زبان فرانسوی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
فرانسوی
français
بیان [fʁɑ̃sɛ]
زبان بومی در: ۳۰ کشور به صورت رسمی از فرانسوی استفاده می‌کنند به جز تعدادی که به صورت غیررسمی فرانسوی صحبت می‌کنند
تعداد گویشوران
حدود ۱۹۵٫۵۰۸٫۱۰۰ (۲۰۰۵) (زبان اول یا دوم)  (بدون تاریخ)
لاتین (حروف فرانسوی)
وضعیت رسمی
زبان رسمی در


تعدای مؤسسه بین‌المللی
تنظیم‌شده توسط فرهنگستان زبان فرانسوی
کدهای زبان
ایزو ۶۳۹-۱ fr
ایزو ۶۳۹-۲ fre (B)
fra (T)
ایزو ۶۳۹-۳ fra
New-Map-Francophone World.PNG

     منطقه‌هایی که زبان مادری است      منطقه‌هایی که زبان رسمی است      منطقه‌هایی که زبان دوم است

     منطقه‌هایی که زبان اقلیت است

کمزبان فرانسوی یا فرانسه[۱] یکی از زبان‌های رومی است که به وسیلهٔ ۱۳۶ میلیون نفر در سراسر جهان به عنوان زبان مادری گویش می‌گردد.[۲][۳] درحدود ۱۹۰ میلیون نفر، فرانسوی را به عنوان زبان دوم صحبت می‌کنند،[۴] و ۲۰۰ میلیون نفر دیگر هم آن را به عنوان یک زبان دوم اکتسابی استفاده می‌کنند.[۵] اجتماعات گویش‌کننده به فرانسوی در ۵۷ کشور و قلمرو حضور دارند.[۶] اکثر گویش‌کنندگان بومی این زبان در فرانسه‌اند، که مبدأ این زبان است. بقیهٔ گویش‌کنندگان به طور عمده در کانادا، به‌ویژه کبک، نیو برانزویک و اونتاریو و نیز بلژیک، سوییس، لوکزامبورگ و مناطقی در ایالت مین آمریکا و.[۷] لوییزیانا حضور دارند.[۸] بیشتر افرادی که فرانسوی، زبان دوم آن‌هاست در آفریقای فرانسوی‌زبان[۹] زندگی می‌کنند، که با تردید می‌توان گفت تعداد آن‌ها از گویندگان بومی بیشتر گشته‌است.[۱۰] گرچه زبان اسپانیایی بعد از زبان انگلیسی از نظر تعداد افرادی که به یک زبان واحد تکلم می‌کنند در مقام سوم قرار دارد (مقام اول متعلق به زبان چینی می‌باشد).[۱۱]

طبقه‌بندی زبان‌شناختی[ویرایش]

فرانسوی یکی از زبانهای هند و اروپایی است بعدها از زبان‌های رومیایی تأثیر گرفته است که از زبان لاتین مشتق شده است، هم‌چنان‌که زبان‌های ملی مانند ایتالیایی، پرتغالی، اسپانیایی، رومانیایی و زبان‌های در اقلیت از اوکسیتان تا ناپل و... چنین هستند. با این وجود نزدیک‌ترین زبان‌های وابسته به آن، زبان‌های زبان‌های اوییل و کرئول‌های فرانسه‌پایه می‌باشد.

موقعیت بین‌المللی[ویرایش]

زبان فرانسوی، زبان رسمی ۲۹ کشور است، که بیشتر آن‌ها در فرانسوی به La Francophonie (جوامع فرانسوی‌زبان) معروف‌اند. هم‌چنین یک زبان رسمی تمام دفاتر سازمان ملل و گسترهٔ وسیعی از سازمان‌های بین‌المللی است. طبق اطلاعات اتحادیهٔ اروپا، ۱۲۹ میلیون (یا ۲۶٪ کل جمعیت اتحادیه)، در ۲۷ عضو، به فرانسوی گویش می‌کنند که از میان آن‌ها، ۶۵ میلیون نفر گویشوران بومی‌اند و ۶۹ میلیون نفر ادعا می‌کنند که آن را یا به عنوان زبان دوم یا یک زبان خارجی صحبت می‌کنند و از این لحاظ، فرانسوی در ردهٔ سوم بیشترین گویشوران به عنوان زبان دوم قرار دارد (پس از انگلیسی و آلمانی). بیست درصد از اروپایی‌های غیر فرانسوی‌زبان، قادر به گویش فرانسوی‌اند که تقریباً برابر ۱۴۵٬۶ میلیون نفرند.[۱۲] به علاوه، پیش از میانهٔ قرن ۲۰، فرانسوی به عنوان زبان سرآمد دیپلماسی در بین اروپاییان و نیروهای مستعمره و نیز به عنوان یک زبان بین‌المللی در میان طبقات تحصیل‌کردهٔ اروپا گویش می‌شد.

در نتیجهٔ جاه‌طلبی‌های استعماری از قرن ۱۷ تا ۲۰، فرانسه به آمریکا، آفریقا، پلی‌نزی، و حوزهٔ کارائیب معرفی شد.

پیشینهٔ زبان فرانسوی[ویرایش]

زبان فرانسوی نیز به‌مانند زبان‌های دیگر در طول تاریخ دچار تغییرات فراوانی شده‌است. کشور فرانسه در روزگار باستان بخش مهمی از سرزمینی پهناور در غرب اروپا به نام گُل بوده است. گل‌ها به زبانی هم‌خانواده زبان مردم بریتانیای باستان، یعنی کِلت‌ها صحبت می‌کردند. رواج زبان کلتی در سرزمین گل تا قبل از هجوم رومیان ادامه داشت. این هجوم در قرن دوم قبل از میلاد صورت گرفت و رومیان به‌تدریج زبان لاتین را در بین مردم فرانسه گسترش دادند. البته این زبان شکل متفاوتی از زبان لاتین اصیل داشت و همان زبانی نبود که در سنای روم بدان صحبت می‌گردید یا درنوشتار نویسندگان کلاسیک می‌آمد. این زبانِ ساده‌تر و بی‌قاعده‌تر که معمولاً توسط سربازان و بازرگانان به فرانسویان آموخته می‌شد، گالو-رومن یا لاتین عامیانه لقب گرفت. زبان لاتین عامیانه نیز در امتداد زمان به زبان فرانسوی کهن تبدیل گشت.

فرانسوی کهن[ویرایش]

این زبان در میان قرن‌های ۹ تا ۱۴ میلادی در فرانسه رواج داشت. در واقع مردم فرانسه به‌تدریج شروع به ایجاد تغییرات در زبان لاتین عامیانه نمودند. آنها کلمات لاتین را با حنجره و لهجه خود به شکل متفاوتی تلفظ کردند و برخی از حروف صدادار را برای تلفظ مشکل تشخیص دادند و آن‌ها را از کلمه مورد نظر حذف نمودند. همچنین بسیاری از حروف صامت در کلمات که تأکید روی آن‌ها کمتر بود از واژه‌ها حذف می‌گردید.

برای مثال کلمه chef (سرآشپز) و chief (رئیس) در فرانسوی کهن، ریشه در کلمه لاتین capute دارند. کلمه لاتین civitatem که به شهر رم اطلاق می‌شد، در فرانسوی کهن تبدیل به cité شد که به معنی شهر در حالت عام است. تغییرات بسیار زیادی که نظیر دو مورد پیشین انجام گرفته‌بود، در قرن یازده میلادی کامل شد. این تغییرات اما در نواحی مختلف فرانسه به روش‌های مختلفی صورت گرفت و لهجه‌های متفاوتی پدید آورد.

در ابتدای قرن نهم، طایفه‌ای به‌نام پاریسی‌ها در یک دهکده ماهیگیری به نام لوتیتا زندگی می‌کردند. این دهکده که در جزیره‌ای میان رودخانه سن قرار داشت، در گذر ایام ترقی کرد و به شهر پاریس تبدیل شد. در ابتدا لهجه مردم این دهکده که فرانسیان نام داشت، چندان پرطرفدار نبود تا اینکه در سال ۹۸۷، کُنت پاریس به نام هوگو کاپه به عنوان پادشاه، و پاریس به عنوان پایتخت فرانسه انتخاب گردید. از این پس لهجه فرانسیان که در دربار سلطنت بدان صحبت می‌شد، اهمیت سیاسی فراوانی پیدا کرد و سرانجام همین لهجه به عنوان زبان استاندارد فرانسوی انتخاب گردید. هر چند که تفاوت لهجه‌ها در مناطق جنوبی شامل شهرهای نیس و مارسی و یا مناطق شمالی نظیر پیکارد و نورماندی باقی‌ماند و حتی هنوز هم به قوت خود باقی است.

با توجه به گسترش فرانسوی کهن در طول قرون ۹ تا ۱۴ میلادی، ذکر این نکته ضروری است که ادبیات نوشتاری آن روزگار و متون مذهبی و متن مکتوب دادگاه‌ها و مطالبی نظیر آن تحت نفوذ دستگاه کلیسا هنوز به زبان لاتین نوشته می‌شد. این تفاوت میان زبان نوشتار و گفتار تا دوره رنسانس باقی‌مانده بود که از آن پس دوران زبان فرانسوی امروزی آغاز گردیده‌است.

فرانسوی امروزی[ویرایش]

آوردن واژه‌های تازه از زبان ادبی لاتینی به فرانسوی در سدهٔ دوازدهم آغاز شد و در سدهٔ سیزدهم رو به افزایش نهاد. در سدهٔ چهاردهم خط مشی دقیقی برای گسترش زبان فرانسوی از راه وامگیری واژه‌های لاتینی در پیش گرفته شد. شارل پنجم فرانسه (پادشاه فرانسه از ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۰) پشتیبان اهل علم و ادب بود و ایشان را به ترجمهٔ آثار کلاسیک برای کتابخانه خود ترغیب می‌کرد. مترجمان حتی زبردست‌ترین آنها که نیکل اُرسم بود از فقر زبان فرانسوی آن هنگامه می‌نالیدند. ارسم در این خصوص نمونهٔ جالبی را که در ترجمهٔ آثار ارسطو به آن برخورده است شاهد می‌آورد:

برای رهایی از این تنگناهای زبانی بود که ارسم و دیگران بر آن شدند تا زبان فرانسوی را با وامگیری از واژگان لاتینی و یونانی توانمند سازند. ایشان این کار را به درستی و بدون زورآور کردن الگوهای دستوری زبانهای مذکور به زبان فرانسوی انجام دادند یعنی بر خلاف بعضی نویسندگان اسپانیایی مانند گونگورا که این کار را ناشیانه و با افراط انجام دادند و افزون بر واژگان, الگوهای دستوری یونانی و لاتینی را نیز که واقعا نمی‌توان به آنها رنگ و بوی بومی داد وارد زبان کردند امری که موجب کج‌روی زبان و اندیشه می‌شود. [۱۳]

در سدهٔ شانزدهم میلادی انقلاب فرهنگی بزرگی در سراسر اروپا و به تبع آن در فرانسه رخ‌داد. از قدرت عظیم کلیساها کاسته شد و فرهنگ و هنر و صنعت شکوفا گردید. به این ترتیب بود که زبان لاتین کم‌کم از دستگاه رسمی حذف گردید. در سال ۱۵۳۹ پادشاه فرانسه که فرانسوای اول نام داشت، دستور داد که متون دادگاه‌ها به جای لاتین به زبان فرانسوی نگاشته شود. در همین ایام بود که کشیشی به نام ژان کالون برای اولین بار نوشته‌های مذهبی خود را از لاتین به فرانسوی ترجمه نمود. در سال ۱۵۴۹ مقاله بسیار مهمی با عنوان «در دفاع و اهمیت زبان فرانسوی و هر چه غنی‌تر کردن آن» توسط شاعر و منتقد معروفی به نام یواخیم دو بله نوشته شد. فرانسه در این دوران مانند سایر ملل اروپایی به دوران با عظمت یونان باستان نگاهی دوباره کرد و در نتیجه آن بود که کلمات بسیاری از فرهنگ قدیم یونان به فرانسوی وارد شد. همچنین واژه‌های فراوانی از ایتالیای بعد از رنسانس و حتی از عربی قرض گرفته شده و به سرعت وارد فرانسوی می‌گردید.

هجوم روزافزون کلمات و تغییرات در گرامر در سدهٔ هفدهم میلادی به اوج خود رسیده‌بود. ادبا و زبان‌شناسان به‌تدریج نگران شده و به فکر افتادند تا این زبان پر تلاطم را قاعده‌مند کنند و از ایجاد هرج و مرج در ساختار آن جلوگیری نمایند. در پی همین فعالیت‌ها بود که فرهنگستان فرانسه تشکیل گردید که تا امروز اهمیت خود را حفظ کرده و مرجع تصمیم‌گیرنده دربارهٔ صحت و دقت متون رسمی و ورود کلمات و عبارات جدید به فرهنگ لغت است. می‌توان گفت که حفظ سیاست‌های بسته دربارهٔ دستور زبان و کلمات زبان فرانسوی باعث شده‌است که اولاً ساختار زبان فرانسوی از قرن هفده تاکنون تغییرات چندانی نداشته باشد و دوم این‌که فرهنگ لغات فرانسوی نسبت به انگلیسی بسیار کم حجم‌تر و ساختار و ترتیب کلمات در جمله‌های آن بسیار منظم‌تر از زبان‌های دیگر باشد.[۱۴]

فرانسوی در بلژیک[ویرایش]

از زمان رسیدن جک کرتیه زبان فرانسوی زبان رسمی جدید بوده‌است. موج‌های مهاجر آمده از فرانسه شرق کانادا را برای سکونت انتخاب کردند. در میان آنها اکدین‌ها چهار استان ساحلی نول اکس، نوو برنسیک، ال د پرنس ادوار و تر نوو را مشغول کردند.

زبان فرانسوی در ایران[ویرایش]

در ایران زبان فرانسوی بعداز انگلیسی دومین زبان محبوب است. زبان فرانسوی از عهد صفویه در ایران مورد توجه قرار گرفت. این زبان به ویژه در دوره قاجار از طریق ترجمه کتابهای درسی دارالفنون که در اصل به فرانسوی بود، رونق گرفت و بر اثر احیاء صنعت چاپ گسترش یافت. از آنجاکه محصلین بیشتر به فرانسه اعزام می‌شدند زبان فرانسوی در کشور رایج و با گستردگی آن نه تنها آثار نویسندگان فرانسه بلکه آثار ادبی بعضی از دیگر زبانهای اروپایی نیز به فارسی برگردانده شد. نخستین نمایشنامه ای که از فرانسوی به فارسی ترجمه شد، نمایشنامه «مردم گریز»، اثر مولیر بود. ترجمه و نشر کتاب پس از مرگ شاهزاده عباس میرزا، در دوران محمد شاه قاجار دچار فترت شد، ولی در عهد ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه دوباره اوج گرفت. محمد طاهر میرزا، میرزا حبیب اصفهانی و محمدحسن خان اعتماد السلطنه از پرکارترین مترجمان این دوره بودند. پس از روی‌کار آمدن سلسلهٔ پهلوی، روند ترجمه شتاب بیشتری پیدا کرد و تمام قلمروهای علمی و فنی و ادبی را در برگرفت زیرا تعداد افراد تحصیل‌کرده و میزان روابط همه‌جانبه با کشورهای خارجی افزایش یافت. در این دوره آثار ارزشمند بسیاری به فارسی برگردانده شد و تعداد مترجمان با استعداد و به اصطلاح حرفه‌ای فزونی چشمگیری یافت. ترجمه‌ها تا اوایل دههٔ سی، عمدتاً از طریق زبان فرانسوی صورت می‌گرفت ولی پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه بعد از ۱۳۳۲ و تحولات سیاسی و فرهنگی پس از آن، زبان انگلیسی در عرصهٔ ترجمه اهمیت بیشتری یافت و از نظر کمی گوی سبقت را ربود؛ هرچند از نظر کیفی، بهترین ترجمه‌ها کماکان به مترجمانی تعلق داشت که از زبان فرانسوی ترجمه می‌کردند.[۱۵]

از زمان قاجار که بسیاری از رجال سیاسی برای ادامه تحصیل به فرانسه می‌رفتند، بسیاری از واژه‌های فرانسوی ازطریق قوانین حقوقی وارد ایران شد و امروزه نیز در زبان فارسی بسیاری از این کلمات استفاده می‌شود و گاهی این کلمات به قدری در زبان فارسی رایج شده‌است که بسیاری از افراد نمی‌دانند که این واژگان فرانسوی هستند. از جمله می‌توان به کلماتی همچون: دوش (حمام)، کروات، مغازه، فامیل، کادو، شوفر، آسانسور، کودتا، رفوزه، پاساژ، ماساژ، مونتاژ، کتلت، املت، توالت، آژانس، اورژانس، مانتو، پالتو، مرسی اشاره کرد[۱۶]

ویژگی‌های زبان فرانسوی[ویرایش]

الفبای زبان فرانسوی بر اساس الفبای لاتین است و بیست و شش حرف ساده دارد. افزون بر حرف‌های ساده، حرف ترکیبی «œ» و حرف‌های زبَرنشانه‌دار «à â è é ê ë î ï ô û» نیز در نوشتار این زبان به کار می‌روند.

۸۵ درصد کلمات زبان فرانسوی از لاتین، ۱٫۵ درصد از آلمانی، ۰٫۱ درصد از عربی، ۰٫۱ درصد از اسکاندیناوی، ۱۲ درصد از اسپانیایی و ایتالیایی و انگلیسی و باقی زبان‌ها گرفته شده‌است.

واژگان[ویرایش]

فارسی فرانسوی تلفظ کبکی تلفظ فرانسوی
فرانسوی Français Qc-français.ogg [fʁ̥ãsɛ] Fr-Français.oga [fʁ̥ɒ̃sɛ]
انگلیسی Anglais Qc-Anglais.oga [ãɡlɛ] Fr-Anglais.oga [ɒ̃ɡlɛ]
بله Oui (si when countering an assertion or a question expressed in the negative) Qc-oui ouais ouin.ogg [wi] Fr-Oui.oga [wi]
خیر Non non.ogg [nõ] Fr-Non.oga [nõ]
سلام! Bonjour ! (formal) or Salut ! (informal) or "Allô" (Quebec French or when answering on the telephone) [bõʒu:ʁ] Fr-BonjourF.oga [bõʒu:ʁ]
عصر بخیر! Bonsoir ! [bõswɑ:ʁ] Fr-BonsoirF.oga [bõswa:ʁ]
شب بخیر! Bonne nuit ! [bɔn nɥi] Fr-Bonne nuit 2.oga [bɔn nɥi]
خدانگهدار! Au revoir ! Qc-Au revoir.oga [ɔʁvwɑ:ʁ] Fr-Au revoir.oga [o ʁəvwa:ʁ]
روز خوبی داشته باشید! Bonne journée ! bonne_journée.ogg [bɔn ʒuʁne] Fr-Bonne journée 2.oga [bɔn ʒuʁne]
لطفاً S’il vous plaît (formal) or S’il te plaît (informal) Qc-s'il_vous_plaît.ogg [s‿ɪl vu plɛ] Fr-S'il vous plait.oga [s‿il vu plɛ]
سپاسگزارم Merci [mɛʁsi] Fr-Merci 2.oga [mɛʁ̥si]
خواهش می‌کنم De rien (informal) or Ce n’est rien (informal) ("it is nothing") or Je vous en prie (formal) or Je t’en prie (informal) or Bienvenue (Quebec) [də ʁjẽ] Fr-de rien-fr-Paris.ogg [dœ ʁjæ̃]
خیلی ببخشید Pardon or Désolé or Je suis désolé (if male) / Je suis désolée (if female) or Excuse-moi (informal) / Excusez-moi (formal) / "Je regrette" Qc-pardon.ogg [paʁdɒ̃] / Qc-désolé.ogg [dezɔle] Fr-Pardon.oga [paʁdõ] / Fr-désolé.ogg [dezɔle]
چه کسی؟ Qui ? Fr-Qui 2.oga [ki] Fr-Qui.oga [ki]
چی؟ Quoi ? (←informal; used as "What?" in English)) or Pardon ? (←formal; used the same as "Pardon ?" in English) Fr-Quoi.oga [kwa] quoiF.ogg [kwa]
چه موقع؟ Quand ? Qc-quand.oga [kã] Fr-Quand.oga [kɒ̃]
کجا؟ Où ? [u] où.ogg [u]
چرا؟ Pourquoi ? pourquoi.ogg [puʁ̥kwa] Fr-Pourquoi.oga [puʁ̥kwa]
اسم شما چیست؟ Comment vous appelez-vous ? (formal) or Comment t’appelles-tu ? (informal) [kɔmã vuz‿aple vu]، [kɔmã t‿apɛl t͡sy] fr-comment vous appelez-vous.ogg [kɔmɑ̃ vuz‿aple vu] ، fr-comment t'appelles-tu.ogg [kɔmɑ̃ t‿apɛl ty]
نام من ... هست. Je m'appelle... fr-je m'appelle.ogg [ʒə m‿apɛl]
کدام؟ Quel/Quels(pl.)/Quelle(fem.) [kɛl]
زیرا Parce que / Car parce_que.ogg [paʁ̥skœ] Fr-Parce que.ogg [paʁ̥skø]
به دلیل اینکه à cause de [a kou̯z də] fr-à cause de.ogg [a koz də]
بنابراین Donc [dõ:k] Fr-donc.ogg [dõ:k]
شاید Peut-être Qc-peut-être.ogg [pœt‿aɪ̯tʀ̥] Fr-peut-être.ogg [pøt‿ɛtʁ̥]
چطور؟ Comment ? [kɔmã] Fr-Comment 2.oga [kɔmɒ̃]
چقدر؟ Combien ? [kõbjẽ] Fr-CombienF.oga [kõbjæ̃]
من متوجه نمی‌شوم Je ne comprends pas. Qc-je ne comprends pas.oga [ʒœ nœ kõpʁ̥ã pɔ] je_ne_comprends_pasF.ogg [ʒø nø kõpʁ̥ɒ̃ pa]
بله، متوجه شدم. Oui, je comprends. Except when responding to a negatively posed question, in which case Si is used preferentially over Oui oui_je_comprends.ogg [wi ʒœ kõpʁ̥ã] Fr-Oui, je comprends.oga [wi ʒø kõpʁ̥ɒ̃]
موافقم Je suis d’accord. D’accord can be used without je suis. [ʒə sɥi d‿akɑɔ̯ʁ] [ʒə sɥi d‿akɔ:ʁ]
کمک! Au secours! (à l’aide !) Fr-Au secours.oga [o sku:ʁ] au_secoursF.ogg [o søku:ʁ]
در چه زمانی ... ؟ À quelle heure [a kɛl ɛʁ]
امروز Aujourd'hui [ɔʒord‿wi]
لطفاً می‌توانید به من کمک کنید؟ Pouvez-vous m’aider s’il vous plaît ? / Pourriez-vous m’aider s’il vous plaît ? (formal) or Peux-tu m’aider s’il te plaît ? / Pourrais-tu m’aider s’il te plaît (informal) [puve vu m‿ɛ:de s‿ɪl vu plɛ] [puve vu m‿ede s‿il vu plɛ]
دستشویی کجاست؟ Où sont les toilettes ? [u sõ le twalɛt] où_sont_les_toilettes.ogg [u sõ le twalɛt]
شما انگلیسی صحبت می‌کنید؟ Parlez-vous (l') anglais ? / Est-ce que vous parlez (l') anglais ? Fr-Est-ce que vous parlez l'anglais.oga [ɛs kə vu paʁle l‿ãɡlɛ] Fr-Parlez-vous anglais.oga [paʁle vu ɑ̃ɡlɛ]
من نمی‌توانم فرانسوی صحبت کنم. Je ne parle pas français. [ʒə nə paʁl pɔ fʁãsɛ] [ʒə nə paʁl pa fʁɑ̃sɛ]
من نمی‌دونم. Je (ne) sais pas. Qc-Je sais pas.ogg [ʒə se pɔ] [ʒə (nə) sɛ pa]
من می‌دونم. Je sais. [ʒə sɛ]/[ʒə se] [ʒə sɛ]
من تشنه هستم. J’ai soif. (literally, "I have thirst") [ʒ‿e swaf] [ʒ‿e swaf]
من گرسنه هستم. J’ai faim. (literally, "I have hunger") [ʒ‿e fẽ] [ʒ‿e fɛ̃]
حال شما چطور است؟ / اوضاع چطور می‌گذره؟ / اوضاع چطوره؟ Comment allez-vous ? (formal) or Ça va ? / Comment ça va ? (informal) [kɔmã t‿ale vu] [kɔmɑ̃ t‿ale vu]
من (خیلی) خوبم / اوضاع (خیلی) خوب می‌گذره// همه‌چیز (خیلی) خوبه Je vais (très) bien (formal) or Ça va (très) bien. / Tout va (très) bien (informal) [ʒə vɛ (tʁɛ) bjẽ] [ʒə vɛ (tʁɛ) bjɛ̃]
من (خیلی) بدم / اوضاع (خیلی) بد می‌گذره / همه‌چیز (خیلی) بده Je vais (très) mal (formal) or Ça va (très) mal / Tout va (très) mal (informal) [ʒə vɛ (tʁɛ) mal] [ʒə vɛ (tʁɛ) mal]
من خوبم/حد وسط / همه‌چیز خوبه/حد وسط Assez bien or Ça va comme ci, comme ça or simply Ça va. . (Sometimes said: «Couci, couça.» , informal: "bof") i.e. «Comme ci, comme ça.») [ase bjẽ] [ase bjɛ̃]
من خوبم. Ça va bien. [sa vɔ bjẽ] [sa va bjɛ̃]
(چطور) می‌تونم کمک‌تون کنم / به کمک نیاز دارید؟ / ما به کمک نیاز داریم! (Comment) pourrais-je vous aider ? Avez-vous besoin d'aide ? Nous avons besoin d'aide! [(kɔmã) puʁaɪ̯ʒ vuz‿ɛ:de] [(kɔmɑ̃) puʁɛʒ vuz‿ede]

پانویس[ویرایش]

  1. لغتنامه دهخدا، سرواژه فرانسه، این واژه از واژه فرانسوی français گرفته شده در حالیکه «فرانسه» به معنی کشور فرانسه از واژه فرانسوی France گرفته شده‌است. این واژه در ترکیباتی مانند «کلاس فرانسه» و غیره رواج دارد.
  2. «Estimation du nombre de francophones dans le monde en ۲۰۰۵». Tlfq.ulaval.ca. بازبینی‌شده در ۲۰۱۰–۰۴-۲۱. 
  3. «Francophonie». Jacques Leclerc. Tlfq.ulaval.ca. 
  4. «Most Widely Spoken Languages». .ignatius.edu. بازبینی‌شده در ۲۰۱۰–۰۴-۲۱. 
  5. «Lingue straniere - Francese». Liceipujati.it، ۲۰۱۰–۰۴-۱۶. بازبینی‌شده در ۲۰۱۰–۰۴-۲۱. 
  6. «Qu'est-ce que la Francophonie?». Université de Laval. 
  7. Maine's French Communities FrancoMaine'. ' Retrieved 2010-3-07.
  8. «The Cajun language La Louisiane française Retrieved ۲۰۱۰–۳-۰۷». Louisiane.culture.fr، ۲۰۰۳–۰۸-۲۱. 
  9. Francophone Africa
  10. (فرانسوی)La Francophonie dans le monde 2006–2007 published by the فرانسه‌زبانی.Nathan, پاریس، ۲۰۰۷.
  11. http://www.ezaban.com/2012-05-30-05-59-50/2012-05-30-06-07-45.html
  12. «Why learn French». Cpfont.on.ca. بازبینی‌شده در ۲۰۱۰–۰۴-۲۱. 
  13. هایت، گیلبرت. ادبیات و سنتهای کلاسیک - تاثیر یونان و روم بر ادبیات غرب. ج. ۱. ترجمهٔ محمد کلباسی و مهین دانشور. تهران: آگاه، ۱۳۷۶. ۱۹۸-۲۰۴. شابک ‎۹۶۴۴۱۶۰۳۵۵. 
  14. http://www.worldtranslators.net/language/مروری_بر_تاریخ_زبان_فرانسه
  15. تاریخ ترجمه ادبی از فرانسه به فارسی/ محمدجواد کمالی، انتشارات سخن‌گستر و معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، ۱۳۹۲، صص ۱۰–۱۱
  16. http://www.samt.ac.ir/index.aspx?siteid=1&pageid=200&p=1&showitem=10487 اصول فن ترجمه (فرانسه به فارسی)، مبحث وامگیری

منابع[ویرایش]

جستارهای وابسته[ویرایش]