روابط استرالیا و ایران
استرالیا |
ایران |
---|
روابط ایران و استرالیا از سال ۱۹۵۶ پایهریزی شد و تا امروز ادامه یافته است. این روابط از ابتدا بر محوریت برقراری تجارت و روابط اقتصادی شکل گرفته است و عامل اقتصادی همواره مهمترین رکن ادامه این رابطه به حساب میآمده است. علیرغم اینکه دو کشور بعد از انقلاب اسلامی ایران اختلاف نظرهای اساسی در خصوص دیپلماسی خارجی پیدا کردهاند، ولی دو طرف به موجب منفعتی که از ادامه تجارت دوجانبه نصیبشان میشد، همواره سعی کردند مرزهایی بین روابط سیاسی و اقتصادی شکل دهند. استرالیا به ایران به چشم یک بازار فروش بزرگ گندم، فراوردهای دامی و تولیدات خود مینگریسته و ایران نیز همواره از کیفیت کالاهای وارداتی استرالیا رضایتمند بوده است. این روابط با توجه به ماهیت آنها را میتوان در چند دوره زمانی مختلف تقسیم بندی کرد که عمدهترین آنها روابط در زمان حکومت پهلوی و روابط در زمان حکومت جمهوری اسلامی ایران میباشد. بعد از پیروزی انقلاب ایران و ایجاد محدودیتهایی برای پیروان برخی مذاهب و تفکرات سیاسی و همچنین شرایط مناسب تحصیل و اشتغال در استرالیا که از مهاجرپذیرترین کشورهای جهان محسوب میشود، مهاجرت ایرانیان به این کشور به شدت افزایش یافت. امروزه بر اساس آمارهای غیر رسمی بالغ بر ۱۰۰ هزار استرالیایی ایرانیتبار در آن کشور زندگی میکنند.
محتویات
قبل از پیروزی انقلاب ایران[ویرایش]
تا سال ۱۹۵۶ تلاش چندانی برای برقراری روابط دوجانبه بین دو کشور انجام نشده بود. در این سال دو کشور توافقاتی برای تبادل تبادل دیپلمات به عمل آوردند. این آغاز مقدمهای شد برای تاسیس سفارت استرالیا در تهران در سال ۱۹۵۹ و ۲ سال بعد نیز سفیر ایران در اندونزی به عنوان سفیر آکرودیته در استرالیا منصوب شد. سفارت ایران در کانبرا نیز در سال ۱۹۷۲ گشایش یافت و از این تاریخ به بعد روابط دو کشور با چند عامل از جمله:۱-بالارفتن بهای نفت و کسب سرمایه هنگفت توسط ایران و تمایل استرالیا برای سرمایهگذاری این درآمد در آن کشور ۲-الحاق انگلستان به اتحادیه اروپا و سختشدن صادرات استرالیا به آن کشور و جستجو برای بازارهای صادراتی جدید ۳-دیدگاههای سیاسی نزدیک و وابسته به سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا و نقش مشابهی که آمریکا برای هردو این کشورها به عنوان ژاندارم منطقهای تعریف کرده بود ۴-موقعیت جغرافیای دو کشور در دو سوی اقیانوس هند که موجب میشد امنیت این منطقه توسط این دو کشور تامین شود؛ گسترش یافت.
در این دوره فرماندار کل استرالیا ۲ بار به این سفر کرد و محمدرضاشاه نیز در سال ۱۳۵۳ سفری به این کشور انجام داد. در سال ۱۳۵۴ مقامات استرالیا در خلال سفری که به ایران داشتند، موافقت اصولی خود را با فروش اورانیوم به ایران ابراز داشتند. در سال ۱۹۷۶ کمیسیون مشترک وزیران دو کشور تاسیس و در همین سال اولین نشست خود را در تهران به انجام رساند. دومین اجلاس در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۸) در کانبرا انجام شد.
پیروزی انقلاب تا پایان جنگ با عراق[ویرایش]
دولت استرالیا چند روز پس از پیروزی انقلاب ایران، با انتشار اعلامیهای رسمی، دولت موقت مهدی بازرگان را به رسمیت شناخت. در این اعلامیه، انقلاب ایران صرفاً یک خروش ناشی از عقاید مذهبی دانسته نشده بلکه نشانههایی مبنی بر وجود خواستههای اقتصادی و سیاسی نیز در آن وجود دارد که از جانب بخش عظیمی از ملت ایران مطرح شده است. در پایان این اعلامیه، از سخنان آیتالله خمینی مبنی بر دوستی با سایر ملتها استقبال شده است و ابراز امیدواری شده است که استرالیا و سایر کشورهای غربی در این دسته قرار داشته باشند. دولت استرالیا در ۲۸ مارس ۱۹۸۰ با انتشار بیانیه دیگری مجدداً از گسترش و پیشرفت انقلاب ایران حمایت کرد و مشکلات سیاسی، فرقهای و اقتصادی که حکومت جدید با آنها مواجه است را متذکر شد.
پس از حمله عراق به ایران، استرالیا ضمن امیدواری بر پایان جنگ، از طرح پیشنهادی آمریکا برای اعزام نیروی نظامی جهت بازنگهداشتن تنگه هرمز دفاع کرد. دولت استرالیا استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی و گسترش جنگ به خلیج فارس (جنگ نفتکشها) را که مرگ یک استرالیایی را در پی داشت، محکوم کرد. در سال ۱۹۸۴ نیز که هیئت ناظران سازمان ملل متحد برای بررسی استفاده عراق در جبهههای جنگ به ایران آمد، دکتر پیتر دان (به انگلیسی: Peter Dunn) استرالیایی عضوی از این گروه بود که در پایان تحقیقات استفاده عراق از این جنگافزار را تایید کرد. گرچه سرانجام در شورای امنیت، استفاده از سلاحهای شیمیایی بدون نام بردن از عراق محکوم شد. در سال ۱۹۸۶ زمانی که برای دومین بار بازرسان سازمان ملل متحد به ایران آمدند، مجدداً دکتر دان در این هیئت حضور داشت و با تاکید مجدد بر استفاده عراق از این سلاح و تلاش نماینده استرالیا که در آن زمان کشورش عضو غیر دائم در شورای امنیت به حساب میآمد، عراق به عنوان بکارگیرنده این سلاح محکوم شد. پس از تصویب قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، استرالیا تلاش زیادی جهت پذیرفتن آن از سوی طرفین جنگ انجام داد که این اقدام به بهبود نسبی روابط با ایران انجامید. نخستین سفیر ایران در استرالیا در سال ۱۳۶۴ انتخاب و به کانبرا اعزام شد.
برقراری آتشبس با عراق تا دولت اول اصلاحات[ویرایش]
پس از پذیرش قطعنامه از جانب ایران، تلاشهای دوطرف برای بهبود روابط سرعت گرفت. نیل بلوات (به انگلیسی: Neal Blewett)، وزیر تجارت خارجی استرالیا، به ایران سفری داشت و اولین کمیسیون مشترک وزارتی دو کشور را بعد از انقلاب ایران، که به عبارت بهتر سومین نشست از این حیث میباشد را با مقامات ایران برگزار نمود. در سال ۱۳۷۱ سفر علیاکبر ولایتی به استرالیا اهمیت بزایی داشت و وی عالیرتبهترین سیاستمدار ایرانی بود که از حکومت جدید ایران، قدم به استرالیا میگذاشت. بعد از این سفر، وزرای کشاورزی، معادن و فلزات، مسکن و شهرسازی و تعاون ایران نیز انجام گرفت و چهارمین و پنجمین و ششمین نشستهای کمیسیون مشترک تجاری نیز در پایتختهای دو کشور انجام گرفت. عالیرتبه ترین مقام استرالیایی نیز که در این دوره به ایران سفر داشت، مایکل بیهان(به انگلیسی: Michael Beahan)، رئیس مجلس سنای استرالیا بود. در این دوره اعزام دانشجویان بورسیه ایرانی به استرالیا افزایش یافت و در اوج خود به ۹۰۰ نفر رسیدند.
قابل ذکر است این روابط در زمینه سیاسی قابل مقایسه نبود و دو کشور از روابط سیاسی نامناسبی برخوردار بودند. فشار آمریکا به استرالیا برای کاهش تبادلات، تاکید استرالیا بر مسئله حقوق بشر در ایران، سلاحهای کشتار جمعی و روند صلح در خاورمیانه و وضعیت برخورد حکومت ایران با بهائیان در ایران از جمله موارد مورد اختلاف بود که موجب عدم برقراری روابط دیپلماتیک دوجانبه بود. همچنین حضور هزاران ایرانی مخالف حکومت مرکزی و هزاران بهائی ساکن استرالیا که در بین سیاستمداران استرالیایی نفوذ داشتند نیز مانع دیگری نزدیکی دو دولت در بعد سیاسی بود. لذا استرالیا بارها به قطعنامههایی که موضوع آن نقض حقوق بشر در ایران بود رای مثبت داد و از این نظر که این کشور، خود از تدوینکنندگان و امضاکنندگان نخست اعلامیه جهانی حقوق بشر بوده، این موضعگیریها را همواره وظیفه و مسئولیت خود میدانسته است.
بااینحال، روابط اقتصادی گرم دو کشور مانع از تاثیر این دیدگاههای متعارض بر روابط اقتصادی میگردید تا جاییکه استرالیا با طرح داماتو که در ۶ اوت ۱۹۹۶ توسط بیل کلینتون تصویب شده بود و به موجب آن ایران از جانب سایر کشورها تحریم میشد، مخالفت ورزید.
دولتهای اصلاحات تا حمله سال ۲۰۰۳ به عراق[ویرایش]
استرالیا از نتیجه انتخابات ریاستجمهوری ایران (۱۳۷۶) به گرمی استقبال کرد و سعی کرد در این دوره روابط را بیش از پیش گسترش دهد. تیم فیشر (به انگلیسی: Tim Fischer)، معاون نخستوزیر استرالیا و رهبر حزب ملی که دولتی ائتلافی را با حزب لیبرال تشکیل داده بودند، در سال ۱۳۷۷ به تهران سفر کرد و به عنوان عالیرتبهترین مقام استرالیایی که بعد از انقلاب اسلامی به ایران سفر داشته است، شناخته شد. همچنین وزرای دیگری نیز دولت استرالیا به ایران آمدند که در مجموع ۸ سفر را شامل شد. از جمله وزیر مهاجرت وقت استرالیا، فیلیپ رادوک (به انگلیسی: Philip Ruddock) که با انجام ۴ سفر به ایران، اقدام به تدوین طرحی برای ساماندهی مهاجرتهای غیرقانونی ایرانیان به استرالیا و طراحی ویزای کار و تعطیلات برای ایرانیان متقاضی بود. همچنین ۸ سفر نیز از جانب دبیر شورای امنیت ملی ایران و وزراء به استرالیا انجام شد که از تاثیرات این سفرهای متقابل، برگزاری هفتمین، هشتمین و نهمین اجلاس کمیسیون مشترک اقتصادی دو کشور بود.
از دیگر دستاوردهای مهم این دوره از روابط میتوان به احیاء گروه دوستی پارلمانی، تروریست شناختهشدن سازمان مجاهدین خلق توسط استرالیا، تشکیل کمیتههای حقوق بشر و خلع سلاح، اعلام حمایت استرالیا از عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی، موافقتنامههای اعزام نیروی کار به استرالیا، تاسیس کرسی زبان فارسی و مطالعات ایران در دانشگاه ملی استرالیا (ANU) و اجرای دهها طرح عمرانی و سرمایهگذاری از جانب استرالیا در ایران را نام برد.
حضور نظامی استرالیا در عراق تا تفاهم هستهای لوزان[ویرایش]
این دوره را میتوان دوره افول روابط دو کشور و تخریب دستاوردهای ارزشمند گذشته نامید. از زمان روی کارآمدن دولت محاظفهکار جان هوارد و پیروی محض دولت وی از سیاستهای جنگطلبانه آمریکا در لشکرکشی به افغانستان و عراق و برخورد مغرضانه و سختگیرانه با برنامه هستهای ایران و صدور قطعنامههای متعدد در محکوم کردن آن، افول روابط در ابعاد سیاسی و فرهنگی و با درجه خفیفتر در بعد اقتصادی شروع شد. انتخاب محمود احمدینژاد به عنوان ششمین رئیس جمهور ایران و رئیس نهمین دولت ایران بعد از انقلاب و اظهارات شدیداللحن وی در انتقاد از اسرائیل و انکار هولوکاست، این روابط کمرنگتر گشت. موضوعات دیگری همچون حقوق بشر در ایران و مسئله فلسطین مزید بر علت شد و تقریباً کلیه رفت و آمدهای دیپلماتیک دو کشور متوقف شد.[نیازمند منبع] این وضعیت تا امروز ادامه یافته است.
تفاهم هستهای لوزان تا امروز[ویرایش]
پس از نهایی شدن توافق اقدام جامع مشترک هسته ای (برجام) در لوزان سوئیس، جولی بیشاپ وزیر امور خارجه وقت استرالیا در 29 فروردین 1394 سفری را به تهران داشت. در سفر وزیر امورخارجه استرالیا به تهران وی با همتای خود محمد جواد ظریف و نیز رئیس جمهوری ایران حسن روحانی دیدار کرد که این بعد از 12 سال بالاترین سطح دیدارهای مقامات دو کشور محسوب می شود.
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- «روابط خارجی با جمهوری اسلامی ایران». در استرالیا [به سفارش] دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه. چاپ اول. تهران: وزارت امور خارجه، بهار ۱۳۸۹. صص ۱۸۳-۱۹۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۶۱۵۴۸۲.
پیوند به بیرون[ویرایش]
|