کوه نور

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
برش قدیمی کوه نور (بدل)
برش جدید کوه نور (بدل)

کوه نور (انگلیسی: Koh-i-Noor یا Kōh-i Nūr، تلوگو: కోహినూరు، هندی: कोहिनूर) زمانی بزرگترین الماس دنیا بود.[۱]

این الماس در گذشته ۱۸۶٫۰۶۲۵ قیراط معادل ۳۷٫۲۱ گرم وزن داشت که در تراش جدیدی که در سال ۱۸۵۴ بر روی آن خورد، وزنش ۱۰۵٫۶۰۲ قیراط معادل ۲۱٫۶۱ شده‌است.[۲]

این الماس زوج الماس معروف دریای نور است که هم اکنون در برج لندن در بریتانیا نگهداری می‌شود و هر دو از قدیمی‌ترین جواهرات شناخته شده در جهان هستند.[۳] این الماس درشت سال‌ها میان حاکمان متعدد هند، مغول، افغان، ایرانی و بریتانیایی دست به دست شده است.

دانستن محل و تاریخ واقعی یافتن کوه نور ممکن نیست. آنچه که مسلم است این است که کوه نور نه از معدن بلکه از زیر خاک بستر یک رودخانه بی آب، احتمالاً در جنوب هند، بیرون آورده شده است.[۴]

از آنجا که سایر الماس‌های درشت دوره مغول عمدتاً فراموش شده‌اند، وقتی در منابع تاریخی از الماس‌های منحصر به فرد هند نامی به میان می‌آید، تصور عمومی این است که منظور همان الماس کوه نور است.[۴]

تاریخچه[ویرایش]

این سنگ قیمتی از ناحیه قلعه باستانی گلکنده در نزدیکی حیدرآباد در ایالت آندرا پرادش هند[۵] در سال ۱۶۵۶ میلادی بدست آمد و توسط میرزا محمد میر جمله وزیر مشهور ایرانی عبدالله قطب‌شاه به شاه جهان پادشاه گورکانی هند تقدیم شد و در آنجا ماند[۶]

در سال ۱۷۳۹ میلادی نادرشاه پس از تسخیر هند، این الماس را که بر تاج محمدشاه هندی می‌درخشید، دید و گفت: «این کوهی از نور است» و از آن تاریخ نام کوه نور بر آن ماند.[۵] او این الماس را به همراه دو قطعه الماس دیگر دریای نور (در موزه جواهرات ملی ایران) و مغول کبیر (که جواهرشناسان دنیا معتقدند همان الماس اورلف است که بر روی گرز امپراتوری کاترین دوم روسیه در مجموعه الماس‌های کاخ کرملین نگهداری می‌شود) به عنوان غنائم جنگی از هند بیرون آورد.[۴]

کوه نور پس از مرگ نادر توسط احمدشاه درانی به افغانستان منتقل و سپس به شاه شجاع درانی رسید. پس از شکست شاه شجاع، از سردار هندی مهارجه راجیتسینگ ملقب به شیر پنجاب، الماس مزبور توسط سردار نامبرده به هند برگردانده شد.[۳] سرانجام کوه نور به تصرف کمپانی هند شرقی بریتانیا درآمد و وقتی ملکه ویکتوریا در سال ۱۸۷۷ امپراتور هند شد، شرکت هند شرقی آن را به ملکه هدیه کرد[۵] و رسماً اعلام شد که این الماس در اختیار ملکه ویکتوریا امپراتور بریتانیا در دوران استعمار بریتانیا بر هند است.[۲] هنگامی که کوه نور به بریتانیا برده شد، وزن آن ۱۹۰/۳قیراط بود.

محل نگهداری[ویرایش]

پس از آنکه این الماس سال‌ها بین حاکمان متعدد هندی، ایرانی، افغان، مغول و بریتانیایی دست به دست شد، از ۱۵۰ سال پیش تا کنون جزئی از جواهرات سلطنتی بریتانیا بوده است. این الماس ۱۰۵ قیراطی آخرین بار بر تاج الیزابت، شهبانوی مادر قرار داشت. اکنون الماس کوه نور، همراه با سایر اقلام جواهرات سلطنتی بریتانیا در محل خاصی در برج لندن، قصری تاریخی در ساحل شمالی رود تیمز نگهداری می‌شود.[۵][۷]

ادعاهای مالکیت کوه نور در حال حاضر[ویرایش]

افزون بر بریتانیا که الماس مشهور کوه نور را دراختیار دارد، کشورهای هند، پاکستان، افغانستان و ایران نیز مدعی مالکیت آن هستند.[۸]

هند درمورد مالکیت الماس کوه نور ادعا کرده و گفته است که کوه نور به طور غیرقانونی تصاحب شده و باید به کشور هند پس داده شود.[۹] در سال ۱۹۹۷ هنگامی که ملکه الیزابت دوم مشغول سفری رسمی به هند به مناسبت پنجاهمین سالگرد استقلال این کشور بود بسیاری از هندی‌ها در هند و بریتانیا خواستار بازگشت الماس کوه نور به هند شدند. با این وجود و با اینکه تعدادی از نهادهای فرهنگی هند می‌کوشند دولت هند را وادار کنند که از بریتانیا بخواهد که الماس کوه نور را پس بدهد، اما بنابر گزارش خبرگزاری هند (پی‌تی‌آی)، وی نارایاناسامی، وزیر مشاور در امور برنامه‌ریزی هند در پاسخ به سؤال مجلس عوام (لوک‌سابا) گفت که دولت هند تصمیمی برای بازپس گرفتن کوه نور و تخت طاووس (نادری) ندارد.[۵]

دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، در سال ۲۰۱۰ با اشاره به معاهده سال ۱۹۷۰ یونسکو که به اعاده میراث فرهنگی مربوط است گفت: «اگر به یکی [از این درخواست‌ها] بله بگویید، ناگهان می‌بینید که موزه بریتانیا خالی شده است. متأسفانه باید بگویم که کوه نور همان‌جا که هست می‌ماند.»[۵] او همچنین در در ۲۱ فوریه سال ۲۰۱۳ در حالی که از هند بازدید می‌کرد دربارهٔ کسانی که خواهان بازپس گرفتن الماس هستند به سادگی گفت «کسی پشتیبان آنها نیست».[۱۰]

در دسامبر سال ۲۰۱۵، یک وکیل پاکستانی بنام جاوید اقبال جعفری با ثبت دادخواستی در دادگاه، خطاب به ملکه الیزابت دوم به‌عنوان خوانده و پاسخگو برای بازپس گرفتن الماس کوه نور اقدام کرد.[۱۱] جعفری مدعی شد که الماس کوه نور متعلق به ایالت پنجاب پاکستان بود اما انگلیسی‌ها در اواسط سده ۱۹ میلادی که هند مستعمره آنها بود، این الماس را به زور گرفتند. اما پاکستان نمی‌تواند به‌سادگی این الماس را برگرداند چون مقامات هند نیز بارها یادآور شده‌اند که این الماس متعلق به آنهاست و ایران و افغانستان نیز از دلایلی برای مطرح کردن ادعای مالکیت این الماس گرانبها برخوردارند.[۸]

در آوریل ۲۰۱۶ دولت هند اعلام کرد این کشور دیگر ادعایی بر الماس کوه نور ندارد. مشاور عالی حقوقی دولت هند به دیوان‌عالی این کشور گفت که این الماس «نه دزدیده شده و نه به زور برده شده است.» رانجیت کومار گفت: این الماس توسط زمامداران سابق پنجاب، به کمپانی هند شرقی بریتانیا «هدیه داده شده بود.»[۷]

افسانه‌ها و حقیقت‌ها[۴][ویرایش]

بر تاج ملکه الکساندرا ۱۹۰۵

پس از این که در سال ۱۸۴۹ کوه نور به دست لرد دالهوسی، فرماندار کل هند افتاد، او تصمیم گرفت این الماس را همراه با تاریخچه رسمی آن برای ملکه ویکتوریا بفرستد؛ بنابراین یک دادرس جزء به نام «تئو متکالف» را در دهلی (که به قمار و خوش‌گذرانی علاقه زیادی داشت) مأمور کرد درباره تاریخچه کوه نور تحقیق کند. اطلاعاتی که او جمع‌آوری کرده بود از شایعات جذاب کوچه و بازار فراتر نرفتند.

در این کتاب هفت روایت افسانه‌وار وجود دارد:

روایت اول: کوه نور یک الماس فوق‌العاده مرغوب هندی است.

واقعیت: تنها پس از آورده شدن کوه نور به پنجاب در اوایل قرن نوزدهم میلادی بود که بحث دربارهٔ ممتاز بودن و اهمیت این سنگ آغاز شد.

روایت دوم: کوه نور یک الماس خالص و بدون عیب است.

واقعیت: در قلب سنگ اصلی تراش داده نشده کوه نور، لکه‌های زرد رنگی به چشم می‌خورد که بزرگی یکی از این لکه‌ها باعث شده بود از قابلیت انعکاس نور سنگ کاسته شود؛ بنابراین آلبرت ساکس کوبورگ و گوتا، همسر ملکه ویکتوریا به فکر تراش دوباره کوه نور افتاد.

روایت سوم: کوه نور در قرن هفده میلادی از معدن کولار واقع در ایالت آندراپرادش در جنوب هند و در زمان حیات کریشنا به دست آمده است

واقعیت: دانستن محل و تاریخ واقعی یافتن کوه نور ممکن نیست. به همین دلیل کوه نور به صورت گوهر پرمعمایی درآمده است. برخی معتقدند که کوه نور در حقیقت همان سنگ قیمتی افسانه‌ای است که در داستان‌های بهاگاواد پورانا، دربارهٔ کریشنا (یکی از محبوب‌ترین خدایان هندو) به آن اشاره شده است.

آنچه که مسلم است این است که کوه نور نه از معدن بلکه از زیر خاک بستر یک رودخانه بی آب، احتمالاً در جنوب هند، بیرون آورده شده است. توجه شود که هیچ‌کدام از الماس‌های هند از معدن استخراج نشده و تنها در رسوب بستر روخانه‌های بی آب این کشور، کشف شده‌اند.

روایت چهارم: کوه نور باارزش‌ترین گنجینه مغول بوده است.

واقعیت: در حالی که هندوها و سیک‌ها در مقایسه با سایر سنگ‌های قیمتی به الماس اهمیت زیادی می‌دادند، مغول‌ها و ایرانیان قدیم، سنگ‌های بزرگ قیمتی تراش داده نشده با رنگ‌های زنده را ترجیح می‌دادند. به نظر می‌رسد که کوه نور در خزانه مغول‌ها تنها یکی از سنگ‌های متعدد قیمتی بوده که جمع‌آوری شده بود و سنگ‌های الماس جزو مهم‌ترین جواهرات این گنجینه نبود. زیرا برای مغول‌ها لعل بدخشان و بعدها یاقوت برمه جذاب‌تر بوده است. حتی کفته می‌شود که نصیرالدین همایون امپراتور مغول، هنگامی که در تبعید بود الماس بابری را (که به احتمال زیاد همان کوه نور بوده (به شاه طهماسب یکم پادشاه ایران هدیه کرد. الماس بابری، سرانجام به دِکان (قلمرو فرمانروایان مغول در مرکز و جنوب هند) بازگردانده شد. اینکه چگونه و یا چه زمانی دوباره از دربار پادشاهان مغول سردرآورده بود معلوم نیست.

روایت پنجم: کوه نور را از شاه محمد فرمانروای مغول، ضمن بازی تشریفاتی تعویض عمامه‌ها، با زیرکی دزدیده بودند.

واقعیت: کوه نور قطعه جواهری نبود که که محمد شاه گورکانی آن را با سهل انگاری و بدون محکم‌کاری در عمامه خود پنهان کرده باشد. به نوشته میرزا محمد کاظم مروی مورخ ایرانی که خود یک شاهد عینی بوده، پادشاه مغول نمی‌توانست این جواهر را در عمامه‌اش پنهان کرده باشد زیرا در آن موقع این سنگ گرانبها، زینت بخش گرانبهاترین و نفیس‌ترین مبلمانی بود که تا کنون ساخته شده، یعنی تخت طاووس شاه جهان (از پادشاهان گورکانی هند) و در معرض دید همگان بوده است.

روایت ششم: یک تراشکار ناشی ونیزی به دلیل عدم مهارت، هنگام تراش و جلا دادن کوه نور تا حد قابل توجهی آن را کوچک‌تر کرده است.

واقعیت: ژان باتیست تاورنیه بازرگان جواهر و جهانگرد اهل فرانسه که اورنگ‌زیب پادشاه مغول به او اجازه بازدید از مجموعه جواهرات خصوصی خود را داده بود، می‌گوید که یک تراشکار جواهر به نام اورتنسیو بورگیو، یک سنگ درشت الماس را ناشیانه تراش داده و در نتیجه آن را به مراتب کوچک‌تر کرده بود.

اما بر اساس گفته‌های خود تاورنیه این همان الماس مغول کبیر بوده که میرزا محمد میرجمله (از سلسله قطب‌شاهیان)، یک تاجر الماس آن را به شاه جهان پادشاه مغول هدیه کرد.

روایت هفتم: کوه نور بزرگترین الماس جهان است.

واقعیت: کوه نور نودمین الماس بزرگ جهان است. در واقع توریست‌هایی که به تماشای این الماس در برج لندن می‌روند اغلب از کوچک بودن آن اظهار تعجب می‌کنند. به خصوص هنگامی که آن را با دو قطعه الماس کولینان (بزرگترین الماس جهان و یافته شده در معدن الماس در آفریقای جنوبی) که در فاصله کمی با کوه نور به نمایش گذارده شده‌اند، مقایسه می‌کنند.

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. هم‌اکنون بزرگترین الماس برش‌خورده جهان ۵۴۵٫۶۷ قیراط وزن دارد و کوه نور با حدود ۱۰۵ قیراط در مکان بیست و چهارم است.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامه آزاد، ویرایش ۱۶ آوریل ۲۰۰۸
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ جواهرات سلطنتی ایران. چاپخانه بانک مرکزی ایران. اداره نشر اسکناس. ۱۳۳۹
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ «کوه نور؛ شش افسانه از یک الماس گرانبها». بی‌بی‌سی فارسیُ ۳ دی ۱۳۹۵. 
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ «هند قصد پس‌گرفتن کوه نور و تخت طاوس را از بریتانیا و ایران ندارد». بی‌بی‌سی فارسی، ۱۹ اوت ۲۰۱۰. بازبینی‌شده در ۷ دسامبر ۲۰۱۵. 
  6. .حیدرآباد در یک نگاه، وب‌گاه سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران ـ حیدرآباد
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ «دولت هند دیگر ادعایی بر الماس کوه نور ندارد». بی‌بی‌سی فارسی، ۳۱ فروردین ۱۳۹۵. بازبینی‌شده در ۱۹ آوریل ۲۰۱۶. 
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ «وکیل پاکستانی خواستار بازگرداندن الماس "کوه نور" از بریتانیا است.». Sputnik فارسی، ۴ دسامبر ۲۰۱۵. بازبینی‌شده در ۷ دسامبر ۲۰۱۵. 
  9. "Indian MPs demand Kohinoor's return". BBC News. 2000-04-26. Retrieved 2009-08-10. 
  10. Nelson, Sara C. (21 February 2013). "Koh-i-Noor Diamond Will Not Be Returned To India, David Cameron Insists". The Huffington Post. Retrieved 2013-07-27. 
  11. Bukhari, Mubasher (3 December 2015). "Pakistan court filing asks British queen to return Koh-i-Noor diamond". Reuters. 

منابع[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]