آزادسرو
آزادسرو از ملازمانِ احمد بن سهل و معاصر فردوسی (قرن چهارم هجری) بود. وی نسب خود را به سام نریمان میرسانید و خویشتن را از رستم میپنداشت. [۱] همچنین آزادسرو از بزرگترین راویانی بود که داستانهای رزمِ رستم را به یاد داشت و کتابی در مورد رزمهای رستم نوشت. [۲] فردوسی از او در شاهنامه، در آغازِ داستانِ کشتهشدنِ رستم نام برده:
یکی پیر بد ناماش آزادسرو | که با احمد سهل بودی به مرو | |
کجا نامهی خسروان داشتی | تن و پیکر پهلوان داشتی | |
دلی پر ز دانش سری پر سخن | زبان پر ز گفتارهای کهن | |
به سامِ نریمان، کشیدش نژاد | بسی داشتی رزم رستم به یاد | |
بگویم سخن آنچه زو یافتم | سخن را یک اندر دگر بافتم |
در ابتدا چنین به نظر میرسد که فردوسی، آزادسرو را دیده، و این داستان را به صورت شفاهی از او شنیده است. [۳] اما با توجه به زمانی که احمدِ سهل میزیسته، بسیار مستبعد است (اگرچه بالمره محال نیست) که آزادسرو و فردوسی با هم دیدار کرده باشند. [۴]
بنابر گفتهی ذبیحالله صفا، فردوسی، در به نظم درآوردنِ شاهنامه، از کتابی که آزادسرو در باب رزمهای رستم نگاشته بود، استفاده کردهاست. [۵] اما مجتبی مینوی عقیده داشت نامِ آزادسرو در شاهنامه ابومنصوری بوده، و فردوسی بنا به امانتداری، این نام را با داستانی که از او در کتاب بوده، در شاهنامهی خود آورده است.[۴]
به جز داستانِ کشتهشدنِ رستم در شاهنامهی فردوسی، داستانِ دیگری نیز به نام داستانِ شبرنگ در دست است، که اصل آن به آزادسرو منسوب است:
کنون بشنو از گفتهی زادسرو | چراغ صف صدر ماهان به مرو | |
که چون شد به مازندران پور زال | همه دیو را کرد او پایمال[۶] |
پانویس[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- مینوی، مجتبی. فردوسی و شعر او. تهران: انتشارات معین ۱۳۸۵. ISBN 964-7603-68-1
- صفا، ذبیحالله. حماسه سرایی در ایران . چاپ هفتم، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر ۱۳۸۴. ISBN 964-00-0635-1
- نولدکه، تئودور. حماسهٔ ملّیِ ایران. مترجم: بزرگ علوی. تهران: موسسهٔ انتشارات نگاه، ۱۳۸۴. ISBN 964-6736-79-3