سازمان مجاهدین خلق ایران
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بیمنبع را میتوان به چالش کشید و حذف کرد. |
در بیطرفی این مقاله اختلافنظر وجود دارد. |
سازمان مجاهدین خلق ایران | |
---|---|
رهبر | مسعود رجوی (در تبعید) |
رئیسجمهور | مریم رجوی (در تبعید) |
دبیرکل | زهره اخیانی (در تبعید) |
بنیانگذار | محمد حنیفنژاد |
بنیانگذاری | ۱۴ شهریور ۱۳۴۴ |
مرام | مارکسیسم اسلامی |
دین | شیعه دوازدهامامی |
کشور | ایران |
وبگاه | |
www.mojahedin.org |
سازمان مجاهدین خلق ایران سازمان سیاسی اسلامگرا و چپگرایی با ساختار شبهنظامی است.[۱] این سازمان در سال ۱۳۴۴ به رهبری محمد حنیفنژاد پایهگذاشته شد. سازمان مجاهدین پس از شکلگیری، به اقدام مسلحانه علیه دودمان پهلوی پرداخت. هرچند متحمّل ضربات سختی از سوی سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) شد و رهبران سازمان به حکم دادگاه نظامی وقت، به جرم «اقدام علیه امنیت کشور، اعمال تروریستی و ترور اتباع ایرانی و آمریکایی»، به اعدام محکوم و برخی نیز زندانی شدند.
پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، سازمان مجاهدین خلق به رهبری موسی خیابانی و مسعود رجوی موفق به یارگیری گسترده در بین قشرها مختلف جامعهٔ ایران شد، امّا بر سر جنگ قدرت با روحانیون وقت، از جمله روحالله خمینی، به اقدامات مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی روی آورد. پس از تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و عزل ابوالحسن بنیصدر این سازمان هدف خود را سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران عنوان کرد. سازمان مجاهدین سپس زیر چتر حمایت صدام حسین، رئیسجمهور وقت عراق قرار گرفت و در حالی که آن کشور با ایران در حال جنگ بود، با انتقال گسترده هواداران و طرفدارانش به عراق و با همکاری و مساعدت ارتش عراق، اقدام به تشکیل بازویی نظامی به نام «ارتش آزادیبخش» کرد و در کنار ارتش عراق در جنگ علیه ایران مشارکت کرد.[۲] این نیروی نظامی در طول جنگ ایران و عراق، از سوی خاک عراق، بیش از یکصد عملیات نظامی علیه مواضع نیروهای ایرانی شکل داد.[۳]
در ادبیات حکومتی ایران از سازمان مجاهدین خلق با عناوینی چون «سازمان منافقین» یاد میشود. در دوران حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی از لقب «مارکسیست اسلامی» برای این سازمان استفاده میشدهاست.
بسیاری از اعضای جدا شده و همچنین محققین این سازمان را دارای ماهیت فرقهای دانسته و از عنوان فرقه رجوی برای اشاره بدان استفاده میگردد.[۴]
محتویات
- ۱ قبل از انقلاب
- ۲ تغییر ایدئولوژی
- ۳ پس از انقلاب اسلامی ایران
- ۴ انتقال به عراق
- ۵ ماهیت فرقهای سازمان
- ۶ عملیات نظامی مستقیم علیه ایران
- ۷ اعدام اعضای دربند پس از آتشبس
- ۸ وضعیت بعد از حملهٔ آمریکا به عراق
- ۹ انتقادات
- ۱۰ ترورهای منسوب به سازمان
- ۱۱ سایر فعّالیتها
- ۱۲ ادعای افشای برنامهٔ اتمی جمهوری اسلامی
- ۱۳ فساد مالی
- ۱۴ پانویس
- ۱۵ پیوند به بیرون
قبل از انقلاب
بنیانگذاران این سازمان، محمد حنیفنژاد، سعید محسن و علیاصغر بدیعزادگان که از فعالان مسلمان جبهه ملی دوم ایران بودند (که پس از تشکیل نهضت آزادی، از فعّالان یا هواداران آن سازمان شدند) و یکی از اعضای نهضت آزادی به نام عبدالرضا نیک بین رودسری معروف به «عبدی»، گرد هم آمدند و سازمانی را بنیان نهادند. در نخستین بیانیهٔ سازمان که در ۲۰ بهمن ۱۳۵۰ پراکنده شد، آمده است:
... هستهٔ اولیّهٔ سازمان که هم اکنون برای اولین بار نام آنرا فاش میکنیم در ۶ سال قبل و با شرکت برخی از کادرهای سابق نهضت آزادی ایران ... به شکل مخفی بنیاد یافت ...
حنیفنژاد در بازجوییهای خود چنین اعتراف کرده است:
... حاصل آنکه کمکم به فکر حل مسئله افتادم. آنوقت مدّتی بود که با سعید محسن و عبدالرضا نیک بین آشنا شدم با هم قرار گذاشتیم که مطالعاتی داشته باشیم ... قرار بر این گذاشتیم که افرادی را در دور خودمان عضوگیری کنیم و آنها را به مطالعه بکشانیم.
شکل گیری نام و آرم سازمان
نام سازمانی گروه، در دورانی «سازمان آزادی بخش ایران» خوانده میشد و سپس «سازمان مجاهدین خلق» نام گرفت. البته هیچیک از دو نام «آزادی بخش ایران» و «مجاهدین خلق» تا آنجا که بررسیها نشان میدهد، از سوی بنیانگذاران و کادر مرکزی سازمان برگزیده نشده است. لیکن در مورد این که نام و آرم سازمان از سوی چه کسانی پیشنهاد، تصویب و در چه تاریخی روی آن توافق شد، سکوت شده است. تا قبل از شهریور ماه ۱۳۵۰ که بیش از هفتاد تن از بنیانگذاران، کادر مرکزی و شماری از اعضای هواداران و سمپات سازمان از سوی رژیم شاه بازداشت شدند، هنوز سازمان دارای نام و آرمی نبوده است. حنیفنژاد پس از بازداشت در بازجو ییهای خود صریحاً اعلام کرده است که:
... گروه ما اسم نداشت، میگفتیم «سازمان»
سعید محسن نیز در این زمینه در بازجوییهای خود یادآور شده است:
ما برای سازمان خود اسمی نگذاشته بودیم و چون احتیاجی به معرفی پیدا نکرده بودیم، لذا ضرورت اسم گذاری معلوم نشده بود. در کلّیهٔ نوشتهها و مابین تمام افراد فقط لغت «سازمان» در اثر تکرار مصطلح شده بود، در مدارک خارجی ما هم به هیچ وجه نامی جز سازمان مطرح نگردیده است
علی میهندوست نیز در بازجوییهای خود اظهار داشته است که:
... سازمان ما نام مشخصی نداشت. «سازمان آزادی بخش ایران» نام سازمان ما نیست. ما هنوز دارای استراتژی مشخصی نبودیم
شروع فاز مسلحانه با حکومت شاهنشاهی ایران
برخی از بنیانگذاران سازمان در بازجوییهای خود به نقش قیام ۱۵ خرداد در گرایش آنان به مبارزهٔ مسلحانه اعتراف کردهاند. محمد حنیفنژاد در بازجوییهای خود آورده است:
... چندین ماه اول تصمیم داشتم که اگر از زندان خارج شدم برای تحصیل به اروپا یا آمریکا بروم و در ایران نباشم ولی کشتار عام مردم در پانزده خرداد مرا بر این واداشت که دربارهٔ این کشتار بیشتر فکر کنم و در نتیجه از فکر مسافرت به خارج منصرف شدم ...
سعید محسن نیز در بازجوییهای خود آشکارا اعتراف کرده است که:
... شاید اگر جریان ۱۵ خرداد نبود، من نیز مثل دیگران همه چیز را فراموش میکردم. برخورد ۱۵ خرداد و اینکه طبقات پایین در این جریان به سادگی کشته شدند در حالی که در جریان دانشگاه حداکثر به چند ماه زندانی قناعت میشد، روحیهٔ مقاومت را در من زنده کرد. این سؤال بارها در ذهن من تکرار میشد که چه شد که در عرض چند روز مردم جلو گلوله رفتند و در حالی که در طول سه سال، مبارزه از اعلامیه پخش کردن تجاوز نکرد. در تحلیل بعدی به این نتیجه رسیدم که طبقات پایین جامعه زیر فشارند و برایشان مرگ و زندگی فاصلهٔ زیادی ندارد ولی طبقات مرفه فاصلهٔ مرگ و زندگیشان بسیار زیاد است ...
پس از دستگیری، محاکمه و محکومیت رهبران نهضت مانند مهدی بازرگان، یدالله سحابی و محمود طالقانی، تحت تأثیر برخوردهای خشن حکومت شاه با مخالفان و سرکوب قیام ۱۵ خرداد و شکست مبارزات مسالمت آمیز، پاسخها و رویکردهای سیاسی نهضت آزادی در نگاه این جوانان، پاسخهای معقول و راهگشا به حساب نمیآمد و آنان در جریان تدوین استراتژی به مبازره قهرآمیز و تفسیری رادیکال از اسلام رسیده و به تدریج با بهرهگیری از تئوریهای انقلابیون آمریکای لاتین، شیوهٔ جنگ چریکی شهری و کار مخفی سازمانی و مسلح شدن را در تاکتیک پذیرفتند.[۵]
شکل گیری دوباره پس از دستگیری رهبران سازمان
در شهریور سال ۱۳۵۰ و در آستانهٔ برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی، ۱۳ نفر از سران سازمان دستگیر و پس از شکنجه ۱۲ نفر از آنان اعدام شدند. تنها فردی که از مجازات اعدام نجات یافت مسعود رجوی بود[۶] که بعدها رهبری سازمان را در اختیار گرفت. در آذر ماه همان سال رضا رضایی از کادرهای سازمان توانست از زندان فرار کند و تا روز کشته شدنش در ۲۵ خرداد ۱۳۵۲، نقش مهمی در رهبری و سازماندهی مجدد و عملیات نظامی مجاهدین ایفا کرد. بدین ترتیب بقایای سازمان به فعّالیّت خود ادامه دادند و سازمان با چند عمل مسلحانه در جامعه شناخته شد.[نیازمند منبع]
در دهه ۱۳۵۰ با مقابله شدید ساواک با نیروهای سیاسی مسلح، سازمان مجاهدین نیز در شرایط دشواری به فعّالیّت مخفی خود ادامه میداد و از حمایت بعضی از روشنفکران مذهبی مسلمان و روحانیون شیعه برخوردار بود.[۷]
تغییر ایدئولوژی
تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین در سال ۱۳۵۴ کمی بعد از فرار تقی شهرام از زندان ساری صورت گرفت. در آن زمان اکثریت اعضای مرکزیت «سازمان مجاهدین خلق» که خارج از زندان بود، تحت تأثیر تقی شهرام و بهرام آرام به مارکسیسم گرویدند. آنها در نخستین اعلامیه خود پس از تغییر ایدئولوژی آوردند: «در آغاز گمان میکردیم میتوانیم مارکسیسم و اسلام را ترکیب دهیم و فلسفه جبر تاریخ را بدون ماتریالیسم و دیالکتیک بپذیریم. اینک دریافتیم که چنین پنداری نا ممکن است... ما مارکسیسم را انتخاب کردیم زیرا راه درست و واقعی برای رها ساختن طیقه کارگر زیر سلطه است».
اما اکثریت اعضای سازمان در داخل زندان که در راس آنها افرادی چون مسعود رجوی، مهدی ابریشمچی و موسی خیابانی قرار داشتند در اصول خود و پایبندی به اسلام باقی ماندند. مسعود رجوی اعلام گرایش سازمان به مارکسیسم را یک حرکت فرصتطلبانه اعلام نمود و آنرا زمینهساز رشد تمایلات راست ارتجاعی خواند. بخش خارج از کشور نیز به طور جداگانه مخالفت خود را با این حرکت فرصت طلبانه با صدور اعلامیهای با امضای «تعدادی از اعضای سازمان» اعلام نمودند.
درگیریهای خونینی نیز بر اثر اختلافات مجاهدین مارکسیست و مسلمان رخ داد. مجید شریف واقفی، لبافینژاد و مرتضی صمدیه لباف به دست مارکسیستهای حاکم بر سازمان ترور شدند. تراب حقشناس از بازماندگان جمع اولیه تشکیلدهنده سازمان مجاهدین خلق که در سال ۵۴ به مارکسیسم گرایید، در توضیح این تغییر ایدئولوژی میگوید:
به نظر من خیلیها تغییر ایدئولوژی مجاهدین را عمدتاً از زمینهای که داشت جدا میبینند. مجاهدین سالهای ۴۰ و ۵۰ اول مبارز بودند و سپس مسلمان. برای ما در درجه اول این مهم بود که باید با رژیم شاه مبارزه کرد. اهداف ما البته با معیارهای مارکسیستی نمیخواند و طبعاً ما کمونیست نبودیم ولی نظریهمان شکل تمامخلقی، عدالتجویانه، ضدامپریالیستی و ضداستبدادی داشت و چنین هم بودیم. گیرم از فرهنگ مذهبی که بر ما حاکم بود، برای پیشبرد نظرمان استفاده میکردیم. ما اگر چنانچه در آمریکای لاتین بودیم ممکن بود از انجیل همان چیزها را بیرون بیاوریم و استفاده کنیم. از طرف دیگر به همین دلیل که ما اول مبارز بودیم یعنی با تضاد فقر و ثروت آشنا بودیم و با سلطه و حاکمیت این سیستم قصد مبارزه داشتیم طبیعی است از چیزی که به آن «علم انقلاب زمانه» میگفتیم یعنی مارکسیسم روی نتابیم و نسبت به آن نظر خوبی داشته باشیم. به همین دلیل انقلاب کوبا یا انقلاب چین برایمان اهمیت داشتند؛ و نه از این جهت بود که سیستم کسب قدرت از طریق حزب یا کانونهای مسلح اهمیت داشت، برای ما این مسئله کمتر مطرح بود. نظرمان بر این بود که هر طور شرایط خودمان ایجاب میکند عمل کنیم، نه با دنباله روی از این یا آن تز. اینکه در سال ۵۲ رژیم میگفت مارکسیستهای اسلامی پر بیراه نمیگفت. بخاطر اینکه ما تکهبریدههایی از مارکسیسم و تکهبریدههایی از اسلام را کنار هم میگذاشتیم. برای ما پیش بردن امر مبارزه اجتماعی و رها شدن از آن چیزی که ما آن را خلاف عدالت اجتماعی و خلاف انسانیت میدانستیم یعنی امپریالیسم، استعمار، استبداد و استثمار مهم بود؛ بنابراین به نظرمان راههای پیموده شده در چین، کوبا، شوروی و تجربه انقلاب اکتبر کاملاً قابل مطالعه و آموزنده بود.[۸]
— ۵۰۰
بعد از این اتفاق، برخی از روحانیون (از جمله طالقانی، منتظری، ربانی شیرازی، مهدوی کنی، انواری، لاهوتی، و رفسنجانی) که از قبل در زندان درگیرهایی با زندانیان مارکسیست داشتند، در اطلاعیهای در اسفند ۱۳۵۴ با اشاره به نجاست کفار، اعلام کردند که تمامی زندانیان مسلمان باید از هرگونه ارتباط با مارکسیستها (غذا خوردن، تماس بدنی، وسایل مشترک زندانیان همبند، ...) پرهیز کنند.[۹]
عناصری که در بیرون از زندان گرایش سازمان به مارکسیسم را اعلام کرده بودند، بعد از انقلاب ۱۳۵۷ از نام مجاهدین دست کشیده و تحت عنوان سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر به فعالیت خود ادامه دادند و پس از انقلاب نیز رفته رفته به مخالفت با نظام جمهوری اسلامی پرداختند. تقی شهرام اوایل انقلاب ایران توسط دادگاه انقلاب اسلامی اعدام شد.
پس از انقلاب اسلامی ایران
در پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، مجاهدین خلق این واقعه را به رهبر انقلاب (آیتالله خمینی) و ملّت ایران تبریک گفتند[۱۰] و او را «امام» نامیدند.[۱۱] مسعود رجوی که مدتی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و سرنگونی شاه، در ۳۰ دی ۱۳۵۷ از زندان آزاد شده و ریاست سازمان مجاهدین را به عهده گرفته بود، به همراه موسی خیابانی به دیدار آیتالله خمینی رفتند. مجاهدین با استفاده از فضای آزادتری که پدید آمده بود، با بالاگرفتن تب فعّالیتهای سیاسی همچون سایر احزاب به سرعت رشد کرد. دیدگاهها و نگرشهای مختلف احزاب و گروهها پیرامون نوع حکومت پس از سرنگونی حکومت پهلوی، مطالبات قومی و در خواست فدرالیسم در میان برخی اقوام ایران، دخالت برخی دولتهای خارجی و نهایتاً ضعف نهادهای مدنی و فرهنگ فعالیت دموکراتیک، تب شدید فعالیتهای سیاسی در ایران پس از انقلاب را به سمت تنش و درگیری مسلحانه پیش برد. مرگ طالقانی، باعث افزایش تنش میان دو طرف گردید، چرا که با توجّه به محبوبیت فراوان او در میان مجاهدین و مقبولیتش در بین روحانیون سنتی و دیگر گروههای مذهبی، دعوت او به آرامش ممکن بود کارساز واقع شود.[نیازمند منبع]
در پی تعیین صلاحیت نامزدهای اولین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۵۸، مسعود رجوی به عنوان کاندید سازمان مجاهدین، اعلام آمادگی نمود که مخالفت برخی همچون جمعیت فدائیان اسلام را برانگیخت. این گروه طی نامهٔ سرگشادهای به شورای انقلاب، خواستار حذف برخی کاندیداها، که منحرف نامیده بود، شد و عنوان داشت که در غیر این صورت، خود وارد عمل خواهد شد. متعاقباً در تاریخ ۲۹ دی، از آیتالله خمینی دربارهٔ انتخابات ریاست جمهوری و اعتقاد نامزدها به قانون اساسی، پرسشی به عمل آمد و وی در پاسخ نوشت:
کسانی که به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رأی مثبت ندادهاند، صلاحیت ندارند، رئیس جمهور ایران شوند
با اعلام نظر آیتالله خمینی، رجوی از دور انتخابات کنار رفت و سازمان مجاهدین خلق تلویحاً وزارت کشور را در این امر مقصر قلمداد کرد.[۱۲] از آن روز به بعد، مجاهدین به صورت علنی به محکوم کردن حکم آیتالله خمینی پرداختند و مقامات دولتی نیز در پاسخ، به توقیف روزنامهٔ مجاهدین، که فروش آن ۱۶ برابر بیشتر از روزنامهٔ روحانیون حاکم (حزب جمهوری اسلامی) بود،[۱۳] بازداشت چندین تن از سران آن سازمان و ممنوع اعلام کردن فعّالیّت آنها پرداختند. اتفاقات دیگری همچون دستگیری محمدرضا سعادتی، یکی از مهمترین اعضای سازمان، آن هم به اتهام جاسوسی، وضعیت را وخیمتر کرد. در این مرحله، یعنی بعد از سرنگونی نظام سلطنتی، تا سرفصل ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که مجاهدین به آن فاز سیاسی میگویند، برنامهٔ کار مجاهدین فعالیت افشاگرانهٔ سیاسی بود. در همین ایام نشریهٔ مجاهد که ارگان رسمی سازمان مجاهدین بود با تیراژ قریب به ۵۰۰ هزار نسخه در سراسر کشور منتشر میگردید.[۱۴]
به دنبال کشمکشها و اختلاف نظرهای رئیس جمهور وقت، ابوالحسن بنیصدر با حزب جمهوری اسلامی و تلاش ناموفقش در جهت سلب اختیارات آنان و در نتیجه از دست دادن حمایت آیتالله خمینی، از آنجا که او به تنهایی توان مقابله با مخالفانش را نداشت و پیشتر هیچگاه به ایجاد یک حزب و یا ائتلاف اقدام نکرده بود، با مجاهدین خلق که پیشتر از آنها به شدت انتقاد کرده بود، متحد شد.[۱۵] در اواخر ماه خرداد او که برای حفظ جان خویش در اختفا به سر میبرد، مردم را به قیام فراخواند.[۱۶] مجاهدین خلق نیز در پی تعارضات شدید با نظام جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۹، از بنیصدر حمایت کرده و در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۶۰ از هوادارانشان خواستند تا علیه نظام به خیابانها بریزند. یک روز پس از آن، تظاهرات خشونتآمیزی در شهرهای مختلف کشور به راه افتاد. در تهران حدود پانصد هزار نفر در خیابانها به دادن شعار و اعتراض و درگیری با نیروهای نظام پرداختند.[۱۳][۱۷] نظام نیز با اعلام آیتالله خمینی، مبنی بر اینکه «آنان که علیه حاکمان شرع حرف میزنند، با اسلام به مبارزه میپردازند»، به سرعت عکسالعمل نشان داد. چنانکه تنها در اطراف دانشگاه تهران حدود ۵۰ نفر کشته، ۲۰۰ نفر مجروح و ۱۰۰۰ نفر دستگیر شدند.[۱۸] روز بعد، بنیصدر برکنار و دستور بازداشت او توسط آیتالله خمینی، به اتهام خیانت و توطئه علیه نظام، صادر شد و به این ترتیب رقابتهای سیاسی وارد عرصهٔ خشونتآمیزی گشت.[۱۹]
در روز هفتم تیر ۱۳۶۰ در حالی که در دفتر حزب جمهوری اسلامی، اجلاسی از سران آن در حال برگزاری بود، بمب قدرتمندی منفجر شده و بیش از هفتاد تن از مقامات بلندپایه حکومتی از جمله، دبیرکل حزب و رئیس دیوان عالی کشور بهشتی، چهار تن از وزرای کابینهٔ دولت، ۲۳ نمایندهٔ مجلس و چندین تن از دیگر مقامات ترور شدند.[۲۰] مدتی بعد کرسی ریاست جمهوری به محمدعلی رجایی سپرده شد و به سمت دبیر کل حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد. هم چنین وی محمدجواد باهنر را به مقام نخستوزیری خویش برگزید. مسعود رجوی و ابوالحسن بنیصدر که در خفا به سر میبردند، توسط خلبان اختصاصی شاه سابق ایران، بهزاد معزی، طی یک عملیات پروازی از پایگاه یکم شکاری مهرآباد بوسیله یک جت با آرایش زنانه از کشور خارج و در فرودگاه پاریس فرود آمدند.[نیازمند منبع] رجوی و بنیصدر به همراه برخی گروههای دیگر، شورای ملی مقاومت را برای مبارزه با نظام جمهوری اسلامی تشکیل دادند.[نیازمند منبع]
دو ماه پس از حادثهٔ بمبگذاری ماه تیر، در انفجار مهیب دیگری در دفتر ریاست جمهوری به تاریخ ۸ شهریور، رجایی و باهنر ترور شدند. گرچه هیچ گروهی مسئولیت بمبگذاریها را برعهده نگرفت، اما جمهوری اسلامی، مجاهدین خلق را عامل این اقدامات اعلام نمود. با این وجود مجاهدین مسئولیت دیگر ترورها را پس از عزل بنیصدر پذیرفتند. از جمله ترورهایی که در فاصله چند ماه اتفاق افتاد، میتوان به ترور امام جمعهی شهرهای تبریز، کرمان، شیراز، یزد و باختران، یک استاندار، سرپرست زندان اوین، تنی چند از قضات دادگاههای انقلاب، نمایندگان مجلس، مقامات پایین رتبه دولتی و اعضای سازمانهای انقلابی اشاره کرد.[نیازمند منبع]
در ماه شهریور ۱۳۶۰، مجاهدین، هواداران جوان خود را برای اعتراض و درگیری مسلحانه با عوامل حکومتی به خیابانها فرستادند. در تاریخ ۵ مهر ماه ۱۳۶۰ آنان از تیربار و نارنجکانداز آر پی جی علیه نیروهای سپاه پاسداران استفاده نموده و برخی از گروههای کوچکتر چپگرا همچون چریکهای فدایی، دست به اقدامات چریکی مشابهی زدند.[نیازمند منبع] حکومت وقت در پاسخ به اقدامات مسلحانه، نیروهای ضد اطلاعاتی سپاه را بسط داد و در ابعادی وسیع به دستگیری بسیاری از اعضای گروه و افراد مشکوک به همکاری با آنان شد.
در روز ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ نیروهای سپاه پاسداران موفق به کشف محل اختفای اصلی رهبران مجاهدین در تهران در محلهٔ زعفرانیه شده و پس از محاصرهٔ آن محل و چند ساعت درگیری مسلحانه آن را تصرف کردند. در این واقعه ۲۳ نفر از جمله موسی خیابانی مرد شماره ۲ سازمان، آذر رضایی همسر موسی خیابانی و اشرف ربیعی، همسر اول مسعود رجوی، کشته و پسر خردسال مسعود و اشرف نیز به اسارت درآمد. این واقعه از سوی مجاهدین به «عاشورای مجاهدین» نامیده شد.[۲۱]
با وجود وقوع حوادث خشونتآمیز سال ۱۳۶۰ و کشته شدن برخی مقامات بلندپایه، بر خلاف پیشبینی مجاهدین خلق و سایر مبارزان مسلح که با ضربه وارد آوردن بوسیله عملیات مسلحانه و حذف فیزیکی نیروهای «مکتبی»، امید به سلب قدرت و ضعیف نمودن آنان داشتند، نه تنها از قدرت این نیروها کاسته نگردید، بلکه تمامی مراکز تصمیمگیری نیز در اختیار آنان قرار گرفته و فضای سیاسی کشور بسته شد. بدین ترتیب، همه گروههای سیاسی، جز آنهایی که در ردیف نیروهای «مکتبی» قرار داشتند، از میدان خارج شدند.[۲۲]
انتقال به عراق
در سپتامبر ۱۹۸۰ این گروه با انتقال به عراق، شروع به مبارزه علیه ایران با همکاری ارتش بعث عراق نمودند.[۲۳] در سال ۱۹۸۶ میلادی دولت فرانسه مجاهدین را به خروج از پاریس مجبور کرد و از آن پس مرکز استقرار آنها شهر بغداد پایتخت عراق شد. مجاهدین پس از آن به تأسیس شهری در شمال بغداد، در استان دیاله اقدام کردند. این شهر که شهر اشرف نامیده میشد، مرکز اقامت مجاهدین بود و پس از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف ضد ترور از سال ۲۰۰۳ تا اول ژانویه ۲۰۰۹ توسط آمریکائیها حفاظت میشد. دولت عراق از اول ژانویه سال ۲۰۰۹ مسولیت ادارهٔ اردوگاه اشرف را به دست گرفت که این موضوع باعث نگرانی ساکنین این اردوگاه و حامیان آنها شدهاست.[۲۴]
پس از انتقال اعضا به عراق، زوجها ملزم به جدایی از یکدیگر شدند و سازمان فرزندانشان را به اروپا منتقل کرد.[۲۵] بسیاری از آنان دیگر فرزندانشان را ندیدند. یک بازدید کنندهٔ اروپایی از قرارگاه اشرف میگوید:
حدود دو دهه پیش، خانوادههایی که در این اردوگاه زندگی میکردند منحل شدند؛ زوجهای متأهل به اجبار از هم طلاق گرفتند و بچههای آنان به خارج فرستاده شدند و بسیاری از آنان در حال حاضر با هواداران گروه در کشورهای غربی زندگی میکنند که سرگرم پرورش این کودکان براساس عقاید مجاهدین خلق هستند که یک ناظر بیطرف از آن به عنوان نوعی فرقه یاد کردهاست.[۲۶]
پس از بازگشت مسعود رجوی در سال ۱۳۶۵ به عراق، در سال ۱۳۶۶ مجاهدین، ارتش آزادیبخش ملی رابه منظور سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، تأسیس کرده و در سراسر مرز ایران و عراق، دست به تهاجم علیه نیروهای جمهوری اسلامی زدند و تا مرداد ۱۳۶۷ بیش از صد رشته عملیات نظامی علیه سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی انجام دادند.[۲۷]
این سازمان همچنین متهم به همکاری با صدام در سرکوب و قتلعام کردها و شیعیان عراق است. هرچند که سازمان این اتهام را رد میکند.[۲۶]
ماهیت فرقهای سازمان
بسیاری از اعضای جداشده سازمان و همچنین محققین این سازمان را دارای ماهیت فرقهای میدانند. مخالفت با خانواده و مغزشویی از ویژگیهای اصلی فرقه است. مسعود رجوی در سال ۱۹۸۵ اولین مرحله از آنچه انقلاب ایدئولوژیک میخواند را اعلام کرد. مرحله تبدیل شدن مجاهدین خلق از سازمان به فرقه از این مرحله آغاز گردید. در این مرحله مهدی ابریشمچی از اعضای رده بالای سازمان همسر خود مریم قجَر عضدانلو را طلاق داد و مریم قجر با مسعود رجوی ازدواج کرد.[۲۸]
در فاز بعدی از آنچه رجوی انقلاب ایدئولوژیک مینامید در سال ۱۹۹۰ و پس از پایان جنگ ایران و عراق و شکست سازمان در برابر ایران، همه اعضا متأهل ملزم شدند که طلاق بگیرند و یکسال بعد وی فرزندان اعضا را از پایگاه اشرف به اروپا منتقل کرد و از خانوادهها جدا نمود. حدود ۸۰۰ کودک از خانوادهها جدا شده و اروپا انتقال یافتند تا تحت نظر سازمان بزرگ شوند.[۲۹][۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷][۳۸][۳۹]
عملیات نظامی مستقیم علیه ایران
چندی پس از انتقال اغلب نیروهای سازمان به عراق و تغییر استراتژی جنگ چریکی به جنگ کلاسیک، در آخرین سال جنگ ایران و عراق و در شرایطی که توان نظامی ایران در پی چندین سال جنگ فرسایشی و توان اقتصادی و روحی ایرانیان با کاهش بسیار شدید درآمدهای نفتی شدیداً تحلیل رفتهاست، سازمان مجاهدین، رویارویی علنی با نیروهای ایرانی در جبههها را آغاز میکند.[نیازمند منبع]
عملیات آفتاب
این عملیات برای اول فروردین سال ۱۳۶۷ در اطراف شوش برنامهریزی شده بود، امّا درگیری دو تن از نیروهای شناسایی سازمان و دستگیر شدن آنها توسط نیروهای ایرانی، منجر به تردیدهایی پیرامون لو رفتن احتمالی عملیات و تعویق یک هفتهای آن شد. نهایتاً این عملیات در ۸ فروردین آغاز شد.[نیازمند منبع]
در جریان این عملیات به گفتهٔ مجاهدین، بیش از ۴۱۷ تن از نیروهای ارتش (لشکر ۷۷ خراسان) و ژاندارمری به اسارت درآمده و به پشت جبهه منتقل میشوند و همچنین ۳۵۰۰ تن از نیروهای نظامی ایران کشته شدند و مقدار زیادی تجهیزات جنگی به غنیمت آنان درآمد. مجاهدین تعداد تلفات خود را ۱۲۳ نفر گزارش داده و پس از اجرای عملیات منطقه را ترک و به خاک عراق باز گشتند.[نیازمند منبع]
عملیات چلچراغ
سه ماه پس از عملیات آفتاب که مجاهدین را در موقعیّت سیاسی و تبلیغاتی مناسبی قرار داد، در ۲۸ خرداد ۱۳۶۷، سازمان عملیات چلچراغ را اجرا میکند. هدف از این عملیات تصرف شهر مهران است که محقّق میشود. در این عملیات نیز مجاهدین عدّهای از نیروهای ایرانی را کشته و تعدادی را به اسارت گرفتند. این سازمان همچنین لیست بلند بالایی را به عنوان غنائم بدست آمده از ارتش ایران منتشر میکند. به گفته سازمان بیش از ۸۰۰۰ تن از نیروهای ایران در این عملیات کشته و مجروح شدند. سازمان تعداد کشته شدگان خود را ۶۸ تن گزارش میکند.[نیازمند منبع]
منابع ایرانی ضمن پذیرش شکست در مهران، اعلام کردند که پیروزی مجاهدین ناشی از پشتیبانی ارتش بعث عراق و استفاده از تسلیحات شیمیایی بودهاست.[۴۰]
عملیات فروغ جاویدان
شش روز پس از قبول قطعنامهٔ آتشبس توسط ایران و در شرایطی که نیروهای عراقی با بهرهبرداری از ضعف شدید روحیهٔ نیروهای ایرانی، مجدداً به خرمشهر حمله کرده و تا آستانهٔ تصرّف آن پیش میروند، سازمان مجاهدین عملیاتی با نام فروغ جاویدان را آغاز میکند.
مسعود رجوی در شب آغاز عملیات گفت: «براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... کاری که ما میخواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت میتواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... علاوه بر آن، ضد هوایی و موشک سام ۷ هم که داریم... هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستونها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشینها به صورت ستون حرکت میکنند.»
هدف مجاهدین از این عملیات تصرف تهران اعلام شد امّا بر خلاف دو عملیات قبلی، به شکست گسترده و تلفات شدید سازمان منتهی میشود. مطابق اعلام رسمی مجاهدین ۱۳۰۴ نفر از اعضای آن طی این عملیات کشته شدند. هاشمی رفسنجانی در این مورد میگوید: «تدارک منافقین خیلی وسیع بوده و ضربه وارده بر آنها خیلی عمیق است. ۱۲۰ تانک زرهی دجله، ۶۰ نفربر و ۶۰۰ خودرو دیگر، حدود ۵۰۰۰ رزمنده و همین تعداد پشتیبانی و تدارکچی و طرح رسیدن به تهران، خیلی احمقانه و ساده لوحانه و هفتاد درصد انهدام»
این آخرین فرصتی بود که از سوی صدام به مجاهدین برای تجزیهٔ بخشی از خاک ایران و ایجاد یک منطقهٔ خودمختار داده شده بود.[۴۱][۴۲]
اعدام اعضای دربند پس از آتشبس
پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل در هجدهم ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی، توسط ایران، برای آتشبس جنگ هشت ساله بین این کشور و عراق، در ۲۴ ژوئیه، سازمان مجاهدین خلق، برای براندازی دولت اقدام به حملهای گسترده به مرزهای غربی و جنوب غربی ایران تحت عنوان «عملیات فروغ جاویدان» نمود و جمهوری اسلامی در پاسخ به این حمله، «عملیات مرصاد» را به اجرا گذاشت. اگرچه عملیات نظامی مجاهدین به راحتی توسط نیروهای ایرانی خنثی شد، امّا دستاویزی برای مقامات حکومتی فراهم کرد تا بسیاری از مخالفان سیاسی از جمله مجاهدین را که چندین سال پیش از آن دستگیر و محکوم شده بودند را به صورت فیزیکی حذف نمایند.[۴۳][۴۴][۴۵] حسینعلی منتظری، که هنگام اعدامها از مقامات بلندپایهٔ جمهوری اسلامی و قائم مقام رهبری بود، بعدها در خاطرات خود مطالبی دربارهٔ آن اعدامها نگاشت که نشان میدهد دستور اعدام تمامی زندانیان سیاسی که تا آن زمان بر عقیدهٔ خود پابرجا بودند، توسط آیتالله خمینی، در اواخر تابستان سال ۱۳۶۷ صادر شدهاست.[۴۶] بنا به گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر، این اعدامها که در اقصی نقاط ایران به انجام پیوست، اغلب در نقاطی بسیار دور از محل حمله و شامل زندانیان سیاسی از جمله تعداد نامعلومی زندانیان عقیدتی که پیشتر سالها در زندان به سر میبردهاند بودهاست. بدین دلیل این افراد نمیتوانستند نقشی در حمله یا جاسوسی ایفا کرده باشند. بسیاری از آنان پیش از اعدام، محاکمه و به مدتهای مختلفی به حبس در سالهای آغازین دههٔ هشتاد محکوم شده بودند و در فعّالیتهای غیرخشونتآمیز از جمله پخش روزنامه و یا اعلامیه و یا تظاهرات شرکت داشتند و بسیاری نیز در زمان دستگیری دانشجو یا دانشآموز و کم سن و سال بودهاند. سازمان عفو بینالملل طی سال ۱۹۸۱ این اعدامها را ثبت کردهاست. گزارشها حاکی است که محاکمهها در صورتی که اصلاً محاکمهای در کار میبود، شتابزده انجام میشد و به متهمان امکان تعیین وکیل یا دفاع از خود داده نمیشد. در میان قربانیان آن سال تعداد زیادی از نوجوانان و زنان وجود داشتند[۴۷] اکثریت اعدامشدگان آن سال از هواداران سازمان مجاهدین خلق بودند، اما صدها عضو و هوادار گروههای سیاسی دیگر از جمله سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (جناحهای مختلف)، حزب توده، حزب دموکرات کردستان، راه کارگر و دیگران نیز بههمراه آنان اعدام گشتند.[۴۳]
وضعیت بعد از حملهٔ آمریکا به عراق
بعد از خاتمهٔ جنگ، مجاهدین کلیهٔ نیروهای خود را در شهر اشرف متمرکز نمودند. مسعود رجوی رهبر گروه از آن زمان به بعد دیده نشده و به احتمال فراوان کشته شدهاست.[۲۶] گرچه سازمان مجاهدین با پخش پیامهایی منسوب به وی مدعی زنده بودن اوست. این افراد بعد از حدود ۶ سال همچنان در اشرف به سر میبرند. این شهر در حال حاضر موضوع اصلیترین اختلاف بین مجاهدین و جمهوری اسلامی میباشد. جمهوری اسلامی تلاشهای زیادی برای منحل کردن واخراج اعضای مجاهدین و یا بازگرداندن آنها به ایران چه مستقیماً و چه از طریق افراد وابسته به خود در دولت عراق به کار بستهاست. متقابلاً مجاهدین طی ۶ سال گذشته دست به کمپین گستردهای در میان مردم عراق زدهاند تا حمایتهایی راکسب نمایند. از جمله اعلام نمودند که ۵ میلیون و دویست هزار نفراز مردم عراق با امضای بیانیهای، حمایت خودشان را از مجاهدین اعلام کرده و خواهان خلع ید از جمهوری اسلامی در عراق شدند.[۳][۴] در این حال مشاور امنیت ملّی عراق اعلام کرد که دولت عراق به اعضای گروه مجاهدین خلق اعلام کردهاست که دو راه بیشتر ندارند. یا این که به ایران باز گردند یا کشور دومی را برای حضور خود انتخاب کنند، چرا که تحت هیچ شرایطی دیگر نمیتوانند در خاک عراق بمانند.[۴۸]
قرار گرفتن در فهرست سازمانهای تروریستی
بعد از آن که محمد خاتمی به ریاست جمهوری ایران انتخاب گردید، سیاستمداران آمریکایی در دولت وقت آمریکا، یعنی دولت کلینتون که سالیان به دنبال جناح میانهرویی درون نظام جمهوری اسلامی بودند، از انتخاب محمد خاتمی استقبال کرده و برای نزدیک شدن به وی و بنا به درخواست وی به منظور نشان دادن حسن نیّت خود، نام سازمان مجاهدین را درلیست سازمانهای تروریستی قرار دادند. در همان اوان، مارتین ایندیک، معاون وزارت خارجهٔ آمریکا در امور خاور نزدیک، به این واقعیت اذعان نمود. این واقعیّت توسّط مقامات دیگری از ایالات متّحده نیز اذعان شدهاست.[۴۹][۵۰][۵۱] بار دیگر در تاریخ ۱۲ ژانویه سال ۲۰۰۹ وزارت امور خارجه آمریکا، مجاهدین خلق را یک گروه تروریستی شناخت.[۵۲]
در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۸۹، یک دادگاه استیناف در واشنگتن دی سی آمریکا٬حکم کرد که نگه داشتن سازمان مجاهدین در لیست تروریستی آمریکا اشتباه بوده است و اینکه وزارتخارجه آمریکا میباید در این نامگذاری تجدید نظر کند. این موضوع برای این سازمان که ۱۳ سال است برای خارج شدن از لیست تروریستی آمریکا تلاش میکند یک پیروزی بزرگ محسوب میشود. خبرگزاری فرانسهآسوشیتد پرس
روز دوشنبه، ۷ بهمن ۱۳۸۷، شورای وزیران اتحادیه اروپا با خارج شدن نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست تروریستی اتّحادیه اروپا موافقت کرد. مریم رجوی در اطلاعیهای که از سوی شورای ملّی مقاومت صادر گردید گفت:
با لغو برچسب تروریستی سیاست استمالت اروپا در هم شکست و چرخهای تغییر در ایران با شتاب مضاعف شروع به حرکت خواهند نمود.
پیش از آن نیز در ۳۰ نوامبر ۲۰۰۷، دادگاه ویژهای در بریتانیا رأی داد که دولت این کشور، بایستی نام سازمان مجاهدین خلق ایران را از فهرست گروههای تروریستی حذف و فعالیتشان را در بریتانیا قانونی اعلام کرد.[۵۳][۵۴] اخیراً بیش از ۱۰۰ عضو پارلمان اروپا از باراک اوباما خواستند که نام مجاهدین خلق را از لیست سازمانهای تروریستی آمریکا حذف نماید. قانونگذاران در نامهای گفتند که سازمان مجاهدین خلق ایران بهوضوح نشان دادهاست که دشمن بنیادگرایی اسلامی است. [۹]
کمیتهٔ پارلمانی ایران آزاد که از حمایت اکثریت مجلس عوام و بیش از ۲۰۰ عضو مجلس اعیان برخوردار است،[نیازمند منبع] روز ۱۵ مه ۲۰۰۹ اعلام کرد:
در یک کنفرانس مطبوعاتی در مجلس عوام بریتانیا، اعلام شد که بیش از ۱۸۰ نماینده از هر دو مجلس و از احزاب مختلف با ارسال نامهای به پرزیدنت باراک اوباما از وی خواهان حذف نام گروه اصلی آپوزیسیون ایرانی، سازمان مجاهدین خلق ایران، از لیست سازمانهای تروریستی خارجی گردیدند. لرد کوربت، رئیس کمیتهٔ پارلمانی ایران آزاد اعلام کرد قانونگذاران بریتانیایی بخشی از ۵۰۳ پارلمان اروپایی هستند که ابتکار عمل جدید در رابطه با اتخاذ سیاست جدید در قبال ایران را به آمریکا پیشنهاد کردهاند.
الیزابت روبین در مقالهای در روزنامهٔ نیویورک تایمز بر این نکته تأکید کرد که حذف این گروه از سازمانهای تروریستی اقدامی اشتباه خواهد بود. وی در مورد توضیح در مورد این گروه میگوید:
میدانید، آنها گروهی از شیعههای مارکسیست در زمان آیتالله خمینی بودند که علیه محمد رضا پهلوی در ایران به پاخواستند. اما از زمان پیروزی انقلاب در سال ۱۹۷۹ علیه حکومت ایران فعالیت کردند. آنها بخشی از گروهی بودند که دیپلماتهای آمریکایی را در سفارت آمریکا در تهران به گروگان گرفت. ۷ آمریکایی را کشتند. پس از انقلاب به فرانسه پناهنده شدند امّا پاریس آنها را در سال ۱۹۸۶ اخراج کرد و به این ترتیب این گروه در عراق مستقر شد و در جنگ ایران و عراق در کنار صدام حسین علیه مردم ایران قرار گرفت. سپس به گمان من مریم و مسعود رجوی به دلایل مذهبی با یکدیگر ازدواج کردند. اما آنها همگان را به طلاق وا میدارند و شما در این گروه نمیتوانید روابط دوستانه داشته باشید. نمیتوانید ازدواج کنید و به طور کلی تمامی انرژی و عشق شما به مسعود و مریم رجوی منتقل میشود که قصد تغیر رژیم در ایران را دارند.
«لابیگری گسترده» برای خروج از «فهرست گروههای تروریستی»
سازمان مجاهدین خلق از طریق لابیها و آکسیونهای برنامهریزی شده و صرف هزینههای هنگفت، سعی در جلب شخصیتهای پرنفوذ سیاسی به عنوان «حامی» خروج نام این گروه از «فهرست گروههای تروریستی» در اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا کرده است.[۵۷]
به عنوان نمونه شرکت اکین گامپ استراوس هائور اند فد با بیش از ۸۰۰ وکیل دادگستری که در استخدام دارد، نقش مهمی را در حذف نام سازمان مجاهدین خلق ایران از «فهرست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا» داشت. روزنامه نیویورک تایمز، هزینه این شرکت لابیگر در آن دعاوی به نفع سازمان مجاهدین را چندین میلیون دلار برآورد کرده است.[۵۸]
ادوارد رندل، فرماندار پیشین ایالت پنسیلوانیا در ایالات متحده آمریکا که به نفع خروج نام این گروه از «فهرست گروههای تروریستی» در ایالات متحده آمریکا فعالیت و در همایشهای طرفداران این سازمان سخنرانی میکند، دریافت مبلغ ۱۵۰ هزار دلار را به عنوان «حق سخنرانی» به نفع این سازمان تأیید کرده است.[۵۹]
حکم جلب دادگاه عراقی برای ۳۹ مقام سازمان مجاهدین
دادگاهی در عراق روز ۲۰ تیر ۱۳۸۹، حکم دستگیری ۳۹ تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران، از جمله مریم و مسعود رجوی، رهبران این گروه، را به اتهام «جنایت علیه بشریت» صادر کرد.[۶۰] اتهام کمک به صدام حسین در سرکوب اکثریت شیعه و اقلیت کُرد این کشور مبنای این حکم دادگاه را تشکیل میدهد. در سال ۱۹۹۱ و به دنبال جنگ خلیج فارس، شورشهایی ضددولتی در جنوب و شمال عراق به راه افتاد که صدام حسین با خشونت بسیار آنها را فرو نشاند. سازمان مجاهدین خلق کمک به صدام حسین در فرونشاندن این شورشها را تکذیب میکند.[۶۱]
انتقادات
گزارشگر هفتهنامه اکونومیست مینویسد که بیشتر مردم ایران فارغ از هر شکل و رنگ سیاسی، این سازمان را «خائن» به ایران میدانند.[۶۲]
ترورهای منسوب به سازمان
سازمان مجاهدین خلق از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، اعلام مبارزهٔ مسلحانه کرد. به همین جهت این سازمان از سوی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا، سازمان تروریستی محسوب میشود. علاوه بر عملیاتهای مسلحانهای که سازمان مسئولیت آن را پذیرفتهاست، برخی ترورها و عملیاتهای نظامی دیگر هم از سوی رسانهها و مقامات جمهوری اسلامی به سازمان نسبت داده شدهاست:
کشته شدگان سرشناس
- انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی؛ ۷ تیر ۱۳۶۰، که در آن سید محمد بهشتی و بیش از ۷۰ تن از اعضای حزب جمهوری اسلامی کشته شدند.
- محمد کچویی؛ ۸ تیر ۱۳۶۰
- حسن آیت؛ ۱۴ مرداد ۱۳۶۰
- انفجار ۸ شهریور ۱۳۶۰ که در آن محمد علی رجایی و محمد جواد باهنر و یک نفر دیگر کشته شدند.
- اسدالله مدنی؛ ۲۰ شهریور ۱۳۶۰[۶۳]
- عبدالکریم هاشمینژاد؛ ۷ مهر ۱۳۶۰[۶۴]
- سید عبدالحسین دستغیب و ۱۲ نفر دیگر از همراهان وی در نماز جمعه؛ ۲۰ آذر ۱۳۶۰[۶۵][نیازمند منبع]
- محمد صدوقی؛ ۱۱ تیر ۱۳۶۱[۶۶]
- عطاالله اشرفیاصفهانی؛ ۲۳ مهر ۱۳۶۱[۶۷]
- اسدالله لاجوردی؛ ۱ شهریور ۱۳۷۷[۶۸]
- علی صیاد شیرازی؛ ۲۱ فروردین ۱۳۷۸[۶۹]
کشته شدگان غیر سرشناس
- محمود گلنبی؛ ۱۳۶۰ در خیابان پالیزی تهران.[۷۰]
- محمد سالم هوسی؛ ۲۳ اسفند ۱۳۶۰[۷۱]
- فاطمه عشریه، علیاکبر خدادادی، عشرت اسکندری؛ ۴ شهریور ۱۳۶۱[۷۲][۷۳][۷۴]
- محمد علی اکبری؛ ۲۵ شهریور ۱۳۶۱[۷۵]
- محمود افتخاری؛ ۲۵ مهر ۱۳۶۱[۷۶]
- موسی الرضا مقیسه؛ ۲۷ فروردین ۱۳۶۳[۷۷]
- ۱۴ نمازگزار در انفجار نمازجمعه تهران ۱۳۶۳؛ ۲۴ اسفند[۷۸]
- حملههای خمپارهای سالهای ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹: حمله با خمپاره به قصد ساختمان ریاست جمهوری در دورهٔ محمد خاتمی در بهمن ۱۳۷۸،[۷۹] حملهٔ خمپارهای خیابان ولیعصر تهران در سال ۱۳۷۹ که موجب مرگ ۲ نفر و مجروح شدن ۷ نفر شد، حملهٔ خمپارهای به دانشگاه شهید چمران اهواز، حملهٔ خمپارهای به ساختمان مسکونی در ایلام و حملهٔ خمپارهای به مجموعه مسکونی در تهران.[۸۰]
ترورهای ناموفق
- سید علی خامنهای؛ ۶ تیر ۱۳۶۰ در مسجد ابوذر تهران که منجر به صدمه دیدن دست راست وی شد.[۸۱]
- عباس واعظ طبسی؛ در سال ۱۳۶۱[نیازمند منبع]
- صادق احسانبخش؛ امام جمعهٔ رشت در سال ۱۳۶۱[۸۲]
- سید احمد خمینی؛ ۲۸ خرداد ۱۳۶۱[۸۳]
سایر فعّالیتها
- افشای فعّالیتهای مخفی هستهای جمهوری اسلامی از سال ۲۰۰۲ به بعد که در نهایت منجر به صدور چهار قطعنامه توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد و اعمال تحریمهای مختلف علیه دولت جمهوری اسلامی شد.[۸۴][۸۵]
- افشای نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی همراه با انتشار لیست بیش از ۲۰٬۰۰۰ نفر[نیازمند منبع] از کشته شدگان توسط جمهوری اسلامی. این اقدامات تا کنون باعث گردیده است که نظام جمهوری اسلامی تا کنون ۵۴ بار توسط مجمع عمومی و کمیسیون سوم حقوق بشر ملل متحد به خاطر نقض شدید حقوق بشر در ایران محکوم گردد.[۱۱]
- انتشار لیست ۳۲٬۰۰۰ تن، که به گفتهٔ این سازمان از مأموران و عوامل وابسته به جمهوری اسلامی در عراق هستند، همراه با شمارهٔ حساب بانکی و میزان حقوق ماهیانه هرکدام که از نیروی قدس سپاه پاسداران دریافت میکنند.[۸۶]
- حمایت و همراهی در گروگان گیری اعضای سفارت آمریکا در تهران در آبان ۱۳۵۸ (۱۹۷۹)[۷۹][۸۷]
- عملیات ۱۲ بهمن در سال ۲۰۰۰ که طی آن ۱۲ عملیات علیه ایران انجام گرفت[۷۹]
- حمله تقریباً همزمان به سفارت ایران در ۱۳ کشور خارجی در ۱۹۹۲[۷۹]
- قتل کارمندان غیرنظامی و نظامی آمریکایی مشغول در پروژههای دفاعی ایران در ۱۹۷۰[۷۹]
ادعای افشای برنامهٔ اتمی جمهوری اسلامی
سازمان مجاهدین خلق در کنفرانسی در سال ۲۰۰۲ اطلاعاتی پیراون سایت نطنز ارایه کرده و مدعی افشای برنامه هسته ای ایران برای اولین بار شد. اما منابع آمریکایی و اسراییلی چندی بعد افشا کردند که این اطلاعات تماماً از منابع دیگر از جمله دستگاه اطلاعاتی اسراییل بدست آنان رسیده بوده است و همچنین پیش از این کنفرانس تصاویر ماهواره ای نطنز از سوی برخی سازمانهای دیگر در آمریکا ارایه شده بود.[۸۸] همچنین در سال ۲۰۰۹ (میلادی)، این سازمان ادعاهای تازهای پیرامون برنامهٔ اتمی ایران ارائه داد که صحت آن را هنوز ثابت نکردند.[۸۹]
ترور دانشمندان هستهای ایران
برخی از رسانههای معتبر آمریکا از جمله انبیسی، نیویورک تایمز و نشریه نیویورکر در گزارشهایی در سال ۲۰۱۲ میلادی، با استناد به دو مقام آمریکایی مدعی شدند که دولت اسرائیل با همکاری سازمان مجاهدین خلق در ترور دانشمندان هستهای در ایران دست داشته است. در واکنش، مقامهای وابسته به سازمان مجاهدین این موضوع را همواره تکذیب کردهاند و آن را «کاملاً دروغ» خواندهاند.[۹۰]
فساد مالی
سازمان مجاهدین خلق سالها در پوشش انجمن های خیریه و به ادعای کمک به فقرا در ایران به جمع آوری پول در کشورهای اروپایی اشتغال داشته و مبالغ قابل توجهی از این طریق بدست آورده است. پس از رویداد ۱۱ سپتامبر و زیر نظر گرفتن شدید تر نقل و انتقال پول در کشورهای غربی کمیسون نظارت بر خیریههای انگلیس Charity Commission for England and Wales پس از یکسال تحقیقات دستور بستن این خیریه و حسابهای آنرا صادر کرد.
پانویس
- ↑ آمریکا پناهندگی تعدادی از اعضای مجاهدین خلق را میپذیرد، بیبیسی فارسی
- ↑ آمریکا خواستار 'همکاری' مجاهدین خلق و خروج از پایگاه اشرف شد، بیبیسی فارسی
- ↑ زمینهها و نتایج عملیات فروغ جاویدان، بیبیسی فارسی
- ↑ https://books.google.com/books?id=C_aAAgAAQBAJ&lpg=PT238&ots=w6h3AbzDSy&dq=%22ideological%20revolution%22+%20rajavi&pg=PT237#v=onepage&q=%22ideological%20revolution%22+%20rajavi&f=false
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ «نگاهی به بنیانگذاران سازمان». وبگاه ایران دیدبان، ۱۰ فروردین ۱۳۸۲.
- ↑ مهندس لطفالله میثمی. آنها که رفتهاند (خاطرات مهندس لطفالله میثمی). انتشارات صمدیه، ۱۳۸۶.
- ↑ مهندس لطفالله میثمی. آنها که رفتهاند (خاطرات مهندس لطفالله میثمی) جلد ۲. انتشارات صمدیه، ۱۳۸۶.
- ↑ مصاحبه با حق شناس
- ↑ «طالقانی و مشی مسلحانه و قهرآمیز». شرق، ۱۹ شهریور ۱۳۹۰.
- ↑ پیام خلق، شمارهٔ ۶، صفحهٔ نخست، «تبریک مجاهدین خلق به رهبر انقلاب و ملت ایران»
- ↑ نشریهٔ مجاهد، سال اول، اول مرداد، صفحهٔ نخست: «آیتالله خمینی در حساسترین مقطع این مبارزه به عنوان تبلور شرف و آزادگی مردم ما لقب امام گرفت.»
- ↑ «مروری بر پیشینهٔ انتخابات ریاست جمهوری در ایران - نخستین دوره؛ رئیس جمهور نافرجام». روزنامهٔ ایران؛ بخش سیاسی، (شماره ۳۱۳۳، یکشنبه، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۴).
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ M1 Radical Islam: Iranian Mojahedin، by Ervand Abrahamian، Page ۱، Publisher: I B Tauris & Co Ltd (December ۳۱، ۱۹۸۹)، ISBN ۱۰: ۱۸۵۰۴۳۰۷۷۲، ISBN 978-1-85043-077-3
- ↑ [۱]
- ↑ انتخابات ریاست جمهوری (اول و هفتم) در وبگاه روزنامه ایران، شماره ۲۱۴۷ - سال هشتم - دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۱
- ↑ ایران امروز، ریشهها و پیآمدهای انقلاب به قلم "نیکی کدی" و "یان ریچارد"، صفحهٔ ۲۵۳
- ↑ Iranian Mojahedin، by Ervand Abrahamian، Page ۲۱۸، Publisher: I B Tauris & Co Ltd (December ۳۱، ۱۹۸۹)، ISBN ۱۰: ۱۸۵۰۴۳۰۷۷۲، ISBN 978-1-85043-077-3
- ↑ M1 Radical Islam: Iranian Mojahedin، by Ervand Abrahamian، Page ۲۱۹، Publisher: I B Tauris & Co Ltd (December ۳۱، ۱۹۸۹)، ISBN ۱۰: ۱۸۵۰۴۳۰۷۷۲، ISBN 978-1-85043-077-3
- ↑ «ابوالحسن بنیصدر» (انگلیسی). دانشنامه بریتانیکا، ۲۰۰۸. بازبینیشده در ۱۷ آوریل ۲۰۰۸.
- ↑ «ایران پس از پیروزی انقلاب ۵۷ (ترور و سرکوبی)» (انگلیسی). Iran Chamber Society، ۲۰۰۸. بازبینیشده در ۲۶ مه ۲۰۰۸.
- ↑ عبور از بحران، خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی، ۱۳۷۸، دفتر نشر معارف انقلاب، ص ۴۷۰
- ↑ مطبوعات سیاسی از ۵۷ تا ۸۰ در وبگاه روزنامه ایران، شماره ۲۱۳۶ - سال هشتم - دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۱
- ↑ MEK Fighters Join in Battling Iranians
- ↑ BBC فارسی - ایران - آمریکا: مجاهدین خلق سازمانی تروریستی است
- ↑ تبعید و برزخ عراق :ان.پی.آر از وضعیت اعضای مجاهدین خلق در عراق میگوید در وبگاه مردمک (۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۷)
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ ۲۶٫۲ مجاهدین خلق از عراق به کجا خواهند رفت؟ در وبگاه بیبیسی فارسی (۲۱ فروردین ۱۳۸۸) خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام ".D8.A8.DB.8C_.D8.A8.DB.8C_.D8.B3.DB.8C_.DB.B1" چندین بار با محتوی متفاوت تعریف شدهاست خطای یادکرد: برچسب<ref>
نامعتبر؛ نام ".D8.A8.DB.8C_.D8.A8.DB.8C_.D8.B3.DB.8C_.DB.B1" چندین بار با محتوی متفاوت تعریف شدهاست - ↑ ص۵۶
- ↑ http://www.didehbancenter.com/تروریسم/منافقین/گفتگو-با-ابراهیم-خدابنده-عضو-سابق-سازمان-منافقین-در-زندان-اوین-فشار-روانی-کمتر-از-تشکیلات-رجوی-بود
- ↑ https://books.google.com/books?id=C_aAAgAAQBAJ&lpg=PT238&ots=w6h3AbzDSy&dq=%22ideological%20revolution%22+%20rajavi&pg=PT238#v=onepage&q=%22ideological%20revolution%22+%20rajavi&f=false
- ↑ http://www.jamestown.org/programs/tm/single/?tx_ttnews%5Btt_news%5D=433&tx_ttnews%5BbackPid%5D=178&no_cache=1#.Vbau0rOqpBc
- ↑ https://books.google.com/books?id=Rk178rd9DkkC&lpg=PT266&ots=l7LYI4BL2E&dq=%22ideological%20revolution%22%2B%20rajavi&pg=PT266#v=onepage&q=%22ideological%20revolution%22+%20rajavi&f=false
- ↑ http://ireport.cnn.com/docs/DOC-909684
- ↑ http://www.cultsandterror.org/sub-file/case%20study%20Rajavi%20cult.htm
- ↑ https://www.tabnak.ir/fa/news/434159/فیلم-روایت-تکان-دهنده-از-رسوایی-جنسی-سرکرده-منافقین
- ↑ https://books.google.com/books?id=OeqHjo6JkUsC&lpg=PA91&ots=8uja_zaIAd&dq=%22ideological%20revolution%22%2B%20rajavi&pg=PA91#v=onepage&q=%22ideological%20revolution%22+%20rajavi&f=false
- ↑ https://books.google.com/books?id=nCVsR1cJc7oC&lpg=PA284&ots=6fHo0roNe0&dq=%22ideological%20revolution%22%2B%20rajavi&pg=PA284#v=onepage&q=%22ideological%20revolution%22+%20rajavi&f=false
- ↑ http://www.vice.com/read/masoud-banisadr-mek-cult-184
- ↑ http://www1.jamejamonline.ir/Media/pdfs/1390/04/02/100846953182.pdf
- ↑ http://www.nytimes.com/2003/07/13/magazine/13MUJAHADEEN.html
- ↑ 9171، 967851، 00.html World Notes THE GULF TIME (Jul. ۰۴، ۱۹۸۸)
- ↑ A Gulf Truce Leaves Rebels In a Quandary New York Times (August ۲۸، ۱۹۸۸)
- ↑ بیبیسی
- ↑ ۴۳٫۰ ۴۳٫۱ Pour-Mohammadi and the 1988 Prison Massacres at Human Rights Watch website
- ↑ 2144، 2750741، 00.html چهار هزار و چهارصد و هشتاد و پنج نفر... در وبگاه دویچهوله
- ↑ آمران قتلها: کابینه امنیتی دولت جدید ایران در وبگاه میهن
- ↑ .متن نامه منسوب به حضرت امام در ارتباط با اعدام منافقین سرموضع در زندانها (وبگاه آیتالله منتظری)
- ↑ [۲]
- ↑ BBC فارسی - ایران - عراق: اعضای مجاهدین خلق باید از این کشور بروند
- ↑ Gross Misrepresentation of Historical Facts - Near East Policy Research
- ↑ Iran Nuclear Watch: Representatives Call for Supporting the MEK to Overthrow Iranian Regime
- ↑ Foreign Terrorist Organizations
- ↑ BBC فارسی - ایران - آمریکا: مجاهدین خلق سازمانی تروریستی است
- ↑ دادگاه بریتانیایی مجاهدین خلق را تروریست ندانست (بیبیسی فارسی)
- ↑ درخواست خروج مجاهدین خلق از فهرست تروریستی بریتانیا (رادیو فردا)
- ↑ «چرا گروهک منافقین باید در فهرست سیاه باقی بماند؟». وبگاه دیپلماسی ایرانی، سهشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۰. بازبینیشده در دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۰.
- ↑ «Removing an Iranian Group From the U.S. Terror List». وبگاه رسمی روزنامهٔ نیویورک تایمز، پنجشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۰. بازبینیشده در دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۰.
- ↑ For Obscure Iranian Exile Group, Broad Support in U.S., The Washington Post
- ↑ For Obscure Iranian Exile Group, Broad Support in U.S., The New York Times
- ↑ 'تحقیق دولت آمریکا دربارهٔ حامیان مجاهدین خلق'، بیبیسی فارسی
- ↑ رادیو فردا: صدور حکم دستگیری مجاهدین خلق در عراق به اتهام جنایت علیه بشریت، تاریخ انتشار خبر و تاریخ بازدید: ۱۲ ژوئیه ۲۰۱۰.
- ↑ همان.
- ↑ «مجاهدین خلق از عراق به کجا خواهند رفت؟». بیبیسی فارسی، ۲۱ فروردین ۱۳۸۸. بازبینیشده در ۱۴ خرداد ۱۳۹۳.
- ↑ irdc
- ↑ irdc
- ↑ habilian
- ↑ habilian
- ↑ تبیان
- ↑ ترور اسداللَّه لاجوردی توسط سازمان مجاهدین، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- ↑ مجاهدین خلق در آئینه تاریخ، علی اکبر راستگو
- ↑ شهرداری تهران
- ↑ www.habilian.com - «حجتالاسلام محمد سالم هوسی»
- ↑ www.habilian.com - شهید فاطمه عشریه
- ↑ www.habilian.com - شهید عشرت اسکندری
- ↑ www.habilian.com - شهید علی اکبر خدادای
- ↑ www.habilian.com - شهید محمد علی اکبری
- ↑ www.habilian.com - شهید محمود افتخاری
- ↑ www.habilian.com - شهید موسی الرضا مقیسه
- ↑ www.habilian.com - «انفجار بمب در نماز جمعه»
- ↑ ۷۹٫۰ ۷۹٫۱ ۷۹٫۲ ۷۹٫۳ ۷۹٫۴ گزارش شورای روابط خارجی Council of Foreign Relations، ۱۸ آوریل ۲۰۰۸
- ↑ روزنامه جام جم
- ↑ بیبیسی
- ↑ هابیلیان
- ↑ Assassinat de Ahmad Khomeini. . روزنامه، ۱۸ ژوئن ۱۹۸۲.
- ↑ usa today
- ↑ Intelligence on Iran Still Lacking، Council on Foreign Relations December ۴، ۲۰۰۷
- ↑ Iran Solution: Empower This Opposition Group - HUMAN EVENTS
- ↑ Massoumeh Ebtekar and Fred Reed، Takeover in Tehran: The Inside Story of the 1979 U.S. Embassy Capture، Talon Books، ۲۰۰۰
- ↑ «NCRI DID NOT DISCOVER NATANZ». armscontrolwonk.
- ↑ «سازمان مجاهدین خلق: دو مرکز مخفی اتمی دیگر در ایران را شناسایی کردهایم». بیبیسی فارسی، ۰۲ مهر ۱۳۸۸.
- ↑ سیمور هرش: برخی از اعضای مجاهدین خلق در خاک آمریکا آموزش نظامی دیدهاند، بیبیسی فارسی
پیوند به بیرون
|
|
|
- سازمان مجاهدین خلق ایران
- احزاب سیاسی اسلام در ایران
- احزاب سیاسی بنیانگذاریشده در ۱۹۶۵ (میلادی)
- انقلاب ۱۳۵۷
- بنیانگذاریهای ۱۹۶۵ (میلادی) در ایران
- تروریسم در ایران
- حزبها در ایران
- حزبهای سوسیالیست
- حزبهای سوسیالیست در ایران
- روابط ایران و عراق
- روابط ایران و فرانسه
- سازمانهای شناختهشده به عنوان تروریست
- سازمانهای شناختهشده به عنوان تروریست توسط ایران
- سازمانهای شناختهشده به عنوان تروریست در آسیا
- سوسیالیسم در ایران
- صدام حسین
- گروههای شورشی در ایران
- گروههای مسلح غیر نظامی
- ملیگرایی ایرانی