طوفان بزرگ
طوفان بزرگ طوفانی است که بنا به اساطیر از سوی خدا یا خدایان برای نابودی تمدن فرستاده شد. داستان طوفان، در تورات و قرآن به نوح نسبت داده شدهاست؛ به همین دلیل مسیحیان، مسلمانان و یهودیان از آن با نام طوفان نوح یاد میکنند. این داستان، یک داستان رایج در بین ملتهای باستانی، سامی و آریایی است. نظیر این داستان در اوستا، کتابهای هندو، متون قدیم یونانی، و حماسه گیلگمش آمدهاست.
محتویات
اسطوره طوفان در فرهنگها[ویرایش]
غرب آسیا[ویرایش]
سومریان و بابلیان[ویرایش]
قدیمترین نوشتهای که تاکنون درباره داستان طوفان به دست آمده، سنگنبشتههاییاست که از سومریان و بابلیان باستان یافت شدهاست. این سنگنبشتهها در سه هزار سال پیش از میلاد مسیح نوشته شدهاند، به همین دلیل سومریان و بابلیان پیشتر از دیگر ملتها، داستان طوفان را نگاشتهاند. طوفان در سنگنبشتههای سومری، به نام زیوگیدو است.
رویدادهای داستان طوفان سومری و بابلی با رویدادهای داستان طوفان نوشته شده در تورات، تا حدودی هماهنگ است؛ زیرا در داستان سومری و بابلی، آمدهاست که کشتی طوفان با قیر اندود شد و سازنده کشتی، خود قهرمان طوفان است. این توصیف در سفر پیدایش در تورات نیز آمدهاست. در هر دو سند آمدهاست که خدایان، شخصی را از روی دادن طوفان آگاه کردند و او با افراد خانوادهاش در یک کشتی نشسته و از جانوران، از هر کدام جفتی در آن نهاده و از طوفان رهایی یافتند. همچنین در هر دو روایت، مدت طوفان هفت روز دانسته شدهاست. در دوره طوفان، زیوگیدو یا زیودسورا به پیشگاه آن خدای آسمان و انلیل رییس خدایان، قربانی کرده و آنها را پرستش میکند. در دیلمون، انو و انلیل به زیوگیدو زندگی جاویدان میبخشند. معنی لغوی زیوگیدو دیدن زندگیاست. در این متن از این که چرا انکی تصمیم به نابود کردن بشر گرفته بود، سخنی نرفتهاست.
چگونگی داستان طوفان در اسناد بابلی، که جدیدتر از اسناد سومریاست، با طوفان سومری اندکی اختلاف ظاهری دارد. نام خدایی که به قهرمان طوفان دستور ساختن کشتی داده در الواح سومری انکی ولی در سنگنبشتههای بابلی و آشوری نام او ایشتار نوشته شدهاست.
زیودسورا هم در اساطیر بابلی و آشوری، اوتناپیشتیم است. ایئا از خدایان باستان سومر بودهاست که نسل آدمی را از طوفان میرهاند. چون بعل از گناهکاری آدمیان در زمین خشمگین میشود، و از شهر شوریپک کینه به دل میگیرد، با فرستادن طوفان، شهر شوریپک را ویران کند، و آدمیان گناهکار را بکشد.
در این هنگام، ایئا از تصمیم بعل آگاه میشود و با شتاب به اوتانا پیشتیم که پادشاه بابلیان بود و مردم او را به نیکی میشناختند، رفته و او را از خواست بعل آگاه میسازد. آنگاه ایئا به اوتناپیشتیم فرمان میدهد که یک کشتی بزرگ بسازد و اندرون و بیرون آن را با قیر اندود کند؛ آنگاه خود با خانوادهاش و یک زوج نر و ماده از هر جانور در آن کشتی درآورد تا انسانها و جانوران از طوفان رهایی یابند. اوتاناپیشتیم، به پیروی از ایئا کشتی را ساخته، آنگاه طوفان آغاز میشود.
هفت شب و هفت روز، آسمان باران میبارد و از دریاها و چشمهها آب میجوشد و روی زمین را آب فرامیگیرد؛ و همه انسانها و جانوران جز آنها که در کشتی اوتانا پیشتیم در آمدهاند، نابود میگردند. پس از هفت شبانهروز، طوفان میایستد و آبها در زمین فرومیروند؛ و اوتانا پیشتیم، از پنجره کشتی کبوتری به بیرون میفرستد و کبوتر برای او از خشکی نشانی میآورد. پس از آن کشتی، بر فراز کوهی مینشیند و سرنشینان آن، در سرزمین میانرودان از کشتی پیاده میشوند، و از فرزندان ایشان، سومریان و بابلیان و دیگر اقوام پدید میآیند.
در میان داستان حماسی گیلگمش که در حدود دو هزار و پانصدسال پیش از میلاد، در الواح سومری نوشته شده، اشارهای به داستان طوفان سومری و بابلی شده است؛ در آن داستان، یعنی داستان حماسی گیلگمش، میان گیلگمش و اوتناپیشتیم دیداری روی میدهد، گیلگمش چگونگی رخ دادن طوفان بزرگ را از اوتاناپیشتیم میشنود. گیلگمش برای دیدار اوتاناپیشتیم از جنگل و دریاها گذشته و در جزیرهای در وسط دریا با او دیدار میکند؛ اوتاناپیشتیم آنچه در طوفان بر وی گذشتهاست، برای گیلگمش روایت میکند.
عبرانیان[ویرایش]
به دلیل همانندی بسیار رویدادهای طوفان نوح در تورات و طوفان سومری و بابلی، سرچشمه داستان طوفان در تورات را روایتهای سومری دانستهاند. البته داستان طوفان در تورات، با شرح بیشتری نوشته شدهاست. ظاهراً عبرانیان، به نوشتههای سومری و اکدی دست یافته و نام نوح، یکی از قهرمانان قدیم خود را، جانشین نام اصلی کردهاند. بابهای ششم تا هشتم، سفر پیدایش به طوفان نوح میپردازد.
روایت تورات در کتاب پیدایش چنین است: " و خداوند خدا دید که شرارت انسان در زمین بسیار است، و خیالهای دل او، دائماً شرارت است. و خداوند متأسف شد که انسان را بر زمین ساخته بود، و در دل خود محزون گشت. و خداوند گفت انسان را که آفریدهام، از روی زمین محو سازم، انسان و بهایم را، حشرات و پرندگان هوا را، چونکه پشیمان گشتم از ساختن ایشان."[۱]
خدا نوح را که در نظر التفات یافته بود[۲] برگزید و به او دستور داد که کشتی را بسازد. کشتی از چوب کوفر ساخته شد و بیرونش به قیر اندود گشت. طول کشتی سیصد ذراع، عرضش پنجاه ذراع و ارتفاع آن سی ذراع بود.[۳] همچنین خدا به نوح دستور داد که جانوران پاک، هفت جفت و از جانوران ناپاک یک جفت به کشتی بیاورد. با روی دادن طوفان، نوح با خانوادهاش به کشتی وارد میشود؛ تا این که سرانجام کشتی بر کوهی نشست. آنگاه نوح و خانوادهاش به زمین تازه پا گذاشتند.
بنا به روایت تورات، پسران نوح که از کشتی بیرون آمدند، سام و حام و یافث بودند. نوح سیصد و پنجاه سال پس از طوفان زندگی کرد و در تمام عمر، نهصد و پنجاه سال عمر داشت.
مسلمانان[ویرایش]
داستان طوفان در سورههای چندی از قرآن آمدهاست. داستان نوح در قرآن، همانند داستان نوح در تورات است و در عین حال اختلافاتی نیز وجود دارد. در تورات، داستان بسیار مفصل و یکجا آمدهاست؛ در قرآن، داستان پراکنده، مکرر و بسیار مختصر است. در تورات، داستان به شیوه اسطوره و داستان بیان شدهاست.
اما در قرآن، پس از بیان روایت نوعی پند و عبرت نیز در آن بیان گشتهاست. اما در روایت اسلامی، در تفاسیر قرآن و کتب تاریخی و قصص أنبیا، مانند تاریخ طبری، این داستان بسیار مفصل آمدهاست؛ به قدری که از تورات نیز مفصلتر است و یا از دیگر کتابهای یهود نظیر هاگادا بهره بردهاست.
در قرآن تصریح شدهاست که کسانی از مشرکین، به نوح آزار میرسانند؛ اما نوح به خدا دعا کرد. خدا به او دستور داد که یک کشتی بسازد. نوح را کشتی را میساخت، در حالی که قوم او، وی را مسخره میکردند. در قرآن، همچنین اشاره به فرزند ناصالح نوح رفتهاست که به کشتی درنیامد و هلاک شد. امام صادق می فرماید: در کشتی نوح 8 جفت از جانداران جا داده شدند که این هشت جفت چهار نژاد اهلی هستند که عبارتند از: گاو، شتر، گوسفند و بز. ممکن است این جمله به این بپردازد که طوفان نوح منطقه ای بوده. همچنین کلمه ی (ارض) در قرآن می تواند به عنوان سرزمین تعبیر شود. اگر این عقیده درست باشد ممکن است طوفان نوح 2900 سال قبل از میلاد به وقوع پیوسته باشد زیرا شواهد امروزی نشان می دهد که در 2900 سال قبل از میلاد طوفان و سیلی در عراق رخ داده که باعث تخریب شهر ها شده.
متون قدیم یونانی[ویرایش]
اسطوره یونانی طوفان چنین است که زئوس خدای بزرگ قوم هلن، رییس خدایان آن گروه، پس از آفرینش انسان پشیمان گشت و از کارهای او خشمناک گردید؛ پس خواست که ایشان را در زمین نابود کند، به دریاها، رودها و چشمههای زمین دستور داد طغیان کنند، و به آسمان هم فرمان داد که ببارد تا طوفان سختی ایجاد شود و نسل ایشان از بین بروند. ولی در این وقت، پرومته پیش از روی دادن طوفان از خواسته زئوس آگاه شد و بیدرنگ به دکالیون و زنش پیرا دستور داد برای نجات آدمی و جلوگیری از نابودی نسل انسان، یک کشتی بسازند و هنگام رخ دادن طوفان بر آن سوار شوند تا از طوفان رهایی یابند. دوکالیون و پیرا، بر کشتی ساخته شده سوار گشتند، و پس از آن طوفان پدید آمد و آسمان به شدت بارید و دهروز، جهان را آب فراگرفت و به جز دو نفر کشتینشینان، همه انسانهای زمین غرق شدند. پس از مدتی، آبها فرورفتند و آسمان از باریدن ایستاد و کشتی دکالیون و پیرا، بر قله کوهی نشست و آن دو باقیمانده، به خشکی درآمدند. پس از پایان طوفان، دکالیون به پیشگاه زئوس قربانی کرد. زئوس به او و همسرش دستور داد که سنگهایی پشت سرشان بیندازند. سنگهایی که دکالیون انداخت تبدیل به مردان شدند و سنگهایی که پیرا انداخت تبدیل به زنان شدند. یکی از پسران ایشان هلن نام داشت که یونانیان از آنها به وجود آمدند.
ایرانیان[ویرایش]
داستان طوفان و چگونگی روی دادن آن در متون دینی زردشتی و داستانهای اساطیر باستانی ایران نیز آمدهاست. داستان طوفان در کتاب وندیداد اوستا چنین آمدهاست که میان اهورامزدا و اهریمن جنگی درگرفت. اهورامزدا برای نابود ساختن اهریمن خواست در زمین طوفان سختی بفرستد، ولی میخواست انسانرا رهایی دهد و نگذارد که انسانها از بین بروند.
از این رو، اهورامزدا به جمشید آگاهی داده و به وی دستور میدهد: " ای جمشید، در این جهان خاکی، سرمای سختی خواهد شد، سرمای سختی که از آن نابود گردند، در آن برف بسیاری خواهد بارید، از فراز کوهها تا رود اردوی. ای جمشید، از سه جای جانوران خواهند گریخت. نخست از آنچه ترسناکترین جایها هستند، دوم آنچه در فراز کوهها هستند، سوم آنچه در دریاهای ژرف در خانههای استوار هستند. پیش از سرما، این سرزمین سرسبز است؛ آن را برف بجنباند و سپس ای جمشید برف آب شده و این جهان خاکی را ویران کند. همان جهانی که مردمان آن جای پای گوسفندان را میبینند؛ چنین جهان از طوفان آب ویران گردد. پس ای جمشید، غاری بساز که درازا و پهنای آن چون یک میدان اسب باشد. تخمه جانوران بیشه و ستور و مردم و مرغان و آتش سرخ را در آنجا ببر...در آنجا بهاندازه مسافت هزار قدم انبار کن؛ آنجا بازاری بساز که در آن سبزیها باشند و خوراکی که فاسد نشود. در آنجا خانهها بسازد، با اتاقها و ستونها و دیوارها و حصارها. آنجا تخمه تمام بزرگترین و بهترین و نیکوترین مردان و زنان زمین را ببر و تخمه بزرگترین و زیباترین جانوران را، آنجا تخمه بلندترین و خوشبوترین گیاهان و درختها را ببر، و تخمه خوشبوترین و نیکوترین خوراک را، تا وقتی که مردم در غار هستند، جفتجفت و دو به دو باشند تا نسل ایشان بماند."
خداوند جمشید را از وارد کردن این افراد بازمیدارد: کوژسینه، کوژپشت، ستمگر، درویش، فریبدهنده، بخیل، بددین، و کسی که دندانهایش بدترکیب است.
جمشید فرمان اهورامزدا را پیروی کرده و چنین غاری را ساخت. وندیداد، یک روز آن غار را یک سال دانستهاست.
بعضی از زرتشتیان، باور دارند که، غار جمشید و آنچه که در آن از انسان و حیوانات برده شده، امروز نیز محفوظ مانده و تا پایان جهان محفوظ خواهد ماند. این عقیده زرتشتیان بیشتر به داستان اصحاب کهف در قرآن شبیهاست.
آسیا-اقیانوسیه[ویرایش]
چین[ویرایش]
منابع زیادی در مورد افسانهٔ طوفان باستانی در ادبیات چین باستان وجود دارد. بعضی از آنها اشاره به طوفانی جهانی میکنند در حالیکه بسیاری دیگر به وقوع طوفانهای منطقهای اشاره دارند:
- شوجینگ یا «کتاب تاریخ» که احتمالاً در حدود ۵۰۰ سال یا بیشتر پیش از میلاد مسیح نوشته شده، در فصول ابتدایی اشاره میکند که امپراطور یائو، مجبور به رویارویی با طوفانی بود که «تا بهشت میرسید» و این موضوع دلیل دخالت دا یو مشهور (موسس سلسله ژیا در چین) به ماجرا و کنترل اوضاع توسط او شد.[۴] ترجمهٔ نسخهٔ منتشر شده در سال ۱۹۰۴ از این کتاب، تاریخ وقوع این طوفان را ۲۳۴۸ سال پیش از میلاد مسیح ذکر و سال وقوع آن را مصادف با طوفان مشروحه در کتب مقدس مذاهب ابراهیمی محاسبه میکند. در حقیقت افسانهٔ طوفان رایج در خاور میانه (شامل مذاهب ابراهیمی) به شکل وسیعی به طوفان ذکر شده در لیست شاهان سومری مرتبط است که در حدود ۲۸۰۰ سال پیش از میلاد واقع شدهاست.
- کتاب شان های جینگ (به معنی مجموعهٔ کوهها و دریاها) این طور به پایان می رسد که دا یو، فرمانروای چینی، ده سال را به مهار کردن طوفانی سپری میکند که امواج آب آن، بهشت را نیز در نوردیده بودند.[۵]
- شوچی٬ لای ژی٬ هوآینان ژی٬ شواِن جی ژی٬ سیکو کوآنشو٬ سونگ سی داشو و دیگران، به همراه بسیاری افسانههای مردمی دیگر، همگی به زنی به نام نووا اشاره دارند که دیوار شکستهٔ بهشت را بعد از طوفانی بزرگ ترمیم کرد و با زاد و ولد کردن، انسانها را در زمین پراکنده ساخت. نسخههای بسیار متعددی از این روایت وجود دارد.[۶]
تمدن باستانی چین که تا نزدیکی دوران معاصر، در اطراف رودخانهٔ زرد و در نزدیکی محلی که امروزه ژیان نامیده میشود، متمرکز بود، همچنین باور داشت که طوفانها و طغیانهای سهمگین در امتداد ساحل رودخانه توسط تعدادی اژدها (نماد خدایان) ایجاد می شدند. این اژدهاها در رودخانه می زیستند و با گناهان و اشتباهات مردم، عصبانی می شدند.
لائو (هندوچین)[ویرایش]
رجوع کنید به افسانهٔ خان بوروم
هندوستان[ویرایش]
ماتسیا (در زبان سانسکریت به معنای ماهی) اولین نمود (نزول از مرحلهٔ بالاتر عرفانی به مرحلهٔ پایین تر) ویشنو است.
بر اساس متونِ ماتسیا پورانا٬ شاتاپاتو براهمانا (I-۸، ۱-۶)، ساتیاواتا، وزیر پادشاهی باستانی به نام دراویدا٬ (که بعدها به نام مانو شناخته میشود) در حال شستن دستهایش در رودخانهای بود که ماهی کوچکی به میان دستهای او شنا میکند و از او ملتمسانه میخواهد که جانش را نجات دهد. او ماهی را در تنگی میاندازد که به زودی ماهی رشد کرده و نیازمند جای بزرگتری میشود؛ متعاقباً او ماهی را به خمره، رودخانه و نهایتاً به اقیانوس منتقل میکند. پس از آن، ماهی به او هشدار میدهد که طی یک هفته، طوفانی عظیم رخ خواهد داد که تمامی حیات را نابود خواهد کرد. بنابراین مانو، کشتی عظیمی میسازد و ماهی مزبور در پایان طوفان، آن کشتی را به نزدیکی کوهی حمل میکند تا با فروکش کردن طوفان، کشتی در کنار آن پهلو بگیرد. در نتیجه مانو و «دانههای حیات» همراه او، از طوفان نجات پیدا میکنند تا زندگی را در زمین بگسترانند. در فرهنگ مذهبی هندو٬ «بهاگاواتا پورانا» از آثار ویاسا محسوب مبشود که در ابتدای دورهٔ کالی یوگا نوشته شدهاست. (حدود ۳۱۰۰ سال پیش از میلاد مسیح)
جزایر آندامان[ویرایش]
در افسانههای قبایل بومی ساکن در جزایر آندامان، مردمان به دستورهایی که در زمان خلقت به آنها داده شد، بی اعتنا گشتند. پولوگا٬ (خدای خالق) از دیدار با آنها امتناع و سپس بدون هشدار قبلی، سیلی ویرانگر را به سوی آنها روانه کرد. تنها ۴ نفر از این سیلاب جان سالم به در بردند: دو مرد به نامهای لورولولا و پویی لولا و دو زن به نامهای کولولا و ریمالولا. وقتی این افراد به خشکی رسیدند دریافتند که دیگر آتش ندارند و تمامی موجودات زنده نیز از بین رفته اند. پولوگا سپس به خلق مجدد حیوانات و گیاهان پرداخت ولی دستورات دیگری نداد و همچنین آتش را به نجات یافتگان باز نگردانید.[۷].
اندونزی[ویرایش]
در رسوم باتاک، زمین روی پشت مار بزرگی به نام ناگا پادوها قرار دارد. یک روز، مار که از سنگینی این بار بر پشتش خسته میشود، تکانی به خود می دهد و زمین را به داخل دریا می اندازد. اما خدا، باراتا گورو، با فرستادن کوهی به میان آب دخترش را از امواج آب نجات می دهد که تمامی نسل فعلی بشر از فرزندان او به شمار می روند. زمین بعدتر توسط خدا مجدداً بر روی پشت مار قرار می گیرد.
استرالیا[ویرایش]
بر اساس باور بومیان استرالیا، در ازمنهٔ رویایی، قورباغه ای بزرگ تمامی آب موجود بر روی زمین را نوشید و در نتیجه یک دورهٔ خشکسالی بر زمین حاکم شد. (ریشهٔ این داستان باز میگردد به خشکسالیهای مکرر حوزهٔ آبریز موری-دارلینگ در نیوساوث ولز و ویکتوریا در جنوب شرقی استرالیا. این حوزهٔ آبریز به طور مکرر دورههای خشکسالی و سیل که در بعضی موارد تا یکسال ادامه پیدا می کنند، را تجربه می کند. دلیل پیدایش این چرخهٔ خشکسالی-طوفان، باز میگردد به پدیدههای ال نینیو-لانینیا در اقیانوس آرام جنوبی) تنها راه پایان خشکسالی این بود که قورباغه را وادار به خنده کرد. حیوانات از سراسر استرالیا جمع شدند و یکی یکی سعی در خنداندن قورباغه کردند و نهایتاً مارماهی موفق به انجام این کار شد. قورباغه چشمهای خواب آلودش را باز کرد، بدن بزرگش به لرزه افتاد، آرامشی صورتش را فراگرفت، و در نهایت آنچنان خنده ای کرد که صدای آن شبیه غرش رعد بود. آب همچون سیلابی از دهان وی جاری شد که عمیقترین رودخانهها را پر کرد و سراسر زمین را فرا گرفت. تنها قلهٔ بلندترین کوهها بیرون از آب، مانند جزایری در دریا نمایان بودند. انسانها و حیوانات بسیاری در آب غرق شدند. پلیکان که تا آن زمان پرهای سیاه رنگی داشت، خود را با خاک سفال به رنگ سفید رنگ آمیزی کرد و با قایقی کوچک بین این جزایر به تردد و نجات پلیکانهای سیاه پرداخت. از آن زمان پلیکانها به یادبود آن سیلاب مهیب، سفید و سیاه مانده اند.[۸].
نیوزیلند[ویرایش]
مالزی[ویرایش]
اروپایی[ویرایش]
یونانی[ویرایش]
اوژه[ویرایش]
دوکالیون[ویرایش]
داردانوس[ویرایش]
از نسب نامهٔ خدای آپولودوروس[ویرایش]
ژرمنی[ویرایش]
ایرلندی[ویرایش]
فنلاندی[ویرایش]
آمریکایی[ویرایش]
آزتک[ویرایش]
کادو[ویرایش]
هوپی[ویرایش]
اینکا[ویرایش]
مایا[ویرایش]
ماپوچه[ویرایش]
مینومینی[ویرایش]
میکمَک[ویرایش]
پولینزی[ویرایش]
همانا بوکادا را بر روی زمین فرستادیم تا نسل انسانهای فریبکار>دین گریز و درویش را از بین ببریم تا تلافی سیبی که ادم از روزی ما برداشت را از ان در اوریم و عبرتی برای فرزندان بوکادا باشد.
فرضیات در مورد مبدا پیدایش این افسانهها[ویرایش]
طوفان در کتب مقدس[ویرایش]
طوفان زمینشناسی[ویرایش]
سیل در کتیبهٔ شاهان سومر[ویرایش]
فرهنگ عامه[ویرایش]
منابع تکمیلی[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- ↑ پیدایش 6:6
- ↑ پیدایش 6:9
- ↑ پیدایش 6:16
- ↑ رجوع کنید به Shujing (کتاب تاریخ)، فصل ۱ سند تنگ (Tang Document)، یائو کانُن(Yao Canon)، ترجمه جیمز لگس (James Legges)
- ↑ رجوع کنید بهشانهای جینگ (Shanhaijing)، فصل ۱۸ دو پاراگراف مانده به آخر، ترجمه اَن بیرلز (Anne Birrells)
- ↑ برای جزئیات بیشتر، رجوع کنید به نووا
- ↑ اسطورهها و افسانههای اهالی آندامان
- ↑ اسطورهها و افسانههای بومیان استرالیا - افسانهٔ طوفان بزرگ
منابع دیگر[ویرایش]
پیوند به بیرون[ویرایش]
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Deluge-Mythology»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد. (بازیابی در 20 ژانویه 2008).
- مرتضی طاهری. جامعهشناسی اساطیر و ادیان. تهران: صدر، ۱۳56.
- جلیل دوستخواه. اوستا. ترجمهٔ ابراهیم پورداود. تهران: مروارید، ۱۳43.
- کتاب مقدس:عهد عتیق و عهد جدید. ترجمهٔ فاضلخان همدانی. ویلیام گلن. تهران: اساطیر، ۱۳73.
- کتاب مقدس:عهد عتیق و عهد جدید. ترجمهٔ فاضلخان همدانی. ویلیام گلن. تهران: اساطیر، ۱۳73.
- حسن صفوی. حماسه گیلگمش. ترجمهٔ فاضلخان همدانی. تهران: امیرکبیر، ۱۳56.
- سموئیل کرامر. الواح سومری. ترجمهٔ داوود رسایی. تهران: ابنسینا، ۱۳40.