ناصر تقوایی
ناصر تقوایی | |
---|---|
زادروز | ۲۰ تیر ۱۳۲۰ (۷۴ سال) آبادان |
تحصیلات | دیپلم ریاضی |
پیشه | نویسنده، عکاس، کارگردان، و فیلمنامهنویس |
سالهای فعالیت | (تاکنون-۱۳۴۶) |
همسر |
شهرنوش پارسی پور (۱۳۴۶-۱۳۵۲) مرضیه وفامهر (اکنون) |
جایزهها | نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای فیلم قصههای کیش ۱۹۹۹ (به همراه ابوالفضل جلیلی و محسن مخملباف) نامزد جایزه پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو برای فیلم ناخدا خورشید ۱۹۸۸ برنده جایزه پلنگ برنزی جشنواره فیلم لوکارنو برای فیلم ناخدا خورشید ۱۹۸۸ |
صفحه در وبگاه IMDb | |
صفحه در وبگاه سوره |
ناصر تقوایی (متولد ۱۳۲۰ آبادان)، نویسنده و کارگردان ایرانی است. وی دانش آموخته دبیرستان رازی آبادان است. [۱] تقوایی قبل از شروع کار در سینما، جذب تلویزیون شد و با ساخت سریال تلویزیونی مورد توجه قرار گرفت. تقوایی برای فیلم ناخدا خورشید در سال ۱۹۸۸ برنده جایزه پلنگ برنزی جشنواره فیلم لوکارنو شد.
محتویات
زندگی و فعالیتها[ویرایش]
در کارنامه فیلمسازی تقوایی ۶ فیلم بلند و یک اپیزود از فیلم بلند (اپیزود «کشتی یونانی» از مجموعه «قصههای کیش» - ۱۳۷۷) دیده میشود که سه تای آن را قبل از انقلاب و سه تا را پس از انقلاب ساخته است. تقوایی یک سریال مشهور هم ساخته که مردم او را بیشتر با این مجموعه میشناسند. «دایی جان ناپلئون» نوشته ایرج پزشکزاد، از سریالهای ماندگار تلویزیون ایران است. اما پیش از همه اینها تقوایی مستندساز بوده. «تاکسیمتر» که در سال ۱۳۴۶ برای تلویزیون ساخته شد، نخستین فعالیت او در عرصه فیلمسازی محسوب میشود. مستندهایی چون «مشهدقالی»، «فروغ فرخزاد»، «اربعین» و «بادجن» مهمترین مستندهای تقواییاند. او پس از انقلاب نیز مستند «تمرین آخر» (۱۳۸۳) را با موضوع تعزیه ساخت. تقوایی فیلم کوتاه تحسینشده «رهایی» (۱۳۵۰) را هم در کارنامه دارد. این فیلم در هشت جشنواره مهم جهانی از جمله جشنوارههای ونیز، سانفرانسیسکو و جیفونی جایزه گرفت. تقوایی که متولد آبادان است، در سال ۱۳۴۴، درسال قبل از آنکه خودش پشت دوربین یک فیلم کوتاه مستند بایستد، جزو کارکنان فنی فیلم معروف خشت و آیینه ساخته ابراهیم گلستان بود و زیر و بم فیلمسازی را همانجا آموخت. ناصر تقوایی از معدود سینماگران ایرانی است که ادبیات را خوب میشناسد و به قول خودش عاشق ادبیات است. او دانشآموخته ناتمام رشته ادبیات فارسی است و یک مجموعه داستان هم منتشر کرده که توقیف شد با نام «تابستان همانسال» که مشتمل بر هشت داستان به هم پیوسته است. مدتی هم سردبیر مجله ادبی هنر و ادبیات جنوب بود. شاید همین نکته باعث شده تقوایی درآثارش، بیشتر از همه سینماگران ایرانی به اقتباس ادبی توجه نشان دهد. «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹) براساس نوشته غلامحسین ساعدی، داستان یک سرهنگ بازنشسته و روابط او با دخترانش را روایت میکند که البته توقیف هم شد. در این فیلم شاعران سرشناسی چون محمدعلی سپانلو و منوچهر آتشی در نقش خودشان بازی کردند. «صادق کرده» (۱۳۵۱) نوشته خود تقوایی بود که سعید راد، محمدعلی کشاورز و عزتاله انتظامی در آن بازی میکردند. این تنها فیلمی است که تقوایی در آن از فلاشبک استفاده کرده که اتفاقا فرم مورد علاقهاش هم نیست. «نفرین» (۱۳۵۲) نوشته تقوایی براساس داستان نه چندان برجسته «باتلاق» نوشته میکا والتاری ساخته شد. بهروز وثوقی، جمشید مشایخی و فخری خوروش در فیلم بازی کردند و فیلم گرچه با اقبال عمومی مواجه نشد اما فیلم مورد علاقه تقوایی و منتقدان است. «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵) که اقتباسی از «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی است به گمان بسیاری برترین اقتباس سینمایی سینمای ایران محسوب میشود و بیتردید تسلط شگرف تقوایی برادبیات و البته اقتباس، کارگردانی استادانه در کنار بازیهای درخشان از امتیازات فیلم به حساب میآید. این فیلم جایزه یوزپلنگ برنز جشنواره مهم لوکارنو را هم گرفت. «ای ایران» (۱۳۶۸) نوشته تقوایی با درونمایه هویت ملی و با بازی درخشان اکبر عبدی، حسین سرشار و غلامحسین نقشینه، موسیقی استادانه ناصر چشمآذر و فیلمبرداری محمود کلاری در لوکیشن ماسوله ساخته شد. فیلم به دلایلی از بخش مسابقه جشنواره فجر کنار گذاشته شد. «کاغذ بیخط» (۱۳۸۰) نوشته تقوایی و مینو فرشچی آخرین فیلم تقوایی تا به امروز است. گرچه فیلم به گمان برخی، قوت فیلمهای دیگر تقوایی را ندارد ولی همچنان استادانه و دقیق کارگردانی شده. در این فیلم آخرین بازی سینمایی مرحوم جمیله شیخی دیده شد و یکی از بهترین بازیهای هدیه تهرانی و خسرو شکیبایی. اما آنچه تقوایی را به عنوان یک استثنا در سینما مطرح میکند تنها کیفیت بالای آثارش نیست، بلکه انبوه کارهای ناتمامی است که در کارنامه دارد. مطمئناً مقصر تمام این «ناتمامها» خود تقوایی نیست و در برخی از موارد شرایط و وقایع مختلف نیز سهیم بودهاند. او در کارنامه خود چندین کارسینمایی و تلویزیونی ناتمام دارد. مجموعه تلویزیونی «داستانسرایان» (۱۳۵۷) که به زندگی و آثار نویسندگان نامآور ادبیات معاصر میپرداخت، از آن جمله است. او پیش از انقلاب قرار بود، «شوهر آهو خانم» نوشته علیمحمد افغانی را هم بسازد که نشد. او پس از انقلاب پروژه عظیم کوچک جنگلی نوشته خودش را در سال۱۳۶۲ نیمهکاره گذاشت و دو پروژه مشهور «زنگی و رومی»(۱۳۸۱) و «چای تلخ» (۱۳۸۲) نیز همچنان ناتمام رها شدهاند.
آثار[ویرایش]
سریال[ویرایش]
- سریال داییجان ناپلئون (۱۳۵۴)
فیلم[ویرایش]
- آرامش در حضور دیگران (۱۳۴۹)
- صادق کُرده (۱۳۵۰)
- نفرین (۱۳۵۲)
- ناخدا خورشید (۱۳۶۵)
- ایایران (۱۳۶۸)
- قصههای کیش، اپیزود کشتی یونانی (۱۳۷۷)
- کاغذ بیخط (۱۳۸۰)
- زنگی و رومی (نیمه تمام)
- چای تلخ (نیمه تمام)
فیلم مستند[ویرایش]
- نانخورهای بیسواد
- آرایشگاه آفتاب
- تاکسی متر
- باد جن
- نخل
- بازار میناب
- موسیقی جنوب
- اربعین
- مشهد قالی
- فروغ فرخزاد
- تمرین آخر- تعزیه حر دلاور (۱۳۸۳): بواسطه نمایش این فیلم و چند اقدام دیگر، تعزیه در سازمان میراث جهانی یونسکو ثبت جهانی شد.
- پیش
فیلم کوتاه[ویرایش]
- رهایی (۱۳۵۰) آرمان بحرینی (خط)
فیلم نامه[ویرایش]
- انسان کامل
- کبریت بی خطر
- چای تلخ
- کوچک جنگلی
داستان[ویرایش]
- تابستان همانسال (هشت داستان پیوسته)
جوایز[ویرایش]
- نشان فیروزه هفتمین دوره سینما حقیقت به پاس یک عمر فعالیت هنری ۱۳۹۲
- نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای فیلم قصههای کیش ۱۹۹۹
- برنده جایزه پلنگ برنزی جشنواره فیلم لوکارنو برای فیلم ناخدا خورشید ۱۹۸۸
- نامزد جایزه پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو برای فیلم ناخدا خورشید ۱۹۸۸
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از پنجمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم ناخدا خورشید ۱۳۶۵
- برنده جایزه تندیس طلایی جشنواره فیلم سانفرانسیسکو برای فیلم کوتاه رهایی ۱۹۷۲
- نشان نقره ششمین دوره جشنواره سینمایی سپاس تهران برای فیلم نفرین ۱۳۵۲
- نشان برنز پنجمین دوره جشنواره سینمایی سپاس تهران برای فیلم صادق کرده ۱۳۵۱
فضا سازی و شخصیت پردازی در آثار تقوایی[ویرایش]
برای فضا سازی و شخصیت پردازی صحیح لازم است کارگردان درک و بینش صحیحی در مورد نویسنده و آدمهای اثرش داشته باشد؛ که به حق تقوایی در آرامش در حضور دیگران با پشتوانهای از نویسندگی و ادبیات داستانی توانسته است فضای قصهٔ ساعدی را به خوبی پیاده کند. جدای از انتخاب درست و حساب شده بازیگران، تقوایی توانسته است به بهترین شکل فضای فاجعه را در خانوادهای ناهمگون که در راس آن یک سرهنگ به آخر خط رسیده و وا خورده قرار دارد به تصویر بکشد. صحنه به یادماندنی سان دیدن سرهنگ از درختان و نردههای حاشیه دانشکده افسری، نشانگر شناخت درست تقوایی از زبان تصویر است. شاید در واقع مهم ترین و اصلی ترین هنر سینما همین باشد، تصور خوب یک گارگردان از داستان و خوب به تصویر کشیدن آن.یکی از عواملی که باعث انتخاب این داستان از ساعدی شد علاقه تقوایی به شخصیتهای درون گرا و پرداختن به کمپلکسهای روانی افراد بود.
علاقه و پرداختن تقوایی به شخصیتهایی با آشفتگیهای روحی و روانی به آرامش در حضور دیگران خلاصه نمیشود. او در اثار دیگر خود مانند صادق کرده به نمایش این موضوع میپردازد. ظرافت و هنری که او در فضا سازی و شخصیت پردازی این فیلم به خرج داده است نمایش هر دو طرز تلقی بدون سمت گیری یک سویه از دو شخصیت است که هر دو از یک حادثه واحد رنج میبرند اما یکی با روحیهٔ عصیان گر جنایت را تنها نقطه آرامش خود میداند و دیگری با شخصیت جالب و جا افتاده خود و به لحاظ موقعیت شغلی اش نمیتواند همان روحیهٔ عصیانگر را داشته باشد و نتیجتاً با این واقعه به شکلی منطقی تر و البته محتاطانه تر برخورد میکند. در نفرین نیز بحران روحی آدمها هم عامل ایجاد جاذبه و دافعه میان آنهاست؛ وهم سبب ساز فاجعه. زن که با شوهر بیمار و مالیخولیایی اش زندگی یکنواخت و کسالت باری دارد با آمدن کارگری جوان سعی میکند تا خلاء عاطفی اش را به وسیلهٔ او پر کند و شوهر زن با اقدامی جنون آمیز این آرامش موقت را از او میگیرد. تلاش موفق تقوایی و فیلمبردار خوبش، نعمت حقیقی، در انطباق فضای فیلم با خصوصیات فردی سه شخصیت اصلی فیلم تلاطمات روحی و عصیانهای درونی شان، مهمترین نکته مثبت فیلم به شمار میآید.
یکی از اصلی ترین و ارزشمند ترین نکات سریال دایی جان ناپلئون وجود شخصیتهای جا افتاده و در ذهن ماندنی است. بخشی از این موفقیت به نوشتهٔ ایرج پزشکزاد مربوط است، ولی بخش دیگر آن به تبحر تقوایی در انتخاب درست و به جای بازیگران و تسلطش در تکامل بخشیدن به شخصیتهای داستان در قالبی تصویری باز میگردد.
در ناخدا خورشید نیز که برداشتی آزاد از رمان 'داشتن و نداشتن' ارنست همینگ وی است به واسطهٔ علاقه تقوایی به همینگ وی و شخصیتهای داستانهایش باعث شده که او باشناخت کامل از دو شخصیت اصلی داستان به آنها هویت اقلیمی بدهد، بدون انکه بر استحکام شخصیتهای آنها خدشهای وارد شود.
البته تقوایی به لحاظ تعلق به محیط جنوب و آدمهایش، در اندازههایی فراتر از هری مورگان به 'ناخدا خورشید' نزدیک شده و به او ابعادی اسطورهای بخشیده و حتی برای تحقق این هدف، تعمدأ از بخش پایانی داستان همینگ وی صرف نظر کرده است. او در کنار تاکید بر خشونت بدوی و مجذوب کننده ناخدا، به ویژگیهای بکر و اصیل این آخرین بازماندهٔ سازش ناپذیر بندری پرت افتاده پرداخته است؛ و در قبال بها دادن افراطی به ناخدا با شخصیت پردازی سطحی همسرش رو برو هستیم. در صورتی که در کتاب همسر هری مورگان به نحو چشمگیر تری حضور دارد و گاهی همینگ وی بسیار به او نزدیک شده است.
علاوه بر این تقوایی تلاش بسیار داشته تا فضای محیط سنتی جنوب را به بیننده منتقل کند.به صحنه ورود مستر فرحان و نحوه رساندن او از داخل قایق به ساحل و همچنین صحنه عبور آخر مستر فرحان از طول مسیر اقامتش تا مکان استقرار لنج ناخدا، که ابتدا مکثی در کنار برکه آب میکند و پس از انعکاس تصویرش بر روی آب، به مسیر خودش ادامه میدهد و از کنار زنانی که لباسهای شسته شده را با خشونت بر زمین میکوبد میگذرد. با این حس و حال فضا و ظرافت و ایجاز استادانهای که در آن به کار رفته، به خوبی میتوان سرنوشت بد فرجام مستر فرحان را حدس زد.
در فیلم ای ایران 'فضا سازی و شخصیت پردازی' تقوایی از انسجام کافی برخوردار نیست. در طول فیلم دو شخصیت نسبت به بقیه بیشتر نمود دارند: گروهبان مکوندی و معلم سرود که شخصیت و خصوصیات فردی و اخلاقی و طرز تلقی شان کاملأ با یکدیگر تفاوت دارد. گروهبان مکوند، یک نظامی خشن و کم ظرفیت، جاه طلب و دیکتاتور منش است که تعصبی کور کورانه به سیستم حکومت سلطنتی دارد و به لحاظ همین ذهنیت منجمد و بسته اش با هر گونه حرکت و تحول مخالف است، ولی معلم سرود بر خلاف وی فردی احساساتی و کما بیش آزاد اندیش است.
با این دو شخصیت تا جایی که حضوری فردی و واقعی دارند میتوان کنار آمد، اما وقتی که قرار میشود 'تقوایی' این دو شخصیت را به عنوان دو دیدگاه و نماینده دو قشر در کلیت خود معرفی کند و این دو جریان را در مقابل هم قرار بدهد و سپس جانی یکی را بگیرد قشر هنرمند ومعلم سرود ضعف کار او نمایان میشود. در چنین وضعی است که با آرمانگرایی رو بنایی و سطحی پایان فیلم رو به رو میشویم. معلم سرود میشود پیشگام و پیشتاز، و دانش آموزان پشت سر این قافلهسالار و پاسدار آزادی حرکت میکنند و سرود ای ایران را با کلام و پرداخت تازهای میخوانند و با تکیه بر آهن بودنشان، میروند تا طرحی نو در اندازند. در این میان، تقوایی نگاه آرمان خواهانه اش را بیش از همه در مورد پسر نوجوان گروهبان مکوندی اعمال میکند و به دین وسیله بین او و پدرش دیواری بلند میکشد. در اینجا باید به یک مورد مشترک که در تعدادی از فیلمهای تقوایی شاهد بودهایم اشاره کرد: افرادی که با ماسک کاغذی (پاکت کاغذی)چهره خود را میپوشانند. این تمهید ظریف در فیلمهای 'رهایی'، 'ناخدا خورشید' و 'ای ایران' به کار گرفته شده، و با توجه به استمرارش میتوان از آن به مثأبه نوعی بیان تمثیلی غیر قابل توصیف یاد کرد که احتمالأ زمینههای آن از حضور تقوایی در جنوب و مشاهده عینی وضعیت رو به ویرانی آن ایجاد شده است.
در فیلمهای مستند تقوایی و حتی فیلم داستانی کوتاهش 'رهایی' نیز اهمیت فضا و محیط حس میشود. عمدتأ فیلمهای مستند وی از اعتبار جامعه شناختی برخوردارند. با این حال، در فیلمهای مستند اولیه او بیشتر وجه گزارشی کار و تأکید بر نمایش واقعیت مد نظر بوده، در صورتی که در فیلمهای بادجن، اربعین، مشهد قالی حضور تقوایی و دخالت ظریف و اندیشمندانه اش در ماهیت واقعیتی که به تصویر در آورده کاملأ نمایان است.[۲]
منابع[ویرایش]
- ↑ «زندگی ادبی یک مترجم ادبی». بیبیسی فارسی. بازبینیشده در ۲۶ اکتبر ۲۰۰۸.
- ↑ معرفی و نقد آثار ناصر تقوایی (تألیف غلام حیدری)
- فیلم تازهام به "زنگی و رومی" ارتباط ندارد/ زمان تولید مشخص نیست
- ناصر تقوایی در بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها (IMDb)
|