بیژن جزنی موجود است. |