عبدالحسین تیمورتاش

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
عبدالحسین تیمورتاش
پرتره رسمی عبدالحسین تیمورتاش
وزیر دربار
حکمران رضاشاه پهلوی
فرد پیشین ایجاد پست
فرد پسین مهدی شوکتی
وزارت تجارت و فوائد عامه
نخست وزیر سردار سپه
فرد پیشین حسن پیرنیا
فرد پسین مهدی‌قلی هدایت
وزیر عدلیه
نخست وزیر مشیرالدوله
فرماندار کرمان و بلوچستان
شروع به کار
۱۳۰۱ خورشیدی
نخست وزیر فرماندار گیلان
فرماندهی نیروهای نظامی خراسان
نماینده پارلمان شورای ملی
حوزه انتخاباتی خراسان
اطلاعات شخصی
تولد ۱۲۶۲ خورشیدی
۱۸۸۳ میلادی
بجنورد
مرگ ۹ مهر ۱۳۱۲
۳ اکتبر ۱۹۳۳
زندان قصر، تهران
ملیت  ایران
حزب سیاسی حزب تجدد
همسر سرورالسلطنه
تاتیانا (اهل ارمنستان)
فرزندان ایران، منوچهر، مهرپور و هوشنگ (همسر نخست)
دو دختر (همسر دوم)
پیشه سیاستمدار
دین اسلام
کنیه(ها) سردار معززالملک
سردار معظم خراسانی
والدین: کریمداد نردینی بجنوردی
جنبش مشروطه
Constitutional forces in Tabriz.jpg
عده‌ای از اعضای گروه فوج نجات تبریز.
سال ۱۹۰۹ میلادی.
شاهان قاجار
نام

دورهٔ پادشاهی

آقامحمد خان

فتحعلی شاه
محمدشاه
ناصرالدین شاه
مظفرالدین شاه
محمدعلی شاه

احمدشاه

۱۱۷۵–۱۱۶۱
۱۲۱۳–۱۱۷۶
۱۲۲۶–۱۲۱۳
۱۲۷۵–۱۲۲۶
۱۲۸۵–۱۲۷۵
۱۲۸۸–۱۲۸۵

۱۳۰۴–۱۲۸۸
تیمورتاش در لباس رسمی دربار

عبدالحسین تیمورتاش (زاده ۱۲۶۲ برابر با ۱۸۸۳ میلادی بجنورد - درگذشته ۹ مهر ۱۳۱۲ برابر با ۳ اکتبر ۱۹۳۳ در تهران)، ملقب به سردار معززالملک و سردار معظم خراسانی، دولتمرد ایرانی دوره‌های قاجار و پهلوی بود. تیمورتاش از کسانی بود که در برانداختن قاجارها و برآوردن پهلوی‌ها کوشش بسیار کرد. در دوره رضاشاه نخستین وزیر دربار بود و نقش مهمی در سیاست خارجی ایران بازی کرد. چند سال بعد مورد غصب رضاشاه واقع شد و در ۱۳۱۲ در زندان قصر کشته شد.

سال‌های آغازین زندگی[ویرایش]

عبدالحسین پسر کریمداد نردینی بجنوردی - که از زمین‌داران بزرگ خراسان بود - در نردینبجنورد(روستای نردین درحال حاضر متعلق به بخش کالپوش در شهرستان شاهرود ، استان سمنان می باشد) زاده شد. پدرش او را در ۱۳ سالگی برای آموزش به عشق‌آباد فرستاد. پس از آموختن زبان روسی وی راهی سن‌پترزبورگ شد و در آموزشگاه جنگی نیکلائف به پی‌گیری آموخته‌هایش پرداخت. وی در این زمان با نام خان‌نردینسکی شناخته می‌شد. به زودی فرانسوی را نیز آموخت و در جایگاه ترجمان در ۲۴ سالگی در وزارت امور خارجه به‌کار پرداخت.

در جریان انقلاب مشروطه به مشروطه‌خواهان پیوست. او که علاوه بر تسلط بر روسی و فرانسوی، با زبان‌های انگلیسی و ترکی نیز آشنایی داشت، شیفته ادبیات فارسی نیز بود.

تیمورتاش دو بار ازدواج کرد: اول با سرورالسلطنه دختر خازن الملک ازدواج کرد و صاحب یک دختر به نام ایران و سه پسر به نام‌های منوچهر، مهرپور و هوشنگ گردید. سپس در سال ۱۳۰۰ همسر دومی هم به نام تاتیانا (اهل ارمنستان) اختیار کرد و از وی نیز صاحب ۲ دختر شد که پس از فوت پدر راهی آمریکا شدند.

زندگی سیاسی[ویرایش]

تیمورتاش از طرف مردم خراسان در دومین دورهٔ مجلس شورای ملی نماینده بود. با بسته شدن مجلس او به فرماندهی نیروهای نظامی خراسان برگزیده شد. وی در دوره‌های آینده مجلس نیز تا مجلس ششم نماینده بود. در زمان میان دو مجلس سوم و چهارم حاکم گیلان شد و به نبرد با نیروهای میرزا کوچک خان جنگلی پرداخت و گروهی را از جمله دکتر حشمت را به دار آویخت و سرانجام برکنار شد.

در روند کودتای ۱۲۹۹ سید ضیاءالدین طباطبایی بازداشت و به قم تبعید شد و تا بر سر کار آمدن احمد قوام هم در تبعید ماند. در دوره چهارم مجلس در کنار سید حسن مدرس و سید محمد تدین «حزب اصلاح‌طلبان» را پدید آوردند. او در زمان عقد قرارداد ۱۹۱۹ از مخالفان سرسخت آن پیمان بود. وی در دولت مشیرالدوله وزیر عدلیه شد. در ۱۳۰۱ والی کرمان و بلوچستان شد. در کابینه سردار سپه (رضاشاه پهلوی آینده) به وزارت تجارت و فوائد عامه رسید. او از کسانی بود که در برانداختن قاجارها و برآوردن پهلوی‌ها کوشش بسیار کرد. تیمورتاش به رضاشاه بسیار نزدیک شد و پس از پادشاهی نخستین شاه پهلوی در ۲۵ آذر ۱۳۰۴ وزیر دربار شد.

در ۱۳۰۵ به حل اختلاف‌های میان شوروی و ایران پرداخت. او از این پس نقش مهمی را در سیاست خارجی ایران بازی کرد. وی از همراهان محمدرضاشاه پهلوی - که آن زمان ولیعهد بود - در سفر به سوئیس برای آموزش بود.

برکناری[ویرایش]

دربارهٔ علت برکناری و سرنوشت بعدی تیمورتاش دیدگاه‌های متفاوتی بیان شده‌است. ظاهراً مجموعه عواملی سبب قتل تیمورتاش شده‌است. از جمله این عوامل دخالت بیش از حد او در امور سیاسی کشور و فزونی قدرتش بود که وی را از حد مستخدم شاه خارج کرده و مایه بدبینی و سوءظن شاه شده بود. تیمورتاش خود دسیسه افرادی چون محمدحسین آیرم رئیس شهربانی وقت تقی‌زاده و نواب را زمینه ساز سقوطش ذکر کرده‌است. نگرانی رضاشاه از آینده فرزندش که ولیعهد و جانشین او محسوب می‌شد از دیگر دلایل دور کردن تیمورتاش از صحنه قدرت به شمار می‌رود، زیرا رضاشاه می‌پنداشت تیمورتاش قدرتمند مجال حضور به ولیعهد سیزده ساله را نخواهد داد و خود جانشین پهلوی می‌شود.[۱]

در مردادماه سال ۱۳۰۵ تیمورتاش به عنوان نماینده فوق‌العاده ایران برای انعقاد قرارداد تجاری و رفع اختلافات موجود با دولت شوروی راهی مسکو شد، ولی از این سفر سیاسی موفقیتی کسب نشد. در سال ۱۳۰۸ در پی بروز اختلافات بین شرکت نفت انگلیس و ایران، سر جان کدمن، مدیرکل شرکت، پیشنهاد تمدید قرارداد دارسی را مطرح کرد. رضاشاه که از ابتدای سلطنت خود درصدد افزایش سهم ایران از نفت بود تیمورتاش را به همراه ولیعهد که برای ادامه تحصیل عازم سوئیس بود به انگلستان فرستاد. در این سفر که در سال ۱۳۱۰ انجام شد تیمورتاش به گفتگو با سر جان سایمون وزیر امور خارجه انگلیس و سایر مقامات دولتی پرداخت که از این مذاکرات نیز نتیجه مثبتی عاید نگردید. وی در راه بازگشت از سفر از طریق روسیه، در مسکو با چند تن از مقامات رسمی مسکو از جمله وُرُشیلف، وزیر جنگ شوروی دیدار و مذاکره محرمانه کرد.

انگلیسی‌ها که می‌دانستند رجال ایران و حتی رضاشاه زیر نفوذ تیمورتاش قرار دارند سعی در نابودی وی کردند. مطبوعات انگلیس و سایر کشورهای زیر سلطه انگلستان مطالبی را در مورد پیشرفت ایران و جانشینی تیمورتاش مطرح کردند و شایع شد که کیف محتوی اسناد مهم مفقود شده‌است. سرانجام در آذرماه سال ۱۳۱۱ به دستور رضاشاه قرارداد دارسی لغو و تیمورتاش متهم به جاسوسی گردید.

ناصر نجمی در کتاب بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی می‌نویسد: احتمالاً جاسوسان انگلیسی کیف تیمورتاش را در قطار ربودند و بعد روزنامه تایمز لندن خبر داد که کیف تیمورتاش پیدا شده‌است (لابد بدون محتویات باارزش آن).

ناکامی تیمورتاش در مسئله نفت، ملاقات محرمانه با سران شوروی، مطالب روزنامه‌های انگلیسی راجع به جانشینی تیمورتاش، غرور و تکبر نامبرده و سوابق ناشی از ولخرجی‌های وی از بودجه دربار، اخذ وام‌های کلان از بانک‌ها و اشخاص مختلف، خوش گذرانی، شهوت رانی، قمار، شرب خمر مدام، استعمال افیون و دوستی با افراد ناباب، رضاشاه را نسبت به تیمورتاش بدگمان ساخت. تیمورتاش که پس از بازگشت از سفر متوجه کدورت رضاشاه شده بود درخواست مرخصی کرد و پس از ۴۰ روز مرخصی رضاشاه وی را احضار کرد و خواستار ادامه کار او در دربار شد. در همان سال موضوع اختلاس تیمورتاش با همکاری رئیس آلمانی بانک ملی (در جریان تبدیل ارز) و حسینقلی نواب، رئیس هیئت نظارت مطرح شد. همچنین در همان اوان وکیل الملک دیبا، رئیس حسابداری دربار و یار نزدیک تیمورتاش پس از محاکمه در دادگستری، توسط رضاشاه از کار برکنار گردید.

مهم‌ترین فرضیه مطرح شده دربارهٔ علت برکناری تیمورتاش دسیسه و دخالت دولت انگلیس است. طی مذاکرات طولانی تیمورتاش و سر جان کدمن (که در آن تیمورتاش به افزایش سهم ایران از درآمدهای نفت پافشاری می‌کرد) انگلیسی‌ها به این نتیجه رسیدند که وجود او مانع حل مسئله نفت است، لذا اسباب سقوطش را فراهم کردند. چاپ مقاله‌ای در روزنامه تایمز با عنوان «شاه و مستشارانش» در ۹ ژانویه ۱۹۳۳ دو هفته پس از عزل تیمورتاش که احتمالاً به دستور وزارت خارجه انگلیس صورت گرفت به منظور جلوگیری از بازگشت تیمورتاش به صحنه قدرت بود تا مذاکرات نفت به نتیجه برسد.[۲]

همچنین بر پایه سندی به نظر می‌رسد که انگلیس دو سال قبل از عزل تیمورتاش کنار گذاشتن وی را از صحنه سیاست پیش بینی کرده بود. سازمان جاسوسی انگلیس نیز برای بی اعتبار کردن تیمورتاش اطلاعات مربوط به وی را در اختیار رضاشاه قرار می‌داد.[۲]

شایعاتی نیز در خصوص ارتباط تیمورتاش با روس‌ها وجود داشت. به گفته باژانوف (دستیار استالین و منشی حزب کمونیست شوروی که در ۱۹۲۸ به غرب پناهنده شد) تیمورتاش جاسوس روس‌ها بود و اطلاعات مهم را در اختیار روس‌ها قرار می‌داد. آقابیگ اوف دیگر مأمور شوروی نیز از تیمورتاش به عنوان خدمتگزاری صدیق نام برده‌است که کلیه اهداف سیاسی و اقتصادی شوروی را تأمین می‌کرد.

به نظر می‌رسد نزدیک شدن تیمورتاش به روس‌ها و از آن جمله سفر به مسکو و ملاقات خصوصی او با وُرُشیلف وزیر جنگ سبب بدگمانی رضاشاه شده بود و انگلیسی‌ها نیز با دادن اطلاعات محرمانه سوءظن او را بیشتر می‌کردند. با این همه هیچ‌یک از فرضیات مذکور رسماً اعلام نشد و تیمورتاش تنها به جرم ارتشا محکوم گردید. شاید بهترین روش برای کشف سبب برکناری و مرگ تیمورتاش مقایسه آن با سرنوشت سایر رجال دوره سلطنت رضاشاه باشد. رضاشاه در مدت کوتاهی افراد لایق و نافذ اطراف خود را (که موجب تحکیم سلطنت او شده بودند و ممکن بود به نحوی تهدیدی برای او یا فرزندش باشند) از بین برد که تیمورتاش نیز یکی از آنان بود.[۳] رضاشاه سیاستمدارانی را که می‌خواست سربه نیست کند، متهم به ارتباط با خارج می‌کرد. مخالفان و رقبا را نیز به ارتباط با بیگانگان متهم کرده و آنها را سرکوب می‌کرد.[۴]

خبر حضور رضاشاه در جلسه دولت و گفتگوهای آن جلسه به گوش انگلیسی‌ها رسیده بود. تقی‌زاده ماجرا را به تیمورتاش می‌گوید. تیمورتاش هم به رضاشاه خبر می‌دهد. رضاشاه که می‌خواست از شر تیمورتاش که به گزارش سفارت بریتانیا در تهران تا هنگام مرگ، "پس از پادشاه، قدرتمندترین مرد ایران" به شمار می‌رفت، خلاص شود، خود او را متهم کرد که سوراخ کابینه است. برکنارش کرد و در زندان او را کشت.[۵] "تیمورتاش بی تقصیر بی تقصیر بود... عمده مطلب این بود که شاه از هر کسی که جربزه داشت وحشت می‌کرد. تمام را می‌خواست از میان بردارد، به خاطر پسرش. پسرش کوچک بود. شاید فکرش هم درست بود. چون اگر از بین می‌رفت معلوم نبود آدم کوچکی در مقابل شخصی مثل تیمورتاش چه می‌توانست بکند. احتیاط می‌کرد که بعد از خودش اشخاص باجربزه‌ای نباشند که مزاحم جانشینش بشوند."[۳] رضاشاه گفته بود: "تیمورتاش می‌خواهد پسر مرا از میان ببرد. یکی از دوستان به من گفت رضاشاه خودش به او گفته بود نمی‌دانی این پدرسوخته چه خیالاتی دارد."[۴]

وی در ۱۳۱۱ به ناگهان بازداشت و از وزارت دربار کنار گذاشته شد. او را به جرم رشوه‌خواری در دو دادگاه جداگانه به سه و پنج سال زندان و پرداخت جریمه محکوم کردند. تیمورتاش در مهرماه سال ۱۳۱۲ در زندان قصر به دست پزشک احمدی کشته شد و جنازه اش بدون تشریفات در امامزاده عبدالله شهرری به خاک سپرده شد. خانواده‌اش تا زمان کناره‌گیری رضاشاه در کاشمر خراسان در تبعید بودند.

در هنر و ادبیات[ویرایش]

اقتباس‌هایی که از زندگی تیمورتاش شده‌است:

منابع[ویرایش]

  1. زندگی طوفانی، خاطرات سید حسن تقی‌زاده، ص ۲۳۲
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ زندگی طوفانی، خاطرات سید حسن تقی‌زاده، ص ۲۳۳
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ زندگی طوفانی، خاطرات سید حسن تقی‌زاده، ص ۲۳۲
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ زندگی طوفانی، خاطرات سید حسن تقی‌زاده، ص ۲۳۴
  5. زندگی طوفانی، خاطرات سید حسن تقی‌زاده، ص ۲۳۴–۲۲۷