قرهباغ
قرهباغ یا قراباغ (به ترکی آذربایجانی: Qarabağ, ارمنی:Արցախ آرتساخ) یکی از تقسیمات سیاسی ایران از دوره صفویه به این سو بود،[۱] که پس از عهدنامه گلستان به روسیه تزاری واگذار شد.[۲] تا ۱۸۴۰ این منطقه همچنان با عنوان ایالت قرهباغ شناخته میشد اما پس از آن به بخش شوشا تغییر نام یافت، در اتحاد جماهیر شوروی بخشهایی از آن به جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی پیوست، بخش زنگهزور به جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی واگذار شد[۳] و بخش کوهستانیاش که بیشتر ساکنان آن را ارامنه تشکیل میدادند با عنوان منطقه خودمختار قرهباغ کوهستانی زیر نظر جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی درآمد.[۴]
محتویات
ریشهشناسی[ویرایش]
نام قرهباغ از دو کلمه ترکی قره و فارسی باغ[۵] به معنی باغ سیاه و یا باغ بزرگ بوجود آمدهاست.[۶][۷] این نام اولین بار در منابع گرجی و ایرانی در قرن سیزده و چهارده میلادی آمدهاست.[۷] نام آرتساخ در سنگنبشتههای اورارتو (دوران پادشاهی «آیرارات» ،اوشاکان کنونی) به صورتهای «آرداخونی» یا «اوردخینی» و «اوردخه» قید شده است که نام آرتساخ از آن مأخوذ است و سرزمینی به این نام در هزاره اول (پیش از میلاد) جزو پادشاهی آیرارات و سپس یرواندیان (دودمان اروندی) قرار داشت.[۸][۹][۱۰][۱۱]استرابون در (کتاب جغرافیای) خود قسمت سمت راست رود کورا (محل کنونی قره باغ) را با نام «ارخیستینا» (Orkhistene) به عنوان یک ایالت «هایک بزرگ» (ارمنستان بزرگ)-(ارمنستان = هایاستان) دانسته که به خاطر سوارکارانش شهرت داشته است.[۱۲][۱۳]
تاریخچه[ویرایش]
در دوره صفویه قرهباغ به مرکزیت گنجه یکی از بیگلربیگیهای ایران بود. مقام بیگلربیگی که در قرن دهم به طور موروثی به سران ایلات چادرنشین قزلباش میرسید، در قرهباغ در اختیار یکی از شاخههای ایل قاجار بود.[۱] در این دوره محال خمسه ارامنه شامل دیزاق، ورنده، خاچین، چلهبرد و طالش و همچنین برکشاط و خانهای ایل جوانشیر و اتوزیکی تابع این بیگلربیگی بودند.[۱۴]
در ۱۱۵۶ هجری قمری، ملک یکن ضابط محال خمسه ارامنه از بیگلربیگیهای گنجه و تفلیس، به خاطر گرفتن چریک از ارامنه به نادرشاه افشار شکایت کرد، نادر نیز طی فرمانی مطالبه چریک از محال خمسه ارامنه را منع کرد[۱۵] بعدتر نیز به گفته عباسقلیآقا باکیاخانوف «حکام گنجه و قراباغ نیز به لقب زیاد اوغلی قاجار از پل خدا آفرین تا قریه شولاور گرجستان بالاتر از پل سنق حکمرانی مینمودهاند. چون در شورای کبرای مغان به سلطنت نادر شاه رضا نداده و در طلب استقرار دولت صفویه بودند، نادرشاه نیز بعد از تمکن بر سریر سلطنت ایران به مقام کسر حشمت و اقتدار ایشان برآمده بسیاری از اهالی قراباغ را به خراسان کوچانده ملکان برگشاط و خمسه را از تحت اختیار ایشان به در کرده و به سردار آذربایجان سپرد»[۱۶] در ۱۱۶۱ هجری شمسی، پناهخان جوانشیر مشهور به پناه علیبیگ ساروجلوی جوانشیر از عادلشاه افشار لقب خانی گرفت و به حکومت قرهباغ منصوب شد. وی در زمان شاهعباس دوم از ترکستان به قرهباغ آمدهبود و در زمان نادرشاه جارچیباشی بود اما بعدتر مورد خشم نادر قرار گرفته بود و از ترس وی به کوهستانهای قرهباغ گریختهبود.[۱۷] رسیدن به این مقام بدون همکاری ارامنه ممکن نمیشد، پناهخان در این راه با ملک شاه نظربیگ حاکم ورنده متحد شد و وی را به حکومت خاچین گمارد و به همراه وی حکام دنزاق، چلهبرد و طالش را کنار زد.[۱۸] همچنین پناهخان به درخواست ملکشاه نظربیگ قلعه پناهآباد را ساخت که بعدها به شوشی شهرت یافت.[۱۷]
پس از بینتجیهماندن درگیری پناهخان با فتحعلیخان افشار، فتحعلیخان که پیشنهاد صلح دادهبود با نیرنگ ابراهیمخلیلخان فرزند پناهخان را به اسارت به ارومیه برد. پناهخان نیز برای نجات پسرش با لشکر کریمخان زند که برای سرکوب فتحعلیخان آمدهبود همراه شد. پس از آن کریمخان پناهخان را با خود به شیراز برد و ابراهیمخلیلخان را به حکومت قرهباغ منصوب کرد.[۱۷] تا پیش از برآمدن آقامحمدخان، ابراهیمخلیلخان نه تنها بر قرهباغ که بر ایروان، نخجوان و گنجه نیز حکم راند.[۱۹]
آقامحمدخان قاجار پس از نشستن بر تخت، از ابراهیمخلیلخان خواست تا از دولت مرکزی اطاعت کند، وی نیز در ۱۲۰۷ پسرعمویش عبدالصمدبیگ را به رسم گروگان به تهران فرستاد و ابراز اطاعت کرد.[۱۷] اما در جریان یکی از درگیریهای آقامحمدخان و زندیان عبدالصمدبیگ فراری ناموفق انجام داد و به همین دلیل نیز به دست شاه قاجار کشتهشد. این مسئله و اینکه ابراهیمخلیلخان آقامحمدخان را همانند بسیاری از دیگر رقبایش میدید به تیرگی روابط این دو انجامید.[۱۹] در ۱۲۰۹ آقامحمدخان به قصد تسخیر قرهباغ از ارس گذشت، در محاصره قلعه شوشی جوادخان قاجار و ملیک مجنون چلهبردی و نیروهای ارمنی وی را همراهی میکردند. به علت نداشتن توپهای قلعهکوب، خان قاجار نتوانست قلعه را فتح کند و به پیشنهاد ملیک مجنون به تفلیس لشکرکشی کرد.[۲۱] با فتح تفلیس و متواری شدن اراکلیخان، دیگر خانهای قفقاز اظهار اطاعت کردند، آقامحمدخان که در پی تسلیم ابراهیم خلیلخان بود در نهم ذیحجه ۱۲۱۱ عازم شوشی شد، ابراهیم خلیلخان نیز از ترس به داغستان گریخت، در همان زمان آقامحمدخان در کنار قلعه شوشی به قتل رسید. با شنیدن این خبر ابراهیمخلیلخان به شوشی بازگشت و قدرتی بیش از پیش یافت.[۱۷]
ابراهیمخلیلخان جنازه آقامحمدخان را با احترام در شوشی دفن کرد و منتظر دستور از تهران ماند. با برتخت نشستن فتحعلیشاه خان سیاستی دوگانه را در پیش گرفت. از سویی اطاعت خود از دربار تهران را نشان میداد به گونهای که پسرش ابولفتحخان را به نزد شاه ایران فرستاد و دخترش آغابگم معروف به آغاباجی را نیز به عقد او درآورد دوباره به خانی قراباغ رسید،[۱۹] از سوی دیگر استقلال خویش و توفق بر قدرتهای همجوار را با رابطه حسنه با روسیه حفظ میکرد. با ورود ژنرال پاول سیسیانوف به قفقاز، ابراهیمخلیلخان رسماً به اطاعت روسها درآمد و قرهباغ را به روسها واگذار کرد.[۱۷] در ۱۲۱۸ سیسیانوف پس از سه روز محاصره گنجه را گشود، در این درگیری جوادخان زیاد اوغلی قاجار، آخرین خان گنجه و ملیک مجنون چلهبردی کشتهشدند. ملیک مجنون پیشتر بر اثر فشارهای ابراهیمخلیلخان، به همراه هزار خانواده ارمنی به گنجه پناه بردهبود و جوادخان ایشان را در محله شامشاری اسکان دادهبود و ملیک را مسئول ارامنه کردهبود.[۲۲] عباس میرزا ولیعهد ایران پس از آگاهی از پیمان روسها و ابراهیمخلیلخان برای سرکوب وی از آذربایجان به قرهباغ لشکر کشید و توانست در دو نبرد نیروهای خان را که روسها نیز همراهیاش میکردند شکست دهد. در ۱۲۲۰ خان سیسیانوف را به قلعه شوشی راهداد و فرمانده روس اختیار قلعه را به دست گرفت. خان که از این شرایط ناراضی بود به عباسمیرزا نامه نوشت و شفاعت خود را نزد شاه خواستار شد. اما در ۱۲۲۲ روسها که توسط نوه خان، جعفرقلیخان از ارتباط وی با ایران آگاه شدهبودند شبانه او و ۳۱ تن از بستگاناش از جمله دختر و همسرش را به قتل رساندند.[۱۷]
پس از قتل ابراهیمخلیلخان، روسها نه تنها قرهباغ را به جعفرقلیخان نسپردند بلکه قصد تبعید وی به سیبری را داشتند، خان نیز که از دست روسها گریخته بود به همراه ایل جبرائیللو به ایران آمد و عباسمیرزا وی را حاکم قراجهداغ کرد. پس از دوره دوم جنگهای ایران و روسیه در ربیعالاول ۱۲۴۲ مهدیقلیخان یکی از فرزندان ابراهیمخلیلخان به دستور حکومت ایران، ایلات قرهباغ را به سوی قراجهداغ کوچ داد.[۱۷]
ایالت قرهباغ[ویرایش]
پس از انعقاد قرارداد گلستان و ترکمانچای روسها اقدام به کوچاندن ارامنه ایران به منطقه تحت تسلط خود شدند و ایالات مسلمان نشین ایروان و قره باغ را برای اسکان ارامنه تازهوارد درنظر گرفتند. پس از جنگهای عثمانی و روسیه ارامنه مناطق شرقی امپراطوری عثمانی که همراه روسها علیه عثمانیها وارد جنگ شده و پیروزیهایی بدست آورده بودند پس از عقبنشینی روسها مجبور مهاجرت به داخل مرزهای روسیه شده و ترکیب جمعیتی خان نشین ایروان و قره باغ را به نفع ارامنه تغییر دادند.[۲۳][۲۴]
جمعیتشناسی[ویرایش]
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بیمنبع را میتوان به چالش کشید و حذف کرد. |
آدری آلتستادت.[۲۵] در کتاب خود با عنوان ترکان آذربایجان:قدرت و هویت زیر فرمان روسها[۲۶] ادعا میکند که پس از جدایی این ناحیه از ایران بیشتر جمعیت آن را آذربایجانیها تشکیل میدادند بطوریکه در سال ۱۸۳۲ میلادی ۶۴٫۸٪ از مردم قره باغ را آذربایجانیها تشکیل میدادند.[۲۷][نیازمند منبع] و بعدها سیاست روسها مبنی بر اسکان ارامنه در مناطق مسلمان نشین موجب دگرگونی ترکیب جمعیتی این ناحیه شد بطوریکه از جمعیت ۱۹۲۰۰۰ نفری قره باغ در سال ۱۹۸۸ میلادی ۷۶٪ آنان را ارامنه و ۲۳٪ را آذربایجانیها و بقیه را روسها و کردها تشکیل میدادهاند.[۲۸] اما پروفسور جورج بورنوتیان آدری آلتستادت را متهم به تحریف میکند[۲۹] و میگوید که آماری که آلتستادت بکار بردهاست، در رابطه استان قره باغ در زمان حکومت روسها است و نه قره باغ کوهستانی (یا همان نگورنو قره باغ) فعلی امروز. در همان آمار روسها، جمعیت ارمنیان متمرکز در ۳۸٪ مساحت قره باغ ولی بطور فشرده تقریباً در یک ناحیه قره باغ کوهستانی میبود، و بنابراین، اکثریت مطلق قره باغ کوهستانی ارمنی-نشین بودهاست .[۲۹][۳۰] نهایتاً در میان جنگ قره باغ همهٔ اهالی آذربایجانی منطقه آواره و به جمهوری آذربایجان پناهنده شدند.
تغییرات جمعیتی[ویرایش]
توأم با دشمنی شکل گرفته بین روسها و قاجاریان، سیاستهای دولت تزاری روسیه در راستای حمایت از جمعیت مسیحیان خارج از قلمرو روسیه قرار گرفته بود که موجب جلب توجه هرچه بیشتر ارامنه به سوی روسیه شد. حتی قبل از جنگهای ایران و روس در سال ۱۷۹۳ ارامنه با ارسال نامه و گسیل هیئت از روسیه تقاضای کمک کردند و در زمان کاترین کبیر فرمانی باری اعطای تسهیلات برای مهاجرت ارامنه به قفقاز صادر شد. در عوض محبت روسها نسبت به ارامنه سراسقف ارمنی ار. گیوتینسکی در ۲۲ می ۱۷۹۶ از ارامنهٔ دربند خواست که دلاوری خود را نزد روسها اثبات و خود را از تسلط مسلمانان آزاد سازند. ریمسکی کویساکوف، ژنرال ارتش روسیه ضمن تقدیر از تلاشهای سر اسقف اظهار امیدواری میکند که ارامنه تدارکات ارتش روسیه را به رود کر بیاورند. نقشی که ارامنه در پیشروی روسها به گنجه داشتند نیز بسیار مهم بوده است.[۳۱]
در این زمینه سویتوخوفسکی به نامهای اشاره میکند که در آن ورتسف-داشکف به نیکلای دوم امپراتور روسیه در مورد خدمات ارامنه مینویسد:
خط مشی روسیه از زمان پطر کبیر مبتنی بر حسن نیت با ارامنه بوده است که ایشان نیز با کمکهای همهجانبه خود در طول جنگها آن را جبران کردهاند.[۳۲]
ارامنه بعد از افتادن قفقاز به دست روسیه به ایفای نقش خود ادامه داده و در راستای سیاستهای روسیه تزاری در دورههای مختلف در مناطق مسلمان نشین سکنی یافتند. در بیانیهای که لازاروف در حین جنگهای ۱۸۲۸–۱۸۲۹ روس و عثمانی خطاب به ارامنه ایران و عثمانی صادر کرده است آنها را به زندگی توأم با امنیت و سعادت در محالهای ایروان، نخجوان و قره باغ و در اختیار داشتن مزارع حاصلخیز و معافیت از مالیاتها وعده میدهد.[۳۳]
در عهده نامههایی مانند گلستان و ترکمانچای نیز در جهت تسهیل مهاجرت ارامنه به قفقاز موادی گنجانده شده بود که در عهد نامه ادرنه در سال ۱۸۲۹ که یکسال بعد از ترکمانچای و بین روسیه و عثمانی منقعد شد، نیز چنین مواردی تکرار شد.[۳۴] در این زمان تنها مشکل پذیرش مهاجرین از طرف ساکنین بود که در برخی اسناد وجود نگرانی در بین روسها را تأیید میکند. در قسمتی از نامه گریبادوف به پاسکویچ فرماندار قفقاز در طی همین جنگ نوشته است که:
ماباید مسلمانان را قانع سازیم که این وضع موقتی است و باید ترس آنها را از اینکه ارامنه ممکن است زمینهایی را که در آن اسکان داده شدهاند برای همیشه تصاحب کنند، از بین ببریم.[۳۵]
همراه با تضعیف نفوذ قاجار در قفقاز مهاجرت مسلمانان به سمت قسمتهای خارج از قلمرویی که تحت نفوذ تزارها قرار گرفته بود، شروع شده بود که یکی از این بخشها قره باغ بود. در زمان جنگهای دوم ایران و روس عباس میرزا ایلاتی را از قره باغ به داخل ایران کوچانید. باکیخانوف در این زمینه مینویسد:
نایب السلطنه عزیمت قراباغ کرده جمعی را به سرکردگی امیرخان قاجار و به اتفاق جعفر قلی آقا به کوچانیدن جبرئیللو و سایر ایلات قراباغ مأمور.[۳۶]
همچنین در سال ۱۸۱۶ میلادی و در میانه جنگ ایران روس ۴ هزار خانوار مسلمان به همراه ابوالفتح آقا، پسر ابراهیم خلیل خان، قره باغ را ترک کردند[۳۷] اولین منبع رسمی دربارهٔ جمعیت قره باغ مربوط به سرشماری ۱۸۰۵ است جمعیت آن ده هزار خانوار نفر ذکر شده است. در سال ۱۸۰۸ در نتیجه جنگ ایران و روس جمعیت قره باغ به ۷ هزار و ۷۴۷ خانوار کاهش مییابد و درست بعد ار معاهده گلستان ۳۹۰ خانوار ارمنی در شوشا اسکان داده شدند. در سال ۱۸۲۳ از ۶۲۵ روستای قره باغ ۴۷۸ روستا مسلمان نشین گزارش شده است[۳۸] بنا به گفته رضوانی نیز حدود ۳۵ تا ۴۵ هزار ارمنی از ایران به جنوب قفقاز مهاجرت کردند.[۳۹]
یک هیئت انگلیسی که بعد از جنگهای ایران و روس از شوشی دیدار کرده است، گزارش میدهد که عمده ساکنان شهر مسلمان و عموماً شیعه هستند.[۴۰] بنا به نوشته توماس داول ۹۰ درصد جمعیت شوشا تا همین اواخر و قبل از شروع جنگ قره باغ نیز مسلمان بوده است.[۴۱]
بر اساس آماری که موگیلوسکی و ژنرال ارملوف در سال ۱۸۲۳ ارائه دادهاند در ایالت قره باغ ۹۰ هزار نفر در ۶۰۰ روستا زندگی میکردند که ۱۵۰ تا از آنها ارمنی نشین بودهاند. همچنین در شهر شوشی هزار و ۴۸ خانوار مسلمان و ۴۷۹ خانوار ارمنی زندگی میکردهاند.[۴۲]
بنابه گفته امیر احمدی بر اساس سرشماری نفوس سال ۱۸۹۸ در قره باغ ۵۴ هزار و ۸۷۱ خانوار وجود داشت است که ۲۹ هزار و ۳۵۰ خانوار آذربایجانی بودهاند[۴۳] به این ترتیب جمعیت ارامنهٔ قره باغ از ۹ درصد در سال ۱۸۲۳، به ۳۵ درصد در میانه قرن نوزدهم، ۴۰ درصد در اواخر قرن نوزدهم رسیده که در پایان جنگ جهانی اول به ۷۰ درصد جمعیت قره باغ افزایش پیدا کرده است.[۴۴]
بعد از آن نیز سیاست مهاجرت ارامنه منجر به این شد که نهایتاً در سال ۱۹۷۹ حدود ۷۶ درصد از جمعیت قره باغ را ارامنه تشکیل میدادند[۴۵] این رقم در سال ۱۹۹۴ بعد از اخراج کامل آذربایجانیها از قره باغ به ۱۰۰ رسیده است. همچنین با وجود اینکه جمعیت خود ارمنستان در طی سالهای جنگ و بعد از آن دائماً رو به کاهش بوده است، جمعیت قره باغ همواره افزایش داشته است.[۴۶]
وضعیت فعلی[ویرایش]
در تقسیمات اداری شوروی بخشی از جمهوری آذربایجان بود. در سال ۱۹۸۸ نیروهای ارمنی جنگ خود را برای تصرف این زمینها آغاز کردند. مدتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جنگ تشدید شد، و در سال ۱۹۹۴ پس از اینکه ارتش ارمنستان این بخشها را به تصرف خود درآورد، جنگ با آتشبس تمام شد.[۴۷]
مقامات این ناحیه خود را یک کشور مستقل میدانند، ولی تا امروز هیچ کشوری این جمهوری خودخوانده را به رسمیت نشناختهاست. سازمان ملل نیز هنوز این ناحیه را بخشی از خاک جمهوری آذربایجان میداند و در مکالمات رسمی و غیررسمی در جهان (از جمله ایران) در هنگام نام بردن از این ناحیه یا رهبران آن، با لفظ «خودمختار» بیان میشود.[۴۷]
از زمان اشغال قره باغ تاکنون، شورای امنیت سازمان ملل چهار قطعنامه صادر کرده است. قطعنامه ۸۲۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۳۰ آوریل ۱۹۹۳ طی نشست ۳۲ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ رای ممتنع تصویب شد. در این قطعنامه بر غیرقابل قبول بودن تغییر مرزهای بینالمللی و ممنوعیت توسل به زور در تصرف سرزمینهای دیگر کشورها تاکیده شده و در بند یک آن خواستار توقف هرچه فوری همه مخاصمات و فعالیتهای خصمانه و بر قراری آتشبس دائم و همچنین خروج فوری نیروهای اشغالگر از کلبجر و سایر نقاط اشغالی جمهوری آذربایجان شده است.[۴۸]
در قطعنامه ۸۵۳ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۲۹ ژوئیه ۱۹۹۳ طی نشست ۵۹ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ ممتنع تصویب شد، بر حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان و سایر کشورهای منطقه تأکید شده است. در بند یک این قطعنامه، تصرف منطقه آقدام و سایر مناطقی که در آن زمان از قلمرو جمهوری آذربایجان به اشغال درآمده است، محکوم شده است. در بند ۳ همین قطعنامه نیز توقف فوری همه مخاصمات و عقبنشینی بی قید و شرط نیروهای اشغالگر از منطقه آغدام و دیگر مناطق اشغالی آذربایجان آمده است. در بند نهم نیز از دولت ارمنستان خواسته شده است که با اعمال نفوذ مؤثر بر قره باغ جهت رسیدن به توافق در اجرای قطعنامه ۸۲۲ و ۸۳۵ و پذیرش طرح پیشنهادی گروه مینسک توسط طرف ارمنی اقدام کند.[۴۹]
قطعنامه ۸۷۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۱۴ اکتبر ۱۹۹۳ طی نشست ۹۲ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ ممتنع تصویب شد، دوباره بر قطعنامههای ۸۲۲ و ۸۵۳ تأکید شده است. در بند اول از طرفین خواسته شده است با گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری در اروپا برای برقراری آتشبس دائم و مؤثر با همکاری و مساعدت فدراسیون روسیه همکاری کنند. در بند ۱۲ آمده است که موضوع اشغال اراضی جمهوری آذربایجان به صورت فعال در شورای امنیت مورد بررسی قرار گیرد.[۵۰]
قطعنامه ۸۸۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۲ نوامبر ۱۹۹۳ طی نشست ۳۳۱۳ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ ممتنع تصویب شد. در این قطعنامه از تشدید مخاصمات مسلحانه به عنوان نقض آتشبس و کاربرد نیروی نظامی در پاسخ به این نقض، به ویژه منطقه زنگیلان و هورادیز جمهوری آذربایجان ابراز نگرانی شده و بر حاکمیت و تمامیت ارضی تأکید و بر غیرقابل تغییر بودن مرزهای بینالمللی و ممنوعیت توسل به زور جهت تصرف سرزمین دیگران تأکید شده است. در بند دوم از دولت ارمنستان میخواهد از نفوذ خود بر ارامنه قره باغ برای به دست آوردن رضایت آنان استفاده نموده و با اتکا به قطعنامههای ۸۲۲، ۸۵۳ و ۸۷۴ تضمین نماید که عوامل درگیر در مناقشه از عملیات استفاده ننمایند.[۵۱]
در یکی از آخرین اقدامات بینالمللی در خصو مناقشه قره باغ، پارلمان اروپا در نشست ۲۳ اکتبر خود در استراسبورگ به اصلاحیه قطعنامهای در خصوص تقویت روابط با کشورهای عضو برنامه همسایگی شرقی و همچنین موفقیتها و ناکامیهای موجود رای مثبت داد. در بند ۱۶ این قطعنامه همچنین به مناقشات موجود در مناطق عضو برنامه همسایگی شرقی اشاره شده است و بر مشارکت فعال اتحادیه اروپا در حل مسالمت آمیز این مناقشات تأکید کرده و موضع خود را در قبال اشغال خاک یک کشور از سوی کشوری دیگر یادآور شده است. در متن این قطعنامه به ویژه تأکید شده، که حل مناقشه قره باغ باید بر اساس چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که در سال ۱۹۹۳ و بر اساس اصول گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا و اصول مندرج در بیانیه مشترک ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۹ در لاکویلا صورت پذیرد[۵۲].
تقسیمات اداری اصلی[ویرایش]
استانها و شهرستانها:
- شهر خان کندی
- خوجالی
- قسمت شرقی رایون کلبجر
- قسمت غربی رایون ترتر
- خوجهوند
- شهر شوشا
تقسیمات اداری ارامنه[ویرایش]
بخشبندی استانی نیروهای ارمنی حاکم برای منطقه قرهباغ (به منطقه خود میگویند:Արցախ، تلفظ: آرتساخ) به این شرح است: (نامهای ترکی آذربایجانی آن استانها در کمانه آمده).
- آسکران (شامل رایون خوجالی)
- هادروت (بخشی از خوجهوند)
- مارتاکرت (بخشهایی از کلباجار و تارتار)
- مارتونی (بقیه خوجهوند)
- شاهومیان (بخشی از نفتالان)
- شهر شوشی (شوشا)
- شهر استپاناکرت
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ مدخل تقسیمات کشوری در دانشنامه جهان اسلام
- ↑ GOLESTĀN TREATY
- ↑ قره باغ: پیشینه تاریخی و ریشههای درگیری: سرزمینهای آن سوی ارس، بهرام امیراحمدی، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، شماره ۷۱ و ۷۲، صفحهٔ ۸۱
- ↑ روسیه و قفقاز مسئله قراباغ کوهستانی، اولس اسمولانسکی، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره ۱۵، صفحهٔ ۱۷۹
- ↑ BBC News - Regions and territories: Nagorno-Karabakh
- ↑ The BBC World News. Regions and territories: Nagorno-Karabakh, BBC News Online. Last updated October 3, 2007. Retrieved November 21, 2007.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ (ارمنی ) Ulubabyan, Bagrat. Karabagh (Ղարաբաղ). The Soviet Armenian Encyclopedia, vol. vii, Yerevan, Armenian SSR, 1981 p. 26
- ↑ Ancient and medieval sources about Artsakh. Caucasian Word, 23.III.1919. pp. Part 1.
- ↑ Chorbajian, Levon; Donabedian Patrick; Mutafian, Claude. The Caucasian Knot: The History and Geo-Politics of Nagorno-Karabagh. NJ: Zed Books, 1994, p. 52
- ↑ (ارمنی ) Bagrat Ulubabyan. «Արցախ» (Arts'akh). Armenian Soviet Encyclopedia. vol. ii. Yerevan: فرهنگستان ملی علوم ارمنستان، 1976, pp. 150–151.
- ↑ Christopher Walker. The Armenian presence in Mountainous Karabakh, in John F. R. Wright et al. : Transcaucasian Boundaries (SOAS/GRC Geopolitics). 1995, p. 91
- ↑ استرابون. Geography, 11.14.
- ↑ Ethno-history and the Armenian influence upon the Caucasian Albanians. Classical Armenian culture: Influence and creativity. Philadelphia: Scholars Press. 1982.
- ↑ قراباغ و قلعه شوشی، مجید یکتایی، مجله بررسیهای تاریخی، شماره ۷۸، صفحهٔ ۲۷۶
- ↑ فرمانی از نادر شاه، جعفر سلطانالقرایی، مجله یغما، شماره ۱۰۳، صفحهٔ ۵۰۶
- ↑ گلستان ارم: تاریخ شیروان و داغستان از آغاز تا جنگهای ایران و روس، عباسقلی آقا باکیخانوف، تهران، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۳، شابک: ۹۶۴۳۱۱۴۳۲۵، صفحهٔ ۱۹۷
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ ۱۷٫۳ ۱۷٫۴ ۱۷٫۵ ۱۷٫۶ ۱۷٫۷ مدخل جوانشیر در دانشنامه جهان اسلام
- ↑ قراباغ و قلعه شوشی، مجید یکتایی، مجله بررسیهای تاریخی، شماره ۷۸، صفحهٔ ۲۷۸
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ EBRĀHĪM ḴALĪL KHAN JAVĀNŠĪR
- ↑ شوشی شهری با هویت ایرانی؛ یادداشتهای سفر قراباغ، حسین احمدی، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره ۶۰، صفحهٔ ۲۴۴
- ↑ چالشهای قومی در قفقاز، حسین احمدی، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره ۶۳، صفحهٔ ۱۰۱
- ↑ شوشی شهری با هویت ایرانی؛ یادداشتهای سفر قراباغ، حسین احمدی، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره ۶۰، صفحهٔ ۲۴۳
- ↑ Russian Azerbaijan, 1905-1920: The Shaping of a National Identity in a Muslim Community،Tadeusz Swietochowski، انتشارات کمبریج
- ↑ </ref#v=onepage&q=&f=false
- ↑ Audrey L. Altstadt
- ↑ The Azerbaijani Turks: power and identity under Russian rule
- ↑ http://books.google.com/books?id=sZVN2MwWZVAC&pg=PA293&dq=34.8+were+armenian&as_brr=1#v=onepage&q=34.8%20were%20armenian&f=false
- ↑ Miller, Donald E. and Lorna Touryan Miller. Armenia: Portraits of Survival and Hope. Berkley: University of California Press, 2003 p. 7 ISBN 0-520-23492-8
- ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ George Bournoutian, AA, BA, MA, C.Phil, PhD.[۱] "The Politics of Demography: Misuse of Sources on the Armenian Population of Mountainous Karabagh," JSAS (1999). [۲]
- ↑ According to Prof. Bournoutian: It is possible that the cryptic survey cited by Altstadt was an official Russian state publication regarding the population of Caucasus which was published in St. Petersburg in 1836. That source puts the Armenians of all of Karabakh at approximately 19,000 and the Tatars at approximately 35,000. Thus the Armenians were 35.2% of the population, which is close to the so-called 1832 survey cited by Altstadt. The important fact is that the official 1836 survey clearly states that the Armenians were concentrated in the mountainous part of Karabakh (generally called Nagorno-Karabakh). Thus once again 35.2% of the population of Karabakh (the Armenians) inhabited 38 percent of the land, where they formed an overwhelming majority
- ↑ تاریخ ایران در اسناد ارامنه و روسها، رجبعلی کاوانی، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 70 و 71، صفحه 134
- ↑ آذربایجان و روسیه، تادیوش سویتوخوفسکی، تهران نشر شادگان، 1382، صفحه 55
- ↑ Atar,Zafer(2005) Dağlık Karabağda 1923 den Günümüze kadar yaşanan Gelişmeler, Sosyal Bilimler, Cilt 3, sayı , s: 2
- ↑ Aras,Osman Nuru(Edited)(2008)"Karabağ Savaşı siyasi-hukuki-ekonomik Analiz, KafkasyaAraştırmaları Enstütü yayınları, Bakü,s: 24.
- ↑ Griboyedov,A.S. ; Letter Resettlement of Armenians from Persia(Iran) to our areas, p: 20 retrived 2015, july 13 (http:// www.azerbaijan.az/_Karabakh/_Documents/Documents/document_04_e.html)
- ↑ گلستان ارم: تاریخ شیروان و داغستان از آغاز تا جنگهای ایران و روس، عباسقلی آقا باکیخانوف، تهران، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۳، شابک: ۹۶۴۳۱۱۴۳۲۵، صفحه 195
- ↑ Hüseynov,Yunis(2012) Qarabağ Tarixi Mənbələrdə, Şuşa Nəşriyyatı, Bakı, s: 102
- ↑ Aras,Osman Nuru(Edited)(2008)"Karabağ Savaşı siyasi-hukuki-ekonomik Analiz, KafkasyaAraştırmaları Enstütü yayınları, Bakü,s: 22.
- ↑ Rezvani, Babk(2011)TheIrano- Russian War's Ethno-Demographic Consequences in the South Caucasus, University of Amsterdam, s: 6
- ↑ تاریخ جنگهای روسیه و ایران، مریم براتی، تهران، شرکت مطالعات و نشر کتاب پارسه، 1387، صفحه 134
- ↑ https://books.google.com/books?id=XHR-t0gWGJUC&printsec=frontcover&dq=Black+garden+%2B+google+book&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwiNu5HZ-tTKAhWKEiwKHdwwAEgQ6AEIHTAA#v=onepage&q=Black%20garden%20%2B%20google%20book&f=false page 12
- ↑ Yoshimura,Takayuki(2005) Some Arguments on the Nagorno-Karabagh History, Tokyo University Foreign Studies. S: 54
- ↑ قره باغ از دیروز تاکنون، بررسی رویدادها، بهرام امیر احمدی، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز 1373، صفحه 139
- ↑ Kuburas, Melita(2011) Ethnic Conflict in Nagorno- Karabakh, Review of European amd Russian Affairs , No 6
- ↑ ریشههای رفتارهای سیاسی در آسیای مرکزی و قفقاز، علیرضا شیخ عطار، انتشارات وزرات امور خارجه، تهران، 1373، صفحه 36.
- ↑ بهرام امیر احمدی، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز 1373، صفحه 139
- ↑ ۴۷٫۰ ۴۷٫۱ روزنامه اعتماد ملی
- ↑ وب سایت سازمان ملل متحد، صفحه قطعنامههای 1993، قطعنامه شماره 822، http://daccess-ods.un.org/TMP/6665923.59542847.html
- ↑ وب سایت سازمان ملل متحد، صفحه قطعنامههای 1993، قطعنامه شماره 853، http://daccess-ods.un.org/TMP/5864110.5890274.html
- ↑ وب سایت سازمان ملل متحد، صفحه قطعنامههای 1993، قطعنامه شماره 874، http://daccess-ods.un.org/TMP/4396487.77246475.html
- ↑ وب سایت سازمان ملل متحد، صفحه قطعنامههای 1993، قطعنامه شماره 884، http://daccess-ods.un.org/TMP/6096819.04315948.html
- ↑ Resolution on the European Neighbourhood Policy: towards a strengthening of the partnership - position of the European Parliament on the 2012 reports, http://www.europarl.europa.eu/sides/getDoc.do?pubRef=-//EP//NONSGML+TA+P7-TA-2013-0446+0+DOC+PDF+V0//EN: “Recalls its position that the occupation by one country of the Eastern Partnership of the territory of another violates the fundamental principles and objectives of the Eastern Partnership and that the resolution of the Nagorno-Karabakh conflict should comply with UN Security Council resolutions 822, 853, 874 and 884 of 1993 and the Organisation for Security and Cooperation in Europe (OSCE) Minsk Group Basic Principles, enshrined in the L’Aquila joint statement of 10 July 2009”
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ قرهباغ موجود است. |
|
|
|
|