گویش دشتی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
نقشه پراکندگی گویش های ایرانی

گویش دشتی گویشی پارسی است که در برخی مناطق استان بوشهر رواج دارد و حدفاصلی میان گویش های بوشهری و گویش بندری و اچمی محسوب می شود.با گویش بهبهانی و لهجه اردکانی همبستگی هایی دارد.بنظر می رسد این گویش مستقلا از فارسی میانه محاوره ای پس از ساسانیان جداشده باشد.

محدوده[ویرایش]

گویش دشتی، از دقیق‌ترین و از نظر استقلال زبان‌های محلی از خالص‌ترین گویش‌های جنوب ایران است که اغلب کلمات اصیل فارسی در آن وجود دارد. دشتی گویش منطقه دشتی است که امروزه دو شهرستان دشتی و دیر را در بر می گیرد. نقطه مرکزی این گویش مندستان (حد فاصل این دو شهرستان است) این گویش در مناطق دیگر استان بوشهر از جمله تنگستان هم کاربرد دارد و با گویش تنگسیری نزدیکی زیادی دارد. شاخه‌های این گویش از حدود جغرافیایی منطقه دشتی گذشته، تا بنادر ثلاث و توابع آن ادامه دارد و حتی در منطقه کوهستانی جم و ریز اغلب کلمات به صورت فصیح کتابی استعمال می‌شود.

شاخص ها[ویرایش]

یکی از نشانه‌های اصالت گویش دشتی (منطقه دشتی) این است که هنوز واژه و لغاتی از زبان پهلوی ساسانی در آن وجود دارد چنان که در بعضی از روستاه‌های دشتی که کمتر تحت تأثیر زبان عربی و سایر زبان‌های بیگانه قرار گرفته‌اند برخی از کلمات و واژه‌های زبان پهلوی محفوظ مانده‌است. به طور مثال لغت کٌهنه « Kohne » را کوهنه « Kwahne » تلفظ می‌کنند که در زبان پارسی باستان کوهنک « Kwahnak » بوده تنها تغییری که بر این لغت عارض شده تبدیل حرف « کاف » در آخر کلمه به «ها » غیر ملفوظ است یا لغت خوش از خوَش « Xwas » و خورد از خوَرد« Xward » تلفظ می‌کنند هم چنین واژگان « شتر » اشتر « Ostor » اِشتُو « Estow » « شتاب » و ... همگی بازمانده زبان پهلوی جنوبی یعنی زبان رایج روزگار ساسانی است.

اگر چه برخی از لغات بیگانه به خصوص عربی و انگلیسی در گویش مردم دشتی و جود دارد و مانند اغلب نقاط گرمسیر، فارسی محلی شکسته است امّا یکی از دقیق‌ترین و از نظر استقلال زبان‌های محلی یکی از خالص‌ترین لهجه‌های جنوب است که روابط دستوری خاصی به خصوص از نظر ارتباط ضمایر به اسم‌ها و افعال در آن به کار رفته و اغلب کلمات اصیل فارسی در آن وجود دارد.

نمونه واژه‌ها[ویرایش]

بجز حالات دستوری بسیاری از اصطلاحات و کلمات که در این گویش کاربرد دارد شکل بومی شده کلمهٔ پهلوی هستند.مثلا حذف نشدن برخی پیشوندها در کلمات و یا برخی پسوندهای انتهایی. کٌهنه «Kohne» را کوهنه «Kwahne» تلفظ می‌کنند یا لغت خوش از خوَش «Xwas» و خورد از خوَرد«Xward» تلفظ می‌کنند هم چنین واژگان

  • اشتر «Ostor» «شتر»
  • اِشتُو «Eshtow» «شتاب»
  • اِشکم را «شکم»،
  • اَور awr «ابر»،
  • پار «سال گذشته»،
  • پازن «بز نر بزرگ»،
  • پریر «Perir» (یک روز بیش از روز گذشته)،
  • پَرونگ «Parvang» «کمر بند مخصوص رفتن بالای درخت خرما»،
  • پسین یا پسیند «Pesin» «بعد از ظهر»،
  • چاس «Cas » «چاشت»،
  • دُوَت «Dovat» «دختر»،
  • دروشده «Derowshedeh» «لرزیدن»،
  • دُوَش «Dus» «شب، گذشته، دیشب»،
  • دُول «Dul» «دَلو»،
  • «دولَک» «Dulak» «دَلوچه»،
  • دیگ «دیروز»،
  • ززو «Zuzu» «جوجه تیغی»،
  • سم یا سُمب «Somb» «سُم»،
  • گَپ «Gap» حرف و سخن،
  • کّپه «Kope » کوپه کردن و انباشتن،
  • کلبوک «Kalbuk» مارمولک،
  • کلوک «Koluk» خمره سفالینه بزرگ،
  • گُت «Got» بزرگ،
  • گردیک «Gordik» کلیه،
  • گِنِه «Gene » خبیث، نامرغوب، به درد نخور،
  • محتک یا مَختَک "Maxtak" مهد، گهواره،
  • مُروا «Morva» فال نیک زدن،
  • ورزا "Varza" گاو نر.و بزرگ.

[۱]

منابع[ویرایش]

  1. سعیدی نیا، حبیب الله؛ تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی دشتی در دوران قاجار و پهلوی (۱۳۸۳)، ص ۳۸۹-۳۹۰.

پیوند به بیرون[ویرایش]