پزشکی در جهان اسلام
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بیمنبع را میتوان به چالش کشید و حذف کرد. |
طب اسلامی یا پزشکی اسلامی یکی از مشهورترین و شناختهترین جنبههای تمدن اسلامی در جهان است و یکی از شاخههای علم است که مسلمانان در آن پیشرفتهای بسیاری داشتهاند. این مکتب پزشکی، که در آغاز تاریخ اسلام پدید آمد، نه تنها به خودی خود ارزشمند است، بلکه پیوسته نزدیکی با دیگر دانشها و به ویژه دانش فلسفه (طبیعیات فلسفه) داشتهاست. به همین دلیلاست که از گذشته، در جهان اسلام، مرد حکیم پزشک نیز بوده است و فیلسوف و پزشک هر دو را با نام حکیم میخواندهاند.
محتویات
زمینه تاریخی پزشکی اسلامی[ویرایش]
به نظر می رسداز علل توجه مسلمانان به دانش طب، توجه پیشوایان دین اسلام به این دانش ارزشمند است. در حدیثی از پیامبر اسلام دانش طب همسنگ با علم دین و در کنار آن مورد توصیه قرار گرفته است.[۱]
مکتب طب ایرانی شاخهای مجزا از پزشکی اسلامی است و بر اساس دانش طب اخلاطی میباشد.
آبشخور پزشکی اسلامی[ویرایش]
پزشکی اسلامی، همچون ترکیبی از سنتهای پزشکی یونان باستان به ویژه سنتهای بقراط و جالینوس با نظریهها و جنبههای عملی پزشکی ایران باستان و هند باستان در زمینه کلی اسلام به وجود آمد؛ بنابراین این طب جنبه ترکیبی دارد، و از پیوستگی برداشتها و معاینات مکتب بقراطی با روش فلسفی و نظری جالینوس، و افزودن دانستههای پیشین پزشکان ایرانزمین و هندوستان و نیز احادیث مربوط به پزشکی در عالم اسلام پدید آمدهاست. از این گذشته، پزشکی اسلامی همواره با کیمیا پیوستگی نزدیک داشت.
طب النبی[ویرایش]
اسلام، دربارهٔ اصول کلی پزشکی و بهداشت دستورهایی به پیروانش داده است که میتوان از این دستورها به عنوان یکی از پایههای علم پزشکی اسلامی یاد کرد. احادیثی از پیغمبر اسلام دربارهٔ سلامت، بیماری، بهداشت و مسایل دیگر مربوط به پزشکی نقل شدهاست. از بیماریهایی چون جذام، ذاتالجنب، ورم چشم و نظایر آنها ذکری شدهاست. مجموعه گفتههای پیغمبر اسلام دربارهٔ طب را بعدها نویسندگان اسلامی تدوین کردند و بر آن شرحها نوشتند و این مجموعهها به نام طبالنبی معروف گردید. در آغاز جلد چهارم احادیث صحیح بخاری، دو کتاب آمدهاست که در ۸۰ باب آن احادیث مربوط به بیماریها و درمانها نقلشده است. در بین مسلمانان شیعه، امام ششم؛ جعفر صادق برای سخنان طبی مشهور است که همه رنگ دینی و مذهبی دارد.
مکتب جندیشاپور[ویرایش]
حلقه ارتباط میان پزشکی اسلامی و مکاتب دیگر را باید در مدرسه جندی شاپور جستجو کرد. جندیشاپور، که جایگاه آن نزدیک شهر اهواز کنونی در ایران بوده، در زمان ساسانیان مرکز کسب دانش شد. در این دانشگاه، پزشکان نسطوری به آموختن پزشکی یونانی میپرداختند و در عین حال اندیشههای زردشتی و پزشکی محلی ایرانی تأثیر فراوانی بر درسهای این دانشگاه داشت. به علاوه، در زمان انوشیروان عادل، که برزویه پزشک به پیشنهاد بزرگمهر به هندوستان سفر کرد، برزویه نه تنها کتاب کلیله و دمنه را با خود به ایران آورد، بلکه بسیاری از اطلاعات پزشکی هندی و چند تن از پزشکان مشهور و زبردست آن سرزمین را نیز همراه خویش به ایران آورد. برزویه پزشک همچنین کتابی به نام دانش هندیان نوشت که توسط مسلمانان به عربی و در سال ۴۶۲ هجری/۱۰۷۰ میلادی توسط شمعون انطاکی از عربی به یونانی ترجمه شد. مدرسه جندیشاپور بدین ترتیب محل دیدار و به هم پیوستن دانشهای پزشکی یونانی، ایرانی و هندی با یکدیگر بود. در آغاز اسلام، مدرسه جندیشابور به اوج شهرت رسید، و تا دوره عباسیان، که پزشکانی را از آنجا به بغداد بردند، ادامه یافت.
نخستین پزشک مسلمان[ویرایش]
حارث بن کلده ثقفی، پزشک اهل طائف، شاید نخستین عربی باشد که بتوان او را پزشک نامید. گویا پرورش وی در طائف که فرهنگی کم و بیش متفاوت از دیگر نواحی عربستان داشت، در علاقمندی وی به آموختن پزشکی مؤثر بوده است. وی در ایران (قاعدتاً در جندی شاپور) و یمن (احتمالاً زیر نظر ایرانیان آنجا مشهور به ابناء) پزشکی آموخت. گفتهاند که خسرو انوشیروان او را بار داد و از وی دربارهٔ بنیاد پزشکی پرسید، حارث نیز پاسخ داد و پرهیز و خویشتنداری از شکمبارگی که همانا نگاهداری دو لب و آرام به کار بردن دو دست است! رسالهای نیز با عنوان المحاورات فی الطب بینه و بین نوشیروان به حارث منسوب است. از سوی دیگر گفتهاند که پیامبر اکرم (ص) زمانی از او خواست که سعد ابن ابی وقاص را درمان کند و هنگام مرگ عمر نیز بر بالین وی حاضر شد سرانجام با معاویه، یا به قولی علی (ع) نیز دربارهٔ مباحث پزشکی سخن گفت. نضر فرزند یا به عبارت ابن خلّکان پسر خواندهٔ حارث نیز پزشک بود. وی به رغم خویشاوندی با پیامبر، از دشمنان سر سخت او بود و پیامبر نیز پس از آنکه نضر در جنگ بدر به اسارت درآمد، فرمان داد تا او را بکشند. ابن اسحاق مورخ، دربارهٔ وی گفته است که کتابهای ایرانی را میخوانده است و اگر حَبّ «ابن حارث» که ابن سینا ترکیب آن را یاد کرده واقعاً از آن وی باشد، باید گفت که به واقع با داروهای ایرانی آشنا بوده است. در میان صحابهٔ پیامبر نیز از شخصی به نام ابورمثه تمیمی (رفاعه بن یثربی) که گویی جراحی (قاعدتاً در حد دوختن زخم و بیرون آوردن برخی اشیاء خارجی از آن) میدانسته یاد شده است. ابن اثال و ابوالحکم (پدر حکم دمشقی و پدربزرگ عیسی بن حکم مشهور به مسیح که هر دو پزشکانی پرآوازه بودند) دو پزشک مسیحی دربار معاویه و بسیار مورد اعتماد وی بودند. گویند که معاویه با زهرهای ساختهٔ ابن اثال برخی دشمنانش را از میان برداشت.
مدرسه اسکندریه[ویرایش]
در آغاز دوره اسلامی، سنت پزشکی یونانی در اسکندریه ادامه داشت که زمانی بزرگترین مرکز علم یونانی و مصری بود. پس از فتح مصر به دست مسلمانان هنوز این سنت پزشکی زنده بودهاست. در منابع اسلامی، از یوحنای نحوی، اسقف یعقوبی اسکندریه، نام بردهشدهاست که مورد احترام تمام عمروعاص فاتح مصر بودهاست.
ترجمههای طبی[ویرایش]
در دوران ترجمه، متون پزشکی از پهلوی، یونانی و سانسکریت به عربی ترجمه شدند. حنین بن اسحاق، بیشتر متون پزشکی و از جمله صد رساله از جالینوس را به فارسی ترجمه کرد.
تالیفات طبی مسلمانان[ویرایش]
بزرگترین اثر طب به زبان عربی از محمد بن زکریا رازی است که به الحاوی مشهور است. ابنسینا نیز چند تألیف طبی به زبان عربی نوشت، از آن جمله کتاب قانون در طب بود.
شهرت طب اسلامی در خارج از مرزها[ویرایش]
تحقیقات پروفسور Lee Hee-soo حاکی از وجود ارتباطات اقتصادی فرهنگی بین ایران و دودمان شیلا در کره بوده است. در یکی از این موارد وی به درمان آبله یکی از درباریان توسط پزشکان ایرانی مسلمان در سال ۲۵۸ هجری شمسی اشاره میکند.[۲]
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ پزشکی در جهان اسلام موجود است. |
پینوشتها[ویرایش]
- ↑ الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْیَانِ وَ عِلْمُ الْأَبْدَان «دانش دو دانش است دانش ادیان و دانش بدنها» (بحارالانوار، ج 1، ابواب العلم، باب 6: العلوم آلتی أمر الناس بتحصیلها و ینفعهم، حدیث 52)
- ↑ Korea Focus - June 2012. The Korea Foundation. بازبینیشده در ۲۵ ژوئیه ۲۰۱۴.
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- مصطفی نورانی. دائرةالمعارف طب اسلامی. چاپ دوم. تهران: ارمغان یوسف، ۱۳۸۵.
- سید حسین نصر. علم و تمدن در اسلام. ترجمهٔ احمد آرام. چاپ دوم. تهران: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴.
|