زبیر بن عوام

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

زبیر بن عوام بن خویلد ملقب به ابو عبدالله قرشی اسدی، از مهمترین صحابه محمد است و از سوی محمد ملقب به حواری وی گردید و جزو ۱۰ تنی است که محمد به آنها بهشت را وعده داد. وی همچنین جزو شورایی است که عمر در هنگامی که در بستر مرگ بود تشکیل داد. ریشه نام زبیر از کلمه زبر، طی البئر بالحجاره گرفته شده که به معنای چاه سنگ یا مرد قوی است.[۱]

دوران محمد[ویرایش]

مادر زبیر، صفیه بنت عبدالمطلب بن هاشم و عمه محمد است؛ بنابراین زبیر پسر عمه محمد و همچنین برادر زاده خدیجه بنت خویلد، همسر محمد است. روایتی حاکی از آن است که زبیر، علی، طلحه و سعد بن ابی‌وقاص همگی در یک سال متولد گردیده‌اند. زبیر در سالیانی که هنوز خیلی جوان بود، پدرش را از دست داد و تحت کفالت عمویش نوفل بن خویلد قرار گرفت.[۱]

زبیر از اولین اسلام آورندگان و به قولی چهارمین یا پنجمین مردی است که مسلمان شد. منابع بر روی سنش هنگام مسلمان شدن متفق‌القول نیستند ولی مشهورترین سن وی را می‌توان ۱۶ سال به حساب آورد. بنا به روایت ابن اسحاق، ابوبکر وی و چهار نفر دیگری که بعدها عضو شورا شدند را ترغیب به مسلمان شدن نمود. روایاتی وجود دارند که به وسیله آل زبیر ساخته شده‌اند که حاکی از آن است که وی در ۸ سالگی مسلمان و در ۱۲ سالگی برای برای حفظ جان محمد شمشیر کشید و وی را اولین کسی نام می‌برند که در راه خدا شمشیر کشید. دانشنامه اسلام بر این باور است که برای اینکه جایگاه زبیر در برخی روایات بالا برده شود، مسلمان شدن وی را همزمان با علی می‌دانند و همچنین معتقد است که تناقض‌ها در روایات ناشی از بحث‌ها و مناقشاتی است که بین مسلمانان در مورد این موضوع به منظور برتری جستن از این جایگاه صورت گرفته است.[۱]

زبیر جزو کسانی بود که به حبشه مهاجرت کرد و در هنگامی که شایعاتی مبنی بر مصالحه قریش با محمد به دلیل به رسمیت شناختن بت‌های لات و هبل و عزی توسط وی شنید، با اولین کاروان به مکه بازگشت. در هجرت به مدینه نیز، زبیر به همراه مادرش به این شهر مهاجرت نمود.[۱]

در هنگام بستن پیمان برادری (مواخات) در مدینه، زبیر برادر دینی سلمه بن سلامه بن وقش از قبیله اوس یا کعب بن مالک از خزرج شد. وی پیشتر در مکه نیز برادر دینی عبدالله بن مسعود شده بود. وی به همراه عبدالرحمن بن عوف که مبتلا به خارش بدن شده بودند، اجازه یافتند که لباس ابریشمی بپوشند.[۱]

زبیر در اکثر غزوات محمد حضور داشت و جزو یکی از تنها دو اسب سوار لشکر مسلمانان در جنگ بدر (۲ هجری/۶۲۴ میلادی) بود. آل زبیر معتقدند که در جنگ بدر که گفته می‌شود جبرئیل و فرشتگان مددکار مسلمانان بوده‌اند، رنگ دستارشان مانند زبیر، زرد رنگ بود. در جنگ احد (۳ هجری/۶۲۵ میلادی)، محمد شجاعت زبیر را ستود. در جنگ خندق (۵ هجری/۶۲۷ میلادی) محمد وی را به تجسس سپاهیان بنی قریظه فرستاد و در آن جنگ بود که محمد گفت که هر پیامبری حواری ای داشت و زبیر حواری من است. بعد از فرمان محمد و تعیین حکم از سوی سعد بن معاذ، زبیر به همراه علی، کشتار قبیله بنی‌قریظه را بر عهده گرفت. در غزوه خیبر (۷ هجری/۶۲۸ میلادی)، زبیر بعد از علی بیشترین شجاعت را نشان داد. در هنگام فتح مکه، زبیر فرمانده بال چپ سپاه مسلمانان بود و در غزوه تبوک (۹ هجری/۶۳۰ میلادی) زبیر بزرگترین پرچم سپاه محمد را بر دست داشت. روایاتی در کتب قرون بعدی اسلامی آمده که زبیر منشی محمد در ثبت درآمد حاصل از اموال شرعی صدقه بود.[۱]

در حوادث جانشینی محمد[ویرایش]

نوشتار اصلی: سقیفه بنی‌ساعده

زبیر از آن گروهی بود که به دلیل مشورت نکردن ابوبکر با علی، با تأخیر و تعلل و پس از چند روز از گذشت سقیفه با ابوبکر بیعت کرد.[۲]

دوران خلافت ابوبکر و عمر و عثمان[ویرایش]

زبیر در جنگ یرموک (۱۵ هجری/۶۳۶ میلادی) حضور داشت و عمر وی را به سرکردگی ۴۰۰۰ نیروی کمکی به کمک عمرو عاص در فتح مصر فرستاد؛ بنابراین بر طبق این روایات، زبیر ملقب به اشجع القریش (شجاعت‌ترین شخص قریش) یا اشجع الناس (شجاع‌ترین مردم) شده است. اما در جنگ جمل در هنگام رجز اصل و نسب خواندن، ابن‌عباس وی را ترسو خواند و به این علت در میان جنگ نماند. روایتی دیگر از شیعیان نیز روایت قبلی را تأیید می‌کند و می‌گوید وی پشیمان و تائب گردید و از جنگ کناره گرفت.

دوران خلافت علی[ویرایش]

زبیر از مخالفان علی پس از خلیفه شدن بود و در منابع شیعی مورد حمله و نکوهش قرار گرفته است. در جلد ۸ بحارالانوار مجلسی می‌توان نمونه‌ای از این نکوهشها و حملات را دید. به عقیده دانشنامه اسلام، این موارد یکی از دیدگاه‌های شیعه مبنی بر لعنت کردن برخی صحابه (سب الصحابه) است. زبیر و دیگر صحابه‌ای که در جنگ جمل (۳۶ هجری/۶۵۶ میلادی) در مقابل علی قرار گرفتند، در ادبیات شیعه به ناکثین (پیمان شکنان) معروف هستند. ابومختف از زبیر به عنوان اولین کسی بعد از اسلام نام می‌برد که اسیران مسلمان را کشت. دانشنامه اسلام معتقد است با این حال، زبیر کمتر از عمر، عایشه، طلحه و دیگر صحابه توسط شیعه مورد حمله قرار گرفته چرا که وی در جریان جانشینی محمد، به همراه بنی هاشم و انصار، از حامیان علی بود و علاوه بر آن، زبیر بر خلاف پسرش عبدالله بن زبیر که مصر در جنگیدن با علی بود، پس از دیدار با علی از لشکر خود جدا شد و جنگ را ترک گفت و معتقد است با این حال، دلیل اصلی کناره گیری زبیر از میدان جنگ، این است که زبیر متوجه میل عایشه به خلافت طلحه شده بود و حتی در صورت پیروزی سپاهیان عایشه، شانسی برای خلیفه شدن خود نمی‌دید بنابراین، بهترین کار را ترک میدان جنگ دانست.[۱]

رویکرد اهل سنت به زبیر و دیگر صحابه که به اتفاق حامی وی است، صورتهای گوناگونی دارد. وجه مشترک همه این دیدگاه‌ها این است که زبیر و دیگر صحابه، با تقوا بوده و همگی معتقدند که زبیر جزو ده تن بشارت داده شده از سوی محمد به بهشت است و اشاره به حدیثی می‌کنند که کسانی که با مسلمانان بجنگد، جایگاهشان جهنم است. اهل سنت، زبیر و یارانش را جزو کسانی می‌دانند که خود را وقف خدا و اسلام کرده‌اند و معقدند که هر دو جناح جنگ جمل انگیزه اخروی داشته‌اند و دنیا را در نظر نداشته‌اند و بنابراین در بهشت داخل هستند به علت اینکه محمد گفته که هر که در راه خدا جهاد کند، حتی اگر در این راه اشتباه هم کند، پاداش خواهد گرفت و کسی که جهاد کند و بر حق هم باشد، دو برابر پاداش اخروی می‌گیرد. برای نشان دادن تقوای زبیر، از احادیثی نام برده می‌شود که در آن وی خراجی که ۱۰۰۰ غلامش به وی می‌پرداختند را در راه خدا به فقرا می‌داد و پس از مرگ عمر نیز مستمری ای که از دیوان به وی پرداخته می‌شد را دیگر قبول نکرد.[۱]

دانشنامه اسلام بر این باور است که زبیر و طلحه و علی هر کدام به دلیلی، بر آشوبها علیه عثمان دامن می‌زدند، اما وقتی که اوضاع از کنترل این سه خارج شد، فرزندانشان را برای دفاع از عثمان راهی کردند. پس از مرگ عثمان و خلافت علی، زبیر به اتفاق طلحه به عایشه پیوستند و اعلام داشتند که عثمان ناعادلانه کشته شده و علی مسئول قتل عثمان است. آنها لشکری تجهیز کرده و به بصره آمدند و علی مجبور به جنگ با آنها گردید.

مرگ[ویرایش]

جنگ جمل در جمادی‌الاول ۳۶ هجری/نوامبر ۶۵۶ میلادی در نزدیکی بصره شکل گرفت و زبیر در این جنگ کشته شد و در وادی السباع که امروزه با نام بلده الزبیر خوانده می‌شود، در حومه بصره به خاک سپرده شد. سن وی در هنگام کشته شدن، ۵۷ سال گزارش شده است.[۱]

زندگی شخصی زبیر[ویرایش]

پس از هجرت، زبیر یکی از ثروتمندترین صحابه محمد گردید. وی املاک وسیعی مانند غابه در نزدیکی مدینه، سلیله در ربذه، دارالزبیر و مسجد الزبیر در سوق وردان فسطاط و املاکی در اسکندریه و کوفه داشت. برخی از املاک که در عربستان بود، را محمد و برخی از املاکی که در عراق بود را عثمان به وی بخشید. زبیر زمینهایی در محله بنی سلیم بصره داشت که پر محصول و بازار نیز داشت. وی یکی از اموالش را به قیمت ۶۰۰ هزار درهم فروخت.[۱]

یکی از زنان وی، اسماء دختر ابوبکر و خواهر بزرگ ناتنی عایشه است که ملقب به ذات النطاقین (دارای دو کمربند) است.[۱]

احادیث نقل شده از زبیر[ویرایش]

احادیثی که زبیر از محمد نقل کرده بسیار اندک‌اند و در کتبی مانند صحاح سته، مسند (اثر احمد بن حنبلبحر الزخار (اثر احمد بن عمرو بن بزار)، المسند (اثر ابو یعلا موصلیالمصنف (عبدالرزاق سنانیمجمع الزوائد (علی بن ابی بکر هیثمی) و معجم الکبیر (اثر طبرانی) آمده است. روایاتی از زبیریان نقل شده که زبیر بسیار می‌ترسید که حدیثی اشتباه به محمد منسوب کند و عقوبتش را ببیند.[۱]

فرزندان زبیر[ویرایش]

مصعب زبیری (مرگ ۲۳۶ هجری/۸۵۱ میلادی) از نوادگان زبیر، تعداد ۱۰ پسر و چند دختر را به زبیر نسبت می‌دهد. معروفترین آنان، عبدالله است که اولین کودک متولد شده از مهاجرین در مدینه است. پسران دیگری به نام‌های عروه، حمزه و مصعب نیز داشت. دیگر نواده زبیر به نام زبیر بن بکار بخشی را در کتاب جمهرت نسب قریش و اخبارها، در مورد اولاد زبیر اختصاص داده است. زبیر، فرزندان خود را به نامهای کشته شدگان در راه خدا می‌گذاشت تا آنها نیز در همین راه کشته شوند.[۱]

پانویس[ویرایش]

  1. ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ ۱٫۱۱ ۱٫۱۲ Hasson, “al-Zubayr b. al-ʿAwwām”, 11:‎ 549–51.
  2. تتوی, قاضی احمد. تاریخ الفی (جلد اول). انتشارات علمی و فرهنگی, 1382. ISBN ‎9644452739.  صفحهٔ ۳۲.

منابع[ویرایش]