زبان‌های ایرانی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از زبانهای ایرانی)
پرش به: ناوبری، جستجو

زبان‌های ایرانی یکی از شاخه‌های زبان‌های هندوایرانی از خانواده بزرگ زبان‌های هندواروپایی را تشکیل می‌دهد. منظور از اصطلاح زبان‌های ایرانی یا زبان‌های ایرانی‌تبار، گروهی از زبان‌ها است که همگی ریشه در یک زبان باستانی به نام زبان نیا-ایرانی داشته‌اند و به معنی زبان‌های مرتبط با واحد سیاسی کشور امروزی ایران نیست.

زبان های ایرانی یک ریشه مشترک باستانی دارد و به گویش های مختلف و هر گویش به لهجه های مختلف استعمال می شود. این زبان ها از آرامی باستان بسیار وام گرفته است. بعضی از گویش های زبان ایرانی به خاطر تفاوتهای ظاهری در نحوه استفاده از عبارات و ترکیب ها، امروزه خود به عنوان یک زبان نام برده می شوند.

مهمترین زبان‌ها و گویش های ایرانی امروزی عبارتند از: فارسی (پارسی ، دری، یا تاجیکیمازنی، کردی، پشتو، بلوچی، لری، لکی، زازاکی، گیلکی، تالشی، تاتی و آسی

امروزه زبان‌های ایرانی بیشتر با خط‌های عربی، لاتین، و سیریلیک نوشته می‌شوند. زبان‌های ایرانی با زبان عربی و زبان‌های ترکی تاثیر متقابل بسیاری داشته‌اند.

زبان‌های ایرانی بیشتر در کشورها و مناطق ایران، افغانستان، تاجیکستان، باختر پاکستان، کردستان ترکیه، کردستان عراق، و بخش‌هایی از آسیای میانه و قفقاز روایی دارد.

سه زبان از زبان‌های ایرانی به عنوان زبان رسمی هم اکنون در چهار کشور استفاده می‌شود. این زبان‌ها عبارت اند از فارسی در ایران و تاجیکستان، فارسی و پشتو در افغانستان و کردی در عراق.

براورد می‌شود که امروزه حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تن به زبان‌های ایرانی سخن بگویند[۱]. بنیاد تابستانی زبان‌شناسی (SIL International) در سال ۱۳۸۴ برآورد کرده‌است که امروزه به حدود ۸۷ گونه از زبان‌های ایرانی سخن گفته می‌شود؛ که شمار سخنوران بزرگترین این زبان‌ها به طور تخمینی عبارتند از: فارسی (۱۱۰ میلیون تن)،[۲] پشتو (۴۱ - ۶۰ میلیون تن)[۳] [۴]، لری (۱۰ میلیون تن)،تبری و گیلکی (7 میلیون تن) ، کردی (۲۵ میلیون تن)، و بلوچی (۷ میلیون تن).

پیشینه[ویرایش]

دوره باستان که از آغاز تا انقراض شاهنشاهی هخامنشی، تقریباً از سده بیستم تا حدود چهارم و سوم پیش از میلاد را دربرمی‌گیرد. از زبان‌های ایرانی باستان چهار زبان آن شناخته شده‌است: مادی، سکایی، اوستایی و پارسی باستان . از زبان مادی و سکایی که یکی در غرب ایران و منطقه فرمان روایی ماد و دیگری در شمال، از مرزهای چین تا دریای سیاه، از جمله بین اقوام پارت و ساکنان سغد، رایج بوده، تنها کلمات و عباراتی در آثار دیگران برجای مانده‌است. اما از زبان‌های اوِستایی و پارسی باستان مدارک بسیار در دست است. زبان اوِستایی، گویش مردم اطراف دریاچه هامون در سیستان بوده و زرتشت کتاب خود را به این زبان نوشته‌است.

پارسی باستان زبان مادری و زبان میهن اصلی خانواده و دودمان هخامنشی بوده‌است. نخستین شواهد نوشتاری از این زبان، سنگ‌نبشته بیستون است که تاریخ آن به قرن ششم پیش از میلاد برمی گردد. درهمین زمان لهجه‌های دیگر ایرانی باستان نیز وجود داشته که پا به پای چهار زبان مهم دوران باستان مراحل تکاملی را می‌پیموده‌است، مانند زبان‌های بلخی، سغدی، پارتی و خوارزمی.

زبان‌های ایرانی به سه دسته تقسیم می‌شوند:

  1. زبان‌های ایرانی باستان
  2. زبان‌های ایرانی میانه
  3. زبان‌های ایرانی نو (شرقی و غربی)[۵]

این دسته‌بندی مطلقاً از لحاظ زمانی نیست، بلکه از نظر زبان‌شناسی هم هست.

ایرانی باستان[ویرایش]

زبان نیاایرانی نیای مستقیم این دسته از زبان‌های ایرانی است.

از جمله زبان‌های این دسته عبارت‌اند از زبان‌های اوستایی (که بیشتر از طریق متون اوستا به ما رسیده است)، فارسی باستان (که بیشتر از طریق کتیبه‌های هخامنشی به ما رسیده است)، سکایی باستان، و مادی (که فقط چند واژهٔ آن، آن هم از طریق چند وام‌واژه در فارسی باستان و چند واژهٔ ذکر شده در منابع یونانی به ما رسیده است).

ایرانی میانه[ویرایش]

زبان‌های ایرانی میانه

ایرانی نو[ویرایش]

زبان‌های ایرانی نو به دو دسته بخش می‌شوند:

  1. شرقی
  2. غربی

زبان‌های ایرانی نو با این که اساساً در ایران، افغانستان و تاجیکستان متمرکز شده‌اند اما حقیقتاً گستره جغرافیایی بسیار وسیع تری را در بر می‌گیرند شامل مناطقی در قفقاز، آسیای میانه، ترکستان چین، پامیر، ترکیه، سوریه، عراق و شبه قاره هند.

زبان‌های ایرانی‌تبار شرقی[ویرایش]

نمونه زبان‌های شرقی ایرانی تبار این‌ها هستند:

زبان‌های ایرانی‌تبار غربی[ویرایش]

زبان‌های ایرانی تبار غربی به دو گروه دسته بندی می‌شوند:

این گروه شامل زبان‌ها و گویشهای آذری باستان، تفرشی، خوانساری، آرانی، بیدگُلی، گَزی، دری زرتشتی، سیوندی ، تبری ( مازندرانی )، کردی، گیلکی ، تالشی ، زازا-گورانی، پارتی، ، سمنانی، تاتی و بلوچی می‌باشد.

این گروه شامل زبان‌ها و گویشهای فارسی/پارسی، فارسی نو، تاتی قفقاز، لاری، لری و بختیاری می‌باشد.

(سبز تیره): کشورهایی که در آنجا زبان‌های ایرانی، زبان رسمی هستند. (سبز روشن): کشورهایی که در آنجا زبان‌های ایرانی، یکی از زبان‌های رسمی یا رایج هستند.(جمهوری آذربایجان با اقلیت ایرانی‌زبان تالش و تات در این نقشه فراموش شده‌است.)

رسم‌الخط[ویرایش]

زبان‌های ایرانی دارای رسم‌الخط‌های گوناگون هستند. از جمله خط میخی (در مورد پارسی باستان)؛ خط آرامی (در مورد نخستین کتیبه‌های پارسی میانه، پارتی، سغدی، و خوارزمی)؛ دو نوع خط سریانی، سطرنجیلی (در مورد پارسی میانه، پارتی، یاختری، سغدی و فارسی نو) و نستوری (سغدی مسیحی و فارسی نو)؛ خط عبری (در مورد فارسی نو و لهجه‌های محلی)؛ خط عربی (در مورد فارسی نو، خوارزمی، کُردی، پشتو و بلوچی)؛ خط براهمی (در مورد خُتَنی، تُمْشُقی و سغدی)؛ خط یونانی (در مورد باختری)؛ خط سیریلیک (در مورد اُسِتی و تاجیکی) و خط لاتین (در مورد کُردی, اُسِتی و زازاکی).[۶]

جدول زبانهای ایرانی[ویرایش]

فارسی زازاکی کرمانجی/سرانجی پشتو بلوچی مازندرانی پارسی پارسی میانه پارتی پارسی باستان اوستایی آسی
زیبا، خوش چهره، خجیر rind rind, delal/cwan ʂkulai/xkulai, ʂɑjista/xɑjista, خجسته sharr, soherâ ṣəmxâl/ Xəş-nəmâ zibâ/ xuš-chehreh hučihr, hužihr hužihr naiba vahu-, srîra ræsughd
خون goyni xwîn/xwên wina hon xun xūn xōn xōn vohuni tug
نان nan nan ɖoɖəi, nəɣɑn nân, nagan nûn nân nân nân dzul
آوردن ardene anîn/hênan/weranîn, hawirdin rɑ wɺ̡əl âurten, yārag, ārag biyârden âvardan/biyar âwurdan, āwāy-, āwar-, bar- āwāy-, āwar-, bar- bara- bara, bar- xæssyn
برادر bıra bira wror brāt, brās birâr barādar brād, brâdar brād, brādar brâtar brâtar- æfsymær
آمدن، آوردن amayene hatin/wara rɑ tləl āhag, āyag Biyamona, enen âmadan âmadan, awar awar, čām ây-, âgam âgam- cæwyn
گریه berbayene girîn ʒaɺ̡əl greewag, greeten bərmə/ qâ geristan/geryeh griy-, bram- kæwyn
تار، تاریک tari tarî/tarîk tjɑrə thár siyo târîk târīg/k târīg, târēn sâmahe, sâma tar
دختر çena keç, kîj, dot/kiç, kîj, kenîşk lur dohtir, duttag kijâ/ dether doxtar duxtar duxt, duxtar duxδar čyzg (Iron), kizgæ (Digor)
روز، روشن roce/roje/roze roj wrad͡z roç rezh rûz rōz raucah- bon
کردن kerdene kirin/kirdin kawəl kanag, kurtin hâkerden kardan kardan kartan kạrta- kәrәta- kænyn
در، دروازه، دریچه çeber derge/derke, derga war, daɺ̡a gelo, darwāzag bəli dar dar dar, bar duvara- dvara- dwar
مردن merdene mirin/mirdin mrəl mireg mərnen murdan murdan mạriya- mar- mælyn
خر her ker xar her xar xar xar xæræg
تخم، خاویار، خایه hak hêk/hêlke hagəi heyg, heyk merqâna toxm toxmag, xâyag taoxmag, xâyag taoxma- ajk
زمین êrd (uncertain origin) erd/herd (uncertain origin) zməka zemin zemi zamin zamīg zamīg zam- zãm, zam, zem zæxx
سر شب، پگاه shan êvar/êware mɑʂɑm/mɑxɑm begáh nəmâşun begáh sarshab êbêrag izær
چشم çım çav/çaw stərga ch.hem, chem bəj, Çəş chashm chašm chašm čaša- čašman- cæst
پدر pi bav/bab, bawk plɑr pit, piss piyer pedar pidar pid pitar pitar fyd
ترس ters tirs vera, tars turs, terseg təşəpaş tars tars tars tạrsa- tares- tas
نام زد، خواستگار washte dezgîran t͡ʃanɣol nām zād xasgar nâm-zad - - usag
خوش weş xweş ʂa/xa wash, hosh xaar xosh dârmag srîra xorz / dzæbæx
انگشت gisht til/qamik, engust gwəta lenkutk, mordâneg angoos angošt angust dišti- ængwyldz
آتش، آذر adır agir/awir, agir or âch, âs tesh âtaš, âzar âdur, âtaxsh ādur âç- âtre-/aêsma- art
ماهی mase masî kab mâhi, mâhig mahi mâhi mâhig mâsyâg masyô, masya kæsag
خوراک، خوردن werdene xwarin/xwardin xoɺ̡ə / xwaɺ̡əl warag, warâk Xərak/ xəynen xordan parwarz / xwâr, xwardīg parwarz / xwâr hareθra / ad-, at- xærinag
شدن، رفتن، بردن، آمدن şiyayene çûn tləl jwzzegh, shutin shunen / burden raftan raftan, shudan ay- ai- ay-, fra-vaz cæwyn
خدا، بغ، پروردگار heq xwedê/xwa xwdai hwdâ homa, xəda khodâ bay, abragar baga- baya- xwycaw
خوب، نیکو rınd baş, rind/baş, çak ʂə/xə jawáin, šarr xâr xub / nîuū xūb, nêkog vahu- vohu, vaŋhu- xorz
سبزه، علف، گیاه، دارو، واش vash giya, riwek, şênkatî wɑʂə/wɑxə rem, sabzag sabzeh, giyâh giyâ dâlūg urvarâ kærdæg
بزرگ، گته gırs / pil mezin/gewre, mezin loj, ɣwara mastar, mazan gat, belang, pila bozorg wuzurg, pīl vazraka- uta-, avañt styr
دست dest dest lɑs dast dess dast dast dast dasta- zasta- k'ux / arm
سر، کله ser ser sar, kakaɺ̡ai saghar kalə sar, kalleh sar sairi sær
دل zerre dil zɺ̡ə dil, hatyr dil/dill del dil dil aηhuš zærdæ
اسب estor hesp/esp ɑs asp istar asp, astar asp, stōr asp, stōr aspa aspa- bæx
خانه، سرای keye mal/mall, xanu kor, xuna log, dawâr səre xâneh xânag demâna-, nmâna- xædzar
گرسنه vêşan birçîtî/birsêtî lwəʐa/lwəga shudhagh veyshna gorosnegi gursag, shuy stong
زبان) zıwan / zon ziman/ziman, ziwan ʒəba zevân, zobân ziwân zabân zuwân izβân hazâna- hizvâ- ævzag
خنده huyayene kenîn/pêkenîn, kenîn xandəl khendegh, hendeg xandidan xandīdan karta Syaoθnâvareza- xudyn
زندگی، زیستنی jewiyaene jiyan ʒwandun zendegih, zind zendegi zīndagīh, zīwišnīh žīwahr, žīw- gaêm, gaya- card
مرد merd mêr/ pyaw saɺ̡ai, meɺ̡ə merd merd mard mard mard martiya- mašîm, mašya adæjmag
ماه ashmê heyv/mang spoʐmai/spogmai, mjɑʃt máh mithra mâh māh māh mâh- måŋha- mæj
مادر، دایه maye dayik, mak mor mât, mâs mâr mâdar mādar mādar mâtar mâtar- mad
دهان، فک fek dev/dem xwlə dap dahân dahân, rumb åŋhânô, âh, åñh dzyx
نام name nav/naw num nâm num nâm nâm nâman nãman nom
شب şewe şev/şew ʃpa šap, shaw sheow shab shab xšap- xšap- æxsæv
باز کردن akerdene vekirin/kirdinewe prɑnistəl, xlɑsawəl pabožagh, paç vâ-hekârden bâz-kardan abâz-kardan būxtaka- būxta- gom kænyn
آرام kotpy aştî roɣa ârâm âshti, ârâmeš, ârâmî âštih, râmīšn râm, râmīšn šiyâti- râma- fidyddzinad
خوک xoz beraz xug, seɖar khug xi xūk xūk xwy
جایگاه، جا ja cih/jê d͡zɑj hend, jâgah jâh/gâh gâh gâh gâθu- gâtu-, gâtav- ran
خواندن wendene xwendin/xwêndin lwastəl wánagh baxinden xândan xwândan kæsyn
گفتن، گپ، آوا سردادن، واژه vatene gotin/witin, gutin wajəl gushagh baotena goftan, gap(-zadan) guftan, gōw-, wâxtan gōw- gaub- mrû- dzuryn
خواهر wae xweşk xor gwhâr xâxer xâhar/xwâhar xwahar x ̌aŋhar xo
کوچک، کم، خرد، ریز، بچه qıc biçûk kut͡ʃnai, waɺ̡ukai, kam gwand, hurd pətik, bechuk, perushk kuchak, kam, xurd, rîz kam, rangas kam kamna- kamna- chysyl
پسر qıj kur/kurr zoj baç, phusagh pisser pesar, pûr, baça pur, pusar puhr puça pūθra- fyrt
روان gan gyan, rewan arwɑ rawân ravân rūwân, gyân rūwân, gyân urvan- ud
بهار usar bihar/behar psarlai bhârgâh wehâr bahâr wahâr vâhara- θūravâhara-
برز، برجسته، بلند berz bilind/berz lwaɺ̡, d͡ʒəg bwrz, buland boland / bârez buland, borz bârež barez- bærzond
دَه des deh/de les deh da dah dah datha dasa dæs
سه hire dre sey se se hrē çi- θri- ærtæ
دِه dewe gund/dê kəlai helk, kallag, dê deh deh, wis wiž dahyu- vîs-, dahyu- vîs qæw
خواستن waştene xwestin/wîstin ɣuʂtəl/ɣuxtəl lotagh bexanen xâstan xwâstan fændyn
آب owe av/aw obə âp ab âb/aw âb âb âpi avô- don
کِی key kengê/key, kengê kəla ked kay kay ka čim- kæd
باد va ba bɑd gwáth bâd wâd vâta- dymgæ / wad
گرگ verg gur/gurg lewə, ʃarmuʂ/ʃarmux gurkh varg gorg gurg varka- vehrka birægh
زن ceniye jin ʂəd͡za/xəd͡za jan zhənya zan zan žan gǝnā, γnā, ǰaini-, sylgojmag / us
سال serre sal/sall kɑl sâl sâl sâl θard ýâre, sarәd az
آری/ نه ya / né erê, a / na ho (wo) / na, ja ere / na baleh, ârē, hā / na, nee hâ / ney hâ / ney yâ / nay, mâ yâ / noit, mâ o / næ
دیروز vizêri duh/dwênê parun direz diruz dêrûž diya(ka) zyō znon
پارسی زازاکی کرمانجی/سرانی پشتو بلوچی مازندرانی پارسی پارسی میانه پارتی پارسی باستان اوستایی آسی

منابع[ویرایش]

  1. Windfuhr, Gernot. The Iranian languages. Routledge Taylor and Francis Group. 
  2. Windfuhr, Gernot. The Iranian Languages. Routledge. 2009. p. 418.
  3. «pashto». Nationalencyklopedin. 
  4. Penzl, Herbert; Ismail Sloan (2009). A Grammar of Pashto a Descriptive Study of the Dialect of Kandahar, Afghanistan. Ishi Press International. p. 3. ISBN 0-923891-72-2. Estimates of the number of Pashto speakers range from 40 million to 60 million... 
  5. محسنی، محمدرضا1392: "پان‌ترکسیم، ایران و آذربایجان"، چاپ دوم، نشر سمرقند، ص 130-131
  6. دانشنامه ایرانیکا، سرواژهٔ IRAN vi, (3) Writing Systems

پیوند به بیرون[ویرایش]