اوستیا
این نوشتار به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
اوستستان (به اوستی: Ир, Ирыстон Ir, Iryston) منطقهای در دو طرف رشتهکوههای قفقاز است که ساکنانش عمدتا اوستیایی هستند، مردمانی ایرانیتبار که به زبان اوستیایی (یک زبان ایرانی شرقی از خانواده زبانهای هندواروپایی) سخن میگویند. مردم اوستیا خود را «ایرُن»، و سرزمین خویش را «ایرستون» مینامند. بخش شمالی این منطقه اوستیای شمالی-آلانیا در محدودهٔ فدراسیون روسیه قرار دارد. اما بخش جنوبی کشور خودخواندهای به نام جمهوری اوستیای جنوبی است که تحت حمایت نظامی روسیه قرار دارد اما بیشتر کشورهای جهان آن را بخشی از گرجستان میشناسند.
تاریخ[ویرایش]
از دید تاریخی در دوران پیش از تاریخ و آغاز دوران تاریخی، قفقاز شمالی و به ویژه نواحی مرکزی آن همواره تحت نفوذ تیرههای هندواروپایی از آن میان سکاها بودهاست. آثار باستانشناسی و اشتراکات فراوان این فرهنگ و شهریگری در این ناحیه با فلات ایران و آسیای مرکزی تا اندازهای این موضوع را اثبات مینماید. پس از سکاها یک دسته از این تیرههای به نام سرمتها توانستند نواحی گستردهای از قفقاز شمالی یعنی دریای آزوف تا دریای مازندران را زیر چیرگی خویش دربیاورند. سرمتها از دید اسطورهای پسران سلم در شاهنامه فردوسی میباشند که برادر ایرانیان و تورانیان بودهاند. ادامه راه تیرههای سکاها در قفقاز شمالی در سدههای جدیدتر بدست آلانها یکی دیگر از این دسته تیرههای سکایی میافتد و کم وبیش هزار سال در این منطقه دوام میآورد. از دید تاریخی و باستانشناسی سکاها، سرمتها و آلانها از یک دیگر جدا نبوده و هر سه ادامه دهندهٔ فرهنگ هندواروپایی و ایرانی در شمال قفقاز بودهاند و تنها از دید نام متفاوت شدهاند. کوچ و زندگی کوچ نشینی بسیاری از تیرههای را وادار به دگرگونی مکان میکرد ولی در سرزمین قفقاز مرکزی همیشه گروهی ایرانی زبان بر جای باقی میماندند. امروزه بدست بسیاری از تاریخدانان و نژادشناسان تایید میشود که نژاد اوستیایی در هزارهٔ نخست میلادی در قفقاز بدست ادغام جمعیت بومی بوجود آمد و این بومیان زبان ایرانی را به آنها اعطا کرده و از این روش فرهنگ خود را گسترش دادند.
در سده پنجم میلادی و آغاز سده ششم میلادی آلانها همبسته ایران، بر ضد امپراتوری روم شرقی (بیزانس) بودند. همبستگی آلانها با اقوام ایرانی دیگر، با هجوم لشکریان تاتار و مغول فرو ریخت. پس از هجوم مغولان رفته رفته نام آلانها از منابع تاریخی محو شد و آلانهایی که در محل کنونی اوستیای شمالی و جنوبی و سرزمینهای همجوار آن سکنی داشتند، به بازبینی نام اوست به خود گرفتند. در سده ۱۶م کاباردها بر اوستها چیره شدند و در ۱۷۷۴م اوستیای شمالی به تصرف روسیه درآمد و بخشی از مردم اوستیا، تابعیت روسیه را گردن نهادند. گروهی نیز از اوستها در میان حملات مغولها و تیمور تا سلطهٔ روسها از شمال به دشتهای جنوبی کوچ کردند که سرزمین آنها در ۱۸۰۱م به نام اوستیای جنوبی شناخته شد. در ۱۸۶۰م قلعه «ولادی-قفقاز» که در ۱۷۸۴م بنا شده بود، به گونه شهر درآمد و از ۱۸۶۳م به مرکز اوستیای شمالی بدل گشت. ولادیقفقاز به زبان روسی یعنی صاحب قفقاز و شاید چرایی این نام گذاری، به موقعیت راهبردی این شهر در مرکز قفقاز برمیگردد.
تاریخ معاصر[ویرایش]
در آخرین سالهای اتحاد جماهیر شوروی تنشهای قومی بین اوستیها و گرجیها در اوبلاست خودمختار پیشین گرجستان به نام اوستیای جنوبی (که در ۱۹۹۰ منحل شد) و بین اوستیاییها (مسیحی اورتودوکس) و اینگوشها (مسلمان سنی) در اوستیای جنوبی به برخوردهای خونین منجر شد که در طی آن چند صد هزار نفر کشته و زخمی شدند و موجی از پناهندگان در هر دو سوی مرز پدید آمد.
هرچند که با میانجیگری روسیه و نظارت سازمان امنیت و همکاری اروپا در ۱۹۹۲ در اوستیای جنوبی آتشبس شد، اما کشمکش بین اوستیها و گرجیها همچنان حلنشده باقی ماند و طرح صلح پیشنهادی دولت گرجستان که قول خودمختاری بیشتر به اوستیای جنوبی میداد و تعهد میداد تا برای فروکاهی کشمکش استفاده بیشتری از ظرفیتهای بینالمللی کند، چندان در حل آن مؤثر نبود. همزمان مقامات جداییطلب اوستیای جنوبی خواهان استقلال یا اتحاد با اوستیای شمالی تحت حاکمیت فدراسیون روسیه شدند اما جامعهٔ جهانی از شناسایی اوستیای جنوبی به عنوان کشوری مستقل سر باز زد و آن را قسمتی از خاک گرجستان شمرد.
در ۱۲ نوامبر ۲۰۰۶ اوستیاییهای جنوبی (که اکثرا اوستی هستند) رفراندومی برای استقلال از گرجستان برگزار کردند. نتیجه رفراندوم مثبت بود. بیش از ۹۵٪ از جمعیت ۷۰٬۰۰۰ نفری اوستیای جنوبی که واجد شرایط رای دادن بودند، رای به استقلال دادند. همچنین ادوارد کوکویتی رئیس جمهور اوستیای جنوبی بار دیگر به این سمت انتخاب شد.
زبان[ویرایش]
مقاله اصلی زبان اوستیایی
زبان مردم اوستیا از آن گروه زبانهای ایرانی شمال خاوری و نمایانگر گسترش زبان آلانی، یکی از زبانهای سکایی - سرمتی است. در زبان اوستی دو گویش عمدة ایرُنی و دیگوری هست. دیگوری که گویشی باستانی است، تنها در چند ناحیه شمالی و باختری رواج دارد. درگذشته از هر دو گویش در زبان ادبی بهره گیری میشد، ولی رفته رفته گویش دیگوری جای خود را به گویش ایرنی داد. زبان اوستیایی با گویش ایرنی را یک ایرانی نزدیک ۱۰ تا ۲۰ درصد متوجه میشود. این زبان هم اکنون بیشتر در روستاها بهره گیری میشود و در مدارس به گونه اختیاری آموزش داده میشود. بکارگیری آن در مراسمهای ملی و جشن و سرورها اجباری ست و در صورت بکارگیری زبان روسی بیحرمتی به جمع تلقی میگردد.
زبان اوستیایی با زبان سغدی و زبان خوارزمی ایرانی ارتباط نزدیک دارد .
ادبیات آسی شامل داستانها و افسانههای جالبی است که از قرن گذشته شروع به ضبط آنها گردیدهاست. معروفترین این داستانها سلسله داستانهای قهرمانان نرت است.
دین[ویرایش]
بیشتر مردم اوستیا مسیحی ارتدوکس هستند و در نزدیک ۳۰ درصد مسلمان میباشند. از دید سیاسی اوستیای شمالی تنها جمهوری قفقاز شمالی است که در قانون اساسی آن دین رسمی، مسیحیت ارتودکس است. با این حال دین در میان اوستها بعنوان یک مسئلهٔ اصلی مطرح نیست و تنها آیین یزیچنیک که باوری از آداب و رسوم باستانی سکاها و آلانها میباشد، مطرح است و مردم بیش از دیگر ادیان شریعتی به اینگونه طریقت باور دارند. این طریقت نزدیکی فراوانی با ادیان ایران باستان از آن میان میترایسم و مزداپرستی دارد که دارای هفت ایزد و یک خدا است. به این انگیزه و نبود شناخت از این آیین، به اشتباه بسیاری از منابع آنها را بت پرست میدانند.
فرهنگ[ویرایش]
مردم اوستیا از دید فرهنگی بسیار ایراندوست، علاقهمند به شاهنامهخوانی، خونگرم، مهمانواز و سنتی هستند. در اوستیا با اینکه سالیان سال از ایرانیان جدا بودهاند، همچنان میتوان میراثی ایرانی را در این ناحیه یافت. از آن میان این میراث، ایرانیان بومی که از زمان صفویان و قاجاریان به گونه بازرگان و کارگر در این منطقه زندگی میکردند و هم اکنون اوستیایی محسوب میشوند و بیشتر آنها رشتیتبار یا آذریتبار هستند. از موارد دیگر میراث ایرانی باید به ابنیه و آثار تاریخی ایرانیان در دویست سال گذشته مانند مسجد ایرانیان (پرسیسکوس)، کنسولی ایران، مدرسهٔ نوروز و محلهٔ ایرانیها در شهر ولادیقفقاز اشاره نمود.
جستارهای وابسته[ویرایش]
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ اوستیا موجود است. |