بنیمرین از ابتدا با موحدون دشمنی میورزیدند و به همین دلیل با بنیغانیه از خاندان مرابطین در مقابل موحدون همبستگیای تشکیل دادند. پس از جنگهای بسیار با موحدون در سال ۶۰۹ق (۱۲۱۲م) آنها را شکست داده ولی تا سال ۶۶۸ق (۱۲۶۹م) که موحدون منقرض شدند نتوانستند بر مراکش پایتخت موحدون چیرگی یابند.[۲]
مرینیان سطح فرهنگی پایینی داشتند و آن شور مذهبی که نیرو بخش پیروزیهای مرابطین و موحدون بود در قدرت طلبی آنها وجود نداشت. این واقعیات همراه با ظاهراً کمبود تعداد آنها، دلیل طولانی بودن مجادلات و کشمکشهای مرینیان با آخرین امرای موحدی است. مرینیان چون فرمانروایی یافتند فاس را پایتخت خود قرار دادند و این احساس بر ایشان پیدا شد که وارثان امرای موحدی هستند. از اینرو کوشیدند تا از نو دولت خود را در مغرب بنیان نهند.[۱]
فرمانروایی خاندان بنیمرین به دلیل خویشاوندی که با بنیوطاس داشتند، به آنها منتقل شده و تا سال ۹۵۷ق (۱۵۵۰م) ادامه داشت تا آنکه اشراف سعدیه حکومت بنیوطاس را از میان بردند و خود بر مغرب اقصی فرمانروایی یافتند.[۲]
↑ ۲٫۰۲٫۱استانلی لین پل، و.و بارتولد، خلیل ادهم و احمد سعید سلیمان. تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر جلد اوّل. ترجمهٔ صادق سجادی. چاپ اوّل. تهران: نقش جهان، تابستان ۱۳۶۳. ص۷۹.