کوراوغلو

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

الگو:Infobox poem کوراوغلو (به ترکی آذربایجانی: Koroğlu) قهرمان حماسی مشترک میان مردمان آذربایجانی و ترکمن‌ها است.

باعث این قیام مهتری سالخورده به نام علی ملقب به علی کیشی است. وی پسری موسوم به روشن (کوراوغلو) دارد و خود، مهتر خان بزرگ و حشم‌داری است به نام حسن خان. روایت کوراوغلی در جغرافیای وسیعی از قفقاز، ایران، افغانستان، آسیای مرکزی و برخی نقاط دیگر گسترده‌است. در این جغرافیای وسیع، روایت کوراوغلی در قالب نمونه‌های آذربایجانی، قفقازی، آناتولی، ارمنی، گرجی، ازبکی، ترکمنی، خراسانی، قشقایی و حتی توبولها یا گروههای تاتار در سیبری سروده شده‌است.[۱]

وجه تسمیهٔ کوراوغلو[ویرایش]

به روایتی علی کیشی مادیانی را با اسبان افسانه ای جفت می کند و از آن دو کره اسب به دنیا می آیند که ظاهر نحیف و لاغری داشته اند وقتی خبر به گوش حسن خان ارباب پدر روشن می رسد دستور می دهد تا یکی از کره اسبها را به او بدهند که علی کیشی نیز همین کار را می کند و در کمال صداقت یکی از کره ها را به حسن خان می دهد ولی حسن خان با توجه به ظاهر نحیف کره اسب تصور می کند که علی کیشی به او خیانت کرده و این امر را توهینی سخت نسبت به خود تلقی می‌کند و کره اسب را پس می فرستد و دستور می‌دهد چشمان علی کیشی مهتر خود را درآورند و وی را کور کنند. پس از این واقعهٔ تلخ، روشن پسر علی کیشی لقب کوراوغلو به خود می‌گیرد. کوراوغلو به ترکی یعنی کورزاده یا پسر مرد کور. برخی دیگر وجه تسمیهٔ آن را به گووراوغلو یعنی زادهٔ پهلوان جنگجو می‌دانند. همچنانکه کوراوغلی در زبان ترکمنی، گوراوغلو تلفظ می‌شود.

سرآغاز قیام[ویرایش]

علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانه‌ای و دریایی به دست آورده بود، همراه پسرش روشن از قلمرو خان می‌گریزد و پس از عبور از سرزمین‌های بسیار، سرانجام در چملی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سخت‌گذر با راههای پیچا پیچ، مسکن می‌گزیند (هم اکنون در ترکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسب‌ها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش می‌دهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آب تنی می‌کند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده می‌شود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتاده‌است، شمشیری برای پسر خود سفارش می‌دهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را می‌گذارد، می‌میرد.

روشن او را در همان قوشابولاق به خاک می‌سپارد و به‌تدریج آوازهٔ هنرش از کوهستانها می‌گذرد و در روستاها و شهرها به گوش همگان می‌رسد.

دو کره اسب، همان اسبهای بادپای مشهور او می‌شوند، با نامهای قیرآت و دورآت

عاشق جنون، اوایل کار به کوراوغلو می‌پیوندد به تبلیغ افکار بلند و دموکرات کوراوغلو و چملی‌بئل می‌پردازد و راهنمای شوریدگان و عاصیان به کوهستان می‌شود. کوراوغلو و یارانش در مقابل ظلم ظالمان و پاشاها و خان‌ها می‌ایستند و از حق مردم مظلوم حمایت می‌کنند.

سرانجام کوراوغلو پس از کشمکشهای فراوان موفق می‌شود حسن خان را به چملی بئل آورده و به آخور ببندد و بدین ترتیب انتقام پدرش را بستاند. ولی هدف او تنها گرفتن انتقام پدر خویش نبود. او حامی تمام مظلومان بود و به مبارزه خود در این راه ادامه داد.

کوراوغلو قهرمان یکی از اصلی‌ترین داستانهای عاشیقی[ویرایش]

کوراوغلو در مقام قهرمان یکی از مهمترین داستان عاشیقی، خود یک عاشیق بود، چرا که در اکثر آوازهای این داستان، عاشیق راوی با گفتن آدیم کور اوغلو دی خود را به جای کوراوغلو مینشاند. این داستان از آناتولی به کشورهای آسیای میانه پخش شده است و در طی این فرآیند به نحوی محتوای آن تغییر کرده است[۲]. در این داستان عشق رومانتیک با رفتاری رابین‌هود گونه آمیخته می‌شود. یکی از نسخ این داستان، که بعنوان نسخه پاریس شناخته میشود، در باکو چاپ شده است. [۳] آهنگ ساز بزرگ آذربایجان، عزیر حاجی‌بیگف، اپرای معروفی بر مبنای داستان کور اوغلو ساخته است.

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. محمدرضا درویشی، گوسان پارسی، مجموعه سخنرانیهای کنگره، به کوشش عباس شیرزادی آهودشتی، انتشارات آرون، تهران: ۱۳۸۸
  2. Colin P. Mitchell (Editor), New Perspectives on Safavid Iran: Empire and Society, 2011, pp:91-92
  3. Koroğlu dastanı (Paris nüsxəsi). Bakı: "Şərq-Qərb", 2005
  • کوراوغلو در افسانه و تاریخ، رحیم رئیس نیا، انتشارات نیما، تبریز ۱۳۶۶
  • ویکی‌پدیای انگلیسی

پیوندها[ویرایش]