کاسه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
کاسه متعلق به سده دهم میلادی

کاسه گونه‌ای ظرف با دهانه باز است که معمولاً مدور (گرد) بوده و لبه‌های بلندی دارد. از این ظرف برای نگهداری، حمل، خوردن و آشامیدن غذا و مایعات استفاده می‌شود. واژه کاسه ماخوذ از کاس عربی است. کاسه بسته به نوع محتوایی که باید در آن قرار گیرد، اندازه‌های گوناگون دارد.[۱][۲] به تازگی در ژاپن کاسه فانتزی در ابعاد نانو ساخته شده که فقط با میکروسکوپ قابل مشاهده‌است.[۳]

کاسه های آبگوشت به عنوان غذای نذری در مراسم سوگواری حسین بن علی

تاریخچه[ویرایش]

کاسه‌ای قدیمی مربوط به قرن ۸ ه.ق

استفاده از کاسه در زندگی انسان، قدمتی هزاران ساله داشته و به دوران نوسنگی باز می‌گردد.[۴] در یونان باستان از کاسه‌های کوچکی مانند پیاله برای ساغرریزی (ریختن شراب به قصد عبادت) استفاده می‌شده است.[۵][۶][۷]

بهداشت[ویرایش]

امروزه کاسه در انواع چینی، فلزی، سرامیک، بلور، ملامین، آرکوپال، پیرکس و سفال، مورد استفاده روزمره‌است. به اعتقاد برخی کارشناسان، استفاده غذاخوری از کاسه سفالی و سرامیک با رنگ آبی، به دلیل وجود ترکیبات سرب، احتمال مسمومیت غذایی را به همراه دارد. کاسه آلومینیمی (روحی) نیز ممکن است موجب بروز یبوست، اختلالات گوارشی، پوکی استخوان، آلزایمر، غش و کم خونی بشود. برخی از این مشکلات در استفاده از کاسه مسی نیز ممکن است بروز نماید. در بهداشتی بودن استفاده از کاسه‌های ملامین میان کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد. در عوض کاسه‌های چینی، آرکوپال و استیل، از نظر اغلب کارشناسان سالم تشخیص داده شده‌اند.[۸]

واژه‌شناسی[ویرایش]

واژه کاسه ماخوذ از کاس عربی است. به کاسه بزرگ قدح گفته می‌شود. کاسه کوچک نیز پیاله نام دارد. واژه کاسه همچنین به معنی طبل و دهل و نقاره نیز به کار برده شده‌است. همچنین به بخش توخالی برخی سازهای زهی مانند تار نیز کاسه گفته می‌شود.[۹] کلمه کاسه در ترکیب‌های زیادی همچون «کاسه توالت»، «کاسه چشم» و کاسه نمد به کار رفته است.

فرهنگ فارسی[ویرایش]

واژه کاسه، در ضربالمثل‌ها و اصطلاحات زیادی به کار رفته‌است. مانند:[۱۰][۱۱]

  • کاسه داغ تر از آش (مبالغه در کار)
  • کاسه به خون زدن (خون دل خوردن)
  • کاسه (و کوزه) را بر سر کسی شکستن. (رسواکردن کسی و تقصیر را بر گردن کسی انداختن.)
  • کاسه به دست گرفتن. (دریوزگی و گدایی کردن.)
  • کاسه «چه کنم؟» در دست داشتن. (مردد بودن.)
  • کاسه زیر نیم کاسه. (فریب دادن)
  • کاسه جایی رود که باز آرد قدح. (چشمداشت داشتن و نان قرض دادن.)
  • کاسه لیسی کردن.
  • لبریز شدن کاسه صبر.
  • کاسه به چین بردن. (مانند زیره به کرمان بردن.)

پانویس[ویرایش]

  1. لغتنامه دهخدا. «کاسه»(فارسی). بازبینی‌شده در ۲۵ oct ۲۰۰۹. 
  2. Wikipedia, the free encyclopediaBowl (vessel) (بازدید: ۲۵ oct ۲۰۰۹)
  3. «ژاپنی‌ها، کاسه رشته‌خوری در مقیاس نانو ساختند!»(فارسی)‎. انجمن فیزیک دانان جوان ایران. بازبینی‌شده در ۲۵ oct ۲۰۰۹. 
  4. Wikipedia, the free encyclopediaBowl (vessel) (بازدید: ۲۵ oct ۲۰۰۹)
  5. Pritchett, Studies in Ancient Greek Topography: Roads, 73.
  6. Morris, Hms Colossus, 79.
  7. Jongh, The Companion Guide to Greece, 512.
  8. همشهری آنلاین. «تندرستی با کاسه و بشقاب»(فارسی)‎. سلامت نیوز. بازبینی‌شده در ۲۵ oct ۲۰۰۹. 
  9. لغتنامه دهخدا. «کاسه»(فارسی). بازبینی‌شده در ۲۵ oct ۲۰۰۹. 
  10. لغتنامه دهخدا. «کاسه»(فارسی). بازبینی‌شده در ۲۵ oct ۲۰۰۹. 
  11. لغتنامه دهخدا. «کاسه به چین بردن» ‎(فارسی). بازبینی‌شده در ۲۵ oct ۲۰۰۹. 

منابع[ویرایش]