جعفرقلی‌خان بختیاری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از جعفر خان سردار بهادر)
پرش به: ناوبری، جستجو
جعفرقلی خان
جعفرقلی خان سردار بهادر
وزیر جنگ
پادشاه/ملکه رضاشاه پهلوی
وزیر پست و تلگراف ایران
اطلاعات شخصی
تولد جعفرقلی‌خان سردار اسعد بختیاری
۱۲۵۹ خورشیدی.
مرگ ۹ فروردین ۱۳۱۳
زندان قصر، تهران
ملیت  ایران
پیشه سیاستمدار
دین اسلام
خدمت نظامی
کنیه(ها) سردار بهادر
سرداراسعد سوم
وفاداری Flag of Iran قاجاریه
 ایران دوره پهلوی
دستورات فرمانده قوای مشروطه
جنبش مشروطه
Constitutional forces in Tabriz.jpg
عده‌ای از اعضای گروه فوج نجات تبریز.
سال ۱۹۰۹ میلادی.
شاهان قاجار
نام

دورهٔ پادشاهی

آقامحمد خان

فتحعلی شاه
محمدشاه
ناصرالدین شاه
مظفرالدین شاه
محمدعلی شاه

احمدشاه

۱۱۷۵–۱۱۶۱
۱۲۱۳–۱۱۷۶
۱۲۲۶–۱۲۱۳
۱۲۷۵–۱۲۲۶
۱۲۸۵–۱۲۷۵
۱۲۸۸–۱۲۸۵

۱۳۰۴–۱۲۸۸

جعفرقلی خان بختیاری (زاده ۱۲۵۹ - درگذشته ۱۳۱۳) معروف به سردار بهادر، از رؤسای ایل بختیاری و از فاتحان تهران در جریان انقلاب مشروطه در ایران بود. وی پسر ارشد علیقلی خان سردار اسعد است.

جعفرقلی‌خان در آخرین سال‌های پادشاهی احمدشاه قاجار وزیر پست و تلگراف بود. در دوره پهلوی نیز وی وزیر پست و تلگراف و دو دوره وزیر جنگ بود.

فتح تهران[ویرایش]

جعفرقلی­ خان در سال ۱۳۲۳ ه. ق ملقب به سردار بهادر شد.[۱] پس از فتح اصفهان به وسیله ضرغام السلطنه؛[۲][۳][۴] عموی جعفرقلی خان، ۷۰۰ سوار بختیاری بسمت تهران روانه شدند. جعفرقلی خان، از جمله کسانی بود، که در حمله نیروهای بختیاری به سمت تهران در سال ۱۳۲۷ ه. ق، ریاست اردوی چهارم بختیاری را به عهده داشت.[۵] فرماندهی کل سواران بختیاری نیز، برعهده علی قلی خان سردار اسعد، پدر جعفرقلی خان بود.

هیئت مدیره مشروطه[ویرایش]

پس از پیروزی مشروطه خواهان و پناه بردن محمدعلی­شاه، به سفارت روس و به قدرت­ رسیدن احمدشاه، جمعی از سران مشروطه مجلس عالی را تشکیل دادند تا وضعیت کشور را مشخص سازند.

پس از چندی، این مجلس منحل شد و اداره امور انقلاب مشروطه به هیئت مدیره مشروطه اعطا شد؛ که نام حسن تقی‌زاده، حسین­خان نواب، محمدولی خان تنکابنی، جعفرقلی­خان بختیاری، وثوق­الدوله و حکیم­الملک در میان هیئت مدیره به چشم می­ خورد. وظایف این هیئت، اداره حکومت و کشور تا برگزاری انتخابات بود.

از جمله کارهایی که این هیئت مدیره انجام داد، دستور محاکمه و قتل شیخ شهید فضل‌الله نوری، مفاخرالملک و میرزا اسماعیل­خان آجودان باشی بود.[۶]

جنگ با ارشدالدوله و سالارالدوله[ویرایش]

در ماه‌های نخست پس از فتح تهران و پیروزی مشروطه خواهان، محمدعلی میرزا با پشتیبانی مالی دولت روسیه، وارد ایران شده و بوسیله دو سپاه عظیم که یکی تحت ریاست ارشدالدوله و سپاه دیگر که تعداد نیروهای بیشتری داشت، به فرماندهی برادر محمدعلی میرزا، یعنی سالارالدوله از سمت دیگر، با چند هفته اختلاف زمان، به آرامی بسمت پایتخت هجوم آورده بودند. جعفرقلی خان، به همراه یپرم خان ارمنی، سردار ظفر بختیاری (عموی جعفرقلی خان)، نصیر خان سردار جنگ و یوسف خان امیر مجاهد (عموی دیگر وی) ابتدا به جنگ با ارشدالدوله در ورامین رفته و او را شکست دادند.

سپس همراه تعداد زیادتری از سواران بختیاری، قزاق و مجاهد به جنگ خونین با سالارالدوله در اطراف بروجرد رفته و درحالی که تعداد آنها نصف تعداد نیروهای سالارالدوله و محمدعلی میرزا بود، توانستند سپاه آنها را نیز شکست دهند.[۷]

پس از عزل محمدعلی­شاه و به سلطنت رسیدن فرزندش احمدشاه، در اردبیل و مناطق شمال غربی کشور، شورشی از ناحیه شاهسون‌ها به وجود آمد.[۸] به همین جهت، یپرم­خان ارمنی بهمراه ۴۰۰ سوار قزاق و مجاهد، برای سرکوبی شورشیان به مناطق شرقی آذربایجان فرستاده شدند. آنها پس از چندین ماه تعقیب و گریز، توانستند شورشیان را سرکوب نموده و سران آنها را برای محاکمه، با خود به تهران بردند.[۹]

در سال ۱۳۲۷ سلطان احمدشاه به سلطنت نشسته در این موقع ایلات خلخال، اردبیل، قراچه­داغ و زنجان قیام کردند. یپرم­خان ارمنی برای تنبیه آن­ها دویست مجاهد، دویست قزاق و توپخانه حرکت کردیم. پس از نه ماه جنگ تمام روسای اشرار دستگیر و قرآنی که مهر کرده بودند بر علیه مشروطیت به دست آوردم. تمام امضاءکننده­ها را حبس، به تهران آوردم. آن قرآن اکنون در خانه من جونقان است. یکصد و بیست نفر از روسا را حبس کردیم. نصف مهم را تهران و نصف دیگر را اردبیل حبس کردیم.[۱۰]

حکومت کرمان و خراسان[ویرایش]

جعفرقلی­خان پس از سرکوبی شورشیان اردبیل و اهر، در سال ۱۳۳۸ ه. ق به حکومت کرمان برگزیده شد. وی به مدت سه سال عهده­دار حکومت در استان کرمان شد.[۱۱] او در سال ۱۳۴۱ ه. ق از پست خود؛ بعنوان حاکم کرمان استعفاء داد.

جعفرقلی خان، در کتاب خاطراتش، علت خروج خود از کرمان را این طور شرح داده‌است:

خیال دارم انشاءالله آخر بهار استعفاء داده، حرکت کنم. اولأ حقوق ایالت یک هزار و دویست تومان شده‌است در ماه. در صورتی­که مخارج من کمتر از ماهی چهار هزار تومان نیست. باید مبلغی ضرر کنم. دخل خارج هم ندارم، به این جهت مجبور از استعفاء خواهم شد. قرض زیادی هم دارم، که نمی­توانم برای خدمت دولت از جیبم ضرر کنم...[۱۲]

وی در سال ۱۳۰۱ ه. ش به تهران آمد و تیمورتاش به جای وی حاکم کرمان شد.

رضاخان که در آن موقع وزیر جنگ بود، برای این که وی دوباره به حکومت ایالتی برسد، بسیار کوشش کرد و از دولت وقت خواست تا وی را به استانداری خراسان بگذارند؛ ولی حکم وی کمی تأخیر داشت. وی در این­باره نوشته‌است:

... امروز در ایران کار برای سه قسمت از مردم ممکن است: اول توسط خارجه که روس و انگلیس باشد. دویُم پول بدهد. سیُم داخل در دسته­بندی باشد. بنده هیچ‌کدام از این سه نیستم... از این جهت کار من هنوز به تعویق افتاده‌است![۱۳]

به هر صورت وی در سال ۱۳۰۲ ه. ش برابر با ۱۳۴۱ ه. ق برای حکومت خراسان انتخاب شد.[۱۴]

جعفرقلی خان برای استعفاء از استانداری خراسان، به رضاخان پهلوی امیر جنگ، تلگراف زد و از وی درخواست استعفاء نمود. در آن زمان رضاخان به واسطه رأی مجلس، به نخست­وزیری برگزیده شده بود. رضاخان به وی دستور استعفاء داده، او نیز استعفاء نمود.[۱۵]

وی پس از ورود به تهران به نمایندگی از طرف ایل بختیاری، نماینده مجلس شد و به مجلس راه یافت.[۱۶] در آن دوران در مجلس بین نمایندگان طرفدار رضاخان و سید حسن مدرس که ریاست اقلیت مجلس را به عهده داشت، درگیری­های فراوانی به وجود آمد.

وزارت پست و تلگراف[ویرایش]

رضاخان پس از رسیدن به نخست­وزیری، تمامی وزراء نخست­وزیر قبل را تعویض نمود و اعضای جدیدی را به عنوان وزیر معرفی کرد، که از آن جمله سردار اسعد سوم بود، که به وزارت پست و تلگراف منصوب شد.[۱۷]

در دوران نخست­وزیری رضاخان، وی طرحی به مجلس داد، که کلیه القاب نظامی­ها لغو شود؛ به همین جهت، نام جعفرقلی خان سردار اسعد بختیاری، به عنوان جعفرقلی اسعد بختیاری، در شناسنامه­اش ثبت گردید... ![۱۸]

یکی از اعمالی که جعفرقلی خان در دوران وزارت خود نمود، خلع سلاح کامل بختیاری­ها بود، که وی به حکم رضاخان، مسئول این کار شد و تلگرافی به تمام خوانین مقیم تهران فرستاد؛ عموم خوانین نیز مجبور به پذیرش حکم شدند.[۱۹] ولی در بختیاری، این موضوع با مخالفت شدیدی از جانب عشایر مواجه شده که در عمل هیچگاه به اجرا در نیامد.

پایان قاجاریه و تأسیس پهلوی[ویرایش]

در آن دوران کشور عملأ در دست نخست وزیر وقت؛ رضاخان قرار داشت. رضاخان برای فشار بیشتر به شاه قاجار برای استعفاء از پادشاهی ایران، به جعفرقلی خان دستور داد که بهمراه سردار معظم از تهران خارج شود. این اقدامات رضاخان مؤثر واقع شد و احمدشاه قاجار در سال ۱۳۰۴ ه. ش مجبور به استعفاء گردید. سردار اسعد سوم پس از به قدرت رسیدن پهلوی­ها نیز در کابینه محمدعلی فروغی معروف به ذکاءالملک دوم به عنوان وزیر پست و تلگراف حضور داشت.[۲۰]

جعفرقلی خان و رضاخان[ویرایش]

پس از کنار رفتن کابینه ذکاءالملک و روی کار آمدن مستوفی­الممالک، جعفرقلی­خان، دیگر در کابینه جایی نداشت؛ ولی رضاخان او را از اطرافیان بسیار نزدیک خود گردانید و در بیشتر سفرها همراه وی بود. به گفته مخبر السلطنه، سردار بهادر، تیمورتاش و تدین از «سینه زنان پای علم جمهوریت و تغییر سلطنت» بودند.[۲۱][۲۲]

وزارت جنگ[ویرایش]

پس از استعفای مستوفی­الممالک از نخست­وزیری، مخبرالسلطنه در سال ۱۳۰۶ ه. ش به عنوان نخست­وزیر مسئول تعیین کابینه شد؛ وی سردار اسعد را به عنوان وزیرجنگ معرفی نمود و به این ترتیب پس از حدود یک سال دوری از دولت، جعفرقلی خان به وزارت بازگشت.

در همین سال حزب جدیدی بنام ایران نو در کشور به وجود آمد، که ریاست آن به عهده شخص رضاشاه پهلوی بود. جعفرقلی خان نیز مانند بسیاری از وزرا و نمایندگان مجلس، به این حزب پیوست. این حزب در کمتر از شش ماه منحل شد. وی در این دوره از وزارت خود، به جهت بیماری همسر خود؛ عزت­السلطنه به آلمان سفر نمود و پس از حدود دو ماه به ایران بازگشت. جعفرقلی سردار اسعد در کابینه فروغی نیز به عنوان وزیر جنگ حضور داشت.[۲۳]

عاقبت سردار اسعد سوم[ویرایش]

در سال ۱۳۱۲ ه. ش سردار اسعد به عنوان وزیر جنگ محمدعلی فروغی به همراه رضاشاه به شهر بابل رفت و در آنجا به اتهام توطئه علیه شاه دستگیر و به تهران آورده و راهی زندان قصر شد! پس از چند ماه که در تهران زندانی بود، در زندان موقت تهران، مسموم شده و به قتل رسید.[۲۴] در آن زمان سن وی ۵۵ سال بود.

همزمان با دستگیری وی، تلگرافی از طرف ادیب­ السلطنه سمیعی رئیس دربار، بنا به دستور رضاشاه از مازندران به اداره کل نظمیه تهران، مخابره شد، که به این شرح بود:

ریاست اداره کل تشکیلات نظمیه حسب­الامر مطاع مبارک ملوکانه ارواحنا فداه ابلاغ می­نماید. چون بواسطه کشف سندی که شرکت جعفرقلی خان اسعد را با تیمورتاش در قضیه نفت می­رساند و خودتان اطلاع دارید، مشارالیه تحت توقیف آمده و اشخاص مفصله ذیل را فورأ توقیف نمائید: سردار اقبال، سردار فاتح، امان قلی خان ممسنی، سرتیپ خان بیوراحمدی، شکرالله بیوراحمدی و پسران سردار ظفر بختیاری و کلیه بختیاری‌هایی که در قضیه شرکت داشته­اند. اسعد را فردا تحت­الحفظ به وسیله نظمیه به مرکز می­آورند. هر جا مقتضی است، او را حبس نمائید تا ترتیب محاکمه داده شود. رئیس دفتر مخصوص حسین[۲۵]

در ارتباط با بازداشت جعفرقلی خان، مخبرالسلطنه هدایت در کتاب خاطرات و خطرات خود، می­نویسد:

کار سردار اسعد، به محاکمه نکشید. گفته شد که محرمانه اسلحه به بختیاری وارد کرده‌است. بعدها در ملاقات از شاه شنیدم: بلی! می‌خواهند محمدحسن میرزا را بیاورند... شهوت­ رانی که از این بیشتر نمی­ شود! بیش از این چیزی نفرمودند و معلوم بود که صحبت از اسعد است. من از سردار اسعد جز صمیمیت نسبت به پهلوی ندیدم و در نسبتی که به او دادند، تردید دارم. فرمایش شاه را، تا درجه سیاست می­ دانم...[۲۶]

بازداشت سردار اسعد سوم، چهار ماه و نیم طول کشید و روز نهم فروردین ۱۳۱۳ و در سن ۵۴ سالگی، به دستور رضاخان به طرز فجیعی به قتل رسید.[۲۷] روز بعد، جسدش را تحویل خانواده وی دادند.[۲۸]

دادگاه دیوان عالی جنایی، در ۳۰ بهمن ۱۳۲۲ پزشک احمدی را قاتل عمدی سردار اسعد شناخت و به اعدام محکوم نمود.[۲۹]

پانویس[ویرایش]

  1. دالوند، حمیدرضا. ماجرای قتل سردار اسعد بختیاری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، تهران:۱۳۷۹ (ص. ۱۳۸)
  2. موسی نجفی. حکم نافذ آقانجفی. چاپ اول. مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۹۰. ۲۸۹. شابک ‎۶–۴۲-۲۸۳۴–۷۳۸-۹۷۸. 
  3. روزنامه جهاد اکبر، سال دوم، شماره چهارم(۱۹ محرم ۱۳۲۷)، ص۱–۵
  4. نورالله دانشور علوی، جنبش وطن پرستان اصفهان و بختیاری، ص۴۹–۵۶
  5. عاقلی، باقر. نخست وزیران ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، انتشارات جاویدان، چاپ دوم، تهران:۱۳۷۴ (ص. ۹۷ و ص. ۹۸)
  6. بامداد، مهدی. شرح حال رجال ایران، انتشارات زوار، تهران:۱۳۵۷ (ص. ۲۴۵)
  7. علوی، ابوالحسن، رجال عصر مشروطیت، به کوشش حبیب یغمایی و ایرج افشار، انتشارات اساطیر، چاپ اول تهران:۱۳۶۳ (ص. ۵۷)
  8. آهنجیده، اسفندیار. ایل بختیاری و مشروطیت، نشر ذره­بین، چاپ اول اراک:۱۳۷۴ (ص. ۱۷۶)
  9. بامداد، مهدی. شرح حال رجال ایران، انتشارات زوار، تهران:۱۳۵۷ (ص. ۲۴۸)
  10. امیربهادر، جعفرقلی خان، خاطرات سردار اسعد بختیاری، به کوشش ایرج افشار، انتشارات اساطیر، چاپ اول، تهران:۱۳۷۲ (ص. ۱۲ و ص. ۱۳)
  11. امیربهادر، جعفرقلی خان. خاطرات سردار اسعد بختیاری، به کوشش ایرج افشار، انتشارات اساطیر، چاپ اول، تهران:۱۳۷۲ (ص. ۱۵)
  12. امیربهادر، جعفرقلی خان، خاطرات سردار اسعد بختیاری، به کوشش ایرج افشار، انتشارات اساطیر، چاپ اول، تهران:۱۳۷۲ (ص. ۶۷)
  13. امیربهادر، جعفرقلی خان، خاطرات سردار اسعد بختیاری، به کوشش ایرج افشار، انتشارات اساطیر، چاپ اول، تهران:۱۳۷۲ (ص. ۸۲)
  14. بامداد، مهدی. شرح حال رجال ایران، انتشارات زوار، تهران:۱۳۵۷ (ص. ۲۴۵)
  15. امیربهادر، جعفرقلی خان، خاطرات سردار اسعد بختیاری، به کوشش ایرج افشار، انتشارات اساطیر، چاپ اول، تهران:۱۳۷۲ (ص. ۱۱۶)
  16. امیربهادر، جعفرقلی خان، خاطرات سردار اسعد بختیاری، به کوشش ایرج افشار، انتشارات اساطیر، چاپ اول، تهران:۱۳۷۲ (ص. ۱۲۲)
  17. عاقلی، باقر. نخست وزیران ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات جاویدان (ص. ۳۷۱)
  18. امیربهادر، جعفرقلی خان، خاطرات سردار اسعد بختیاری، به کوشش ایرج افشار، انتشارات اساطیر، چاپ اول، تهران:۱۳۷۲ (ص. ۱۵۳)
  19. امیربهادر، جعفرقلی خان، خاطرات سردار اسعد بختیاری، به کوشش ایرج افشار، انتشارات اساطیر، چاپ اول، تهران:۱۳۷۲ (ص. ۱۵۷)
  20. عاقلی، باقر. نخست وزیران ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات جاویدان (ص. ۳۸۹)
  21. علی ابوالحسنی (منذر). آخرین آواز قو. چاپ سوم. مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۵. ۳۲. شابک ‎۵–۸۶-۶۳۵۷–۹۶۴. 
  22. مخبرالسلطنه هدایت، خاطرات و خطرات، ص ۵۱۴
  23. امیربهادر، جعفرقلی خان، خاطرات سردار اسعد بختیاری، به کوشش ایرج افشار، انتشارات اساطیر، چاپ اول، تهران:۱۳۷۲ (ص. ۲۰۶)
  24. بامداد، مهدی. شرح حال رجال ایران، انتشارات زوار، تهران:۱۳۵۷ (ص. ۲۴۶)
  25. گلبن، محمد، شریفی، یوسف، محاکمه محاکمه گران، تهران، نشر نقره، چاپ اول، ۱۳۶۳، ص ۲۰.
  26. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، انتشارات زوار، تهران ۱۳۵۷، ص ۲۴۶ و ۴۷.
  27. علی ابوالحسنی (منذر). آخرین آواز قو. چاپ سوم. مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۵. ۳۲. شابک ‎۵–۸۶-۶۳۵۷–۹۶۴. 
  28. عاقلی، باقر. شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، نشر گفتار (ص. ۳۸۸)
  29. آفتاب

منابع[ویرایش]

  • آهنجیده، اسفندیار. ایل بختیاری و مشروطیت، نشر ذره­بین، اراک:۱۳۷۴
  • امیربهادر، جعفرقلی خان. خاطرات سردار اسعد بختیاری، به کوشش ایرج افشار، انتشارات اساطیر، تهران:۱۳۷۲
  • عاقلی، باقر. نخست وزیران ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، انتشارات جاویدان، تهران:۱۳۷۱
  • بامداد، مهدی. شرح حال رجال ایران، انتشارات زوار، تهران:۱۳۵۷
  • گلبن، محمد و شریفی، یوسف. محاکمه محاکمه گران، نشر نقره، تهران:۱۳۶۳
  • دالوند، حمیدرضا. ماجرای قتل سردار اسعد بختیاری، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران:۱۳۷۹
  • علوی، ابوالحسن. رجال عصر مشروطیت، به کوشش حبیب یغمایی، انتشارات اساطیر، تهران:۱۳۶۳