اورش

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
اورش محمود صالحی چهارلنگ
کل جمعیت

(محاسبه نشده)
سردسیر:کمیتک وفریدن، چناررود ٬وگرمسیر:کتوندسردشت

نواحی با بیشترین جمعیت
زبان‌های رایج
لری بختیاری
ادیان و مذاهب
شیعه

'اورش نام تیره‌ای بزرگ ازطایفهمحمود صالح ایل چهارلنگ بختیاری است که شامل تش‌هایی نظیر اولادان آغفور ٬ اولادمم صالح، اولاد کهنه (کهن) جیرانی گیلانی

پیشنه طایفه و نام اورش[ویرایش]

به روایت کتاب سرگذشت ایل چهارلنگ:نام اَورش تلفظی به گویش بختیاری واژه آرش است وبنا روایت کلاسیک عالمان انساب کهن بختیاری نسب این تیره به آرش کمانگیر پهلوان اساطیری ایران باستان می‌رسد. شخصیت آرش اگرچه آمیخته به افسانه است اماچون دراوستا (کتاب یشتها: تیریشت فقره ۶ و۷)ازآن نام برده شده لاجرم موضوع وجود تاریخی اوقطع نظر از اسطوره پردازی اغراق آمیزپیرامون اوبلا منازع است وآرش دراوستا به به صورت اِرخش امده است واین نام درمتون پهلوی به صورت ایرش درج شده است وبه روایت تاریخ طبری دروران ساسانیان برخی اشراف ازجمله بهرام چوبین به انتساب به ایرش مفاخرت می‌کردند (طبری ج۲ ص ۳۷۱) وازاین سبب نسب رسی این تیره نژاده به خاندان‌های کهن که ازمواریث (شخصیت حقیقی وغیراساطیری) ایرش محل تأمل است وتصافاً تفظ اورش به ایرش نزدیک تراست تا آرش.[۱]

تاریخ و نام آوران[ویرایش]

ریاست طوایف چهارلنگ بلکه درغالب مواقع (صرف نظر ازعصرمحمدتقی خان کیان ارثی) تمامیت ایل چهارلنگ عمدتاً با سرمداران طایفه محمودصالح وخصوصا تیره اورش ممصالح بوده است.اساساً نام محمودصالح برآمده ازنام دوشخص حقیقی ازاجداد سران این طایفه است و درواقع،محمود صالح اسمی برآمده از نام دو شخص حقیقی و از نیاکان اولاد مم صالح است که در موقعیت تاریخی عصر صفویه قرار داشته و به حسب روایات محلی، صالح ، به عنوان سر دودمان‌طایفه های محمودصالح ،معاصر با شاه اسماعیل صفوی قیادت برخی تیرهای چهارلنگ را داشته و محمودخان نام فرزندصالح خان می‌باشد، که بعد از پدر، درعهدشاه عباس کبیر حایز این مقام گردید... (و در این موقع هنوز ایل بختیاری به دو شاخه چهارلنگ و هفت لنگ، موسوم نگردیده بود!) و بر این اساس، نام محمودصالح (یعنی محمود، پسر صالح) که جد حیدرآقا خان، ناظر و نیای علیمردان خان چهارلنگ بوده است.[۲]

بنابراین «برخی قبایلی که بعداً محمودصالح خوانده شدند، درواقع چهارلنگان متحد طایفه محمودصالح بودند، که در سپاه نادرشاه افشار ، علی مردان خان محمودصالح از سوی شاه، فرماندهی آنان را بر عهده داشت که با مرگ نادر، برای جدایی و سرپیچی از جانشین وی، عادل شاه، او را رهبر خود ساختند برآمدن این تیره باعلیمردان خان آغاز گردید که پس ازایجاد وحدت درمیان طوایفی که بعدازوی محمودصالح خوانده شدند درصدد ایجاد حکومتی قائم برنیروی نظامی اقوام لر وبختیاری بر آمد اما درنیل به این مقصود به اندازه رقیب خود کریم خان زند کامیاب نبود ودیری نپاییدکه ازعرصه این رقابت حذف شدپس ازوپسروی حیدرخان جداعلای تیره اورش باشورش بردولت زندیه به کوشش ناکامی درتعقیب مقاصد پدر مبادرت کرد که بزودی سرکوب گردید. پس ازحیدرخان تیره اورش به تدریج ایل سالاری ایل چهارلنگ را باوجود حفظ استقلال سیاسی خود به طایفه کیانرثی ومتحدانش واگذاشت پس ازطی شدن درعصراقتدار محمدتقی تقی خان کیان ارثی اعمال تسلط مجددو سیادت ایل محمودصالح برطوایف چهارلنک باتوجه به ایجادخلای رهبری ناشی ازسقوط محمدتقی خان ومتحدانش به قیادت محمدمهدی خان واولادتعقیب شد امابا ظهورحسین قلی خان دورکی مبدل شدن محمودصالح به قطب غالب حاکمیت ایل بختیاری ناممکن گردید ودرحوزه تقسیم قدرت محمودصالح مجدداًبه حاشیه رانده شدو چیرگی سران اورش به محدوهٔ طایفه محمودصالح منحصرگردید درفاصله چرخهٔ برافتادن قاجار واستقرار پهلوی ومقارن آن فرارسیدن دوره زوال سران دورکی ایلخانی، ایل چهارلنگ ازهفت لنگ جداشده ودرقبضه رهبران محمودصالح قرارگرفت دراین برهه محمدعلی خان وعلیمردان خان اولاد علیقلی خانچهارلنگ باتشکیل هیأت اجتماعیه خوانین درائتلاف باسران هفت لنگ کوشیدند تا ضمن احراز رهبری سراسری ایل بختیاری قیامی قومی راعلیه توسعه نفوذ حکومت مرکزی در۱۳۰۸درچهارمحال هدایت کنند که بادخالت سران شاخه محافظه کاردورکی وسرکوب نظامی نیروهای دولتی ناکام ماند. ایلخانی ایل چهارلنگ تا زمان انحلال نظام ایلخان سالاری عشایری درعصرپهلوی در اختیار محمدتقی خان شجاع الممالک محمودصالح و فرزندش سالارشجاع بود.

پانویس[ویرایش]

  1. سرگذشت ایل چهارلنگ صفحه65تاصفحه 66
  2. سرگذشت ایل چهارلنگ صفحه66

منابع[ویرایش]

  • سرگذشت ایل چهارلنگ مهرزادقنبری سرداراکبری«خرادآذر»
  • یشتهابه اهتمام ابراهیم پورداوود
  • تاریخ طبری محمدبن جریرطبری
  • تاریخ بختیاری سرداراسعدولسان السلطنه سپهر