در این شهرستان رشتههای مختلف ورزشی طرفداران فراوانی دارد. شهید بابانظر یکی از پهلوانان فریمان و یکی از بزرگترین سرداران جنگ با عراق است. علی مردانی سردار تنگه چزابه اهل فریمان است.[۲]
بافت قدیم فریمان شامل بناهای متعددی است که در دوره پهلوی اول توسط مهندسین آلمانی ساخته شده است و جز اولین سازههای بتنی در ایران است. امروزه بیشتر این سازهها در تملک ادارات شهرستان فریمان میباشد که شامل: ساختمان شهرداری بنیاد شهید فرماندهی انتظامی و اداره مالیات و اموردارائی در مرکز بصورت قرینه و ساختمانهای بانک ملی اداره قند و شکر، اداره کشاورزی، دبیرستان بهشتی، چهار دالان، آبخوری نوبخت، دادگستری و ورودیهای فریمان که همگی مربوط به دوره پهلوی میباشند.[۳]
درخواست نمودی زمن ای نور دو چشمان |
|
شعری کنم عنوان من از بند فریمان |
خواهی اگر قدمت این بند بدانی |
|
بردار تو تاریخ، ورق می زن و می خوان |
بینی که به تاریخ نوشته است تمامی |
|
هم قدمت این بند و هم از شهر فریمان |
گویند که در عهد عضد گشته بنایش |
|
مخروبه شده لیک به سالان فراوان |
آبادی بسیار مهمی بُده اینجا |
|
بوده است همان نام قدیمی ش فریمان |
مخروبه و ویران شده چون بوده سر راه |
|
اندر یورش ترکمن و ازبک و افغان |
بوده است سنین متمادی به همان حال |
|
این آب هدر می شده یکسر به بیابان |
در دوره ی قاجار دوباره شده آباد |
|
در دست بهادر خان آن ضیغم غّران |
تا اینکه دگر باره همین دوره ی آخر |
|
سرتاسر او گشت عمارات و خیابان |
خواهم سفری سیر نمایی تو در این شهر |
|
در موقع گلگشت و تماشای بهاران |
اندر زبر شهر یکی دره ی زیباست |
|
از دور همین بند درآن دره نمایان |
مستحکم و اندر جلو آب شده سد |
|
پرآب همیشه بُده در فصل بهاران |
لیکن به همین دوره ی آخر شده تعمیر |
|
درعهد حکیم الملک آن حاتم دوران |
بر روی بناهای قدیمی وعتیقش |
|
مفروش شده سنگ به دوران رضاخان |
هرسنگ بزرگی است چو یک پارچه ی کوه |
|
بگذاشته درکار مگر زمره ی دیوان |
حجّاری و صیقل زده آن جمله توگویی |
|
کار پریان است به فرمان سلیمان |
کوهی است بود فاصله شش فرسخ از آنجا |
|
از دور تو گویی بودآن دره چراغان |
اکنون به فرمان جهاد است که این بند |
|
زیباتر از اول بشود شیک و درخشان |
هم مرتفع و محکم و مستحکم گردد |
|
تادر وسطش جمع شود آب فراوان |
سازد به کشاورز در این منطقه یاری |
|
تا اینکه به دست آید محصول فراوان |
خواهی که شود حرف مریدی به توروشن |
|
بردار تو تاریخ ورق می زن و می خوان |