یائو
یاو یا یو یا یائو (به چینی ساده شده: 尧؛ به چینی سنتی: 尧؛ به پین یین: Yáo؛ به وید - جایلز:Yao)، زندگی در فاصلهٔ سالهای ۲۳۵۸ تا ۲۲۵۸ پیش از میلاد، از فرمانروایان اسطورهای چین است. وی یکی از سه شهریار و نیز یکی از پنج امپراتور معروف در تاریخ اساطیری چین به شمار میآمد. وی همچنین با عنوان تائوتانگ شی (陶 唐氏) نیز، شناخته میشود.
وی در موقع تولد، یی فانگ سون(伊 放 勋)، یا یی چی (伊 祁) نام گرفت و فرزند دوم امپراتور کو و کوئینگ دو(庆 都) محسوب میشد. او همچنین به عنوان تنگ یائو (唐尧) نیز شناخته شدهاست.
امپراتور یاو اغلب به گونهای اغراق آمیز، بعنوان پادشاهی بی عیب و نقص به لحاظ اخلاقی ستوده میشود. همچنین سخاوتمندی یاو و سعی و تلاشش در راستای خدمت، به عنوان یک مدل یا الگوی تمام عیار در برابر پادشاهان و امپراتوران آیندهٔ چین قرار میگیرد و مورد تحسین و ستایش واقع میشود.
البته چینیهای اعصار قبلی، اغلب از یاو، شان و یو به عنوان شخصیتهای تاریخی بحث میکردند و برای این شخصیتها ماهیت واقعی و تاریخی قائل بودند، امّا مورخان معاصر معتقدند که این شخصیتها، اگر هم در واقعیت تاریخ حضور داشتهاند، احتمالاً رهبرانی بومی و یا رؤسا و نمایندگان قبایل متحدی بودهاند که اتحاد و یکپارچگی و نظام سلسله مراتبی را در این قبایل حفظ میکردهاند و دولتهایی را در دوران گذار به جامعهٔ مردسالار و فئودال تاسیس کرده بودهاند. در یکی از کتابهای تاریخی کلاسیک، یاو، شان و یو، یک فصل را به خود اختصاص دادهاند و جزئی از پنج اسطورهٔ کلاسیک چین، محسوب شدهاند. جوانگ زی یا چانگ تزو (Chuang Tzu) در همین ارتباط میگوید که یاو و شان، بهترین همهٔ مردان بودند.(بخش پنجم، از کتاب نشانههای تقوای کامل)
برطبق افسانههای موجود، یاو در سن ۲۰ سالگی به فرمانروایی رسید و در سن ۱۱۹ سالگی، از دنیا رفت و در زمان مرگ، تاج و تخت خویش را به شان بزرگ واگذاشت که داماد او محسوب میشد و با دو دختر او، پیوند ازدواج بسته بود.
از جمله خدمات و بهره رسانیهای متعددی که به یاو نسبت داده میشود، میتوان به این موضوع اشاره کرد که گفته میشود او بازی ویکی Weiqi را به عنوان نوعی سرگرمی برای پسر کند ذهنش، که دانزو (丹朱) نام داشته، اختراع کردهاست.
امّا بعد از مرگ یاو و پس از اینکه دوران ۳ سالهٔ عزاداری مرسوم پایان گرفت، شان، فرزند یاو، یعنی همان دانزو را به عنوان حاکم معرفی نمود، اما مردم فقط خود شان را به عنوان وارث به حق یاو به رسمیت شناختند.
البته در سالنامه بامبو داستان متفاوتی در این ارتباط ارائه کردهاست. در این روایت، شان بر یاو میشورد و او را زندانی میکند و تا زمان مرگ در آنجا نگهش میدارد. ضمناً دانزو (پسر یاو) تبعید میشود و بعدها از شان شکست میخورد.
منابع[ویرایش]
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ یائو موجود است. |
|