ایل ساکی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

ایل ساکی یکی از ایل‌های لر ساکن لرستان و خوزستان و همدان[۱] است که پس از کشته شده حسین‌خان ساکی والی لرستان در اوایل حکومت قاجارها فروپاشید و هم اکنون یکی از طایفه‌های ایل سگوند محسوب می‌شود.[۲]

تاریخ ایل در ایران[ویرایش]

ایل ساکی یکی از ایل‌های لر ساکن لرستان ، ایلام وخوزستان است.اتابکان لر کوچک از 580 تا 1006ق/1184 تا 1597م بر سرزمین لرستان و ایلام حکومت کردند و با کشته شدن شاه‌وردی‌خان، واپسین اتابک لر در 1006ق به فرمان شاه‌عباس کبیر، فرمانروایی اتابکان در پشتکوه و پیشکوه پایان پذیرفت و به جای آن، حکومت سلسله دیگری از فرمانروایان لُر به نام «والیان فیلی» بر این سرزمین آغاز گردید و حسین خان ساکی به عنوان چهارمین والی انتخاب گردید.والیان حدود ۳۰۰ سال حاکم لرستان پیش کوه و پشت کوه(ایلام) بودند.[۳][۴] این والیان با یک سلسله روابط خاص به حکومت مرکزی ایران وابسته بودند و سالانه به میزان معینی مالیات و تعدادی تفنگچی در اختیار حکومت مرکزی قرار می‌دادند. مرکز حکم فرمایی والیان تحت تأثیر حیات اجتماعی منطقه مکان ثابتی نداشت.[۵][۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱]

«مهدی ساکی فرزند محمد خان» ریاست ایل ساکی را در دوره تيمور لنگ عهده دار بوده است و در يورش تيمور لنگ به مناطق لُرنشين از هم پيمانان اتابك افراسياب محسوب مي شد.مهدی ساکی که له خواسته هاي فرستادگان اُمراي تيمور تن در نداد و حاضر به ياري دادن سپاه تيمور نشد که در نتیجه این جنگ،اتابك افراسياب شكست مي خورد و جلال الدين حسن نيز در لُرستان متواري مي شود اما عاقبت در خرم آباد دستگير و به بند کشیده می شود. پس از مدتي او را از خرم آباد به اندیمشک مي برند و عليرغم پا در مياني برخي افراد سرشناس لُرستان و خوزستان وي را آزاد می کنند.پس از آزادی مهدی خان به سوابق آشنايي كه اميرزاده ميرانشاه فرزند تيمور با يكي از فرزندان امير حسن به نام امير تاج الدين محمود داشت ، رياست بخشي از لُرستان و خوزستان را به وي سپرد.[۱۲][۱۳]

«امير محمود»از بزرگان ایل ساکی در حدود سال 810 هـ ق بوده است.حافظ ابرو در کتابش كه بيشتر حوادث و كشمكش هاي پس از تيمور را به تصوير كشيده در بيان وقايع آن زمان(سال 810 هـ ق)به ایشان اشاره دارد.[۱۴]

«دوره صفویان»در دوره هاي مختلف حكومت صفويه افراد مشهوري از خود نامي به جا گذاشته اند.شيرمحمدسلطان مشهور به آشير سلطان ، رشيد سلطان ، شيخ علي سلطان از مشهور ترين بزرگان ايل ساكي در آن روزگار بودند كه در فتوحات و نبردهاي متعدد هندوستان ، افغانستان ، چالدران و سركوبي برخي عشاير متمرد ايران در صفوف اول سپاه صفوي قرار داشتند.

«دوره افشاریان»در زمان نادرشاه افشار،افراد زيادي از ايل ساكي همواره در ركاب وي به كشور گشايي و برقراري نظم در ايران پرداخته اند كه معروف ترین آنها '''نجف سلطان''' ، '''زكي خان''' ، '''سردارخان''' ، '''سالارخان''' و... مي باشند.

«سرکوبی اعراب جنوب»نجف سلطان و زكي خان در سركوبي شورش خاندان مشعشعي و ديگر اعراب حامي آنها در خوزستان نقش به سزايی داشتند.سابقاً سيد محمد مشعشعي و پسرش سيد علي مشعشعي در خوزستان دعوي مهدويت و خدايي گري داشتند و همواره يكي از خطرهاي بزرگ براي دولت صفوي و افشار محسوب مي شدند.نادر دانست كه راهي جز سركوبي آنها ندارد و در نتيجه شخصاً با جماعتي از لُرستان به هويزه مركز حكمراني خاندان مشعشعي يورش برد و آنها را شكست داد.

پس از سركوبي اين خاندان به دستور شاه افشار ، زكي خان و حدود يكصد خانوار از ايل ساكي در جهت برقراري نظم و جلوگيري از تعدي خاندان مشعشی براي هميشه در آنجا ماندگار شدند.طايفه كنوني ساكي در جنوب و غرب خوزستان بازماندگان اين يكصد خانوار ايل ساكي هستند و همچنين آقاي حاج شيخ عاشور(قاسم)ساكي از بيت سنيبل(تيره سبعين)از نسل زكي خان است كه در حال حاضر در هويزه ساكن مي باشد.

«سردار خان»در لشكر كشي هاي نادرشاه به سرزمين هاي شمال ايران وي را همراهي مي كرده است و بنا به دستور نادر نامبرده در سرزمين گرجستان ماندگار شده است.احمدبيك متخلص به «اخترگرجي» و محمدباقربيك متخلص به«نشاطي گرجي» فرزندان فرامرزبيك از شاعران و تذكره نويسان مشهور در دوره زنديه و قاجاريه از نسل همين سردار خان مي باشند.[۱۵][۱۶]

«دوره زندیان»رياست ايل ساكي در زمان زنديه با رضاقلي خان ، عباسقلي خان و عليرضاخان بوده و علاوه بر اين افراد ، كسان ديگري چون طهماسب خان ، شهبازخان ، ميرزاعلي بيك و... نيز داراي نفوذ قابل توجهي در لُرستان بودند.ايل ساكي تا مادامي كه زنديه بر ايران حكومت مي كرده از مهمترين پشتيبانان آن دودمان محسوب مي شدند . بر اساس اين ارتباط تنگاتنگ با حكومت زنديه در زمان رضاقلي خان و برادرش عليرضاخان تعداد زيادي از جوانان ايل ساكي جهت كسب علم به شيراز عزيمت مي كنند.از نمونه اين افراد مي توان به مرحوم هادي بيك(متخلص به شايق لُرستاني) فرزند رضاقلي خان اشاره كرد .

«میرفلاح خان»داماد رضاقلي خان بود و پس از مرگ عليرضاخان طي حكمي عهده دار رياست ايل گرديدو مقر حكومتش را آبستان خرم آباد قرار داد.امروزه از آثار قلعه وي فقط يك تپه باستاني به جا مانده كه به تپه ميرفلاح مشهور است.دير زماني نگذشت كه ميرفلاح خان نيز از سوي دولت وقت مأمور سركوبي شورش اعراب بني طُرف گرديد و پس از اندك زماني درگذشت.با مرگ وي، طي فرماني حسين خان فرزند رضاقلي خان در نهايت شجاعت و درايت به رهبري ايل تعيين گرديد.

«حسین خان»دوره حكومت ایشان بر ايل ساكي مقارن با آخرين روزهاي حكومت زنديه بوده و پدرش (رضاقلي خان)و عمويش(عليرضاخان)از مهمترين حاميان دولت زنديه بودند و همچنين برادرش هادي بيك(شايق) يكي از صميمي ترين دوستان نوجواني و جواني لطفعلي خان زند محسوب مي شد.

حسين خان نزديك بر چهل سال والی پیش کوه(لرستان) و پشت کوه(ایلام)بوده است و به واسطه درايت در انجام نظم و امنيت به«ناظم الامراء لُرستان» ملقب گرديد.وی مردي مقتدر و بخشنده بود و به آباداني و امنيت توجه زيادي داشت چنانکه در زمان اقتدارش كسي را ياراي دزدي و راهزني نبود و تجار و بازرگانان ساير شهرها به راحتي با مردم لُرستان داد وستد مي كردند.[۱۷] ناظم الامراء با فتحعلي شاه قاجار و فرزندانش ارتباط تنگاتنگي داشت.از مهمترين شاهزادگان قاجار ، محمدعلي ميرزا دولتشاه(فرزند اول شاه)، عباس ميرزا(فرزند دوم و وليعهد شاه) ، محمود ميرزا(فرزند پانزدهم شاه)از دوستان نزديك وي محسوب مي شدند .

در سال هاي حكومت شاهزاده محمود ميرزا در لُرستان، حسين خان به اوج عظمت و شكوه خود رسيده بود.لذا به جهت تقويت حوزه حكومتي محمود ميرزا دست تعدي به محدوده حكومت شاهزاده محمد تقي ميرزا حسام السلطنه(فرزند هفتم فتحعلي شاه)انداخت. حسام السلطنه كه از تعديات ناظم الامراء به ستوه آمده بود متوسل به دربار شد و پدر را از خطر قدرتمندي برادرش محمود ميرزا آگاه نمود و يادآوري كرد كه اين مرد(حسين خان ساكي) همان كسي است كه سالها در خلوتگه انديشه دولتشاه وي را تحريك به گرفتن تاج و تخت ايران نمود.

شاه ايران از سخنان مفسدان جاه طلب به انديشه نشست و فرمان به قتل حسين خان و تجزيه ايل ساكي داد و ديري نپاييد كه شاهزاده حسام السلطنه پس از متقاعد كردن پدر براي عملي كردن نقشه هايش به مقر حكومتش در بروجرد وارد شد و طي روزها رايزني با سران عشاير لُرستان ، بالاخره عده اي از اشرار و قطاع الطريق كه سالها از ترس نظم حسين خاني در كوه ها متواري بودند را به بروجرد فرا خواند و نقشه شوم ترور را به آنها ديكته نمود . اين افراد در مسير گردنه مورت از ارتفاعات كوه كيالان در لُرستان به كمين نشستند و به محض ورود با تفنگ هايي كه توسط حسام السلطنه در اختيارشان قرار گرفته بود در يك اقدام ناجوانمردانه او را به قتل رساندند.[۱۸]

پس از اين اقدام شاهزاده حسام السلطنه موقع را مغتنم شمرده و با لشكري بالغ بر چهارده هزار مرد جنگي از جماعت لُر و بختياري عزم حمله به لُرستان كرد.شاهزاده محمودميرزا نيز در مقابل تعدي برادر سپاهي ساز كرد و دو برادر در برابر هم لشكرآرايي كردند . بالاخره پس از زدوخوردهاي پراكنده لشكر محمودميرزا شكست خورد و شاهزاده در قلعه خرم آباد محصور شد.وي در حين محاصره فرصتي يافت تا به سمت نهاوند بگريزد و از آنجا به دستور پدر به تهران احضار شد.شرح كامل اين لشكركشي ها را محمد تقي سپهر (لسان الملك) كاتب وقت فتحعلي شاه كه خود در خرم آباد حضور داشته در كتاب ناسخ التواريخ به طور مفصل نگاشته است.پس از اين واقعه شاهزاده محمدتقي ميرزا حسام السلطنه به دليل كينه اي كه از حسين خان والی در دل داشت اقدام به قتل و عام خوانين و بزرگان ايل ساكي نمود.وي دستور داد گروه گروه از خانواده هاي ايل ساكي را در ديگر طوايف و حتي شهرها تبعيد كردند بر اساس كينه توزي برخي شاهزادگان قاجار اساس و بنيان ايل بزرگ و كهن ساكي در لُرستان براي هميشه از هم پاشيده شد و افراد اين ايل زندگي كوچ نشيني را رها كردند و در بيشتر شهرها و روستاهاي لُرستان ، خوزستان ، همدان ، ايلام و... سكونت اختيار نمودند.

تاریخ[ویرایش]

پیش از ایل‌های میر، جودکی و قلاوند و تا دوره حکومت قاجارها منطقه بالاگریوه جزئی از سکونتگاه ایل ساکی بود. سگوندها به عنوان جرئی از باجلوندها به همراه بیرانوندها از جمله ایل‌های لرستان بودند که در شکل گیری حکومت زندیان، به کریم‌خان زند کمک کرده و همراه وی به شیراز رفتند اما پس از انقراض سلسله زندیه به لرستان برگشتند.[۲]
پس از بازگشت سگوندها از شیراز، این ایل با ایل‌های میر، جودکی و قلاوند متحد شده و علیه ساکی‌ها برای تصرف منطقه بالاگریوه به نبرد پرداخت که نتیجه آن کشته شدن حسین‌خان ساکی رئیس ایل ساکی و تصرف بالاگریوه توسط ایل سگوند بود.[۲] پس از این شکست ساکی‌ها در لرستان و خوزستان پراکنده شده و بخشی از آنها به عنوان یکی از طوایف سگوند در آمدند.[۲]

جغرافیای ایل ساکی[ویرایش]

علاوه بر لرستان كه سكاهای آن نام ساكی برخود گرفته اند ، برخي اقوام سكايی كه در ديگر نقاط جهان زندگی مي كنند نام ساكی دارند.[۱۹] در كشور كنگو در آفريقا شهر مهمی با نام ساكی وجود دارد كه بايد از نام قوم سكا گرفته شده باشد.[۲۰] در اروپا هركدام از گروه های عمده سكايي دوره ای ويژه از عظمت و شكوه داشتند.[۲۱][۲۲] در گزارش محرمانه اداره ی اطلاعات بريتانيا درباره عشاير عراق ، طايفه ساكی را در رديف خزرج عراق برشمرده و رييس آنها را قيس پسر حسين نام برده است.[۲۳][۲۴] داوود ساکی حسین خانی در مصاحبه ای که با رئیس موسسه ساكي التجاريه در دبی داشت ، ابزار کرد که از ده ها سال پیش یعنی از زمان پدرانشان در این منطقه ساکن بوده اند و از تبار ساکی های ایران هستند.[۲۵] در كشور ايتاليا افراد زيادی با نام خانوادگی ساكی زندگی می كنند و افراد مشهوری از اين خاندان هم در تاريخ ايتاليا از خود نامی به جا گذاشته اند. از اين افراد مي توان به آندرا ساكی (1600-1661م) نقاش معروف ، آنتونيو ساكی (1734-1786م )آهنگساز و مصنف اپراهای مشهور و آريگو ساكی مربی سابق تيم ملی ايتاليا اشاره كرد.در فرهنگ و باورهای مردم ژاپن نوعی شربت يا شراب مقدس كه بيشتر به آبجو شباهت دارد از برنج گرفته می شود كه به ساكی مشهور است و اين شراب بايد در وقت های معين و روزهای مقدسی و حتی در جشن های مهم نوشيده شود.ظاهراً اين شراب نخستين بار توسط سكاها تهيه شده و دارای دستورالعمل خاص در تهيه می باشد و دارای ارزش و بهای زيادی بوده كه بيشتر در انحصار خاندان های ثروتمند ژاپن است.اين شراب و نامگذاری ساكی در ژاپن بدون ترديد يادگار سكاها می باشد كه كمتر از نيم قرن سرور تمام آسيا بوده اند.[۲۶] در افغانستان مردمان كثيری با نام خانوادگی ساكی زندگی مي كنند كه همگی از يك نژاد و قوم هستند،همچنين چندين منطقه نيز با همين نام وجود دارد مانند ساكي قلعه كه منطقه ای است در ولايت قندهار.[۲۷] در كشورهای ارمنستان و آذربايجان شوروی نيز با نام های ساكی بر می خوريم.در كشور ارمنستان افراد زيادی با نام خانوادگی ساكی ، ساكيان و ساكيانی زندگی مي كنند.خانم ماريا ساكيان كارگردان فيلم فانوس دريايی [۲۸] محصول مشترك كشور ارمنستان و روسيه راه يافته به جشنواره فجر از جمله ساكی های سكايی كشور ارمنستان است.يكی از شش محله قديمی دزفول، محله ساكيان است . مسجد قديمی اين محله با نام مسجد ساكيان نيز از مساجد قديمي دزفول محسوب می شود.ساكی های دزفول در دوران حكومت فتحعلي شاه قاجار از لرستان مهاجرت كرده و در اين شهر ساكن شده اند.امروزه جمع كثيري از مردم دزفول نام خانوادگی ساكی دارند و با گذشت سال ها هنوز هم آداب و سنن لری خود را حفظ كرده اند.[۲۹] در استان مركزی نيز روستاهای ساکی علیا و ساکی سفلی و همچنين كوه ساكی و كوه ساكی سوخته از دهستان قره كهريز از بخش سربند شهرستان اراك ( در مسير جاده خمين به اراك ) از جمله اين مناطق مي باشند.در بخش چغاخور از چهارمحال و بختياري يك روستا با نام ساکی آباد وجود دارد.گروه های پراكنده ای از ايل ساكی لرستان بعد از فروپاشی اقتدار ايل در سال 1242هـ ق به مناسب روابط سببی با خوانين بختیاری به آن حدود كوچ كرده اند كه بيشتر در شهرهای ازنا ، الیگودرز ، داران و ایذه زندگی می كنند و هنوز هم بيشتر آنها به ساكی مشهورند.

طایفه بساک به دلیل کوچ ارتباطی با هسته اصلی ایل در لرستان ندارد. این طایفه امروزه جزء ایل ممیوند از شاخه‌های چهارلنگ لر بختیاری محسوب می‌شود.

مردم شناسی[ویرایش]

ساکی‌ها به گویش‌های لری بالاگریوه‌ای و لری خرم‌آبادی و عربی تکلم می‌کنند[۳۰] و در شهرهای اندیمشک، شوش، همدان[۱] ، دزفول و خرم‌آباد و هویزه سکونت دارند.[۳۱]

ریشه نام[ویرایش]

برخی معتقدند که ترکیب حروف واژه ساکی دگرگون شده واژه قوم باستانی کاسی می‌باشد. ساکی‌های خوزستان بر این عقیده‌اند که اصل این ایل از قبیله السکاسک در یمن است.

حمدالله مستوفی در سال ۷۳۰ هجری قمری می‌نویسد که ساکی‌ها لر نیستند و دربارهٔ طوایف لرستان می‌نویسد:[۳۲]

در مقدمه ذکر لُران و سبب وقوع اسم لُری بر ایشان یاد کرده شد که در کول مانرود بوده‌اند. چون در آن کول مردم بسیار شدند، هر گروهی به موضعی رفتند و ایشان را بدان موضع بازخواندند، چنانچه سیوانی، جنگرویی، اوتری و هر قبیله‌ای از لُران که درآن مقام نداشتند لُر اصلی نباشند و شعب ایشان بسیار است چنان‌که کوشکی، لنبکی، روزبهانی، ساکی، شادلوی، داودی، عباسی، محمدکاری و گروه جنگروی که امرای لُر کوچک و خلاصه ایشانند از شعبه سلبوری باشند و از شعب دیگران این اقوامند کارند، رزجنگری، فضلویی، شنوندی، الانی، کاه‌کاهی، ورخوارکی، دری، ویراوند، مانکره، واری، امارکی، ابوالعباسی، علی ممایی، کیجایی، خودکی، مدرئی و غیرهم که منشعب شده‌اند.

طوایف[ویرایش]

هسته اصلی ایل ساکی را در گذشته پنج طایفه تشکیل می‎داد که عبارتند از:

منابع[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ابراهیمی، معصومه. لُرها. تهران: مرکز پژوهش های علمی و فرهنگی موسسه انتشارات امیرکبیر، ١٣٨٤. ٤٥. شابک ‎۹۸۸۰۵۰۰۰۲۲۲۱۴. 
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ چگنی، فرهاد. ایل سگوند، نام و تاریخ آن. کیهان فرهنگی، ۱۳۷۸. ۶۶، ۶۷ پایگاه مجلات تخصصی نور. 
  3. افشار، 133؛ کرزن،277
  4. افشار، 144؛ مرگان، 2/239-240
  5. «تاریخ سیاسی و اجتماعی پشتکوه در دوران والیان فیلی». بانک اطلاعات نشریات کشور، فصلنامه مطالعات ملی. بازبینی‌شده در ۵ فوریه ۲۰۱۳
  6. مشروطیت و موضع غلامرضاخان والی پشتکوه (ایلام)
  7. اسکندر امان الهی، پژوهشی درباره پیوستگی و پراکندگی جغرافیای لرها در ایران، تهران: انتشارات آگاه، 1370، ص 8
  8. «The Role of the Rulers of Lorestan and Ilam in Protecting SecurityAnd Safeguarding the Iranian Borders» ‎(انگلیسی)‎. بانک اطلاعات نشریات کشور، فصلنامه مطالعات ملی. بازبینی‌شده در ۵ فوریه ۲۰۱۳
  9. لایارد. سر استون هنری. سفرنامه لایارد. ترجمۀ مهراب امیری. تهران: انتشارات اتران، 1375، ص 304-305
  10. فلسفی،‌3/165-166؛ ایزدپناه،‌1/160- 163
  11. مورتنسن، 50
  12. کتاب ایل‌ساكی و سایر اقوام ایران,ایلات وعشایر-داود ساكی‌حسین‌خانی-ناشر نسیم كوثر
  13. کتاب تبار هخامنش دیار بالا گریوه-مرادحسین پاپی
  14. حافظ ابرو - كتاب زبده التواريخ
  15. دیوان سروده‌ها-انجمن آرا یا انجمن خاقان
  16. "دیوان" نشاطی قریب به دو هزار بیت از قصیده و غزل-گردآورنده هدایت در مجمع‌الفصحا
  17. سنگ نوشته تخت خان-دوره قاجار-شهرستان ایلام-با شمارهٔ 7999ثبت آثار ملی ایران
  18. محمد تقي سپهر(لسان الملك)-كاتب وقت فتحعلي شاه-كتاب ناسخ التواريخ
  19. ساكی ها و سكاها، حمید ايزد پناه ، دانشگاه سوربن پاریس ، نوامبر 2002 ، ص 53 ،57 ، 60
  20. تاریخ سیاسی اجتماعی ایل ساکی ، داوود ساکی حسین خانی ، انتشارات نسیم کوثر قم ، ص 19
  21. ايران نامك ، قريشی ص 124
  22. قوم های كهن ، دکتر رقیه بهزادی ص 105
  23. العشاير و السّياسه ، دكتر عبدالجليل الطاهر ص 120
  24. مدخلي بر شناخت قبايل عرب خوزستان جلد چهارم ، حاج كاظم پوركاظم ص 345
  25. تاریخ سیاسی اجتماعی ایل ساکی ص 16
  26. تاریخ سیاسی اجتماعی ایل ساکی ، داوود ساکی حسین خانی ، انتشارات نسیم کوثر قم ، ص 23
  27. فرهنگ دهخدا و قاموس جغرافيای افغانستان ج 2 ص 389
  28. روزنامه ايران مورخ 1/11/85
  29. تاریخ سیاسی اجتماعی ایل ساکی ، داوود ساکی حسین خانی ، انتشارات نسیم کوثر قم ، ص 24
  30. جغرافیای سیاسی کیهان ص ۳۶
  31. جغرافیای سیاسی کیهان ص ۶۷
  32. تاریخ گزیده، حمدالله مستوفی ص ۵۵۰–۵۵۱