علیاکبر سعیدی سیرجانی
علیاکبر سعیدی سیرجانی | |
---|---|
زادروز | ۲۰ آذر ۱۳۱۰ سیرجان |
درگذشت | ۴ آذر ۱۳۷۳ (۶۲ سال) تهران |
آرامگاه | گورستان بهشت زهرای تهران |
ملیت | ایرانی |
مذهب | اسلام |
همسر | مهرانگیز زرندی |
فرزندان | سایه، ساغر، صهبا |
وبگاه | |
http://www.ssirjani.com |
علیاکبر سعیدی سیرجانی (۲۰ آذر ۱۳۱۰ سیرجان - ۴ آذر ۱۳۷۳ تهران) ادیب، پژوهشگر، نویسنده و فعال سیاسی اهل ایران و از منتقدان جمهوری اسلامی پس از انقلاب بود.
محتویات
زندگی[ویرایش]
علیاکبر سعیدی سیرجانی، ادیب، پژوهشگر و نویسندهٔ ایرانی در تاریخ ۲۰ آذرماه سال ۱۳۱۰ در سیرجان متولد شد. پس از تحصیل در دورهٔ دبستان در زادگاهش در سال ۱۳۲۷ برای ادامه تحصیل وارد دانشسرای مقدماتی کرمان شد. در سال ۱۳۳۰ برای تحصیل در رشتهٔ فلسفه به دانشگاه تهران رفت و همزمان با پایانیافتن تحصیلش پدر خود را از دست داد. بعد از چند سال تدریس در مناطق سیرجان و بم به تهران رفت و نخستین همکاریهای خود را با دکتر معین برای لغت نامه دهخدا آغاز کرد. وی از سال ۴۴ تا ۵۷ با بنیاد فرهنگ ایران همکاری داشت و واژگان قسمت حرف میم از لغت نامه را بر عهده داشت.[۱] وی با ارائه مقالات فرهنگی در مجلاتی چون نگین و بامشاد به نقد حکومت وقت و جمهوری اسلامی میپرداخت. مجموعه مقالات او در کتابهایی با عناوین شیخ صنعان، در آستین مرقع و ای کوتاه آستینان به چاپ رسید که بعدها ممنوع شدند. کتابهای او در حکومت جمهوری اسلامی به جز معدودی در شمار کتابهای ضاله (گمراهکننده) درآمدهاند و ممنوعالطبع میباشند.
سعیدی سیرجانی پس از انقلاب با انتقادهای خود از حکومت، مغضوب حاکمان ایران شد و بیش از پیش، با نامههایی که به رهبر ایران مینوشت، مغضوب واقع شد، تا جایی که حکم ارتداد وی را در پی داشت؛ و سرانجام آنچنانکه خود انتظار داشت توسط حکومت بهطور مرموزی از دنیا رفت.
بازداشت[ویرایش]
سعیدی سیرجانی چه در زمانی که در خارج از ایران بود و چه پس از آنکه به کشور بازگشت فعالیتش را با نوشتن نامههایی سرگشاده به بالاترین مقامات جمهوری اسلامی و از جمله آیتالله علی خامنهای شدت بخشید. وی در آن نامهها ضمن شرح سختیها و فشارهایی که قشر روشنفکر ایران در طول سالهای بعد از انقلاب تحمل کرده بود، از رهبران جمهوری اسلامی میخواست تا رویه و دیدگاه خود را نسبت به منتقدینشان عوض کنند. آیتالله خامنهای در پاسخ به نامههای سعیدی سیرجانی مطلبی را خطاب به وی نوشت و توسط کیومرث صابری (گل آقا) برای وی فرستاد. لحن عتابآلود جوابیهٔ علی خامنهای به گونهای بود که به تعبیر سعیدی سیرجانی «قاصد را نیز شرمنده کردهبود». سعیدی سیرجانی در جواب این نامه نیز نامهٔ دیگری به علی خامنهای رهبر ایران مینویسد. چندی بعد در ۲۳ اسفند ۱۳۷۲، خارج از منزلش توسط مامورین وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بازداشت شد و پس از نه ماه، بدون هیچ ملاقات یا خبری از محل زندانی بودن او، در ۴ آذرماه ۱۳۷۳ و در اسارت درگذشت. با دستگیری سعیدی سیرجانی مقامات اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ابتدا با صدور اطلاعیهای وی را متهم به «نگهداری و استعمال مواد مخدر و نیز همجنسبازی و لواط» کردند؛ و پس از آن اتهامات دیگر نیز چون جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی را به اتهامات وی افزودنند[۲]
در سال ۱۳۷۳ خورشیدی، جمع مشورتی کانون نویسندگان ایران در نامهای با بیش از ۶۰ امضا به بازداشت علیاکبر سعیدی سیرجانی توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، اعتراض و متن معروف «ما نویسندهایم» را با ۱۳۴ امضا منتشر کرد.[۳]
فیلم اعترافات و برنامه هویت[ویرایش]
صدا و سیمای جمهوری اسلامی سال ۱۳۷۵ سلسله برنامههایی با عنوان «هویت» در نقد و حمله به روشنفکران و نویسندگان از شبکه یک سیما پخش کرد. در این برنامهها از اعترافات تلویزیونی که از سعیدی سیرجانی، عزتالله سحابی، غلامحسین میرزاصالح پخش و تحلیلهای مورد نظر مقامات دولتی لابلای آن گنجانده میشد، گفته شد که این برنامه محصول مشترک صداو سیمای جمهوری اسلامی و سعید امامی و حسین شریعتمداری (نماینده ولی فقیه و مدیر مسئول فعلی روزنامه کیهان) بودهاست. پس از رویداد قتلهای زنجیرهای و افشای تخلفات وزارت اطلاعات این برنامه مجدداً مورد توجه قرار گرفت. عزتالله سحابی فیلمهای گرفته شده را پس از ماهها حبس و شکنجه خود و سایر زندانیان میداند. سعیدی سیرجانی در بخشی از این فیلمها رندانه به شکنجه خود اشاره میکند: «آنچه که باعث شد من امشب خودم خواهش کنم که بیایند این برنامه را ضبط کنند صحبتی است که از دو روز پیش شروع شده ولی شاید ده دقیقه قبل یک تلنگر سفتی به روح من خورد. میخواستم این صحبت را بکنم که این چیزهایی که در طول این مدت من نوشتم، همه رگههایی از لجبازی شدید دارد و شدیداً پشیمانم از این کار.»[۴]
بعدها و پس از آزادی نسبی که در دوران اصلاحات پیش آمد، غلامحسین میرزاصالح و عزتالله سحابی و نیز سایر کسانی که در برنامه هویت فیلمهای اعترافات آنها پخش شدهبود، فرصتی یافتند تا فاش کنند که چگونه در طول مدت بازداشتشان و تحت چه فشارهای جسمی و روحی مجبور به اقرار و سخن گفتن علیه خود شدهبودند. بسیاری از کسانی که در بازداشتگاههای وزارت اطلاعات شروع به اعتراف علیه خود و اعتقادات خود میکردند امیدوار بودند به این ترتیب از دست بازجویانی که اختیار جان و مرگ متهمانشان را در دست داشتند خلاصی یابند. تقریباً همه کسانی که فیلم و صدا و نوشتههای اعترافاتشان در برنامه هویت پخش شد، آزاد شدند؛ اما تیم سعید امامی در زندان با استفاده از کپسول پتاسیم موجب سکته قلبی و مرگ علی اکبر سعیدی سیرجانی شدند.[۵]
او قبل از دستگیری و شکنجه شدنش در آخرین نامهٔ تند و صریحش خطاب به رهبر ایران، سید علی خامنهای، در پایانِ نامه مینویسد:
- آدمیزادهام، آزادهام، و دلیلش همین نامه، که در حکم فرمان آتش است و نوشیدن جام شوکران. بگذارید آیندگان بدانند که در سرزمین بلاخیز ایران هم بودند مردمی که دلیرانه از جان خود گذشتند و مردانه به استقبال مرگ رفتند.
- با تقدیم احترام-سعیدی سیرجانی[۶]
مرگ[ویرایش]
اکبر گنجی درباره مرگ سیرجانی میگوید: "سعید امامی (اسلامی) در جمعی از افراد قابل اعتمادش توضیح داده بود که در زمان مدت بازداشت آقای سیرجانی ابتدا و -با برنامهریزی قبلی- به وی یکی از خوراکیهای مورد علاقهاش یعنی "ارده" داده شد و به دلیل آن که این ماده غذایی باعث قبض شدن معده و یبوست میگردد، سعیدی سیرجانی از مراقبین و بازجویانش طلب داروی مسهل میکند. سعید امامی (اسلامی) توضیح داده بود که به جای شیاف مُلیّن به سعیدی سیرجانی "شیافی ساخته شده از پتاسیم" داده شد، تا به عنوان توصیه پزشک از آن استفاده کند. پتاسیم به سادگی میتواند قلب انسان را از کار بیندازد. پس از مرگ سعیدی سیرجانی علت مرگ وی را حمله قلبی عنوان نمودند."[۷] به گفتهٔ امیرفرشاد ابراهیمی، سیرجانی توسط سعید امامی شکنجه شده و به قتل رسیدهاست.[۸] سعیدی سیرجانی در بهشت زهرا (قطعه: ۷۱ ردیف:۱۳۳ شماره:۸۶) به خاک سپرده شدهاست.
آثار[ویرایش]
کتابها[ویرایش]
- سوز و گداز (۱۳۳۰)
- آخرین شرارهها (۱۳۳۲)
- افسانهها (۱۳۴۲)
- خاکستر (۱۳۴۲)
- زیر خاکستر (۱۳۴۵)
- آشوب یادها (۱۳۵۶)
- شیخ صنعان (۱۳۵۸)
- در آستین مرقع (۱۳۶۳)
- ای کوتهآستینان (۱۳۶۷)
- سیمای دو زن (۱۳۶۷)
- ضحاکِ ماردوش (۱۳۶۴)
- ته بساط (۱۳۶۹)
- بیچاره اسفندیار (۱۳۶۹)
- قافلهسالارِ سخن خانلری (۱۳۷۰)
- شهسوار عرصهٔ آزادگی (۱۳۷۳) (که به چاپ نرسیده و گویا در بایگانی وزارت اطلاعات است)
- افکار عطار (چاپ؟)
- شوخی شعرا (چاپ؟)
ترجمهها[ویرایش]
- دو قربانی دیگر (۱۳۳۳)
- آن روزها (۱۳۳۵)
- بیخ غم (چاپ؟)
تصحیحات و گردآوری[ویرایش]
- شیرینسخنانِ گمنام (۱۳۲۸)
- بدایع الوقایع (نوشتهٔ واصفی هروی) (۱۳۴۹)
- تاریخ بیداری ایرانیان (نوشتهٔ ناظم الاسلام کرمانی) (۱۳۴۹)
- واژه نامک (تنظیم و نشر یادداشتهای عبدالحسین نوشین) (۱۳۵۲)
- یادداشتها (نوشتهٔ صدرالدین عینی) (۱۳۶۳)
- تفسیر سورآبادی (چاپ ۱۳۸۱)
دیگر آثار[ویرایش]
علاوه بر کتابهای فوق، سعیدی سیرجانی برخی از منابع غنی تاریخی و ادبی ایران را نیز شناسایی کرده و به همگان معرفی نمودهاست. از جمله میتوان به ویرایش و انتشار کتاب ذخیرهٔ خوارزمشاهی اثر اسماعیل گرگانی مربوط به سده ۶ قمری اشاره کرد.[۹] بزرگترین خدمتی که علیاکبر سعیدی سیرجانی به تاریخ ایران کرد گردآوری و انتشار کتاب تاریخ بیداری ایرانیان به قلم ناظمالاسلام کرمانی بود. این کتاب در واقع بیان تاریخ مشروطه از زبان کسی بود که به دلیل حضور شخصی و موثرش در انقلاب مشروطه اظهاراتش میتوانست به عنوان اسناد آن تاریخ مورد استفاده مورخین و پژوهشگران قرار گیرد.
«وقایع اتفاقیه» نام یکی دیگر از کتابهای اوست که در واقع مجموعهای از یادداشتهایی است که یکی از عاملین و مخبرین اطلاعاتی انگلستان در سالهای آخر پیش از مشروطه از رویدادها و اوضاع و احوال مملکت و حکومت فارس (استان فارس کنونی) و بهویژه تحولات سیاسی و مذهبی در شیراز نوشته و برای سفارت انگلستان در تهران ارسال میکردهاست.
سعیدی سیرجانی مقالات فراوانی را نیز در روزنامهها و مجلات ایران در سالهای پیش و پس از انقلاب نوشته است، که تاکنون گردآوری و منتشر نشدهاند. یکی از ویژگیهای بینظیر سعیدی سیرجانی احاطه همزمانش بر چند موضوع جداگانه و از جمله ادبیات فارسی، عرفان و نیز تاریخ ایران بود و در هر سه زمینه بهعنوان فردی خبره و کارشناس مطلب مینوشت.
شیوهٔ نگارش[ویرایش]
لحن و نوع بیان سعیدی سیرجانی متأثر از روحیهٔ مردمان زادگاهش گرم و صمیمانه بود. نوشتههای او گاه در میان طنز و جدیت و خشم و شادی و اندوه سیالاند. این حافظشناس[۱۰] و استاد ادبیات، از معدود نویسندگانی است که نثر دوپهلو و روانش، هم به مذاق اهل ادب خوش مینشیند و هم خوانندگان عادی به دور از پیچیدگیهای استعارات و صنایع ادبی از آن لذت میبردند.[۱۱] از ویژگیهای نثر وی آوردن امثال و کنایات و سخنان بزرگان در لابلای جملات و بهصورت متعادل است. آنچه خوانندگان ــ بالاخص خوانندگان عادی ــ را علاقهمند به نوشتههایش میکند، پرهیز از ریا و تزویر و التزام به اخلاق و آزادگی و انسانیت در جایجای نوشتههایش ديده میشود.[نیازمند منبع]
جستارهای وابسته[ویرایش]
پیوند به بیرون[ویرایش]
- تارنمای سعیدی سیرجانی شامل برخی از آثار وی
- فیلم کوتاهی دربارهٔ سیرجانی (ساختهٔ رضا علامهزاده) (بارشده توسط علامهزاده در یوتیوب)
منابع[ویرایش]
- سایت سعیدی سیرجانی
- تاریکخانهٔ اشباح، گنجی، اکبر، انتشارات طرح نو، تهران. شابک: ۹۶۴-۵۶۲۵-۸۵-۸
پانویس[ویرایش]
- ↑ «زندگی نامه سیرجانی» (فارسی). وبگاه سعیدی سیرجانی.
- ↑ نقره کار مسعود، بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران، جلد سوم، نشر باران ISBN 91-88297-61-6 صفحات 42 تا48 و همچنین 184 تا 188 همچنین627
- ↑ انجمن قلم ایرانی و جهانی؛ همنام و بیشباهت، بیبیسی فارسی
- ↑ هویت، موسسه فرهنگی-انتشاراتی حیان، ص ۸۱.
- ↑ نقره کار مسعود، بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران، جلد سوم، نشر باران ISBN 91-88297-61-6 صفحه650 مصاحبه عمادالدین باقی راجع به مرگ سعیدی سیرجانی
- ↑ نقرهکار، مسعود، بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران، جلد سوم، نشر باران ISBN 91-88297-61-6 ص۶۵۰
- ↑ جنبش راه سبز - ابهام زدایی از مرگ پزشکی که زیاد میدانست
- ↑ درباره سعیدی سیرجانی
- ↑ «تحقیقی پیرامون حکیم سعید اسماعیل جرجانی» (انگلیسی). بازبینیشده در ۲۵ خرداد ۱۳۸۹.
- ↑ زندگی نامهٔ علی اکبر سعیدی سیرجانی
- ↑ میلانی، عباس. تجدد و تجددستیزی در ایران. چاپ هفتم. تهران: نشر اختران، 1387 خورشیدی ISBN 978-964-7514-08-8 صص ۲۶۴-۲۶۵
|
|
- ادیبان اهل ایران
- اهالی سیرجان
- دارندگان اقرار تلویزیونی در ایران
- درگذشتگان ۱۳۷۳
- درگذشتگان ۱۹۹۴ (میلادی)
- درگذشتگان با مرگ مشکوک
- درگذشتگان در زندان
- درگذشتگان در زندان اهل ایران
- روزنامهنگاران اهل ایران
- زادگان ۱۳۱۰
- زادگان ۱۹۳۱ (میلادی)
- زندانیان اهل ایران
- شاعران اهل ایران
- قتلهای زنجیرهای ایران
- قتلهای ناشناخته در ایران
- کشتهشدگان اهل ایران
- مدفونان در بهشت زهرا
- مصححان اهل ایران
- منتقدان ادبی اهل ایران
- نویسندگان اهل ایران