اقتصاد در دوره پهلوی
اقتصاد ایران در دورهٔ حکومت سلسلهٔ پهلوی پیشرفتهای شایان توجهی داشت که در قیاس با تجربهٔ کشورهایی چون ترکیه و مصر، که پس از جنگ جهانی اول از نظر توسعه وضع بهتری داشتند، مطلوبتر است.
از صعود رضا شاه به قدرت تا برکناری او (۱۲۹۹-۱۳۲۰)[ویرایش]
اولویت رضا شاه پس از به دستگیری قدرت، تثبیت اقتدار حکومت بر کل کشور و ساختن یک بوروکراسی مرکزی توانمند بود. او یک ارتش ملی تشکیل داد، خدمت سربازی را برقرار کرد، و زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی برقرار کرد و نظامات مالی، اداری، حقوقی و آموزشی کشور را اصلاح کرد. رضا شاه علاوه بر اصلاحات حقوقی و نهادی، تأکید قابل ملاحظهای بر توسعهٔ زیرساختهای کشور داشت. او شماری از پروژههای مهم ترابری و مخابراتی را کلید زد، که جاه طلبانه ترینشان ساختن راه آهن سراسری ۱٬۳۹۴ کیلومتری ایران بود که بندر شاه در دریای خزر را با بندر شاهپور در خلیج فارس متصل میکند. پروژه در سال ۱۹۲۷ شروع شد و اتمامش ۱۷ سال به طول انجامید. حدود ۱۵۰ میلیون دلار خرج به همراه داشت و به طور عمده با مالیاتهای اضافی بر واردات چای و شکر تأمین شد. برای مقایسه، هزینه کرد بر دیگر انواع زیرساختها چون توسعهٔ منابع آب، تولید برق و مسکن محدودتر بود.
مشخصهٔ حکومت رضا شاه سیاستهای اقتصادی ملی گرایانه و خودبسنده، جایگزینی نظام اقتصادی کنسسیونهای خارجی فراگیر در دورهٔ قاجار، با انحصارات دولتی و درگیری مستقیم دولت در سرمایهگذاریهای تولیدی و زیرساختی بزرگ بود. مدل او سیاستهای اصلاحی و مدرنیزاسیون کمال آتا تورک در ترکیه بود. رضا شاه بر تجارت خارجی انحصار حکومتی برقرار کرد، بر مبادلات خارجی کنترل شدید اعمال کرد، نخستین بانک ملی ایران را بنیان نهاد، سعی کرد کار چاپ اسکناس را از بانک شاهی در مالکیت بریتانیا بیرد، اصلاحات مهمی در نظام حقوقی آغاز کرد، و قوانینی گذاشت که اثراتی در حوزههای آموزش، بهداشت عمومی، بوروکراسی دولتی و سربازگیری اجباری نظامی برجای نهاد. گرچه محرک برنامهٔ اقتصادی رضاه شاه بیشتر شوق ملی گرایانه بود تا یک استراتژی توسعه همهجانبه، شکی وجود ندارد که اصلاحات اقتصادی و اجتماعی او در نجات دادن ایران از آنارشی اقتصادی و سیاسی که کشور را در پی جنگ جهانی اول دچار کرده بود نقش کلیدی داشت.
دوره محمدرضا شاه (۱۳۲۰-۱۳۵۷)[ویرایش]
سقوط رضا شاه و حضور قشون خارجی در ایران از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۶ توازن نیروهای سیاسی را شدیداً تغییر داد. یک دوره بلندمدت گیجی و عدم قطعیت سیاسی و اقتصادی، با تغییرات متعدد دولتها، قیمتهای فزاینده و کمبودهای غذا به وقوع پیوست. بسیاری ااز ائتلافهای سیاسی تشکیل و سریعاً شکسته میشدند. شاخص هزینهٔ عمومی زندگی بین ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۳ چهار برابر شد. بسیاری از کارخانههای صنعتی جدید مجبور شدند به دلیل کمبود مواد خام و قطعات یدکی عملیاتشان را کاهش دهند. این کمبودها همچنین باعث عقب ماندگی توسعه صنایع محلی کوچک شد. تلاشهای متعدد دولت برای حل مسایل مالی و اقتصادی بی حاصل ماند و حتی پس از پایان جنگ عدم قطعیت اقتصادی برقرار ماند.
منابع[ویرایش]
http://www.iranicaonline.org/articles/economy-ix
|