مصیری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
مصیری
کشور  ایران
استان فارس
شهرستان رستم
بخش مرکزی
نام(های) قدیمی بد مسیر
سال شهرشدن 1378 شمسی
مردم
جمعیت ۶۰۰۰

مصیری شهری است در استان فارس در جنوب ایران و مرکز شهرستان رستم است که در ۱۸ کیلومتری شمال شهر نورآباد ممسنی قرار دارد.

البته سیستم شهری در آن بسیار ضعیف بوده و نزدیک‌ترین روستاها به آن از سمت شرق موردک میرخیرالله و شوسنی و ضامنی از شمال بردکوه و حاجی کوهی و از غرب روستای گوراب و دهستان بابامیدان و... می‌باشد. شغل مردم اکثراً کشاورزی است.

مصیری یکی از شهرهایی است که دارای زمین های مساعد کشاورزی آبی است که از رودخانه فهلیان مشروب می شوند. این زمین ها در جلگه ای به نام رستم واقع اند

در مسیر تاریخ مصیری دارای روندی ناپیداست. شهر خفرک که از شهرهای باستانی است در غرب این شهر واقع بوده که آثاری از آن هنوز پابرجاست. آثاری نیز از شهر یا روستایی بزرگ در شمال شرق مصیری معروف به دره «کره تول باقری» در اول جاده روستای حاجی کوهی وجود دارد. البته آثار اصلی سهر نشینی شهرستان رستم  در نزدیکی دهستان در شرف شهر شدن،بابامیدان قرار دارد،آثاری چون چهار بازار و تل اسپید که نشان از شهر انشان پایتخت چهار هزار ساله ایلام باستان دارند

دره گرم که در شمال شرق مصیری واقع است نیز مکان بعدی این مردم است . آنها سال ها پیش به جنوب فعلی شهر مصیری نقل مکان کرده که سرکاری نام داشت. و حدود شاید 70 تا 80 سال چنانکه از آثار قبرها مشخص است، نام این شهر از بد مسیر (بدلیل موقعیت این شهر)گرفته شده.

گروه ها و ساکنان مصیری[ویرایش]

در مصیری گرو های متعددی زندگی می کنند که عبارتند از:

لرها، ترک ها و فارس ها[ویرایش]

در اینجا از کتب و آثار و تحقیقات پژوهشگر عزیزآقای جلال یوسفی استفاده بیشتری می گردد، زیرا ایشان هم به منطقه آشنایی داشته و هم در زمینه های متعدد تحقیقاتی داشته اند. ترک ها اغلب با گوهر قشقایی دختر محمد حسین خان برادر صولت الدوله قشقایی هنگان ازدواج با حسینقلی خان رستم، بدین منطقه آمدند و در محله ای که به نام تیره آنها مشهور شد یعنی « عمله» سکنی گزیدند. فارسها را نیز اردکانی ها( سپیدانی ها)ی مهاجر و نیز کازرونی ها و برخی متفرقه دیگر تشکیل می دهند.

لرها[ویرایش]

لرهای اصلی مصیری همان طایقه شاه حسنی یا « مصیری» هستند که در کنار خود گروه های مهاجر دیگری را در گذر زمان پذیرفته اند. این گروه ها عبارتند از: «مهبه ای ها»، «تیر تاجی ها»، « گوهرکانی ها» و افراد متفرقه ای از طوایف گنجه ای و غیره که در این شهر ساکنند.

علاوه بر این ها در مصیری عبداللهی های شرف الدین وگروهی از سادات شاه قاسمی در بخش غربی شهر ساکنند که قبل از اصلاحات ارضی به این مکان آمده و در اصلاحات ارضی زمین نیز در مصیری بدان ها تعلق گرفت. دو گروه دیگر:

  • 1. سادات فخر (امامزاده علی) که قبلاً در حاجی کوهی در شمال مصیری زندگی می کردند در سال 1358 خورشیدی به تدریج در چند سال به شمال مصیری کوچ کرده و ساکن شدند.
  • 2. بردکوهی ها: روستای بردگوه در 7 کیلومتری شرق حاجی کوهی قرار داردکه دردو دهه قبل این ها نیز به شرق مصیری مهاجرت کرده و در بین خود اقوامی چون اردکانی ها، رئیس های کهگیلویه و سادات عنا را جای داده اند.

اخیراً نیز با مرکز شهرستان شدن مصیری روستاهای باقری ، شوسنی و ضامنی در شرق و جنوب شرقی این شهر جزء شهر محسوب می گردند.

طایقه شاه حسنی یا مصیری[ویرایش]

این گروه معتقدند که جدا بزرگ آنها شاه حسن بوده است( البته پسوند و شهرت شاه حسینی نیز بر برخی سنگ قبرهای این طایفه دیده می شود) . شاه حسن فرزندی داشته که « مصیر» نام داشته است. مصیر نیز دو پسر به نام « اسکندر» و« رحیم» داشته که هر کدام از این دو دارای فرزندانی هستند که هر یک اولادی را تشکیل می دهند.

اسکندر دارای دو فرزند به نام های میرزا علی و شاهین جان بوده که این دو دارای چهار فرزند پسر به نام های جان احمد، ولد، بابر و مراد بوده است وهر کدام ا این ها نیز دارای فرزندانی بوده اند. رحیم دارای دو پسر به نام های محمد علی و بارونی بوده که فرزندان پسر محمدعلی عبارت بوده اند از: کمال،جمال، صیدال و عبدال و فرزنان بارونی نیز عبارت بوده اند از: خلیل، کریم و محمد. لازم به یاد آوری است که تحقیقات ما نشان می دهد که در این شجره نامه اشکالات و نواقصی وجود دارد که انشاء اله با کامل شدن تحقیقات موضوع یاد شده اصلاح خواهد شد.

کشاورزی[ویرایش]

مصیری روستای خان نشین بوده است و شاید حضور خان از رستم دو به این منطقه را بتوان به وجود زمین های مرغوب جلگه( صحرای) شاه حسنی دانست که از رودخانه فهلیان مشروب می شوند. درقدیم این جلگه مربوط به پج برادر بوده که ذکر نامشان گذشت و در مسیر گذر تاریخ دچار تحولات گردید تا به امروز رسید.

انواع محصولات کشت شده[ویرایش]

در این زمین ها نهاده های متفاوتی می کاشته اند. در قدیم، کاشت پنبه،چغندر قند، برنج، گندم و برخی غلات دیگر مرسوم بوده است اما به تدریج این غلات محدود گردیده و به گندم و برنج محدود گردید و اخیراً نیز ذرت و گاه سویا، کنجد، ماش و.... نیز کاشته می شود اما مرسوم ترین نوع کشت ، در این زمین ها برنج و گندم است.

در زیمن های دیم نیز محصولاتی چون گندم، جو، عدس،نخود کاشته می شده و هنوز نیز کاشته می شود اما طی سال های اخیر به دلیل کمی نزولات آسمانی دیم کاری کمتر شده است.

مبانی قشربندی و نظام های بهره برداری[ویرایش]

منابع طبیعی[ویرایش]

شهرستان رستم یکی از مناطق دارای منابع غنی مختلف می باشد. از جمله این منابع می توان به جنگل ها و مراتع و سایر منابع اشاره نمود.

جنگل ها و مراتع[ویرایش]

60 درصد خاک کل منطقه ممسنی را درخت تشکیل می دهد که 50 درصد درختان از نوع بلوط ایرانی باواریته های متفاوت است. از جمله گیاهان دیگری که در این شهرستان وجود دارد می توان به افرا، ارژن، پسته وحشی (بنه)، کلخنگ (از خانوده بنه)، انجیر کوهی، کنار (سدر)، رملک (از خانواده کنار)، گیلاس کوهی، انواعی از گون، بادام، بادام شیرین، انگور، و گیاهچه هایی چون لیزک، پیاز، کارده، گندمیان، و سایر گیاهان دارویی، خوراکی و صنعتی که در اطراف این منطقه می رویند.

گیاهان دارویی[ویرایش]

گیاهان دارویی در حوزه منطقه مصیری بسیارند که به برخی اشاره می شود.

گیاهان ارویی در این منطقه بسیارند که از این دسته می توان مواردی را برشمرد:

انجیر کوهی، انجدان، بابونه، بادام، بارهنگ، بلوط، بنه، بولاغ اودی (بولاغ اوتی)، بومادران، پرسیاوشان، مرورشک، پنیرک( توله)، پونه، الپه، پیاز، تاجیری، تهم شربتی، ترب، تنگس، رازیانه، دینشت، سدر، سگ چیل، سیرکوهی، شاه تره، شکروشک، شنبلیله، عدس تلخ، شوید، شیره بنه، قارچ کوهی، کارده، کاسنی، گیاه کبر، ملخنگ، کنگر، کیالک، گازرک، گاهک، گل دیشک، گل گاوزبان، مرزنجوش یا مرزنگوش، مورد ، هندوانه ابوجهل و بسیاری دیگر که برخی از این ها جنبه خوراکی و صنعتی هم دارند.

گیاهان خوراکی[ویرایش]

گیاهان خوراکی در منطقه بسیارند که برخی به صورت دانه و برخی، ریشه و بعضی نیز برگ و ساقه آنها به صورت خام یا پهته مورد استفاده قرار می گیرند. چنانچه در بالا گفته شد برخی از این گیاهان یک یا دو و یا سه جنبه را در خود دارند.از جمله گیاهان خوراکی می توان بدین موارد اشاره نمود:

بلوط، پسته وحشی، کلخنگ، کارده، لیزک، گیلاس کوهی، پیاز کوهی، کاهو کوهی، خارخنگو، بادام، شگروشک (شیره خشک شده آن)، کنگر، نگور، انجیر، کنار، رملک، کیالک، ارژن، و برخی از گیاهان و گیاهچه های دیگر که در این منطقه می رویند.

گیاهان صنعتی[ویرایش]

گیاهان صنعتی در منطقه وجود دارند اما متأسفانه از آنها استفاده کمتری می شود.

برخی از این گیاهان عبارتند از: گیاه بلوط، پسته وحشیَ، گز،ارژن، گون( کتیرا)، سریش، شیره بنه،کیالک، کنار( سدر)،

منابع سنگ سیمان[ویرایش]

منابع مس[ویرایش]

دامداری[ویرایش]

دامداری در مصیری قبلاً به خانواده های کمی محدود می گردید و اغلب آنان که دام داشتند نیز دامهایشان ازنوع دام سنگین (گاو) بود.

اما بردکوهی ها و تیره سادات که بداین شهر مهاجرت کرده اند دارای انواع دام هستند که البته طی سال های اخیر از تعداد دامداری ها کاسته شده است.

این دام داری ها به صورت سنتی اداره می گردد و برخی از دامداران تیره سادات هنوز به ییلاق خود در سرگچینه ، در 30 کیلومتری جاده اصلی شهرستان رستم- یاسوج می روند.

از جمله دام های موجود در این منطقه گاو، گوسفند(میش)، بز می باشد.

محصولات دام ها عبارتند از : گوشت، ماست، دوغ، کشک، روغن حیوانی، پشم و غیره که نسبت به سال های قبل روز به روز رو به کاستی است. قبلاً دامداران محصولات بیشتری از شیر تهیه می کردند مثل پنیر، قره قره قروت و شایر محصوات ثانویه اخیراً ب خی دامداری های نیمه صنعتی ( گاوداری) در منطقه شروع به کار کرده است و به نظر می رسد با توجه به کمی نزولات آسمانی به تدریج زمین های آبی به محلی برای چنین طرح هایی تبدیل شود.

طیور[ویرایش]

از قدیم در روستای مصیری و روستاهای اطراف مرغ به صورت سنتی نگهداری می شد و محصولات آن چون گوشت، پرو تخم مرغ جنبه داخلی داشت البته در برخی خانه ها نیز اضافه بر مصرف به فروش می رسید اما با شهر شدن مصیری صرفً بر خی محلات اطراف اقدام به نگهداری مرغ آن هم به صورت سنتی می نمایند. اما زمینه ایجاد طرح های پرورش مرغ و طیور در منطقه وجود دارد و میتواند بستر خوبی برای اشتغال زایی باشد.

زنبورداری[ویرایش]

صنایع[ویرایش]

صنایع بومی[ویرایش]

صنایع جدید[ویرایش]

آداب و رسوم[ویرایش]

مراسم عروسی[ویرایش]

مراسم عزا[ویرایش]

عزا بر مردگان[ویرایش]

در قدیم زمانی که کسی در بین طوایف ممسنی فوت می نمود مرده را بعد از فوت غسلش می دادند و طبق آداب اسلامی به خاکش می سپردند. غسل مرده با سه آب خالص، همراه به سدر و همراه با کافور صورت می گرفت. مردم تا چند روز به عزا داری مشغول می شدند. زنان صورت خود رامی خراشیدند و یقه را چاک می زدند. و بعضی نیز موهای خود را می کندند. مردان نیز با صدای بلند گریه می کردند و حتی در بعضی از مواقع اقدام به سینه زنی می نمودند. اهالی اطراف و قوم و خویشان جهت فاتحه خوانی و گفتن تسلیت به روستا می آمدند. آنان همراه خود اقلامی مثل قند و پول و احیاناً گوسفند و بز می آوردند. کسانی که از راه دور آمده بودند، یک وعده غذا را در منزل متوفی می خوردند. و اقوام نزدیک تا پایان مراسم که معمولاً یک هفته بوده است، در خانه متوفی می ماندند. کسانی که به تسلیت گویی می آمدند، اگر اسبی با خود د اشتند، پارچه سیاهی بر بدن اسب خود به نشانه ماتم آویزان می کردند.و امروزه این پارچه سبز معمولاً در جلوی ماشین نصب می گردد.

به محض رسیدن افراد میهمان به اول دروازه روستا ، زنان و مردانی (اگر میهمانان زن و مرد بودند) به استقبالشان می رفتند. با رسیدن دو گروه به هم ، دو گروه شروع به شیون می کردند. که در این بین زنان جیغ می کشیدند. به جیغ کشیدن در اصطلاح محلی «لیکه» می گویند. در حال حاضر مردمی که برای بیان تسلیت به نزد خانواده متوفی می روند، مبلغی پول که حداقل از ده هزار ریال شروع شده و بیشتر می شود،برای خانواده متوفی می آورند.

غیر از اقوامی که از راه دور آمده اند، بقیه قوم و خویشان موقع غذا به منزل خود رفته و در آنجا غذا می خورند. در این مراسم از میهمانان فقط با شیرینی، چای و شربت پذیرایی می شود. در مراسم، زنی که صدای خوبی دارد، با بیان اشعاری غم انگیز در وصف متوفی اقدام به مرثیه خوانی می نماید. مرثیه خوانی را در این روستا « شروه یا شروه خونی» می گویند.

یکی دیگر از رسوم عزاداری بر مردگان طبل زنی است. به طبل زنی « تول» می گویند. اگر فرد متوفی جوان یا نوجوان باشد، زنان خویشاوند نزدیک برای او سرود شادی که در عروسی ها خوانده می شود، می خوانند. برای مردگان به ویژه جوانان و نوجوانان حجله می بندند. عکس متوفی را با قرآن و ادعیه جلوی حجله گذاشته و مدت یک هفته شبها چراغ هایی در جلوی حجله روشن می کنند.

یک نفر قرآن خوان نیز از همان روز اول مرگ از دنیا رفته به منزل بازماندگان آمده و به قرائت قرآن مشغول می شد. روز آخر اگر لباسی از آن مرحوم بازمانده بود با مقداری پول به وی می دادند. به محض فوت ییک نفر از مردم اهالی به ویژه قوم و خویشان لباس مشکی می پوشیدند و و این امر تا پایان یکسال ادامه داشت مگر این که به عید نوروز بر خورد می کرد. در این صورت قبل سال تحویل لباس آنان توسط ریش سفیدان در آورده می شد. پوشیدن لباس سیاه و عمل پوشیدن را «پند» می گویند. در این مدت عروسی صورت نمی گرفت و تمام رادیو ها و گرامافون ها و ضبط صوت ها خاموش بود. امروزه مردان اگر بر مردگان گریه نمایند به حالت اشک ریزان است و زنان نیز به حالت قدیم گریه نمی‌کنند. پند از یک سال اغلب به چهل روز تغییر کرده است. مراسم هفته و چهله (چهلم) و سال در مساجد گرفته می شود. در قبرستان نیز سر سه روز بر مزار فرد مرحوم سنگ می گذارند. در حال حاضر پوشیدن لباس مشکی بر مردگان مثل گذشته نیست و کمتر لباس مشکی می پوشند.

عزا در مراسم عاشورا و تاسوعا و سایر[ویرایش]

عزاداری در ماه محرم[ویرایش]

مردم این مناطق، از اول ماه محرم تا روز دهم به مناسبت شهادت سالار شهیدان حضرت ابا عبدلله حسین و یارانش در سال 61 قمری در صحرای کربلا به دست ظالمان و ایادی بنی امیه به عزاداری مشغول می شوند . در قدیم رسم بدین صورت بود که زنان در یک ردیف دست به گردن هم می نمودند و مردان نیز در یک ردیف جدا و دور آتش به عزا داری و سینه زنی می پر داختند. نوحه ها به لهجه ی لری و توسط یک نفر خوانده می شد و بقیه جواب می دادند ، از نوحه های آن دوران تعدادی در زیر می آید: سر کون مکه بیدم با رالله کمر ندارم خواهرون بی برادر بارالله کمر ندارم.

یعنی سر تپه مشرف به مکه هستم و از داغ خواهران برادر از دست داده کمرم یاری نمی‌کند.

عالم به دور خیمه گاه خاک بر سر می کند زینب به دور خیمه ها بنگ برادر میکند

ای ماه ماه ور ما ، سلطون و سرور ما، امام حسینه کشتنه ای خاک بر سرما: یعنی امام حسین(ع) آن ماه و ماه ور(شبیه به ماه) ما را کشته اند. خا بر سر ما باد.

ماه محرم اومده شادی رهته، غم اومده

یعنی با آمدن ماه محرم ، شادی رخت بربسته( رفته) و غم همه جا را فرا گرفته است.

ای مردمون بجوشید زخم حسین بپوشید. یعنی ای مردم به پا خیزید و زخم حسین را بپوشید.

عزا عزاست امشب ، روز عزاست امشب سر حسین مظلوم از تن جداست امشب ای وی حسین من نور دو عین من یعنی ای وای حسین من نور دو چشم من.

یه طفل شهر بانو دو طفل شهر بانو نخرده شیر مادر افتاد به جنگ کافر

طفلان شهربانو در هنگامه ای که شیر مادر را نخورده اند( منظور دوران شیرخوارگی است) به جنگ با کافران رفته اند. حسینم وای و واویلا حسینم.

آغام حسین و زین افتا ای نعش بر زمین افتا یعنی آقا و مولایم امام حسین از زین بر زمین آمد و نعشش برخاک افتاد.

شب دهم عده ای کُتَل می بستند.بستن کتل بدینصورت بود که پارچه هایی را به دور یک چوب بلند( ستون خیمه یا سیاه چادر) می پیچاندند و یک ناقوس که در اصطلاح محلی بدان"درا" می گفتند، را بر نوک چوب بسته و یک نفر کتل را در جلو حمل می کرد و بقیه به دنبالش می رفتند. به این کتل ساخته شده «علم» می گفتند. علمدار، علم را بر دوش می کشید و در جلوی سینه زنان حرکت می نمود. و سینه زنان در حالی که محکم بر سینه می زدند، با صدای بلند می خواندند"هی علمدار کو حسینه".یعنی علمدار، حسین کجاست؟

همچنین سینه زنان که شب عاشورا را تا صبح بیدار می ماندند و عزا داری می نمودند، هنگام شفق صبح این نوحه را می خواندند: شَبَق( شفق) زده عزا شده، عزا در همه جا شده. یعنی فجر دمیده و عزا بر پا شده و این عزا در تمام دنیا است. در شب عاشورا مردم تا صبح را به احترام اهل بیت در کربلا تا صبح نمی‌خوابیدند که بدین عمل «شب زنده داری می گفتند».

عزا داری همینطور ادامه داشت تا ظهر عا شورا فرا می رسید. به طور کلی در دهه اول محرم به ویژه در روز تاسوعا و عاشورا مردم سفره می کشیدند و نذر و نذورات خود را می دادند.

بعد از انقلاب و مهاجرت مردم عشایر به شهرو روستاهای بزرگ با ایجاد تغییرات متعدد در سبک و شیوه زندگی ، چهره عزا داری نیز تغییر نمود. در این رابطه زنان و مردان به هیئتهای سینه زنی رفته و سینه و زنجیر می زنند. زنان فقط نظاره گر بوده و گریه می نمایند. مردان نیز زنجیر و سینه می زنند.تک خوانی توسط یک مداح صورت گرفته و مردان دست به کمر هم زده و سینه می زنندو یا زنجیر به شانه می کوبند. در زیر ابیاتی از نوحه های جدید را خواهیم آورد.

کرببلا نور دوعینم کجاست ؟ سید مظلوم حسینم کجاست؟
کوحرم محترم بوتراب؟ سید مظلوم حسینم کجاست؟
غم زده لیلا به دوچشم پرآب گفت علی اکبر من در کجاست؟

و نوحیه ای دیگر چنین است.

نوبت جنگ شد و شاه شهیدان آمد با دل غم زده او جانب میدان آمد
گفت ای خواهر غم دیده زارم زینب صبرم از حد بگذشت و به لبم جان آمد
چونکه او هست خلیل الله و این کوه منی که علی اکبر من با لب عطشان آمد
خواهرا کی رود این واقعه را از یادم قاسم از حجله گه عیش به میدان آمد
زینبا قامت عباس و علمداری او پاسداری حرم کردن و آن یاری او
صولت حیدر کرار و وفاداری او در صف جنگ چو سقای یتیمان آمد
پسر سعد نه رحمی به علی اکبر کرد نه هم از قاسم و عباس و علی اصغر کرد

در حال حاضر در حین نوحه خوانی و زنجیر زنی یک یا دو نفر نیز « سنج» می زنند. عده ای نیز چای، شیرینی، شیر و اقلام نذری مردم را که برای عزاداران آورده اند، در بین مردم و عزاداران پخش می نمایند.

روز دهم (روز عاشورا) مردم از محل هیئت به سمت قبرستان و گلزار شهداء حرکت می نمایند. در بین راه نیز عده ای از مردم پذیرایی می کنند. با رسیدن به گلزار شهداء جنگ تحمیلی، هیئت های مختلف منطقه با هم طلاقی نموده و شور و حال دیگری دارد. اکثرافرادی که روز گاری در این منطقه بوده و روستا را به مقصد شهر های مختلف کشور ترک کرده اند، اگر نتوانند ده شب را در روستا باشند بالای 90% آنها در این دو روز (عاشورا و تاسوعا) در روستا به سر می برند.

به هر حال عزا داران با چرخیدن به دور قبور شهداء اظهار ارادت خود را در نبود قبر اباعبدالله الحسین به این قبور می نمایند. با ظهر شدن نماز ظهر عاشورا را خوانده و به خانه بر می گردند.

2 . 5 . 8 . 1. تعزیه خوانی از قدیم‌الایام تعزیه خوانی در بین مردم طوایف ممسنی و برخی از مناطق وجود داشته است. در ممسنی تعزیه در طول مدت 10 روز اول ماه محرم اجرا می گردد. تعزیه انواعی دارد که از آن می توان به تعزیه دوطفلان مسلم، حضرت علی اکبر، علی اصغر ، قاسم بن الحسن و....اشاره نمود. در مصیری رستم در هنگام اجرای تعزیه طبالان بر طبل می کوبند. مردم به ویژه زنان بسیار گریه می نمایند. گویی حادثه کربلای 61 هجری دوبار تکرار شده است. اسبانی خونین و زین کج شده در میدان بدون صاحب رها می شوند و.... تعزیه به اتمام می رسد.

اعتقادات[ویرایش]

دبیات شفاهی[ویرایش]

شعر[ویرایش]

داستان[ویرایش]

ضرب المثل[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران، تهران: ۱۳۸۳ خ.
  • یوسفی، جلال- دانش بومی استفاده از بلوط در شهرستان ممسنی، پایان نامه کارشناسی ارشد توسعه روستایی دانشگاه تهران۱۳۸۳
  • همان
  • سایت www.jalalyousefi.com تحت عنوان دانش بومی
  • یوسفی، جلال- مقدمه ای بر جامعه شناسی تحولات در ایلات و عشایر ایران به انضمام تحولات در ایل بزرگ ممسنی، انتشارات کتاب اول، تهران1392
  • یوسفی، جلال- حاجی کوهی، مطالعه ای پیرامون ساخت های مختلف یک روستا- پایان نامه دوره کارشناسی پژوهشگری اجتماعی بخش برنامه ریزی و جامعه شناسی دانشگاه شیراز، اردیبهشت 1372
  • شجره نامه مکتوب موجود در نزد اولاد مصیرwww.rostamnews.ir
  • یوسفی، جلال- دانش بومی« مجموعه مقالات» با همکاری هادی حسین زاده داورزنی، انتشارات کتاب اول،تهران 1392 از صفحه 90- 122

در حال حاضر تحقیقات در باره تاریخ شاه حسنی یا شاه حسینی ادامه دارد که متأسفانه به دلیل تخریب بدون اطلاع قبرستان کنار امام زاده شاه جان احمد(ع) برخی از حلقه های سلسله شجره النسب این گروه در پرده ای از ابهام است.