مهراب نام و واژهای است پارسی که ریشه در کیش مهر دارد. این نام از دو کلمه مهر + اب تشکیل گردیده است که به معنی جایی برای بر آمدن خورشید است.[نیازمند منبع]
درایین مهرپرستی مهرابه جاییکه در ان مراسم دینی برگذار میگردید. در دوران اسلامی مهراب بشکل محراب نوشته و به بخشی از مسجد که در آن نماز میگذارند گفته میشود.
زال به فرمان منوچهر از نوجوانی به حکمرانی زابل بر گزیده شد و روزی با گردان خویش در تفرّج و شکار به مرزهای کابل رسید و در حاشیهٔ رودی بنام رودبار نزدیک کاخ مهراب خیمه زد و با شاه کابل ملاقایی داشت. در اثنای دیدارها و رفت و آمدها زال پی برد او دختری بنام رودابه در خانه دارد. سر انجام زال و رودابه عاشق یکدیگر شده و ازدواج نمودند. مهراب عاقبت از جریان رابطه مخفیانهٔ رودابه و زال خبر یافت و خشمگین گشت: