انشعاب بابی بهائی
عده کثیری از پیروان سیدعلی محمد شیرازی مشهور به «باب» که معتقد به کتاب بیان بوده و «بیانی» نامیده میشدند در سال ۱۸۶۶ به دنبال طرح موضوع من یظهره الله بودن توسط میرزا حسینعلی نوری، سخن او را در خصوص اینکه موعود کتاب بیان است پذیرفتند و بهایی شدند و بدین ترتیب انشعاب آئین بهایی از آیین بیانی شکل گرفت. عده اقلیتی که همچنان به کتاب بیان و جانشین سیدعلی محمد باب یعنی میرزا یحیی نوری (صبح ازل) پایدار و معتقد ماندند ازلی نام گرفتند.
Daltaban Peyrevi در مقدمه کتاب فراخوان کامل به بهشت بیان چنین نوشتهاست:[۱]
سالها بعد از شهادت حضرت نقطه اولی (سیدعلی محمد باب) در نهم ژوئیه سال ۱۸۵۰، تعدادی از این نا اهلها پیش آمدند و ادعا کردند که نه تنها جانشین باب هستند، بلکه خود را به عنوان من یظهره الله (موعودکتاب بیان) جلوه دادند. این موضوع قبلاً توسط باب پیش بینی شده بود که در آینده افرادی مدعی جانشینی الهی خواهند شد. علیرغم این واقعیت که حضرت نقطه، کامـلاً این موضوع را روشن نموده و صراحتاً میرزا یحیی(کسی که بارها توسط سید باب، صبح ازل نامیده شده بود) را جانشین و رهبر معنوی مؤمنین بیان اعلام نموده بود.
در کتاب تنبیه النائمین و هشت بهشت به نام برخی از این افراد که مدعی مقام من یظهره الله بودند اشاره شدهاست.
من یظهرالله از دیدگاه سیدعلی محمد باب[ویرایش]
ادوارد براون چنین نگاشتهاست:[۲]
تعالیم باب نیز پیشرفتهای چشمگیری داشت. او اعلام کرد که صرفاً دروازه و راهی که به امام مهدی ختم میشود نیست بلکه خود امام است و اینکه او عملاً موعود و حقیقت آغازین است که بار دیگر برای بشر آشکار شدهاست و اینکه آنچه در ظهورهای قبلی بطور تاریک بیان شده بود و بصورت معما درآمده بود حالا او آنرا بطور باز و بدون تردید بیان و اعلام میکند. در همان زمان او پایانی را برای ظهورش اعلام نمیکند و رسماً و علناً اعلام میکند که بعد از او فردی بزرگ و مهمتر برای تکمیل آنچه او شروع کرده بود ظاهر خواهد شد (کسی که او چنین مینامد: من یظهره الله جلّ و عزّ). در کتابهای نوشته شده توسط باب درک این موضوع شگرف است که او نگران دین خود نیست بلکه نگران درکی است که توسط پیروانش نسبت فردی که خداوند او را ظاهر میکند، باید وجود داشته باشد. بارها و بارها، تقریباً در هر صفحه، باب از مسلمانان استدعا میکند که در ظهور بعدی آنگونه که در این ظهور رفتار کردند، عمل نکنند و به یاد داشته باشند که هیچ ظهوری آخری نیست بلکه فقط میزانی از حقیقت را بیان میکند که وضعیت پیشرفت انسان او را قادر به درک آن کرده باشد.
در حقیقت باب در تکاپوی عرضه کردن مذهب خویش به دو طریق بود که تا حد ممکن مستقل از شخصیت خودش بود. اول اینکه، همانطور که در ابتدا دیدید، او اعلام کرد که این مذهب را اصلاً پایانی نیست و ظهور «من یظهره الله»، را پیش بینی کرده بود که او برای کامل کردن مذهبی که باب آنرا بنیان نهاده بود خواهد آمد. ثانیاً او (باب) صلاحیت معنوی را حتی طی دوران زندگی خود به تنهایی روی خودش متمرکز نکرده بود، بلکه روی آنچه او آنرا یگانگی و وحدت میخواند تکیه کرده بود، یعنی نوعی پیشوایی، که شامل خود او «نقطه» و هجده نفر دیگر بنام «حروف حی» بود. جوانی به نام میرزا یحیی که توسط باب به «صبح ازل» لقب یافته بود بعد از خود باب در آن یگانگی بالاترین مرتبه را گرفته بود.[۳]
میرزا یحیی نوری فرزند میرزا عباس (میرزا بزرگ نوری) مشهور به ازل، صبح ازل، وحید، و ثمره یکی از شخصیتهای مشهور در میان بابیان و بهائیان است. وی در حدود سال ۱۲۴۶ هجری قمری در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۲۶۳ به سبب تکاپوهای زیادی که برادرش، میرزا حسینعلی، در گسترش آیین باب داشت، با آن اعتقاد آشنا شد و به جمع پیروان باب پیوست.[۴]
در کتاب هشت بهشت، در این رابطه چنین آمدهاست:
به عقیدهٔ بابیان (ازلیها)، میرزا یحیی در سن ۱۹ سالگی و در سال ۱۲۶۵ به باب عریضه نگاری کرد و مورد توجهٔ ویژهٔ او قرار گرفت. نخستین عریضهای که از آن جناب به توسط میرزا علی سیاح خدمت حضرت نقطه رسید، آن حضرت فوراً سجدهٔ شکر نموده، فرمودند: تبارک الله من ذلک الشرق المتشارق العظیم و الطلع المتطالع الکریم. و شهادت دادند در حق آن جناب به تکلم از فطرت و نور خویش تاب یعنی کلمهٔ ذاتی و عقل فطری و روح قدسی و علم لدنی و نور مستکفی و بعبارة آخری، وحی و تنزیل و فرداب و فرتاب؛ و پس از آن، طلوع صبح ازل در سال ۱۲۶۶ روی داد و او مرآت خوانده شد.[۵]
(مرآت الله یعنی آیینهٔ خدا که از نامهای خود نقطهٔ بیان باب و حافظین آیین او در هر زمان است که مرآت اول را میرزا یحیی صبح ازل مقرر فرموده و من یظهره الله را هم به همین نام خوانده.[۶] و از جانب باب دستور یافت تا کتاب بیان را کامل کرده و آیین او را حفاظت کند.[۷] من یظهره الله: کسی که آشکار میکند او را خدا، موعود بیان[۸] وی پس از کشته شدن باب بر بابیان ریاست یافت و این ریاست کلی را تا سال ۱۲۸۰ حفظ کرد.}}
کمی قبل از اعدام سید علیمحمد باب عبدالکریم، یکی از پیروانش توجه او را به اهمیت تعیین جانشین جلب کرد لذا باب تعداد مشخصی لوح نوشته آنها را به عبدالکریم داد تا به دست یحیی صبح ازل و بهاءالله برساند.[۹] پس از قتلعام پیروان باب در تهران؛ بغداد به مدت ۱۱ سال بعد محل اقامت رهبران بابی میشود که از ویرانگری هولناک ۱۸۵۲ گریخته بودند. «میرزا یحیی صبح ازل» که قبلاً به او اشاره کردهام که در هنگام مرگ باب حرف اصلی «یگانگی» شده بود، نیز به آنجا گریخت. بزودی برادر ناتنی او «بهاءالله» که بسیار نزدیک از کنار مرگ گذشته بود و از زندانی که در آن افکنده شده بود آزاد شده بود به دنبال او رفت.[۱۰]
رهبران بابی به مدت دوازده سال در آنجا ماندند و مشغول نوشتن تدوین و اشاعه دینشان بودند و پیروان خود را ترغیب میکردند که از هر مقاومتی در برابر مقامات اجتناب کنند و با زندگی پرهیز کارانه، پذیرش صبورانه و رفتار مهربانانه با تمامی انسانها دین خود را به تمام دنیا توصیه کنند.[۱۱]
انشعاب آئین بهایی از آئین بیانی[ویرایش]
در طول زمانی که بهاء و میرزا یحیی نوری هر دو در بغداد بودند بهاء آشکارا و در نامههایش صبح ازل را به عنوان رهبر جنبش خطاب مینمود.[۱۲] برخی گزارشها حاکی از این است که ادعای جانشینی صبح ازل آشکار است.[۱۳]
ادوارد براون مینویسد:[۱۴] در سال ۱۸۶۴ دولت ایران مقامات ترکیه را واداشتند تا تبعیدیان بابی را به مکانهایی دورتر از مرزهای خود انتقال دهد، ابتدا به قسطنطنیه (استامبول) و سپس به شهر ادرنهاکنون که آنها در ادرنه بودند واقعه بزرگی روی داد که موجب شد پیروان سیدعلی محمد باب به دو حزب متضاد تقسیم شوند. همانطور که توضیح دادم، صبح ازل تا به این هنگام بطور کلی به عنوان جانشین قانونی باب اعلام شده بود و رئیس مشهود دین بود. اما همانگونه که توضیح دادهام، باب اظهار کرده بود که ظهور او نهایی و آخری نیست و او در زمان آینده نامعین، جانشینی خواهد داشت (من یظهره الله) در همان زمان باب مؤکداً اعلام کرد که زمان ظهور این ناجی موعود فقط برای خدا شناخته شدهاست، بطور کلی باور بر این بود که ظهور جدید به مدت حداقل هزار سال به وقوع نخواهد پیوست، پیش از آنکه بسیاری از کشورها مذهب باب را باید قبول کرده باشند و اینکه هیچکس به دروغ نمیتواند ادعا کند که اوست و اینکه او ناگهانی و غیرمنتظره ظاهر خواهد شد؛ و اینکه وقتی او ظاهر شود، قویترین مقام برای تأیید یا رد کردن او، برای بستن یا رهانیدن او، اختیار مسلم و بی چون و چرای اوست.. بنابراین وقتی بهاءالله ناگهان اعلام کرد که او ناجی موعود است که آنان ظهورش را با اشتیاق فراوان انتظار میکشیدند، و به تمامی مؤمنین هشدار داد آنطور که مسلمانان بودهاند، محتجب باقی نمانند، شمار بیشتری فوراً مقام او را تصدیق کردند و کلمات او را به عنوان الهام شده الهی پذیرفتند و تسلیم بی چون و چرا و کامل او شدند.
او در سال۱۸۶۳به طور محدود ادعای من یظهری کرد و بعدترها در سال ۱۸۶۶ ادعایش را عمومی ساخت[۱۵] ادوارد براون.[۱۴]
بنابراین برای اینانی که اکنون بهایی خوانده میشوند. نوشتههای باب یک سند قدیمی فرض میشد. اما تمامی بابیها از پذیرش کنار گذاشتن این قوانینی که هنوز بیش از سی سال از آن نگذشته بود، خشنود و راضی نبودند. شخص صبح ازل صحت ادعای بهاءالله را رد کرد و نپذیرفت به نفع او کنار برود و اقلیتی از بابیها که اکنون ازلی نام دارند از شکستن بیعت با او و پذیرفتن سروری دیگری امتناع ورزیدند
شهاب فردوس در سلسله مقالاتی که در مجله آشفته، دوره نهم، سال ۱۳۳۴، شمارههای هجده تا پنجاه درج شده مینویسد:[۱۶]
عباس افندی و پدرش در بسیاری از آثار خود اظهار کردهاند که سیدعلی محمد باب از وجود میرزا حسینعلی که باید دعوی من یظهره الهی کند در میان خود اطلاع داشته است ولی اگر کسی کتاب بیان را بخواند با کمال صراحت و وضوح در میابد که این مطاب درست نیست زیرا در اغلب ابواب بیان عباراتی هست که معلوم میکند موعود بیان پس ازآنکه دین بیان جهانگیر شود و ثمرات خود را بدهد در میان بابیان ظاهر خواهد شد.
لغت نامه دهخدا ذیل کلمه صبح ازل به نقل از کنت دوگوبینو ضمن درج قسمتی از کتاب ایقان دلیل میآورد که تا زمان اتمام کتاب ایقان ۱۸۶۲ میلادی میرزا حسینعلی نوری نه تنها مدعی مقامی نبودهاند بلکه صبح ازل را مصدر امر و جانشین سید علی محمد باب میدانسته است.
ثانیاً شهادت کونت دوگوبینو آرتور دوگوبینو که در کتاب «مذاهب و فلسفه در آسیای وسطی» ص ۲۷۷ گوید: «اندکی تردید در خصوص جانشین باب (مابین اتباع او) به هم رسید ولی بالاخره معلوم همه شد که کیست ولی به غیر طریق انتخاب چه بعضی علامات ظاهری و پارهای خصایص معنوی است که به طور روحانی ممیز رئیس مذهب است. وی بسیار جوان بود سن او شانزده سال و موسوم به میرزا یحیی و پسر میرزا بزرگ نوری وزیر امام ویردی میرزا حاکم طهران است و . . . . . .
اخیراً از یک فقره از کتاب ایقان تألیف بهاالله که آن را در سنهٔ ۱۲۷۸ در بغداد سه چهار سال بعد از مراجعت وی از کوههای کردستان نوشته است، استنباط میشود که بهاالله در آن تاریخ خود را مطیع و زیر دست کسی دیگر فوق خود میدانسته و آن کس بالطبع بایستی صبح ازل باشد. این است عین آن فقره بنصها: «... اگر چه در این ایام رائحهٔ حسدی وزیده که قسم به مربی وجود از غیب و شهود که از اول بنای وجود عالم با اینکه آن را اولی نه تا حال، چنین غل و حسد و بغضائی ظاهر نشده و نخواهد شد، چنانچه جمعی که رایحهٔ انصاف را نشنیدهاند رایات نفاق برافراختهاند و بر مخالفت این عبد اتفاق نمودهاند… چون فی الجمله بر امورات محدثهٔ بعد اطلاع یافتم از قبل، مهاجرت اختیار نمودم و سر در بیابانهای فراق نهادم و دو سال وحده در صحراهای هجر بسر بردم … باری تا آنکه از مصدر امر حکم رجوع صادر شد و لابد تسلیم نمودم و راجع شدم …»
دنیس مک ایون نیز از این نظریه حمایت میکند که میرزا یحیی صبح ازل جانشین سید علی محمد باب بوده است.[۱۳][۱۷] مک ایون مدارک و شواهد متعددی را ارئه میدهد که در سالهای ابتدایی پس از مرگ باب، جامعه بابی و حتی خود میرزا حسینعلی نوری، صبح ازل را رهبر آیین و شخصیت اول میدانستهاند.[۱۲][۱۷] به نظر وی اینکه چرا میرزا حسینعلی نوری به کردستان رفت و چه شد که از آنجا به بغداد بازگشت و نیز مشخصاًعبارت «مصدر امر» که به گفته بهاءالله در کتاب ایقان، به دستور وی از کردستان به بغداد آمد، مناقشه آمیز بوده است.[۱۷]
منابع[ویرایش]
- ↑ Stenstrand'S, August J and Edward G Browne. “مقدمه”. Muhammad Abdullah al-Ahari. Daltaban Peyrevi. In THE COMPLETE CALL TO THE HEAVEN OF THE BAYAN. Chicago: Magribine Press, 2006. 200. ISBN ISBN 1-56316-953-3.
- ↑ Stenstrand'S, August J and Edward G Browne. “BABISM”. Muhammad al-Ahari. Daltaban Peyrevi. In THE COMPLETE CALL TO THE HEAVEN OF THE BAYAN. Chicago: Magribine Press, 2006. 200. ISBN ISBN 1-56316-953-3.
- ↑ Stenstrand'S, August J and Edward G Browne. “BABISM”. Muhammad al-Ahari. Daltaban Peyrevi. In THE COMPLETE CALL TO THE HEAVEN OF THE BAYAN. Chicago: Magribine Press, 2006. 200. ISBN ISBN 1-56316-953-3.
- ↑ فاضل مازندرانی, اسدالله. «تصویر از نسخه خطی». در تارخ ظهورالحق. ج. 5. 492.
- ↑ روحی, شیخ احمد و میرزا آقاخان کرمانی. «شرح حال حضرت ثمره». در هشت بهشت. ایران. 330.
- ↑ شیرازی, سید علیمحمد. «لغات و اصطلاحها». در بیان. ایران. 328.
- ↑ روحی, عطیه. شرح حال مختصری از زندگانی حضرت ثمره. 4.
- ↑ شیرازی, سید علیمحمد. «لغات و اصطلاحها». در بیان. ایران. 328.
- ↑ Amanat, Abbas (1989). Resurrection and Renewal: The Making of the Babi Movement in Iran. Ithaca: Cornell University Press p.384
- ↑ Stenstrand'S, August J and Edward G Browne. “BABISM”. Muhammad al-Ahari. Daltaban Peyrevi. In THE COMPLETE CALL TO THE HEAVEN OF THE BAYAN. Chicago: Magribine Press, 2006. 200. ISBN ISBN 1-56316-953-3.
- ↑ Stenstrand'S, August J and Edward G Browne. “BABISM”. Muhammad al-Ahari. Daltaban Peyrevi. In THE COMPLETE CALL TO THE HEAVEN OF THE BAYAN. Chicago: Magribine Press, 2006. 200. ISBN ISBN 1-56316-953-3.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ Cole, Juan (2002). "Baha'u'llah's Surah of God: Text, Translation, Commentary". Translations of Shaykhi, Babi and Baha'i Texts. Vol. 6 (No. 1).
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ Nicolas, A.L.M (1933). Qui est le succeseur du Bab?. Paris: Librairie d'Amerique et d'Orient. p. 15.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ Stenstrand'S, August J and Edward G Browne. “BABISM”. Muhammad Abdullah al-Ahari. Daltaban Peyrevi. In THE COMPLETE CALL TO THE HEAVEN OF THE BAYAN. Chicago: Magribine Press, 2006. 200. ISBN ISBN 1-56316-953-3.
- ↑ MacEoin, Dennis (1989). "Azali Babism". Encyclopædia Iranica.
- ↑ ترابیان فردوسی, محمد. حالات و مقالات استاد شهاب فردوسی. ایران: صحیفه خرد, 1383. 505. ISBN 5-5-95414-946.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ مک ایون, دنیس. «دربارهٔ نویسنده». در انشعابات و ادعاهای رهبری در بابیت. ایران: نشر نگاه معاصر, 1392. 110.
|
|