مفعول
مفعول در دستور زبان، یکی از بخشهای جمله است.
محتویات
تعریف[ویرایش]
مفعول واژهای است که بر کسی یا چیزی که فعل بر او (آن) واقع شدهاست دلالت میکند.[۱] یا گروه اسمی است که پس از آن نشانه را باشد یا بتوانیم این نشانه را به آن بیفزاییم.[۲]
برای نمونه:
متین بهار را دوست دارد.
علی کتاب را برداشت.
رستم سهراب را کشت.
ساختار[ویرایش]
مفعول از یک اسم یا گروه اسمی تشکیل شدهاست؛ و معمولاً قبل از «را» میآید.
انواع مفعول[ویرایش]
مفعول بر دو نوع است: مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم.
مثال: متین گل را به بهار تقدیم کرد.
در فراکرد بالا گل و بهار بهترتیب مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم هستند.
در زبان فارسی برای مشخصکردن مفعول مستقیم با کمک فعل جمله دو سؤال به شکل زیر مطرح میکنیم:
چه کسی را تقدیم کرد؟
چه چیزی را تقدیم کرد؟
جواب یکی از این سؤالها همان مفعول مستقیم است. البته در بیشتر اوقات، بعد از مفعول مستقیم، پسنهشتِ را قرار دارد.
تشخیص مفعول غیرمستقیم، با توجه به اینکه نشانهٔ آن پیشنهشتها هستند، تا حدودی برای مبتدیان دشوار است، زیرا که بسیاری از گروههای قیدی نیز دارای همین نشانه هستند. اما میتوان هستهٔ یک گروه پیشنهشتی در گزاره که نقش قیدی ندارد را مفعول غیرمستقیم نامید.
مثال: متین گل را به بهار با احترام تقدیم کرد.
گزارهٔ فراکردِ بالا دارای دو گروه پیشنهشتی است: به بهار و با احترام.
از آنجا که با احترام نقشِ گروه قیدی دارد، نمیتوان واژهٔ احترام را مفعول غیرمستقیم نامید. اما عبارت به بهار جنبهٔ قیدی ندارد و واژهٔ بهار مفعول غیرمستقیم است.
منابع[ویرایش]
- ↑ از دستور زبان فارسی، نوشتهٔ دکتر پرویز ناتل خانلری، تهران: انتشارات توس، چاپ بیستم، الگو:شابک:۹۶۴۳۱۵۱۹۷۲، ص۶۳
- ↑ زبان فارسی 1، ص18
این یک مقالهٔ خرد پیرامون دستور زبان است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |