کاربر:Armanjafari/داریوش بزرگ
داریوش بزرگ | |
---|---|
دوران | سپتامبر ۵۲۲ - اکتبر ۴۸۶ پیش از میلاد (۳۶ سال) |
تاجگذاری | پاسارگاد |
نام کامل | دارایاوائوس |
لقب(ها) | داریوش بزرگ، داریوش کبیر، داریوش هخامنشی |
زادروز | ۵۵۰ پیش از میلاد |
مرگ | ۴۸۶ پیش از میلاد |
آرامگاه | کوه چمگان، نقش رستم، ایران |
پیش از | خشایارشا |
پس از | کمبوجیه دوم |
دودمان | هخامنشیان |
پدر | ویشتاسپ |
مادر | رودوگونه |
فرزندان | خشایارشا ویشتاسپ ارته زوستر هخامنش |
دین | زرتشتی |
داریوش یکم (به پارسی باستان: ) که به داریوش بزرگ، داریوش کبیر یا داریوش هخامنشی مشهور است، سومین امپراتور شاهنشاهی هخامنشی و یکی از قدرتمندترین شاهان تاریخ ایران بود که بین سالهای ۵۲۲ تا ۴۸۶ پیش از میلاد، بر نواحی گستردهای از آسیا حکومت میکرد. داریوش «فرزند هخامنش، شاه بزرگ پارس، چیشپیش، شاه بزرگ پارس، آریارمنه، فرماندار پارس، آرشام، فرماندار پارس، ویشتاسپ، شاهزاده» در خانوادهای که همیشه شاه و شاهزاده و فرماندار بودهاست، چشم بهجهان گشود. به گفتهٔ خود داریوش در هرودوت:«پس از قتل کوروش بزرگ، بنیانگذار امپراتوری هخامنشی بهدست سکاها، فرزند ارشد او کمبوجیه دوم بر جای پدر مینشیند. پس از قتل بردیا، دومین پسر کوروش، بهدستور برادرش کمبوجیه دوم و مخفیکردن آن، ارتش پارس بهسوی مصر باستان لشگرکشی میکند. فردی بهنام گئومات مغ که شباهت بسیاری به بردیا داشتهاست، خود را بردیا معرفی میکند و حکومت را بهدست میگیرد. کمبوجیه درصدد برانداختن او راهی پارس میشود اما میان راه کشته میشود. داریوش که مناسبترین وارث تاجوتخت و از فرزندان هخامنش بودهاست، بههمراه اشراف هخامنشی دست بهشورش میزند و گئومات را بهقتل میرساند و خود نیز امپراتور پارس میگردد.»
داریوش از همان ابتدا با قتل اینتاپرنس که فکر میکرد توطئهای در سر دارد، اقتدار خود را نشان داد. سپس به مصر باستان حملهکرد و ارتش فرعون را شکستداد و بخش بزرگی از مصر را به قلمروی هخامنشیان افزود. سپس سند را در ۵۱۵ پیش از میلاد فتحکرد. پس از آن شورشهای گستردهای از جمله شورش بابل را سرکوبکرد و بخشی از خاک سکائستان را بهخاک پارس افزود. از مهمترین اقدامات او تعیین ساتراپ (شهربان) برای چندین استان و ساخت تخت جمشید، کانال سوئز و راه شاهی بود. او یک نوع ارز بهنام دریک را به تجارت جهانی معرفیکرد و اوضاع اقتصادی کشور را تا حد بسیاری بهبود بخشید. او آبراهههای زیرزمینی و شرکتهای بانکی متعددی ایجاد کرد و بناهای تاریخی، کاخها، نیایشگاهها و سنگنبشتههایی از جمله سنگنبشته بیستون را ساخت.
داریوش همیشه بر باورهای دینی استوار بوده و خود را یک زرتشتی معرفی کردهاست. او در سنگنبشته بیستون میگوید:«من بهلطف اهورامزدا پادشاه شدم. اهورامزدا بهمن پادشاهی هخامنشیان را بخشیدهاست.» او همیشه به ادیان و مذاهب دیگر احترام میگذاشت و دلیل شورشهای درون قلمروی خود را کار اشه میدانست.
داریوش پس از آگاهشدن از شکست پارس در نبرد ماراتون، ارتشی بهفرماندهی داتیس به یونان باستان میفرستد. طی سهسال آمادهسازی ارتش، مصریها باری دیگر بر علیه او دست بهشورش میزنند. این موضوع سلامتی و تندرستی داریوش را بد و بدتر کرد تا اینکه درگذشت. سپس در اکتبر ۴۸۶ پیش از میلاد، جسد وی مومیایی میشود و در دل کوه چمگان در جایی بهنام نقش رستم در مرودشت پارس (نزدیکی شیراز) دفن میشود.
محتویات
نام[ویرایش]
داریوش در زبان لاتین «دَرَیوس»، زبان یونانی «داریوس» و در پارسی باستان «دارَیَوَهوش» تلفظ میشود. شکل این نام در زبان عیلامی «داریامائویس»، در زبان اکدی «داریاموس» و در زبان آرامی «دِرایس» و «دِرایوس» است و احتمال میرود نام یونانی دیگرش «داریائوس» باشد. این نام در زبان پارسی باستان بهمعنای «استوار نگاه میدارد آنچه نیکوست را» میباشد.[۱]
منابع زندگانی داریوش[ویرایش]
داریوش سه سنگنبشته بهیادماندنی در کوهستان بیستون به زبان عیلامی، پارسی باستان و بابلی میان تاجگذاری و مرگش نگاشتهاست.[۲][۳] این سنگنبشتهها با خلاصهٔ زندگینامه و اصل و نسب داریوش آغاز میشود. داریوش در این سنگنبشتهها رویدادهای رخداده پس از مرگ کوروش بزرگ را ثبت کردهاست. او چندینبار اشاره داشتهاست که پادشاهی خود را با لطف اهورامزدا و خدای زرتشتی مزدیسنا بهدست آوردهاست. علاوه بر این، متون بیشتری در تخت جمشید به زبانهای ایرانی، رومانی و نامهای از داریوش به زبان یونانی یافتشده و حفاظت میشود.[۴]
هرودوت، مورخ یونانی و نویسندهٔ تاریخ هرودوت، دربارهٔ پادشاهان پارس و نبردهای پارس و یونان مینویسد و مقدار اطلاعات گستردهای دربارهٔ داریوش شامل نیمی از جلد ۳ بههمراه جلدهای ۴، ۵ و ۶ است. زندگینامهٔ داریوش در این کتابها با ادعای گئومات بهعنوان بردیای دروغین آغاز میشود و تا پایان سلطنت وی ادامهدارد.[۴]
کتاب عزرا در (سوره ۶، آیات ۱ تا ۱۱) فرمان ادامهٔ بازسازی نیایشگاه خود در اورشلیم را با پشتیبانیهای مالی و تجهیزات و خدمات میدهد. این فرمان ۵۱۹ سال پیش از میلاد صادر شد. داریوش در ۵۱۵ پیش از میلاد اقدام به بازسازی این نیایشگاه میکند و در کتاب عزرا (سوره ۶، آیه ۱۵) نیز یاد میشود؛ بهطوری که ۷۰ سال پیامبری ارمیا برآوردهشد. بودجهٔ سخاوتمندانهٔ داریوش برای پشتیبانی از روحانیت یهود بود.[۵][۶]
اشارهای به داریوش در کتاب دانیال به عنوان داریوش مدی وجود دارد:«او در آغاز سلطنت ۶۲ ساله بود.» (سوره ۵، آیه ۳۱) «۱۲۰ ساتراپ برای ادارهٔ استانها و شهرهای خود منصوبکرد.» (سوره ۶، آیه ۱) «پادشاهی ماد پیش از کلدانیان ساختهشد.» (سوره ۹، آیه ۱) «و پیش از کوروش» (سوره ۱۱، آیه ۱) بنابراین بسیاری از کیخسرو دوم را همان داریوش یکم هخامنشی شناسایی کردهاند.[۷]
تبار و خانواده[ویرایش]
|
|
|
هخامنش
شاه پارس
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||||||||||||||||||||||||
|
|
|
چیشپیش
شاه پارس
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
آریارمنه
فرماندار پارس
|
|
کوروش یکم
شاه انشان
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||
|
آرشام
* فرماندار پارس
|
|
کمبوجیه یکم
* فرماندار انشان
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||
|
ویشتاسپ
شاهزاده
|
|
کوروش دوم
شاه ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||
|
داریوش یکم
شاه ایران
|
|
کمبوجیه دوم
شاه ایران
|
|
بردیا
شاهزاده
|
|
آرتیستون
شاهدخت
|
|
آتوسا
شاهدخت
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
خشایارشا
شاه ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||||||
داریوش بهعنوان فرزند ارشد پنج پسر ویشتاسپ و رودوگونه در سال ۵۵۰ پیش از میلاد بهدنیا آمد. ویشتاسپ یکی از چهرههای اصلی قدرت پارس بود که میهنشان پارسیان بود. سنگنبشته بیستون بیان میکند که پدر داریوش ساتراپ بلخ در ۵۲۲ پیش از میلاد بودهاست. بنابه گفتهٔ هرودوت، ویشتاسپ، ساتراپ پرسیس بود؛ اگرچه بسیاری مورخان نظری مخالف این عقیده دارند. همچنین باتوجه به (کتاب ۳ تاریخ هرودوت، صفحهٔ ۳۹) داریوش پیش از رسیدن به سلطنت، یک نیزهدار بودهاست و در مبارزات کمبوجیه با مصر (۵۲۸-۵۲۵ پیش از میلاد) به پادشاه بزرگ هخامنشی، کمبوجیه دوم خدمت کردهاست.[۸] ویشتاسپ نیز افسر کوروش بزرگ بودهاست.[۹]
کوروش پیش از عبور از رودخانه ارس برای نبرد با قبایل شمال، پسرش کمبوجیه دوم را در صورت بازنگشتن خود از این نبرد بهعنوان پادشاه منصوبکرد.[۱۰] کوروش پیش از عبور از رودخانه ارس، خوابی عجیب دید:«خود از ارس عبور کردهبود، داریوش بالای شانههای او ایستادهبود و در اروپا و آسیا (در تمام جهان) شناخته شدهبود.» هنگامی که از خواب بیدار شد، خوابگذار را درخواستکرد. خوابگذار نیز خواب کوروش چنین تعبیر کرد:«خطر بزرگی برای امنیت آیندهٔ امپراتوری وجود دارد و بدین معناست که داریوش روزی حاکم کل جهان میشود.» با این حال، کوروش پسر خود کمبوجیه را وارث تاج و تخت میکند و به داریوش اهمیتی نمیدهد. این خواب موجب تعجب کوروش شد که ممکن است روزی داریوش طرحهای خیانتآمیز و بلند پروازانه ایجاد کند. کوروش پیش عبور از ارس، رهبری کشور را بهدست ویشتاسپ سپرد و دستور داد که رفتار داریوش را بهشدت تحت نظر داشتهباشند تا سرانجام خودش بازگشت. بهنظر نمیرسید که داریوش افکار خیانت علیه کمبوجیه دوم و دستیابی به تاج و تخت داشتهباشد.[۱۱] به همین منظور، ارتقاء یافت و در نهایت به یک نیزهدار کمبوجیه با رتبهٔ بالا رسید.
دستیابی به تاج و تخت[ویرایش]
نظریه بردیای دروغین[ویرایش]
روایت هرودوت از به پادشاهی رسیدن داریوش چنین است:«گئومات (سمردیس) یا بردیای دروغین پس از دستیابی به تاج و تخت، تمام زنان کمبوجیه را به همسری گرفت. یکی از این زنان فیدمیا، دختر اتانس (هوتن) یکی از تواناترین نجبای ایران بود. اولین کسی که پس از هفت ماه فرمانروایی به گئومات ظنین شد که او فرزند کوروش نیست بلکه مرد شیادی است، هوتن بود. او از دختر خود پرسوجو کرد و دخترش نتیجهٔ تحقیق را به پدر اطلاع داد. هوتن یک دستهٔ شش نفره، از نجبای پارس را که به آنها اطمینان داشت، در شوش تشکیل داد و با ورود داریوش از پارس تصمیم اتخاد شد که او را نیز در گروه خویش وارد سازند. این هفت تن با هم قسم خوردند که برای دفع غاصب اقدام کنند.» هرودوت این قیام را قیام هفت یار نام نهادهاست.[۱۲] کسنوفون و کتزیاس نیز با هرودوت در موضوع کشته شدن بردیا به فرمان کمبوجیه همداستان هستند.[۱۳] کتزیاس اسم این مغ را سپنتدات یعنی دادهٔ مقدسات نوشتهاست که به زبان امروزی اسفندیار میشود.[۱۴] کسنوفون نوشتهاست این مغ با تسلطی که بر روی کمبوجیه داشت ذهن پادشاه را بر ضد برادرش مشوب ساخت و پس از قتل بردیا خود به جای او ادعای پادشاهی کرد.[۱۵]
در روایات داریوش هیچ اشارهای به شباهت مغ با شاهزادهٔ واقعی بردیا نشدهاست و این داستان باید از مبالغات شاعرانهٔ معمول مورخان قدیم یونان سرچشمه گرفته باشد.[۱۶] داریوش در سال ۵۲۲ پیش از میلاد گئومات (بردیای دروغین) را به قتل رساند.[۱۷] بدین منوال تخت و تاج پادشاهی ایران به داریوش رسید.[۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴]
نظریهٔ قتل بردیای واقعی[ویرایش]
برخی از دانشمندان مدرن، برای نمونه آلبرت اومستد آشورشناس آمریکایی عقیده دارند مردی که بر کمبوجیه شورید بردیای واقعی و وارث حقیقی سلطنت بود که داریوش او را کشت، آنگاه او را گئومات نامید و داستان بردیای دروغین را اختراع کرد تا غصب سلطنت را موجه جلوه دهد. اومستد مینویسد، داریوش پس از پادشاهی در گزارش رسمی خود روی صخرهٔ بهستان وانمود و به جهان آگهی کرد که گویی وارث قانونی تاج و تخت است. هرودوت، کتزیاس و جانشینان یونانی آنها آن را پذیرفتند ولی نشانههایی هست که این داستان بسیار دور از حقیقت است.[۲۵] بردیا یک دختر بنام پارمیس از خود بجا گذاشت که داریوش وقتی شاه شد با او ازدواج کرد تا به جایگاه خود وجههٔ قانونی ببخشد.[۲۶]
دوران سلطنت[ویرایش]
سالهای اولیه[ویرایش]
داریوش پس از تاجگذاری در پاسارگاد به هگمتانه نقلمکانکرد. او بهزودی متوجه شورش عیلام و بابل شد. طی شورش عیلام، آسچینا رهبر شورشیان شوش، دستگیر و اعدام شد و سهماه بعد شورش بابل نیز بهپایان رسید. در حالی که ارتش هخامنشی هنوز در بابل بودند، ساتراپ بلخ که همیشه از داریوش پشتیبانی میکردهاست، بر علیه او دست به شورشزد و داریوش نیز برای سرکوب این شورش، سربازانی را بهطور داوطلبانه در اختیار گرفت و ارتشی تشکیلداد. سپس آتش شورشی در استان پارس را فرونشاند. این شورش منجر به شورش دیگری از سوی عیلام و بابل شد. علاوه بر این، شورشهای مادها، پارتها، آشور و مصر را نیز سرکوبکرد. در ۵۲۲ پیش از میلاد، تمام امپراتوری هخامنشی بر علیه داریوش دست بهشورش زدند و وضع کشور آشفتهشد. اگرچه توده مردم از داریوش پشتیبانی نمیکردند، اما او ارتشی وفادار به رهبری شامل رازداران و اشراف داشت که با آن تمام شورشها را طی یکسال سرکوبکرد. او تعداد دقیق از این شورشها را در سمت چپ سنگنبشته بیستون یاد کردهاست.
یکی از مهمترین رویدادهای اوایل سلطنت داریوش، کشتهشدن اینتاپرنس بود. اینتاپرنس یکی از هفت اشراف سرنگونشده توسط حاکم پیشین بود. این هفت نفر به توافق رسیدند که هر وقت بخواهند، میتوانند با شاه ملاقات کنند؛ بهجز زمانی که شاه با همسرش است. یک شب اینتاپرنس برای دیدار با داریوش راهی کاخشد؛ اما دو افسر اظهار داشتند که داریوش در حال استراحت شبانهاست. اینتاپرنس از این توهین خشمگینشد و با شمشیر خود گوشها و بینیهای دو افسر را قطعکرد. سپس اسب خود را رامکرد و از کاخ خارجشد. افسران اینکار اینتاپرنس را به داریوش نشاندادند. داریوش احساس ترس کرد و تصور میکرد که این هفتنفر با هم متحد شده و شورشی بر علیه او ایجاد خواهند کرد که کشتهشدن دو افسر نخستین نشانهٔ شورش بودهاست. او فرستادهای به هر یک از اشراف فرستاد و درخواست کرد که دربارهٔ اقدامات خیانتآمیز اینتاپرنس توضیحدهند. اشراف موضوع را تکذیبکرده و هرگونه اقدام اینتاپرنس را انکار کردند. همچنین اظهار داشتند که داریوش را بهعنوان شاهنشاه پذیرفتهاند.
با در نظرگرفتن اقدامات احتیاطی برای مقاومت بیشتر، داریوش سربازانی را برای دستگیری اینتاپرنس، پسر و اعضای خانوادهاش، بستگان و دوستان مسلح او فرستاد. داریوش معتقد بود که اینتاپرنس قصد شورشدارد اما هنگامی که دادگاه تشکیل شد، داریوش نتوانست هیچ مدرکی بهدست آورد. با این حال، داریوش تمام اعضای خانوادهٔ اینتاپرنس به استثنای برادر همسر و پسرش را بهقتل رساند. او بین برادر و پسرش، برادرش را برای زندگی انتخابکرد. استدلال او بر این بود که پسری از یکی از شوهرانش دارد اما تنها یکبرادر دارد. داریوش تحت تأثیر قرار گرفت و زندگی برادر و هردو پسرش را نجاتداد.[۲۷]
لشگرکشیها[ویرایش]
داریوش پس از اقتدار خود بر کل امپراتوری هخامنشیان، به مصر باستان لشگرکشی کرد و ارتش فرعون را شکستداد و بخش بزرگی از مصر را به قلمرو هخامنشیان افزود. او با رهبری ارتش خود قلعهها و حکومتهای پارسی را تا رود سند گستردهکرد.[۲۸]
لشگرکشی به سند[ویرایش]
۵۱۶ سال پیش از میلاد، داریوش برای فتح سند عازم آسیای میانه، آریانا و بلخ شد و سپس برای رسیدن به ساتراپ در پاکستان راهی افغانستان شد. او زمستان ۵۱۶-۵۱۵ پیش از میلاد را در گنداره بهسر برد و در همین سال سند را فتح کرد.[۲۹] داریوش گنداره (کراچی کنونی) را نیز تصرفکرد و اسکیلاکس را برای کشف اقیانوس هند منصوبکرد. سپس در گذرگاه بولان راهپیماییکرد و از راه رخج و زرنگ به پارس بازگشت.
شورش بابل[ویرایش]
پس از کشتهشدن بردیا، شورشهای گستردهای در سراسر امپراتوری هخامنشیان به خصوص در قسمت شرقی رخداد. داریوش موقعیت خود به عنوان پادشاه بهزور تأکید کرد و با ارتش خود شورشهای سراسر امپراتوری هخامنشیان را به صورت جداگانه سرکوب کرد. مهمترین این شورشها، شورش بابل بود که توسط بختنصر سوم شکلگرفت. با کمکهای هوتن، ارتش بابل عقبنشینی کرد و شورشهای دیگر سرکوبشدند. داریوش احساس کرد مردم بابل قصد فریب او را دارند و به همین منظور ارتشی بزرگ تشکیلداد و به بابل لشگرکشی کرد. ارتش داریوش با دفاع مردم بابل روبهرو شد و دروازهها نیز بسته شدهبودند.[۳۰] داریوش نیز با تمسخر شورشیان روبهرو شد؛ از جمله یکی از آنها گفت:«شما برای تصرف شهر ما آمدهاید؛ در حالی که باید بهجای الاغ، کرهاسب داشتهباشید.» فرونشاندن آتش شورش بابل حدود یک سال و نیم بهطول انجامید. داریوش نیز از استراتژیهای کوروش بزرگ برای فتح بابل استفادهکرد. سرانجام وضعیت به نفع داریوش تغییر یافت؛ به طوری که داستانی مربوط به زوپیر میگوید:«سربازی بالارتبه از ارتش داریوش تظاهر به فرار میکند، وارد اردوگاه بابل میشود و اعتماد آنها را بهدست میآورد. این برنامه با موفقیت به وقوع میپیوندد و سرانجام ارتش داریوش شهر را محاصره و شورشیان را سرکوب میکند.»[۳۱]
طی این شورش، سکاها که وضعیت پارس را آشفتهدیدند، سبب هرج و مرج و بینظمی شدند و به پارس حمله کردند. داریوش پس از سرکوب شورشیان عیلام، آشور و بابل، به مهاجمان سکایی حملهور شد. سرانجام مهاجمان سکایی به باتلاق گرفتار شدند.[۳۲]
نبرد با سکاها[ویرایش]
سکاها گروهی از قبایل کوچنشین ساکن شمال پارس بودند و به زبانهای هندوایرانی صحبت میکردند که به مادها تجاوز کردند و موجب مرگ کوروش بزرگ شدند. آنها داریوش را نیز تهدید کردند که در تجارت آسیای میانه اخلال ایجاد خواهندکرد. آنها دقیقاً در سواحل دریای سیاه که میان رودخانه دانوب و دان قرار داشت، زندگی میکردند.[۴][۳۳]
داریوش برای مقابله با آنان از دریای سیاه گذشت و به تنگه بسفر رسید. سپس بخش بزرگی از اروپای شرقی را فتحکرد، از رودخانهٔ دانوب گذشت و به نبرد با سکاها در سرزمینشان سکائستان پرداخت. سکاها با استفاده از وانمودکردن، عقبنشینی، مسدودکردن چاهها، متوقفکردن کاروانها، از بینبردن مراتع و درگیری مداوم در برابر ارتش داریوش، با او مقابلهکردند.[۳۴] ارتش داریوش، ارتش سکاها را تا اعماق سکائستان تعقیبکرد و به منطقهای عاری از شهرستان و علوفه رسید. داریوش طی ناامیدی ایدانتیرسوس، فرمانروایی سکایی نوشت که یا باید مبارزهکنند یا تسلیم داریوش شوند. فرمانروای سکایی پاسخداد که قصد ندارد تسلیمشود و تا نابودی هخامنشیان مبارزه خواهدکرد.[۳۵] داریوش در بانک اورائوس دستور توقفداد و هشت قلعه به فاصلهٔ هشتمایلی از اینبانک وجود داشت. پس از تعقیب ارتش سکاها بهمدت یکماه، ارتش داریوش دچار ضرر و زیان، محرومیت و بیماری به دلیل خستگیشد. داریوش از ترس از دستدادن نیروهای بیشتر، در ماه مارس دستور توقف در رودخانه ولگا را داد و عازم تراکیه شد.[۳۶] او بهاندازهٔ کافی خاک سکاها را فتح کردهبود و سکاها را وادار به احترامگذاشتن به نیروهای ایرانی کرد.[۳۷]
نبرد با یونان و مرگ[ویرایش]
یکی از مهمترین رویدادهای سلطنت داریوش، فرستادن هیئت اعزامی پارس برای حمله به تراکیه و بازگشت به سارد بود. طی نبرد ماراتون که نخستین یورش ایرانیان به یونان محسوب میشود، داریوش شهرهای بسیاری در شمال دریای اژه را فتحکرد؛ مقدونیه باستان، یونانیان آسیایی و جزایر یونانی نیز در سال ۵۱۰ پیش از میلاد بهطور داوطلبانه تحت حاکمیت پارس درآمدند. برخی از یونانیان طرفدار پارس نیز تا حد زیادی در آتن زندگی میکردند. با این بهبود روابط میان پارس و یونان، داریوش خزانهای برای یونانیانی که میخواهند به پارس خدمتکنند، ایجاد کرد. این یونانیان بهعنوان سربازان، صنعتگران، سیاستمداران، و ملوانان به داریوش خدمت میکردند. با این حال، ترس یونانیان از افزایش قدرت شاهنشاهی داریوش بود و بههمین منظور، مداوم در ایونیا و لیدیه دخالت میکردند.
هنگامی که شورش ایونیا توسط «آریستاگوراس» سازماندهیشد، اریتریا و آتن، کشتیها و سربازانی به ایونیا و لیدیه فرستادند. ارتش پارس از عملیاتهای نظامی و نیروی دریایی استفادهکرد و در پایان نبرد، پارس دوباره ایونیا و جزایر یونانی را اشغالکرد. با این حال، احزاب ضد پارس نیرومندتر شدند و اشراف یونانی طرفدار پارس را از آتن و اسپارت تبعید کردند. داریوش پاسخداد:«نیرویی به فرماندهی پسرم به یونان اعزام خواهدکرد.» با این حال، طوفان خشونت و آزار و اذیت اهالی تراکیه، سربازان را مجبور بازگشت به پارس کرد. بهدنبال انتقام
از آتن و اریتریا، داریوش یکی دیگر از ارتشهای ۲۰٬۰۰۰ نفری نیروی دریایی خود را به فرماندهی داتیس به یونان فرستاد. اما او در این نبرد شکستخورد و دستگیر شد. طی نبرد ماراتون که در ۴۹۰ سال پیش از میلاد به وقوع پیوست، ارتش پارس از ارتش ۱۱٬۰۰۰ نفری یونانیان شکستخورد.
شکست پارس در نبرد ماراتون، پایان نخستین یورش ایرانیان به یونان بود. داریوش نیز آمادهسازی ارتشی دیگر به فرماندهی خودش را آغاز کرد، اما پیش از آمادهسازی کامل، شورش در مصر آغاز شد و سلامتی داریوش بد و بدتر شد تا این که درگذشت و نتوانست واپسین ارتش خود را فرماندهیکند و این کار را به پسر، ولیعهد و جانشینش خشایارشا واگذار کرد.[۳۷]
در اکتبر ۴۸۶ پیش از میلاد، جسد داریوش مومیایی شد و در آرامگاهی صخرهای که چندی پیش برای او آمادهشدهبود، دفنشد. خشایارشا، فرزند ارشد داریوش و آتوسا در دستیابی به تاج و تخت موفقبودند. خشایارشا به یکی از قدرتمندترین شاهنشاهان هخامنشی تبدیلشد.[۳۸] در سال ۱۹۲۳، باستانشناسی آلمانی بهنام ارنست هرتسفلد، سنگنبشتههای نوشتهشده به خط میخی در آرامگاه داریوش باریدیگر ساخت. این سنگنبشتهٔ ساختگی هماکنون در نگارخانه هنر فریر و موزه آرتور ساکلر و مؤسسه اسمیتسونین در واشینگتن، دی.سی. قرار دارد.
آرامگاه[ویرایش]
آرامگاه داریوش بزرگ گوری صخرهای در کوه حاجیآباد نقش رستم است که در بلندای ۲۶ متری از تراز زمین جای گرفتهاست[۳۹] و سنگنبشتهای در این مزار جای دارد که نشان میدهد گورگاه از آن داریوش یکم است.[۴۰] داریوش بزرگ در اکتبر ۴۸۶ پیش از میلاد درگذشت و در این آرامگاه که در دل کوهی سنگی تراشیده بود، جای گرفت.[۴۱] وی در سال ۵۲۲ پیش از میلاد به تخت نشست و پس از ۳۶ سال پادشاهی، به مرگ طبیعی درگذشت.[۴۲]
گویا داریوش ساخت آرامگاه خود را همزمان با ساخت کاخ آپادانای شوش و تخت جمشید در سال ۵۱۹ پیش از میلاد آغاز کرده و ساخت آن روزگاری پیش از مرگش پایان یافتهبود. با رویکرد به اینکه گذشت سدهها، بیش از ۵ متر خاک در پای صخره انباشتهاست، در گذشته این آرامگاه بلندتر و پرهیبتتر از امروزه بوده و بلندای آن به ۳۸ متر میرسیدهاست.[۴۳] پیکره و گسترهٔ نمای بیرونی آرامگاه و ویژگیهای درونی آن، سراسر نوآوری است.[۴۴]
نمای بیرونی آرامگاه که در صخرهای به بلندای ۶۰ متر کنده شده، همانند چلیپایی است با بلندای ۲۲ متر که پهنای هر یک از بازوان آن، ۱۰٫۹۰ متر است.[۴۵] در بخش بالایی آرامگاه، داریوش بر اورنگی که مردم سرزمینهای گوناگون بر دوش دارند، ایستاده و نماد فروهر بر فراز او و آتشدان شاهی در برابرش کندهکاری شدهاند. درون آرامگاه ۹ گور وجود دارد که نشان میدهد افزون بر داریوش، نزدیکان وی نیز در آنجا آرمیدهاند. بخش بیرونی آرامگاه دارای دو سنگنبشته به زبانهای پارسی باستان، عیلامی و اکدی است که آوا و گفتاری مانند وصیتنامه و اندرزنامه دارد.[۴۶]
کوه حاجیآباد و پیرامون نقش رستم در بین مردم بومی به حسین کوه، کوه استخر یا کوه نِفِشت نامور است ولی کتزیاس از آن با نام کوه دوگنبدان یاد میکند[۴۷] و میگوید: «داریوش فرمان داد تا در کوه دوگنبدان آرامگاهی درآوردند. این کار چنانکه خواست وی بود، انجام شد.[۴۸]» دیودور سیسیلی (کتاب ۱۷، بند ۷۱) نیز آرامگاههای نقشرستم را این گونه یاد کردهاست که راهی برای ورود به آرامگاهها نبوده و تابوت را با کمک ابزارهایی به درون آرامگاه وارد میکردهاند.[۴۹]
در درون آرامگاه، ایوانی دراز و کمعرض تراشیده شده که با درگاهی به درون راهرویی بلند و باریک هدایت میشود. محور طولی این راهرو موازی با جبههٔ بیرونی آرامگاهاست و ۱۸٫۷۲ متر درازی، ۲٫۱۳ متر پهنا و ۳٫۷۰ متر بلندی دارد و سقفش کاملاً مسطح میباشد.[۵۰] این راهرو دارای سه اتاقک است که در کف راهرو کنده شدهاند؛ یکی از آنها درست روبهروی در ورودی و دو اتاقک دیگر در سمت چپ قرار دارند[۵۱] و هرکدام ۲٫۸۰ متر پهنا و ۴٫۷۵ متر درازا دارند، سقفشان صاف و همسطح سقف راهرو است. کف هر اتاقک ۱٫۰۵ متر از کف راهرو بالاتر است که در کف آنها سه حفرهٔ مستطیل شکل صندوق مانند کندهاند که ۲٫۱۰ متر طول و ۱٫۰۵ ژرفا دارند و این سه حفره برای جایدادن مردگان ساخته شده بود و برای اینکه بخار و چکهٔ آب ناشی از نم و یا نفوذ باران درون صندوقهای سنگی را خیس نکند، آبراهههای بسیار باریکی در سه طرف اتاقکها کنده شده تا آب را به درون جوی باریکی در کف راهرو، هدایت کند و به بیرون بریزد.[۵۲] در دیوارهٔ راهرو و اتاقها هیچگونه نگاره و نبشتهای وجود ندارد.[۵۳]
هیچ نشانه و مدرکی برای انتساب ۹ قبر درون آرامگاه به افراد مشخصی، در دست نیست.[۵۴] حتی در خود تابوتها هم چندان اختلاف و مزیتی دیده نمیشود، که بتوان یکی از آنها را تابوت داریوش انگاشت.[۵۵]
سیاست داخلی[ویرایش]
سازمان[ویرایش]
داریوش در اوایل سلطنت خود قصد داشت سازمانی امپراتوری آزادانه و با سیستم مالیاتی که کوروش و کمبوجیه میگرفتند، برپاکند. برای انجام اینکار، در ۲۰ استان، ساتراپ (شهربان) تعیینکرد که بههر ساتراپ مالیات پرداخت میشد. لیست کامل ساتراپها در تاریخ هرودوت حفظشدهاست و از یونیا آغاز میشود و تا ساتراپهای غرب و شرق بهاستثنای استان پارس که توسط هیچکسی فتحنشدهبود، ادامهدارد. به ساتراپها طلا و نقره پرداخت میشد.
مقدار نقره براساس تالنت بابلیها و مقدار نقره بر اساس تالنت وابیه اندازهگیری میشد. تعداد تالنتهای نقرهٔ دادهشده به کل ساتراپها کمتر از ۱۵٬۰۰۰ بودهاست.[۵۶]
بیشتر ساتراپها پارسیزبان و از اعضای کاخ سلطنتی یا شش خانوادهٔ اشراف بودند. این ساتراپها توسط داریوش برای نظارت بر استان انتخاب میشدند. برای ارزیابی ادای احترام، کمیسیون هزینهها و درآمدهای هریک از ساتراپها را بررسی میکرد. برای اطمینان از اینکه هریک از ساتراپها قدرت بسیاری بهدست نیاوردهاند، هر ساتراپ باید با وزیر امور خارجه، خزانهدار و مسئول پادگان ارتباط برقرار میکرد. علاوه بر این، بازرسان سلطنتی که چشموگوش داریوش محسوب میشدند، ساتراپها را بررسی میکردند.[۵۷]
پایتخت داریوش در بهار تخت جمشید، در تابستان اکباتان، و در زمستان شوش بودهاست؛ بابل، بلخ، سارد، و ممفیس نیز از شاخههای دولت شاهنشاهی داریوش بودهاند. او زبان آرامی را بهعنوان یک زبان مشترک برای کشور برگزید و این زبان در سراسر امپراتوری گسترشیافت. با این حال، داریوش گروهی از دانشمندان را برای ایجاد سیستمی زبانی جداگانه فقط برای پارسها و ایرانیان جمعآوریکرد که زبان آریاییها نامیده میشد و فقط برای سنگنبشتههای رسمی مورد استفاده قرار میگرفت.[۵۷]
اقتصاد[ویرایش]
داریوش یکنوع ارز جهانی بهنام دریک را چندی پیش از ۵۰۰ سال پیش از میلاد معرفیکرد. او با سکههای این ارز تجارت و بازرگانی را در سراسر امپراتوری تنظیمکرد. دریک در مرزهای فراتر از امپراتوری در جاهایی مانند سلتیک مرکزی اروپا و اروپای شرقی بهرسمیت شناخته شدهبود. انواع دریک شامل طلا و نقره میشد. تنها پادشاه میتوانست طلا بهدستآورد و ژنرالها و ساتراپها نیز قادر به تأمین نقره بودند. نقره معمولاً برای جذب و استخدام سربازان مزدور یونانی در آناتولی استفاده میشد. دریک بازرگانی بینالمللی را گستردهکرد و کالاهای تجاری از قبیل پارچه، قالی، ابزار، و اشیاء فلزکاری را در سراسر آسیا، اروپا، و آفریقا تجارتکرد. برای بهبود بازرگانی و تجارت، داریوش یک بزرگراه سلطنتی و یک سیستم پستی ساخت.
دریک همچنین سبب بهبود مقدار مالیاتها شد. این اندازهگیری مالیاتها به افزایش درآمد دولت برای حفظ و بهبود زیرساختهای موجود کمککردهاست. با افزایش درآمدهای دولت نیز آبیاری سرزمینهای خشک میسر گردید. این نظام مالیاتی جدید موجب شکلگیری بانکداری دولت و ایجاد شرکتهای بانکی شد. یکی از این شرکتهای بانکی «موراشو و پسران» و بر اساس سرزمین نیپور بود.[۵۸] این شرکت بانکی به مشتریان وام و اعتبار میداد.[۵۹]
در زمان داریوش، این واحد پول در امپراتوری هخامنشی «دارایاکا» نامیده میشد که احتمال میرود پس از داریوش به نام دریک تغییر یافتهاست. داریوش جهت بهبود بازرگانی، کانال، آبراهه زیرزمینی و نیروی دریایی قدرتمندی ایجاد کرد. او آبراههها و جادههای متعددی در سراسر امپراتوری ساخت و سیستمی برای آنها مشخص کرد که تنها شاه، ساتراپها و دیگر مقامات بالا اجازهٔ عبور از آنها را داشتند.[۵۷][۶۰]
دین[ویرایش]
پادشاهان پیشین داریوش از جمله کوروش بزرگ و کمبوجیه دوم دین قطعیشان مشخصنبود، اما داریوش ثابتکرد که دینش زرتشت است؛[۶۱] و یا حداقل به اهورامزدا اعتقاد دارد. همانطور که در سنگنبشته بیستون دیده میشود، داریوش معتقد است که اهورامزدا او را به امپراتوری هخامنشیان منصوب کردهاست. او اعتقادات دوگانه داشتهاست و هریک از شورشهای درون قلمروی خود کار اشه میدانست. او معتقد بود چون اشه با کارهای خوب زندگی میکردهاست، اهورامزدا از او پشتیبانی میکردهاست.[۶۲] در بسیاری از سنگنبشتههای با خط میخی، او خود را یک معتقد و حتی یک حق الهی برای حکومت بر جهان دانستهاست.[۶۳]
داریوش با ادیان و مذاهب «بیگانه» مسالمتآمیز رفتار میکرد و گاهی اوقات از وزارت خزانهداری برای مقاصد خود به آنها کمکهای مالی میکرد.[۶۴] او برای بازسازی معبد یهودی که ابتدا کوروش بزرگ به آن بودجه میداد، کمکهای مالی کرد. او همچنین به مذهبهای سلطنتی مصر را میدید و نیایشگاهی برای خدای مصریان، آمون ساخت.[۶۵]
ساختوساز[ویرایش]
در طول هیئت اعزامی یونانی داریوش، او پروژههای ساختوساز در شوش، مصر و تخت جمشید را آغاز کرد. سپس با ساخت کانال سوئز، دریای سرخ و رودخانه نیل را به یکدیگر متصلکرد تا کشتیهای پارسی بهراحتی بتوانند از دریای سرخ به رودخانه نیل و بالعکس سفر کنند. در سال ۴۹۷ پیش از میلاد، داریوش برای مراسم تحلیف عازم مصر شد. از اینرو به این فکر افتاد که کانال سوئز را ایجاد کند.[۳۸][۶۶] پس از بازگشت از مصر نیز بناهای تاریخی متعددی مشاهدهکرد.[۳۷]
علاوه بر این، داریوش ساختوسازهایی در شوش، بابل، مصر و تخت جمشید را انجامداد. او در شوش مجموعهٔ کاخهای جدیدی را در شمال شهر ساخت و سنگنبشتههایی هم درون این مجموعه ساختهشد. اما پس از بهقدرت رسیدن اردشیر یکم نابود و اکنون بازسازی شدهاند. امروزه تنها آجرهایی براق از کاخها باقی ماندهاند که بیشتر آنها در موزه لوور پاریس نگهداری میشوند. داریوش تمام پروژههای ساخت و ساز ناقص پاسارگاد که از زمان کوروش بزرگ آغاز شدهبود، بهپایان رساند. یک کاخ نیز در طول سلطنت داریوش با سنگنبشتهای بهنام کوروش بزرگ ساختهشد. پیش از این اعتقاد بر این بود که کوروش این کاخ را ساختهاست، اما با توجه به خط میخی مورد استفاده در سنگنبشته، مشخص شد که این کاخ در زمان داریوش ساخته شدهاست.
داریوش در مصر نیایشگاههای متعددی ساخت و چندین نیایشگاه نابود شده را بازسازیکرد. اگرچه او زرتشتی بود، نیایشگاههایی اختصاص دادهشده به خدایان دین مصر باستان را ساخت. او نیایشگاههای مختلفی با نشان پتاح و نخبت ساخت. یکی از مهمترین سازههای داریوش، ایجاد و ساخت راه شاهی بود. او همچنین جادهها و راههای مختلفی در مصر ایجاد کرد. بیشتر بناهای تاریخی ساختهشده توسط داریوش دارای زبان رسمی پارسی باستان، عیلامی، بابلی و هیروگلیف مصری بودهاند. داریوش برای ساخت این بناها، کارگران، صنعتگران، و تبعیدشدگان زیادی از ملیتهای گوناگون بهخدمت گرفت.[۵۷] پروژههای ساخت و ساز او پس از مرگش نیز در جریان بود. خشایارشا این پروژهها را به اتمامرساند و پروژههای ساختمانی جدیدی را گسترشداد.[۶۷]
ولیعهد و جانشین[ویرایش]
داریوش از همسر خود آتوسا، پسری بهنام خشایارشا داشت که بهعنوان ولیعهد خود برگزید و امور مملکت را به او واگذار کرد. خشایارشا در سن سیوچهار سالگی به پادشاهی رسید.[۶۸] داریوش دو فرزند دیگر بهنامهای ویشتاسپ و هخامنش داشت. از زنان دیگر داریوش میتوان به پارمیس، دختر بردیا اشارهکرد.
پادشاه پیشین: گئومات مغ |
داریوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی زمان حکمرانی ۴۸۶ تا ۵۲۲ پیش از میلاد |
جانشین: خشایارشا |
پانویس[ویرایش]
- ↑ Shahbazi، ۴۰.
- ↑ Duncker، ۱۹۲.
- ↑ Egerton، ۶.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ Shahbazi، 41.
- ↑ Tropea، ۵۴-۵۵.
- ↑ Bedford، ۱۸۳-۱۸۴.
- ↑ Balentine، ۵۳.
- ↑ Cook، ۲۱۷.
- ↑ Abbott، ۱۴.
- ↑ Abbott، ۱۴-۱۵.
- ↑ Abbott، ۱۵-۱۶.
- ↑ هرودوت، تاریخ هرودوت، ۲۱۴-۲۱۳.
- ↑ شهبازی، جهانداری داریوش بزرگ، ۶۲.
- ↑ پیرنیا، تاریخ باستانی ایران، ۶۲.
- ↑ هرودوت، تاریخ هرودوت، ۲۵۸.
- ↑ زرین کوب، تاریخ مردم ایران، پیش از اسلام، ۱۴۲.
- ↑ کخ، از زبان داریوش.
- ↑ هرودوت، تاریخ هرودوت، ۲۲۲.
- ↑ پیرنیا، تاریخ باستانی ایرانی، ۱۰۲.
- ↑ زرین کوب، تاریخ مردم ایران، پیش از اسلام، ۱۳۹.
- ↑ سرافراز، ماد-هخامنشی-اشکانی-ساسانی، ۱۶۰.
- ↑ شهبازی، جهانداری داریوش بزرگ، ۴۰.
- ↑ زرین کوب و ۱۳۷۵، روزگاران ایران (گذشت، ۷۹.
- ↑ کخ، از زبان داریوش، ۵.
- ↑ اومستد، تاریخ شاهنشاهی هخامنشی، ۱۴۶ تا ۱۴۹.
- ↑ «bardiya-son-of-cyrus». ایرانیکا. بازبینیشده در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۱.
- ↑ Abbott، ۹۹-۱۰۱.
- ↑ Del Testa، ۴۷.
- ↑ «Darius the Great». Jona Lendering.
- ↑ Abott، ۱۲۹.
- ↑ Sélincourt، ۲۳۴-۲۳۵.
- ↑ Siliotti، ۲۸۶-۲۸۷.
- ↑ Woolf، ۶۸۶.
- ↑
- ↑
- ↑ Chaliand ۲۰۰۴, p. ۱۶.
- ↑ ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ ۳۷٫۲ Shahbazi، ۴۵.
- ↑ ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ Shahbazi.
- ↑ مرادی غیاثآبادی، تمدن هخامنشی، ۶۲.
- ↑ مرادی غیاثآبادی، تمدن هخامنشی، ۶۲.
- ↑ Shahbazi, Darius I the Great.
- ↑ پیرنیا، ایران باستان، ۶۸۷.
- ↑ هینتس، داریوش و ایرانیان، ۲۰۶.
- ↑ کخ، از زبان داریوش، ۳۳۸.
- ↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۳۹.
- ↑ هینتس، داریوش و ایرانیان، ۲۰۷.
- ↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۱۶.
- ↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۳۸.
- ↑ پیرنیا، ایران باستان، ۱۶۰۱.
- ↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۶۳.
- ↑ کخ، از زبان داریوش، ۳۴۰.
- ↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۶۳.
- ↑ پیرنیا، ایران باستان، ۱۶۰۱.
- ↑ شهبازی، شرح مصور نقش رستم، ۶۳.
- ↑ کخ، از زبان داریوش، ۳۴۰.
- ↑ Shahbazi، ۴۷.
- ↑ ۵۷٫۰ ۵۷٫۱ ۵۷٫۲ ۵۷٫۳ Shahbazi، ۴۸.
- ↑ Farrokh، ۶۵.
- ↑ Farrokh، ۶۵-۶۶.
- ↑ Verlag، ۸۶.
- ↑ Moulton، ۴۸.
- ↑ Boyce، ۵۵.
- ↑ Boyce، ۵۴-۵۵.
- ↑ Boyce، ۵۶.
- ↑ Shahbazi، ۴۹.
- ↑ Spielvogel، ۴۹.
- ↑ Boardman، ۷۶.
- ↑ اسمیت، رودیگر. «خشایارشاه یکم، نام» (انگلیسی). دانشنامه ایرانیکا. بازبینیشده در ۱۵ آوریل ۲۰۱۲.
خطای یادکرد: پرچسپ <ref>
که با نام «FOOTNOTERoss.DB.B2.DB.B0.DB.B0.DB.B4.DB.B2.DB.B9.DB.B1» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشدهاست.
<ref>
که با نام «FOOTNOTEBeckwith.DB.B2.DB.B0.DB.B0.DB.B9.DB.B6.DB.B8-.DB.B6.DB.B9» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشدهاست.منابع[ویرایش]
- فارسی
- هرودوت. تاریخ هرودوت. ترجمهٔ وحید مازندرانی. تهران: انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ایران، ۱۳۵۶.
- شهبازی، شاپور. جهانداری داریوش بزرگ. تهران: انتشارات دانشگاه پهلوی، ۱۳۵۰.
- پیرنیا، حسن. تاریخ باستانی ایران. تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۲.
- زرینکوب، عبدالحسین. تاریخ مردم ایران، پیش از اسلام. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۴.
- سرافراز، علیاکبر و بهمن فیروزمندی. ماد-هخامنشی-اشکانی-ساسانی. تهران: انتشارات مارلیک، ۱۳۷۲.
- زرینکوب، عبدالحسین. روزگاران ایران (گذشتهٔ باستانی ایران). تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۵.
- اومستد، آلبرت. تاریخ شاهنشاهی هخامنشی. ترجمهٔ محمد مقدم. چاپ چهارم. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۸.
- مرادی غیاثآبادی، رضا. تمدن هخامنشی: سیزده گفتار در بررسیهای هخامنشی. تهران: پژوهشهای ایرانی، ۱۳۸۶. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۳۰۳-۳۷-۹.
- پیرنیا، حسن. ایران باستان. ج. دوم. چاپ چهارم. تهران: دنیای کتاب، ۱۳۶۹.
- هینتس، والتر. داریوش و ایرانیان. ترجمهٔ پرویز رجبی. تهران: نشر ماهی، ۱۳۸۷. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۹۹۷۱-۲۰-۳.
- کخ، هایدماری. از زبان داریوش. ترجمهٔ پرویز رجبی. چاپ سوم. تهران: کارنگ، ۱۳۷۷. شابک ۹۶۴-۹۰۳۸۰-۴-۳.
- شهبازی، علیرضا شاپور. شرح مصور نقش رستم. تهران: بنداد تحقیقات هخامنشی، ۱۳۵۷.
- انگلیسی
- Abott، Jacob. History of Darius the Great. New York: Harper & Bros، 1850.
- Balentine, Samuel. The Torah's vision of worship. Minneapolis: Fortress Press, 1999. ISBN 978-0-8006-3155-0.
- Bedford, Peter. illustrated. ed. Temple restoration in early Achaemenid Judah. Leiden: BRILL, 2001. ISBN 978-90-04-11509-5.
- Bennett, Deb. Conquerors: The Roots of New World horsemanship. Solvang, CA: Amigo Publications, Inc., 1998. ISBN 0-9658533-0-6.
- Boardman, John. II. ed. The Cambridge ancient history, Volume 4. vol. IV. The Cambridge ancient history. Cambridge: Cambridge University Press, 1988. ISBN 0-521-22804-2.
- Boyce, Mary. Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices. London: Routledge, 1979. ISBN 0-7100-0121-5.
- Cook, J. M.. The Median and Achaemenian Periods. vol. 2. Cambridge History of Iran. چاپ The Rise of the Achaemenids and Establishment of their Empire. London: Cambridge University Press, 1985.
- Safra, Jacob. The New Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica Inc, 2002. ISBN 0-85229-787-4.
- Sélincourt, Aubrey. The Histories. London: Penguin Classics, 2002. ISBN 0-14-044908-6.
- Shahbazi, Shapur. Encyclopedia Iranica. vol. 7. چاپ Darius I the Great. New York: Columbia University, 1996.
- Siliotti, Alberto. Hidden Treasures of Antiquity. Vercelli, Italy: VMB Publishers. ISBN 88-540-0497-9.
- Spielvogel, Jackson. Western Civilization: Seventh edition. Belmont, CA: Thomson Wadsworth, 2009. ISBN 0-495-50285-5.
- Tropea, Judith. Classic Biblical Baby Names: Timeless Names for Modern Parents. New York: Bantam Books, 2006. ISBN 0-553-38393-0.
- Van De Mieroop, Marc. A History of the Ancient Near East: Ca. 3000-323 BC. "Blackwell History of the Ancient World" series. Hoboken, NJ: John Wiley & Sons, 2003. ISBN 978-0-631-22552-2.
- Verlag, Chronik. The Chronicle of World History. Old Saybrook, CT: Konecky and Konecky, 2008. ISBN 1-56852-680-6.
- Duncker, Max. Evelyn Abbott. ed. The history of antiquity. R. Bentley & son, 1882.
- Egerton, George. Political memoir: essays on the politics of memory. Routledge, 1994. ISBN 978-0-7146-3471-5.
- Moulton, James. Early Zoroastrianism. Kessinger Publishing, 2005. ISBN 978-1-4179-7400-9.
- Del Testa, David. Government leaders, military rulers, and political activists. Greenwood Publishing Group, 2001. ISBN 978-1-57356-153-2.
- Poolos, J. Darius the Great. Infobase Publishing, 2008. ISBN 978-0-7910-9633-8.
- Farrokh, Kaveh. Shadows in the desert: ancient Persia at war. Osprey Publishing, 2007. ISBN 978-1-84603-108-3.
- Beckwith, Christopher. Empires of the Silk Road: a history of Central Eurasia from the Bronze Age to the present. Princeton University Press, 2009. ISBN 978-0-691-13589-2.
- Chaliand, Gérard. Nomadic empires: from Mongolia to the Danube. Transaction Publishers, 2004. ISBN 978-0-7658-0204-0.
- Woolf, Alex. Exploring Ancient Civilizations. Marshall Cavendish, 2004. ISBN 978-0-7614-7456-2.
- Ross, William. The Outline of History: Volume 1 (Barnes & Noble Library of Essential Reading): Prehistory to the Roman Republic. Barnes & Noble Publishing, 2004. ISBN 978-0-7607-5866-3.
- Abbott, Jacob. History of Darius the Great: Makers of History. Cosimo, Inc., 2009. ISBN 978-1-60520-835-0.
- Shahbazi, A. Shapur. “DARIUS iii. Darius I the Great”. In Encyclopædia Iranica. 1994. Archived from the original on ۰۵ مه ۲۰۱۲. Retrieved 21 February 2012.
- Calmeyer, Peter. Zur Genese altiranischer Motive III: Felsgräber. Berlin: Reimer, 1975.
مطالعه بیشتر[ویرایش]
- برون ویکی
- Burn، A.R.. Persia and the Greeks : the defence of the West, c. 546-478 B.C.. Stanford, Calif.: Stanford University Press، 1984. شابک ۰-۸۰۴۷-۱۲۳۵-۲.
- Ghirshman، Roman. The Arts of Ancient Iran from Its Origins to the Time of Alexander the Great. New York: Golden Press، 1964.
- Olmstead، Albert T.. History of the Persian Empire, Achaemenid Period. Chicago: University of Chicago Press، 1948.
- Vogelsang، W.J.. The rise and organisation of the Achaemenid Empire : the eastern Iranian evidence. Leiden: Brill، 1992. شابک ۹۰-۰۴-۰۹۶۸۲-۵.
- Warner، Arthur G.. The Shahnama of Ferdausi. London: Kegan Paul, Trench, Trübner and Co، 1905.
- Wiesehöfer، Josef. Azizeh Azodi, trans. Ancient Persia : from 550 BC to 650 AD. London: I.B. Tauris، 1996. شابک ۱-۸۵۰۴۳-۹۹۹-۰.
- Wilber، Donald N.. Persepolis : the archaeology of Parsa, seat of the Persian kings. Princeton, N.J.: Darwin Press، 1989. شابک ۰-۸۷۸۵۰-۰۶۲-۶.
- درون ویکی
- داریوش ماد
- آرامگاه داریوش بزرگ
- کاخ تچر
- نقش رستم
- هخامنشیان
- داریوش بزرگ در کتاب مقدس عهد عتیق
- سنگنبشتههای هخامنشیان
- سنگنبشته بیستون
- متن کامل سنگنبشته بیستون
- شوش (شهر باستانی)
- تخت جمشید
- پاسارگاد
- کوروش بزرگ
- پژوهشهای باستانشناسی در شهر همدان
- جزیه
- گئوبروه
- دبیره میخی هخامنشی
- فهرست شاهان ایران
- خشایارشا
پیوند به بیرون[ویرایش]
Armanjafari در پروژههای خواهر
گفتاوردهای مرتبط در ویکیگفتاورد
متن مرتبط در ویکینبشته
نگارخانهٔ مرتبط در ویکیانبار
پروندههای مرتبط در ویکیانبار
|
رده:زادگان سده ششم (پیش از میلاد) رده:درگذشتگان دهه ۴۸۰ (پیش از میلاد) رده:شاهان هخامنشی رده:دودمانها و فرمانروایان زرتشتی رده:ایران پیش از اسلام رده:فرعونهای دودمان هخامنشی در مصر رده:فرمانروایان سده ۶ (پیش از میلاد) در کتابهای مقدس رده:حاکمان سده پنجم (پیش از میلاد) رده:افراد جنگ ایران و یونان