آرتساخ

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
تا اوایل قرن نهم: آرتساخ (سبزرنگ)، سیونیک (صورتی).
پانزده ایالت ارمنستان باستان و موقعیت آرتساخ و دو استان دیگر سیونیک و اوتیک

آرتْساخ (به ارمنی: Արցախ) نام دهمین استان ارمنستان بزرگ بود.[۱][۲] تاریخ نگاران و جغرافی دانان نام داری هم چون پلینیوس (کتاب تاریخ طبیعی)، بطلمیوس (کتاب جغرافیا)، پلوتارک (کتاب بیوگرافی تطبیقی) و دیون کاسیوس (کتاب دانسته‌های نویسندگان یونان باستان و لاتین دربارهٔ سکوتیا و قفقاز) همگی در آثار خود تأکید داشته‌اند که رود کورا مرز میان ارمنستان و آلبانیای قفقاز (آران یعنی سرزمینی که امروزه جمهوری آذربایجان نامیده می‌شود) بوده است و آرتساخ (قره باغ) در سمتی از این رود قرار دارد که جزیی از ارمنستان بوده است.[۳][۴][۵]در ارمنستان سده‌های میانه آرتساخ را «سیونیک کوچک» و تْساودِک نیز می‌نامیدند.[۶] منطقه‌ای که در طی یک سده اخیر به نام منطقه خودمختار قره باغ کوهستانی، یا امروز جمهوری قره باغ کوهستانی یا جمهوری آرتساخ معروف است در واقع شامل بخش‌هایی از استانهای آرتساخ، سیونیک و اوتیک است و بخش بزرگی از آن در استان آرتساخ واقع می‌باشد.

نام‌گذاری[ویرایش]

نام آرتساخ در سنگ‌نبشته‌های اورارتو (دوران پادشاهی آیرارات،اوشاکان کنونی) به صورت‌های آرداخونی یا اوردخینی و اوردخه قید شده است که نام آرتساخ از آن مأخوذ است و سرزمینی به این نام در هزاره اول (پیش از میلاد) جزو پادشاهی آیرارات و سپس یرواندیان (دودمان اروندی) قرار داشت.[۷][۸][۹] استرابون در (کتاب جغرافیای) خود قسمت سمت راست رود کورا (محل کنونی قره باغ) را با نام ارخیستینا (Orkhistene) به عنوان یک استان هایک بزرگ (ارمنستان بزرگ)-(ارمنستان = هایاستان) دانسته که به خاطر سوارکارانش شهرت داشته است.[۱۰]

این منطقه از سده ۱۳ (میلادی) با نام خاچن شهرت داشت و از سده ۱۸ (میلادی) نیز نام ارمنستان کوچک و به همراه استان اوتیک نام سرزمین دور ارمنی برای آرتساخ به کار می‌رفته است.[۱۱][۱۲] نام (قراباغ) برای اولین بار در سده ۱۴ (میلادی) بر اساس نام گذاری پارسی برای این منطقه به کار رفت.[۱۳] در واقع دشت‌های این منطقه با نام باغ سفید و بخش کوهستانی آن با نام باغ سیاه نامیده می‌شد که بعدها در نزد ترک زبانان به قره باغ باغ سیاه تغییر یافت.

دربارهٔ معنی این نام نظرات متعددی وجود:

  • نام قراباغ را ارمنیان نخستین بار توسط تُوْما یا توماس مِتسوپتسی بکار رفت.
  • مفهوم این نام را نخستین بار هوانیسیک زارتسی[۱۴] در سده ۱۶–۱۷ میلادی به صورت «باغ سیاه» بیان کرد.
  • قراباغ ترجمه لغوی آرتساخ است که آر (سوخته) + تساخ (جنگل، درخت) یعنی جنگل سوخته یا سیاه می‌باشد.[۱۵]
  • آرتساخ به معنی «سرزمین جنگی خدای آر»

تاریخ باستانی آرتساخ[ویرایش]

صومعه آماراس مدفن گریگوریس مقدس، (نوه گریگور روشنگر) که در سال ۳۳۸ میلادی در راه تبلیغ مسیحیت به شهادت رسید، در این صومعه واقع است.

در اوایل سده ۴ (میلادی)، ارمنیان آرتساخ به دین مسیحیت گرویدند و آن را به منزلهٔ دین رسمی پذیرفتند. گریگور روشنگر، در شهر آماراس، اولین کلیسا را بنا نهاد و سپس نوهٔ او، گریگوریس، ساخت آن را به پایان رساند. اولین مدرسه را نیز مسروپ ماشتوتس در آماراس تأسیس کرد.[۱۶][۱۷] تیگران دوم پادشاه دودمان آرتاشسی در سال ۹۵ پیش از میلاد آرتساخ را نیز در قلمرو خود داشت و وجود شهر تیگراناکرت آرتساخ گواه بر این امر است. پس از تقسیم ارمنستان میان ایران و امپراتوری روم شرقی در سال ۳۸۷میلادی، آرتساخ تا انقراض پادشاهی ارمنستان در سال ۴۲۸میلادی، جزو ارمنستان شرقی باقی ماند.[۱۸]

پس از فروپاشی سلسله اشکانی ارمنستان، حکومت ساسانیان با یکپارچه کردن سه منطقهٔ آرتساخ، اودیک و آلبانیای قفقاز، حکومت مرزبانی با مرکزیت شهر زُد[۱۹] تشکیل داد.[۲۰] سپاه آرتساخ در جنگ‌های بین ساسانیان و ارمنیان، که به جنگهای وارتانانک معروف اند، شرکت داشت. در نیمهٔ دوم قرن پنجم میلادی، حاکمان آرانشاهیک،[۲۱] آرتساخ و اوتیک با استفاده از ضعف داخلی حکومت ساسانی، استقلالی نسبی به دست آوردند و اعلام پادشاهی کردند. اولین پادشاه آنها واچاگان بارِباشت (در زبان ارمنی به معنی پارسا و مؤمن) نام داشت.

حکومت واچاگان قوانین داخلی (قانون اساسی) ویژهای وضع کرد. هم چنین به منظورگسترش مسیحیت و پاک سازی مراکز دینی از وجود مشرکان و کافران دست به فعالیت‌های چشم گیری زد.

سده ۸ (میلادی) مصادف با هجوم اعراب به منطقه بود. اهالی آرتساخ بارها علیه مهاجمان قیام کردند. در اوایل سده ۹ (میلادی)، یسایی ابو مسن و ساهل سمباتیان، که از امرای خاندان آرانشاهیک بودند، این قیامها را رهبری می‌کردند. در اوایل سده ۱۰ (میلادی) حکومت منطقه به دست امیر خاچِن بود.

در سده‌های یازدهم و دوازدهم میلادی آرتساخ مورد تاخت و تاز سلجوقیان قرار گرفت که در نتیجهٔ آن محله‌های منطقهٔ خاچِن دچار خسارات جبران ناپذیری شد. بناها و اماکن مذهبی و فرهنگی ویران و اموال اهالی غارت شد و مردم قتل‌عام شدند. در اواسط سده ۱۲ (میلادی)، حکومت خاچِن بالاخره از یوغ ترکان سلجوقی رهایی یافت و در اواخر همان قرن حکومت به دست زاکاریانها افتاد. در این دوران بود که کل منطقه به سوی پیشرفت و ترقی گام برداشت، وضع مردم بهبود یافت، اوضاع فرهنگی رونق بیشتری گرفت و ویرانیها مرمت شد و کلیساهای متعددی ساخته شد.

سده ۱۳ (میلادی) همراه بود با تهاجم و یورش مغولها و تاتارها به منطقه بود اما سیاست، کاردانی و آینده نگری حاکم وقت خاچِن، حاسان جالال دولا، منطقه را مدتی طولانی از گزند ویرانیها و کشتار در امان نگه داشت.

سده‌های پانزدهم و شانزدهم میلادی مصادف با هجوم ترکان آق‌قویونلو و قراقویونلو بود. تاخت و تازهای این اقوام خسارات بسیار سنگین و ضربات وحشتناکی به اقتصاد و فرهنگ بومی آرتساخ وارد کرد و درنتیجه زندگی و امنیت مردم به خطر افتاد.

با وجود این در همان منطقهٔ خاچِن بازمانده‌های آخرین امرای ارمنی توانستند بقای حکومت خود را حفظ کنند و در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم میلادی با تکیه بر جایگاه مستحکم پیشینیان خویش ملیک‌های قره‌باغ پا به عرصهٔ وجود نهادند. به همت ملیک‌های قره‌باغ، مبارزات آزادیخواهانهٔ مردم علیه دشمنان وارد مرحلهٔ جدیدی شد. مرکز نهضتهای آزادیخواهانه گاندزاسار و به رهبری جاثلیق و مورخ مشهور، یسایی حاسان جالالیان و ایسرائیل اُری بود.

در اواسط قرن هجدهم میلادی پناهعلی‌خان جوانشیر، با خیانت «ملیک شاهنظر» و با کمک او برج معروف شوشی را، که مرکز واراندا بود، تصاحب کرد.[۲۲] پناه علی خان پس از کشتار مردم، با کمک شاه ایران، موفق به تصرف کامل قره باغ شد و خود را خان آرتساخ (قره باغ) نامید. او با نیرنگ و حیله مِلیک‌های ارمنی را علیه هم شوراند و با استفاده از موقعیت ایجاد شده قدرت خود را توسعه داد. پناه علی خان، با هدف تضعیف امرای محلی ارمنی، در نظر داشت با کمک سلطان عثمانی و پادشاه ایران مردم را به اجبار از دین مسیح برگرداند و بر کل منطقه چیره شود. بالاخره، پس از سالها کشتار و ویرانی به دست ترکان عثمانی، پادشاه ایران و پناهعلی‌خان، مطابق عهدنامه گلستان، کل منطقهٔ مزبور به روسیه الحاق شد.[۲۳][۲۴]

تاریخ سیاسی آرتساخ[ویرایش]

Armenia-vector-map.svg

طی ۱۹۱۸–۱۹۲۰م و پس از استقلال کشورهای منطقهٔ قفقاز، شورای محلی ارمنیان آرتساخ ادارهٔ آن جا را برعهده گرفتند. یکی از اهداف شورای ملی الحاق آرتساخ به اولین جمهوری ارمنستان بود.

در آن تاریخ در جمهوری آذربایجان حزب مساوات حاکم بود. مساواتیان آذری تمام همت خود را به کار می‌بردند تا آرتساخ را به کشور خود ملحق کنند اما موفق نمی‌شدند.

آذریهای ماورای ارس و ترکان عثمانی به انتقامجویی برخواستند و دست به کشتار شوشی زدند.

پس از تماس‌های پنهانی جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی با مسکو و دخالت ترکیه، آذربایجان ادعای مالکیت منطقهٔ آرتساخ (قره باغ کوهستانی) را نیز مطرح کرد. در پی این ادعا ساکنان منطقه به مخالفت برخاستند. در اول ژوئیهٔ ۱۹۲۱م، حزب کمونیست (بلشویک) کشورهای قفقاز، در نشستی مخصوص، مشکلات ایجاد شده در منطقه را به شور و مشورت گذاشت و در ۴ ژوئیه طی نظرخواه‌ای شفاف، تصمیم گرفته شد که منطقهٔ قره باغ کوهستانی جزو ارمنستان شود، لیکن در پایان همان روز نریمان نریمانف، در خواست کرد که به دلیل اهمیت موضوع تصمیم نهایی به روز بعد موکول شود. درست یک روز بعد، بنابر تمایل شخصی ژوزف استالین و بدون در نظر گرفتن رأی شورای حزب کمونیست قفقاز، با شرط خودمختاری ملی، منطقهٔ آرتساخ به آذربایجان شوروی واگذار شد. البته، حق خودمختاری ملی منطقه نیز بعدها از سوی کشور آذربایجان نقض شد.[۲۵]

پس از قره باغ کوهستانی بخش‌های کاملاً ارمنی نشینی از نواحی شرق و جنوب منطقه مخصوصاً منطقهٔ شاهومیان در دوران تاریخ متعلق به آرتساخ و جزئی از ملیک‌های قره‌باغ بودند، نیز جدا و به حدود مرزی کشور آذربایجان شوروی متصل شدند.[۲۶]

پایتخت آرتساخ استپاناکرت انتخاب شد. در زمان جنگ جهانی دوم ۴۵ هزار تن از اهالی آرتساخ به جنگ فراخوانده شدند که تقریباً نیمی از آنها هرگز برنگشتند. چه قبل و چه بعد از جنگ منطقه از پیشرفت و ترقی بازماند و در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی هیچ گونه اقدام مثبتی صورت نگرفت.

از نیمه‌های ۱۹۸۰ میلادی زمزمه‌های اصلاحات جدید نه تنها در کل اتحاد جماهیر شوروی بلکه در ارمنستان و آرتساخ نیز موجب خیزش مردم شد. نمایندگانی از سوی مردم آرتساخ به مسکو رفتند و تقاضای خود را مبنی بر احیای حقوق و اختیارات خود در شورای مرکزی حزب کمونیست شوروی مطرح کردند. در ۱۳فوریهٔ ۱۹۸۸ میلادی هزاران تن از مردم در استپاناکرت تجمع کردند و از مسئولان حزب کمونیست جدایی منطقه را از آذربایجان شوروی و الحاق آن را به ارمنستان خواستار شدند.

در ۲۰ فوریه، نمایندگان مجلس مردمی منطقهٔ آرتساخ طی نشستی فوق‌العاده به صورت یکپارچه تصمیم گرفتند:

«با توجه به درخواست مردم آرتساخ از شورای مرکزی آذربایجان شوروی و ارمنستان تقاضا می‌شود با درک احساسات عمیق و حقوق پایمال شدهٔ مردم در طی سالیان گذشته جدایی از کشور آذربایجان شوروی و الحاق مجدد به کشور مادری، ارمنستان، تحقق بخشیده شود».

این درخواست مردم آرتساخ بازتاب گسترده‌ای یافت و با استقبال ارمنیان در ارمنستان و جهان رو به رو شد اما حزب کمونسیت مسکو آن را توطئهٔ عده‌ای ملی‌گرای افراطی عنوان کرد. این تصمیم شتابزده و بی اساس مسکو سبب خشم، انزجار و اعتراض گستردهٔ ارمنیان شد و به موجب آن مردم دست به اعتصابها و مخالفتهای سراسری و گسترده زدند.

در ۲۸ فوریه، میخائیل گورباچف، طی بیانیه‌ای خطاب به مردم ارمنستان و آذربایجان اعلام کرد که در منطقهٔ کوهستانی طی سالیان متمادی مشکلات، مسائل فراوان و نواقص بسیاری بر روی هم انباشته شده و باعث بروز مشکلات فعلی شده. به این ترتیب، برای نخستین بار، رهبران اتحاد جماهیر شوروی به موضوع آرتساخ پرداختند. گورباچوف مردم دو کشور را به آرامش و بلوغ سیاسی و برگشت به زندگی عادی دعوت کرد.

این اقدام از سوی ارمنیان با خوشبینی و امید به آینده پذیرفته شد. اعتصابات پایان یافت و مردم به سرکارهای خود بازگشتند و قرار شد خسارات برجای مانده از اعتراضات نیز جبران شوند.

اما این بلوغ سیاسی در آذربایجان روندی برعکس داشت و به گونه‌ای دیگر تعبیر شد. آذریهای ماورای ارس کشتار سومقاییت را پی ریزی کردند و در نتیجه تعداد زیادی از مردم قتل‌عام شدند. پس از واقعهٔ سومقاییت، فرار ارمنیان از دیگر شهرهای آذربایجان شروع و پس از مدت کوتاهی به مهاجرت دسته جمعی تبدیل شد.

در ۱۸ ژوئیهٔ ۱۹۸۸م، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی طی نشستی با مسئولان آذربایجان، ارمنستان و آرتساخ به این نکته اشاره کرد که مطابق قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی تغییر مرزها امکانپذیر نیست و بدین ترتیب مسئلهٔ (حق تعیین سرنوشت ملتها) به (تغییر مرزها) تعبیر شد. در پی این بیانیه تعدادی از مأموران امنیتی مسکو به آرتساخ فرستاده شدند ولی اوضاع منطقه همچنان متشنج بود و علاوه بر آن حملاتی نیز از سوی باکو به مردم مناطق مرزی ارمنستان و آرتساخ صورت می‌گرفت.

در روزهای پایانی ۱۹۸۸ میلادی، قتل‌عام گنجه ارمنیان شروع شد. در ۱۲ ژانویهٔ ۱۹۸۹ میلادی، مجلس عالی شوروی کلیهٔ مسئولان رده بالای آرتساخ را از کار برکنار کرد و به جای آنها کمیتهٔ مخصوص ادارهٔ منطقه را، تحت نظر وولسکین، برعهده گرفت. کمیتهٔ مزبور اقداماتی اصلاحاتی در منطقه در پیش گرفت و رفت‌وآمد به ارمنستان برخلاف گذشته وضع بهتری یافت ولی مسئولان باکو با ایجاد مزاحمت مانع شکل گیری امور منطقه می‌شدند.

طی سیزدهم الی نوزدهم ژانویهٔ۱۹۹۰ میلادی، جبههٔ ملی آذربایجان ماورای ارس، با کسب اجازه از مسئولان مملکتی، کشتار اهالی ارمنی آذربایجان را بار دیگر تدارک دیدند. کشتار ارمنیان، مصادرهٔ اموال آنها و دیگر اقدامات آذربایجان در مقابل چشمان نیروهای دولتی، انتظامی و ارتش شوروی و بدون دخالت و ممانعت آنان صورت پذیرفت. مسئولان روسی تنها هنگامی که متوجهٔ کودتای آذربایجان شدند نیروهای خود را وارد شهر کرده و حکومت نظامی اعلام کردند. این وضعیت (حکومت نظامی) بدون هیچ دلیل موجهی در آرتساخ نیز اعمال شد.

در اوایل ۱۹۹۱ میلادی، نمایندگانی از سوی مجلس اروپا، روسیه و ارمنستان آمادگی خود را برای بازدید از مناطق مورد مناقشه اعلام کردند ولی مسئولان باکو مانع ورود آن‌ها به منطقه شدند. در فوریهٔ ۱۹۹۱ میلادی، به دستور حیدر علی‌اف، حکم سکونت ساکنان آذربایجان در آرتساخ صادر شد و از سوی دیگر شدت حملات آذربایجان به روستاهای آرتساخ و اسارت و انتقال اهالی آن به مناطق نامعلوم بیشتر شد. در طی ماه‌های آوریل و مه، نیروهای آذربایجان با کمک نظامیان شوروی، منطقهٔ گِداشِن[۲۷] و تمام نواحی آن را پس از کشتار و کوچاندن اهالی به تصرف خود درآوردند.

در۳۰ اوت ۱۹۹۱ میلادی، دولت آذربایجان استقلال خود را از اتحاد جماهیر شوروی اعلام کرد. قره باغ کوهستانی هم با استناد بر حقوق خود و مطابق قانون اساسی، در ۲ سپتامبر ۱۹۹۱ میلادی، موجودیت خود را به طور رسمی اعلام داشت و در ۱۰ دسامبر همان سال، در پی مراجعه به آرای عمومی و رأی اکثریت قاطع مردم آرتساخ، استقلال قره باغ کوهستانی تأیید شد.

نمونه‌ای از پوشاک خانواده ارمنی آرتساخ، قرن نوزدهم
رشته کوه مُراو

جغرافیای طبیعی و جمعیتی آرتساخ[ویرایش]

  • جغرافیای طبیعی آرتساخ

پهنه آرتساخ بالغ بر ۴۴۰۰ کیلومتر مربع و ارتفاع متوسط آن از سطح دریا ۱۱۰۰ متر است و در جنوب شرقی کوه‌های قفقاز قرار دارد. از شرق فلات آرتساخ تا نقطه تلاقی رودهای کورا و ارس در دشت آرتساخ کشیده می‌شود.

رودهای پر آب کوهستانی آرتساخ در طول میلیون‌ها سال پهنه فلات آرتساخ را به جلگه‌های زیبا و دره‌های عمیق بدل ساخته‌اند. از این میان می‌توان جلگه رودهای ایشخاناگد،[۲۸] واراندا،[۲۹] خوناشن،[۳۰] تارتار را نام برد.

رشته کوه‌های آرتساخ در سراسر غرب آرتساخ از شمال تا جنوب کشیده شده است، کوه‌های گیامیش (۳۷۴۰ متر) مُراو[۳۱] (۳۳۴۳ متر) در شمال و قله‌های گیرس بزرگ[۳۲] (۲۷۲۵ متر) و دیزاپایت[۳۳] (۲۴۸۰ متر) در جنوب واقع اند. کوه‌های آرتساخ پوشیده از جنگل هستند.

آرتساخ دارای آب و هوای معتدل است و میانگین دمای سالانه آن ۱۰+ درجه سانتیگراد می‌باشد، ژوئن گرمترین ماه (دمای متوسط ۲۱+ درجه سانتیگراد) سال است. گرمترین نواحی عبارتند از: مارتاکرت و مارتونی. در ماه ژانویه میانگین دما بالغ بر ۱/۲- درجه سانتیگراد و در فوریه ۰/۶- درجه است. سردترین ناحیه در حوالی رشته کوه مُراو واقع است. بارندگی سالانه بین ۲۵۰ تا ۸۳۰ میلیمتر است.

در آرتساخ میوههایی چون انگور، انار، بادام، توت، آناناس و غیره وجود دارد. در نواحی پست چون مارتاکرت و مارتونی خاک نیمه بیابانی، خاکستری و قهوه‌ای و در غرب به رنگ قهوه‌ای تیره وجود دارد. در منطقه حدود دو هزار گونه گیاهی موجود است. ۳۵ درصد از پهنه آرتساخ را جنگل پوشانده است.

در نواحی پست و دشت‌ها بز وحشی و در نی‌زارها گراز وجود دارد. در جنگل‌ها خرس خاکستری، گرگ، گربه دشتی، روباه، خرگوش و غیره زندگی می‌کنند. غاز وحشی، اردک، بلبل، شاهین، باز (پرنده)، کرکس، جغد و غیره از پرندگان منطقه می‌باشد.

در آرتساخ معادن روی، مس، قلع، آهن و همچنین معادن سنگ‌هایی چون سنگ مرمر، آهک، انواع سنگ خارا، سنگ آذرین، آندزیت[۳۴] و نیز آبهای معدنی که از دیرباز مشهور بوده‌اند، وجود دارد.

  • جغرافیای جمعیتی آرتساخ

در پی حملات و لشکر کشی‌های طولانی تارتارها و همچنین مغولان و اعراب در نواحی شرقی استان آرتساخ بارها نواحی آباد ویران شد و روستاهای جدید بنا شده‌اند و به همین علت تارتارها در نواحی شرقی استان آرتساخ اسکان گزیدند و به همین علت ساکنان بومی به نواحی کوهستانی آرتساخ پناه بردند و اقامت گزیده‌اند.

بافت جمعیتی آرتساخ همواره دچار تحول بوده است. از یک سو ارمنیان در داخل منطقه مجبور به تغییر مکان شده و نیز گروهی هم به کشورهای دیگر مهاجرت کردند، از دیگر سو ارمنیانی هم از سایر نواحی به آرتساخ هجرت نموده‌اند. در کنار این تحولات بافت ملی و قومی دچار تغییرات شده است.

ترکیب قومیتی و جمعیتی آرتساخ از سال ۱۹۲۱م تا ۲۰۰۵م.[۳۵][۳۶]

سال جمعیت آرتساخ ارمنیان آذریها روسها اوکراینی سایر اقوام
۱۹۲۱ ۱۳۱٬۵۰۰ - - - - -
۱۹۲۶ ۱۲۵٬۳۰۰ ۱۱۱٬۶۹۴ ۱۲٬۵۹۲ ۵۹۶ ۰ ۴۱۶
۱۹۳۹ ۱۵۰٬۸۳۷ ۱۳۲٬۸۰۰ ۱۴٬۰۵۳ ۳٬۱۷۴ ۴۳۶ ۳۷۴
۱۹۵۹ ۱۳۰٬۴۰۶ ۱۱۰٬۰۵۳ ۱۷٬۹۹۵ ۱٬۷۹۰ ۰ ۵۶۸
۱۹۷۰ ۱۵۰٬۳۱۳ ۱۲۱٬۰۶۸ ۲۷٬۱۷۹ ۱٬۳۱۰ ۱۹۳ ۵۶۳
۱۹۷۵ ۱۵۵٬۰۰۰ - - - - -
۱۹۷۹ ۱۶۲٬۱۸۱ ۱۲۳٬۰۷۶ ۳۷٬۲۶۴ ۱٬۲۶۵ ۱۴۰ ۴۳۶
۱۹۸۷ ۱۸۰٬۲۰۰ - - - - -
۱۹۸۹ ۱۸۹٬۰۸۵ ۱۴۵٬۴۵۰ ۴۰٬۶۸۸ ۱٬۹۲۲ ۴۱۶ ۶۰۹
۲۰۰۵ ۱۳۷٬۷۳۷ ۱۳۷٬۳۸۰ ۶ ۱۷۱ ۲۱ ۱۵۹

ارمنیان آرتساخ دارای لهجه ارمنی خاص و شیوه پوشاک ویژه خود هستند. ارمنیان آرتساخ در جنگ جهانی اول و دوم شرکت جستند. در جنگ جهانی دوم ۴۵ هزار ارمنی شرکت کردند که ۲۲۵۰۰ نفرشان به شهادت رسیدند.

اقتصاد آرتساخ[ویرایش]

پیش از دوران شوروی در آرتساخ کارخانه‌های تولیدی بزرگ وجود نداشت، اما کارگاه‌هایی کوچک نساجی بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰م کار می‌کرد و مواد اولیه تولیدی را به روسیه، ایران و کشورهای اروپایی صادر می‌نمود.

از دیر باز بعلت وفور توت در روستاها عرق توت تهیه می‌گردید که اهمیت پزشکی و درمانی دارد. از انگور نیز محصولات متعددی با کیفیت بالا تهیه می‌شود. کارگاه‌های درودگری، آهنگری، کفش دوزی و پوشاک و سفالگری کار می‌کردند. صنایع زیتون نیز وجود داشت. تقریباً در تمام روستاها آسیاب کار می‌کرد. تنها نیروگاه برق آرتساخ بیش از دوران شوروی در شهر شوشی واقع بود. (به قدرت ۳۰ کیلووات)

فعالیت‌های کشاورزی شامل زراعت غلات، باغداری و دامداری بود.

  • صنعت

پایه اصلی صنعت قره باغ کوهستانی در دوران شوروی گذاشته شد که صنعت برق، صنایع سبک، مصالح و محصولات برقی است. در منطقه سه نیروی برق‌آبی تأسیس شد. در دهه ۱۹۷۰ کارخانه محصولات الکتریکی در استپاناکرت بنا شد. ابریشم منطقه از دیرباز معروف بود و مواد اولیه کارخانه سایر جاها از اینجا تأمین می‌گردید.

از دیگر صنایع آرتساخ را می‌توان به:صنایع پنبه و بافندگی، کارخانه‌های دوزندگی و قالی بافی، صنعت غذایی، صنعت چوب و استخراج و تولید مصالح ساختمانی را می‌توان نام برد.

  • کشاورزی

سطح زمین‌های کشاورزی قره باغ کوهستانی بالغ بر ۴۴۰ هزار هکتار است که ۲۱۵۵۰۰ هزار هکتار را مزارعه تشکیل می‌دهند.

محصولات کشاورزی را می‌توان به:استخراج و استحصال روغن از دانه‌های روغنی، هندوانه، پیاز، سیب زمینی و انواع میوه را می‌توان نام برد.

آرتساخ امکانات وسیعی از نظر دامداری در اختیار دارد. ۱۱۷ هزار هکتار مرتع و ۳۵۰۰ هکتار چمن زار طبیعی در اختیار داشت. در سال ۱۹۸۷م تعداد گوسفندان منطقه به ۲۶۵ هزار راس می‌رسید و تعداد خوک در سالهای ۱۹۸۰م چیزی بالغ بر ۸۵ هزار بود. سابقاً ۴۰درصد از گوشت خوک جمهوری آذربایجان را آرتساخ تأمین می‌کرد.

پرورش کرم ابریشم و زنبور عسل و پرورش اسب از مهمترین فعالیتهای دامپروری آرتساخ می‌باشد.

  • حمل و نقل

استپاناکرت توسط جاده‌ها به مراکز مناطق مرتبط است لیکن بخش بزرگ آنها در وضعیت نامطلوبی قرار داشتند بعد از جنگ قره باغ، توسط جماعت ارمنیان پراکنده با جمع‌آوری پول توانستند بسیار از جاده‌ها را تعمیر نمایند.

بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۵م حجم بارهای حمل شده ۱۴۶۷ هزار تن رسیده است. خط آهن استپاناکرت به شهرستان آقدام به طول ۲۵ کیلومتر نیز نقش مهمی ایفا نمود. فرودگاه استپاناکرت پروازهایی بین این شهر و شهرهای ایروان و باکو و گنجه انجام می‌گرفت. در سالهای اخیر فرودگاه از فعالیت باز ایستاد اما در اوایل سال ۱۹۹۵ مجدداً آماده بهره‌برداری گردید.

نقشه آرتساخ و هفت استان آن. ۱-شاهومیان. ۲-مارداکرت. ۳-آسکران. ۴-مارتونی. ۵-هادروت. ۶-شوشی. ۷-کاشتاق

استانها و مناطق مسکونی آرتساخ[ویرایش]

آرتساخ از نظر اداری به هفت منطقه تقسیم شده است: ۱-شاهومیان۲-مارتاکرت۳-(استپاناکرت از سال ۱۹۸۷م به آسکران تغییر نام یافت) آسکران۴-مارتونی۵-هادروت۶-شوشی۷-کاشتاق

در بخش مرکزی قره باغ کوهستانی واقع استو پایتخت آرتساخ می‌باشد. تا سال ۱۸۴۷م وارارآکن (به معنی چشمه روان و جوشان) نام داشت. وسعت آن ۰/۹ هزار کیلومتر مربع و جمعیت آن در سال ۱۹۸۷م ۱۹۱۰۰ نفر بوده است. در سال ۱۹۸۰م در این منطقه ۵۱ روستا وجود داشت که از این میان ۴۶ روستای آن ارمنی بوده است.

روستاهای ارمنی مانند: «نوراگیوغ (تاریخ بنا سده ۱۹م)، پاروخ (سده ۹م)، خاناباد (سده ۱۷م)، آرتساخاشن (سده ۳م)، ناخیجوانیک (سده ۱۵م) را می‌توان نام برد.»

بزرگترین منطقه آرتساخ است با ۱/۷ هزار کیلومتر مربع وسعت. از نظر تاریخی معماری باستانی ارمنی از اهمیت خاصی برخوردار است بطوری که از ۲۷۶۵ اثر تاریخی کشف شده در قره باغ کوهستانی تعداد ۱۱۰۰ اثر در این منطقه واقع است.

در منطقه مارتاکرت ۶۱ روستا وجود دارد که ۵۴ روستا ارمنی نشین و ۷ روستا آذری بوده است. جمعیت در سال ۱۹۸۷م ۴۵۳۰۰ نفر بود که ۹۸درصد آن ارمنی بودند.

روستاهای ارمنی مانند: «مارگوشاوان (تاریخ بنا سده ۱۹م)، توناشن (سده ۱۸م)، یارمجا (سده ۱۲م)، آراجازور (سده ۱۰م) را می‌توان نام برد.»

دارای وسعت ۰/۸ هزار کیلومتر مربع و بخشی از ولایت قدیمی واراندا را تشکیل می‌دهد. دارای ۳۵۳ بنای تاریخی معماری ارمنی است که صومعه آماراس (سده۵م) یکی از قدیمیترین آنها می‌باشد.

جمعیت مارتونی در سال ۱۹۸۷م بالغ بر ۲۵۴۰۰ نفر بوده که ۹۰درصد آنها ارمنی بودند. در این منطقه ۴۰ روستا و شهرک وجود دارد.

روستاهای ارمنی مانند: «چارتار (تاریخ بنا سده ۴م)، کاراهونج (سده ۶م)، هاتسی (سده ۵م)، موشکاپات (سده ۳م)، نورشِن (سده ۳م) را می‌توان نام برد.»

دارای وسعت ۰/۷ هزار کیلومتر مربع و پوشیده از جنگل است. در این منطقه ۴۲ روستا وجود دارد و مرکز آن شهر هادروت است. تعداد ۴۸۶ اثر تاریخی در این منطقه یافت شده است.

روستاهای ارمنی مانند: «تومی (تاریخ بنا سده ۵م)، خدسابرد (سده ۴م) را می‌توان نام برد.»

دارای وسعت ۰/۷ هزار کیلومتر مربع و ۱۵۲ اثر تاریخی وجود دارد در سال ۱۹۸۷م این منطقه شامل ۲۷ روستا و یک شهر بود. کشتار شوشی واقعی بود که توسط نیروهای آذربایجانی بر ضد ارامنه صورت گرفت. منطقه شوشی در سال ۱۹۸۷م ۲۰ هزار جمعیت داشت که ۱۳۵۰۰ نفر در شهر شوشی اسکان داشتند مابقی در روستاها زندگی می‌کردند.

یکی از روستاهای قدیمی منطقه روستای کارین تاک ارمنی نشین می‌باشد که در سال ۱۹۸۷م ۵۸۰ نفر جمعیت داشت. روستای بِردازور در سال ۱۹۸۹م ۲۰۱ نفر جمعیت داشت که ۱۹۶ نفر آن در جنگ جهانی دوم شرکت کردند و ۶۲ نفر کشته شدند.

یکی از معروفترین آثار تاریخی دژ شوشی به نام شیکاکار در سده ۹ میلادی می‌باشد که سمباتیان بر سپاه اعراب پیروز شد.

قطعه‌ای از یک نقاشی با آبرنگ روی گچ با متن ارمنی بر روی دیوار صومعه دادی وانک نشانی از یک شاهکار از فرهنگ قرون وسطی در آرتساخ

فرهنگ آرتساخ[ویرایش]

نوشتار اصلی: فرهنگ آرتساخ

منطقهٔ آرتساخ یکی از غنیترین مناطق سرزمین ارمنستان از نظر وجود بناها و اماکن مذهبی است. در بخشهای مرکزی و مناطق دیگر در طی سده‌های میانه بدون وقفه در زمینه‌های تعلیم، تحصیل، نگارش و انتشار ادبیات مذهبی و زبان و فرهنگ ارمنی بسیار فعال بوده‌اند.

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. The Armenians: A People in Exile (London: Allen and Unwin, 1981)
  2. Hewsen, Robert H. "The Kingdom of Artsakh", in T. Samuelian & M. Stone, eds. Medieval Armenian Culture. Chico, CA, 1983
  3. Claudius Ptolemaeus. Geography, 5, 12
  4. Pliny the Elder, Naturalis Historia, 6, 39
  5. Paulys Real-Encyclopädie der Classischenen altertums nissenschaft. Erster Band. Stuttgart 1894". p. 1303
  6. نیکلاس آدونتس. Armenia in the Period of Justinian: the Political Conditions Based on the Nakharar System, transl. by N. Garsonian, Lisbon, 1970,، pp. 160-167, 191-195, 230-233. 253, 326, 282.
  7. Chorbajian, Levon; Donabedian Patrick; Mutafian, Claude. The Caucasian Knot: The History and Geo-Politics of Nagorno-Karabagh. NJ: Zed Books, 1994, p. 52
  8. (ارمنی ) Bagrat Ulubabyan. «Արցախ» (Arts'akh). Armenian Soviet Encyclopedia. vol. ii. Yerevan: فرهنگستان ملی علوم ارمنستان، 1976, pp. 150–151.
  9. Christopher Walker. The Armenian presence in Mountainous Karabakh, in John F. R. Wright et al. : Transcaucasian Boundaries (SOAS/GRC Geopolitics). 1995, p. 91
  10. استرابون. Geography, 11.14.
  11. Hewsen. Armenia, pp. 118–121.
  12. Robert H. Hewsen. "Ethno-History and the Armenian Influence upon the Caucasian Albanians," in: Samuelian, Thomas J. (Hg.), Classical Armenian Culture. Influences and Creativity, Chicago: 1982, 27-40.
  13. (Armenian) Ulubabyan, Bagrat. Karabagh (Ղարաբաղ). The Soviet Armenian Encyclopedia, vol. vii, Yerevan, Armenian SSR, 1981 p. 26
  14. Hovanisik Dsaretsi
  15. Mkrtchyan, Shahen. Treasures of Artsakh. Yerevan: Tigran Mets Publishing, 2000, p. 10.
  16. Pavstos Byuzand. Armenian History. Yerevan. 1987. page 17
  17. Movses Kaghankatvatsi. History of Aluank. Book I. Chapter XIV
  18. Hewsen, Robert H. (2001). Armenia: A Historical Atlas. Chicago: University of Chicago Press. p. 102. ISBN 0-226-33228-4.
  19. Zod
  20. Encyclopedia Iranica. M. L. Chaumont. Albania.
  21. سلسله پادشاهی آرناشاهیک یا یرانشاهیک یک خاندان ارمنی بود که بر استانهای اوتیک و آرتساخ حکم می‌راند. آرناشاهیک به معنی حاکم و صاحب و شاه آران.
  22. Jack Hacikyan, Agop (2005). The Heritage of Armenian Literature: From the Sixth to the Eighteenth Century. Detroit: Wayne State University Press. pp. 5–6. ISBN 0-8143-3221-8.
  23. رافی (هاکوپ ملیک هاکوپیان)، ملوک خمسه؛ قره باغ و پنج ملیک ارمنی آن از فروپاشی صفویه تا جنگ‌های ایران و روس. ترجمه:آرا دراستپانیان، تهران:نشر و پژوهش شیرازه، چاپ اول، ۱۳۸۵
  24. آرتساخ ـ قراباغ در گذرگاه تاریخ، نویسنده: آنوشیک ملکی، فصلنامه فرهنگی پیمان - شماره ۵۶ - سال پانزدهم - تابستان ۱۳۹۰
  25. Artsakh in 1918–1920
  26. Conflict in Nagorno-Karabakh, Abkhazia, and South Ossetia: A Legal Appraisal by Tim Potier. ISBN 90-411-1477-7
  27. Çaykənd, Goygol
  28. Ishkhanaged
  29. varanda
  30. Khonashen
  31. mrov
  32. meds kirs
  33. dizapayt
  34. Andezit
  35. http://census.stat-nkr.am/
  36. http://en.wikipedia.org/wiki/Demographics_of_Nagorno-Karabakh
  37. http://en.wikipedia.org/wiki/Stepanakert
  38. http://en.wikipedia.org/wiki/Martakert_Province
  39. http://en.wikipedia.org/wiki/Martuni_Province
  40. http://en.wikipedia.org/wiki/Hadrut_Province_(NKR)
  41. http://en.wikipedia.org/wiki/Shusha

منابع[ویرایش]

منابع به زبان فارسی: