لهجه هراتی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

لهجهٔ هراتی یکی از لهجه‌های زبان فارسی است. این لهجه شباهت بسیار زیادی به سایر لهجه‌های خراسان به‌ویژه لهجهٔ مشهدی دارد. لهجهٔ هراتی با تفاوت‌های ناچیزی در ولایت‌های هرات، فراه، غور و بادغیس افغانستان مرسوم است.

آثاری هم در قدیم به این لهجه نوشته شده‌است، ازجمله مجالس خواجه عبدالله انصاری.[۱] یکی از مریدان خواجه عبدالله انصاری گفتارهایی از او را که به لهجهٔ هراتی قدیم بوده گرد آورد و پس از آن در سدهٔ نهم هجری عبدالرحمن جامی آن گفتارها را از لهجهٔ هراتی به عبارت فارسی معمول درآورده و کتاب نفحات الانس معروف را ساخته‌است.[۲]

ویژگی‌های بیان[ویرایش]

تبدیل فتحه به کسره[ویرایش]

در لهجهٔ هراتی تأکید بسیار کمی بر تلفظ فتحه وجود دارد و درواقع تبدیل فتحه به کسره از مهم‌ترین ویژگی‌های لهجهٔ هراتی است. به‌طور مثال، بیشتر نام‌های عربیِ مردان، که بر وزن «فَعیل» هستند بر وزن «فِعیل» تلفظ می‌شوند، مانند:

  • مَتین ← مِتین

درواقع، فتحهٔ اولِ واژه‌های یک‌بخشی (تک‌هجایی) به‌راحتی در لهجهٔ هراتی تلفظ می‌شوند، مانند دَر، سَر، هَر، قَهر، شهَر و... ، اما زمانی که این واژه دوبخشی یا بیشتر باشد، لهجهٔ هراتی، فتحهٔ حرف اول را، نه کاملاً تبدیل به کسره، بلکه همانند اعراب، به صورت آوایی مابین فتحه و کسره تلفظ می‌کند:

  • هَر + ی = هِری؛
  • سَر + ی = سِری؛
  • دَر+ ی = دِری؛
  • شَهر+ ی = شِهری.

تغییر شکل نقش‌نمای را[ویرایش]

نقش‌نمای مفعولی «را» در لهجهٔ هراتی اغلب به واژه‌های پیش از خود می‌چسبد و به‌صورت ر (وقتی مفعول به حرف صدادار، یعنی واکه، ختم شود) و یا ِر (وقتی مفعول به حرف بی صدا ختم شود) تلفظ می‌شود:

  • کتاب را = کتابِر
  • شما را = شمار
  • شهر را = شهرر

دستور زبان[ویرایش]

ضمایر[ویرایش]

ضمایر فاعلی[ویرایش]

تلفظ برخی از ضمایر مفعولی در لهجهٔ هراتی با فارسی معیار متفاوت است.

اول شخص مفرد[ویرایش]

مِ (me) = من

سوم شخص مفرد[ویرایش]

ای (i) = این

دوم شخص جمع[ویرایش]

شِما (šemâ) = شما

سوم شخص جمع[ویرایش]

اونا (unâ) = آنها

اینا (inâ) = اینها، ایشان

ضمایر اشاره[ویرایش]

اینجی (inji) یا اینجیگا (injigâ) = اینجا

اونجی (unji) یا اونجگا (unjegâ) = آنجا

  • اشاره به نزدیک مفرد

همی (hemi) یا هنمی (henemi) =همین[ویرایش]

  • اشاره به نزدیک جمع

همینا (heminâ) یا هنمینا (heneminâ) =همینها[ویرایش]

  • اشاره به دور مفرد

همو (hemu) یا هنمو (henemu) =همان[ویرایش]

  • اشاره به دور جمع

همونا (hemunâ) یا هنمونا (henemunâ) = همانها

فعل و زمان‌های فعلی[ویرایش]

ضمایر متصل[ویرایش]

اول شخص مفرد

  • ـُم (om) مثال: گفتُم

دوم شخص مفرد

  • ی (i) مثال: گفتی

سوم شخص مفرد

  • ـَک (ak) مثال: گفتَک (البته در اغلب موارد کلمهٔ «گفت» استعمال می‌شود)

اول شخص و دوم شخص جمع

اول شخص و دوم شخص جمع در لهجهٔ هراتی به یک صورت تلفظ می‌شود و تشخیص آن بستگی به جمله دارد.

  • ـِم (em) مثال گفتِم = گفتیم یا گفتید

سوم شخص جمع

سوم شخص جمع در لهجهٔ هراتی مانند اول شخص مفرد در فارسی معیار تلفظ می‌شود.

  • ـَم (am) مثال = گفتَم

وجه[ویرایش]

وجه ساده[ویرایش]

تلفظ ماضی ساده در لهجهٔ هراتی بدین صورت است که به‌جای می (mi) از مِ (me) استفاده می‌شود.

mi giyam=megom

mi goyi=migi

migoyad=mege

migoyim=megem

migoyid=megem

migoyand=megam

وجه التزامی[ویرایش]

در لهجهٔ هراتی تأکید زیادی بر استفاده از وجه التزامی است. مثال:

بِرفتُم (bereftom) = رفتم

در برخی موارد به‌جای افزودن بِ (be) از بُ (bo) و بی (bi) استفاده می‌شود.

بُگفت (bogoft) = بِگفت

بییاماده (biyâmâde) = بیامده (آمده‌است)

درواقع، در بیشتر افعال زمان ماضی ساده، حرف «ب» اضافه می‌شود:

  • رفتم: برفتم

گفتی: بگفتی

خورد: بخورد

گذشتهٔ مستمر و حال ملموس[ویرایش]

لهجهٔ هراتی برخلاف لهجه‌های شرقی زبان فارسی دارای دو زمان گذشته مستمر و حال ملموس است. این دو زمان در لهجهٔ هراتی با مفهومی کاملاً یکسان و ساختاری متفاوت با فارسی ایران وجود دارد.

برای ساختن این دو زمان در لهجهٔ هراتی به‌جای استفاده از فعل کمکی داشتن از کلمهٔ هی (hey) استفاده می‌شود.

گذشته مستمر: هی مِرفتُم (hey mereftom)= داشتم می‌رفتم

حال ملموس:هی میزنه (hey mezene) =دارد می‌زند

استفاده از افعال ساده[ویرایش]

برخلاف لهجه‌های دیگر شرقی فارسی در لهجهٔ هراتی استفاده از مصدرهای جعلی برای ساختن افعال ساده مرسوم است. بطور مثال افعالی چون رقصیدن در فارسی هرات کاملاً مرسوم است، درصورتی‌که در لهجه‌ای چون لهجهٔ کابلی جمله‌ای مانند «من می‌رقصم» گنگ و حتی تعجب‌برانگیز است و معمولاً از افعال مرکبی چون من رقص می‌کنم استفاده می‌شود.

پسوندها[ویرایش]

پسوند جمع[ویرایش]

پسوند جمع ها در لهجهٔ هراتی اغلب به‌صورت آ (â) تلفظ می‌شود.

کتابا (ketâbâ) = کتاب‌ها

پسوندهای ملکی[ویرایش]

کتابُم (ketâbom) = کتابَم

کتابتُ (ketâbto) = کتابُت

کتابِیو (ketâbeyo) = کتابَش

کتابما (ketâbmâ) = کتابمان

کتابشِما (ketâbšemâ) = کتابِتان

کتابِنا (ketâbenâ) = کتابِشان

حروف[ویرایش]

ادات پرسش[ویرایش]

تلفظ ادات پرسش در لهجهٔ هراتی تفاوت کمی با سایر لهجه‌های زبان فارسی دارد. مانند:

کی (ki) = که

چی (Ci) = چه

کُ (Ko) = کو...

درهنگام استفاده از ادات پرسش به‌همراه فعل سوم شخص مفرد، معمولاً فعل به‌صورت یه (ye) تلفظ می‌شود.

چه‌است ← چییه (Ciye)

استثنای این قاعده در ترکیب که با فعل سوم شخص مفرد است که در این‌جا فعل به‌صورت نه (ne) تلفظ می‌شود.

که است ← کینه (kine) (در لری نیز که است اینگونه تلفظ می‌شود)

واژه‌ها[ویرایش]

کلمه‌های زیادی در هراتی وجود دارد که معمولاً در فارسی معیار مرسوم نیست بسیاری از این کلمات در سایر لهجه‌های زبان فارسی و به‌ویژه لهجه‌های شرق ایران و غرب افغانستان نیز وجود دارد. مثال:

فارسی معیار = ببین: هراتی و شیرازی = سیکو (seyko) (از: سِیر کن)

  • آمخته (عادت کرده)
  • پنوم (پنهان)
  • سوا (جدا)
  • لکتو (آویزان)
  • کلیز (زنبور)
  • کلیز خمبه (زنبور گاوی، زنبور سرخ آسیایی)
  • چغک (choqok) = گنجشک
  • سبست (یونجه)
  • سیپک سیپک زدن: ورجه وورجه کردن
  • خودی: همراه با (خودی رحیم برو: همراه رحیم برو)
  • خو: خود
  • چاشت: ظهر
  • مگری: باید
  • استوندن: ستاندن
  • شو: شب
  • پلوش داغ (pulush daq) = نقره‌داغ
  • حکته (hekete) = حکایتِ
  • دیکی = دهاتی
  • نسبت‌های خانوادگی

خسر = پدرزن یا پدرشوهر

خشو = مادرزن یا مادرشوهر

خشلوچه = خواهرزن یا خواهرشوهر

خسر بوری = برادرزن یا برادرشوهر

راهنمای آوانویسی[ویرایش]

در این نوشتار از نمادهای زیر برای آوانویسی استفاده شده‌است:

â = تلفظ حرف آ در واژهٔ آبادان

a = تلفظ حرف ا در واژه احمد

ٍe = تلفظ حرف ا در واژه ابراهیم

C = چ

i = تلفظ حروف ای در واژه ایران

š = ش

Q = غ یا ق

O = تلفظ حرف اُ در واژهٔ امید

U = تلفظ حرف و در واژهٔ کوچه

X = خ

Ž = ژ

منابع[ویرایش]

جستارهای وابسته[ویرایش]

گروه‌های قومی فارسی‌زبان در افغانستان و لهجه‌های آنها
موقعیت گروه قومی نام محلی لهجه ویژگی‌ها
  1. شهر کابل
  2. درۀ پنجشیر
    درۀ سالنگ
    درۀ غوربند
    کوهستان
  3. لوگر (کُلنگار، دوشنبه، پاتخوابِ روغنی، بَرَکی‌راجان)
    چرخِ لوگر
  4. درۀ لغمان
    سُرخ‌رود (ننگرهار)
    کَندی‌باغ (ننگرهار)
    اورگون (پکتیکا)
  5. بدخشان
  6. شهر مزار شریف
  7. قَطَغَن

تاجیک
تاجیکِ پنجشیری
تاجیک
تاجیک
تاجیک
تاجیک
تاجیک
تاجیک لغمانی
تاجیک
کندی‌باغی
تاجیک اورگونی/فُرمولی
تاجیک بدخشی
تاجیک
تاجیک

کابلی
پنجشیری
فارسی
غوربندی
کوهستانی
فارسی
چرخی
لغمانی
فارسی
کندی‌باغی
فارسی/فُرمولی
بدخشی
مزاری
قطغنی

شهری، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی و اختلاط زیاد با پشتو
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی و اختلاط زیاد با پشتو
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی و اختلاط زیاد با پشتو
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی و اختلاط زیاد با پشتو
روستایی، واژگان فارسی تاجیکی
شهری، واژگان فارسی تاجیکی
روستایی، واژگان فارسی تاجیکی و تُرکی

شهر هرات
غرب هرات
شمال هرات
قلعه‌نو (بادغیس)
غور

غور
غور
شهر فراه
شهر قندهار
تاجیک
ایماق تیمنی
ایماق جمشیدی
هزاره
ایماق

ایماق فیروزکوهی
ایماق تَیمَنی
تاجیک
تاجیک
هراتی
فارسی
فارسی
فارسی
ایماقی

فیروزکوهی
تَیمَنی
فراهی
فارسی
شهری، واژگان خراسانی
روستایی، واژگان خراسانی
روستایی، واژگان خراسانی
روستایی، واژگان خراسانی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان تُرکی-مُغولی

روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان تُرکی-مغولی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان تُرکی-مغولی
شهری، واژگان خراسانی
شهری، واژگان خراسانی
کَنگ (نیمروز) و منطقۀ ابراهیم‌آباد (در مجاورت شهرستان زابل در ایران) تاجیک سیستانی سیستانی روستایی، واژگان سیستانی و بلوچی
هزاره‌جات هزاره هزارَگی روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان مُغولی