مانی
مانی | |
---|---|
زادروز | ۲۱۶ میلادی روستای مردینو در اطراف تیسفون |
درگذشت | ۲۷۶ میلادی ایران جندی شاپور |
آرامگاه | جندی شاپور |
محل زندگی | تیسفون، بابل |
ملیت | ایرانی |
نامهای دیگر | ماناگ، مانا |
پیشه | پیامبر، عارف، نگارگر، نویسنده |
سالهای فعالیت | قرن سوم میلادی |
لقب | پیامبر نقاش |
دوره | اشکانیان و ساسانیان |
مذهب | گنوسی، الخسائی و مانوی |
مکتب | ثنوی گنوسی |
آثار | شاپورگان، رازان، ارژنگ، کوان، گنج زندگان، انجیل زنده |
همسر | نداشت |
فرزندان | نداشت |
والدین | بابک و مریم کمسرگانی |
مانی یک پیامبر ایرانی بود که در سال ۲۱۶م در نزدیکی تیسفون به دنیا آمد و پیامآور آیین مانی بود.
او از سوی برادران شاپور یکم پشتیبانی شد و شاپور به او اجازهٔ تبلیغ دینش را داد. اما مورد خشم موبدان زردشتی دربار ساسانی قرار گرفت و سرانجام در زمان بهرام دوم کشته شد.
مانی، از پدر و مادر ایرانی منسوب به بزرگان اشکانی در نزدیکی بابل در میانرودان (بخشی از عراق کنونی) که در آن زمان بخشی از شاهنشاهی ساسانی بود، در (۲۷۶ - ۲۱۰) پس از میلاد مسیح، زاده شد. او واعظ مذهبی و بنیانگذار آیینی شد که زمانی دراز در سرزمینهایی از چین تا اروپا پیروان فراوانی داشت ولی بیش از ششصد سال است که منسوخ شدهاست.
مانی رتبه شماره ۸۳ در سیاهه تأثیرگذارترین اشخاص تاریخ، ردهبندی شده توسط مایکل اچ هارت را دارد.[۱]
محتویات
سالشمار[ویرایش]
- حدود ۲۴۲ تا ۲۷۳ آغاز سفرهای مانی در ایران زمین.[۲]
- ۲۷۴ تا ۲۷۷ اعدام مانی توسط موبد بلندپایه زرتشتی کرتیر.[۳]
منبع شناسی برای زندگانی مانی[ویرایش]
منابع مطالعات مانوی شناسی توسط مانویها و غیرمانویها با تخلیص توسط زوندرمان جمعآوری شده است.[۴]
منابع غیرمانوی[ویرایش]
منابع اسلامی عربی و فارسی نو توسط تقیزاده و شیرازی در ۱۹۵۶–۵۷ جمعآوری شد. (که به طور خلاصه توسط زوندرمن در کتابش آمده است). مهمترین اطلاعات دربارهٔ مانی در گزارشهای عربی دو دانشپژوه مسلمان، ابن ندیم (حیات مانی) و ابوریحان بیرونی (زیستنامه) داده شده است.[۴]
منابع مانوی[ویرایش]
نام و تبار[ویرایش]
اوان زندگانی[ویرایش]
پدر مانی، به نام فاتک یا پاتیگ، از نهاوند از اتباع کنونی استان همدان و مادر وی از خاندان کامسراگان با خویشاوندی با دودمان پادشاهی اشکانیان پارتی بود.[نیازمند منبع] برخورد نخستین مانی با ادیان و فرقههای دینی گنوسی رایج در بینالنهرین ناشی از گرویدن پدرش به آنها بود. چرا که جذب آنان شده و به میانرودان نقل مکان کرده بود. زمانیکه مانی شش ساله بود، پدرش ترک همسر کرد و به همراه فرزندش زندگی در میان الخسائیه (گنوسیان) را آغاز کرد، چرا که دوری گزیدن از زن و شراب و گوشت بخشی از باورها و وظایف دینی بسیاری از فرقههای گنوسی بود؛ بنابراین کودکی مانی در میان گنوسیان سپری گشت و آموزههای کودکی او متأثر از باورهای آنان شد، همچنانکه بعدها دین خودش نیز متأثر از باورهای گنوسی بود. او در نوجوانی ادعا کرد که به او وحی شدهاست و او فارقلیط، موعود عهد جدید است و واپسین فرستاده و پایان پیامبران، که فرمانروایی آدم را با هدایت الهی به سرحد نهایت میرساند، که در بر گیرنده کسانی چون شیث، نوح، ابراهیم، سام پسر نوح، نیکوتئوس، خنوخ، زرتشت، هرمس، افلاطون، بودا و عیسی است.
مانی کودکی با استعدادهای ویژه بود که سرشت تصوفگونه را از پدر به ارث برده بود. گفته میشود که شخصی فراطبیعی با وی ارتباط برقرار کرده بودهاست. او سفرهای دور و درازی به ایران، هندوستان باختری و شمال خاوری ایران کرد و به تبلیغ دینش پرداخت. پس از چهل سال سفر به همراه یاران خود به پارس بازگشت و پیروز برادر شاپور شاه را به آیین خود درآورد. مانی تحت تأثیر منداییگران، موعظههای خود را در سالهای جوانی آغاز کرد. بنابر زندگینامههای بیرونی که در دانشنامه سده ۱۰ام: الفهرست ابن ندیم نگهداری میشود، در دوران جوانی خود، مانی از روحی که بعدها سیزیگس یا همزاد نامیده شده، وحی دریافت کرده بود و به او حقایق الهی دیانت را آموخته بود. در این دوره گروههای بسیار موجود به ویژه مسیحیان و زرتشتیان برای قدرت اجتماعی-سیاسی قویتر با هم در حال رقابت بودند. مانی همچنین از کتابهای مقدسی چون پوران و کورال نیز پیروی کرد.
آغاز پیامبری[ویرایش]
گرچه پیروان آیین مانی کمتر از زرتشتیان بودند، برای نمونه، مانیگرایان از پشتیبانی اشخاص بلندرتبه سیاسی برخوردار شدند و به یاری شاهنشاهی ساسانی، مانی میتوانست فرستادگان فراوانی به دیگر بخشهای جهان بفرستد.
نخستین فرستاده مانی به امپراتوری کوشانیان در باختری در افغانستان کنونی بود (چنانچه نقشهای فراوان دینی در بامیان در توصیف اویند)، جایی که باور بر آن است که برای مدت زمانی زندگی کرده و به آموزش پرداختهاست. گفته میشود که به سمت درهٔ ایندوس در هندوستان در ۲۴۰ یا ۲۴۱ پس از میلاد با کشتی حرکت کردهاست و پادشاه بودایی: توران شاه هندوستان را به آیین خود درآوردهاست. در آن زمان است که به نظر میرسد اثرات گوناگونی از بوداییگری به مانویگری سرایت کردهاست:"نفوذ بوداییگری بر ساخت اندیشه دینی مانی قابل توجه است. حلول ارواح، باور مانیگران شد و ساختار چهار جانبهٔ اجتماع مانوی، میان راهبان مرد و زن، (گزیدگان) و پیروان غیر روحانی (نیوشندگان) که ایشان را پشتیبانی میکردند، تقسیم گردید، که به نظر میرسد این هم بر پایه سنگهای بوداییان باشد. پس از شکست در برابر بردن هواداری نسل بعدی و مرتد اعلام شدن او توسط موبدان زرتشتی، گزارش شدهاست که مانی در زندان در انتظار فرمان اعدام شاهنشاه ایران، بهرام یکم، در گذشت. در حالی که در شرحهای دیگر، مرگ او را کندن پوست یا بریدن سر وی اعلام میکنند. والبته در گفتارهای میان زرتشتیان طرفدار مانی از زمان تنسر، مانی با گذاشتن نوعی نقاشی از خود که جابجا میشد و تغییر میکرد (انیمیشن) از زندان گریخت. کرتیر برای اثبات مرگ مانی سر یکی از نگاهبانها که شبیه مانی بود را بر تیری در گندی شاپور زد.
آیین مانی[ویرایش]
عرفان مانوی ریشه در کیش گنوسی دارد و شناخت، خودآگاهی و خرد مهمترین ویژگی کیش مانوی است. به همین سبب مانی جهان شناختی گسترده و ژرف داشت. جهانشناسی او هر چند با اساطیر درآمیخته بود، اما ساختار پیچیده و ژرفی داشت و متکی به اخترشناسی و دانشهای دیگر بود.[۵] در نگره مانوی همان اندازه که روح والاست، تن فاسد، اهریمنی، حقیر و پلشت است.[۶]
یکی از بارزترین باورهای مانویان، باور به سمسارا - به معنی تناسخ - است، یعنی روانهایی که هنوز از رده نیوشایان به رده برگزیدگان ارتقاء نیافتهاند، محکومند آنقدر در دنیای مادی از جسمی به جسم دیگر منتقل شوند تا به مرحله برگزیدگی یا بالاتر برسند.[۷]
نوشتههای مانی[ویرایش]
بخش نخستین یکی از نوشتههای مانی: «دینی که من گزیدم از دین پیشینیان به ده چیز بهتر و برتر است.»[۸]
مانی که در میان پیروان فرقههای گنوسی بابل و به دور از مادر پرورش یافته بود زبان دینی ایشان یعنی سریانی را کاملاً میدانست. او به دنبال دینآوری آثار بسیار زیادی را به رشته تحریر درآورد که عمدتاً به زبان سریانی بودند. بعدها این آثار به دیگر زبانهای منطقه نیز ترجمه شد. همچنین مانی یک اثر بنام شاپورگان به زبان فارسی میانه و یک کتاب نقاشی بدون متن و شرح بنام ارژنگ داشتهاست. آثار مانی به شرح زیر است:
نام فارسی میانه این اثر اونگلیون (ewangelyon) است. در منابع عربی از آن با عنوان انجیل یاد شده است. بیرونی در آثار الباقیه مینویسد که کتاب انجیل دارای بیست و دو فصل است که هر فصلی از آن با یکی از حروف آرامی به ترتیب ابجدی شروع میشود. یعقوبی مورخ اسلامی در این مورد مینویسد که کتاب انجیل «نماز و آنچه برای نجات روح باید انجام داد» نوشته شده است.[۹]
ابن ندیم از آن به عنوان «سفرالاحیاء» و بیرونی و یعقوبی آن را «کنزالاحیاء» یاد کردهاند. در متون پارسی میانه مانوی عنوان آن «نیان زندگی» به معنی گنج زندگانی است. در این کتاب مانی به توصیف نور و ظلمت و چگونگی پیدایش آنان و جداسازی این دوازدهم پرداخته است و کارهای پست را به تاریکی و کارهای نیک را به روشنی نسبت میدهد.[۱۰]
نامههای از مانی به شخصیتهای گوناگون در دست است که در متون اسلامی و از آن جمله ابن ندیم نیز به آن اشاره کرده است. اصل این نامهها در متون گوناگون پارسی و عربی و سغدی به جای مانده است. متن این نامهها دربر گیرنده مواعظ و اندرز و سخنان حکیمانه از مانی است و بسیار کوتاه و جذاب نوشته شده است. ابن ندیم فهرست از عنوانهای ۷۷ نامه مانی را به رهبران جوامع مانوی در شهرهای گوناگون آورده است.[۱۱]
ابن ندیم نام این کتاب را سفرالاسرا ثبت کرده است. از فصول کتاب که ابن ندیم آن را نقل کرده است بر میآید که دربارهٔ پیامبران پیشین بحث شده است. مسعودی از آن با عنوان «سفرالاسفار» یا «سفرالاسرار» یاد کرده است. بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند مطالبی از آن دربارهٔ تناسخ نقل کرده است و با توجه به اینکه مسعودی نیز از «دیصانیه» در این نوشته یاد کرده است میتوان نتیجه گرفت که متن کتاب رازها پیرامون اندیشههای دینی پیشینیان بوده است؛ و برای بررسی تاریخ ادیان میتوان مورد استفاده قرار گیرد.[۱۲]
مانی این کتاب را به نام شاپور ساسانی پرداخته و نوشته است و در آن مطالب مربوط به مبدأ و معاد را نوشته است. از درونمایه کتابهای گوناگون که دربارهٔ کتاب شاپورگان نوشتهاند برمی آید که این کتاب مشتمل بر مطالبی در شرح زندگی مانی، چگونگی نزول وحی بر او، اصول عقاید، تکوین جهانی و سرانجام آن بوده است. کتاب شاپورگان در سده سوم به زبان فارسی میانه نوشته شده است و از معدود نوشتههای مانی است که به غیر از زبان آرامی نوشته شده است.[۱۳]
یکی از کتابهای پرآوازه مانی که به صورت نقاشی بوده است ارژنگ نام دارد. در زبان پارتی از آن به عنوان «آردهَنگ» یاد شده است و در پارسی «ارتنگ» نیز آمده است. این اثر شامل نقاشیهایی بوده است که به وسیله آن دو جهان روشنی و تاریکی و ساخت جهان کنونی به نمایش درآمده بود. این متن تا سده پنجم هجری وجود داشته است.[۱۴]
شرح نویسندگان غیر مانوی[ویرایش]
بنا بر سیریل اورشلیم، دانش اندوخته شده مانی از سفرهای مردی هندی به نام سیتانوس در ۵۰ پس از میلاد سرچشمه گرفتهاست. پس از مرگ سیتانوس، شاگرد او تربینتوس به فلسطین و یهودا («در آنجا شناخته شد و در یهودا محکوم گردید») و بابل رفت. او از نام بوداس استفاده میکرد که میتوانست خود را بودا معرفی کند و رابطهای نیز میان فلسفه خود و بوداییگری بیان نماید. تربیتوس با خود تالیفاتی از سیتانوس آورده بود که پس از مرگش آنها را به مهماندار خود، بیوهای با یک برده به نام کابریسوس هدیه داد که بعدها نام خود را به مانی دگرگون کرد. مانس در پارسی به معنای سخنران است.
گفته میشود مانی آن کتابها را مطالعه نمود که بعد از آن بنمایهای برای دکترین مانی شد.
همچنین در سده چهارم، افرائیم به مانی پرخاش کرد که چرا گذاشته مغلوب «دروغی» از هند شود که دو نیرویی که در برابر یکدیگر هستند را معرفی کند.
مرگ مانی[ویرایش]
اطلاعات از دوران آخر زندگی او، فقط محدود به چند روز آخر است.[۱۵]
شاه دستور میدهد مانی را زنجیر کنند. سه زنجیر به دستهایش، سه زنجیر به پاهایش و یکی هم به دور گردنش بسته میشود.[۱۶]
خبر فوت مانی به سرعت در شهر گندی شاپور (بیت لاباط) پخش شد. مردم دسته دسته جمع شدند. بهرام شاه فرمان داد تا مَشعَل فروزانی را در جسدش فرو برند تا مطمئن شود که رهبر مذهبی منفور، واقعاً مرده است. بعد جسد را قطعه قطعه کردند و سر جدا شده را به دروازه بیت لاباط آویختند و باقیمانده جسد را پیروانش در تیسفون به خاک سپردند.[۱۷]
دین مانی پس از مرگ وی[ویرایش]
نظر بر این است که پیروان مانی تلاش بسیاری برای مشمول کردن همه آیینهای دینی شناخته شده کردند؛ در نتیجه بسیاری از رسائل ساختگی مسیحی را از جمله: اعمال توماس را حفظ کردند که در غیر این صورت امکان داشت از میان برود. مانی مایل بود که خود را به عنوان «حواری عیسی مسیح» تشریح کند، اما کلیسای ارتدکس او را مرتد خواند.
برخی خردهنوشتههای یک کتاب مانیگرایی میآورد که در سال ۸۰۳ پس از میلاد خان سلطنت ایغوریان به تورفان میرود و سه دادرس مانیگرا را برای ادای احترام به یک روحانی ارشد مانی در بمبئی میفرستند. یک سرود مانیگرا از سده ۸ میلادی در تورفان نوشته شده در پارسی میانه میآورد که بیشتر خویشاوندان خان دوستدار آیین مانی بودند. بیشتر نوشتههای مانوی که در تورفان پیدا شدهاند، به خط مانوی و به زبانهای ایرانی رایج یعنی پارسی میانه، پارتی و به ویژه سغدی میباشند. این نوشتارها اثبات میکند که سغد (شمال خاور ایران) مرکز بسیار مهم مانیگرایی در آغاز دوران میانی بودهاست و شاید هم که بازرگانان سغدی بودهاند که این آیین را به آسیای مرکزی و چین گسترش دادند.
در آغاز سده دهم میلادی، اویغور امپراتوری نیرومندی را تحت اثر بوداییگری پدید میآورد و برخی از پرستشگاههای مانیگرایان را به صومعههای بودایی تبدیل میکند. با این حال، این حقیقت تاریخی را که اویغوریان مانیگرا بودهاند، نمیتوان انکار کرد. مورّخ تازی (عرب) ابن ندیم میگوید: که اویغورخان همهٔ تلاش خود را برای برجسته کردن آیین مانی در قلمرو پادشاهی آسیای میانه (سامان) کرد. نوشتارهای چینی نیز ثبت کردهاند که روحانیان مانیگرا به چین آمدند و به بارگاه امپراتوری در سال ۸۳۴ میلادی باج پرداختند. فرستادهٔ خاندان سونگ به نام ونگ از پرستشگاههای مانیگرایان در گائوچنگ بازدید کردهاست.
شواهد حاکی از آناند که از محبوبیت مانیگرایان پس از سده ده میلادی در آسیای مرکزی به آهستگی کاسته شد. برخی پژوهشگران یافتهاند که اندیشهٔ مانیگرایان زیرکانه بر باورهای مسیحی تأثیر داشتهاست، در بحث تضاد نیکی و بدی (خیر و شر) و شکل واضح شیطان. سبب این اثر تا حدودی آگوستین هیپو است که پس از مدت کمی که به آیین مانی گرویده بود، به مسیحیت روی آورد و نوشتههای او هنوز هم در میان الهیاتدانان کاتولیک، پرنفوذ و تأثیرگذارند. جالب است که میان مانی و محمد، پیامبر اسلام توازی بر قرار است. مانی ادعا میکرد که جانشین پیغمبرانی چون عیسی و دیگرانی که آموزههایشان موضعاً یا به دست پیروانشان تحریف شده است، میباشد. مانی اظهار پیامبری کرد و همچنین خود را منسوب به فارقلیط میدانست، عنوانی از انجیل به معنای کسی که تسلی میبخشد یا کسی که بر طرف ما میانجیگری میکند که بنابر رسم ارتودکسی خود شخص روحالقدس بدین نام درک میشود و در دیدگاهی دیگر فارقلیط پیامبری است که از پس عیسی میآید و او را تصدیق میکند؛ که این با ادعای مانی بیشتر هماهنگی دارد.
مانی ادعا کرد که: آخرین پیامبر است، و رسالت او را فرشتهای بر او آشکار ساختهاست. محمد، نیز مانند ادعای جانشینی پیامبران به ویژه پیامبر عبری، عیسی را داشت. او نیز ادعا کرد که آموزهها و کتابهای پیامبران پیشین به دست پیروانشان دستکاری و تحریف شدهاست. برای نمونه اینکه مسیحیان باور دارند که عیسی پسر خداست. او همچنین ادعا کرد که واپسین پیامبر موعود بشریت است، همان گونه که مانی گفته بود.
در آغاز قرن بیستم نوشتههای بسیاری از پیروان مانی در پرستشگاههای مانوی (مانستانهای) مدفون در شنزارهای تورفان در چین پیدا شد که بخش بزرگی از آنها در انستیتوی خاورشناسی برلین نگهداری میشوند. بخشهایی از این دستنوشتهها خوانده شدهاست و تلاش برای خواندن بقیه آنها همچنان ادامه دارد. آنها به زبانهای گوناگون و به خط مانوی که از نوآوریهای خود مانی بودهاست، نوشته شدهاند. بیشتر این نوشتهها به زبان فارسی میانه (پهلوی) و پهلوانیگ (پهلوی اشکانی) هستند. برگردانهایی قبطی از مصر و ترجمههایی یونانی نیز از کتابهای مانی بر جای ماندهاست. ماجرای کشف آثار تورفان چنین است که در صحرای گوبی در آسیای مرکزی چندین شهر تمام در نتیجه توفان مخصوصی زیر شن رفته و مردم آن شهرها سرزمین خود را رها کرده و از آنجا رفتند و خانههای ایشان هم چنان در زیر شن ماند. از اواخر قرن نوزدهم میلادی برخی از مسافران متوجه شدند که کاغذ پارههایی گاهی از زیر شنها بیرون میآید و بومیان برخی از آنها را به جای شیشه در و پنجره بکار میبرند و خطوطی بر آن هست. انجمن جغرافیایی سن پطرزبورگ از سال ۱۸۹۳ تا ۱۸۹۵ در آنجا حفریات علمی کرد و سه سال دکتر کلمنتز فرستاده فرهنگستان علوم روسیه دنباله کار را گرفت و سپس چند تن دیگر از دانشمندان روسی در آنجا کار کردند. جایی که در آن حفریات کردند در شمال تورفان یعنی در جایگاه شهریست که سابقاً به آن کوشان میگفتند و مردم محلی به آن «خوچو» و مردم چین به آن «کائو چانگ» میگفتند. پس از چندی دولت آلمان دستهای از دانشمندان خود را سه بار پی در پی به آنجا فرستاد. در ۱۹۰۲ هیئتی به ریاست «گرونودل» با اعانه فرهنگستان علوم مونیخ در سال ۱۹۰۴ هیئت دیگری به ریاست «فن لو کوک» به سرپرستی فرهنگستان برلن و در ۱۹۰۵ هیئت سومی به ریاست گرونودل و عضویت فن لو کوک به آنجا رفتند. سرانجام هیئت دیگری از فرانسه به ریاست پول پلیو مأمور این کار شد و نتایج مهمتری بدست آمد. از آن جمله در غاری در "تون-هوانگ" یک جایگاه پنهانی کشف کردند و طومارهای خطی بسیار گرانبها در آن جا یافتند که اکنون در کتابخانه پاریس است. در میان اسنادی که بدست آمده تعدادی متون مانوی است که کارل زالمان دانشمند مشهور روسی و "ف.و.ک. مولر دانشمند آلمانی متون زبان دری آن و رادلف عالم روسی و فن لو کوک عالم آلمانی متون ترکی آنها را با رنج فراوان خواندهاند. در میان متنهای ترکی کتابی است دربارهٔ اعتراف به گناه در دین مانی که باستان شناس معروف مجار " سر اورل استاین" که بیشتر در هندوستان میزیسته به دست آورده و رادلف و فن لو کوک تدریجاً آن را خواندهاند این کتاب به" خواس توانیفت" معروف است. در میان طومارهایی که در توئن هوانگ بدست آوردهاند و مسافران اروپایی نتوانستهاند با خود ببرند و دولت چین آنها را به پکن برده و در کتابخانه مخصوصی که در آنجا ترتیب داده گذارده است طومار بزرگی است که تقریباً کامل است و چیزی از آن از میان نرفته است. شاوان و پلیو دانشمندان فرانسوی پی بردهاند که این طومار یکی از کتابهای مانوی است و تفسیر آنها در مجله آسیایی پاریس منتشر کردهاند. اسناد دیگری به زبان ترکی اویغوری و پارسی باستان و سغدی و چینی است.[۱۸]
در سال ۱۹۶۹ در مصر شمالی یک دستنوشته خطّی کهن یونانی متعلق به ۴۰۰ پس از میلاد پیدا شد و امروزه «نسخه مانی کلن» نامیده میشود چرا که در دانشگاه کلن نگهداری میشود. این نوشته، بازگویی زندگانی مانی و نمو روحانی به همراه آگاهیهایی دربارهٔ آموزههای دینی مانی و دربرگیرنده بخشهایی از انجیل زندهٔ او و نامهٔ او به ادسا میباشد. مانی خود را ناجی و حواری عیسی مسیح معرفی میکرد. در پاپیروس قبطی مانیگری قرن چهارم، مانی به عنوان فارقلیط - روح القدس و عیسای نوین شناخته میشود.
این دین تا سده ۱۴ میلادی زنده بود و سپس پیروان خود را زیر فشارهای گوناگون سیاسی و دینی از دست داد.
پانویس[ویرایش]
- ↑ Religion of History's 100 Most Influential People
- ↑ CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1 iranicaonline.org
- ↑ CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1 iranicaonline.org
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ Sundermann، MANI.
- ↑ ابوالقاسم اسماعیل پور، اسطوره آفرینش در آیین مانی، انتشارات کاروان صفحهٔ ۲۳
- ↑ ابوالقاسم اسماعیل پور، اسطوره آفرینش در آیین مانی، انتشارات کاروان صفحهٔ ۲۹
- ↑ مهری باقری ادیان ایران باستان
- ↑ TITUS Texts: Manichaean Reader (arr. by texts): Frame
- ↑ بررسی منابع و مآخذ تاریخ ایران پیش از اسلام- دکتر محمدباقر وثوقی- انتشارات دانشگاه پیام نور
- ↑ بررسی منابع و مآخذ تاریخ ایران پیش از اسلام- دکتر محمدباقر وثوقی- انتشارات دانشگاه پیام نور
- ↑ بررسی منابع و مآخذ تاریخ ایران پیش از اسلام- دکتر محمدباقر وثوقی- انتشارات دانشگاه پیام نور
- ↑ بررسی منابع و مآخذ تاریخ ایران پیش از اسلام- دکتر محمدباقر وثوقی- انتشارات دانشگاه پیام نور
- ↑ بررسی منابع و مآخذ تاریخ ایران پیش از اسلام- دکتر محمدباقر وثوقی- انتشارات دانشگاه پیام نور
- ↑ بررسی منابع و مآخذ تاریخ ایران پیش از اسلام- دکتر محمدباقر وثوقی- انتشارات دانشگاه پیام نور
- ↑ ویدنگرن، مانی، 53.
- ↑ ویدنگرن، مانی، 59.
- ↑ ویدنگرن، مانی، 59-60.
- ↑ سرچشمه تصوف در ایران، سعید نفیسی، چاپ فروغی،1343، صص 90-93
منابع[ویرایش]
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «مانی»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۱۴ بهمن ۱۳۹۱).
- ابوالقاسمی، محسن، تاریخ زبان فارسی، سازمان سمت، ۱۳۷۳
- سرکارتی، بهمن. «مانی و بهرام». دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، ش. ۱۱۶ (۱۳۵۴): ۴۹۸ تا ۵۲۴. بازبینیشده در ۱۱٫۲۹٫۲۰۱۴.
- باقری، مهری. ادیان و مذاهب پیش از اسلام. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۹۰. شابک ۹۶۴-۵۷۹۹-۹۸-۸.
- تفضلی، احمد. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. به کوشش ژاله آموزگار. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۸. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۷۲-۴۶۹-۶.
- زرینکوب، عبدالحسین و روزبه زرینکوب. تاریخ ایران باستان (تاریخ سیاسی ساسانیان). ج. ۳. تهران: سمت، ۱۳۹۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۳۰-۴۴۴-۵.
- میرفخرایی، مهشید. مانی و آموزههای او. تهران: ققنوس، ۱۳۸۳. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۸۰-۵.
- ویدنگرن، گئو. مانی و تعلیمات او. ترجمهٔ نزهت صفای اصفهانی. تهران: نشر مرکز، ۱۳۹۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۳۳۵-۲.
- WINDENGREN, G. “Manichaeism and Its Iranian Background”. In The Cambridge History of Iran. vol. 3-II. Cambridge: Cambridge University Press, 2008. ISBN 978-0-521-24693-4.
- Sundermann, Werner. “THE REPRESENTATION OF MANICHEISM IN THE FEHREST”. In Encyclopædia Iranica. vol. IX. 475–483. Retrieved ۱۱٫۲۶٫۲۰۱۴.
- Skjærvø, Prods Oktor. “Kartīr and Other Iranian Religions”. In Encyclopædia Iranica. vol. XV. 608–628. Retrieved ۱۱٫۲۶٫۲۰۱۴.
- Sundermann, Werner. “MANI”. Encyclopædia Iranica, 2009. Retrieved 11.26.2014.
- Shapur Shahbazi, A. “SASANIAN DYNASTY”. In Encyclopædia Iranica. 2005. Retrieved ۱۱٫۲۵٫۲۰۱۴.
|
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ مانی موجود است. |