ایرانیان فارسی‌زبان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از پارسیان)
پرش به: ناوبری، جستجو
«پارسیان» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای دیگر کاربردها، پارسیان (ابهام‌زدایی) را ببینید.
ایرانیان فارسی‌زبان
کل جمعیت

۸۵ تا ۱۱۰ میلیون

نواحی با بیشترین جمعیت
 ایران        ۴۹٬۳۱۲٬۸۳۴(۶۱ تا ۶۵ درصد جمعیت کشور) [۱][۲]
 افغانستان
        (تخمین‌های گوناگون)
۱۷٬۰۰۰٬۰۰۰
۱۹٬۰۰۰٬۰۰۰
[۳]
[۴]
 تاجیکستان ۶٬۸۴۹٬۳۳۱ [۵]
 ازبکستان
    (همچنین گفته شده)
۱٬۴۰۰٬۰۰۰
۸–۱۰٬۰۰۰٬۰۰۰
[۶]
[۷]
[ پاکستان
    (همچنین گفته شده)
۱٬۳۷۷٬۰۰۰
۲٬۰۰۰٬۰۰۰
[۸]
[۹][۱۰]
 روسیه ۱۷۰٬۰۰۰ [۱۱][۱۲]
 آلمان ۲۰۰٬۰۰۰ [۱۳][۱۴]
 قطر ۱۶۰٬۰۰۰ [۱۵]
 ایالات متحده آمریکا ۷۴۳٬۰۰۰ [۱۲][۱۶][۱۷]
 قرقیزستان ۴۷٬۵۰۰ [۱۸]
 چین ۴۱٬۰۲۸ [۱۹]
 کانادا ۱۷۳٬۷۶۰ [۲۰][۲۱]
 امارات متحده عربی ۴۰۰٬۰۰۰ [۲۲]
 بریتانیا ۲۷۵٬۰۰۰ + ۲۴٬۳۳۰ [۲۳]
 اسرائیل ۱۳۵٬۰۰۰ [۲۴]
 فرانسه ۶۲٬۰۰۰ [۱۲]
 هند ۶۰٬۰۰۰ [۱۲]
 بحرین ۴۸٬۰۰۰ [۲۵]
 هلند ۳۸٬۰۰۰ [۱۲]
 عمان ۲۵٬۰۰۰ [۱۵]
 استرالیا ۲۲٬۵۵۰ + ۱۹٬۲۰۰ هزاره [۲۶]
 یونان ۲۰٬۰۰۰ [۱۲]
 کویت ۲۰٬۰۰۰ [۱۲]
 کره جنوبی ،
Flag of Japan.svg,
Flag of the Philippines.svg
۵۰٬۰۰۰ [۱۲]
 سوئد ۱۵٬۰۰۰ [۱۲]
 ترکیه ۳۱٬۳۹۴ [۲۷]
 نیوزیلند ۱۰٬۰۰۰
Flag of Belgium.svg ۶٬۰۰۰ [۱۲]
 نروژ ۶٬۰۰۰ [۱۲]
 ایتالیا ۵٬۹۱۰ [۲۸]
زبان‌های رایج
زبان فارسی
ادیان و مذاهب
اسلام، زرتشتی، مسیحی، کلیمی، بهایی و مارکسیسم
گروه‌های نژادی مرتبط
مردمان کرد، آذری، گیلک، لر، مازندرانی، تات، ارمنی، ترکمن، عرب، تاجیک

ایرانیان فارسی‌زبان،[نیازمند منبع] پارسیان، پارسی،[۲۹] فارس، فارسیان، قوم فارس، پارس، فارسی‌زبانان یا پارسی‌زبانان، پارسیوان، فارسیبان به بخشی از مردمان ایرانی که زبان فارسی زبان مادری‌شان است گفته می‌شود.

نام[ویرایش]

در ادبیات پارسی پس از تأثیر عربی بر پارسی (دوران پارسی دری) همچنان، «پارسی» نام به کار رفته در متون است.

ابوالقاسم فردوسی:

[۳۰]

ز رومی و مصری و از پارسی فزون بود مردان چهل بار سی

ابوالقاسم فردوسی:

[۳۱]

دو گفت رو پارسی [ بهرام چوبینه ] را بگوی که ایدر بخیره مریز آبروی.

(حکمة الاشراق ص ۱۹۲): و این نار به خاطر نورانیت آن شریف است و پارسیان متفقاًآن را طلسم اردی بهشت می‌دانند. (حکمة الاشراق ص ۱۹۲).[۳۲]

(غیاث الغات): «پارسیان اطلاق این لفظ تنها بر خداوند تعالی کنند. بندگی «شیخ واحدی» می‌فرمودند که اکثر محل در اصل…»[۳۳]

(بوستان سعدی):

وگر پارسی باشدش زاد بوم به صنعاش مفرست و سقلاب و روم

[۳۴]

(ناصرخسرو، سفرنامه، بخش ۳):

روز پنجشنبه ششم جمادی الاخر سنه سبع و ثلثین و اربعمایه نیمه دی ماه پارسیان سال بر چهارصد و ده یزدجردی. سر و تن بشستم و به مسجد جامع شدم[۳۵]

در پارسی میانه[ویرایش]

در فرهنگ پارسی میانه (MacKenzie)، واژه «پارسیگ» (pārsīg) و «Persian»، پارسی برابر هم قرار داده شده‌اند. در این فرهنگ pahlawīg پهلویگ و «Parthian» نیز برابر هم قرار داده شده‌اند.[۳۶]

جمعیت و پراکندگی[ویرایش]

فارسی زبان رسمی ایران، افغانستان و تاجیکستان است و البته در تاجیکستان به نام فارسی تاجیکی و در افغانستان به نام فارسی دری شناخته می‌شود و فارسی‌زبانان در ایران بزرگ‌ترین گروه زبانی به شمار می‌آیند. براساس نتایج سرشماری سال ۱۳۷۵ دربارهٔ ترکیب قومی ملّت ایران، جمعیت فارس‌ها حدود ۷۳ تا ۷۵ درصد جمعیت ایران است. آمار سرشماری سال ۱۳۷۵ نشان می‌دهد که ۸۲ تا ۸۳ درصد مردم فارسی صحبت می‌کنند و ۸۶ درصد از آنها فقط فارسی را می‌فهمند.[۳۷] فارسی زبان نخست ۲۰ میلیون تن در افغانستان، ۵ میلیون تن در تاجیکستان،[۳۸] و در ازبکستان حدود ۷ میلیون است.[۳۹][۴۰] زبان فارسی گویش‌ورانی نیز در هند و پاکستان دارد (نگاه: زبان فارسی در شبه‌قاره هندوستان). با توجه به رسمی بودن زبان فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان و تسلط گویشوران سایر زبان‌ها بدان به عنوان زبان دوم روی هم‌رفته می‌توان شمار فارسی‌گویان جهان را حدود ۱۱۰ میلیون تن برآورد کرد

مناطق فارسی‌زبان ازبکستان
نقشه پراکندگی خانواده زبان‌هاو گویش‌های ایرانی

تاریخچه[ویرایش]

اقوام پارسی نام دسته‌ای از مردمان هندواروپایی (آریایی) است، که با مادها از شمال غربی وارد فلات ایران شدند. زبان این قوم زبان پارسی باستان بود، و هم اکنون به پارسی نو تکلم می‌کنند. در زبان پارسی باستان «پارسه» (Parsa) نام یکی از اقوام ایرانی مقیم اهل ایران است که مقر ایشان را نیز پارس نامیده‌اند. از این قوم دو خاندان بزرگ به شاهنشاهی رسیده‌اند، یکی هخامنشیان و دیگر ساسانیان. دانشمندان زبان پارسی باستان را خویشاوند زبان اسلاوهای بالت (سقلابیان بالت) می‌دانند و این امر موجب این فرضیه شده که اجداد ایرانیان در جوار اسلاوها (سقلابیان) می‌زیسته‌اند و اُست‌های امروزی را واسطهٔ بین قوم پارس و اسلاوها (سقلابیان) می‌دانند. در نیمهٔ اول از هزاره اول ق.م. سه قدرت بزرگ در نواحی شمال دجله و فرات با هم رقابت داشتند که از میان آنها ایرانیان توانستند بر دو رقیب دیگر یعنی اورارتو (آرارات) و آشور چیره شوند و شاهنشاهی وسیعی به وجود آورند.[نیازمند منبع]

نام قوم پارس برای اولین بار در (سالنامه‌های پادشاهان آشور) در شرح لشکرکشی آنان به حدود جبال زاگرس به میان آمده‌است. آشوریان این قوم را در ۸۴۴ ق.م. شناخته‌اند. با این دلایل قوم پارس قبلاً در شمال غربی ایران کنونی در مغرب و جنوب غربی دریاچه ارومیه مستقر بوده و سپس به تدریج به جنوب متمایل شده و این انتقال در نتیجهٔ فشار اورارتو و آشور بوده‌است. این قوم به احتمال قوی در حدود سال ۷۰۰ ق.م. در مغرب جبال (زاگرس کنونی) جایگزین شدند، و مرکز حکومت آنها مطابق نوشتهٔ آشوریان پارسوماش نامیده شد. پارسیان پس از ورود به این سرزمین تحت قیادت هخامنش حکومت کوچک خود را تشکیل دادند. پس از مرگ هخامنش پسرش چیش پیش پادشاه شهر انشان نامیده شد و رسماً در قلمرو وسیعتری به فرمانروایی پرداخت و ایالت تازه‌ای را که پارسه نامیده شد (فارس کنونی) به دیگر متصرفات خود پیوست.[نیازمند منبع]

پارسیان پس از ورود به این سرزمین تحت قیادت هخامنش حکومت کوچک خود را تشکیل دادند. پس از مرگ هخامنش (جمشید) پسرش چیش پیش پادشاه شهر انشان نامیده شد و رسماً در قلمرو وسیعتری به فرمانروایی پرداخت و ایالت تازه‌ای را که پارسه نامیده شد (فارس کنونی) به دیگر متصرفات خود پیوست. (از کتاب ایران تألیف گیرشمن ترجمهٔ معین صص ۵۹–۱۰۹). بنابه روایات مختلف تاریخ نگاران، چیش پیش مذکور غیر از چیش پیش پدر کورش معروف است، به این معنی که پس از مرگ هخامنش به ترتیب چیش پیش، کبوجیه فرزند او و کوروش فرزند کبوجیه به فرمانروایی رسیدند و سپس فرزند کوروش بنام چیش پیش دوم روی کار آمدو این شخص همان پدر کوروش و آریارمنا است که حکومت را میان دو فرزند خود تقسیم کرد و دو شاخه از خاندان هخامنش به وجود آورد. از شاخهٔ آریارمنا به ترتیب پسرش آرشام، نوه اش ویستاسپ (بیست اسب) و پسر ویستاسپ یعنی داریوش کبیر حکومت کردند. شاخهٔ دوم یعنی نسل کورش را باید شاخهٔ اصلی خاندان هخامنشی شمرد زیرا وسعت شاهنشاهی مربوط به این شاخه است. از این شاخه به ترتیب کورش، پسرش کبوجیهٔ دوم، کورش سوم پسر کبوجیه و معروف به کورش بزرگ و کبوجیهٔ سوم فاتح مصر و سپس فرزندان دیگرشان به شاهنشاهی رسیدند. (ایران باستان پیرنیا ج ۱ ص ۲۳۱).[نیازمند منبع]

منطقهٔ ساخت تمدن[ویرایش]

مادها در رشته‌کوه‌های زاگرس مستقر شده و در مادَ (غرب ایران کنونی) تمدن به وجود آورده و در آنجا ماندگار شدند. پارس‌ها تدریجاً رو به جنوب پیشروی کرده و به سرزمینی رسیدند که استان فارس کنونی است؛ و در آنجا ماندگار شدند. پارس‌ها پس از آمدن به آن منطقه به تمدن‌های اطراف آنجا برخوردند.

علی بن حسین مسعودی در التنبیه و الاشراف می‌نویسد پارسیان قومی بودند که قلم‌روشان دیار جبال بود از ماهات (ماد) و غیره و آذربایجان تا مجاور ارمنیه و اران و بیلقان تا دربند که باب و ابواب است و ری و طبرستان و مسقط و شابران و گرگان و ابرشهر که نیشابور است و هرات و مرو و دیگر ولایت‌های خراسان و سیستان و کرمان و فارس و اهواز با دیگر سرزمین عجمان که در وقت حاضر به این ولایت‌ها پیوسته‌است، همهٔ این ولایت‌ها یک مملکت بود، پادشاه‌اش یکی بود و زبان‌اش یکی بود، فقط در بعضی کلمات تفاوت داشتند، زیرا وقتی حروفی که زبان را بدان می‌نویسند یکی باشد، زبان یکی است وگر چه در چیزهای دیگر تفاوت داشته باشد، چون پهلوی و دری و آذری و دیگر زبان‌های پارسی.[۴۱]

ابن الندیم از عبداﷲبن مقفع حکایت کند که لغات فارسی شش است: فهلویه (پهلوی)، دریه (دری)، فارسیه (زبان مردم فارس)، خوزیه (زبان مردم خوزستان)، و سریانیه. فهلویه منسوب است به فهله (پهله) نامی که بر مجموع شهرهای پنجگانهٔ اصفهان و ری و همدان و ماه نهاوند و آذربایجان دهند.[۴۲]

تشکیل نخستین حکومت پارس[ویرایش]

نوشتار اصلی: هخامنشیان

پس از فروپاشی امپراتوری آشور و فتح نینوا توسط دولت ماد در سال ۶۱۲ پیش از میلاد، حکومت ماد تبدیل به شاهنشاهی نیرومندی گردید. هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح لیدیه و بابل ایران تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ را بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی می‌دانند.

تشکیل دومین حکومت پارس[ویرایش]

درپی نارضایتی‌های مردمی از حکومت اشکانیان اردشیربابکان که یک مرد پارس بود و از نسل ونسب به هخامنشیان می‌رسید علیه اشکانیان قیام کرد وپس از جنگ‌های طولانی آن‌ها را برانداخت ودومین حکومت پارس را تأسیس نمود این حکومت یک حکومت دینی و نسبتاً قوی تر از اشکانیان بود که توانست وسعت خود را به اندازه وسعت هخامنشیان برساند و طولانی‌ترین حکومت را به مدت چهارصد سال بر ایران داشته باشد

پانویس[ویرایش]

  1. United States Central Intelligence Agency(CIA) (April 28, 2011). "The World Fact Book – Iran". CIA. Retrieved May 15, 2011. 
  2. Library of Congress, Library of Congress – Federal Research Division. "Ethnic Groups and Languages of Iran". http://lcweb2.loc.gov/frd/cs/profiles/Iran.pdf. Retrieved 2009-12-02.
  3. "Afghanistan". The World Factbook. Central Intelligence Agency. December 13, 2007. Retrieved 2007–12–26. 
  4. Dupree, L. "Afghānistān: (iv.) ethnocgraphy". In Ehsan Yarshater. Encyclopædia Iranica (Online Edition ed.). United States: Columbia University. Retrieved December 29, 2007. 
  5. "Tajikistan". The World Factbook. Central Intelligence Agency. December 13, 2007. Retrieved 2007–12–26. 
  6. "Uzbekistan". The World Factbook. Central Intelligence Agency. December 13, 2007. Retrieved 2007–12–26. 
  7. Richard Foltz, "The Tajiks of Uzbekistan", Central Asian Survey, ۱۵(۲), ۲۱۳–۲۱۶ (۱۹۹۶).
  8. There are ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ Persian-speakers native to Pakistan and ۲۲۰٬۰۰۰ Tajik war-refugees from Afghanistan remain in Pakistan. Ethnologue.com's entry for Languages of Pakistan. Census of Afghans in Pakistan.
  9. Farsi, the most widely spoken Persian Language, a Farsi Dictionary, Farsi English Dictionary, The spoken language in Iran, History of Farsi Language, Learn Farsi, Farsi Transl...
  10. Persian - LookLex Encyclopaedia
  11. 2002 Russian census
  12. ۱۲٫۰۰ ۱۲٫۰۱ ۱۲٫۰۲ ۱۲٫۰۳ ۱۲٫۰۴ ۱۲٫۰۵ ۱۲٫۰۶ ۱۲٫۰۷ ۱۲٫۰۸ ۱۲٫۰۹ ۱۲٫۱۰ The Persian Diaspora, List of Persians and Persian Speaking Peoples living outside of Iran, Worldwide Outreach to Persians, Outreach to Muslims around the Globe
  13. Persian World Outreach - Persian-speaking people outside of Iran
  14. GTZ: Migration and development – Afghans in Germany: estimate for Tajiks based on total of ۱۰۰٬۰۰۰ Afghans in Germany.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Ethnologue report for language code:pes
  16. THE IRANIAN: Iranian-American stats, Phyllis McIntosh
  17. This figure only includes Tajiks from Afghanistan. The population of people from Afghanistan the United States is estimated as ۸۰٬۴۱۴ (۲۰۰۵). Of this number, 65% are estimated Tajiks. "US demographic census". Retrieved 2008–01–23..  Check date values in: |accessdate= (help); |coauthors= requires |author= (help) Robson, Barbara and Lipson, Juliene (2002) "Chapter 5(B)- The People: The Tajiks and Other Dari-Speaking Groups" The Afghans - their history and culture Cultural Orientation Resource Center, Center for Applied Linguistics, Washington, D.C. , OCLC 56081073.
  18. Ethnic composition of the population in Kyrgyzstan 1999-2007
  19. The Tajik ethnic minority Ëþ¼ª¿Ë×å-56¸öÃñ×å-¶«á±ÒÕÊõ
  20. 2006 Canadian Census
  21. This figure only includes Tajiks from Afghanistan. The population of people with descent from Afghanistan in Canada is ۴۸٬۰۹۰ according to Canada's 2006 Census.. Tajiks make up an estimated 33% of the population of Afghanistan. The Tajik population in Canada is estimated form these two figures. Ethnic origins, 2006 counts, for Canada.
  22. Travel Video Television News - Iranians investing heavily in Dubai
  23. "Tension and Transformation" in Move Magazine, Autumn 2005
  24. Jews, by country of origin and age
  25. Ethnologue 14 report for Bahrain
  26. 2054.0 Australian Census Analytic Program: Australians' Ancestries (2001 (Corrigendum))
  27. Number Of Foreigners Living In Turkey
  28. http://www.caritasroma.it/Prima%20pagina/Download/Dossier2006/scheda%20di%20sintesi%202006.pdf
  29. پارسی
  30. فردوسی
  31. [۱]
  32. حکمة الاشراق، از دهخدا
  33. غیاث الغات
  34. بوستان سعدی
  35. ناصرخسرو، سفرنامه، بخش ۳
  36. A Concise Pahlavi Dictionary, D.N. MacKenzie
  37. مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی ایران
  38. ۸۰٪ از جمعیت ۷ میلیونی این کشور: منبع
  39. Carlson, "Uzbekistan: Ethnic Composition and Discriminations", Harvard University, August 2003}}
  40. The Tajiks of Uzbekistan, Central Asian Survey (1996), 15(2), 213-216
  41. التنبیه و ((الاشراف المسعودی :فالفرس أمة حد بلادها الجبال من الماهات وغیرها وآذربیجان إلی ما یلی بلاد أرمینیة وأران والبیلقان إلی دربند وهو الباب والأبواب والری وطبرستن والمسقط والشابران وجرجان وابرشهر، وهی نیسابور، وهراة ومرو وغیر ذلک من بلاد خراسان وسجستان وکرمان وفارس والأهواز، وما اتصل بذلک من أرض الأعاجم فی هذا الوقت وکل هذه البلاد کانت مملکة واحدة ملکها ملک واحد ولسانها واحد، إلا أنهم کانوا یتباینون فی شیء یسیر من اللغات وذلک أن اللغة إنما تکون واحدة بأن تکون حروفها آلتی تکتب واحدة وتألیف حروفها تألیف واحد، وإن اختلفت بعد ذلک فی سائر الأشیاء الأخر کالفهلویة والدریة والآذریة وغیرها من لغات الفرس))
  42. لغتنامه دهخدا: فارسی