دارالفنون

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

مختصات: ۳۵°۴۱′۱.۶۴″ شمالی ۵۱°۲۵′۱۸.۷۱″ شرقی / ۳۵.۶۸۳۷۸۸۹° شمالی ۵۱.۴۲۱۸۶۳۹° شرقی / 35.6837889; 51.4218639

دارالفنون
Dar ul-Funun.jpg
نام دارالفنون
کشور  ایران
استان تهران
شهرستان تهران
اطلاعات اثر
نوع بنا آموزشی
کاربری آموزشی
کاربری کنونی اداری
دیرینگی قاجار
دورهٔ ساخت اثر ناصرالدین شاه قاجار
بانی اثر میرزا تقی خان امیرکبیر
اطلاعات ثبتی
شمارهٔ ثبت ۱۷۴۸
تاریخ ثبت ملی ۲۶/۸/۱۳۷۵
اطلاعات بازدید
امکان بازدید وجود ندارد

دارُالفُنون نام مدرسه‌ای است که به ابتکار میرزا تقی خان امیرکبیر در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس شد. دارالفنون را می‌توان نخستین دانشگاه در تاریخ مدرن ایران دانست. در نوشته‌های ایرانی، تا دیرزمانی همهٔ دانشگاه‌های خارجی را دارالفنون می‌خواندند.[۱] ساختمان دارالفنون در خیابان ناصرخسرو در مرکز شهر تهران جای گرفته است.[۲]

تاریخچه[ویرایش]

نمای سمت ورودی ساختمان دارالفنون پس از بازسازی کلی در سال ۱۳۸۹
کاشی یادبود گشایش مدرسه و زنگ مدرسه دارالفنون. برداشته از خاطرات یکی از معلمین ناشناس فرانسوی
جمعی از معلم‌های "مدرسه مبارکه دارالفنون" مربوط به دهه دوم پس از گشایش مدرسه

میرزا تقی خان امیرکبیر پس از سفر به روسیه، متوجه نیاز فوری کشور به مرکز آموزش عالی گردید. لذا از ابتدای صدارت خود، برای ایجاد این مرکز تلاش کرد. ولی متأسفانه هیچ‌گاه شاهد افتتاح آن نشد. چرا که نخستین دسته از اساتید به سرپرستی دکتر یاکوب ادوارد پولاک، دو روز پس از دست‌گیری و تبعید امیرکبیر به تهران رسیدند و با استقبال گرمی مواجه نشدند.[۳] قریب ۱۴ سال پس از تاسیس مدرسه عالی دارالفنون و کمی پس از مدرسه ابتدائی رشدیه تبریز، مدرسه شوکتیه بیرجند سومین مدرسه از نوع مدارس جدید در ایران محسوب می‌شود که به دنبال آن دبیرستان شوکتیه و مدارس دشت بیاض نهبندان، سربیشه، خوسف و دبستان دخترانه شوکتی افتتاح گردید.[۴]

مراسم جداشدن دبیرستان شوکتیه از دبستان شوکتیه با حضور محمد ابراهیم خان علم و کنسول انگلستان در سال ۱۳۰۳

ورود استادان اتریشی[ویرایش]

معلمان اتریشی در ۲۷ محرم سال ۱۲۶۸ هجری قمری دو روز پس از عزل میرزا تقی خان امیرکبیر به تهران رسیدند. با وجود این امیرکبیر سفارش آن‌ها را به جان داود خان کرد و گفت چندان که می‌توانی به آنان مهربانی کن و نگذار ناراحت و پراکنده خاطر شوند. ناصرالدین شاه نیز از ورودشان با خبر و خوشحال شد و داودخان را به اعطای حمایل سرخ سرتیپی مفتخر کرد.[۵] گویا استقبال خوب و شایانی از اساتید اتریشی به عمل نیامده‌است. دکتر یاکوب ادوارد پولاک، از جمله آن استادان، سرگذشت پذیرایی سرد ایرانیان را این گونه نوشته‌است:[۶]

ما در ۲۴ نوامبر ۱۸۵۱ به تهران وارد شدیم. پذیرایی سردی از ما نمودند. کسی به پیشواز ما نیامد و اندکی پس از آن آگاه شدیم که در این میانه اوضاع دگرگون شده‌است و چند روز پیش از ورود ما، در پی کارشکنی‌های درباریان و به ویژهٔ دسیسه‌های مادر شاه، که از دشمنان سر سخت امیرنظام بود، میرزا تقی‌خان از کار بر کنار شده بود. اما همین‌که امیر از ورود ما آگاه شد، به میرزا داوودخان گفته بود این نمساوی‌های بیچاره را من به ایران آورده‌ام. اگر سر کار بودم، اسباب آرامش آن‌ها را فراهم می‌کردم، اما اکنون نگرانم به آنان خوش نگذرد. سعی کن کارشان رو به راه شود.

گشایش[ویرایش]

دارالفنون در روز یکشنبه ششم دی ماه ۱۲۳۰ برابر با پنجم ربیع‌الاول ۱۲۶۸ قمری، سیزده روز پیش از قتل امیرکبیر و با حضور ناصرالدین شاه، آقاخان نوری صدراعظم جدید و گروهی از دانشمندان و معلمین ایرانی و اروپایی با ۳۰ نفر شاگرد رسماً گشایش یافت.

در روزنامه وقایع اتفاقیه آمده‌است:

در روز یکشنبه پنجم ماه ربیع نخستین از سال ۱۲۶۸ هجری مطابق سنه خامسه از جلوس سعادت مانوس، مدرسه مبارکه دارالفنون، واقعه در ارک محروسه تهران که بنا و انشاء از سال سابق شروع شده بود بر حسب امر فرمان مطاع افتتاح گردید و از آن تاریخ علوم مستظرف و فنون مستحدث و صنایع مستغرب که حکمای اروپا اساس آن‌ها را در ظرف چندین قرن برپا ساخته بودند در این تأسیس با تقدیس انتشار همی گرفت و اشتهار همی پذیرفت.

در آن زمان هفت معلم اتریشی، آموزش محصلینی را که اغلب از خانواده‌های مهم و بانفوذ بودند، بر عهده داشتند. با وجود آغاز به کار مدرسه عملیات ساختمانی آن تا سال ۱۲۶۹ هجری قمری ادامه داشت. در سال ۱۳۰۴ قمری نیرالملوک وزیر علوم تالار نمایشی در مدرسه ساخت تا مکانی برای اجرای تئاتر باشد. از آن زمان درِ اصلی مدرسه در خیابان همایون بسته و دری به خیابان ناصریه سابق و ناصر خسرو فعلی گشوده شد..[۱] بعدها با اعتراض سفیر انگلستان به ملیت اتریشی این افراد، چند استاد ایتالیایی، فرانسوی و آلمانی نیز به این افراد اضافه شدند. سه استاد ایرانی طب، عربی و جغرافیا و یک استاد فرانسوی مقیم ایران نیز بزودی به این جمع افزوده شدند.[۷]

نامگذاری[ویرایش]

از نامه‌های به جا مانده از امیرکبیر و مندرجات روزنامه وقایع اتفاقیه و اسناد دیگر برمی آید در آغاز نام خاصی برای این واحد آموزشی در دست ساخت در نظر نگرفته بودند و از این بنا با عناوین «مدرسه، مدرسه جدید، مکتبخانه پادشاهی، تعلیم خانه، معلم خانه و مدرسه نظامیه» یاد شده‌است. در آخرین نامه‌ای که امیرکبیر به سفیر ایران در روسیه برای پیگیری جذب استادان اروپایی می‌نویسد، از این بنا به عنوان مدرسه نظامیه یاد می‌کند.[۸]

ریشه‌شناسی واژه دارالفنون[ویرایش]

در منابع پیش و پس از تأسیس دارالفنون، به خصوص در خاطرات دانش‌آموختگان اروپا به واژه دارالفنون برمی خوریم. اینان زمانی که از دانشگاه‌های اروپایی نام می‌برند آنها را دارالفنون می‌نامند؛ مانند دارالفنون پاریس و دارالفنون لندن. واژه دارالفنون ترجمه Polytechnique فرانسوی یا Polytechnic انگلیسی است که عثمانی‌ها آن را به عربی ترجمه کردند و با همین لفظ وارد زبان فارسی شد.

ساختمان[ویرایش]

میرزا تقی خان امیرکبیر محل ساختمان را خود شخصاً در مجاورت کاخ‌های سلطنتی و در مکانی که سربازان آموزش نظامی می‌دیدند با موافقت ناصرالدین شاه انتخاب کرد، و به میرزارضاخان مهندس تبریزی که یکی از پنج نفر محصل اعزامی به لندن در زمان عباس میرزا بود دستور تهیه نقشه ساختمان را داد. نقشه ساختمان با استفاده از طرح عمارت سربازخانه ولیچ انگلیس در اواخر سال ۱۲۲۹ آماده و محمدتقی معمارباشی به احداث آن مأمور شد و کار را آغاز کرد.[۹] قسمت شرقی بنا در سال ۱۲۳۰اتمام یافت.[۷] هشتاد سال پس از فعالیت و در سال ۱۳۰۸ (۱۳۴۸ قمری) ساختمان مدرسه به دستور اعتمادالدوله وزیر وقت معارف تخریب شد و ساختمان فعلی با نقشهٔ مهندسی روسی ساخته شد.[۱]

ساختمان مدرسه پنجاه اتاق مربعی چهار در چهار ذرعی داشت که در چهار طرف حیاط قرار گرفته بودند. وضعیت ظاهری همه این اتاقها «منقش و مذهب» توصیف شده که مشخص است همه آنها دارای تزیینات چشم نواز نقاشی و گچبری رنگی بوده‌اند. جلو اتاقها ایوان و سایبان ساخته بودند. در وسط حیاط مدرسه حوض بزرگی قرار داشت که در اطراف آن باغچه‌هایی برای کاشت درخت و ایجاد فضای سبز و گلکاری ایجاد شده بود. حد فاصل باغچه‌ها را خیابان کشی و با آجرهای بزرگ معروف به قزاقی فرش کرده بودند. در ضلع شرقی و در پشت کلاسها چندین مغازه ساخته بودند که وزارت علوم و معارف در بالاخانه آنها مستقر بود. در ضلع شمالی و پشت ساختمان مخابرات امروزی محوطه‌ای وسیع با چند اتاق کوچک و بزرگ قرار داشت که مخصوص دانشجویان شعبه نظامی و بعد از آنها موزیک بود. دارالفنون مجهز به آزمایشگاه فیزیک و شیمی و داروسازی، چاپخانه، کتابخانه، سفره خانه یا غذاخوری بود. در یکی از اتاقهای آن دواسکلت برای آموزش دانشجویان پزشکی نگهداری می‌شد. در نیمه اول سال۱۳۰۴ قمری نیرالملوک وزیر علوم با همکاری امین السلطان وزیر مالیه با خرید و تخریب خانه‌های ساکنان ضلع جنوبی مدرسه، تالار بزرگ نمایش را ساخت تا ناصرالدین شاه، که در سفر فرنگ با تئاتر آشنا شده بود، در آن به تماشای تئاتر بپردازد. دراصلی مدرسه ابتدا به خیابان باب همایون باز می‌شد که بنا به مصالحی آن را بستند و در ورودی را به خیابان ناصریه یا ناصر خسرو فعلی باز کردند.[۱۰]

ساختمان فعلی دارالفنون[ویرایش]

ساختمان دارالفنون زمان امیرکبیر هشتاد سال پابرجا ماند و با وجودی که همچنان قابل استفاده بود، در سال ۱۳۰۸ خورشیدی تخریب شد. در این سال میرزا یحیی خان اعتمادالدوله قراگزلو وزیر معارف وقت ساختمان اولیه را در هم کوبید و با نقشه و نظارت مارکف، مهندس روسی، ساختمان فعلی رابه جای آن ساخت. علی اصغر حکمت وزیر فرهنگ وقت نیز در سال ۱۳۱۳ در شمال و جنوب، عمارتی را بر آن افزود. در حال حاضر در ورودی بنا در شمال شرقی مدرسه و رو به خیابان ناصر خسرو باز می‌شود. این دروازه به شیوه معماری سنتی دارای طاق زنجیره‌ای بلندی است. در دوسوی درگاه دو ستون استوانه‌ای نقره‌ای رنگ طاق این دروازه رانگه داشته‌است. درست بالای در دولنگه‌ای چوبی و قهوه‌ای رنگ مدرسه واژه دارالفنون و سال تأسیس آن ۱۲۶۸ قمری را بر کاشی نوشته‌اند. این در که در یکی از چهار کنج مدرسه قرار دارد به فضایی هشتی مانند باز می‌شود که از سوی دیگر به فضای حیاط راه دارد. ساختمان دو طبقه مدرسه درزمینی مستطیلی بنا شده‌است. در رأس هر چهار ضلع چهار پلکان مارپیچی طبقه پایین مدرسه را به طبقه بالا متصل می‌کند. درحاشیه بیروین پله‌ها نرده آهنی تو پری نصب شده‌است که مانع از سقوط افراد می‌شود. ساختمان کنونی سی و دو کلاس درس دارد: دوازده کلاس دردو طبقه ضلع شرقی و به همان اندازه در ضلع غربی و هشت کلاس در دو طبقه ضلع شمالی. سالنهای نمایش و غذاخوری نیز در ضلع جنوبی ساخته شده‌اند. احتمالاً این دو سالن باید از همان بناهای اولیه دارالفنون باشد و مارکف ساختمان کلاسها را تخریب و بازسازی کرده‌است.[۱۰]

آموزش در دارالفنون[ویرایش]

سردر ساختمان دارالفنون

پیاده‌نظام، سواره‌نظام، توپ‌خانه، مهندسی، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانی‌شناسی رشته‌هایی بود که در این مدرسه تدریس می‌شد. زبان فرانسه، علوم طبیعی، ریاضی، تاریخ و جغرافیا دروس مشترک همهٔ رشته‌ها بود. بعدها زبان انگلیسی، روسی، نقاشی و موسیقی به این درس‌ها افزوده شد.

برای ادارهٔ امور مدرسه، امیر در ابتدا به استخدام معلمان خارجی می‌پردازد. وی که با سیاست‌های دولت‌های فرانسه و انگلیس آشنا بود، دست نیاز به سوی آنها دراز نمی‌کند، بلکه به سراغ اتریشی‌ها رفته و شش معلم را برای مدت شش سال با مقرری سالانه چهارهزار و چهارصد تومان استخدام می‌کند.[۱۱]

رشته‌های تحصیلی[ویرایش]

رشته‌های تحصیلی در دارالفنون شامل هفت رشته پیاده‌نظام، سواره نظام، توپخانه، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانی‌شناسی بود. کلاسهای هر درس و هر رشته ثابت و مشخص بود.[۱۲]

دروس عمومی[ویرایش]

زبان خارجی ابتدا فرانسه بود و بعد روسی و انگلیسی هم تدریس می‌شد. معلمان ابتدایی زبان فرانسه افرادی چون ملکم‌خان، میرزا آقا، میرزا جعفر، محمد حسن خان قاجار و شیخ محسن‌خان بودند. برخی از آنها در فرانسه این زبان را آموخته بودند.[۱۳] تمام رشته‌ها، درس تاریخ، جغرافی، ریاضی و زبان خارجه داشتند.[۱۲]

آیین‌نامه آموزشی[ویرایش]

پس از انقلاب مشروطیت و با ورود معلمین فرانسوی، اقداماتی اساسی برای بازسازی شأن علمی و جایگاه این مرکز آغاز شد و در سال ۱۲۸۵ «آئین‌نامه مدرسه دارالفنون» تدوین شد. براساس سیستم جدید، سال تحصیلی از شهریور ماه هر سال آغاز و تا خرداد ماه سال بعد پایان می‌یافت.[۱۴]

ساختار و مدیریت دارالفنون[ویرایش]

ساختار اداری دارالفنون شامل رییس و ناظم بود.

رؤسا[ویرایش]

رؤسای دارالفنون معمولاً از مهمترین مقام‌های سیاسی مملکت بودند. افراد زیر به ترتیب رؤسای دارالفنون بودند[۱۵]:

  1. میرزا محمدعلی خان شیرازی (وزیر امور خارجه)
  2. عزیز خان مکری (سردار کل یا وزیر جنگ)
  3. میرزا محمد خان امیر تومان
  4. علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه (اولین وزیر علوم ایران)
  5. رضاقلی خان هدایت (به مدت هیجده سال ناظم و سپس رییس مدرسه شد)
  6. علی‌قلی خان هدایت پسر رضاقلی خان هدایت بعدها ملقب به مخبرالدوله شد.
  7. جعفرقلی خان هدایت برادر کوچک علی‌قلی خان ملقب به مخبرالملک
  8. محمدحسین خان ادیب‌الدوله
  9. رضاقلی هدایت پسر جعفرقلی‌خان هدایت

اعتضادالسلطنه عموی ناصرالدین شاه، مشهورترین رئیس دارالفنون و رضاقلی‌خان هدایت مشهورترین ناظم دارالفنون بودند و دوران درخشان دارالفنون در زمان مدیریت آن‌ها بوده‌است. یک نفر کتابدار، یک نفر آجودان، یک ناظر، یک صندوق‌دار، یک نفر منشی که فعالیت‌های مدرسه را ثبت می‌کرد، یک نفر مؤذن، تعدادی نگهبان و فراش جزو ساختار اداری دارالفنون بودند.[۱۶]

استادان[ویرایش]

داودخان مسیحی به عنوان نماینده میرزا تقی خان امیرکبیر به اتریش رفت تا به سفارش وی ۷ استاد در زمینه کارهای نظامی و امور وابسته به آن، استادی برای آموزش فیزیک، شیمی و داروسازی و دو معدن‌چی که در کار معدن توانمند باشند را به خدمت بگیرد. بدین ترتیب ۷ استاد به ایران دعوت و به عنوان اولین استادان دارالفنون مشغول به کار شدند. نام این هفت نفر عبارتند از[۱۷]:

  1. یاکوب ادوارد پولاک (Polak)، معلم طب
  2. دکتر فوکتی (Focckette)، معلم طبیعیات و داروسازی
  3. چارنوتا (Charnota)، معلم معدن شناسی
  4. زاتی (Zatti)، معلم ریاضیات و هندسه
  5. موسیو کرشیش(Kerziz)، معلم توپخانه
  6. آلفرد بارون دی گومنس(Cumoans)، معلم پیاده‌نظام
  7. نمیرو (Nemiro)، معلم سواره‌نظام

اضافه بر این هفت نفر شخصی به نام موسیو ریشارد (Richard) فرانسوی که فارسی را خوب می‌دانست و تقریباً ایرانی شده بود و میرزاملکم‌خان که از رامنهٔ جلفا بود و مدتی سمت وزیر مختاری در انگلستان را به عهده داشت نیز برای تدریس در رشته‌های زبان فرانسه و جغرافیا برای دارالفنون استخدام شدند. معلمان اروپایی همه در رشته مربوط به خود افراد دانشمندی بودند و علاوه بر وظایف تدریسی به تالیف کتابهای درسی هم می‌پرداختند.[۱۸]

بعدها معلمینی از ایتالیا، آلمان و فرانسه نیز استخدام شدند.

معلمان سرشناس[ویرایش]

میرزا ملکم خان از نخستین مدرسان دارالفنون

معلمان طب سنتی ایران در دارالفنون[ویرایش]

دانش‌آموختگان[ویرایش]

با پایان دوره تحصیل نخستین نسل دانش‌آموزان دارالفنون در سال ۱۸۵۸[۱۹] اولین گروه از دانش‌آموختگان آشنا با علوم و معارف جدید اروپایی پا به عرصه اجتماع گذاردند. از آن پس و در همه دهه‌های بعد فارغ‌التحصیلان دارالفنون همواره از تاثیرگذارترین افراد در فضای سیاسی و اجتماعی ایران بودند. مشهورترین فارغ‌التحصیل از نسل اول دارالفنون، محمدحسن‌خان صنیع‌الدوله معروف به اعتماد السلطنه بود که پس از تحصیل در دارالفنون و سپس در فرانسه به سمت ریاست دارالترجمه همایونی و مترجم مخصوص ناصرالدین شاه و همچنین وزیر انطباعات (چاپ و نشر) رسید.[۲۰] هرچند که دارالفنون از همان نسل نخست توانست اشتیاق به فراگیری علوم و معارف جدید به سبک اروپایی را در بین دانش‌آموزان برانگیزد، اما تفاوت آشکاری بین فارغ‌التحصیلان متاخرتر با نسل‌های اولیه مشهود بود: به واسطه آموزش فراگرفته در دارالفنون، شرایط سیاسی کشور در عهد ناصری و آشنایی روزافزون با ایده‌های ملی‌گرایانه و تفکرات روشنفکرانه متفکرین قرن هیجدهم فرانسه، نسل‌های بعدی دانش‌آموختگان دارالفنون دارای وجوه ناسیونالیستی یا روشنفکری بیشتری بوده و نسبت به شرایط سیاسی و اجتماعی ایران وقوف بیشتری داشتند.[۲۱] این نسل از فارغ التحصیلان دارالفنون نسبت به سایر هموطنان خود درک بهتری از دنیای جدید و رابطه و جایگاه ایران در این دنیا داشته و نسلی از منتقدین طبقه حاکم، جزم اندیشی دینی و عقب‌افتادگی فرهنگی را بوجود آوردند. بسیاری از فارغ التحصیلان دارالفنون وارد فعالیت‌های سیاسی شده و در جنبش مشروطه مشارکت تاثیرگذاری داشتند: صنیع‌الدوله و احتشام السلطنه اولین و دومین روسای مجلس شورای ملی و میرزا جهانگیرخان روزنامه نگار و مدیر روزنامه تاثیرگذار صور اسرافیل از دانش‌آموختگان دارالفنون بودند. بسیاری از معلمین و فارغ التحصیلان دارالفنون پس از تاسیس دانشگاه تهران به استادی این دانشگاه رسیدند و تعدادی در مقام‌های مهم دولتی نظیر وزارت و یا حتی نخست وزیری در نظام‌های سیاسی بعدی قرارگرفتند.

پزشکی در دارالفنون[ویرایش]

پزشکی از همان ابتدای تأسیس به عنوان یکی ار رشته‌های اصلی در دارالفنون شناخته می‌شد.

دکتر پولاک[ویرایش]

اولین دوره پزشکی در دارالفنون با ۱۴ دانشجوی دکتر پولاک شروع شد که با پیوستن دانشجویان خصوصی دکتر کلوکه مجموعاً تعداد آنها به ۲۰ نفر رسید. دکتر پولاک به جز آموزش‌های تئوریک در سه سطح دانشجویان مذکور را تحت آموزش فرار داده بود. اولی از طریق درمانگاه طب سرپایی، دوم از طریق کار در بیمارستان نظامی تازه تاسیس و سوم از طریق فرستادن آنها به ادامه تحصیل در اروپا بود.

دکتر تولوزان[ویرایش]

بعد از پولاک او پزشک ناصرالدین شاه بود و در دارالفنون تدریس میکرد. تولوزان مجلس حافظ‌الصحه را که بعد ها به‌صورت وزارت بهداری در آمد تأسیس کرد.

دکتر شلیمر[ویرایش]

جانشین دکتر پولاک در دارالفنون یک پزشک هلندی بود که پیش از این نیز در عثمانی خدمت کرده بود. دکتر شلیمر نیز شخصاً به فراگرفتن زبان فارسی درست زد.

شکل گیری مدرسه طب[ویرایش]

دیپلم چهارخانه[ویرایش]

استقلال مدرسه طب از دارالفنون[ویرایش]

ادغام مدرسه طب در دانشکده پزشکی[ویرایش]

کتابخانه[ویرایش]

بنا به گفته مخبرالدوله که در آغاز به عنوان مسئول کتابخانه دارالفنون منصوب شده بود، کتابخانه دارای تعداد بسیار محدودی کتاب بود. به مرور زمان با اضافه شدن کتاب‌های نوشته شده توسط اساتید و دانشجویان دارالفنون و همچنین کتاب‌های تاریخ اروپایی کتابخانه بزرگ‌تر شد. در مواردی اهدای کتاب به کتابخانه نیز در رشد کتابخانه مؤثر بود، بعنوان نمونه اعتضادالسلطنه در سال ۱۲۴۲ کتابخانه شخصی خود را که شامل کتاب‌هایی به زبان‌های فارسی و اروپایی بود به دارالفنون اهدا نمود. در دهه ۱۳۱۰ که کتابخانه ملی ایران تاسیس شد، گنجینه دارالفنون به کتابخانه ملی منتقل شد.[۲۲] از زمان تاًسیس کتابخانه مبارکه دارالفنون تا سال ۱۳۵۷، نام کتابخانه دارالفنون به شرح ذیل بوده‌است.[۲۳]

  1. کتابخانه مبارکه دارالفنون
  2. کتابخانه معارف
  3. کتابخانه معرف عمومی
  4. کتابخانه معارف فنی
  5. کتابخانه فردوسی

علی قلی خان مخبرالسلطنه، وزیر عتوم اولین کتابدار دارالفنون بوده‌است و در سال ۱۲۳۸ منصب کتابداری به وسیله ناصرالدین شاه قاجار به جعفر قلی خان نیّرالمللک واگذارشد. درسال ۱۲۳۲ شاه‌زاده اعتضادالسلطنه کتابخانه‌ای که مجموعه‌ای ازکتاب‌های فارسی وخارجی را تهیه می‌نماید، مجددا در کتابخانه دارالفنون (کتابخانه معارف عمومی) قرار گرفته و شهرت می‌یابد.[۲۳]

چاپخانه دارالفنون[ویرایش]

چاپخانه چاپ سنگی دارالفنون یا دارالطباعه خاصه علمیه مبارکه دارالفنون طهران همزمان با گشایش» مدرسه دارالفنون شروع به کار کرد. تشکیلات این چاپخانه اختصاصاً برای چاپ کتابهای درسی که عموماً در این چاپخانه به چاپ می‌رسید مجهز شده بود. این چاپخانه از سال تأسیس (۱۲۶۸ ق) تا حدود سال ۱۳۰۰ قمری جمعاً در حدود ۳۰ الی ۴۰ جلد کتاب درسی را چاپ و صحافی و انتشار داد.... این چاپخانه تا سال ۱۳۲۶ ق برقرار بوده‌است.[۲۴]

بودجه[ویرایش]

بودجه دارالفنون در آغاز ۷۷۵۰ تومان بود، اما در سال ۱۳۰۷ق. به سی‌هزارتومان رسید.[۲۵]

انحطاط دارالفنون[ویرایش]

از آغاز تاسیس دارالفنون برخی از درباریان به مخالفت با آن پرداختند. اولین مخالف آن، جانشین امیرکبیر، میرزا آقاخان نوری بود که به دنبال انحلال آن برآمد. آقاخان درصدد برآمد تا معلمان اتریشی را به وطن خود بازگرداند و نماینده بریتانیا از اقدامات وی پشتیبانی کرد و حتی سرهنگ شیل به شاه توصیه کرد که مدرسه دارالفنون به ضرر سلطنت اوست. ناصرالدین شاه قاجار به این حرف‌ها اعتنا نکرد و به حمایت و حفظ دارالفنون پرداخت. با این حال علی‌رغم حمایت‌های اولیه شاه از دارالفنون، کم‌کم وی نسبت به آن بدبین شد، چرا که به شدت از تشکیلات فراماسونری متنفر بود و برخی از شاگردان دارالفنون به واسطه ملکم‌خان وارد این تشکیلات سری شده‌بودند. با این همه شاه که نگران نوع نگرش اروپاییان به ایران بود و از آنجاییکه که بستن دارالفنون را نشانه عقب‌ماندگی تلقی می‌کرد، از بستن آن صرف‌نظر کرد.[۲۶]

تصویری قدیمی از دارالفنون پس از بارش برف.

یکی دیگر ار عوامل مخالفت با دارالفنون رواج آموزش پزشکی اروپایی بود. طرفداران نظام پزشکی سنتی، تشکیلات جدید را خطری جدی برای موقعیت شغلی خود احساس می‌کردند. در کلاس‌های طب تا مدت‌ها فقط به تدریس نظری بسنده می‌شد و، از ترس تکفیر، تشریح میسر نبود. اما در ۱۲۳۲ که یکی از بیگانگان به طرز مشکوکی درگذشت به درخواست بازماندگان، دکتر پولاک برای کشف علت مرگ او را با حضور شاگردان کالبدشکافی کرد. سال‌ها بعد یک معلم زبان فرانسه به نام بارنه‌یود پیش از مرگ، جسد خود را به مدرسه فروخت تا با مرگ وی شاگردان به تشریح بدن او بپردازند.[۲۷]

برخی مخالفت‌ها نیز ناشی از آن بود که فارغ‌التحصیلان دارالفنون را طرفدار فرهنگ غرب تلقی می‌کردند. به ویژه دانش‌آموختگانی که به ادامهٔ تحصیل در غرب پرداخته بودند. برخی از آنها با رفتارهای خود به این ذهنیت منفی کمک می‌کردند.[۲۸]

هشت سال پس از افتتاح دارالفنون به علت ورود تعدادی از فارغ التحصیلان آن به تشکیلات فراماسونری یا فراموشخانه میرزا ملکم خان، بی مهری و کم توجهی ناصرالدین شاه به این مدرسه آغاز شد.[۲۹]

ناصرالدین شاه قاجار در دهه آخر حکومتش و بیش از گذشته پافشاری فراوان داشت که مسئولان دارالفنون، چه دیوانی و چه فرهنگی از طریق هزینه بالای شهریه و دستچین نمودن دانش آموزان، از ورود فرزندان رعیت‌ها به دارالفنون جلوگیری کنند.[۳۰]

منابع[ویرایش]

  1. فریدون آدمیت، امیر کبیر و ایران چاپ اول: ۱۳۲۳، چاپ نهم: ۱۳۸۵، شابک: ۴۶۹−۷۸۴−۰۳۰−۱ انتشارات خوارزمی
  2. «دارالفنون». وب‌گاه آفتاب. بازبینی‌شده در ۱۲ فوریه ۲۰۰۸. 
  1. Ekhtiar, Maryam, ۱۹۹۴، «The Dar al-Funun: Educational reform and cultural development in Qajar Iran», Ph.D Dissertation, New York University, USA.
  2. Ekhtiar, Maryam, 2001, «Nasir al-Din Shah and the Dar al_Funun: The Evolution of an institution», Iranian Studies, Vol. 34, 1-4.
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ رفیعی، حسن رضا. «دارالفنون یادگار خردورزی امیرکبیر». روزنامه ایران. بازبینی‌شده در ۱۲ فوریه ۲۰۰۸. 
  2. فرزانه نیکروح متین. «یادگار امیرکبیر در ناصرخسرو». روزنامه شرق، 1 خرداد 1391. بازبینی‌شده در 25 دی 1392. 
  3. سال‌نامه کشور ایران. محمدرضا میرزازمانی. ۱۳۲۹
  4. وب‌گاه سفرنامه
  5. معتمدی، اسفندیار. «دارالفنون؛ هدف، سازمان». پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش. بازبینی‌شده در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۱. 
  6. نامعلوم. «آشنایی با دارالفنون». همشهری آنلاین]. 
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ سالنامه کشور ایران. محمدرضا میرزازمانی. ۱۳۲۹
  8. رفیعی، حسن رضا. «دارالفنون یادگار خردورزی میرزا تقی خان امیرکبیر». روزنامه ایران. بازبینی‌شده در ۱۲ فوریه ۲۰۰۸. 
  9. معتمدی، اسفندیار. «دارالفنون؛ هدف، سازمان، مدیریت، حاصل کار». پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، پژوهشنامه آموزشی شماره ۱۱۷ پژوهشگاه دی ماه ۱۳۸۸. بازبینی‌شده در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۱. 
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ رفیعی، حسن رضا. دارالفنون یادگار خردورزی میرزا تقی خان امیرکبیر
  11. نصری، عبدالله. رویارویی با تجدد. ۱۳۸۶. جلد اول. ص۴۰
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ معتمدی، اسفندیار. «دارالفنون؛ هدف، سازمان». پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش. بازبینی‌شده در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۱. 
  13. نصری، عبدالله. رویارویی با تجدد. ۱۳۸۶. جلد اول. ص۴۱
  14. «تاریخچه دانشگاه تهران». بازبینی‌شده در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۱. 
  15. Ekhtiar, Maryam, 1994, page ۱۲۸-۱۳۱
  16. Ekhtiar, Maryam, 1994, page ۱۳۰
  17. سعادت، ابراهیم. تاریخ پیشرفت‌های پزشکی در هفتاد سال اخیر ص ۲۶۰
  18. هدایتی، سیدجواد. تاریخ پزشکی معاصر ایران. ص۴۱
  19. Ekhtiar, Maryam, 1994, page ۱۷۷
  20. Ekhtiar, Maryam, 1994, page ۱۸۳
  21. Ekhtiar, Maryam, 2001
  22. Ekhtiar, Maryam, 1994, page ۱۳۱
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ توحیدلو، فتح‌الله. «تاریخچه کتابخانه دارالفنون». پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش. بازبینی‌شده در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۱. 
  24. گلپایگانی ح. چاپخانه چاپ سنگی دارالفنون. ماهنامه صنعت چاپ. شماره۱۲۰. دی‌ماه۱۳۷۱. صص ۵۲-۵۱
  25. نصری ع. رویارویی با تجدد. ۱۳۸۶. جلد اول. ص۴۱
  26. نصری، عبدالله. رویارویی با تجدد. ج۱، ص۴۲
  27. نصری، عبدالله. رویارویی با تجدد. ج۱، ص۴۳
  28. نصری، عبدالله. رویارویی با تجدد. ج۱، ص۴۴
  29. رفیعی، حسن‌رضا، دارالفنون، یادگار خردورزی میرزا تقی خان امیرکبیر
  30. یاکوب ادوارد پولاک، «ایران و ایرانیان» چاپ اول ۱۸۶۵ میلادی، شابک: ۶–۰۵۹۶۰–۴۸۷–۳، چاپ ۲۰۰۴، هیلدسهایم، زوریخ، نیویورک

پیوند به بیرون[ویرایش]

جستارهای وابسته[ویرایش]