افسر
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
معانی واژه اَفسَر:
- افسر (ارتش) کسی که در نظام دارای درجه باشد.
- افسر به معنی کلاه
- شیخالرئیس افسر متخلص به افسر از شاعران ایرانی
- محمدرضا میرزا، شاعر و پسر فتحعلی شاه، متخلص به افسر
- افسر یکی از شعرای فارسی زبان ایران که در هند میزیست.
- افسر از شعرای فارسی زبان که بدربار عالمگیر پادشاه در آمد و لقب معزز خان یافت و در بنگاله در گذشت.
- داراب افسربختیاری
این صفحهٔ ابهامزدایی مقالههای مرتبط با عنوان همین صفحه افسر را فهرست میکند. اگر یک پیوند داخلی شما را به اینجا هدایت کردهاست، در صورت تمایل آن پیوند را برای اشارهٔ مستقیم به مقالهٔ مورد نظر تغییر دهید. |