مردم عرب
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بیمنبع را میتوان به چالش کشید و حذف کرد. |
عربها |
---|
از چپ به راست:
ردیف اول:فیلیپ عرب • یوحنای دمشقی • ابویوسف کندی • الخنساء |
کل جمعیت |
۳۵۰ تا ۴۲۲ میلیون نفر |
نواحی با بیشترین جمعیت |
زبانهای رایج |
عربی |
ادیان و مذاهب |
اسلام، یهودی و مسیحی |
عرب قومی سامیتبار است. عربها در شبه جزیره عرب، شام و شمال آفریقا زندگی میکنند.
محتویات
پیرامون واژه
مراد از عرب اکنون ساکنان شبه جزیرهٔ عربستان، اکثر ساکنان عراق و سوریه، جنوب ترکیه، اهالی عرب ایران، اهالی عرب فلسطین، لبنان و اردن، سرزمینهای شمالی قاره آفریقا یعنی کشورهای مصر، لیبی، تونس، الجزایر، مغرب، صحرا، موریتانی، و مناطقی از سرزمینهای جنوبی تر آن است. پیش از اسلام مراد از عرب مردمی بودهاند که در جزیرةالعرب زندگی میکردند زیرا مردم عراق و شام از ملتهای سریانی و کلدانی و نبطی و یهود و یونان و مردم مصر قبطی بودهاند و مردم مغرب از بربران بودهاند و همچنین مراد از قوم عرب پیش از اسلام، مردم بادیه نشین در جزیره العرب است که در جهت شمال جزیره العرب و شرق وادی نیل سکونت داشتهاند؛ و واژه عرب برابر بودهاست با بدو یا بادیه و آب خستِ عرب بنام عربة نامیده میشد.[۱] در ادبیات فارسی معاصر و سدههای پسین واژهٔ اَعراب را به عنوان جمع عرب به کار میبرند. اما واژهٔ اعراب که جمع اَعرابیّ است در عربی اسم جنس است و چمِ «عربهای بادیهنشین» میدهد که در متون فارسی کلاسیک نیز در همین چم به کار رفتهاست.[۲]
وجه اشتقاق واژه تازی
فرزانه بهرام بن فرزانه فرهاد تاز، نام یکی از پسران سیامک بوده و تازیان از نسل اویند و از بعضی تواریخ نیز چنین معلوم میشود که تاز پسرزادهٔ سیامک بن میشی بن کیومرث بوده و پدر جملهٔ عرب است و نسب تمام عرب به تاز میرسد[۳] چنانکه نسب همهٔ عجم به هوشنگ شاه میرسد. (آنندراج) (انجمن آرا)... و در سراج اللغات نوشته که تازی بمعنی عربی و این منسوب به تاز است چون لفظ تاز بمعنی تازنده نیز آمده و در اوائل اسلام عربان تاخت و تاراج بسیار در ایران کردهاند، بدین جهت نسبت به تاز کرده. (غیاث اللغات). بعضی حدس زدهاند که تازی اصلاً بمعنی چادرنشین است، از کلمهٔ تاژ و تاز بمعنی چادر و خیمه و یاء نسبت، و همیشه آن را مقابل دهقان آرند. پس دهقان بمعنی روستانشین و تازی بمعنی چادرنشین است، طوائف چادرنشین که ییلاق و قشلاق کنند، مقابل دهقان که ساکن و تخته قاپو باشد. طبق این حدس کلمهٔ مورد بحث بار اول بمعنی مطلق چادرنشین بودهاست و سپس بمعنی خاص تری فقط بر عرب اطلاق شدهاست. مردم چین عرب را تاش نامند و این تاش مأخوذ از کلمهٔ فارسی تاژی یا تازیست که بمعنی چادرنشین است و این نشان میدهد که مردم چین در اول عرب را بتوسط ایرانیان دریانورد و تجار برّی ایران شناختهاند.[۳]
زبان
مردم عرب به زبان عربی سخن میگویند، در کشورهای شمال آفریقا مناطقی چون الجزایر و لیبی اقلیتهایی به فرانسوی نیز سخن میگویند. عرب تباران بسیاری در کشورهای اروپایی منجمله در کشور فرانسه زندگی میکنند که ریشه بسیاری از آنها به سرزمینهای شمال آفریقا بازمیگردد. یکی از مشهورترین این افراد زین الدین زیدان بازیکن پیشین تیم ملی فرانسهاست. این زبان از خانوادهٔ زبانهای سامی است گرچه تأثیرات فراوانی بر زبان پارسی (از خانوادهٔ زبانهای هندواروپایی) داشته است.
تاریخ عرب
تاریخ اعراب تاریخی پر از تحولات دینی، سیاسی و فراز و فرودهای اجتماعی است. مهمترین و نامدارترین دولتها و پادشاهیهای عربی دولت و مملکت «سبا» بود که در جنوب دولت معین و شمال دولت قتبان و شمال غربی حضرموت واقع بود، و کمکم اسم و شهرت آن بردیگر کشورهای نزدیک غلبه نمود. آغاز تشکیل این دولت به گمان قوی از سده هشتم یا آغاز سده نهم پیش از میلاد مسیح است. از این زمان تا براندازی دولت خودکفای یمن در دست حبشیها در ۵۲۵ مسیحی (میلادی) تاریخ پادشاهی «سبأ» به چهار دوره تقسیم میشود که در واقع دو دوره نخست آن دولت سبأ بمعنی ویژه بوده و در دو دوره بعد اگر چه اسم دولت «عنوان سبأ» داشت اما بیشتر نفوذ و حکومت در دست اقوام دیگر یمنی بود. حدس قوی میرود که این چهار دوره با چهار رخداد توأم است یعنی پایان نخستین و آغاز دومی با براندازی کامل (یا از دست رفتن موقع مهم) دولت معین و ابتدای سومی با از میان رفتن دولت قتبان و بالا گرفتن نفوذ ریدان و حِمیرها و ابتدای چهارمی با استیلای اولی حبشه و انقراض دولت حضرموت مقارن است.
دوره نخست پادشاهی کهنه که باسم «مکارب» یعنی (سبأ) نامیده میشود از ابتدای امر دولت سبأ تا حدود قرن ششم قبل از میلاد مسیح (یا اواسط قرن هشتم) فرمانروای مملکت سبأ بودند. اسامی چند تن از این پادشاهان سبأ از کتیبهها بدست آمده که روی همرفته پنج اسم میشود (یعنی اسامی مکرر میشود) و با احتمال قوی ۱۴ نفر از آنها یک سلسله را تشکیل میدهند که پشت بر پشت در مملکت سبأ حکمرانی کردهاند. چند نفر از آنها اسم مشابه مانند: یثعمر یا یثمر دارند.
نام عرب بصورت نوشتاری برای نخستین بار در سنگنوشتهای آشوری بتاریخ ۸۵۳ پیش از میلاد آمدهاست. در آن سنگنوشته شلمانسر سوم (Shalmaneser III) در ضمن نام بردن از مردمانی که از او در نبرد کرکر شکست خوردند از شاهی به نام گیندیبو از ماتو اربای (سرزمین عرب) نام میبرد. همچنین در سنگنبشتههای دوره هخامنشی در ایران از مردمان سرزمین Arabaya به عنوان یکی از ملتهای پیرو شاهنشاهی هخامنشی نام برده شدهاست. عربها گهگاه به مرزهای ایران نیز حملاتی میکردند. یکی از بزرگترین این حملات در زمان شاپور دوم انجام گرفت که شاپور به سختی آنان را سرکوب کرد. چنین گفتهاند که او شانههای عربها را سوراخ کرد و از میان آن ریسمانی را گذراند؛ از این رو بدو لقب شانه سنب (ذوالاکتاف) دادند؛ ولی بزرگترین این حملات پس از پیدایی اسلام روی داد که سرانجام به سرنگونی پادشاهی ساسانیان منجر شد. عربها پس از ظهور اسلام و در دوران امویان به اروپا تاختند؛ مناطق اسپانیا، پرتقال، آندورا، جنوب فرانسه را به تسلط خود درآوردند، بر دریای مدیترانه تسلط یافتند و این روند در دوره عباسیان نیز ادامه داشت. آنها مجموعاً هفتصد سال در نواحی جنوب غربی اروپا حکومتهایی زیر نظر خلفای مرکزی را اداره میکردند. در این دوران بود که کتابهای علمی، تاریخی، فلسفی بسیاری از زبانهای لاتین به عربی ترجمه شد.
مردم عرب در سدهٔ هفتم میلادی و پیش از آن، از همسایگان خود تأثیر پذیرفتهاند و با آنان روابط داشتند. تمدن ایران و روم و آیینهای زرتشتی، عیسوی و کلیمی در زندگی مادی و معنوی آنان تأثیر داشته و تجارت با ایران و روم باعث میشد که بازرگانان عرب که بیشتر از بزرگان قریش بودند بیش از دیگران با فرهنگ همسایگان متمدن خود آشنا باشند؛ چنانکه بسیاری از کلمههای فارسی، رومی، مصری و حبشی توسط همین بازرگانان وارد زبان عربی شد.[۴]
آداب، رسوم و ویژگیها
قبل از اسلام
مردم عرب پیش از اسلام از دید اجتماعی، به دو دسته تقسیم میشدند: عرب بَدوی و در برابر آن، عرب حَضَر. بدوی به معنای چادرنشین است و عرب حضر، شهرنشین.[۵]
عرب در کتابهای تاریخی مذهبی
عرب در قرآن به صورت مفرد و جمع ذکر شدهاست. بر اساس کتاب پنجاههها، فرزندان اسماعیل (فرزند ارشد ابراهیم) با ۶ فرزند دیگر او از قطوره به هم آمیختند و اسماعیلیان و عرب را پدیدآوردند.[۶]
پانویس
- ↑ واژه نامه دهخدا؛ مدخل واژه عرب
- ↑ مهرداد نغزگوی کهن. نقش باز تحلیل در تغییرات صرفی زبان فارسی. . ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی، ش. ۱۱ (تابستان ۱۳۸۷).
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ علیاکبر دهخدا و دیگران، سرواژهٔ «تازی»، لغتنامهٔ دهخدا (بازیابی در ۱۱/۰۷/۲۰۱۱).
- ↑ فروخ، عمر. تاریخ مصور اسلام. ترجمهٔ محمدعلی شیرازی. تهران: گنجینه، ۱۳۴۸. مقدمه.
- ↑ اقبال آشتیانی، عباس. «تاریخ ایران: بعد از اسلام». تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۸۸. ۳۰۳–۳۰۴.
- ↑ کتاب پنجاههها ۲۰:۱۳
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ مردم عرب موجود است. |
|
|
|
|